فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا

ابوالفضل بهشتی

- ۱ -


مقدمه

براساس سنت تاریخی، همه چیز در جهان حتی کوه‏ها و ستارگان کهنه و فرسوده می‏شود و قرآن مجید این واقعیت را این چنین بیان فرموده است: (کل من علیها فان)؛ (1) هر چه [بر زمین] هست فانی شونده و از بین رفتنی است.

در طول تاریخ نهضت‏ها و انقلاب‏های بسیاری به دست انسان‏ها صورت گرفته است که براساس سنت فوق تنها آثار بعضی از آنها بر جای مانده است که از آن میان، نهضت عاشورای حسینی علیه‏السلام نمود و ظهور خاص و ویژه‏ای دارد. حماسه‏ی عاشورا شورانگیزترین حماسه‏ی تاریخ بشری است که نیرومندترین احساسات میلیون‏ها انسان را برانگیخته و از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی نیز در گذشته است؛ به طوری که مردمان هند و چین و پاکستان را سخت مجذوب خویش ساخته است. و شگفتا که قداست خویش را در میان سایر ادیان نیز حفظ کرده و آن سان یادآوری نهضت حسینی علیه‏السلام توسعه یافته که به اقتضای تعبیر بلند و رسای «کل أرض کربلاء» (2) ؛ گویا همه‏ی جهان، زمین کربلاست.

حوادث دردناک و وحشیانه و رقت‏بار و احساسات برانگیز بسیاری در تاریخ اتفاق افتاده که با گذشت زمان، کم‏رنگ و کم‏رنگ‏تر و به فراموش خانه‏ی تاریخ سپرده شده است که در تاریخ نام صدها مورد از این حوادث حیرت‏انگیز ضبط شده است؛ حوادثی همچون: جنگ‏های خونین صلیبی؛ کشتار مسلمانان در اسپانیا؛ حمله‏ی بی‏رحمانه‏ی مغول به ایران و خون‏ریزی بی‏حساب و کشتن مردم بی‏پناه حتی کودکان شیرخوار و زنان؛ فجایع اسرائیل در سرزمین اشغالی، تا آن جا که «دیریاسین» و «کفرقاسم» را از صحنه‏ی جغرافیا حذف نمودند؛ ریخته شدن بمب‏های هولناک اتمی آمریکا بر هیروشیما و ناکازاکی؛ کشته شدن یک میلیون الجزایری به دست ارتش فرانسه.

امروز با وجود این که بعضی از این حوادث در دهه‏های اخیر رخ داده همه‏ی آنها به فراموشی سپرده شده است و کمتر از آن یاد می‏شود؛ لکن در این میان، تنها فاجعه‏ی جان‏کاه کربلا علی‏رغم گذشت 1400 سال از وقوع آن، جایگاه خاصی دارد که هر سال شیفتگان حسینی، هزاران محفل و مجلس در سراسر جهان برای تکریم آن واقعه برگزار می‏کنند و بودجه‏های عظیمی، عاشقانه در این راه مصرف می‏شود و مراسم بزرگ‏داشت این خاطره‏ی غم‏بار در هر سال، با شکوه بیشتر و هیجان فراوانی برپا می‏گردد.

ارزش و اعتبار و عظمت شخصیت دلربای حسین علیه‏السلام و نهضت آن بزرگوار امروزه همه را تحت تأثیر قرار داده، به طوری که نه تنها دوستان و پیروانش، بلکه بیگانگان هم در مقابل نام باشکوه و خواستنی او سر تعظیم فرود می‏آورند و قیام مقدس کربلا را بااحترام و تکریم یاد می‏کنند؛ آن هم نه در یک برهه‏ای از زمان، بلکه هر چه از تاریخ وقوع آن واقعه می‏گذرد بر عظمتش افزوده می‏شود و بیشتر توجه‏ها و اندیشه‏های حق‏طلبان و آزادی‏خواهان را از هر مسلک و عقیده‏ای به خود معطوف می‏دارد، تا آن جا که «گاندی» مصلح بزرگ و پیشوای رهایی‏بخش کشور هندوستان، در برابر حسین علیه‏السلام و عاشورای پرافتخارش تعظیم می‏کند و خطاب به مردم هند می‏گوید: مردم هند! من برای شما چیز تازه‏ای نیاورده‏ام، تنها نتیجه‏ای را که از مطالعات و تحقیقاتم درباره‏ی تاریخ زندگی قهرمانان کربلا دریافت داشتم، ارمغان ملت هند کردم... بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق حسین علیه‏السلام پیروی کند. (3).

قائد فقید و مؤسس کشور پاکستان «محمد علی جناح» نیز می‏گوید: هیچ نمونه‏ای از شجاعت، بهتر از شجاعتی که امام حسین علیه‏السلام از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد در عالم پیدا نمی‏شود. به عقیده‏ی من بر تمامی مسلمانان گیتی است که از شهید گران‏قدری که خود را در سرزمین عراق، قربانی راه حق و عدالت کرد، سرمشق گرفته از او پیروی نمایند. (4).

هم چنین «کارلایل» مورخ و اندیشمند انگلیسی می‏نویسد: بهترین درسی که از تراژدی کربلا می‏گیریم، این است که حسین علیه‏السلام و یارانش ایمانی بس استوار به خدا داشتند، آنان در عمل نشان دادند که فزونی افراد در جایی که حق و باطل روبه‏رو می‏گردد، اهمیتی ندارد، پیروزی حسین علیه‏السلام با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است. (5).

نیز «واشنگتن ایرونیک» نویسنده‏ی مشهور امریکایی با تواضع فراوان در برابر آن حضرت، او را روح فناناپذیر می‏خواند و می‏گوید: برای امام حسین علیه‏السلام ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن در برابر اراده‏ی یزید نجات بخشد، اما مسئولیت پیشوایی نهضت نجات‏بخش اسلام اجازه نمی‏داد که او یزید را به عنوان خلیفه به رسمیت بشناسد، او به زودی خود را برای پذیرش هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام و مسلمانان از چنگال رژیم آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان، در سرزمین خشک و بر روی ریگ‏های تفتیده‏ی عربستان، روح حسین علیه‏السلام، فناناپذیر برپاست. هان! ای پهلوان و ای نمونه‏ی شجاعت و ای شهسوار من، حسین! (6).

با مروری به مطالب گذشته درمی‏یابیم که نهضت حسینی و قیام سالار شهیدان در بین همه‏ی نهضت‏ها و قیام‏ها درخشندگی خاصی دارد که به این نهضت جاودانگی بخشیده است و این جاودانگی نهضت، موضوعی قابل بحث و بررسی است.

آن چه در پیش رو دارید، پاسخ به دو سؤال اساسی و سازنده‏ی ذیل در جهت تحلیل و ارزیابی آن موضوع است:

الف) فلسفه و هدف از جاودانگی نهضت عاشورا؟

ب) چه عواملی در جاودانگی این نهضت نقش داشته است؟

چرا این قیام، از زمان وقوع، تاکنون و تا قیامت، دل‏ها را تسخیر کرده و می‏کند؟ چرا هر ساله ماه محرم، ماه ابراز عشق به آن شهید فداکار، یعنی حضرت اباعبدالله الحسین علیه‏السلام پرشورتر و سال به سال بر این عشق و شور افزوده می‏شود و هرگز غبار نسیان بر آن ننشسته و نمی‏نشیند؟

به سؤال اول در بخش فلسفه‏ی جاودانگی نهضت و به سؤال دوم، یعنی موضوع عمده و اساسی این کتاب، در بخش دوم پاسخ می‏دهیم.

امید است همه‏ی عزیزانی که این اثر را مطالعه می‏کنند، در جهت رفع کاستی‏ها و ضعف‏ها و نیز تکمیل آن، از پیشنهادها و نظرهای خود ما را بهره‏مند سازند. و ان‏شاءالله این اثر ناچیز در سالی که رهبر معظم انقلاب، حضرت آیة الله خامنه‏ای (دام ظله) سال عزت و افتخار حسینی نامیده، تهیه و تدوین گردیده است؛ در درگاه الهی مقبول افتد و این بنده، مشمول عنایت و شفاعت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‏السلام واقع شود.

در پایان از همه‏ی سرورانی که در جهت تهیه و نشر این کتاب قبول زحمت کرده‏اند، به ویژه شورای محترم بررسی کتاب و مسئول محترم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی و نیز آقایانی که از آثار و نوشته‏های آن‏ها بهره گرفته شده است تقدیر و تشکر می‏کنم.

ابوالفضل بهشتی

فلسفه‏ی جاودانگی نهضت عاشورا

یکی از محورهای بحث درباره‏ی قیام سالار شهیدان حسین بن علی علیه‏السلام، که با عنوان این کتاب ارتباط تنگاتنگی دارد و پرداختن به آن ضروری است، فلسفه‏ی چرایی و جاودانگی این رویداد بی‏نظیر تاریخ بشری و به تعبیر دیگر، بیان فواید مترتب بر این جاودانگی است.

پرداختن به همه‏ی موارد اصلی و فرعی فلسفه‏ی جاودانگی نهضت حسینی مجالی فراخ و فراخور می‏طلبد که با توجه به اختصارگویی در این کتاب، آن مجال وجود ندارد، از این رو تنها به بیان دو مورد مهم و اصلی می‏پردازیم:

1. پاداش شهادت در راه خدا
2. الگوگیری همه جانبه از قیام عاشورا.

پاداش شهادت و جان‏فشانی در راه خدا

برای انسان‏های موحد چیزی بالاتر از آن نیست که نعمت وجود را در راه رضای معبود به کار گیرند و در راه خدا فدا شوند. آمادگی برای فدا شدن، نشانه‏ی صدق انسان در راه محبت خداست. خدا مشتری جان‏ها و مال‏هاست و در برابر آن بهشت را وعده داده است. (7).

اولیای خدا در برابر پروردگار برای خود، هیچ شأنی قائل نیستند و اگر دین الهی نیازمند مال و جان و حتی آبروی آنان باشد، از نثار آن مضایقه‏ای نمی‏کنند. عزت و عظمت و ارزش دین، تا حدی است که برای بقای آن، عزیزترین انسان‏های پاک و حجت‏های الهی فدا می‏شوند و این ایثار را ادای حق الهی می‏شمارند.

در دوره‏ای که دین خدا در معرض زوال بود و جهالت و غفلت مردم، زمینه‏ی اضمحلال مکتب شده بود، امام حسین علیه‏السلام حاضر شد برای بیداری و آگاهی مردم براساس خواسته و عمل به تکلیف، قربانی شود. و یاران و فرزندانش نیز قربانی این راه گردند و زنان و خردسالان نیز اسیر شوند و برای رضای خدا همه‏ی سختی‏ها و مصایب دردناک و طاقت‏فرسا را تحمل کرد. در فرهنگ الهی، مقام شهادت بالاترین مقام است. پیامبر صلی الله علیه و آله می‏فرماید:

فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله؛ (8).

همانا بالای هر نیکی نیکوتری است، جز مقام شهادت در راه خدا.

براساس این روایت، برترین مقام نیک، شهادت در راه خداست. در فرهنگ الهی، خداوند بالاترین اجر و مزد را برای مقام شهادت قرار داده است. در عالم آخرت و در بهشت، خداوند، شهید را از نعمت‏هایی بهره‏مند کرده که به فرموده‏ی پیامبر صلی الله علیه و آله:

فاذا وصل [الشهید] الی الأرض تقول له: مرحبا بالروح الطیبة التی أخرجت من البدن الطیب، ابشر؛ فان لک ما لا عین رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر؛ (9).

آن گاه که پیکر شهید بر زمین فرود آید، از طرف حق تعالی مخاطب قرار می‏گیرد:

آفرین بر آن روح پاک که از بدنی پاک خارج شده است! بشارت باد تو را به نعمت‏هایی که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است.

خداوند در دنیا نیز اجری بزرگ برای شهید، قرار داده، یکی از آن‏ها حیات جاودانه است و علی‏رغم تصور ستمگران که می‏پندارند با قتل‏عام و خون‏ریزی ندای عدالت‏خواهی را می‏توانند خاموش کنند، شهیدان زنده‏ی جاویدند و به تعبیر قرآن کریم:

(و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون)؛ (10) .

(ای پیامبر صلی الله علیه و آله!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند، بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند.

و نیز می‏فرماید:

(و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره علی الله و کان الله غفورا رحیما)؛ (11).

و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و رسول او صلی الله علیه و آله از خانه‏ی خود بیرون رود و سپس مرگش فرارسد پاداش او بر خداست و خداوند آمرزنده و مهربان است.

براساس مفاد این دو آیه و آیه‏ی دیگری که می‏فرماید: (و ما عند الله باق)؛ (12) (آن چه نزد خداست بقا دارد.) جاودانگی نهضت و یاد و خاطره‏ی امام حسین علیه‏السلام اجر و مزدی الهی است که همیشگی و دایمی است. پس خداوند برای شهدا مقام جاودانه‏ای قرار داده است و روشن است که شهدا نیز مراتبی دارند که حسین بن علی علیه‏السلام از میان آنان سیدالشهدا نام گرفته و اجر و پاداش او هم متناسب با شخصیت برتر و درجه‏ی والاتر شهادتش نیز برترین و بالاترین درجه‏ی آخر و پاداش است که در این میان، ابدیت و جاودانگی یاد او یکی از آن پاداش‏ها خواهد بود.

شعر بلند و رسای «صادق سرمد» اشاره به این مفاد دارد:

پایان زندگانی هر کس به مرگ اوست

جز مرد حق، که مرگ وی آغاز دفتر است‏

آغاز شد حیات حسینی به مرگ او

وین قصه، رمز آب حیات است و کوثر است‏

آن کس که در اقامه‏ی حق می‏شود شهید

عمر ابد نصیب وی از موت احمر است (13).

یا در شعری از «بهاءالدین» آمده است؛

زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست

بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست (14).

نیز در شعر معروف «فراز» آمده است؛

خاموش گشته‏ایم و فراموش کی شویم

بس این قدر که در همه جا گفتگوی ماست‏

هر جا که هست روی زمین ارغوان سرخ

آتش ز خون ما، گلشن از خاک کوی ماست (15).

الگوگیری همه جانبه از قیام عاشورا

مهم‏ترین هدف از جاودانگی نهضت عاشورا، ارائه‏ی سرمشق از این نهضت است، که اساسی‏ترین بعد حادثه‏ی عاشورا است. الگوگیری از قیام عاشورا، یعنی گفتار و رفتار عاشوراییان را در زندگی فردی و اجتماعی خویش، الگو و اسوه قرار دادن.

در نهضت عاشورا با قهرمان‏ها و الگوهایی روبه‏رو هستیم که با گفتار و رفتار خود حادثه‏ای بس بزرگ آفریدند، حادثه‏ای که می‏تواند برای شیعیان و مسلمانان و حتی همه‏ی جهانیان الگوی مناسب و کارآمد و بهترین وسیله‏ی پندآموزی باشد.

با پایان یافتن دوران حکومت ننگین معاویه، زمام حکومت اسلامی به دست پست‏ترین چهره‏ی اموی، یعنی یزید، فرزند نابه‏کار معاویه افتاد. با روی کار آمدن یزید، دین و ارزش‏های دینی در مخاطره‏ی جدی قرار گرفت، به طور علنی حق پایمال می‏شد و از باطل جلوگیری نمی‏شد و سنت و سیره‏ی واقعی رسول خدا صلی الله علیه و آله فراموش و بدعت‏هایی با نام اسلام جایگزین گشت.

امام حسین علیه‏السلام در چنین شرایطی نه تنها حاضر نبود حکومت ننگین یزید را به رسمیت بشناسد و با او سازش کند، بلکه با مشاهده‏ی انحراف علنی حاکم غاصب از مسیر اسلام و به بیراهه کشانیدن اساس و تاریخ اسلام و ماهیت آن، تشخیص داد که جز با قیام خونین و حماسه‏ای عظیم، نمی‏توان جلو این انحراف را گرفت و احیای دین و هدایت مسلمین و بیداری آنان، منوط به این حرکت خداپسندانه است. امام علیه‏السلام قیام کرد و انقلاب عاشورا را تاریخ، ثبت نمود و جهان اسلام را تکان داد. این قیام، علاوه بر ابعاد مهم و نتایج ثمربخش آن، تا صحنه‏ی قیامت حماسه‏ای جاوید است که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد و مبارزه‏ی بین حق و باطل را به خوبی به نمایش گذاشت.

براساس بینش اسلامی و فراخوانی قرآن و روایات، مسلمانان به درس آموزی و الگوگیری از تاریخ موظفند. برای نمونه، قرآن پس از طرح داستان حضرت یوسف علیه‏السلام و برادرانش و هم چنین زلیخا و عفاف و پاکدامنی یوسف و دیگر مسائل می‏فرماید:

(لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الألباب)؛ (16).

در قصه‏های آنان (پیامبران)، برای صاحبان خرد عبرت آموزی است.

نیز قرآن مجید، دو پیامبر بزرگ الهی، یعنی ابراهیم و محمد - علیهما الصلاة و السلام - را اسوه و الگوهای کارآمد و سازنده در جهت پرستش خدا و پرهیز از بت‏پرستی و طاغوت‏گرایی دانسته و به پیروی از آنان توصیه فرموده است.

در آیه‏ای دیگر می‏فرماید:

(قد کانت لکم أسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءاؤا منکم و مما تعبدون من دون الله)؛ (17).

برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم علیه‏السلام و کسانی که با او بودند وجود دارد، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و آن چه غیر از خدا می‏پرستید بیزاریم.

خداوند در آیه‏ای دیگر می‏فرماید:

(و لقد کان فی رسول الله أسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا)؛ (18).

به طور یقین برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود؛ برای آن‏ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‏کنند.

امامان بزرگوار شیعه نیز بر این مسأله تأکید کرده‏اند، مثلا امیرالمؤمنین علیه‏السلام به یکی از کارگزارانش می‏نویسد:

و اعتبر بما مضی من الدنیا لما بقی منها، فان بعضها یشبه بعضا و آخرها لاحق بأولها؛ (19) .

از گذشته‏ی دنیا، برای آینده‏ی آن پند و عبرت گیر، چرا که پاره‏های تاریخ با یکدیگر همانندند و پایانش به اولش می‏پیوندد.

قیام مقدس حسین علیه‏السلام و حادثه‏ی خونبار و حماسه‏ی طف را می‏توان اساس و ریشه‏ی همه‏ی نهضت‏های حق‏طلبانه‏ای دانست که در مقابل حکومت‏های غاصب اموی و عباسی و دیگر جنایتکاران تاریخ اسلام به وجود آمده‏اند. پس خمیر مایه‏ی اصلی آنها، قیام حسین علیه‏السلام بوده و هست و خواهد بود و همانند مشعلی پرفروغ، بر قبله‏ی بلند تاریخ اسلام خواهد درخشید و سبب بیداری مسلمان‏ها و الهام‏بخش همه‏ی نهضت‏های اصیل رهایی‏بخش خواهد بود: قیام توابین، قیام مختار، قیام مردم مدینه، قیام زید بن علی، قیام یحیی، قیام بنی‏الحسن، قیام فخ و تمام این حرکت‏ها و قیام‏ها، مایه‏ای از نام حسین علیه‏السلام داشتند و به نام انتقام از خون شهدای اهل بیت در مقابل بنی‏امیه و دیگر خلفای جور به وجود آمدند. این حرکت‏ها و قیام‏ها تا ظهور و قیام عدالت‏گستر جهانی مهدی (عج) و با الگو و مایه گرفتن از نهضت عاشورا استمرار خواهد یافت. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل قدس سره در این عصر از بارزترین قیام‏های الگو گرفته از نهضت حسینی علیه‏السلام است و این مفادی است که دانشمندان زیادی یادآوری کرده‏اند که در ذیل به چند نمونه اشاره می‏شود.

استاد «حسن ابراهیم» مؤلف تاریخ اسلام می‏گوید: کشته شدن امام حسین علیه‏السلام در تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت. قبل از این رخداد، شیعیان پراکنده بودند؛ زیرا شیعه‏گری یک نظریه‏ی سیاسی بود که در دل پیروان خود نفوذ نکرده بود و هنگامی که حسین علیه‏السلام کشته شد، شیعه‏گری با خون آمیخته گشت و در اعماق قلوب شیعیان، نفوذ کرد و عقیده‏ی راسخ آنان شد. (20).

«خربوطلی» دانشمند بزرگ اسلامی می‏گوید: شهادت امام حسین علیه‏السلام در کربلا بزرگ‏ترین حادثه‏ی تاریخی بود که منجر به تشکل و تبلور شیعیان شد و سبب گردید که شیعه، به صورت سازمانی قوی و با مبادی و مکتبی سیاسی و دینی مستقل، در صحنه‏ی جامعه‏ی مسلمانان آن روز، جلوه کند. (21).

دکتر «بیضون» در این زمینه می‏گوید: این قیام دلاورانه، سرفصل تازه‏ای در مبارزات شیعه گشود که تا روزگاران دراز با جان‏بازی‏ها و فداکاری‏های شیعیان ادامه یافت. (22) و گویا بیان ارزشمند امام صادق علیه‏السلام در زیارت اربعین:

و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة؛ (23).

(پروردگارا!) حسین بن علی علیه‏السلام خون پاکش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات بخشد، اشاره به همین موضوع الگوگیری از نهضت حسینی علیه‏السلام باشد.

در نتیجه در هر زمان و مکانی که شرایطی هم چون شرایط زمان امام حسین علیه‏السلام به وجود آید، تکلیف و وظیفه، مراجعه به حادثه‏ی عاشورا و الگو گرفتن از آن نهضت است. نه آن که نهضت عاشورا را از اسرار الهی و تکلیفی ویژه و خاص برای امام حسین علیه‏السلام بدانیم تا آن جا که هیچ فردی حتی معصوم دیگری این وظیفه را نداشته و ندارد و با درس آموزی و عبرت‏گیری از رویداد عاشورا را منتفی کنیم که تحلیل نادرستی است که نه با منابع قرآنی سازگار است و نه منابع روایی و نه با کلام خود امام حسین علیه‏السلام که فرمود: و لکم فی أسوة؛ (24) هر آینه (اعمال و رفتار من) سرمشق زندگی شماست.

پس قیام امام علیه‏السلام وظیفه‏ای شرعی و الگوی فقهی برای همه‏ی دوره‏ها و تمام‏ سرزمین‏هاست، نه تکلیفی خاص آن حضرت.

شاهدی دیگر بر الگودهی حادثه‏ی عاشورا، حجم وسیع روایات و رهنمودهایی است که در جهت احیا و زنده نگه داشتن نام و قیام آن حضرت علیه‏السلام و برائت از کسانی است که در مقابل او ایستادند یا او را یاری نکردند.

علاوه بر این، بازگویی نمونه‏هایی از سخنان خود سیدالشهداء علیه‏السلام که فلسفه و انگیزه‏ی حرکت خویش را بیان می‏کند، به خوبی می‏تواند الگو بودن آن را روشن کند؛ چرا که اگر استدلال حضرت علیه‏السلام در لزوم این حرکت و پاسخ او در مقابل آنان که می‏کوشیدند حضرت علیه‏السلام را از این حرکت بازدارند تنها همین جریان خواب دیدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و گفته‏ی آن حضرت علیه‏السلام: «که خداوند خواسته است تو را کشته بیند» بود می‏توانست محملی باشد برای آنان که حادثه‏ی عاشورا را تکلیف ویژه و خاص حسین بن علی علیه‏السلام می‏دانند. اما این همه بیانات حسینی علیه‏السلام با تکیه بر اصول و مبانی پذیرفته شده و قطعی دینی بوده و به تحلیل و تبیین حرکت خود پرداخته است؛ مثلا، به مسائلی چون لزوم امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با ظلم و استیفای حقوق، اصلاح جامعه، حق‏طلبی و دفع فساد و حرکت در چارچوب مسیر پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‏السلام و... اشاره فرموده است. و اگر قیام امام حسین علیه‏السلام تنها وظیفه‏ی ویژه‏ی آن حضرت علیه‏السلام و رمزی میان او و خداوند بود، که دیگران را با آن کاری نیست این همه بیانات از ناحیه‏ی حضرت علیه‏السلام چه توجیهی می‏توانست داشته باشد؟

حضرت امام خمینی قدس سره به گونه‏ای گویا و زیبا با اشاره به دستور آموزنده‏ی «کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا» بر آن تأکید ورزیده است و در واقع به همین حقیقت اشاره دارد که قیام سیدالشهداء علیه‏السلام الگوی تمام عیار و قابل پیروی برای دیگران در تمامی دوره‏هاست. از این رو می‏فرماید: مگر نه آن است که دستور آموزنده‏ی «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» باید سرمشق امت اسلامی باشد؛ قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین. عاشورا قیام عدالت‏خواهان با عددهای قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ‏نشین و مستکبران غارتگر بود. و دستور آن است که این برنامه سرلوحه‏ی زندگی در هر روز و در هر سرزمین باشد. (25).

از این‏رو متفکران اسلامی از جمله: شهید بزرگوار آیة الله مطهری قدس سره چنین برداشت نادرست (قیام عاشورا به عنوان تکلیف خاص حسینی دانستن) را یکی از تحریف‏های عاشورا برشمرده و آن را رد و نقد کرده است. (26).

بنابراین، قیام امام حسین علیه‏السلام باید از ابعاد گوناگون مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، اخلاقی و سیاسی و نظامی و فرهنگی، الگو و سرمشق باشد آن هم نه در برهه‏ای از زمان و مکان و سرزمینی خاص، چرا که در ادبیات عاشورا آمده است: کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا و کل شهر محرم؛ (27) یعنی درگیری حق‏جویان و عدالت‏خواهان با باطل و ستمگران همیشگی است، و رویداد عاشورا در تاریخ همواره قابل تکرار است.

از این‏رو، عاشورا رسالت بزرگی را بر دوش همه‏ی دینداران به ویژه افراد آگاه جامعه نهاده است، همگان پس از شناخت ابعاد آن موظفند خود و جامعه‏ی خود را با آن مقایسه کنند و از آن الگو بگیرند.

انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی قدس سره از عاشورا الگو گرفت و دوام آن نیز در گرو بهره‏گیری از درس‏ها و عبرت‏های آن است که خود آن رهبر فرزانه‏ی راحل قدس سره در این باره می‏فرماید: واقعه‏ی عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 1342 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیة الله، ارواحنا له الفدا، در هر مقطعی انقلاب‏ساز است. (28) .

هم‏چنین «اقبال لاهوری» استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است و در این باره چنین زیبا سروده است:

رمز قرآن از حسین آموختیم

ز آتش او شعله‏ها افروختیم‏

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خون او چمن ایجاد کرد

خون او تفسیر این اسرار کرد

ملت خوابیده را بیدار کرد (29).

«گاندی» نیز نهضت عاشورا را الهام‏بخش خود در رهایی هندوستان می‏داند. (30).

نتیجه آن که اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه‏ی همه‏ی حرکت‏های حق‏طلبانه و عدالت‏خواهانه بنامیم و بدانیم، سخنی به گزاف نگفته‏ایم.

بسیاری از نویسندگان، شاعران و مورخان مسلمان و غیر مسلمان از درس آموزی این رویداد برای همه‏ی جهانیان، سخن گفته‏اند؛ برای نمونه، یکی از نویسندگان مصری به نام «عباس محمود عقاد» با قلم شیوایش در کتاب ابوالشهداء حسین بن علی علیه‏السلام چنین می‏نویسد: نه تنها مسلمانها بلکه غیر مسلمانها نیز از این واقعه درس جوان‏مردی، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران آموختند، از سفیر مسیحی که در همان مجلس یزید به او اعتراض کرد بگیریم تا برسیم به قرون میانه و تا روزگار خودمان. (31).

به طور یقین عاشورا از چنان عمق و ارزشی برخوردار است که تا پایان تاریخ، پیام‏آور ارزش‏های والای انسانی و الهام‏بخش انسان‏هایی آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا دانشگاهی است که از همه‏ی طبقه‏ها، زن و مرد، کوچک و بزرگ، باسواد و بی‏سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیر مسلمان از آن الگو می‏گیرند و درس می‏آموزند. در این دانشگاه همواره اساتید به‏نامی چون حسین بن علی علیه‏السلام و قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام، زینب کبری علیهاالسلام و دیگر عاشوراییان تدریس می‏کنند، ولی تاکنون متأسفانه نتوانسته‏ایم ارزش‏های عاشورا را آن چنان که شایسته است به جوامع جهانی بشناسانیم.

مفسر فیلم ضد اسلامی «شمشیر اسلام»، که بنگاه سخن پراکنی B.B.C آن را پخش کرد و بخش مهمی از آن مربوط به عزاداری و سوگواری‏های دوستداران امام حسین علیه‏السلام است، می‏گوید: باید مراقب بود که اگر این عزاداری‏ها و این عشق هدف‏دار شود و به قلب غرب نشانه رود، دیگر هیچ سلاحی نمی‏تواند در برابر آن مقابله کند. (32) .

سرفصل‏هایی از درس‏های عاشورا

در پایان این بخش با توجه به گفتار و رفتار عاشوراییان به ویژه سردمدار این رویداد بزرگ، یعنی حسین بن علی علیه‏السلام به پاره‏ای از درس‏ها و عبرت‏های عاشورا، که برای همیشه می‏تواند الگو و هدایت‏گر انسان‏ها در زمینه‏ی اعتقاد و عرفان، اخلاق و فرهنگ، سیاست و عبادت و... باشد، اشاره می‏شود تا هر کس در هر زمینه‏ای که بخواهد، الگویی مناسب فرا راه آینده‏ی خود برگزیند:

- خدا پرستی و ذکر خدا؛
- اتکال به پروردگار عالمیان و تسلیم در برابر او؛
- عرفان و عشق‏ورزی به باری تعالی؛
- قیام برای خدا و طاعت و فرمانبری؛
- ترویج فرهنگ نماز، توبه، دعا، استغفار، انس با قرآن و توجه به معنویات و اهتمام به عبادت و پیوند قلبی با خدا، حتی در جبهه و جنگ؛
- دین محوری و دفاع از دین و ارزش‏های اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و امامت؛
- حق‏گرایی و حق‏شناسی و قدرشناسی؛
- عمل به تکلیف و تکلیف‏گرایی و تعهد و مسئولیت؛
- شهادت و ایثار در راه خدا و جان‏بازی بر سر پیمان؛
- جهاد، شجاعت، غیرت و اراده و قاطعیت در مدیریت و عدم خلط آن با استبداد و خودکامگی؛
- صبر، پایداری و متانت؛
- ستیز با ستم و ستمگران و مبارزه با فساد و مفسدان و مقابله با بیدادگران؛
- عدالت‏خواهی و نفی نژادپرستی، تبعیض ستیزی و قومیت زدایی؛
- اصلاح‏طلبی و شخصیت دادن به جامعه‏ی اسلامی؛
- عزت‏طلبی و نپذیرفتن ذلت؛
- حریت و آزادگی و شرافت؛
- صداقت و وفاداری و رازداری؛
- ژرف‏اندیشی و آینده‏نگری و عاقبت‏اندیشی؛
- دگرگونی روحی و تحول و ره‏یافتگی؛
- امر به معروف و نهی از منکر و دستور به نیکی‏ها و نهی از بدی‏ها؛
- بلند همتی و پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزش‏ها؛
- افشای چهره‏ی دشمن اسلام و دشمن‏شناسی؛
- جمع بین سیاست و معنویت؛
- مدیریت دینی و شیوه‏ی رهبری اسلامی؛
- نظم و اعتقاد به برنامه‏ریزی و سازماندهی و تلاش برای استفاده از فرصت‏ها؛
- اهتمام به روشنگری و هدایت و تبلیغ.

پاورقى:‌


1- رحمن (55) آیه‏ی 27
2- صحیفه‏ی نور، ج 1، ص 202
3- سید عبدالکریم هاشمی‏نژاد، درسی که حسین به انسان‏ها آموخت، ص 440
4- همان
5- همان
6- همان، ص 443
7- توبه (9) آیه‏ی 111
8- بحارالانوار، ج 74، ص 61
9- سفینة البحار، ماده‏ی «شهد»، ج 1، ص 720
10- آل عمران (3) آیه‏ی 169
11- نساء (4) آیه‏ی 100
12- نحل (16) آیه‏ی 96
13- گلواژه، ج 1 ص 92
14- همان، ص 167
15- همان، ص 95
16- یوسف (12) آیه‏ی 111
17- ممتحنه (60) آیه‏ی 4
18- احزاب (33) آیه‏ی 21
19- نهج‏البلاغه‏ی فیض الاسلام، نامه‏ی 69، ص 1067
20- ماهیت قیام مختار، ص 199، به نقل از: ترجمه‏ی تاریخ سیاسی اسلام، ج 1، ص 351
21- همان، ص 200 به نقل از: خربوطلی، تاریخ العراق، ص 123
22- همان، ص 198، به نقل از: دکتر حسن بیضون، قیام توابین، ص 32
23- مفاتیح الجنان، زیارت اربعین امام حسین علیه‏السلام
24- ویژه‏نامه اندیشه سیاسی عاشورا، دفتر سوم، ص 136، به نقل از: تاریخ طبری،ج 4، ص 304
25- صحیفه‏ی نور، ج 9، ص 57
26- مرتضی مطهری، حماسه‏ی حسینی، ج 1، ص 78
27- صحیفه‏ی نور، ج 9، ص 202
28- همان، ج 16، ص 179
29- ویژه‏نامه‏ی اندیشه‏ی سیاسی عاشورا، دفتر سوم، ص 164، 137
30- سید عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین علیه‏السلام به انسانها آموخت، ص 447
31- مجموعه مقالات کنگره‏ی بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، ج 2، ص 61
32- همان