مقدمه
براساس سنت تاریخی، همه چیز در جهان حتی کوهها و ستارگان کهنه و فرسوده میشود و
قرآن مجید این واقعیت را این چنین بیان فرموده است: (کل من علیها فان)؛ (1)
هر چه
[بر زمین] هست فانی شونده و از بین رفتنی است.
در طول تاریخ نهضتها و انقلابهای بسیاری به دست انسانها صورت گرفته است که
براساس سنت فوق تنها آثار بعضی از آنها بر جای مانده است که از آن میان، نهضت
عاشورای حسینی علیهالسلام نمود و ظهور خاص و ویژهای دارد. حماسهی عاشورا
شورانگیزترین حماسهی تاریخ بشری است که نیرومندترین احساسات میلیونها انسان را
برانگیخته و از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی نیز در گذشته است؛ به طوری که مردمان
هند و چین و پاکستان را سخت مجذوب خویش ساخته است. و شگفتا که قداست خویش را در
میان سایر ادیان نیز حفظ کرده و آن سان یادآوری نهضت حسینی علیهالسلام توسعه یافته
که به اقتضای تعبیر بلند و رسای «کل أرض کربلاء» (2)
؛ گویا همهی جهان، زمین
کربلاست.
حوادث دردناک و وحشیانه و رقتبار و احساسات برانگیز بسیاری در تاریخ اتفاق افتاده
که با گذشت زمان، کمرنگ و کمرنگتر و به فراموش خانهی تاریخ سپرده شده است که در
تاریخ نام صدها مورد از این حوادث حیرتانگیز ضبط شده است؛ حوادثی همچون: جنگهای
خونین صلیبی؛ کشتار مسلمانان در اسپانیا؛ حملهی بیرحمانهی مغول به ایران و
خونریزی بیحساب و کشتن مردم بیپناه حتی کودکان شیرخوار و زنان؛ فجایع اسرائیل در
سرزمین اشغالی، تا آن جا که «دیریاسین» و «کفرقاسم» را از صحنهی جغرافیا حذف
نمودند؛ ریخته شدن بمبهای هولناک اتمی آمریکا بر هیروشیما و ناکازاکی؛ کشته شدن یک
میلیون الجزایری به دست ارتش فرانسه.
امروز با وجود این که بعضی از این حوادث در دهههای اخیر رخ داده همهی آنها به
فراموشی سپرده شده است و کمتر از آن یاد میشود؛ لکن در این میان، تنها فاجعهی
جانکاه کربلا علیرغم گذشت 1400 سال از وقوع آن، جایگاه خاصی دارد که هر سال
شیفتگان حسینی، هزاران محفل و مجلس در سراسر جهان برای تکریم آن واقعه برگزار
میکنند و بودجههای عظیمی، عاشقانه در این راه مصرف میشود و مراسم بزرگداشت این
خاطرهی غمبار در هر سال، با شکوه بیشتر و هیجان فراوانی برپا میگردد.
ارزش و اعتبار و عظمت شخصیت دلربای حسین علیهالسلام و نهضت آن بزرگوار امروزه همه
را تحت تأثیر قرار داده، به طوری که نه تنها دوستان و پیروانش، بلکه بیگانگان هم در
مقابل نام باشکوه و خواستنی او سر تعظیم فرود میآورند و قیام مقدس کربلا را
بااحترام و تکریم یاد میکنند؛ آن هم نه در یک برههای از زمان، بلکه هر چه از
تاریخ وقوع آن واقعه میگذرد بر عظمتش افزوده میشود و بیشتر توجهها و اندیشههای
حقطلبان و آزادیخواهان را از هر مسلک و عقیدهای به خود معطوف میدارد، تا آن جا
که «گاندی» مصلح بزرگ و پیشوای رهاییبخش کشور هندوستان،
در برابر حسین علیهالسلام و عاشورای پرافتخارش تعظیم میکند و خطاب به مردم هند
میگوید: مردم هند! من برای شما چیز تازهای نیاوردهام، تنها نتیجهای را که از
مطالعات و تحقیقاتم دربارهی تاریخ زندگی قهرمانان کربلا دریافت داشتم، ارمغان ملت
هند کردم... بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی
از سرمشق حسین علیهالسلام پیروی کند. (3).
قائد فقید و مؤسس کشور پاکستان «محمد علی جناح» نیز میگوید: هیچ نمونهای از
شجاعت، بهتر از شجاعتی که امام حسین علیهالسلام از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد
در عالم پیدا نمیشود. به عقیدهی من بر تمامی مسلمانان گیتی است که از شهید
گرانقدری که خود را در سرزمین عراق، قربانی راه حق و عدالت کرد، سرمشق گرفته از او
پیروی نمایند. (4).
هم چنین «کارلایل» مورخ و اندیشمند انگلیسی مینویسد: بهترین درسی که از تراژدی
کربلا میگیریم، این است که حسین علیهالسلام و یارانش ایمانی بس استوار به خدا
داشتند، آنان در عمل نشان دادند که فزونی افراد در جایی که حق و باطل روبهرو
میگردد، اهمیتی ندارد، پیروزی حسین علیهالسلام با وجود اقلیتی که داشت، باعث
شگفتی من است. (5).
نیز «واشنگتن ایرونیک» نویسندهی مشهور امریکایی با تواضع فراوان در برابر آن حضرت،
او را روح فناناپذیر میخواند و میگوید: برای امام حسین علیهالسلام ممکن بود که
زندگی خود را با تسلیم شدن در برابر ارادهی یزید نجات بخشد، اما مسئولیت پیشوایی
نهضت نجاتبخش اسلام اجازه نمیداد که او یزید را به عنوان خلیفه به رسمیت بشناسد،
او به زودی خود را برای پذیرش هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن
اسلام و مسلمانان از چنگال رژیم آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان، در سرزمین خشک و
بر روی ریگهای تفتیدهی عربستان، روح حسین علیهالسلام، فناناپذیر برپاست. هان! ای
پهلوان و ای نمونهی شجاعت و ای شهسوار من، حسین! (6).
با مروری به مطالب گذشته درمییابیم که نهضت حسینی و قیام سالار شهیدان در بین
همهی نهضتها و قیامها درخشندگی خاصی دارد که به این نهضت جاودانگی بخشیده است و
این جاودانگی نهضت، موضوعی قابل بحث و بررسی است.
آن چه در پیش رو دارید، پاسخ به دو سؤال اساسی و سازندهی ذیل در جهت تحلیل و
ارزیابی آن موضوع است:
الف) فلسفه و هدف از جاودانگی نهضت عاشورا؟
ب) چه عواملی در جاودانگی این نهضت نقش داشته است؟
چرا این قیام، از زمان وقوع، تاکنون و تا قیامت، دلها را تسخیر کرده و میکند؟ چرا
هر ساله ماه محرم، ماه ابراز عشق به آن شهید فداکار، یعنی حضرت اباعبدالله الحسین
علیهالسلام پرشورتر و سال به سال بر این عشق و شور افزوده میشود و هرگز غبار
نسیان بر آن ننشسته و نمینشیند؟
به سؤال اول در بخش فلسفهی جاودانگی نهضت و به سؤال دوم، یعنی موضوع عمده و اساسی
این کتاب، در بخش دوم پاسخ میدهیم.
امید است همهی عزیزانی که این اثر را مطالعه میکنند، در جهت رفع کاستیها و
ضعفها و نیز تکمیل آن، از پیشنهادها و نظرهای خود ما را بهرهمند سازند. و
انشاءالله این اثر ناچیز در سالی که رهبر معظم انقلاب، حضرت آیة الله خامنهای
(دام ظله) سال عزت و افتخار حسینی نامیده، تهیه و تدوین گردیده است؛ در درگاه الهی
مقبول افتد و این بنده، مشمول عنایت و شفاعت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام
واقع شود.
در پایان از همهی سرورانی که در جهت تهیه و نشر این کتاب قبول زحمت کردهاند، به
ویژه شورای محترم بررسی کتاب و مسئول محترم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی و نیز
آقایانی که از آثار و نوشتههای آنها بهره گرفته شده است تقدیر و تشکر میکنم.
ابوالفضل بهشتی
فلسفهی جاودانگی نهضت عاشورا
یکی از محورهای بحث دربارهی قیام سالار شهیدان حسین بن علی علیهالسلام، که با
عنوان این کتاب ارتباط تنگاتنگی دارد و پرداختن به آن ضروری است، فلسفهی چرایی و
جاودانگی این رویداد بینظیر تاریخ بشری و به تعبیر دیگر، بیان فواید مترتب بر این
جاودانگی است.
پرداختن به همهی موارد اصلی و فرعی فلسفهی جاودانگی نهضت حسینی مجالی فراخ و
فراخور میطلبد که با توجه به اختصارگویی در این کتاب، آن مجال وجود ندارد، از این
رو تنها به بیان دو مورد مهم و اصلی میپردازیم:
1. پاداش شهادت در راه خدا
2. الگوگیری همه جانبه از قیام عاشورا.
پاداش شهادت و جانفشانی در راه خدا
برای انسانهای موحد چیزی بالاتر از آن نیست که نعمت وجود را در راه رضای معبود به
کار گیرند و در راه خدا فدا شوند. آمادگی برای فدا شدن، نشانهی صدق انسان در راه
محبت خداست. خدا مشتری جانها و مالهاست و در برابر آن بهشت را
وعده داده است. (7).
اولیای خدا در برابر پروردگار برای خود، هیچ شأنی قائل نیستند و اگر دین الهی
نیازمند مال و جان و حتی آبروی آنان باشد، از نثار آن مضایقهای نمیکنند. عزت و
عظمت و ارزش دین، تا حدی است که برای بقای آن، عزیزترین انسانهای پاک و حجتهای
الهی فدا میشوند و این ایثار را ادای حق الهی میشمارند.
در دورهای که دین خدا در معرض زوال بود و جهالت و غفلت مردم، زمینهی اضمحلال مکتب
شده بود، امام حسین علیهالسلام حاضر شد برای بیداری و آگاهی مردم براساس خواسته و
عمل به تکلیف، قربانی شود. و یاران و فرزندانش نیز قربانی این راه گردند و زنان و
خردسالان نیز اسیر شوند و برای رضای خدا همهی سختیها و مصایب دردناک و طاقتفرسا
را تحمل کرد. در فرهنگ الهی، مقام شهادت بالاترین مقام است. پیامبر صلی الله علیه و
آله میفرماید:
فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله؛ (8).
همانا بالای هر نیکی نیکوتری است، جز مقام شهادت در راه خدا.
براساس این روایت، برترین مقام نیک، شهادت در راه خداست. در فرهنگ الهی، خداوند
بالاترین اجر و مزد را برای مقام شهادت قرار داده است. در عالم آخرت و در بهشت،
خداوند، شهید را از نعمتهایی بهرهمند کرده که به فرمودهی پیامبر صلی الله علیه و
آله:
فاذا وصل [الشهید] الی الأرض تقول له: مرحبا بالروح الطیبة التی أخرجت من البدن
الطیب، ابشر؛ فان لک ما لا عین رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر؛ (9).
آن گاه که پیکر شهید بر زمین فرود آید، از طرف حق تعالی مخاطب قرار میگیرد:
آفرین بر آن روح پاک که از بدنی پاک خارج شده است! بشارت باد تو را به نعمتهایی که
نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است.
خداوند در دنیا نیز اجری بزرگ برای شهید، قرار داده، یکی از آنها حیات جاودانه است
و علیرغم تصور ستمگران که میپندارند با قتلعام و خونریزی ندای عدالتخواهی را
میتوانند خاموش کنند، شهیدان زندهی جاویدند و به تعبیر قرآن کریم:
(و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون)؛ (10)
.
(ای پیامبر صلی الله علیه و آله!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند،
مردگانند، بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
و نیز میفرماید:
(و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره علی الله
و کان الله غفورا رحیما)؛ (11).
و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و رسول او صلی الله علیه و آله از خانهی خود
بیرون رود و سپس مرگش فرارسد پاداش او بر خداست و خداوند آمرزنده و مهربان است.
براساس مفاد این دو آیه و آیهی دیگری که میفرماید: (و ما عند الله باق)؛ (12)
(آن چه نزد خداست بقا دارد.) جاودانگی نهضت و یاد و خاطرهی امام حسین علیهالسلام
اجر و مزدی الهی است که همیشگی و دایمی است. پس خداوند برای شهدا مقام جاودانهای
قرار داده است و روشن است که شهدا نیز مراتبی دارند که حسین بن علی علیهالسلام از
میان آنان سیدالشهدا نام گرفته و اجر و پاداش او هم متناسب با شخصیت برتر و درجهی
والاتر
شهادتش نیز برترین و بالاترین درجهی آخر و پاداش است که در این میان، ابدیت و
جاودانگی یاد او یکی از آن پاداشها خواهد بود.
شعر بلند و رسای «صادق سرمد» اشاره به این مفاد دارد:
پایان زندگانی هر کس به مرگ اوست
جز مرد حق، که مرگ وی آغاز دفتر است
آغاز شد حیات حسینی به مرگ او
وین قصه، رمز آب حیات است و کوثر است
آن کس که در اقامهی حق میشود شهید
عمر ابد نصیب وی از موت احمر است (13).
یا در شعری از «بهاءالدین» آمده است؛
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست (14).
نیز در شعر معروف «فراز» آمده است؛
خاموش گشتهایم و فراموش کی شویم
بس این قدر که در همه جا گفتگوی ماست
هر جا که هست روی زمین ارغوان سرخ
آتش ز خون ما، گلشن از خاک کوی ماست (15).
الگوگیری همه جانبه از قیام عاشورا
مهمترین هدف از جاودانگی نهضت عاشورا، ارائهی سرمشق از این نهضت است،
که اساسیترین بعد حادثهی عاشورا است. الگوگیری از قیام عاشورا، یعنی گفتار و
رفتار عاشوراییان را در زندگی فردی و اجتماعی خویش، الگو و اسوه قرار دادن.
در نهضت عاشورا با قهرمانها و الگوهایی روبهرو هستیم که با گفتار و رفتار خود
حادثهای بس بزرگ آفریدند، حادثهای که میتواند برای شیعیان و مسلمانان و حتی
همهی جهانیان الگوی مناسب و کارآمد و بهترین وسیلهی پندآموزی باشد.
با پایان یافتن دوران حکومت ننگین معاویه، زمام حکومت اسلامی به دست پستترین
چهرهی اموی، یعنی یزید، فرزند نابهکار معاویه افتاد. با روی کار آمدن یزید، دین و
ارزشهای دینی در مخاطرهی جدی قرار گرفت، به طور علنی حق پایمال میشد و از باطل
جلوگیری نمیشد و سنت و سیرهی واقعی رسول خدا صلی الله علیه و آله فراموش و
بدعتهایی با نام اسلام جایگزین گشت.
امام حسین علیهالسلام در چنین شرایطی نه تنها حاضر نبود حکومت ننگین یزید را به
رسمیت بشناسد و با او سازش کند، بلکه با مشاهدهی انحراف علنی حاکم غاصب از مسیر
اسلام و به بیراهه کشانیدن اساس و تاریخ اسلام و ماهیت آن، تشخیص داد که جز با قیام
خونین و حماسهای عظیم، نمیتوان جلو این انحراف را گرفت و احیای دین و هدایت
مسلمین و بیداری آنان، منوط به این حرکت خداپسندانه است. امام علیهالسلام قیام کرد
و انقلاب عاشورا را تاریخ، ثبت نمود و جهان اسلام را تکان داد. این قیام، علاوه بر
ابعاد مهم و نتایج ثمربخش آن، تا صحنهی قیامت حماسهای جاوید است که مسیر تاریخ
اسلام را عوض کرد و مبارزهی بین حق و باطل را به خوبی به نمایش گذاشت.
براساس بینش اسلامی و فراخوانی قرآن و روایات، مسلمانان به درس آموزی و الگوگیری از
تاریخ موظفند. برای نمونه، قرآن پس از طرح داستان حضرت یوسف علیهالسلام و برادرانش
و هم چنین زلیخا و عفاف و پاکدامنی یوسف و دیگر مسائل میفرماید:
(لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الألباب)؛ (16).
در قصههای آنان (پیامبران)، برای صاحبان خرد عبرت آموزی است.
نیز قرآن مجید، دو پیامبر بزرگ الهی، یعنی ابراهیم و محمد - علیهما الصلاة و السلام
- را اسوه و الگوهای کارآمد و سازنده در جهت پرستش خدا و پرهیز از بتپرستی و
طاغوتگرایی دانسته و به پیروی از آنان توصیه فرموده است.
در آیهای دیگر میفرماید:
(قد کانت لکم أسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءاؤا منکم و
مما تعبدون من دون الله)؛ (17).
برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم علیهالسلام و کسانی که با او بودند وجود
دارد، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و آن چه غیر از خدا
میپرستید بیزاریم.
خداوند در آیهای دیگر میفرماید:
(و لقد کان فی رسول الله أسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله
کثیرا)؛ (18).
به طور یقین برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود؛ برای آنها که امید به
رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
امامان بزرگوار شیعه نیز بر این مسأله تأکید کردهاند، مثلا امیرالمؤمنین
علیهالسلام به یکی از کارگزارانش مینویسد:
و اعتبر بما مضی من الدنیا لما بقی منها، فان بعضها یشبه بعضا و آخرها لاحق بأولها؛
(19)
.
از گذشتهی دنیا، برای آیندهی آن پند و عبرت گیر، چرا که پارههای تاریخ با یکدیگر
همانندند و پایانش به اولش میپیوندد.
قیام مقدس حسین علیهالسلام و حادثهی خونبار و حماسهی طف را میتوان اساس و
ریشهی همهی نهضتهای حقطلبانهای دانست که در مقابل حکومتهای غاصب اموی و عباسی
و دیگر جنایتکاران تاریخ اسلام به وجود آمدهاند. پس خمیر مایهی اصلی آنها، قیام
حسین علیهالسلام بوده و هست و خواهد بود و همانند مشعلی پرفروغ، بر قبلهی بلند
تاریخ اسلام خواهد درخشید و سبب بیداری مسلمانها و الهامبخش همهی نهضتهای اصیل
رهاییبخش خواهد بود: قیام توابین، قیام مختار، قیام مردم مدینه، قیام زید بن علی،
قیام یحیی، قیام بنیالحسن، قیام فخ و تمام این حرکتها و قیامها، مایهای از نام
حسین علیهالسلام داشتند و به نام انتقام از خون شهدای اهل بیت در مقابل بنیامیه و
دیگر خلفای جور به وجود آمدند. این حرکتها و قیامها تا ظهور و قیام عدالتگستر
جهانی مهدی (عج) و با الگو و مایه گرفتن از نهضت عاشورا استمرار خواهد یافت. انقلاب
اسلامی ایران به رهبری امام راحل قدس سره در این عصر از بارزترین قیامهای الگو
گرفته از نهضت حسینی علیهالسلام است و این مفادی است که دانشمندان زیادی یادآوری
کردهاند که در ذیل به چند نمونه اشاره میشود.
استاد «حسن ابراهیم» مؤلف تاریخ اسلام میگوید: کشته شدن امام حسین علیهالسلام در
تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت. قبل از این رخداد، شیعیان
پراکنده بودند؛ زیرا شیعهگری یک نظریهی سیاسی بود که در دل پیروان خود نفوذ نکرده
بود و هنگامی که حسین علیهالسلام کشته شد، شیعهگری با خون آمیخته گشت و در اعماق
قلوب شیعیان، نفوذ کرد و عقیدهی راسخ آنان شد. (20).
«خربوطلی» دانشمند بزرگ اسلامی میگوید: شهادت امام حسین علیهالسلام در کربلا
بزرگترین حادثهی تاریخی بود که منجر به تشکل و تبلور شیعیان شد و سبب گردید که
شیعه، به صورت سازمانی قوی و با مبادی و مکتبی سیاسی و دینی مستقل، در صحنهی
جامعهی مسلمانان آن روز، جلوه کند. (21).
دکتر «بیضون» در این زمینه میگوید: این قیام دلاورانه، سرفصل تازهای در مبارزات
شیعه گشود که تا روزگاران دراز با جانبازیها و فداکاریهای شیعیان ادامه یافت. (22)
و گویا بیان ارزشمند امام صادق علیهالسلام در زیارت اربعین:
و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة؛ (23).
(پروردگارا!) حسین بن علی علیهالسلام خون پاکش را در راه تو بخشید تا بندگانت را
از جهالت و حیرت و گمراهی نجات بخشد، اشاره به همین موضوع الگوگیری از نهضت حسینی
علیهالسلام باشد.
در نتیجه در هر زمان و مکانی که شرایطی هم چون شرایط زمان امام حسین علیهالسلام به
وجود آید، تکلیف و وظیفه، مراجعه به حادثهی عاشورا و الگو گرفتن از آن نهضت است.
نه آن که نهضت عاشورا را از اسرار الهی و تکلیفی ویژه و خاص برای امام حسین
علیهالسلام بدانیم تا آن جا که هیچ فردی حتی معصوم دیگری این وظیفه را نداشته و
ندارد و با درس آموزی و عبرتگیری از رویداد عاشورا را منتفی کنیم که تحلیل نادرستی
است که نه با منابع قرآنی سازگار است و نه منابع روایی و نه با کلام خود امام حسین
علیهالسلام که فرمود: و لکم فی أسوة؛ (24)
هر آینه (اعمال و رفتار من) سرمشق
زندگی شماست.
پس قیام امام علیهالسلام وظیفهای شرعی و الگوی فقهی برای همهی دورهها و تمام
سرزمینهاست، نه تکلیفی خاص آن حضرت.
شاهدی دیگر بر الگودهی حادثهی عاشورا، حجم وسیع روایات و رهنمودهایی است که در جهت
احیا و زنده نگه داشتن نام و قیام آن حضرت علیهالسلام و برائت از کسانی است که در
مقابل او ایستادند یا او را یاری نکردند.
علاوه بر این، بازگویی نمونههایی از سخنان خود سیدالشهداء علیهالسلام که فلسفه و
انگیزهی حرکت خویش را بیان میکند، به خوبی میتواند الگو بودن آن را روشن کند؛
چرا که اگر استدلال حضرت علیهالسلام در لزوم این حرکت و پاسخ او در مقابل آنان که
میکوشیدند حضرت علیهالسلام را از این حرکت بازدارند تنها همین جریان خواب دیدن
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و گفتهی آن حضرت علیهالسلام: «که خداوند خواسته
است تو را کشته بیند» بود میتوانست محملی باشد برای آنان که حادثهی عاشورا را
تکلیف ویژه و خاص حسین بن علی علیهالسلام میدانند. اما این همه بیانات حسینی
علیهالسلام با تکیه بر اصول و مبانی پذیرفته شده و قطعی دینی بوده و به تحلیل و
تبیین حرکت خود پرداخته است؛ مثلا، به مسائلی چون لزوم امر به معروف و نهی از منکر،
مبارزه با ظلم و استیفای حقوق، اصلاح جامعه، حقطلبی و دفع فساد و حرکت در چارچوب
مسیر پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام و... اشاره فرموده
است. و اگر قیام امام حسین علیهالسلام تنها وظیفهی ویژهی آن حضرت علیهالسلام و
رمزی میان او و خداوند بود، که دیگران را با آن کاری نیست این همه بیانات از
ناحیهی حضرت علیهالسلام چه توجیهی میتوانست داشته باشد؟
حضرت امام خمینی قدس سره به گونهای گویا و زیبا با اشاره به دستور آموزندهی «کل
یوم عاشورا و کل أرض کربلا» بر آن تأکید ورزیده است و در واقع به همین حقیقت اشاره
دارد که قیام سیدالشهداء علیهالسلام الگوی تمام عیار و قابل پیروی برای دیگران در
تمامی دورههاست. از این رو میفرماید: مگر نه آن است که دستور آموزندهی «کل یوم
عاشورا و کل ارض کربلا» باید سرمشق امت اسلامی باشد؛ قیام همگانی در هر روز و در هر
سرزمین. عاشورا قیام عدالتخواهان با عددهای قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ، در
مقابل ستمگران کاخنشین و مستکبران غارتگر بود. و دستور آن است که این برنامه
سرلوحهی زندگی در هر روز و در هر سرزمین باشد. (25).
از اینرو متفکران اسلامی از جمله: شهید بزرگوار آیة الله مطهری قدس سره چنین
برداشت نادرست (قیام عاشورا به عنوان تکلیف خاص حسینی دانستن) را یکی از تحریفهای
عاشورا برشمرده و آن را رد و نقد کرده است. (26).
بنابراین، قیام امام حسین علیهالسلام باید از ابعاد گوناگون مادی و معنوی، فردی و
اجتماعی، اخلاقی و سیاسی و نظامی و فرهنگی، الگو و سرمشق باشد آن هم نه در برههای
از زمان و مکان و سرزمینی خاص، چرا که در ادبیات عاشورا آمده است: کل یوم عاشورا و
کل أرض کربلا و کل شهر محرم؛ (27)
یعنی درگیری حقجویان و عدالتخواهان با باطل و
ستمگران همیشگی است، و رویداد عاشورا در تاریخ همواره قابل تکرار است.
از اینرو، عاشورا رسالت بزرگی را بر دوش همهی دینداران به ویژه افراد آگاه جامعه
نهاده است، همگان پس از شناخت ابعاد آن موظفند خود و جامعهی خود را با آن مقایسه
کنند و از آن الگو بگیرند.
انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی قدس سره از عاشورا الگو گرفت و دوام آن
نیز در گرو بهرهگیری از درسها و عبرتهای آن است که خود آن رهبر فرزانهی راحل
قدس سره در این باره میفرماید: واقعهی عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 1342
و از آن زمان تا قیام حضرت بقیة الله، ارواحنا له الفدا، در هر مقطعی انقلابساز
است. (28)
.
همچنین «اقبال لاهوری» استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است و
در این باره چنین زیبا سروده است:
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعلهها افروختیم
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد (29).
«گاندی» نیز نهضت عاشورا را الهامبخش خود در رهایی هندوستان میداند. (30).
نتیجه آن که اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوهی همهی حرکتهای حقطلبانه و
عدالتخواهانه بنامیم و بدانیم، سخنی به گزاف نگفتهایم.
بسیاری از نویسندگان، شاعران و مورخان مسلمان و غیر مسلمان از درس آموزی این رویداد
برای همهی جهانیان، سخن گفتهاند؛ برای نمونه، یکی از نویسندگان مصری به نام «عباس
محمود عقاد» با قلم شیوایش در کتاب ابوالشهداء حسین بن علی علیهالسلام چنین
مینویسد: نه تنها مسلمانها بلکه غیر مسلمانها نیز از این واقعه درس جوانمردی،
ایثار و مقاومت در برابر ستمگران آموختند، از سفیر مسیحی که در همان مجلس یزید به
او اعتراض کرد بگیریم تا برسیم به قرون میانه و تا روزگار خودمان. (31).
به طور یقین عاشورا از چنان عمق و ارزشی برخوردار است که تا پایان تاریخ، پیامآور
ارزشهای والای انسانی و الهامبخش انسانهایی آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا
دانشگاهی است که از همهی طبقهها، زن و مرد، کوچک و بزرگ، باسواد و بیسواد، سیاه
و سفید، مسلمان و غیر مسلمان از آن الگو میگیرند و درس میآموزند. در این دانشگاه
همواره اساتید بهنامی چون حسین بن علی علیهالسلام و قمر بنیهاشم علیهالسلام،
زینب کبری علیهاالسلام و دیگر عاشوراییان تدریس میکنند، ولی تاکنون متأسفانه
نتوانستهایم
ارزشهای عاشورا را آن چنان که شایسته است به جوامع جهانی بشناسانیم.
مفسر فیلم ضد اسلامی «شمشیر اسلام»، که بنگاه سخن پراکنی B.B.C آن را پخش کرد و بخش
مهمی از آن مربوط به عزاداری و سوگواریهای دوستداران امام حسین علیهالسلام است،
میگوید: باید مراقب بود که اگر این عزاداریها و این عشق هدفدار شود و به قلب غرب
نشانه رود، دیگر هیچ سلاحی نمیتواند در برابر آن مقابله کند. (32)
.
سرفصلهایی از درسهای عاشورا
در پایان این بخش با توجه به گفتار و رفتار عاشوراییان به ویژه سردمدار این رویداد
بزرگ، یعنی حسین بن علی علیهالسلام به پارهای از درسها و عبرتهای عاشورا، که
برای همیشه میتواند الگو و هدایتگر انسانها در زمینهی اعتقاد و عرفان، اخلاق و
فرهنگ، سیاست و عبادت و... باشد، اشاره میشود تا هر کس در هر زمینهای که بخواهد،
الگویی مناسب فرا راه آیندهی خود برگزیند:
- خدا پرستی و ذکر خدا؛
- اتکال به پروردگار عالمیان و تسلیم در برابر او؛
- عرفان و عشقورزی به باری تعالی؛
- قیام برای خدا و طاعت و فرمانبری؛
- ترویج فرهنگ نماز، توبه، دعا، استغفار، انس با قرآن و توجه به معنویات و اهتمام
به عبادت و پیوند قلبی با خدا، حتی در جبهه و جنگ؛
- دین محوری و دفاع از دین و ارزشهای اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و امامت؛
- حقگرایی و حقشناسی و قدرشناسی؛
- عمل به تکلیف و تکلیفگرایی و تعهد و مسئولیت؛
- شهادت و ایثار در راه خدا و جانبازی بر سر پیمان؛
- جهاد، شجاعت، غیرت و اراده و قاطعیت در مدیریت و عدم خلط آن با استبداد و
خودکامگی؛
- صبر، پایداری و متانت؛
- ستیز با ستم و ستمگران و مبارزه با فساد و مفسدان و مقابله با بیدادگران؛
- عدالتخواهی و نفی نژادپرستی، تبعیض ستیزی و قومیت زدایی؛
- اصلاحطلبی و شخصیت دادن به جامعهی اسلامی؛
- عزتطلبی و نپذیرفتن ذلت؛
- حریت و آزادگی و شرافت؛
- صداقت و وفاداری و رازداری؛
- ژرفاندیشی و آیندهنگری و عاقبتاندیشی؛
- دگرگونی روحی و تحول و رهیافتگی؛
- امر به معروف و نهی از منکر و دستور به نیکیها و نهی از بدیها؛
- بلند همتی و پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزشها؛
- افشای چهرهی دشمن اسلام و دشمنشناسی؛
- جمع بین سیاست و معنویت؛
- مدیریت دینی و شیوهی رهبری اسلامی؛
- نظم و اعتقاد به برنامهریزی و سازماندهی و تلاش برای استفاده از فرصتها؛
- اهتمام به روشنگری و هدایت و تبلیغ.
پاورقى:
1- رحمن (55) آیهی 27
2- صحیفهی نور، ج 1، ص 202
3- سید عبدالکریم هاشمینژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ص 440
4- همان
5- همان
6- همان، ص 443
7- توبه (9) آیهی 111
8- بحارالانوار، ج 74، ص 61
9- سفینة البحار، مادهی «شهد»، ج 1، ص 720
10- آل عمران (3) آیهی 169
11- نساء (4) آیهی 100
12- نحل (16) آیهی 96
13- گلواژه، ج 1 ص 92
14- همان، ص 167
15- همان، ص 95
16- یوسف (12) آیهی 111
17- ممتحنه (60) آیهی 4
18- احزاب (33) آیهی 21
19- نهجالبلاغهی فیض الاسلام، نامهی 69، ص 1067
20- ماهیت قیام مختار، ص 199، به نقل از: ترجمهی تاریخ سیاسی اسلام، ج 1، ص 351
21- همان، ص 200 به نقل از: خربوطلی، تاریخ العراق، ص 123
22- همان، ص 198، به نقل از: دکتر حسن بیضون، قیام توابین، ص 32
23- مفاتیح الجنان، زیارت اربعین امام حسین علیهالسلام
24- ویژهنامه اندیشه سیاسی عاشورا، دفتر سوم، ص 136، به نقل از: تاریخ طبری،ج 4، ص
304
25- صحیفهی نور، ج 9، ص 57
26- مرتضی مطهری، حماسهی حسینی، ج 1، ص 78
27- صحیفهی نور، ج 9، ص 202
28- همان، ج 16، ص 179
29- ویژهنامهی اندیشهی سیاسی عاشورا، دفتر سوم، ص 164، 137
30- سید عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین علیهالسلام به انسانها آموخت، ص 447
31- مجموعه مقالات کنگرهی بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، ج 2، ص 61
32- همان