عاشورا حماسه جاویدان

سيد محمد شفيعى مازندرانى

- ۱۹ -


پرسش 20 : راز اهميت زيارت قبر امام حسين (عليه السلام)چيست؟

پاسخ : زيارت وسيله اى است براى رساندن ارادت باطنى و جلوه اى است از حيات عشق و محبت پايدار زائر در برابر مَزور و عاشق در مقابل معشوق، كه پاداشى مضاعف دارد. هر امامى را برگردن شيعيانش حقى است و راه اداى آن، زيارت قبر اوست. و در خصوص زيارت قبر حسين (عليه السلام) رهنمودهاى روشنى در اختيار است كه گفته اند: اگر كسى همه ساله به حج برود، ولى امام حسين (عليه السلام) را زيارت نكند، حقى از حقوق رسول الله (صلى الله عليه وآله) را ناديده گرفته است; زيرا حق حسين (عليه السلام) فريضه اى از فرايض الهى است و بر همه مسلمانان واجب است كه به زيارت آن حضرت بشتابند; «لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ يَزُرِ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيّ (عليه السلام) لَكَانَ تَارِكاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) لاَِنَّ حَقَّ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) فَرِيضَةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم» .(1)

در شب قدر كه گرامى ترين شب هاى سال است، زيارت امام حسين (عليه السلام) در متن وظايف آن شب قرار دارد. زيارت امام حسين در حرم اميرمؤمنان (عليهما السلام) براى آن است كه به نقلى سر مطهّر حضرت امام حسين در بالا سر حضرت امير مؤمنان دفن شده است.

فوايد و اهميت زيارت ائمه و امام حسين (عليهم السلام)

1 ـ ميثاق الهى; «تجديد ميثاق»

وَشّاء مى گويد از امام هشتم (عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود:

«إن لِكلِّ إمام عهداً في عُنُقِ أوليائِهِ و شِيعتِهِ، و إنّ مِنْ تَمام الوَفاءِ بِالْعهدِ وِ حُسن الأداء زيارة قُبُورِهِم...».(2)

«هر امامى را برگردن پيروانش حقّى است كه يكى از جلوه هاى مهم وفاى به اين حق، پرداختن به زيارت قبر آن امام است».

2 ـ زوار آسمانى

فقط انسان ها به زيارت قبر امام حسين مشرف نمى شوند، بلكه بيشترين زائران آن حضرت، مسافران آسمانى هستند.

پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: خلقى بيشتر از فرشتگان آفريده نشده است; به طورى كه در هرشبانه روز هفتاد هزار فرشته به زيارت كعبه توفيق مى يابند، پس از آن به زيارت قبر رسول الله (صلى الله عليه وآله) ، سپس به ديدار اميرمؤمنان (عليه السلام) و پس از آن به زيارت قبر حسين (عليه السلام) توفيق مى يابند و تا سحرگاهان در آنجا مى مانند و سپس به سوى آسمان عروج مى كنند: «ثمّ يأتون الحسين فيقيمون عنده فإذا كان السّحر وُضِعَ لَهم معراج إلى السماء...» .(3)

3 ـ خواسته همه موجودات آسمانى

تمام موجودات عالم، خواهان زيارت حسين (عليه السلام) هستند. اسحاق بن عمار مى گويد:

از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود:

«لَيْسَ شَيْءٌ فِي السَّمَاوَاتِ إِلاّ وَ هُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ أَنْ يُؤْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَعْرُجُ».(4)

«موجودى در آسمان ها نيست جز آن كه از خدا اجازه مى خواهند تا به زيارت حسين (عليه السلام) نايل آيند.»

4 ـ معادل زيارت رسول الله (صلى الله عليه وآله)

زيد شحام مى گويد: از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: «ما لِمَنْ زارَ واحداً مِنْكُم؟» ; «براى كسى كه يكى از شما را زيارت كند چه پاداشى منظور مى گردد؟» گفت:

«كَمَنْ زارَ رَسُول الله (صلى الله عليه وآله) » .(5)

«پاداشى همانند پاداش زيارت پيامبر (صلى الله عليه وآله) دارد».

5 ـ بركات مادى و معنوى

ائمه (عليهم السلام) با يادآورى بركات مادى و معنوى زيارت امام حسين (عليه السلام) ، مردم و به ويژه شيعيان را به آن ترغيب و تشويق مى كردند. امام باقر (عليه السلام) به محمدبن مسلم فرمود:

«مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) فَإِنَّ إِتْيَانَهُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ يَمُدُّ فِي الْعُمُرِ وَيَدْفَعُ مَدَافِعَ السَّوْءِ وَ إِتْيَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِن يُقِرُّ لَهُ بِالاِْمَامَةِ مِنَ اللَّهِ» .(6)

«شيعيان ما را به زيارت حسين (عليه السلام) وادار كنيد; زيرا زيارت آن حضرت، موجب افزايش رزق و روزى و باعث طول عمر و دفع عوامل بدى ها و شرور است.»

آرى، زيارت امام (عليه السلام) بر هر شخص با ايمان، كه به امام منصوب از طرف خدا اعتقاد دارد واجب است.

6 ـ رهايى از دايره حساب

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«إِنَّ أَيَّامَ زَائِرِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيّ (عليه السلام) لا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِمْ».(7)

«روزهايى كه زاير در زيارت به سر مى برد، از مدت عمر او به حساب نمى آيد.»

7 ـ غبطه مردم در قيامت

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«مَا مِنْ أَحَد يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلاّ وَ هُوَ يَتَمَنَّى أَنَّهُ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيّ (عليه السلام) لَمَّا يَرَى لِمَا يُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيّ مِنْ كَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ».(8)

«هيچ كس در قيامت حضور ندارد جز آن كه آرزو مى كند كه در شمار زائران حسين (عليه السلام) باشد; زيرا، مى بيندكه درآنجا زايران حسين (عليه السلام) داراى موقعيت ويژه اى هستند.»

8 ـ ديدار امام حسين (عليه السلام) از زائرانش

طريحى در منتخب،(9)نقل مى كند كه امام حسين (عليه السلام) فرمود:

«مَنْ زارَنِي بَعْدَ موتي زرْتُهُ يَوم القيامة وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ إلاّ في النار لأخرجته» .

«كسى كه مرا بعد از قتلم زيارت كند در قيامت به ديدار او خواهم شتافت، حتى اگر او در جهنم باشد وى را از آن بيرون مى آورم.»

9 ـ زائر راستين كيست؟

زائر راستين ائمه معصومين (عليهم السلام) كسانى هستند كه در فرهنگ اسلامى به آن ها صدّيقون مى گويند:

«عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: كان رسول الله (صلى الله عليه وآله) إذا دخل الحُسين (عليه السلام) جذبه إليه ثمّ يقول لأمير المؤمنين (عليه السلام) : أَمْسَكْهُ ثُمّ يقع عليه فَيُقَبِّلُهُ و يبكي، يقول: يا أبة لم تبكي؟ فيقول يا بُنَيَّ أُقَبِّلُ موضعَ السيوف منك، قال: يا أبة و أُقْتَلُ، قال: إي والله و أبوك و أخوك و أنت قال: يا أبة فمصارعنا شتّى، قال: نعم يا بنىّ، قال: فمن يزورنا من أُمَّتِكَ قال: لا يزورني و يزور أباك و أخاك و أنت إلاّ الصديقون من أمّتي».(10)

نتيجه: زيارت ائمه معصوم (عليهم السلام) به ويژه زيارت امام حسين (عليه السلام) داراى اهميت ويژه اى است و پى آمدها و آثارى مطلوب; اعم از دنيوى، اخروى، مادى و معنوى دارد و شوق پرداختن و يا نپرداختن و بيزارى از آن يكى از نشانه هاى مهر و يا غضب الهى نيز مى باشد. امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) وَ بُغْضَ زِيَارَتِهِ».(11)

«كسى را كه خدا خواست سعادتمند شود حبّ و دوستى حسين و زيارتش را در دل او شكوفا مى سازد و به عكس، كسى را كه بخواهد كيفر دهد و تنبيه نمايد، كينه و بغضى نسبت به حسين و يارانش در دل او ظاهر مى گرداند.»

10 ـ تقدّم زوار كربلا بر زوّار كعبه

صدوق، در ثواب الاعمال نقل مى كند كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَبْدَأُ بِالنَّظَرِ إِلَى زُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيّ(عليهما السلام) عَشِيَّةَ عَرَفَةَ» ، خدا در شب عرفه به زوّار امام حسين (عليه السلام) توجّه مى كند. راوى از آن حضرت پرسيد: «قِيلَ لَهُ قَبْلَ نَظَرِهِ إِلَى أَهْلِ الْمَوْقِفِ» آيا پيش از نظر كردن به حضّار در عرفات؟ امام پاسخ داد: آرى. و در حديثى ديگر از آن حضرت آمده است:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَتَجَلَّى لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) قَبْلَ أَهْلِ عَرَفَات (فَيَفْعَلُ ذَلِكَ بِهِمْ) وَ يَقْضِي حَوَائِجَهُمْ وَ يَغْفِرُ ذُنُوبَهُمْ وَ يُشَفِّعُهُمْ فِي مَسَائِلِهِمْ ثُمَّ يَثْنِي بِأَهْلِ عَرَفَات يَفْعَلُ ذَلِكَ بِهِمْ».(12)

پروردگار حكيم عنايت ويژه خود را متوجّه زوّار قبر امام حسين (عليه السلام) مى كند پيش از توجّه به حُجّاج واقف در عرفات نمايد، خدا حوائج زوّار حسين را برآورده مى سازد، گناهانشان را مى بخشد و از آنان شفاعت به عمل مى آورد پس به زوّار كعبه اى كه در عرفات (در شب عرفه) حضور دارند توجّه كرده با آنان نيز اين چنين عمل مى كند.

پرسش 21 : آيا عزادارى و اشك ريختن براى شهيدان در سنّت خود امام حسين (عليه السلام)سابقه دارد؟

ج: در سنّت امام (عليه السلام) تعقّل و عواطف با هم آميخته اند.

در ميان فرماندهان و رزم آوران غالباً سنگدلى به عنوان صلابت حاكم است و آنانكه اهل عواطف و سوز و گداز باشند اهل صلابت نيستند ولى هنر مردان خدا آن است كه دو ويژگى فوق را به گونه بسيار حكيمانه به هم آميخته اند و اين دو (صلابت و عواطف انسانى) هر كدام در جاى خود به قدر لازم و به طور حكيمانه مورد توجّه مى باشند و هيچكدام در پاى ديگرى ذبح نمى شود.

امام (عليه السلام) در حماسه تاريخ خود اثبات كرد كه اهل صلابت است و نيز اهل اشك و سوز (عواطف) و هيچكدام در زندگى او مانع از حضور ديگرى نيست.

امام نه تنها در كربلا، حتّى پيش از حضور در كربلا براى ياران و عزيزان شهيدش، اشك ريخت و در اين باره به دو گزارش زير توجّه فرماييد.

1 ـ سيّد بن طاووس در لهوف مى نويسد: در منزلگاه معروف به زباله خبر شهادت مسلم به امام رسيد. جمعى از همراهان آن حضرت وقتى كه دانستند كاروان امام (عليه السلام) به سوى سرنوشتى سرخ پيش مى رود از امام جدا شدند. و نيز با پخش اين خبر اشك و ناله در سراپرده امام (عليه السلام) بالا گرفت. همچنين فرزدق شاعر به پيش آمد و گفت: يابن رسول الله چرا به سوى كوفه به پيش مى روى در حالى كه آنان پسر عم و شيعيان ترا به قتل رساندند. امام (عليه السلام) در حالى كه براى مسلم اشك مى ريخت فرمود: خدا مسلم را رحمت كند به سوى جنّت الهى شتافت و ما به او ملحق و سپس اين چنين سرود:

فَإنْ تَكُنِ الدُّنْيا تُعَدُّ نَفيسَةً *** فَإِنَّ ثَوابَ اللهِ أَعْلى وَاَنْبَلُ

وَإِن تَكُنِ الأبدانُ لِلْمَوْتِ أُنْشِئَتْ *** فَقَتْلُ امْرِىء بِالسَّيْفِ فِى اللهِ أَفْضَلُ

وَإِنْ تَكُنِ الأَرْزاقُ قِسْماً مُقَدَّراً *** فَقِلَّةُ حِرْصِ الْمَرْءِ في السَّعْى أَجْمَلُ

وَإِنْ تَكُنِ الأَمْوالُ لِلتَّرْكِ جَمْعُها *** فَما بالُ مَتْرُوك بِهِ الْمَرْءُ يَبْخَلُ؟

«اگر زندگى دنيوى گرانسنگ است، ثواب شهادت الهى از آن نفيس تر و گرانسنگ تر است.

اگر قرار است كه آدمى بميرد، كشته شدن در راه خدا برترين نوع آن است.

اگر رزق و روزى، مقدّر است پس به دور ماندن از حرصورزى، شايسته تر است.

اگر اموال و ثروت را سرانجام بايد رها كنيم پس چه بهتر كه اهل بخل نباشيم و در راه خدا انفاق كنيم.»

در گزارش فوق سخن از:

1 ـ اشك و سوز امام (عليه السلام) براى مسلم است.

2 ـ امام (عليه السلام) يك رهبر سنگدل نيست و يك فرمانده به دور از عواطف نمى باشد بلكه در مكتب او تعقّل با عواطف انسانى با هم آميخته است لذا براى يارانش اشك مى ريزد در عين حال كه مصمّم و آهنين بر سر ميعاد خود پاى فشرده به پيش مى رود.(13)

2 ـ در باراندازگاه معروف به ذو حسم: امام دو نفر از كوفه بيرون آمده بودند را مورد توجّه داد. امام از آنان از احوال مردم كوفه جويا شدند. آنان پاسخ دادند دل ها با شما ولى شمشيرهايشان عليه شماست.

امام (عليه السلام) به آنان فرمود از فرستاده من قيس بن مسهّر چه خبر داريد پاسخ دادند ابن زياد او را به قتل رساند. در اين هنگام، امام براى قيس، اشك ريخت و فرمود: خدا پاداش او را جنّت خود قرار دهد. خداوندا! بهشت را جايگاه والاى ما و شيعيانمان ساز، همانا تو بر هر چيزى توانايى; (فاسترجع واستعبر باكياً) .(14)

و پس ازين امام (عليه السلام) در ميان ياران ايستاد و اين چنين خطبه خواند: مى بينيد كه چه پيش آمد و مى بينيد كه دنيا از ما روى گرداند و به ما پشت كرد و در ضمن همين خطبه خاطر نشان كرد:

آيا نمى بينيد كه حقّ، مورد بى اعتنايى است و از باطل نهى و نكوهش به عمل نمى آيد و اگر آدمى به مرگ خود راضى باشد، حق دارد و من مرگ در راه حمايت از حق و نهى از باطل را جز سعادت به حساب نمى آورم و زندگى با اشرار را جز خسران تلقّى نمى كنم.(15)

دو گزارش فوق به عنوان نمونه و مؤيد اين نظراند كه عزادارى و اشك عشق براى شهيدان در سيره امام حسين (عليه السلام) سابقه اى ديرينه دارد و در كربلا در كنار جسد شهدا نيز اين سنّت به طور مكرّر مشاهده شده است.

پرسش 22 : روزه روز عاشورا چه حكمى دارد؟

پاسخ : روز عاشورا روز عزاست، اگر آدمى بتواند كمتر به خوردن و آشاميدن روى آورد خالى از پاداش نيست ليكن روزه دار بودن در آن روز، مورد تأكيد قرار نگرفته; بلكه كراهت دارد گرچه در دوران جاهليت و نيز در اسلام پيش از اعلام وجوب روزه واجب، مسلمانان روزه مستحبى در آن روز مى گرفتند.

زراره و محمّد بن مسلم از امام باقر (عليه السلام) درباره روزه عاشورا سؤال كردند، آن حضرت فرمود:

«كانَ صَوْمُهُ قَبْلَ شَهرِ رَمَضان، فَلَمّا نَزَلَ شَهْرُ رَمَضان تُرِكَ» .(16)

«پيش از وجوب روزه رمضان، روز عاشورا روزه مى گرفتند، ولى پس از آن، روزه آن روز متروك شد.»

مرحوم سيّد بن طاووس در اقبال مى نويسد: «اِعْلَمْ أنَّ الرّوايات وَرَدَتْ مُتَنافِراتٌ في تَحريم صَوْمِ يوم عاشُوراء على وجه الشّماتات...» سپس به روايتى از حضرت رض (عليه السلام) استدلال مى كند كه آن حضرت فرمود:

«اِنّهُ يَومٌ صامَ فيهِ الأدعياءُ مِنْ آلِ زياد لِقَتْلِ الحُسَيْنِ (عليه السلام) وَ هُوَ يَوْمٌ يَتَشأَّمُ بِهِ آلُ مُحمّد(عليهم السلام) ويَتَشأَّمُ بِهِ أهْلُ الإسْلام».

«عاشوراء «روزى كه خاندان نامشروع ابن زياد به شكرانه كشته شدن امام حسين(عليه السلام) روزه گرفتند، ولى خاوندان پيامبر (صلى الله عليه وآله) و مسلمانان آن را شوم مى دانند.»

امام صادق (عليه السلام) نيز فرمود:

«مَا هُوَ يَوْمُ صَوْم وَ مَا هُوَ إِلاَّ يَوْمُ حُزْن وَ مُصِيبَة دَخَلَتْ عَلَى أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الاَْرْضِ وَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ».

«عاشورا روز روزه دارى نيست، بلكه روز اندوه و مصيبت براى آسمانيان و زمينيان و تمام مؤمنان است.»(17)

مرحوم شيخ عباس قمّى رضوان الله تعالى عليه در اعمال روز عاشورا مى نويسد:

شايسته است كه شيعيان در اين روز از خوردن و آشاميدن امساك كنند، بى آنكه قصد روزه نمايند و در آخر روز ـ بعد از عصر ـ افطار كنند به غذايى كه اهل مصيبت مى خورند; مثل ماست يا شير و امثال آن، نه غذاهاى لذيذ.

علاّمه مجلسى در «زاد المعاد» آورده است: بنى اميّه اين دو روز ـ تاسوعا و عاشور ـ را براى بركت و شماتت (شادى و خرسندى) بر قتل آن حضرت روزه داشتند و احاديث بسيار در فضيلت اين روز و روزه آنها بر حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) بسته اند و از طريق اهل بيت (عليهم السلام) احاديث بسيار در مذمّت روزه اين دو روز به خصوص روز عاشورا وارد شده است.(18)

پرسش 23 : هنگام شنيدن نام امام حسين چه بايد گفت؟

پاسخ : حسن بن ابى فاخته مى گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: هنگام شنيدن نام امام حسين (عليه السلام) چه جمله اى به زبان آوريم؟ امام پاسخ داد:

«قُلْ صَلَّى الله عَلَيْكَ يا أباعبدالله ! تكرِّرها ثلاثاً».(19)

«هرگاه نام امام حسين را شنيدى بگو درود خدا برتو اى حسين و اين كلام را سه مرتبه تكرار كن.»

پرسش 24 : چرا به عزادارى عاشورا بيشتر توجه مى شود؟

پاسخ : براى رسيدن به پاسخ پرسش بالا، توجه به چند نكته ضرورى است:

الف) ائمه معصوم (عليهم السلام) نسبت به عزادارى امام حسين اهتمامى ويژه داشتند. و اين برخاسته از اهتمامى بودكه پيامبر (صلى الله عليه وآله) نسبت به عاشورا و عزاداران امام حسين (عليه السلام) در رهنمودهاى خود داشتند.

ب) امام حسين (عليه السلام) آخرين فرد باقى مانده از خمسه طيّبه است، براين اساس عزادارى براى او وبزرگداشت از عاشورا در واقع عزادارى براى همه افراد خمسه طيّبه وبزرگداشت براى آنان است.

ج) وضعيت ظاهرى شهادت امام حسين (عليه السلام) وتوفان آفرينى نهضت او از ويژگى خاصى برخوردار است كه در شهادت ساير معصومين (عليهم السلام) به چشم نمى خورد اميرالمؤمنين و نيز امام مجتبى (عليهم السلام) به امام حسين (عليه السلام) فرمودند: «لا يَوْم كَيَوْمِكَ يا أب عبدالله» ;«روزى، همسنگ روز شهادت تو نيست». بنابراين، عزادارى امام حسين (عليه السلام) بايد داراى ويژگى باشد تا درپرتو آن، فرهنگ همه پيشوايان معصوم تداوم يابد.

پرسش 25 : آيا سيره عزادارى عاشورا برخاسته از فرهنگ دوران صفويه است؟

اهميتى كه ائمه معصوم (عليهم السلام) به عزادارى حسين (عليه السلام) مى دادند، نشان مى دهد كه مسأله عزادارى، مسأله اى سابقه دار است و ريشه در فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) دارد. البته در دوران آل بويه در تاريخ چند قرن پيش از صفويان نيز عزادارى سنّتى در جامعه آن روز جايگاه ويژ ه اى داشته است و نكته قابل ذكر آن است كه در زمان شاهان صفوى اهتمام خاصى نسبت به فرهنگ اهل بيت و عزادارى عاشورايى ابراز مى شده است و چون شاهان پيش از اين دوره، غالباً از اهل سنت بوده و توجه چندانى به چنين فرهنگ و مراسم عاشورايى مبذول نمى داشته اند، برخى از مخالفان اهل بيت و يا ناآگاهان در اين باره مسأله عزادارى را برخاسته از صفويان پنداشته اند، در حالى كه صفويان فقط در حفظ و تداوم اين سنّت كوشيده اند.

منابع و مآخذ

1 ـ ابصارالعين: شيخ محمدبن طاهرالسماوى (1370 ه .) مركزالدراسات الاسلاميه لحرس الثوره.

2 ـ اثبات الهداة: حرّ عاملى، محمد بن الحسن (1104 ه .) دارالكتب الاسلاميه.

3 ـ اثباة الوصيّة: مسعودى، على بن الحسين بن على (346 ه .) منشورات رضى، قم.

4 ـ احقاق الحق: قاضى نورالله تسترى وعشى (1019 ه .) كتابخانه نجفى مرعشى.

5 ـ الاحتجاج: طبرسى، احمد بن على بن ابى طالب (قرن 6 ه .) نشر المرتضى، مشهد.

6 ـ الأخبار الطوال: احمد بن داود دينورى (282 ه .) منشورات رضى، قم.

7 ـ الارشاد: شيخ مفيد (413 ه .) مؤسسة الاعلمى بيروت.

8 ـ اسدالغابة فى معرفة الصحابه: ابن الأثير، على بن محمد الشيبانى (630 ه .) المكتبة الاسلامية.

9 ـ اعلام الورى بأعلام الهدى: طبرسى، فضل بن الحسن (ق 6 ه .)

10 ـ الاقبال: ابن طاووس، على بن موسى بن جعفر (664 ه .) دارالكتب الاسلامية طهران.

11 ـ الإمامة والسياسه: ابن قتيبه دينورى (276ه .)

12 ـ الأنوار النعمانيه: نعمة الله موسوى جزائرى (1112ه .) تبريز، سوق المسجدالجامع.

13 ـ اللهوف: سيد ابن طاووس (664 ه .) المطبعة الحيدريه، النجف.

14 ـ المستدرك على الصحيحين: حاكم نيسابورى (405 ه .) دارالمعرفة / بيروت

15 ـ المستطرف من كل فنّ مستظرف: ابشيهى (850 ه .) منشورات الشريف الرضى / قم

16 ـ المعجم المفهرس لألفاظ الحديث النبوى: ا.ى . ونسنك، مكتبة برلين.

17 ـ المنتخب: فخرالدين الطريحى

18 ـ المواعظ: محمد بن على بن بابويه قمّى (381 ه .) انتشارات هجرت

19 ـ النزاع والتخاصم: مقريزى احمد بن على بن عبدالقادر الشافعى (845 ه .) مكتبة الاهرام / مصر

20 ـ النهايه: ابن الأثير مجدالدين ابى السعادات المبارك بن محمد الجزرى (606)

21 ـ امالى الصدوق: شيخ صدوق، محمد بن على بن الحسين بن بابويه قم (381ه .)

22 ـ امالى المرتضى: سيد مرتضى علم الهدى، على بن الحسين (436ه .) دارالكتاب العربى.

23 ـ امام حسين (عليه السلام)و ايران: كورت فريشلر، انتشارات جاويدان.

24 ـ انساب الاشراف: بلاذرى، احمد بن يحيى بن جابر (279ه .)

25 ـ انصارالحسين: شمس الدين، محمد مهدى.

26 ـ البحارالأنوار، مولى محمد باقر مجلسى (1111 ه .) دارالكتب الاسلاميه.

27 ـ البداية و النهايه: عماد الدين اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى (774 ه .) دارالفكر بيروت.

28 ـ البدء والتاريخ: أبو زيد أحمد بن سهل بلخى (507 ه .)، كتابخانه اسدى، طهران.

29 ـ بررسى تاريخ عاشورا : دكتر آيتى، كتاب خانه صدوق / طهران

30 ـ پاسداران وحى: آيت الله العظمى فاضل لنكرانى

31 ـ پرورش روح : سيد محمد شفيعى مازندرانى

32 ـ تاريخ آل محمّد(صلى الله عليه وآله) : محمد قاضى بهلول بهجت

33 ـ تاريخ ابن كثير: البداية والنهايه. (ابن كثير)

34 ـ تاريخ الاسلام: ذهبى، شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان (748 ه .) دارالكتاب العربى بيروت

35 ـ تاريخ الخلفا : جلال الدين سيوطى (911 ه .) مصر.

36 ـ تاريخ الطبرى: محمد بن جرير طبرى (310 ه .)

37 ـ تاريخ اليعقوبى: احمد بن ابى يعقوب بن جعفر بن وهب (284 ه .) دارصادر / بيروت

38 ـ تاريخ پيامبر اسلام: دكتر محمد ابراهيم آيتى، انتشارات دانشگان تهران

39 ـ تاريخ گزيده: حمدالله بن ابى بكر مستوفى قزوينى (730 ه .) انتشارات اميركبير.

40 ـ تتمة المنتهى: شيخ عباس قمى، انتشارات داورى / قم

41 ـ تجارب الاُمم: أبوعلى مسكويه الرازى 421 ه .)، دارسروش / طهران

42 ـ تحفة الأحباب: ابن شعبة الحرّانى (قرن چهارم هجرى) مؤسسة النشر الاسلامى / قم.

43 ـ تذكرة الخواص: سبط ابن الجوزى (654 ه .) مكتبة نينوى ـ تهران

44 ـ تزكية النفس: پرورش روح; سيد محمد شفيعى

45 ـ تفسير البرهان: سيد هاشم بحرانى (1107 ه .)

46 ـ تفسير الصافى: فيض كاشانى (1091 ه .) مؤسسة الاعلمى / بيروت

47 ـ تفسير الكبير: فخر رازى، محمد بن عمر بن الحسن (606 ه .)

48 ـ تمدّن اسلام: جرجى زيدان

49 ـ تنزية الأنبياء: سيد مرتضى علم الهدى (436 ه .) منشورات الشريف الرضى / قم.

50 ـ تنقيح المقال: مامقانى (شيخ عبدالله)، چاپ حجرى.

51 ـ تهذيب الأحكام: شيخ طوسى، محمد بن الحسن (460 ه .) دارالكتب الاسلاميه، طهران

52 ـ تهذيب التهذيب: ابن حجر العسقلانى (852 ه .) دار صادر / بيروت.

53 ـ الجامع الصغير: جلال الدين سيوطى (911 ه .) دارالفكر / بيروت

54 ـ جلاءالعيون: مولى محمد باقر مجلسى (1111 ه .) انتشارات رشيدى.

55 ـ جواهرالعقول فى شرح فرائدالاصول: محمد رضا الناصرى، الدار الاسلاميه.

56 ـ حبيب السير: ميرخواند، غياث الدين بن همام الدين الحسين، (942 ه .)، كتابفروشى خيّام.

57 ـ حلية الأبرار: سيد هاشم بحرانى (1107 ه .) دارالكتب العلميه / قم.

58 ـ حماسه حسينى (عليه السلام) : شهيد مطهرى، انتشارات صدرا

59 ـ حياة الحسين (عليه السلام) : باقر شريف القرشى، مكتبة الداورى / قم.

60 ـ الخصائص الحسينيّه: شيخ جعفر تسترى (1303 ه .) دارالسرور / بيروت

61 ـ دائرة المعارف: الشيخ محمد حسين الأعلمى الحائرى، انتشارات الأعلمى / طهران

62 ـ دائرة المعارف: بطرس البستانى، دارالمعرفه / بيروت

63 ـ دائرة معارف القرن العشرين: محمد فريد وجدى، دارالمعرفه / بيروت

64 ـ دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم): شيخ عباس قمى

65 ـ ديوان اقبال لاهورى.

66 ـ ديوان جامى: نورالدين عبدالرحمان جامى (898 ه .) انتشارات توس

67 ـ ذخائرالعقبى: محبّ الدين الطبرى (694 ه .) انتشارات جهان ـ تهران

68 ـ رجال السيد بحرالعلوم: آيت الله العظمى السيد محمد المهدى الطباطبايى (1212 ه .) مكتبة الصادق / طهران.

69 ـ رجال الكشّى: شيخ طوسى، مؤسسه آل البيت / قم

70 ـ روح المعانى: شهاب الدين السيد محمود الآلوسى البغدادى (1270 ه .) دار احياءالتراث العربى / بيروت

71 ـ روضة الواعظين: فتّال نيسابورى (508) منشورات الرضى / قم

72 ـ زندگى امام حسين (عليه السلام) : عمادزاده

73 ـ زينب الكبرى (عليها السلام) : شيخ جعفر النقدى، منشورات الرضى / قم.

74 ـ سفينة البحار: شيخ عباس قمّى، انتشارات فراهانى

75 ـ سنن الترمذى (الجامع الصحيح): ابوعيسى محمد عيسى بن سوره (297 ه .) دار إحياءالتراث العربى / بيروت.

76 ـ سيّدالشهدا : شهيد دستغيب، انتشارات فقيه / تهران

77 ـ سير أعلام النبلاء: شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان الذهبى (748 ه .) مؤسسة الرساله / بيروت.

78 ـ السيرة النبويه: ابن هشام، دار احياء التراث العربى / بيروت

79 ـ الصواعق المحرقه: ابن حجر الهيثمى المكى (974 ه . ، مكتبة القاهره.

80 ـ شذرات الذهب: ابن عمار حنبلى (1089 ه .) دار احياءالتراث العربى / بيروت

81 ـ شرح نهج البلاغه: ابن ابى الحديد (655 ه .) انتشارات اسماعيليان

82 ـ شعائرالاسلام: ملاّ محمد اشرفى مازندرانى ـ چاپ سنگى

83 ـ شفاءالصدور: ميرزا ابوالفضل تهرانى ـ چاپخانه سيدالشهدا / قم

84 ـ الشيعه والحاكمون: محمد جواد مغنية، دارالجواد للطباعة والنشر / بيروت

85 ـ صحيفه نور: مجموعه رهنمودهاى امام خمينى (قدس سره)مركز مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى

86 ـ الصراط المستقيم: بياض، زين الدين ابومحمد على بن يونس النباطى (877 ه .) المكتبة المرتضويه

87 ـ العباس بن علىّ (عليهما السلام) : السيد عبدالرزاق الموسوى المقرّم.

88 ـ العدالة الاجتماعيه: سيد قطب

89 ـ العروة الوثقى: سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى

90 ـ عظمت مسلمين در اسپانيا: ماك كاپ.

91 ـ عمدة الطالب: ابن عنبه، السيد جمال الدين احمد بن على الحسين (828 ه .) المطبعة الحيدريه، النجف.

92 ـ العقدالفريد: ابن عبد ربّه الاندلسى (328 ه .) دارالكتب العلميه / بيروت

93 ـ عنصر شجاعت: كمره اى

94 ـ عوالم الامام الحسين (عليه السلام) : شيخ عبدالله البحرانى الأصفانى، مؤسسة الامام المهدى / قم.

95 ـ الغدير: غلاّمه شيخ عبدالحسين امينى نجفى، دارالكتاب العربى / بيروت

96 ـ فتح البارى: ابوالفضل شهاب الدين احمد بن على بن محمد بن حجر العسقلانى (852 ه .) دار احياءالتراث العربى / بيروت.

97 ـ الفتوح: ابن أعثم كوفى (314 ه .) دارالكتب العلميه / بيروت.

98 ـ فرهنگ فرق اسلامى: دكتر مشكور

99 ـ الفصول المهمّه: ابن الصبّاغ المالكى (855 ه .) منشورات الأعلمى / طهران

100 ـ فيض القدير: عبدالرؤوف المناوى، دارالفكر / بيروت

101 ـ فى ظلال نهج البلاغه: محمد جواد مغنية، دارالعلم للملايين / بيروت

102 ـ قادتنا: آيت الله سيد محمد هادى ميلانى، مؤسسة الوفاء / بيروت

103 ـ قاموس الرجال: شيخ محمد تقى تسترى، سازمان تبليغات اسلامى / قم

104 ـ القاموس المحيط: فيروزآبادى، مجدالدين محمد بن يعقوب (817 ه .)

105 ـ قمقام زخّار: شاهزاده حاج فرهاد ميرزا معتمدالدوله، واحد انتشارات الاسلاميه.

106 ـ الكافى: محمد بن يعقوب كلينى (329 ه .) دار صعب / بيروت

107 ـ الكامل فى التاريخ: ابن الأثير، على بن ابى الكرم الشيبانى (606 ه .)، دار صادر / بيروت

108 ـ كامل الزيارات: ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه (367 ه .) المكتبة المرتضويه / النجف

109 ـ كشف الغمّه: ابوالحسن على بن عيسى بن ابى الفتوح الإربلى (653 ه .)، تبريز / سوق المسجد الجامع.

110 ـ كشف المراد: جمال الدين الحسن بن يوسف العلامة الحلّى (726 ه .) مؤسسة الاعلمى / بيروت

111 ـ كنزالعمّال: متقى هندى (975 ه .) مؤسسة الرساله / بيروت.

112 ـ لسان العرب: ابن منظور افريقى (711 ه .) نشر ادب الحوزه.

113 ـ لغتنامه: دهخدا على اكبر / چاپخانه مجلس

114 ـ لواعج الاشجان: سيد محسن امين عاملى، مكتبة بصيرتى / قم

115 ـ مثيرالأحزان: ابن نما الحلّى (645 ه .) مؤسسة الامام المهدى

116 ـ مجمع البحرين: فخرالدين طريحى (1085 ه .) المكتبة المرتضويه، طهران

117 ـ مختلف الشيعه: علاّمه حلّى (726 ه .) مؤسسة النشر الاسلامى / قم

118 ـ مروج الذهب: مسعودى ابوالحسن علىّ بن الحسين (346 ه .) مطبعة السعاده / القاهره

119 ـ معالم المدرستين: سيد مرتضى عسكرى، بنياد بعثت

120 ـ معالى السبطين: شيخ محمد مهدى الحائرى، منشورات الرضى / قم

121 ـ مقاتل الطالبيين: ابوالفرج اصفهانى (356 ه .) منشورات الشريف الرضى / قم

122 ـ مقتل الحسين (عليه السلام) : ابومخنف لوط بن يحيى، چاپخانه علميه / قم

123 ـ مقتل الحسين (عليه السلام) : خوارزمى ابوالمؤيد الموفق بن احمد (568 ه .) مكتبة المفيد / قم

124 ـ مقتل الحسين (عليه السلام) : عبدالرزاق موسوى مقرّم، دارالكتاب الاسلامى

125 ـ منتخب التواريخ: محمد هاشم بن محمد على خراسانى (1352 ه .) موسسه مطبوعاتى علمى.

126 ـ منتهى الآمال: شيخ عباس قمى، كتابفروشى اسلاميه / تهران

127 ـ ميزان الاعتدال: ذهبى، محمد بن احمد بن عثمان (748 ه .) دارالمعرفه / بيروت

128 ـ ميزان الحكمه: محمدى رى شهرى، دفتر تبليغات اسلامى

129 ـ ناسخ التواريخ: محمد تقى سپهر، كتابفروشى اسلامى / تهران

130 ـ نفس المهموم (دمع السجوم): شيخ عباس قمّى، كتابفروشى علميه اسلاميه / طهران

131 ـ نهضة الحسين (عليه السلام) : السيد هبة الدين الشهرستانى، منشورات الرضى / قم

132 ـ وسائل الشيعه: حرّ عاملى محمد بن الحسن (1104 ه .) مؤسسه آل البيت / قم

133 ـ وصيّتنامه الهى سياسى (امام خمينى (قدس سره))

134 ـ وقائع الأيّام (خيابانى)

پى‏نوشتها:‌


1 . تهذيب الأحكام،ج6، ص42، باب فضل زيارته (عليه السلام) ... و نك : طوسى، التهذيب، ج 6، ص 42
2 . بحار، ج 97، ص 100 چاپ مؤسسه الوفاء بيروت، ص 116
3 . همان، ص 117
4 . وسائل الشيعة، ج14، ص414، باب تأكد استحباب زيارة الحسين...
5 . بحار، ج 97، ص 100، چاپ مؤسسه الوفاء بيروت.
6 . وسائل الشيعة، ج14، ص413، باب تأكد استحباب زيارة الحسين.
7 . تهذيب الأحكام، ج6، ج43
8 . وسائل الشيعه، ج14، ص424، باب تأكد استحباب زيارة الحسين.
9 . منتخب الأخبار، ص 69
10 . كامل الزيارات، ص70
11 . وسائل الشيعة، ج14، ص496، باب استحباب زيارة الحسين (عليه السلام)
12 . نك : ثواب الأعمال، صص116، 117 ; وسائل الشيعه، ج14، ص465
13 . اللهوف، ص32
14 . قال: فلكم علم برسولي قيس بن مسهر؟ قالوا: نعم قتله ابن زياد فاسترجع واستعبر باكياً، وقال: جعل الله له الجنّة ثواباً، اللّهم اجعل لنا ولشيعتنا منزلا كريماً إنّك على كلّ شيء قدير.
خطبة الحسين «بذي حسم»
قال عتبة بن أبي العبران: ثمّ قام الحسين (عليه السلام) خطيباً «بذي حسم» اسم موضع. وقال: إنّه قد نزل بنا من الأمر ما ترون وإنّ الدنيا قد تحيّزت وتنكّرت، وأدبر معروفها واستمرّت حذاء ولم يبق منها إلا صبابة كصبابة الإناء وخسيس عيش كالمرعى الوبيل، ألا ترون إلى الحقّ لا يعمل به، والى الباطل، لا يتناهى عنه، ليرغب المؤمن في لقاء الله محقّاً، فإنّي لا أرى الموت إلاّ سعادة والحياة مع الظالمين إلاّ برماً.
15 . نك : ابن نما، مثير الاحزان، ص44
16 . وسائل، ج10، ص459، ح1، باب عدم جواز صوم التاسع والعاشر من محرّم...
17 . اقبال الأعمال، ص33، بحار ج95، ص340، ح7
18 . مفاتيح الجنان، اعمال روز عاشورا.
19 . كامل الزيارات: ص 77 و 78 و ص 67 ـ بحارالأنوار، ج 44، ص 301