آداب كوي جانان
(آداب زيارت حسيني)
ترجمة (ادب الزائر لمن يمّم الحائر)

علامه آيةالله حاج شيخ عبدالحسين اميني (رحمه الله)
ترجمه، تحقيق، تعليق: محسن رجبي

- ۳ -


فصل دوم: آداب کوي جانان

ترجمة ادب الزّائر لمن يمّم الحائر

آداب زيارت

خداوند سبحان را سپاس مي‌گزارم و بر پيامبر اعظم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و خاندان او ـ برگزيدگان و نيکان ـ درود مي‌فرستم. و بعد: روشن است که اگر کسي بر کسي وارد شود، بر وارد شونده، رعايت آدابي که با مقام ميزبان تناسب دارد و نيز مراعات سنّت‌هايي که ا و را به ميزبان نزديک و مقرّب سازد، لازم است، چراکه تنها هدف و ثمرة ديدار و زيارت دو فرد، ايجاد محبّت و دوستي دو سويه است و اين مقصود جز با آگاهي از آداب مورد رغبت و خوشايند زيارت شونده و تخلّق به آنچه که ـ به حسب اختلاف اشخاص و مراتب و مقامات ـ شخصيّت مَزُور (زيارت شونده) آن را مي‌طلبد و مي‌پسندد؛ ميسّر و ممکن نمي‌باشد؛ پس آمدن به درگاه خداوند سبحان به واسطة زيارت آن ابوابي که مردمان به آن امتحان مي‌شوند ( 1 )، ناگزير از رعايت آداب و سنني است که مورد پسند و خوشايند خداوند متعال است و بايد به گونه‌اي باشد که به رضا و خشنودي حقّ بينجامد و موجب قربت و نزديکي به خداوند باشد، و هر زيارتي که از جميع آداب و سنن، خالي باشد يا به همراه اعمال مخالف با آداب و سنن باشد، ناقص و بي ثمر است و چه بسا موجب خواري و اهانت به مزور باشد که در اين صورت، اين زيارت، انسان را از زيارت شونده دور مي‌کند و موجب جدايي از زيارت شونده خواهد بود و محبّت و نزديکي را به ارث نخواهد گذاشت.

در حديث مُسندي از «مفضّل بن عمر» نقل شده است که گفت: امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«اگر زيارت کنيد، بهتر از آن است که زيارت نکنيد و اگر زيارت نکنيد بهتر از آن است که زيارت کنيد. گفت: گفتم: (پشتم را شکستي!) فرمود: به خدا سوگند، هر کدام از شما با دلي شکسته و اندوهبار به سوي قبر پدرش مي‌رود، در حالي که شما با سفره‌هاي غذا به سوي امام حسين (عليه السلام) مي‌رويد، هرگز چنين نيست تا اين که ژوليده موي و غبارآلود به سويش برويد.» ( 2 )

نيز در حديثي از محمّد بن مسلم از امام صادق (عليه السلام) آمده است که گفت:

«به او گفتم: هنگامي که به سوي [زيارت] پدر بزرگوارت مي‌رويم، آيا درحجّ هستيم، حضرت فرمودند: بله، عرض کردم: پس آنچه بر حجّ کننده لازم است براي ما نيز ضروري است؟ فرمود: از چه اموري؟ عرض کردم: از اموري که براي حجّ کننده لازم است؟ فرمود: بر تو لازم است... تا اين که جمله‌اي از آداب را برشمردند. پس فرمودند: هنگامي که اين امور را انجام دادي، حجّ و عمرة تو تمام است، و از سوي آن که [خداوند] با دادن نفقه و دوري از خانواده و اميال و رغبتي که داشتي، آنچه نزد اوست را مي‌خواستي، مستحق آن مي‌شوي که با مغفرت و رحمت و خوشنودي الهي برگردي.» ( 3 )

ما بخشي از آداب زيارت مولايمان امام سبط شهيد (عليه السلام) در کربلاي مشرّفه را که در حديث مذکور آمده است يا اعتبار صحيح، مساعد آن است ياد مي‌کنيم و آنچه را از لفظ حديث، از مصادر مورد وثوق، به دست آورده‌ايم ذکر کرده، به آن اشاره مي‌کنيم:

الف: گام‌هاي عمل بعد از خلوص نيّت ( 4 )

1 ـ هنگامي که خواستي به سوي قبر امام حسين (عليه السلام) [در کربلا] حرکت کني، پس روز چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه روزه بگير ( 5 )، وقتي شب جمعه شد، نماز شب بخوان، پس به اطراف آسمان نگاه کن و قبل از مغرب آن شب، غسل کن، سپس با حال طهارت بخواب. (6)

2 ـ قبل از ا ين که از ميان اهل [و خانوادة] خود خارج شوي غسل کن و هنگام غسل بگو:

«اللّهُمَّ طَهِّرْنِي وَطَهِّرْ قَلْبِي وَاشْرَحْ لِي صَدْرِي وَأَجْرِ عَلَي لِسانِي ذِکْرَکَ وَمِدْحَتَكَ وَالثَّناءَ عَلَيْكَ، فَإِنَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاّ بِكَ ، وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قِوامَ دِينِي، التَّسْلِيمُ لاَِمْرِكَ ، وَالاِتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِيِّكَ وَالشَّهَادَةُ عَلَي جَمِيعِ اَنبيائکَ وَرُسُلِکَ إلي جَميعِ خَلْقِكَ، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرزاً وَشفاءً مِنْ کُلّ داءٍ وَسُقْمٍ وَآفَةٍ وَعاهَةٍ وَمِنْ شَرِّ ما أَخافُ وَأَحْذَرُ.» ( 7 )

3 ـ وقتي خواستي خارج شوي، اهل و فرزندانت را جمع کن و بگو:

«اللّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ نَفْسِي وَأَهْلِي وَمَالِي وَوُلْدِي وَمَنْ كَانَ مِنِّي بِسَبِيل، الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغَائِبَ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحمّد وَآل مُحمّد وَاحْفَظْنا بِحِفْظِ الاِْيمانِ وَاحْفَظْ عَلَيْنا . اللّهُمَّ اجْعَلْنا في حِرْزِکَ وَلاتَسْلُبْنا نِعْمَتَکَ وَلاتُغَيِّرْ ما بِنا مِنْ عافِيَتِکَ وَزِدْنا مِنْ فَضْلِکَ، اِنّا إليکَ راغِبُونَ، اَللّهُمَّ إِنَّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَمِنْ كَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَمِنْ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِي النَّفْسِ وَالاَهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ، اللّهُمَّ ارْزُقْنا حَلاوَةَ الايمانِ وَبَرْدَ الْمَغْفِرَةِ وَآمِنّا مِنْ عَذابِکَ اِنّا إلَيْکَ راغِبونَ وَآتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ وَآتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إنَّکَ عَلي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ» ( 8 )

4 ـ از منزل خود با حالت خشوع و فروتني خارج شو و بسيار تهليل، تکبير، تحميد و تمجيد ( 9 ) و صلوات بر پيامبر بگو و بر تو باد به سکينه و وقار. (10)

5 ـ هنگامي که از ميان خانواده‌ات خارج شدي بگو:

«اللّهُمَّ إنّي إِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهِي، وَإِلَيْكَ فَوَّضْتُ أَمْري وَإِلَيْكَ أَسْلَمْتُ نَفْسي وَإِلَيْكَ أَلْجَأْتُ ظَهْري وَعَلَيکَ تَوَکَّلْتُ، لا مَلْجَأَ وَلا مَنْجا إلاّ إلَيْکَ، تَبارَکْتَ وَتَعالَيْتَ، عَزَّ جارُکَ وَجَلَّ ثَناؤُکَ».

سپس بگو:

«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ ، وَمِنَ اللهِ وَإلي اللهِ ، وَفي سَبِيلِ اللهِ ، وَعَلي مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ ، عَلَي اللهِ تَوَكَّلْتُ وَإلَيهِ اَنَـبِْتُ، فاطِرِ السَّماواتِ السَّبْعِ وَالأرَضينَ السَّبْعِ ، وَرَبِّ الْعَرْش الْعَظيم ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدِ ، وَاحْفَظْني في سَفَري، وَاخْلُفني في أهْلي بِأحْسَنِ الخِلافَة، اللّهُمَّ إلَيْكَ تَوَجَّهْتُ، وَإلَيْكَ خَرَجْتُ ، وَإلَيكَ وَفَدْتُ ، وَلِخَيْركَ تَعرَّضْتُ ، وبِزيارَةِ حَبيبِ حَبيبِِكَ تَقَرَّبْتُ، اللّهُمَّ لا تَمْنَعْني خَيْرَ ما عِنْدَكَ بِشَرِّ ما عِنْدي ، اللّهُمَّ اغْفِرْ لي ذُنُوبي ، وكَفِّرْ عَنّي سَيِّئاتي، وَحُطَّ عَنّي خَطايايَ ، وَاقْبَلْ مِنّي حَسَناتي» .

و سه بار بگو:

«اللّهُمَّ اجْعَلْني في دِرْعِكَ الحَصينَةِ ، الَّتي تَجْعَلُ فيها مَنْ تُريدُ ، اللّهُمَّ إنّي أبْرَءُ إلَيْكَ مِنَ الحَوْلِ وَالْقُوَّةِ»

سپس سورة فاتحة الکتاب، فلق، ناس، توحيد، قدر و آية الکرسي و سورة يس و آخر سورة مبارکه حشر را بخوان:

{لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَْسْماءُ الْحُسْني يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَالأَْرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}. (11) ( 12 )

6 ـ عطر استعمال نکن و بر بدن خود روغن نزن و از سرمه استفاده نکن تا به قبر امام حسين (عليه السلام) وارد شوي. (13)

7 ـ و بر تو باد به سکينه و وقار و بر تو لازم است از آنچه برايت لازم نيست، خودداري کني. (14)

8 ـ لازم است چشمت را [از ديدن آنچه ديدنش برايت لازم نيست] بپوشاني. (15)

9 ـ بر تو لازم است، هنگامي که برادر نيازمندت، از راه بازمانده، بازگردي و [به او] مواسات و ايثار کني. (16)

10 ـ لازم است بر تو، تقيّه [که قوام و نظام دينت به آن است] و ورع [و پرهيز] از آنچه نهي شده‌اي؛ نيز از خصومت و دعوا و زياد قسم خوردن و از مجادله‌اي که قسم در آن است، بپرهيز. (17)

11 ـ و لازم است کم سخن بگويي مگر اين که خير باشد ( 18 ) و بر تو باد دوري از مزاح و شوخي. (19)

12 ـ و بر تو باد دوري از حمل سفرة شيريني و حلوا و مانند آنها ( 20 )؛ مشهدي در کتاب «المزار» خود مي‌گويد: «از غذا و نوشيدني لذيذ بپرهيز». (21)

13 ـ و بر تو لازم است با همراهان مصاحبت نيکو داشته باشي. (22)

14 ـ و بر تو باد کثرت ذکر خداوند (لازم است خداوند را زياد ياد کني.) (23)

15 ـ و بر تو لازم است لباست تميز باشد. (24)

16 ـ هنگامي که به منزل (و مقصد) رسيدي مي‌گويي:

«رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبارَكاً وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ، رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً، اللهُ اکبرُ الله اکبرُ الله اکبرُ. اللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُکَ خَيْرَ هذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ وَخَيْرَ أَهْلِها وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّها و شَرِّ أهْلِها، أللّهُمَّ حَبِّبْني إلي خَلْقِکَ وَأَفِضْ عَلَيَّ مِنْ سَعَةِ رِزْقِکَ وَوَفِّقْني لِلْقيامِ بِأَداءِ حَقِّکَ، بِرَحْمَتِکَ وَرِضْوانِکَ وَمَنِّکَ وَإحْسانِکَ يا کَريمُ» ( 25 )

17 ـ هنگامي که آن بارگاه برافراشته و آن قبّة ساميه وعاليه بر تو پديدار شد، بگو:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلامٌ عَلي عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفي آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ وَسَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلينَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَسَلامٌ عَلي آل يس، اِنّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَسَلامٌ عَلي الطيّبينَ الطّاهرينَ الأَوْصياء الصّادقينَ الْقائمينَ بِأَمْرِ اللهِ وَحُجَجِهِِِ السّاعينَ إلي سَبيل الله الْمُجاهدينَ في اللهِ حَقَّ جِهادِهِ، النّاصحينَ لِجَميعِ عِبادِهِ الْمُسْتَخْلَفينَ في بلاده، الْمرشدينَ إلي هدايَتهِ وَاِرْشادِهِ[اِنَّهُ حَميدٌ مَجيدٌ]. (26)

18 ـ هنگامي که بر پُل عَلقمي ( 27 ) مشرف شدي (در مصباح الزّائر آمده است: هنگامي که به مشهد (حسيني (عليه السلام) ) نزديک شدي) بگو:

«اَللَّهُمَّ إِلَيْكَ قَصَدَ الْقاصِدُونَ وَفي فَضْلِكَ طَمَعَ الرّاغِبُونَ وَبِكَ اعْتَصَمَ الْمُعْتَصِمُونَ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلَ الْمُتَوَكِّلُونَ وَقَدْ قَصَدْتُكَ وافِدَاً وَإلي سِبْطِ نَبِيِّكَ وارِدَاً وَبِرَحْمَتِكَ طامِعَاً وَلِعِزَّتِكَ خاضِعاً وَلوُلاة أَمْرِكَ طائِعاً وَلأَمْرِهِمْ مُتابِعَاً وَبِكَ وَبِمَنِّكَ عائِذَاً وَبِقَبْرِ وَلِيِّكَ مُتَمَسِّكاً وَبِحَبْلِكَ مُعْتَصِماً ، اَللَّهُمَّ ثَبِّتْني عَلي مَحَبَّة أَوْليائِكَ وَلا تَقْطَعْ أَثَري عَنْ زِيارَتِهِمْ وَاحْشُرْني في زُمْرَتِهِمْ وَأَدْخِلْني الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ.» ( 28 )

19 ـ هنگامي که به فرات رسيدي پس صد بار «الله اکبر» و صد بار «لا اله الاّ الله» بگو و صد بار بر پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) درود فرست، آنگاه پيش از آن که از فرات عبور کني بگو:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ خَيْرُ مَنْ وَفَدَ إِلَيْهِ الرِّجَالُ وَأَنْتَ يَا سَيِّدِي أَكْرَمُ مَأْتِيٍّ وَأَكْرَمُ مَزُورٍ وَقَدْ جَعَلْتَ لِكُلِّ زَائِرٍ کَرامَةً وَلِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً وَقَدْ أَتَيْتُکَ زائراً قَبْرَ ابْنِ نَبِيِّكَ صَلَواتُکَ عَلَيهِ، فَاجْعَلْ تُحْفَتَکَ اِيّايَ فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّار، وَتَقَبَّلْ مِنِّي عَمَلِي وَاشْكُرْ سَعْيِي وَارْحَمْ مَسيرِي إليکَ بِغَيْرِ مَنٍّ منّي بَلْ لَكَ الْمَنُّ عَلَيَّ إِذْ جَعَلْتَ لِيَ السَّبِيلَ إِلَي زِيَارَتهِ وَعَرَّفْتَنِي فَضْلَهُ وَحَفِظْتَنِي حَتَّي بَلَّغْتَنِي قَبْرَ ابْنِ وَليِّکَ وَقَدْ رَجَوْتُكَ فَصَلِّ عَلي مُحمّدٍ وَآل مُحمّد وَلا تَقْطَعْ رَجَائِي، وَقَدْ أَتَيتُكَ فَلَا تُخَيِّبْ أَمَلِي وَاجْعَلْ هَذَا كَفَّارَةً لِمَا کانَ قَبْلَهُ مِنْ ذُنُوبِي، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ يا اَرْحَمَ الرّاحمينَ»

سپس از فرات عبور کن و بگو:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْ سَعْيِي مَشْكُوراً وَذَنْبِي مَغْفُوراً وَعَمَلِي مَقْبُولاً وَاغْسِلْني مِنَ الْخَطايا وَالذُّنوب، وَطَهِّرْ قَلْبي مِنْ کُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ ديني أوْ تُبْطِلُ عَمَلي يا اَرْحَمَ الرّاحمينَ.» ( 29 )

20 ـ رحل اقامت خود را در (نينوا و غاضريه) فرود آر و تا زماني که در آنجا اقامت داري، گوشت نخور و نان و شير بخور. (30)

ب: غسل و وضوي زيارت

21 ـ چون قصد زيارت کردي غسل کن، پس در حديثي از امام صادق (عليه السلام) منقول است که فرمود:

«... هنگامي که مردي قصد زيارت امام حسين (عليه السلام) را كند، پس از اين كه غسل زيارت کرد، محمّد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) او را ندا مي‌کند: اي وارد شوندگان بر خدا، شما را به همراهي من در بهشت بشارت باد. سپس امير مؤمنان (عليه السلام) ندا مي‌کند: من ضامن برآورده شدن حوايج شما و دفع بلا از شما در دنيا و آخرت مي‌باشم پس آنگاه پيامبر و علي [8] از راست و چپ آنها را در بر مي‌گيرند تا زماني که به سوي خانواده‌شان برگردند.» ( 31 )

22 ـ اگر برايت امکان داشت به آب فرات غسل کن و رو به قبر مطهّر غسل نما، از امام صادق (عليه السلام) نقل شده که فرمود:

«اگر کسي به آب فرات غسل کند، سپس به سوي قبر حسين (عليه السلام) بيايد، در حالي که بر حقّ حسين (عليه السلام) معرفت دارد، پس خداوند به هر گامي که برمي‌دارد يا مي‌نهد، صد حجّ [مقبول ] و با آن صد عمرة مبروره و صد غزوه به همراهي پيامبر مرسل با دشمنان خدا و رسول عطا مي‌کند.» ( 32 )

23 ـ هنگام غسل مي‌گويي:

«اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِي وَاشْرَحْ لِي صَدْرِي وَأَجْرِ عَلَي لِسَانِي مِِدْحَتَكَ وَالثَّنَآءَ عَلَيْكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي طَهُوراً وَشِفَاءً وَنُوراً إِنَّکَ عَلي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ»

و پس از فراغت از غسل مي‌گويي:

«اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِي وَزَكِّ عَمَلِي وَاجْعَلْ ما عِنْدَکَ خَيْراً لي، اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ التَّوَّابِينَ وَاجْعَلْنِي مِنَ الْمُتَطَهِّرِينَ» ( 33 )

دعاهاي ديگري نيز وجود دارد که در هنگام غسل و پس از آن خوانده مي‌شود. (34)

24 ـ اگر غسل برايت ممکن نبود، به جاي آن وضو بر تو لازم است. ابن زبرقان طبري [از مشايخ روايي جعفر بن محمّد بن قولويه قمي، صاحب «کامل الزيارات»] به اسناد مرفوعه‌اش تا امام صادق (عليه السلام) مي‌گويد: [به امام (عليه السلام) ]گفتم:

«چه بسا ما به قبر امام حسين (عليه السلام) مي‌رويم، پس به خاطر سرما يا چيزهاي ديگر، غسل زيارت بر ما دشوار مي‌شود، حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر کس در فرات غسل کند و حسين (عليه السلام) را زيارت کند، فضيلت بي‌شمار براي او نوشته شود، پس زماني که به جايگاه غسل خود بازگردد و وضو بگيرد و حسين (عليه السلام) را زيارت کند، همان ثواب برايش نوشته شود.» ( 35 )

امام صادق (عليه السلام) در حديث ديگري مي‌فرمايد:

«پس اگر توانستي غسل کني، غسل کن و گرنه وضو بگير و به سوي قبر امام حسين (عليه السلام) برو.» ( 36 ) ( 37 )

ج: دو لباس زيارت

25 ـ هنگامي که از غسل فراغت يافتي، دو لباس پاکيزه و تميز بپوش، از حديث استفاده مي‌شود آن دو لباس بايد به صفت «لباس احرام» باشد و آنچه از جابر نقل شده که يکي از دو لباس را «ازار» و ديگري را «ردا» قرار مي‌داد، اين مطلب را تأکيد مي‌کند و اين حالت، به خضوع و خشوع ـ که در زيارت امام سبط، حسين شهيد (عليه السلام) مورد تأکيد است ـ نزديکتر است. (38)

26 ـ چون لباس پوشيدي، 30 بار بگو: «الله اکبر» و بگو:

«اَلْحَمْدُ للهِ الَّذي إليهِ قَصَدْتُ فَبَلَغَني وَإِيّاهُ أَرَدْتُ فَقَبِلَني وَلَمْ‌يـَقْطَعْ بِي وَرَحْمَتَهُ ابْتَغَيْتُ فَسَلَّمَني اللّهُمَّ أَنْتَ حِصْني وَكَهْفي و حِرْزي وَرَجائي وَأَمَلي لا إلهَ إلاّ أنتَ يَا ربَّ العالمين» ( 39 )

27 ـ و خارج مَشرعة امام صادق (عليه السلام) ( 40 ) دو رکعت نماز بگزار، در رکعت اوّل سورة فاتحة الکتاب (حمد) و کافرون و در رکعت دوم، حمد و توحيد را مي‌خواني و چون سلام دادي، تسبيح [حضرت زهرا (عليها السلام) ]بخوان، سپس بگو:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الوَاحِدِ الاَحد المتوَحِّدِ في الأمور كُلِّها الرَّحْمـَنِ الرَّحيمِ الَّذِي هَدَانـَا لِهـَذَا وَما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ، لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ، اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَاً كَثيرَاً أبداً لا يَنْقَطِعُ وَلايـَفْنيَ، حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَلايَنـْفَدُ آخِرُهُ، حَمْداً يَزيدُ وَلايَبيدُ وَصَلَّي اللهُ علي محمَّدٍ البَشير النَّذيرِ وَعَلي آلِهِ الأَخيارِ الأَبْرارِ وَسَلَّمَ تَسليماً کَثيراً» ( 41 )

28 ـ هنگامي که به حاير مقدّس (حسيني (عليه السلام) ) توجّه کردي بگو:

«اَللّهُمَّ إلَيْكَ تَوَجَّهْتُ وَلِبَابِكَ قَرَعْتُ وَبِفِنَائِكَ نَزَلْتُ وَبِحَبْلِكَ اعْتَصَمْتُ وَلِرَحْمَتِكَ تَعَرَّضْتُ وَبِوَلِيِّكَ تَوَسَّلْتُ فَصَلِّ علي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ زِيـَارتي مَبْرُورَةً وَدُعـَائي مَقْبـُولاً.» ( 42 )

دعاهاي ديگري نيز در اينجا وجود دارد که به هنگام حرکت به سوي حرم حسيني (عليه السلام) ، آن‌ها را مي‌خواني. (43)

29 ـ پس آنگاه با قلبي خاشع و چشمي گريان راه برو و حرکت کن و بسيار ذکر «لا اله الاّ الله»، «الله اکبر»، «لا حول و لا قوّة الاّ بالله» و «الحمد لله» بگو و بسيار خداوند و پيامبرش را ثنا و ستايش کن و بزرگ بدار و به ويژه بر حسين (عليه السلام) درود و صلوات بفرست و بر قاتلان و کشندگان آن حضرت بسيار لعن کن و از کساني که پايه‌گذار ظلم و جور بر آن حضرت بودند، برائت و بيزاري بجوي. (44)

30 ـ کفش‌هاي خود را از پاي درآور و با پاي برهنه راه برو چرا که تو در حرمي از حرم‌هاي خدا و پيامبرش هستي و بسان بنده‌اي ذليل راه برو. (45)

31 ـ گام‌هاي خود را کوتاه کن و بر تو باد به سکينه و وقار. (46)

32 ـ پس هنگامي که بر «تلّ» ( 47 ) ايستادي رو به قبر کن و بايست و 30 بار بگو: «الله اکبر» و بگو:

«لا إله إلا اللهُ في عِلْمِهِ مـُنـْتـَهيَ عِلْمِهِ وَلا إِلـَهَ إِلا اللهُ بَعـْدَ عِلْمِهِ مُنْتـَهيَ عِلْمِهِ وَلا إله إلا اللهُ مَعَ عِلْمِهِ مـُنـْتـَهيَ عِلْمِهِ وَالْحَمْدُ للهِ فِي عِلْمِهِ مُنْتـَهيَ عِلْمِهِ وَالْحَمْدُ للهِ بَعـْدَ عِلْمِهِ مُنْتـَهيَ عِلْمِهِ و الحمد لله مَعَ عِلْمِهِ مُنْتـَهيَ عِلْمِهِ سُبْحـَانَ اللهِ في عِلْمِهِ مُنْتـَهيَ عِلْمِهِ و سُبْحـَانَ اللهِ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتـَهيَ عِلْمِهِ وَسُبْحـَانَ اللهِ مَعَ عِلْمِهِ مُنْتـَهيَ عِلْمِهِ وَالْحَمْدُ للهِ بِجَميعِ مَحـَامِدِهِ عَلي جَميعِ نِعَمِهِ وَلا إِلهَ إِلا اللهُ وَاللهُ أَكْبـَر وَحـَقٌ لَهُ ذلكَ لا إِلهَ إِلا اللهُ الْحَليمُ الْكَريمُ لا إِلهَ إِلا الله الْعَليُّ الْعَظيمُ لا إِلهَ إِلاَ اللهُ نُورُ السَّمـَاوات السَّبْعِ وَنُورُ الأَرَضينَ السَّبـْعِ وَنُورُ الْعَرْشِ الْعَظيم وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعـَالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيـْكَ يـَا حُجَّةَ اللهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ السَّلامُ عَلَيكُمْ يـَا مَلائِكَةَ اللهِ وَزُوّارَ قَبـْرِ ابـْنِ نَبـِيِّ اللهِ» ( 48 )

پى‏نوشتها:‌


1 . مراد از "الباب المبتلي به النّاس"؛ (دري که مردمان به آن امتحان شوند)، اهل بيت پيامبر:، مي‌باشد که در زيارت جامعة کبيره آمده است. من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 613؛ التهذيب، ج 6، ص 97.
امـام صـادق (عليه السلام) مي‌فـرمـايـد: ما بـاب حطّـه (آمـرزش) هستيم و آن در سلامتي (و عصمت) اسـت. هـر کـه در آن داخـل شـود، نجـات يـابد و هـر کـه تخـلّف کـند، ساقط<-- --> شود. (بحارالأنوار، ج 10، ص104.)
علاّمة مجلسي مي‌نويسد: "الباب المبتلي به النّاس، اشاره به گفتار پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است که فرمود: "مثل اهل بيت من، مثل باب حطّه است" و باب حطّه يکي از درهاي بيت المقدس بود که بني اسرائيل از آن عبور مي‌کردند." (بحارالأنوار، ج 99، ص 141.) استاد حکيم مفسّر آيت‌الله جوادي آملي مي‌نويسد: "حطّه يعني خدايا گناهان ما را بريز." (تفسير تسنيم، ج 4 ، ص 557) "باب حطّه که همان درِ انحطاط، تواضع و فروتني است، هماره به روي سالکان کوي حق گشوده است و طالبان آن اندک و واردان آن واصلند." (تفسير تسنيم، ج 4 ، ص 563.)
2 . کامل الزيارات، ابن قولويه قمي، تحقيق جواد قيّومي، ص 251، باب 48، ح2.
نيز ابوالمضاعف از امام صادق (عليه السلام) نقل مي‌کند:
آيا شما به قبر امام حسين (عليه السلام) مي‌رويد؟ عرض كردم: بله. فرمود: آيا براي آن سفره بر مي‌داريد؟ عرض كردم: بله، پس فرمود: شما هنگامي که به قبور پدران و مادرانتان مي‌رويد، چنين نمي‌کنيد. گفت: عرض كردم: چه بخوريم؟ فرمود: نان و شير ـ مراد از سفرة غذا، غذاهاي لذيذ است نه مطلق سفره ـ . (جامع أحاديث الشيعة، ج 15، کتاب المزار، ص 380.)
3 . کامل الزيارات، باب 48، ح 1، ص 250 ـ 251.
حديث طولاني است که علاّمه در ضمن آداب، آن را ذکر مي‌فرمايد.
4 . جناب سيّد بن طاووس (رحمه الله) ، سيّد اهل مراقبه، در کتاب عظيم الشأن اقبال الأعمال، ج 3، ص 340، در باب زيارت امام حسين (عليه السلام) در نيمة شعبان مي‌فرمايد:
و از اهمّ مهمّات، اخلاص زائران در زيارت و نيز پاکسازي نيّت‌هاست و اين که زيارت فقط براي اجراي امر خداوند جلّ جلاله باشد، پس عبادت براي خداوند جلّ جلاله به واسطة زيارت و طاعت براي خداوند در موافقت با حق تعالي در بزرگداشت زيارت است و بايد چنان باشد که هرگاه با کثرت زائران زيارت کرد، گويا بدون تمامي مردم ـ به تنهايي ـ زيارت کرده است پس ديده و خاطرش به غير ربّ العالمين تعلّقي نداشته باشد و اين امري است که صريح عقول عارفان بدان گواهي مي‌دهد و خداوند جلّ جلاله مي‌فرمايد: "جز اين فرمان نيافته بودند که خداوند را بپرستند و پاکدينانه دين خود را براي او خالص دارند".
مسلّم است روح هر عملي به ويژه زيارت، اخلاص و رضا و خوشنودي حضرت حق تبارک و تعالي است و بسيار شايسته است كه زائر از ابتداي سفر، نيّت نيابت از قطب عالم امكان، امام مهدي موعود7 كند تا سفري پرثمر در پيش داشته باشد.
5 . کامل الزّيارات، باب 79، ص 393، حديث 23.
6 . جناب سيّد بن طاووس در فلاح السائل، ص 485، با سند خود روايتي را از امام هادي (عليه السلام) نقل مي‌کند که فرمود: ما اهل بيت هنگام خوابمان ده ويژگي داريم: اوّل طهارت (وضو و...) و... .
7 . کامل الزّيارات، باب 79، ح 23، ص 393 و 394.
8 . مصباح المتهجّد، ص 717 و 718؛ هديّة الزّائرين و بهجة الناظرين، شيخ عبّاس قمي، ص 117.
9 . در مجمع البحرين، ج 5، ص 500 آمده است: خدا را تهليل کرد يعني گفت: (لا اله الا الله). تکبير يعني گفتن (الله اکبر)، تحميد يعني گفتن (الحمد لله) و تمجيد يعني گفتن (لا حول و لا قوة الا بالله).
10 . شيخ فخرالدين طريحي در مجمع البحرين، ج6، ص 267 مي‌نويسد: "سکينه نزد اهل تحقيق هيئتي جسماني است که ناشي از استقرار، طمأنينه و آرامش اعضا مي‌باشد و وقار هيئتي نفساني است که ناشي از طمأنينه، ثبات و آرامش نفس است"؛ امّا به نظر مي‌رسد اين تعريف، کاملاً بر عکس باشد چراکه قرآن کريم "سکينه" را به قلب نسبت مي‌دهد و مي‌فرمايد: {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ}؛ (اوست که آرامش را در دل‌هاي مؤمنان جاي داد...). فتح، 4.
11 . سورة حشر، آية 21 تا 24
12 . کامل الزيارات، باب 79، ص 394 و 395
13 . همان، ص 395.
14 . همان، باب 48، حديث 1، ص 250 و 251.
15 . کامل الزّيارات، باب 48، حديث 1، ص 251؛ به طور کلّي مراقبه در همة ابعاد جسمي و روحي بر زائر سيّد الشهداء (عليه السلام) لازم است به ويژه حفظ نگاه، که زائر، هم بايد چشم خود را از نگاه به محرّمات حفظ کند و هم بايد چشم خود را از ديدن امور بيهوده و از آنچه خلاف توجّه قلبي مي‌باشد، حفظ کند. امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد: "نگاه [حرام] تيري از تيرهاي مسموم ابليس است و چه بسا نگاه کوتاهي که حسرتي طولاني در پي دارد." (اصول کافي، ج 5، ص 559). نيز رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: "نگاه حرام تيري از تيرهاي مسموم ابليس است، پس هر کس آن را از خوف خداوند ترک کند، خداوند ايماني به او عطا کند که شيريني آن را در قلبش مي‌يابد. (بحارالأنوار، ج 101، ص 38).
16 . همان: مرحوم محدّث قمي (رحمه الله) در مفاتيح الجنان، آداب مخصوصة زيارت امام حسين (عليه السلام) ، مي‌نويسد: "آنكه اگر در بين راه زوّار پياده ديد كه وامانده و خسته شده و از او استعانتي خواست، تا ممكن شود در كار او اهتمام نموده، و او را به منزل برساند، و مبادا به او استخفاف و بي اعتنايي نمايد .
شيخ كليني به سند معتبر از ابوهارون روايت كرده كه : من حاضر بودم در خدمت حضرت صادق (عليه السلام)كه فرمود به مردمي كه در نزد او بودند : چه شده از براي شما كه استخفاف مي‌نماييد به ما ؟ پس از بين آنها مردي از اهل خراسان برخاست و گفت : پناه مي‌بريم به خدا از آنكه ما به شما، يا به چيزي از امر شما استخفاف كنيم، فرمود : آري تو خودت يكي از آن اشخاص هستي كه سبك شمردي و خوار نمودي مرا ، آن مرد گفت : پناه مي‌برم به خدا كه من خوار نموده باشم شما را ، فرمود : واي بر تو آيا نشنيدي فلان كس را در وقتي كه نزديك به جُحفه بوديم، با تو گفت : مرا به قدر يك ميل سوار كن كه به خدا سوگند من خسته شدم ، به خدا سوگند كه تو سر به سوي او بلند نكردي و استخفاف به او نمودي ، و هر كسي كه مؤمني را خوار نمايد ما را خوار نموده است، و حرمت خدا را ضايع كرده."
17 . کامل الزّيارات، باب 48، حديث 1، ص 251.
18 . همان.
19 . همان، باب 79، ص 395.
20 . همان، باب 47، ح 1، ص 248 و 249: امام صادق (عليه السلام) فرمودند: "به من خبر رسيده است که گروهي، هنگامي که حسين (عليه السلام) را زيارت مي‌کنند به همراه خود سفره‌هاي غذا حمل مي‌کنند که در آن شيريني و حلوا و مانند آنهاست و اگر قبور دوستانشان را زيارت مي‌کردند اين چيزها را با خود حمل نمي‌کردند."
21 . المزار، محمّد بن المشهدي، باب 14، ص 369: از لهو و لعب کناره گير و از غذا و نوشيدني لذيذ بپرهيز.
مرحوم محدّث قمي (رحمه الله) در مفاتيح الجنان، مي‌نويسد:
"شيخ كليني (رحمه الله) روايت كرده كه: بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام) زوجه كلبيّه آن حضرت اقامة ماتم نمود براي آن حضرت، و گريست و گريستند ساير زن‌ها و خدمتكاران تا حدّي كه اشك‌هاي آنها خشك شد و ديگر اشكشان نيامد ، پس، از جايي براي آن مخدّره هديه فرستادند جوني، كه معني آن را مرغ قطا گفته اند، براي آنكه از خوردن آن قوّتي بگيرند در گريستن بر امام حسين (عليه السلام) ، چون آن محترمه آن را ديد پرسيد : اين چيست؟ گفتند : اين هديه‌اي است كه فلاني فرستاده براي شما كه استعانت بجوييد به آن در ماتم حسين (عليه السلام) ، فرمود: ما كه در عروسي نيستيم، ما را چه به اين خوراك ؟! پس امر فرمود آن را از خانه بيرون بردند.
22 . کامل الزّيارات، باب 48، حديث 1، ص 251.
23 . کامل الزّيارات، باب 48، ح1، ص 251 و نيز باب 79، ص 395.
24 . همان. مرحوم محدّث قمي در هدية الزّائرين و بهجة الناظرين، طبع مؤسسة جهاني سبطين، ص 33 از جمله آداب زيارت مي‌نويسد: "پوشيدن جامه‌هاي پاک و پاکيزه و نو، چنانچه در كتاب "دروس" تصريح به آن شده و نيکو است سفيد بودن رنگ آن."
25 . بحارالأنوار، ج 98، ص 231 و 232؛ مصباح الزّائر، ص 221.
26 . المزار ابن المشهدي، ص 417؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 232؛ مصباح الزّائر، ص 222.
27 . در کتاب فرهنگ عاشورا، جواد محدّثي، ص 346 تحت عنوان (عَلْقم) آمده است: "علقم يا علقمه، نام نهري است از فرات، که عبّاس بن علي (عليهما السلام) در روز عاشورا، کنار آن به شهادت رسيد. نيز به معناي تلخي است و هر درخت تلخ و آب بسيار سخت را هم علقم گويند و هم حنظل..." و نيز در ص 487 تحت عنوان (نهر علقمه) مي‌نويسد: "نهر علقمه يا علقمي، نهري بوده که از فرات منشعب شده و آب زلال آن را به منطقة کربلا و سرزمين‌هاي اطراف آن مي‌رسانده است. نسبت علقمي به شخص است، جدّ مؤيّدالدّين علقمي وزير، حفر کنندة آن نهر بوده است [موسوعة العتبات المقدّسة، ج 8، ص 32 و 38] منظور از اين که مي‌فرمايد: "هنگامي که پل علقمي مشرف شدي" آن است که وقتي در کنار نهر علقمي واقع شدي چنين بگو.
28 . المزار ابن المشهدي، ص 418؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 232 و 233؛ مصباح الزّائر، ص 222.
29 . کامل الزّيارات، باب 79، ص 396 و 397. مقصود از اين که مي‌فرمايد: "هنگامي که به فرات رسيدي" آن قسمت از فرات است که معروف به "شريعة امام صادق (عليه السلام) " مي‌باشد. ر. ک: هديّة الزائرين، ص 117.
30 . همان، ص 379، در مورد خوردن نان و شير (يا دوغ و ماست) درگذشته روايتي نقل کرديم. امّا غاضريّه و نينوا دو نام از نام‌هاي کربلاست. محدّث قمّي در "هديّة الزائرين" ص 103 مي‌نويسد: از حضرت باقر (عليه السلام) منقول است که فرمود: "غاضريّه يعني کربلا، بقعه‌اي است که در آن بقعه حق تعالي با موسي بن عمران (عليه السلام) سخن گفت و با نوح7 مناجات کرد و آن<-- -->گرامي‌ترين زمين‌هاي خداوند است." و حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: "غاضريّه از تربت بيت المقدّس است"؛ در کتاب فرهنگ عاشورا نوشتة استاد جواد محدٌثي، ص 361 آمده است: "غاضريّه، نام سرزمين کربلا، روستايي از نواحي کوفه نزديک کربلا. منسوب به غاضره از طايفة بني اسد.." و در ص 489 آمده است: "نينوا، شهادتگاه امام حسين (عليه السلام) . نام منطقه‌اي در کوفه و شرق دجله و شرق کربلا، از روستاهاي منطقة طفّ. نينوا، يک سري تپّه‌هاي باستاني است که کشيده شده و تا مصبّ نهر علقمه امتداد مي‌يابد. قرية "يونس بن متّي" است و آن حضرت از ميان مردم اين منطقه بيرون آمده است. نينوا امروز به "باب طويرج" معروف است که در شرق کربلا قرار گرفته است. نام‌هاي ديگر کربلا عبارتند از: طفّ، حاير، حرم حسيني، شاطيء الفرات.
31 . کامل الزيارات، باب 49، ص 254، حديث 3؛ خداوند فرشتگاني را موکّل قبر امام حسين (عليه السلام) قرار داده است پس هنگامي که کسي قصد زيارتش کند، خداوند گناه او را به آنها (فرشتگان) عطا کند، پس اگر قدمي بردارد همه را محو کند، پس آنگاه اگر قدم ديگري بردارد حسناتش را دو چندان کند، پس همواره حسنات او را دو چندان کند تا بهشت براي او واجب شود، پس آنگاه پيرامون او را فراگيرند و او را تقديس کنند و به فرشتگان آسمان ندا دهند که زائران حبيب حبيب خدا را تقديس کنيد، پس هنگامي که غسل کردند محمّد ندايشان دهد: ..... تا آخر حديث که ترجمة آن در متن مذکور است.
32 . کامل الزيارات، باب 75، ص 343 و 344، حديث سوم.
همچنين مرحوم محدّث قمي در هديّة الزائرين، ص 118، ضمن حديثي از امام صادق (عليه السلام) مي‌نويسد:
"... پس غسل کن از فرات، به درستي که پدرم مرا از پدرانش خبر داد که رسول خدا فرمود: اين پسر من حسين، بعد از من در کنار شطّ فرات، کشته خواهد شد، پس هر کس او را زيارت کند و از فرات غسل کند، گناهان از او بريزد، مانند روزي که از مادر متولّد شده است."
33 . مصباح الکفعمي، ص 12؛ الالفيّة والنّقلية، شهيد اوّل، چاپ مرکز تحقيقات اسلامي، وابسته به دفتر تبليغات حوزه علميه قم، ص 96 و 97.
34 . الف: کامل الزيارات، باب 79، ص 397: "اَللّهُمَّ طَهِّرْني وَطَهِّرْ لي قَلْبي، وَاشْرَحْ لي صَدْري و أَجِرْ عَلي لِساني مَحَبَّتَك َوَ مِدْحَتَكَ وَالثَّناءَ عَلَيْكَ فَإنَّهُ لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إلا بِكَ وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قِوامَ ديني التَّسْليمُ لأَمْرِكَ وَآلشَّهادَةُ عَلي جَميع أَنبيائكَ وَرُسُلِكَ بِالأُلْفَة بَيْنَهُمْ، أَشْهَدُ أَنَّهُمْ أَنبياؤُكَ وَرُسُلُكَ إلي جَميعِ خَلْقِكَ اَللّهمَ اجْعَلْهُ لي نُوَراً وَطَهُورَاً وَحِرْزَاً وَشِفاءً مِنْ كُلِّ سُقْمٍ وَداءٍ وَمِنْ كُلِّ آفَةٍ وَعاهَةٍ وَمِنْ شَرِّ ما أَخافُ وَأَحْذَرُ. اَللّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبي وَجَوارِحي وَعِظامي وَلَحْمي وَدَمي وَشَعْري وَبَشَري وَمُخّي وَعَصَبي وَما أَقَلَّتِ الأَرْضُ مِنّي، وَاجْعَلْهُ لي شاهِدَاً يَوْمَ فَقْري وَفاقَتي."؛ اين دعا در حال غسل خوانده مي‌شود.
ب: هدية الزائرين و بهجة النّاظرين، ص 118: "چون غسل مي‌کني در اثناي غسل بگو: "بِسْمِ اللهِ وَباللهِ اَللّهمَ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً و شِفاءً منْ كُلِّ داءٍ وَآفَةٍ وَسُقْمٍ وَعاهَةٍ، اَللّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبي وَاشْرَحْ بِهِ صَدْري وَسَهِّلْ بِهِ اَمْري."
35 . همان، ص 348 و 349، حديث 10.
36 . کامل الزّيارات، باب 77، ص 348، ح 8.
37 . از جمله غسل‌هاي مستحبّ در شريعت مطهّرة اسلام، غسل زيارت حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) مي‌باشد. برخي از مراجع عظام تقليد (دامت برکاتهم) غسل مستحبّي را ـ که از جملة آنها غسل زيارت حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) است ـ از وضو کافي مي‌دانند يعني با وجود غسل، ديگر نيازي به وضو نمي‌باشد و برخي ديگر غسل را کافي نمي‌دانند ـ در اين گونه مسائل بايد هر کس به نظر مرجع تقليد خود مراجعه کند.
38 . بحارالأنوار، ج 98، ص 195؛ عطيّة عوفي مي‌گويد: با جابر بن عبدالله انصاري (رحمه الله) براي زيارت قبر امام حسين (عليه السلام) خارج شديم، پس وقتي که وارد کربلا شديم جابر نزديک رود فرات شد و غسل کرد، سپس لباسي را ازار و لباسي را رداي خود قرار داد، سپس کيسه‌اي را که در آن سُعد "گياهي خوشبو که آن را خشک مي‌کردند و بعد مي‌ساييدند و پودر مي‌کردند و از آن به عنوان عطر و بوي خوش استفاده مي‌کردند" بود گشود و آن را بر بدن خود پراکنده ساخت و ماليد، سپس هيچ گامي برنمي‌داشت مگر اين که ذکر خدا مي‌کرد تا اين که نزديک قبر شد... .
امّا معناي "ازار" و "ردا". در مجمع البحرين طريحي، ج 3، ص 204 آمده است: "الازار بالکسر: ثَوبٌ حاملٌ بجميع البدن"؛ ازار، لباسي است که همة بدن را در برمي‌گيرد. نيز در<-- -->ج1، ص 181 آمده است: ردا لباسي است که بر دوش قرار داده مي‌شود و بين دو کتف بالاي همة لباس‌ها افکنده مي‌شود.
فقيهان "لُبس ثوبين"؛ (پوشيدن دو لباس) را از واجبات احرام مي‌دانند که يکي به عنوان "ازار" و ديگري به عنوان "ردا" مي‌باشد، ازار ساتر ميان ناف تا زانو و ردا ساتر دو دوش و دو بازو و مقدار قابل توجّهي از پشت مي‌باشد. در روايات زيارت حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) امر به "لبس ثوبين طاهرين"؛ (پوشيدن دو جامة طاهر) شده است (ر. ک: هديّةالناظرين، ص 118 و المزار ابن المشهدي، ص 419 که مرحوم علامة اميني از آن استنباط فرموده‌اند که به صفت "لباس احرام" بايد باشد.
39 . کامل الزّيارات، باب 79، ص 398.
40 . در مجمع البحرين، ج 4، ص 352 "المشرعة" به معناي راه آب براي تشنگان است. نيز در هدية الزّائرين محدّث قمي، ص 118 آمده است: "دو رکعت نماز کن در بيرون مشرعه که آن همان مکاني است که حق تعالي در شأن او فرموده: {وَ فِي الأَْرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوانٌ وَغَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقي بِماءٍ واحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَها عَلي بَعْضٍ فِي الأُْكُلِ}؛ (و در روي زمين، قطعاتي در كنار هم قرار دارد كه با هم متفاوتند و نيز باغ‌هايي از انگور و زراعت و نخل‌ها و درختان ميوة گوناگون كه گاه بر يك پايه مي‌رويند و گاه بر دو پايه، و عجيب‌تر آن كه همة آنها از يك آب سيراب مي‌شوند و با اين حال، بعضي از آنها را از جهت ميوه بر ديگري برتري مي‌دهيم. (سورة رعد، 4) و همچنين در ص 123 مي‌نويسد: "شريعة حضرت صادق (عليه السلام) ظاهراً آن [مکان و] موضع مي‌باشد که اکنون مشهور است به مقام آن حضرت و در آن موضع، عمارتي ساخته‌اند." همچنين در کتاب "عتبات عاليات عراق" دکتر اصغر قائدان، ص 158 آمده است: "مقام امام صادق (عليه السلام) ، در اطراف حرم امام حسين (عليه السلام) در زمين‌هاي معروف به جعفريّات، قبّه و زيارتگاهي وجود دارد که گفته مي‌شود امام صادق (عليه السلام) هنـگام زيـارت امـام حسيـن (عليه السلام) در آن مکـان بـا آب نهـر فـرات، غسل زيـارت مي‌کرد.
اين نقطه در ساحل غربي نهر علقمه قرار دارد و گنبد اين مقام با کاشي مزّين است."
41 . المزار، محمد بن المشهدي، ص 419 و 420.
42 . همان، ص 420.
43 . کامل الزّيارات، باب 79، ص 398: "اَللّهُمَّ إِنّي أَرَدْتُكَ فَأَرِدْني وَإِنّي أَقْبـَلْتُ بِوَجْهي إِلَيْكَ فَلا تـُعْرِضْ بِوَجْهِكَ عَنّي فَإِنْ كُنـْتَ عَلَيَّ ساخِطاً فَتُبْ عَلَيَّ وَارْحَمْ مَسيري إِلي ابْنِ حَبيبِكَ أَبْتـَغي بِذلِكَ رِضاكَ عَنّي فَارْضَ عَنـّي وَلا تـُخَيِّبـْني يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ". دعاهاي ديگري نيز وجود دارد. علاقمندان مي‌توانند به کامل الزّيارات مراجعه نمايند.
44 . المزار، ابن المشهدي، ص 420 و کامل الزّيارات، باب 79، ص 398، صلوات بر امام حسين (عليه السلام) در شمارة (61) ذکر خواهد شد.
45 . کامل الزّيارات، باب 49، ص 254 و 255، حديث 4؛ هر که با پاي پياده به سوي قبر امام حسين (عليه السلام) برود، خداوند به هر گامي، هزار حسنه برايش مي‌نويسد و هزار گناه از او محو مي‌کند و هزار درجه او را بالا مي‌برد، پس هنگامي که به فرات رسيدي غسل کن و کفش‌هاي خود را از پا بيرون کن و با پاي برهنه حرکت کن و بسان بنده‌اي ذليل راه برو.
همچنين در الکافي، ج 4، ص 576.
46 . کامل الزّيارات، باب 79، ص 399و المزار ابن المشهدي، ص 420.
47 . در کتاب فرهنگ عاشورا، جواد محدّثي، ص 129، تحت عنوان "تلّ زينبيّه" آمده است:
"تلّ، به معناي تپّه، تودة خاک و ريگ است، پُشتة‌ برآمده از زمين؛ سرزمين کربلا، ناهموار و داراي تلّ و تپه بود. در حادثة کربلا، تلّ و تپّه‌اي مشرف بر شهادتگاه شهداي کربلا بود و حضرت زينب (عليها السلام) بالاي آن مي‌آمد تا وضع برادرش امام حسين (عليه السلام) را در ميدان نبرد بررسي کند و جوياي حال او شود. در حال حاضر، بنايي به همين نام در سمت غرب صحن سيّدالشهدا (عليه السلام) طرف درب "زينبيّه" وجود دارد. تجديد بناي تلّ زينبيّه در اين اواخر، در سال 1398هـ .ق. بوده است. قبلاً اتاقي کوچک بود که در بازسازي اخير،
به صـورت مجلّل و مـرتفع‌تر از سطح خيابـان، به اندازة يک مسجد کوچـک است."
در کتاب عتبات عاليات عراق، دکتر اصغر قائدان، ص 133 نيز آمده است:
"به طور تقريبي پنج متر از کف صحن حرم بالاتر ا ست و حدود 35 متر تا مقتل و قتلگاه فاصله دارد. اين مکان را به صورت اتاقي ساخته‌اند که با چند پلّه به آن راه است و گنبدي از کاشي آبي بر آن استوار است."
48 . کامل الزّيارات، باب 79، ص 399.