چهل حديث از امام حسن مجتبي (ع)

احمد زمانى

- ۲ -


«خداشناسى»

1 ـ قال الحسن بن على ـ عليهماالسلام ـ فى قول الله ـ عزّوجلّ ـ : «بسم الله الرحمن الرحيم»:

فَقالَ: اللهُ هُوَ الَّذِي يَتَأَلَّهُ إِلَيْهِ عِنْدَ الْحَوائِجِ وَالشَّدائِدِ كُلُّ مَخْلُوق عِنْدَ اِنْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ كُلِّ مَنْ دُونَهُ وَتُقَطَّعُ الأسْبابَ مِنْ جَميعِ مَنْ سِواهُ تَقُولُ بِسْمِ اللهِ أَيْ أَسْتَعينُ عَلى أُمُورِي كُلِّها بِاللهِ الَّذِي لا تُحقُّ الْعِبادَةُ إلاّ لَهُ، المُغيثُ إذا اسْتُغيثَ وَالمُجيبُ إذا دَعى.

امام مجتبى ـ ع ـ با تفسير «بسلمه» (1) راه فطرت (كه يكى از قويترين برهانهاى خداشناسى است) را بيان مى كند، آن حضرت فرمود:

«خداوند متعال وجودى است كه همه موجودات در نيازمندى و سختيها به او پناه مى برند، بويژه هنگامى كه اميد از غير او قطع گردد و همه وسائط و اسباب را ناچيز ببيند. ]يعنى فطرت خداشناسى، انسان را در تنگناها به سوى واجب الوجود هدايت مى كند [اين كه مى گويى: «بسم الله ..»; يعنى يارى و كمك مى خواهم در همه كارهايم از خداوندى كه عبادت (خضوع و كرنش) براى غيرش سزاوار نيست، او فريادرسى است كه به هنگام دادخواهى دستگيرى مى نمايد، و اگر كسى بخواندش پاسخ مى گويد.»

«خشنودى خداوند»

2 ـ قيل للحسن بن على ]عليهماالسلام[: إنَّ أباذر يقول: الفَقْرُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الغِنى وَالسُقْمُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الصِحَّةِ.

فَقالَ: رَحِمَ اللهُ أَباذَرَ، أَمّا أَنَا أَقُولُ: مَنِ اتَّكَلَ عَلى حُسْنِ اِخْتِيارِ اللهِ لَمْ يَتَمَنَّ أَنَّهُ فِي غَيْرِ الْحالَةِ الَّتِي اخْتارَ اللهُ لَهُ، وَهَذا حَدُّ الوُقُوفِ عَلى الرِضا بِما تَصَرَّفَ بِهِ الْقَضاءُ.

به امام مجتبى ـ ع ـ گفته شد، كه اباذر ـ ره ـ مى گفت: «فقر و تنگدستى را از بى نيازى، و بيمارى را از تندرستى و سلامتى بيشتر دوست دارم.

حضرت فرمود: خداوند ابوذر را رحمت كند امّا من مى گويم: آن كس كه بر حسن اختيار خداوند اعتماد كند، چيزى را نمى طلبد كه جز خداوند برايش انتخاب كرده باشد. و اين است معناى خشنودى در برابر حكم خداوند ـ سبحان ـ.

«شناخت قرآن مجيد»

3 ـ قال الحسن بن علي ـ عليهماالسلام ـ في وصف القرآن المجيد:

«إنَّ هَذَا القُرآنَ فِيهِ مَصابِيحُ النُورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْيُجَلْ جالٌ بِضَوئِهِ وَلَيلجم الصفة قَلبه، فَإِنَّ التَّفْكِيرَ حَياةُ القَلْبِ البَصيرِ، كَما يَمْشى المُسْتَنِيرُ فِى الظُّلُماتِ بِالنُّورِ.»

امام حسن مجتبى ـ ع ـ در توصيف و شرح حال قرآن مجيد فرمود:

«در اين قرآن است چراغهاى درخشنده هدايت و شفاى دلها و قلب ها، پس بايد دلها را با فروغ تابناكش روشن ساخت و با گوش فرادادن به فرامينش قلب را، كه مركز فرماندهى بدن است، در اختيارش گذاشت; زيرا به وسيله انديشيدن، قلب زندگىِ روشن خود را مى يابد، همان طورى كه رهروان در پرتو نور از تاريكيها گذر مى كنند و مى رهند.»

«پيروان حقيقى قرآن»

4 ـ قال الحسن بن علي ـ عليهماالسلام ـ :

«ما بَقِىَ فِى الدُنْيا بَقِيَّةٌ غَيْرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخِذُوهُ إماماً يَدُلُّكُمْ عَلى هُداكُمْ، وَإنَّ أَحَقَّ الناسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ يَحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ وَإنْ كانَ يَقْرَأُهُ.»

«تنها چيزى كه در اين دنياى فانى و زوال پذير باقى مى ماند قرآن است، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد.

همانا بيشترين حق را كسى به قرآن دارد كه بدان عمل كند، گرچه بظاهر آن را حفظ نكرده باشد و دورترين افراد از قرآن كسانى هستند كه به دستورات آن عمل نكنند گرچه حافظ و قارى اش باشند.»

«قرآن در صحنه قيامت»

5 ـ قال الامام المجتبى ـ عليه السلام ـ :

«إنَّ هذا القُرآنَ يَجِئُ يَوْمَ القِيمَةِ قائِداً وسائِقاً يَقُودُ قَوْماً إلى الجَنَّةِ أَحَلُّوا حَلالَهُ وَحَرَّمُوا حَرامَهُ وآمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ ويَسُوقُ قَوْماً إلى النّارِ ضَيَّعُوا حُدُودَهُ وأَحْكامَهُ وَاسْتَحَلُّوا حَرامَهُ.»

«قرآن در صحنه قيامت به صورت رهبر و امام ظهور يافته، مردم را به دو دسته تقسيم مى كند:

1 ـ كسانى را كه به قرآن عمل نموده، حلال و حرام آن را همانگونه كه هست بجا آورده اند و متشابه آن را با قلب پذيرا شده اند به سوى بهشت جاويدان هدايت مى نمايد.

2 ـ آنان را كه حدود و قوانينش را ضايع نمودند و بر محرّمات آن تعدّى كردند و حلال شمردند، به سوى آتش (جهنّم) روانه مى سازد.»

«فضائل اهل بيت ـ عليهم السلام ـ »

6 ـ قال الحسن بن علي ـ عليهماالسلام ـ :

«أَيُّهَا النّاسُ اِعْقِلُوا عَنْ رَبِّكُمْ، إنَّ اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحاً وآلَ إبراهيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى العالَمينَ، ذُرِّيَةً بَعْضُها مِنْ بَعْض وَاللهُ سَميعٌ عَليمٌ، فَنَحْنُ الذُرِّيَةُ مِنْ آدَمَ وَالأُسْرَةُ مِنْ نُوح، وَالصَّفْوَةُ مِنْ إبراهيمَ، وَالسُّلالَةُ مِنْ إسماعيلَ وَآلُ مُحَمَّد نحْنُ، فيكُمْ كَالسَماءِ المَرْفُوعَةِ وَالأرْضِ المَدْحُوَّةِ وَالشَمْسُ الضاحِيَةِ وَكَالشَجَرَةِ الزَّيْتُونَةِ، لا شَرْقِيَّةٌ وَلا غَربيَّةٌ الَّتى زَيْتُها النَبِيٌّ ـ صلّى الله عليه وآله وسلّم ـ وَعَلِىٌّ فَرْعُها، وَنَحْنُ وَاللهِ ثَمَرَةُ تِلْكَ الشَجَرَةِ، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ أَغْصانِها نَجَى وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها فَإلَى النّارِ هَوى.»

««اى مردم علم و معرفت را از پروردگار خود بياموزيد. همانا خداوند بزرگ آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را براى جهانيان، به پيامبرى برگزيد، آنان دودمانى بودند كه (پاكى، تقوا، و فضيلت را) بعضى از بعض ديگر گرفته بودند. خداوند (از كوششهاى آنان در راه رسالت) شنوا و داناست.

مردم! ما ـ اهل بيت ـ از فرزندان آدم و دودمان نوح و فرزندان برگزيده ابراهيم و تبار اسماعيليم، ما آل محمد، در ميان شما همانند آسمان بلند و همچون زمين گسترده و مثل خورشيد پر فروغيم. همانند درخت زيتونيم كه نه به شرق مايل است نه به غرب. درختى كه ريشه اش رسول خدا ـ ص ـ است و شاخه اش على بن ابى طالب ـ ع ـ سوگند به خدا ما اهل بيت ميوه آن درختيم، پس هر كس به يكى از شاخه هاى آن چنگ زند نجات پيدا مى كند (سعادتمند است) و هر كس از آن جدا شود جايگاهش آتش است.»

« دستيابى به علوم پيامبر ـ ص ـ »

7 ـ بعد از رحلت رسول خدا ـ ص ـ امام حسن مجتبى ـ ع ـ در دوران كودكيش روزى بر منبر بالا رفت، حمد و ثناى الهى بجا آورد، سپس رو به مردم كرده، فرمود:

أَيُّهَا الناسُ سِمَعْتُ جَدِّى رَسُولَ اللهِ ـ صلّى الله عليه وآله وسلّم ـ يَقُولُ: «أَنا مَدِينَةُ العِلْمِ، وَعَلِىٌّ بابُها، وَهَلْ يَدْخُلُ المَدينةَ إلاّ مِنْ بابِها.»

«اى مردم شنيده ام از جدّم پيامبر خدا ـ ص ـ كه مى فرمود: «من شهر علم و دانش و فضيلتم و على درب ورودى آن شهر است و كسى كه مى خواهد به شهرى داخل شود از غير درب ورودى وارد نخواهد شد.»

اين كلمات كوتاه و پر محتوا را گفت و از منبر پايين آمد، پدرش على بن ابى طالب ـ ع ـ او را در بغل گرفت و به سينه چسبانيد و مورد تفقد قرار داد.

پس دسترسى به علم و فضائل رسول خدا ـ ص ـ ممكن نيست مگر از طريق امير المؤمنين ـ ع ـ كه او واسطه اين فيض بزرگ است.

«آرامش در پرتو ولايت»

8 ـ امام مجتبى ـ ع ـ در حضور پدر گراميش خطبه اى خواند كه در بخشى از آن فرمود:

«أَمّا بَعْدُ فَإنَّ عَلِيّاً بابٌ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَمَنْ خَرَجَ مِنْهُ كانَ كافِراً، أَقُولُ قَوْلِي هَذا، وَأَسْتَغْفِرُ اللهَ لِي وَلَكُمْ.»

«همانا على بن ابى طالب ـ ع ـ دربى است كه هر كس بر آن وارد شود; يعنى او را بشناسد و بر او اقتدا كند، آرامش و امنيت كامل را درمى يابد و هر كس به آن درب روى نياورد و مخالفت با او كند ـ كفر و بدبختى و تيره روزى او را فراخواهد گرفت، سپس فرمود: اين گفته و مطلب اساسى من است، آنگاه براى خود و ديگران طلب رحمت و آمرزش نموده و گفت: استغفر الله لى و لكم، و سپس از منبر فرود آمد.»

امير المؤمنين ـ ع ـ ايستاد و پيشانى و بين دو چشم فرزندش را بوسيد و اين آيه شريفه را تلاوت كرد:

«ذُرِيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْض، وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.»

«فرزندان، بعضى بر بعض ديگر برترى دارند، خداى سبحان شوانا و دانا است.»

اين آيه درباره فرزندان ابراهيم ـ ع ـ است كه امامت به بعضى از آنها رسيد.

«آمرزش گناه در پرتو محبّت»

9 ـ قال الحسن بن على ـ عليهماالسلام ـ :

«وَاللهِ لا يُحِبُّنا عَبْدٌ أَبَداً وَلَوْ كانَ أَسيراً فِى الدَّيْلَمِ إلاّ نَفَعَهُ حُبُّنا وَإنَّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنِى آدَمَ كَما يُساقِطُ الريحُ الوَرَقَ مِنَ الشَجَرِ.»

«سوگند به خداوند كه كسى دوست نمى دارد ما را ـ گر چه در دورترين نقاط; همچون ديلم (2) اسير باشد ـ مگر اين كه دوستى ما به حال او مفيد خواهد بود، همانا ولايت و محبت ما ـ اهل بيت ـ گناهان فرزندان آدم را از بين مى برد همان طورى كه باد برگ درختان را از شاخه و تنه او جدا مى كند و به زمين مى ريزد.»

«حرمت صدقه بر آل محمد ـ ص ـ »

10 ـ ابوالجوزاء مى گويد: خدمت امام مجتبى ـ ع ـ رسيدم، پرسيدم آيا شما از رسول خدا ـ ص ـ چيزى را بياد داريد؟

«قالَ: أذْكُرُ أنّى أَخَذْتُ تَمْرَةً مِنْ تَمْرِ الصَدَقَةِ فَجَعَلْتُها فِي فِيَّ، قالَ: فَنَزَعَها رَسُولُ اللهِ بِلِعابِها فَجَعَلَها فِى التَّمْرِ، فَقيلَ يا رَسُولَ اللهِ ما كانَ عَلَيْكَ مِنْ هذِهِ التَّمْرَةِ لِهذَا الصَّبِيّ؟ قالَ: إِنّا آلُ مُحَمَّد لا تُحِلُّ لَنَا الصَّدَقَةُ.»

«فرمود: بياد دارم روزى ـ در محضر رسول خدا ـ ص ـ بودم ـ مقدارى خرما برداشتم و در دهانم گذاشتم تا بخورم، رسول خدا ـ ص ـ آن خرما را ـ بهمراه زنجابهاى اطراف آن ـ گرفت و در روى خرماهاى ديگر گذاشت. از حضرت سؤال شد: چرا آن خرما را از اين فرزند كوچك (بچه) گرفتيد؟!

رسول خدا ـ ص ـ فرمود: ما آل محمديم و صدقه بر ما حلال نيست (3) (يعنى حرام است).