سيماى امام على (ع) در قرآن
(ترجمه كتاب شواهد التنزيل لقواعد التفضيل)

حاكم ابوالقاسم حسكانى
از علماى اهل سنت در قرن پنجم
ترجمه يعقوب جعفرى

- ۶ -


فصل پنجم: در كثرت آنچه از قرآن به طور كلى درباره على و اولاد و خاندان او نازل شده است

49 ـ عن ابن عبّاس قال: ما نزل في أحد من كتاب الله تعالى ما نزل في علىّ.

ابن عباس گفت: از كتاب خدا آن مقدار كه در حق على نازل شده در حق هيچ كس نازل نشده است.

50 ـ عن مجاهد قال: نزلت في علىّ سبعون آية لم يشركه فيها أحد.

مجاهد گفت: درباره على هفتاد آيه نازل شده كه كسى در آن با او شريك نبود.

51 ـ همين مضمون با سند ديگرى نيز نقل شده است.

52 ـ عن مجاهد قال: ما أنزل الله آية في القرآن إلا علىّ رأسها.

مجاهد گفت: خدا در قرآن آيه اى نازل نكرده مگر اينكه على در رأس آن است.

53 ـ عن يزيد بن رومان قال: ما نزل في أحد من القرآن ما نزل في علىّ بن ابى طالب.

يزيد بن رومان گفت: آن مقدار از قرآن كه درباره علىّ بن ابى طالب (ع) نازل شده درباره هيچ كس نازل نشده است.

54 ـ همين مضمون با سند ديگرى نيز نقل شده است.

55 ـ عن عبدالرحمان بن أبي ليلى قال: لقد نزلت في علي ثمانون آية صفواً في كتاب الله ما يشركه فيها أحد من هذه الأمة.

عبدالرحمان بن ابى ليلى گفت: درباره على هشتاد آيه برگزيده در كتاب خدا نازل شده كه هيچ كس از اين امت در آن با او شريك نيستند.

56 ـ قال: علىّ بن الحسين عليه السلام: نزل القرآن علينا ولنا كرائمه.

علىّ بن حسين(ع) گفت: قرآن بر ما نازل شده و كرامتهاى آن مخصوص ماست.

57 ـ عن ابن عباس قال: أخذ النبي صلى الله عليه وآله وسلم يدي ويد علىّ بن ابى طالب وخلا بنا على ثبير، ثم صلى ركعات ثم رفع يديه إِلى السماء فقال: الّهمّ إنّ موسى بن عمران سألك، و أنا محمد نبيك أسألك أن تشرح لي صدري و تيسّر لي أمري و تحلل عقدة من لساني ليفقه به قولي و اجعل لي وزيراً من أهلى علىّ بن ابى طالب أخي أشدد به أزري و أ شركه في أمري. قال ابن عباس: سمعت منادياً ينادي: يا أحمد قد أوتيت ما سألت. فقال النبي صلى الله عليه وآله وسلم لعلي: يا أبا الحسن ارفع يدك إِلى السماء فادع ربك وسل يعطك. فرفع علي يده إِلى السماء و هو يقول: اللهم اجعل لي عندك عهداً، واجعل لي عندك وُدّاً فأنزل الله على نبيّه: (إنّ الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمان وُدّاً). فتلاها النبي صلى الله عليه و آله وسلم على أصحابه فتعجبوا من ذلك تعجباً شديداً، فقال النبي صلى الله عليه و آله وسلم: مما تتعجبون. إن القرآن أربعة أرباع فربع فينا أهل البيت خاصة وربع في أعدائنا، وربع حلال و حرام وربع فرائض و أحكام و إن الله أنزل في علي كرائم القرآن.

ابن عباس گفت: پيامبر(ص) دست من و دست علىّ بن ابى طالب (ع) را گرفت و ما را به منطقه اى به نام «ثبير» برد، آنگاه چند ركعت نماز خواند سپس دستانش را به سوى آسمان بالا برد و گفت: خدايا موسى بن عمران از تو درخواست كرد و من محمد پيامبر تو نيز از تو مى خواهم كه سينه مرا فراخ كنى و كار مرا آسان سازى و گره از زبان من بگشايى تا سخن مرا درك كنند، و براى من وزيرى از خاندانم قرار بده، علىّ بن ابى طالب (ع) برادرم را، به وسيله او پشت مرامحكم كن و او را در كار من شريك گردان.

ابن عباس مى گويد: شنيدم منادى ندا داد: اى احمد آنچه را كه خواستى به تو داده شد، پس پيامبر به على گفت: اى ابوالحسن دست خود را به آسمان بلند كن و پروردگارت را بخوان و از او بخواه كه به تو عطا خواهد كرد. پس على دست خود را به آسمان بلند كرد، در حالى كه مى گفت : خدايا براى من نزد خودت پيمانى قرار بده و براى من نزد خودت محبتى قرار بده. در اين حال بود كه خداوند اين آيه را بر پيامبرش نازل كرد: «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمان وُدّا = همانا كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند، به زودى خداوند براى آنان محبتى قرار مى دهد.»(1)

پيامبر(ص) اين آيه را بر اصحاب خود تلاوت كرد و همگى از آن به شدت تعجب كردند، پيامبر(ص) فرمود: از چه چيزى تعجب مى كنيد، همانا قرآن چهار قسمت است: يك چهارم آن درباره ما اهل بيت و يك چهارم آن درباره دشمنان ما و يك چهارم آن حلال و حرام و يك چهارم آن واجبات و احكام است و همانا خداوند درباره على، گزيده قرآن را نازل كرده است.

58 ـ عن الأصبغ بن نباتة قال: قال علي عليه السلام: نزل القرآن أرباعاً فربع فينا، وربع في عدونا، وربع سنن و أمثال وربع فرائض و أحكام فلنا كرائم القرآن.

والحديث رواه جماعة عن محمد بن الحسن كما رويت، و رواه جماعة عن زكريا.

اصبغ بن نباته گفت: على(ع) مى گفت: قرآن در چهار قسمت نازل شده: يك چهارم درباره ما و يك چهارم درباره دشمنان ما و يك چهارم سنن و امثال و يك چهارم واجبات و احكام، پس گزيده هاى قرآن مخصوص ماست.

اين حديث را گروهى از محمد بن حسن به همين صورت كه نقل شد، نقل كرده اند و گروهى هم آن را از زكريا نقل كرده اند.

59 ـ عن الأصبغ بن نباتة قال: سمعت علياً يقول: نزل القرآن أثلاثاً: ثلث فينا: وثلث في عدونا، وثلث فرائض و أحكام وسنن و أمثال.

اصبغ بن نباته گفت: از على شنيدم كه مى گفت: قرآن در سه قسمت نازل شده: يك سوم درباره ما و يك سوم درباره دشمنان ما و يك سوم واجبات و احكام و سنن و امثال.

60 ـ عن الأصبغ بن نباتة، عن علىّ قال: نزل القرآن أربعة أرباع: ربع فينا، وربع في عدّونا، وربع حلال و حرام وربع فرائض و أحكام ولنا كرائم القرآن.

اصبغ بن نباته از علىّ بن ابى طالب (ع) نقل مى كند كه گفت: قرآن در چهار قسمت نازل شده: يك چهارم درباره ما و يك چهارم درباره دشمنان ما و يك چهارم حلال و حرام و يك چهارم واجبات و احكام و گزيده هاى قرآن مخصوص ماست.

61 ـ اين روايت را نصربن مزاحم از ابوالجارود به همين صورت نقل كرده و نيز آن را از او در تفسير عتيق نقل كرده است.

62 ـ عن حبيب بن أبي ثابت قال: صنع لنا يوسف بن ماهك حمّاماً و طعاماً، و معنا مجاهد وطاوس وعطاء فبدء بطاوس فطلى فدخل فقال مجاهد: لقد نزلت في علىّ سبعون آية ما شركه فيها أحد. فقال عطاء: ما رأى ذلك له أصحابه فيثبت إِلى طاوس فقال: يا ابن السوداء تتكلم بهذا؟ اغسلوا عني لأكونن أنا و هو اليوم حديثاً لأهل مكة. قال: فلم نزل به حتى سكن.

حبيب بن ابى ثابت گفت: يوسف بن ماهك براى ما حمامى و طعامى آماده كرد و مجاهد و عطاء و طاووس هم با ما بودند، طاووس نوره گذاشت و داخل شد و مجاهد گفت: درباره على هفتاد آيه نازل شده كه هيچ كس در آن با او شريك نبود، پس عطاء گفت: اصحاب او اين مطلب را در حق او نمى دانستند، تا به طاووس ثابت شود پس (طاووس) گفت: اى پسر زن سياه! چنين سخن مى گويى؟ مرا بشوييد تا من و او مايه گفتگو براى اهل مكه باشيم (سخت دعوا كنيم) مى گويد: پيش او نرفتيم تا اينكه خشم او فروكش كرد.

63 ـ ورواه أيضاً ابن أبي شيبة، عن عبيدالله بن موسى عن عبدالعزيز بن سياه به وقال: فطلوه وتحدث القوم فقال مجاهد: لقدنزلت في علىّ سبعون آية ما شركه فيها أحد. فقال عطاء: ما عرف ذلك له أصحابه. فقال: يا صاحب الحمّام صبّ علىّ الماء، أما لو أترك أنا و هوـ يعني عطاء ـ لكنت أنا و هو اليوم حديثاً بمكة. والباقي سواء.

اين روايت را ابن ابى شيبه، از عبيدالله بن موسى از عبدالعزيز بن سياه هم نقل كرده و گفته است: به طاووس نوره دادند و بقيه با هم صحبت مى كردند، مجاهد گفت: درباره على هفتاد آيه نازل شد، كه هيچ كس در آن با او شريك نبود. پس عطاء گفت: اصحاب او اين را درباره او نمى دانستند پس او (طاووس) گفت: اى صاحب حمام آب به روى من بريز كه اگر من و او يعنى عطاء را رها كنند مايه گفتگو در مكه مى شويم. بقيه روايت به همان صورت است كه نقل شد.

64 ـ اين روايت را ابو عبدالله حسين بن حكم عبرى نيز در تفسير خود از مالك بن اسماعيل به همين صورت نقل كرده است.

65 ـ عن الأصبغ بن نباتة، عن علىّ بن ابى طالب عليه السلام قال: نزل القرآن أربعة أرباع: ربع فينا و ربع في عدّونا وربع حلال و حرام وربع فرائض و أحكام، ولنا كرائم القرآن.

اصبغ بن نباته، از علىّ بن ابى طالب(ع) نقل مى كند كه گفت: قرآن در چهار قسمت نازل شده، يك چهارم درباره ما و يك چهارم درباره دشمنان ما و يك چهارم حلال و حرام و يك چهارم واجبات و احكام و گزيده هاى قرآن مخصوص ماست.

66 ـ عن زرّ، عن علىّ قال: ما مرّت المواسي على رأس رجل من قريش إلاّ وقد نزلت فيه آية من كتاب الله عزّوجلّ.

زرّ از على(ع) نقل مى كند كه گفت: تيغ اصلاح بر سر مردى از قريش مرور نكرد مگر اينكه درباره او آيه اى از قرآن نازل شد.


پى‏نوشتها:

1) سوره مريم آيه 19.