امير المؤمنين اسوه وحدت

علامه شيخ محمد جواد شرى
مترجم : محمد رضا عطائى

- ۳ -


مقدمه مترجم

بسم الله الرحمن الرحيم

چنان كه مى‏دانيم دشمنان قسم خورده اسلام و قرآن،با همان تز شيطانى‏«اختلاف بينداز و حكومت كن‏»از دير زمان با نهايت آزمندى چشم طمع به منابع كشورهاى اسلامى داشته‏اند، و چون وحدت مسلمانان بر اساس قرآن و رهنمودهاى رسول اكرم (ص) و اهل بيت (ع) را تنها مانع بر سر راه بيدادگريها و افكار استعمارگرانه خود،مى‏ديدند،همواره در پى ريشه كن ساختن اين وحدت و از هم گسستن رشته اخوت اسلامى بوده‏اند،و در راه رسيدن به آن هدف شوم،از هيچ جنايتى دريغ نورزيدند.و در اين رهگذر با استفاده از جاه طلبيهاى زمامداران خود كامه اسلامى،چه خيانتها كه نكردند،و چه خونهاى گرانقدرى كه نريختند!با ايجاد تفرقه ميان گروههاى اسلامى،آنان را مشغول به تحقير و توهين و گاهى به جنگ و ستيز با يكديگر كردند،و خود آسوده به چپاولگريها و غارتهاى منابع مادى و به از بين بردن نيروى انسانى و فكرى كشورهاى اسلامى پرداختند.و از همه بالاتر پاكيها و پاكدامنيها و در يك كلام قرآن و عترت (و يا يكى از آنها) را كه به واقع اساس اسلام راستين‏اند،از توده مسلمانان گرفتند.از طرفى ما پيرو اسلام و قرآنى هستيم كه خطاب به اهل كتاب مى‏فرمايد: «قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله...» (1) سفارش مى‏كند،كه به يك نقطه اشتراك تكيه كنيم،يا به تعبير ديگر به يك ريسمان چنگ زنيم،و يك كلمه شويم، پس چرا جامعه اسلامى با آن همه دشمن،اين همه غفلت زده و در نتيجه گرفتار تفرقه و اختلاف؟!در طول تاريخ به ويژه در قرون اخير،دانشمندان و نويسندگانى از فريقين به فكر چاره افتاده و در اين راه سرمايه گذارى كرده و به نتايجى هم دست‏يافته‏اند،اما چنانكه مشاهده مى‏شود،هنوز تا وصول به نتيجه قطعى،يعنى وحدت كامل اسلامى و رفع فتنه دشمنان اسلام راه درازى است.

نويسنده متن-به طورى كه در مقدمه آمده است-از نخستين مصلحان دينى در منطقه جبل عامل بوده است و همواره در صدد اصلاح جامعه اسلامى و دعوت آنان به اخوت و وحدت بوده است،به همين منظور،دست‏به تاليف اين كتاب زده و سعى كرده است،الگوى وحدتى ارائه دهد و به حق گزينش بجايى كرده و اسوه حسنه‏اى برگزيده است.

كتاب‏«امير المؤمنين‏»،على (ع) را به عنوان يك انسان برجسته كه داراى ويژگيهاى يك انسان خاكى و در عين حال با روحى به عظمت آفرينش معرفى مى‏كند.

درست است كه درباره شخصيت امير المؤمنين على (ع) و خلافت و ولايت آن بزرگوار كتابهاى فراوانى به زبانهاى مختلف نوشته شده است،و شايد درباره كمتر شخصيتى اين قدر كتاب نوشته شده باشد.اما كتابى از اين نوع،پيرامون تحليل خلافت اسلامى و ريشه‏يابى بى‏طرفانه اختلافات،در عين حفظ وحدت و اخوت اسلامى كمتر تدوين شده است.يا لا اقل بنده كمتر ديده‏ام.

لازم به يادآورى است كه شايد بعضى به مؤلف محترم كتاب خرده بگيرند كه چرا بيش از حد انتظار از بعضى صحابه تجليل كرده است،در صورتى كه شايسته آن همه بزرگداشت نبوده‏اند. در پاسخ اين قبيل افراد بايد گفت:اولا اقتضاى انصاف و عدالت آن است كه نام اشخاص در هر شرايطى با احترام برده شود و اگر انتقادى وارد است‏با رعايت انصاف و با نقل خطاهاى كوچك و بزرگ به حكم ادب اسلامى،محترمانه و مؤدبانه مطرح شود.ديگر اين كه مگر ما نمى‏خواهيم با الگو قرار دادن امير المؤمنين،على (ع) براى وحدت اسلامى-كه به حق او مدار وحدت و محور اخوت است،ايجاد الفت و برادرى كنيم؟او كه خويش را در برابر دادگاه زمان خود با فردى عادى يكسان مى‏بيند و به قاضى دادگاه كه امام (ع) را به كنيه مى‏نامد و با احترام مورد خطاب قرار مى‏دهد،و طرف دعوا را به اسم مى‏خواند،اعتراض مى‏كند (2) پس ما نبايد انتظار داشته باشيم تا كتابى كه براى التيام زخمها و جبران خسارت قرنها نوشته شده است آكنده از لعن و دشنام باشد،و يا به آتش خصومت ديرين دامن زند.

مشهد مقدس.محمد رضا عطائى

هيچ فصلى را پيش از فصل ما قبل آن نخوانيد

تقاضاى من از خوانندگان كتاب‏«امير المؤمنين‏»اين است كه تمام بخشهاى آن را پشت‏سر هم بخوانند،و هيچ فصلى را پيش از فصل ما قبل آن قراءت نكنند،و تمام فصول آن را مطالعه بفرمايند.براستى كه اين كتاب روشى جديد در مورد آموزش رويدادهاى برجسته تاريخ اسلام و تعدادى از شخصيتهاى ممتاز است كه در خلال پنجاه و سه سال از آغاز پيدايش اسلام تا پايان عصر خلفا بر صحنه تاريخ ظاهر شده‏اند.

البته رويدادهاى آن دوره در تعدادى از كتب ثبت‏شده است و گويا بيشتر اوقات نظم و ترتيب آنها مولود روابط علت و معلولى نبوده بلكه مولود تصادف و اتفاق بوده است.

از مهمترين هدفهاى اين كتاب كشف روابط ميان رويدادها و مشخص كردن آنهاست همچون سلسله‏اى از اسباب و مسبباتى كه بر مبناى آنها رويداد بعدى نتيجه رويداد پيش از خود مى‏باشد.بنابراين شايسته است كه تمام بخشها به دنبال يكديگر مورد مطالعه قرار گيرد،زيرا كه درك هر رويدادى پيش از درك علت آن بسى دشوار است.

محمد جواد شرى

شمه‏اى از زندگى مؤلف كتاب امير المؤمنين (ع)

استاد محمد جواد شرى از زادگان جنوب لبنان و از فارغ التحصيلان دانشگاه دينى نجف اشرف در عراق است،او از آغاز فراغت از تحصيل از جمله نخستين مصلحان نوآور دينى در جبل عامل به شمار آمده است.او هنگامى كه فرياد برآورد;يك شخصيت دينى مى‏تواند وارد اجتماع گردد،و در كشمكش مسائل روز وارد شود-زيرا كه ديندارى با ورود در مبارزه‏هاى زندگى جديد منافات ندارد-خود نيز در امر رهبرى فعاليت فرهنگى در روستاها و شهرهاى جبل عامل شركت كرد،كه هدف آن واژگون سازى بسيارى از مفاهيم كهنه و گسترش آگاهى دينى و فكرى در گسترده‏ترين حد ممكن بود.

به منظور پاسخگويى به نداى جامعه اسلامى در ايالات متحده-آن جا كه سخن از خطر حل شدن نسلهاى جديد از فرزندان مسلمانان امريكايى در محيط امريكايى است-و براى قبول مسؤوليت اين مبارزه دشوار در ينگه دنيا (دنياى نو) به آن كشور سفر كرد.

پيش از قبول دعوت مسلمانان لبنانى و عرب در امريكا عهده‏دارى قيام به اين تكليف در ماوراء بحار،نخستين تاليفات خود را در لبنان به نام:«الخلافة فى الدستور الاسلامى‏»به چاپ رسانده بود،على رغم اين كه صفحات كتاب محدود است،با اسلوب علمى و منطقى تازه‏اى موضوع خلافت را بررسى كرده،و در محافل دينى از اهميت زيادى برخوردار شده است.

مرحوم شيخ محمد رضا آل كاشف الغطا در نامه‏اى خطاب به مؤلف مى‏نويسد:براستى كه در ايران،هند،عراق و جاهاى ديگر درباره خلافت‏به قدرى كتاب نوشته شده است،كه اگر جمع كنند اطاقى به مساحت پنجاه در پنجاه متر را پر مى‏كند.واين انبوه نوشته‏ها در مجموع محتواى كتاب مختصر شما را در بر ندارد.مقامات دينى و علمى در نجف اشرف آن را يك تحول فكرى تلقى كرده‏اند،و مجله‏«الغرى‏»چاپ نجف ويژه‏نامه‏اى منتشر كرده است كه در آن گزارشهاى مجالس بزرگداشت اين كتاب را-كه بدون اطلاع مؤلف و در نبود او برگزار شده-آورده است.تعدادى از بزرگان علما و پژوهشگران نجف در اين مجالس شركت كرده بودند،كه در پيشاپيش همه،مى‏توان از علامه محقق سيد محمد تقى حكيم و مرحوم شيخ محمد رضا رئيس بنياد نشر و ديگر دانشمندان و نويسندگان بزرگ نام برد.

در سال 1967 اين نويسنده،كتاب معروف‏«بررسيهايى در پيرامون اسلام [Inquries About Islam را به زبان انگليسى منتشر كرد،اين كتاب پاسخگوى پرسشهايى است كه مسيحيت غرب و بويژه نسل جوان،دانشجويان دانشگاهها و اساتيد و محققان امريكايى و اروپايى پيرامون عقايد اسلامى مطرح مى‏سازند.

اين كتاب براى امريكاييهايى كه هدفشان شناخت اسلام بود،به صورت مرجع در آمد.در كتابخانه‏هاى عمومى امريكا هزاران نسخه از اين كتاب موجود است.

و از جمله تاليفات نويسنده به زبان انگليسى كتابهاى زير است:

Muslim Pratice «تعليمات اسلامى‏» Teachings The «عمل يك مسلمان‏» Islamic «امام حسين سيد الشهداء» Imam Hussein leader of the martyrs كه تحليلى است از داستان شهادت امام حسين (ع) به منظور آشنا ساختن امريكاييها با اين حماسه قهرمانانه جاويدان.

مؤلف به اين كتابها نوشته تازه خود: [ The brother of the Prophet Mohammad ] (برادر پيامبر محمد (ص) ) را افزوده كه جلد اول آن منتشر شده است و در نوع خود نخستين كتابى است كه به زبان انگليسى درباره سياست اسلامى نوشته شده است.و براى نخستين بار خوانندگان زبان انگليسى توانسته‏اند از واقعيتهاى مهمى درباره تاريخ سياسى اسلام به طور گسترده آگاهى پيدا كنند و با اصول تعاليم مكتبهاى اسلامى تشيع و تسنن آشنا شوند.

اما فعاليتهاى مؤلف در خود ايالات متحده از زمانى كه به قصد اقامت هميشگى مقيم شده است،شامل برگزارى سخنرانيهاى اسلامى و سياسى به منظور آشنايى امريكاييها با دين اسلام و جريانهاى قوم عرب است.در سال 1966 برنامه هفتگى اسلامى در راديو به وجود آمد كه امريكاييان و ديگران به آن گوش مى‏دادند و اين برنامه مدت چهارده سال ادامه داشت.

از جمله موفقيتهايى كه نبايد فراموش شود ايجاد مركز اسلامى در ديترويت است كه از بزرگترين مؤسسه‏هاى اسلامى در امريكا به شمار مى‏آيد.در تاسيس و ادامه كار اين مركز به هيچ نوع كمك مالى از خارج تكيه نشده است.مسلمانان امريكايى صدها هزار دلار در پاسخ به نداهاى امام شرى اهدا كردند.هدف ايشان ايجاد يك مركز نشر و ترويج معارف اسلامى در آن منطقه از جهان بوده است.

شايد از مهمترين مراحل فعاليت مؤلف در خدمت‏به اسلام،على رغم اقامت دايمى وى در امريكا،اقدام به گردش‏هاى آموزشى اسلامى در مناطق مهاجرنشين افريقايى در سالهاى 1958 و 1959 بوده است;كه روشى نو در گسترش دعوت اسلامى و الگوهاى برجسته‏اش،و كار پرزحمت‏بى سر و صداى پيروزمندانه‏اى در راه اسلام محسوب مى‏شود،بدون اين كه شخص مؤلف در آن مناطق كه معروف به داشتن امكانات فراوان مادى است كمترين چشمداشت مادى براى خود داشته باشد.

على رغم مشكلاتى كه مقامات استعمارگر،كه از نفوذ زيادى در قاره افريقا برخوردارند،در برابر او ايجاد مى‏كردند با توسل به صبر و رويارويى با سلطه استعمارى،و توان سخنرانى كه در آنها پيش از آن كه متوجه مهاجران باشد با توده‏هاى مردم محلى افريقا به طور مستقيم سخن مى‏گفت،با توجه به اين كه به زبان انگليسى در سطحى عالى مسلط بود توانست در دلها و عقلهاى ساكنان مبارز محلى در اين قاره نفوذ كند.در نتيجه اطراف او را گرفتند و از تلاش و مبارزه‏اش در راه اعلاى كلمه حق و دين،پشتيبانى كردند.او تصميم گرفته بود الگويى از پاكى و خلوص ارائه دهد تا راهى براى آموزش تبليغات اسلامى به روش نو در پيوند با منابع اصلى قديم گشوده شود،با اين تصميم كه نمونه‏اى برجسته از توانمندى يك روحانى مسلمان و تغذيه فكرى مردم در برابر روشهاى تجاوزگرانه انديشه و تمدن معاصر تامين كرده باشد.

در حقيقت وى با توفيق خداوند در كوششهاى خود به نتيجه رسيد،زيرا او بيش از حد امكان توانست روح هميارى مشتركى ميان طبقات مردم افريقا و لبنانيها و عربهاى ساكن در غرب به وجود آورد تا آن جا كه حكومت‏سير الئون-بعد از پاسخ‏لبنانيها به نداى او،براى پرداختن و انفاق مال-درخواست وى را در مورد اهداى يك قطعه زمين پذيرفت،تا بيمارستانى براى كودكان بسازد،و به عنوان هديه به ساكنان افريقا تقديم كند.

و از مهمترين فعاليتهاى او كه در سطح جهان اسلام طنين انداز شد،تلاش تاريخى وى در زمان رئيس جمهور فقيد جمال عبد الناصر بود،كه توانست مقام رهبرى سياسى (به طور دقيق سال 1959 م) متبلور در شخص رئيس جمهور عبد الناصر و هم چنين مقام رهبرى دينى مجسم در شيخ الازهر مرحوم شيخ محمود شلتوت را قانع كند كه اقدام فورى نسبت لغو تعصب مذهبى ميان مسلمانان امرى است ضرورى.او با رئيس جمهور عبد الناصر و پس از آن با شيخ الازهر ستمهايى را كه در طول تاريخ بر يكى از بزرگترين گروههاى اسلامى يعنى گروه جعفرى مذهب امامى مسلمان-به دليل هواپرستيها و انحرافهاى حاكمان-رفته بود به تفصيل در ميان گذاشت،و نيز اين كه اگر حسن نيتى در بستن راه به روى ترفندهاى استعمار، در كار است،پس ناگزير بايد پيش از وحدت سياسى،يك وحدت روحى به وجود آيد.و اين بود كه شيخ محمود شلتوت در سال 1959 بر مبناى همين كوشش و تلاش (3) فتواى برابرى ميان مذاهب چهارگانه اسلامى (سنى) و مذهب اسلامى امام جعفرى (شيعى) را صادر فرمود،به طورى كه اين فتوا نقطه عطف و ابتكار عملى شد كه نظير آن از بزرگترين مرجع سنى در سراسر جهان از ابتداى پيدايش مذاهب اسلامى يعنى از حدود سيزده قرن قبل،سابقه نداشت.

پيشگفتار

بسم الله الرحمن الرحيم

مسلمانان در اين كه امام امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع) داراى امتيازهايى است كه ديگر مسلمانان فاقد آنند،اتفاق نظر دارند.او در ميان مسلمانان تنها كسى است كه تربيت دوران كودكيش را شخص پيامبر (ص) بر عهده گرفت،و بر راه و روش خود پرورش داد.و سپس از ميان همگان وى را به برادرى خويش انتخاب كرد.

دانشمندان اسلامى يكزبان برآنند كه امام (ع) از همه اصحاب پيامبر (ص) به كتاب خدا و سنت پيامبرش داناتر و جهاد و فداكارى وى در راه حق از همه بيشتر،و در پند و اندرز و سخنورى از همه بليغ‏تر بود.و در اجراى حدود الهى پر شورتر،و در اجراى عدالت و احقاق حق استوارتر،و از لحاظ لذات مادى و زندگى دنيوى از همه پارساتر بود.

و اين همه همان صفاتى هستند كه خداوند در قرآن مجيد،آنها را معيار ارزش و برترى مردم قرار داده است،زيرا خداوند مجاهدان را بر قاعدان غير مجاهد برترى داده و به صراحت اعلان فرموده است:كسانى كه مى‏دانند با كسانى كه نمى‏دانند برابر نيستند،همان طور كه با صداى رسا اعلام فرموده است:گرامى‏ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.

علماى اسلام در اين موارد اختلافى ندارند،زيرا مقام و منزلت دينى و علمى امام (ع) -بى‏هيچ گفتگو و بحثى-در اسلام روشن است.آنچه محل اختلاف است،تنها موقعيت‏سياسى، دينى امام (ع) در تاريخ اسلام است.

آنان در حالى كه اتفاق نظر دارند،او يكى از خلفاى راشدين است و با انتخاب توده مردم بر سر كار آمده است.اما از طرفى در اين كه وى خليفه برگزيده پيامبر (ص) است،همعقيده نيستند.

[اين است كانون اساسى اختلاف و كشمكش]كسانى كه معتقد نيستند،پيامبر (ص) على (ع) را به عنوان خليفه پس از خود برگزيده است‏بر اين باورند كه اعتقاد به گزينش على (ع) به دست پيامبر (ص) همان اعتقاد به وراثت و جانشينى در حكومت است،در صورتى كه قائلان به گزينش،اين نظر را رد مى‏كنند و مى‏گويند،اعتقاد به گزينش پيامبر (ص) با مساله موروثى بودن خلافت و حكومت‏يكى نيست،بلكه دو مطلب است.

همين طور در جايگاه سياسى امام نيز به عنوان يك دولتمرد اختلاف نظر دارند:آنان،در اين كه او پايبند به اصل عدالت مطلق بود،و دلبستگى فراوانى به اجراى كامل قانون اسلام داشت، اختلافى ندارند،بلكه اختلاف نظر در فلسفه اين موضعگيرى قاطع است در اين جا مساله ديگرى وجود دارد كه تاريخ نويسان پژوهشگر از آن چشم پوشيده و به روشنى يادآور نشده‏اند، و آن را موضوع پژوهش راستين قرار نداده‏اند،اين مساله عبارت از تاثير وى در تاسيس حكومت اسلامى است.

كتاب حاضر در صدد عرضه كردن تاريخ مفصل زندگى امام (ع) نيست و نمى‏خواهد از دانش، بلاغت،سخنان دلاويز،پارسايى و بزرگواريهايش سخن بگويد.بلكه مطالب كتاب بر جايگاه سياسى دينى على (ع) در اسلام و پيوند معنوى آن حضرت با پيامبر (ص) و اهتمامى كه در بنيانگذارى دولت اسلامى و گسترش اسلام داشت،تكيه مى‏كند.

البته اين كتاب از او به عنوان يكخليفه،و يكدولتمرد و نيز درباره نظرات گوناگون درباره سياست او سخن مى‏گويد.و همچنين از عواملى گفتگو مى‏كند كه به تراكم مشكلات انجاميد، در نتيجه،به صورت مانعى در مقابل رسيدن آن بزرگوار به حكومتى پا برجا و استوار در دوره خلافتش در آمد.و سرانجام اين كتاب از خود خلافت‏به عنوان يك نظام سياسى-دينى و از نوع خلافت‏سازگار با طبيعت رسالت اسلامى در ميان انواع خلافت‏سخن مى‏گويد.

بنابراين كتاب شامل بخشهاى زير است:

(1) امام در دوران نبوت.

(2) امام در دوران خلفاى سه گانه.

(3) امام در دوران خلافت‏خود.

(4) خلافت در قانون اسلامى.

و بخش پايانى كه خلاصه برخى از مباحث كتاب را در بر دارد.

البته من در اين كتاب سعى كرده‏ام تا روابط ميان رويدادهاى تاريخى كه در برخورد با زندگانى امام (ع) بوده است و آنچه كه مدت پنجاه و سه سال-از آغاز رسالت تا پايان لافت‏خلفاى راشدين-را در برمى‏گيرد توضيح دهم.

گاهى خواننده ميان آن رويدادها پيوندى استوار مشاهده مى‏كند;سلسله انگيزه و علتهايى كه آينده آنها نتيجه گذشته آنهاست.

در بررسى از رويدادهاى آن برهه از تاريخ اسلام تنها به منابع مورد اعتماد تاريخى بسنده نكرده‏ام،بلكه كوشيده‏ام تا جايى كه ممكن است آنچه را كه در كتابهاى معتبر[صحاح ست]و تعداد ديگرى از كتابهاى زبده حديث پيرامون آن رويدادها آمده است-به مطالب كتابهاى تاريخ-بيفزايم.توضيح اين كه بسيارى از دانشمندان اسلامى به حديث‏بيشتر اطمينان مى‏ورزند تا تاريخ;بويژه هنگامى كه اين حديث در صحاح معروف و ديگر كتابهاى مورد اعتماد آمده باشد.من نمى‏خواهم از امام (ع) همچون انسانى كه رابطه‏اى خاص با پروردگارش او را از ديگران برجسته و جدا كرده است و در نتيجه معجزهايى را به دست او جارى ساخته است و او را به كراماتى اختصاص داده است،گفتگو كنم،بلكه مى‏خواهم،درباره او-به عنوان فردى كه با همه عوامل طبيعت،زمان و محيط روبرو مى‏شد و در راه اصولى مقدس تمام كوشش خويش را به كار مى‏بست و با آن اصول و براى آن اصول زندگى مى‏كرد-سخن بگويم.

اميدوارم اين كتاب سهمى در استحكام پايه‏هاى تفاهم و برادرى ميان مسلمانان داشته باشد!

شخصيت امير المؤمنين و زندگينامه او چيزى است كه اگر مسلمانان خواهان برادرى باشند بى‏گمان آنان را تا سر منزل وحدت و همبستگى رهنمون خواهد بود.شايسته است آنچه درباره شخصيت كسى كه پيامبر (ص) او را به برادرى خود انتخاب كرده است،مى‏نگاريم، همان چيزى باشد كه روح برادرى و دوستى را ميان جامعه مسلمانان تقويت مى‏كند.

محمد جواد الشرى


پى‏نوشتها:

1-آيه 58 سوره آل عمران.

2-عدالت و قضا در اسلام،تاليف صدر الدين بلاغى،صفحه 112.

3-شايد اقدام مؤلف محترم يكى از عواملى بوده است كه باعث اين فتواى تاريخى شده است.

آن چه مسلم است در حدود سال 1336 محلى به نام دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه تشكيل گرديد و آقاى شيخ محمد تقى قمى به نمايندگى شيعه از طرف آية الله العظمى مرحوم بروجردى قدس سره به مدت چند سال در آن‏جا بودند و پس از بحث و گفتگوهاى طولانى در سال 1959 م برابر با 1338 ه ق اين فتواى تاريخى صادر،و يك نسخه از آن طى تشريفاتى به آستان قدس رضوى (ع) اهدا شد.م.

 

prev page fehrest page next page