امام علی (ع) عقلانیت و حکومت

علی اصغر عین القضاة

- ۱۰ -


6. سیاستهای اجرایی و مدیریت

1-6. خودآگاهی رهبران و اهمیت آن

«... امّا بعد؛ بی گمان این روش که مرد، مأموریت و مسئولیت خویش را ضایع کند و درگیر کاری دیگر شود که مسئولیتش با دیگری است، ناتوانی آشکار است و بیانگر اندیشه ای ویرانگر. اقدام تو به تاراج و وا نهادن مرزهایی که مسئولیتش را به تو سپرده بودیم، در حالی که برای دفاع از آن نقاط و راندن دشمن، در آنجا نیرویی نباشد، جز پراکندگی اندیشه ای نیست. مسلّم است که تو با این کار، دشمنانت را پلی شده ای که برای تاراج دوستانت فرصت یابند، با شانه هایی نااستوار و پیرامونی بی شکوه، بی آنکه رخنه مرزی را فروبندی یا شوکت دشمن را در هم بشکنی. نه نیاز شهروندانت را برآورده ای و نه انتظار فرمانده خویش را پاسخی درخور داده ای». (547)

2-6. تقسیم کار و مسئولیت

«برای هر یک از خدمتگزارانت کاری ویژه تعیین کن که بتوانی بازخواستش کنی که این، زمینه بی مسئولیتی و وا نهادن کارها را به امید یکدیگر، بیش از پیش نفی می کند». (488)

3-6. تأکید بر ارزیابی شرایط جغرافیایی

«... ای پسر عبّاس! بدان که بصره، منزلگاه شیطان است و فتنه ها را کشتگاه. پس بصریان را با نیکی کردن شیوه ای نوین بنما و ترس را از دلهایشان بگشای.

گزارشی را که بیانگر درشتی و خشونت با بنی تمیم است، دریافت کردم؛ همان قومی که آسمان تاریخ، هیچ گاه از ستارگانش خالی نبوده است و هرگز [چه در جاهلیت و چه در اسلام] با کینه و خشونت، کسی بر ایشان پیشی نگرفته است. در عین حال، ایشان را با ما خویشاوندی ویژه و پیوندی ناگسستنی است که پاسداری آن، موجب پاداش و اقدام به گسستن آن، بار سنگینی از گناه است.

پس ای ابوالعباس! از خیر و شرّ، آنچه که بر دست و زبانت جاری می شود، رعایت کن». (488)

4-6. تأکید بر ارزیابی شرایط زمانی

«پیروزی را تنها دو کس نصیب برند: یکی آنکه با نیروی کافی برخیزد و به پرواز درآید؛ دیگر آنکه با مسالمت جویی، نیروهایش را فرصت آسایش دهد. این آبی است گندیده و لقمه ای است گلوگیر، و هر آن کس که میوه را پیش از رسیدن بچیند، کشت گری ناکام را مانَد در شوره زار، بذر می افشاند». (26)

5-6. دوری از شتابزدگی و کاهلی

«زنهار که در جریانها پیش از فراهم شدن اسباب لازم، شتاب ورزی، یا به هنگام امکان؛ فرصت را از دست دهی، یا به گاه ناشناختن راه، سرسختی پیش گیری، یا به هنگام روشنی اش کاهلی کنی! پس هر کاری را در جای بایسته خود انجام ده و برای هر عملی، در موقعیت فراخورش اقدام کن». (537)

7. سیاستهای مالی

1-7. حسّاسیت مسائل مالی

«به خدا سوگند که اگر شبها را بر بستر خارهای پُرگزند سَعدان به صبح آرم و دست و پایم به غُل و زنجیر کشیده شود، تحمّلش برایم بسی دلپذیرتر از آن است که در قیامت، خدا و رسولش را در حالی ملاقات کنم که به بنده ای از بندگانش ستم روا داشته یا از حُطام دنیا چیزی به ناحق گرفته باشم». (380)

در جای دیگر می فرماید:

«ای شریح! بدان که در آینده ای بس نزدیک، کسی به سراغت می آید که به سندت نمی نگرد و از دلیل و بینه ات نمی پرسد. تو را بهت زده از آن بیرون می کشند و تنها به خانه گورت می سپارند. پس ای شریح! نیک بنگر. مبادا که این خانه را جز با مال خود خریده باشی، یا جز از راه نامشروع، بهایش را پرداخته باشی که در این صورت، خانه دنیا و خانه آخرت را یکجا باخته ای». (428)

2-7. قاطعیت در حسابرسی

«به خدای سوگند، سوگند مؤکد و راست، که اگر به من گزارش رسد که در ثروت عمومی مسلمانان از تو خیانتی، کوچک یا بزرگ، سر زده است، چنان برخورد سختی از من خواهی دید که کم ارج و گرانبار، منزوی شوی و از متن جریانهای اساسی جامعه، بیرون افتی». (450)

3-7. انعطاف ناپذیری در پیگیری اختلاس

«...گویی از همان ابتدا نیز مبارزه و جهادت برای خدا و بر مبنای برهانی روشن نبوده است و از اوّلین روز حضورت در مبارزات، نیرنگی برای فریب این امّت بوده است تا دنیایشان را برُبایی و بیت المالشان را به تاراج بری!

چنین بود که تا در این اوضاع سخت فرصتی یافتی، دارایی شان را - که باید برای بیوه زنان و یتیمانشان می ماند - ربودی، به گونه ای که گرگهای تیزگام، گوسفندان شکسته پا را می رُبایند... آیا معاد را باور نداری؟ آیا از وارسیهای روز قیامت نمی ترسی، در حالی که می دانی، حرام می خوری و حرام می نوشی؟

از دیگر سو، با اموال یتیمان و تهیدستان و مؤمنان مجاهدی که خداوند این داراییها را به آنان بازگردانیده است و این شهرها را با دستهای آنان در تصرّف اسلام نگاه داشته ای و به خرید کنیزکان و زناشویی با زنان پرداخته ای. پس تقوای الهی پیشه کن و اموال مردم شریف را به آنان بازگردان، که اگر چنین نکنی و بر تو مسلّط شوم، در پیشگاه خدا عذری موجّه خواهم داشت و بی اندک تردید، با شمشیر خویش، مجازاتت خواهم کرد، با شمشیری که کسی را نزده ام که یکسره راهی دوزخ نشده باشد!». (498)

4-7. شرح صدر در امور مالی

«جریان خراج را چنان وارسی کن که وضع خراج دهندگان سامان یابد که بی تردید، سامان تمام اصناف جامعه، در گرو سامان یافتن خراج و خراج دهندگان است، و دیگران جز با تکیه زدن بر اینان سامانشان نیست؛ چرا که تمام مردم، نانخور خراج و خراج دهندگان اند. و سزاوار است که بیشتر از گردآوری خراج، به عمران زمین بیندیشی؛ زیرا خراج، جز از راه عمران به دست نمی آید و هر که بدون عمران خراج بگیرد، کشور را ویران و ملّت را نابود می کند و فرمانروا چندان پایدار نمی مانَد». (527)

7-5. تأکید بر سیاستهای عمرانی

«...و تنها زمینه ساز ویرانی اش ورشکستگی زمینیان است که یگانه رمز آن، در آزمندی نفسانی زمامداران به خواسته اندوزی، بدگمانی شان به پاییدن و بهره گیری ناچیزشان از عبرتها خلاصه می شود». (527)

8. سیاستهای مالیاتی

1-8. مالیات، درآمد اصلی دولت

«و در جماعت، خود را با کم توان ترین افراد هماهنگ کنید و خود کارگردان فتنه ها مباشید». (455) (با دریافت مالیات و هزینه نمودن آن برای مصالح ملّی و یکدست شدن جامعه از فتنه ها جلوگیری کنید) .

2-8. اعتماد به مردم و رفتار محترمانه با آنان

«بر مبنای تقوای خدایی که یگانه است و برای او شریکی نیست، به پیش برو. هرگز مبادا که مسلمانی را بیمناک سازی، یا بر [زمین و باغ] او به زور، وارد شوی و گذر کنی، یا از او چیزی بیشتر از آنچه حقّ خدا در مال اوست، بگیری.

پس هرگاه بر قبیله ای فرود آمدی، منزل خویش را محلّ آب آنان قرار ده، بی آنکه با خانه ها و خانواده هایشان درآمیزی. سپس با متانت و وقار به سویشان پیش برو و میانشان بِایست و پس از سلام، سخن خود را چنین آغاز کن:

«بندگان خدا! مرا ولی خدا و جانشین او به سوی شما فرستاده است که حقّی را که خداوند در اموالتان دارد، بگیرم. پس آیا در اموال شما حقّی هست که آن را به ولی او بپردازید؟».

در این هنگام، اگر کسی جواب منفی داد، دیگر سخن خود تکرار مکن؛ ولی اگر توانگری آری گفت، با پرهیز از هر نوع هراس افکنی، تهدید، سختگیری و تحمیل، هر چه به تو از نقدینگی داد، بستان.

در حسابرسی، دارایی را به دو قسمت متمایز تقسیم کن و سپس صاحب مال را در انتخاب، آزاد بگذار. پس هر کدام را انتخاب کرد، بی چون و چرا بپذیر. سپس باقیمانده را تقسیم کن و باز آزادش بگذار. به همان ترتیب، کار را ادامه بده تا همان چیز باقی بماند که برداشت حقّ خدا در مال او منحصر به آن است. پس حقّ خدا [و حکومت] را از او بگیر. اگر در این هنگام، او تقاضای فسخ نمود، قبول کن و سپس اموال را در هم مخلوط ساز و کار قبلی را با همان شیوه تکرار کن تا اینکه حقّ خدا را که در مال اوست، بگیری». (455)

3-8. حسّاسیت در پاسداری از اموال عمومی

«به هیچ روی بر آن (مالیات جمع آوری شده) به کسی اعتماد نکن، مگر آنکه تعهّد دینی او مورد وثوق تو باشد و نسبت به دارایی مسلمانان، دلسوز باشد تا [درست و سالم] آن را به دست ولی مسلمانان برساند و او میانشان تقسیم نماید. و نیز تنها و تنها کسی را نمایندگی بده که فردی خیراندیش و مهربان، امانتدار و حافظ اموال باشد، و نه فردی خشن و زورگو و بی ملاحظه». (455)

4-8. ارفاق بی دریغ

«هرگاه مردم از سنگینی مالیات یا عللی دیگر شکایت آوردند، به امید سامان یافتن کارشان به آنها تخفیف بده، و هرگز بار مالی تخفیفی که برای خراج دهندگان قائل می شوی، بر تو گران نیاید که این، اندوخته ای خواهد بود که در عمران کشور و آراستن قلمرو فرمانروایی، به تو باز خواهند داد؛ و سودش ثنایی است که نثارت می کنند، و نشاطی است که در قبال گسترش عدل و داد، احساسی می کنی، با تکیه زدن به نیروی بیشترشان، چه بسا که در پی جریانهای گوناگون، رویدادهایی پیش آید و تو از پس این رفتار خوش، از آنان یاری بخواهی و آنان از دل و جان بپذیرند؛ که تا بخواهی آبادانی زمین، توسعه پذیر است...». (527)

9. سیاستهای مکاتباتی

1-9. اهمیت دبیرخانه و دبیران

«وانگهی، در کار دبیران خویش بیندیش و سرنوشت امورت را به بهترینشان بسپار و فرمان نامه های محرمانه ات را به جامع ترینشان واگذار که برخوردار از شایسته ترین خوی و خصلتهاست کسی است که گرامیداشت تو، چنان گستاخش نکند که در حضور جمع با تو از درِ مخالفت درآید و در ارجاع نامه کارگزارانت به تو و صدور بخشنامه های درستی از تو، کوتاهی نکند. در آنچه به نمایندگی از سوی تو می بخشد و می ستاند، غافل نشود، در تنظیم هیچ قراردادی سستی نورزد و در حلّ مسائل قراردادهایی که به امضای تو رسیده است، درنماند. در برخورد با هر جریان، موقعیت خویش را بشناسد که هر که قدر خویش نداند، در شناخت قدر دیگران، ناتوان تر است». (528)

2-9. ساماندهی دبیرخانه، راز مدیریت

«بر تارک هر شاخه از کارهایت، چنان سرپرستی بگمار که بزرگی کار بر او چیرگی نیابد و بسیاری کار، آشفته اش نکند؛ و بدان که هرگاه در کار دبیرانت کمبودی باشد و تو بی خبر بمانی، دامنگیرت خواهد بود». (528)

10. سیاستهای اداری و استخدامی

1-10. گزینش اصولی، راز سلامت نظام اداری

«...سپس در امور کارگزارانت ژرف بنگر، و بر مبنای ارزیابی درست به کارشان بگمار، نه به انگیزه گرایشهای شخصی، و نه بر مبنای خودکامگی که این دو، ریشه شاخه های جور و خیانت اند». (526)

«در مشورت خویش، هرگز بخیلی راه مده که از فضل بازت می دارد و مدام به فقر و تنگدستی تهدیدت می کند؛ و نه هیچ بزدل و ترسویی را که از برخورد با جریانها ناتوانت می کند؛ و نه هیچ آزمندی را، که افزونخواهی ستمگرانه را [با همه زشتی اش] در نگاهت می آراید. آری! بخل و ترس و آز، غریزه های پراکنده و گوناگون اند که در بدبینی به خدا، ریشه مشترک دارند». (519)

«... بویژه، برای کارها کسانی را برگزین که از تجربه و نجابت بهره مندند و از خانواده های ریشه دار و شایسته و پیشتاز، که پیش از پیروزی اسلام برخاسته اند، که چنین کسانی در اخلاق برترند و در آبرومندی، سالم تر؛ به آزمندیهای مادّی کمتر نظر دارند و به پایان کارها بیشتر می اندیشند». (519)

3-10. اهمیت و ضرورت پاکسازی

«همانا بدترین وزیران آن کسی است که پیش از تو وزارت اشرار کرده است و در جنایاتشان شریک بوده است. پس در هیچ صورتی، همرازشان مگیر که در هر حال، آنان، یاوران جنایتکاران اند و ستمگران را برادر، در حالی که تو نیروهای بهتری در اختیار داری که در نیروی اندیشه و اجرا، دستِ کمی از آنان ندارند، بی آنکه جنایات و بار گران ستمهای پیشین، بر خاطره هایشان سنگینی کند؛ چرا که در ستم و جنایتی، همکار ستمگر و جنایت پیشه ای نبوده اند و امتیازهای برترشان چنین است: هزینه هایشان سبُک تر، کارشان بیشتر و بهتر، گرایششان به تو افزون تر، و دلبستگی شان به بیگانه، کمتر است. پس در نشستهای سرّی و محرمانه و محافل انس، اینان را برگزین». (520)

4-10. ارزیابی، تشویق و تنبیه

5-10. بازرسی

«... سپس از چگونگی کردارشان نگران باش و از یاران راستْ کردار و وفادار میانشان بگمار، که بازرسی ناپیدای تو به رعایت امانت و مدارای با مردم، ناگزیرشان می کند. بدین ترتیب، همکارانت را پیوسته نگاهبانی کن و اگر تنی چند از ایشان دست به خیانت یازید و گزارش بازرسانت از راههای گوناگون، چنین خبری را تأیید کرد، بی نیاز از گواهی گواهان، به تنبیهش دست بگشا و همسنگ کردار نادرستش بازخواستش کن، و سپس در جایگاه خواری اش بنشان، داغ خیانت بر او بگذار و قلاّده ننگ و بدنامی بر گردنش بیاویز». (526)

«هرگز مبادا که نیکوکار و بدکار در کنارت جایگاهی یکسان داشته باشند که این، مایه سرخوردگی نیکان از نیکی، و خو گرفتن بدان به بدی است. هر کس را به همان جایگاهی بنشان که خود برگزیده است». (521)

«و پیاپی به نیکی یادشان کن و آفرینشان گوی و گرفتاری و تلاش نیروهای درگیرشان را مدام بشمار و یاد کن، که یادآوری کارهای نیکشان، دلیران را نشاط می بخشد و واپس نشستگان را برمی انگیزد، به خواست خدای بزرگ». (523)

6-10. توجیه حقوقی همکاران

«بدانید که حق شما (مرزداران مسلّح) بر من، این است که هیچ رازی را [جز اسرار نظامی] از شما پوشیده ندارم، در هیچ جریانی [جز اجرای قانون خداوندی[ بی رایزنی با شما تصمیم نهایی را نگیرم، پرداخت حقوقتان را به تأخیر نیندازم، و جز به پرداخت کاملش بسنده نکنم و در زمینه حق، تمام شما را به یک چشم بنگرم و چون من چنین باشم، حقّ است که شما نیز نعمت خداوند را پاس دارید، از من فرمان برید، وظیفه خویش را بدانید که دعوتم را بی بهانه ای پاسخ مثبت دهید، در خودسازی و سامان دادن به حوزه مسئولیت خویش، کوتاهی نکنید و در راه حق، بی محابا خود را به امواج خطر بسپارید». (513)

7-10. پیشگیری از رنجش همکاران و تلاش در جهت رسیدن به تفاهم

«...امّا بعد؛ به من گزارش داده اند که در مورد گماردن اشتر به جایت آزرده شده ای؛ امّا مطمئن باش که این جابه جایی نه به دلیل کندکاری تو بوده است و نه برای وا داشتنت به تلاش بیشتر. اگر آنچه را که در اختیارت بود، از تو باز ستاندم؛ امّا حکومت جایی را به تو سپردم که سنگینی اش کمتر و در عین حال برایت خوشایندتر و جالب تر بود». (491)

8-10. تأمین رفاه همکاران

«...آن گاه روزی شان را به فراوانی بر آنان فرو ببار که این، نیروی خودسازی آنهاست و هم از دست یازیدن به آنچه در اختیار دارند، عامل بی نیازی؛ نیز برهانی بر ضد آنهاست، اگر از فرمانت سرپیچی کنند یا به امانت، خدشه ای وارد کنند». (526)

9-10. سازماندهی و انضباط اداری

«باید پاسخگوی مافوق خویش باشی». (431)

«... که تو فراتر از مردمی، و وا گذارنده کار مصر به تو فراتر از تو، و خدا فراتر از آنی است که به تو ولایت داده است...». (517)

به هر حال، این سخن تأکیدی است به پذیرش سلسله مراتب به عنوان واقعیتی انکارناپذیر، هر چند که چگونگی آن را دریافتهای گوناگونی است.

11. سیاستهای امدادی

1-11. شناسایی حقوق نیازمندان

«خدای را، خدای را در خصوص فرودستان، زمینگیران، نیازمندان، گرفتاران و دردمندانی که دردشان را هیچ چاره ای نیست؛ چه در میان این قشر، کسانی به دریوزگی روی می آورند و کسانی با وجود نیاز آبروداری می کنند. پس، برای خدا پاسدار حقّی باش که خداوند برایشان تعیین کرده است و تو را به رعایتش فرمان داده است و از بیت المال و محصول زمینهای غنیمتی اسلام [در هر شهری [سهمی برایشان در نظر بگیر؛ چرا که برای دورترین مسلمانان، همانند نزدیکترینشان سهمی است و تو مسئول رعایت حقّ همگانی». (530)

2-11. توجیه ناپذیری مسامحه

«پس هرگز مباد که سرمستی ریاست، تو را از آنان باز دارد، که انجام گرفتن کارهای فراوان و مهم، زمین ماندن مسئولیتهای پیش پا افتاده را پوزشی نیست. پس اندیشه از آنان برمدار و روی مگردان». (530)

3-11. اولویت دادن گمنامان

«بویژه امور کسانی از این قشر را بیشتر پرس وجو کن که چندان کوچک و بی شمارند که به چشم نمی آیند و دست یافتن به تو برایشان ممکن نیست. بدین منظور، برای این گروه از نیازمندان، بخشی از نیروهای مورد اعتمادت را آزاد بگذار تا گزارش امورشان را نزد تو فراز آورند. سپس در موردشان به گونه ای اقدام کن که در روز دیدار با خدایت پوزشی باشد، که نیاز این قشر به انصاف تو بیش از دیگران است». (530)

4-11. اولویت دادن پیران و خُردسالان

«از یتیمان خُردسال و پیران سالخورده که چاره ای ندارند و خود را در موضع درخواست نمی نشانند، پیوسته دلجویی کن و این، مسئولیتی است بس گران بر دوش زمامداران، و حق در هر شکل و مصداقی گران است». (530)

12. سیاستهای تبلیغاتی

1-12. احترام به افکار عمومی

«با این همه، اگر مردمت بر تو گمان ستمگری بردند، پوزش خویش را با آنان آشکارا درمیان بگذار، و با توضیحت، سمت گیری گمانشان را با حق، همسو ساز که این، ریاضتی است در جهت خودسازی و در عین حال، پوزشی است که با آن، خواست تو که به پاداشتن آنان بر حقّ است، تأمین می شود». (534)

2-12. پرهیز از منّت گذاشتن، غلو و خُلف وعده

«با خدمتهایت به مردم، بر آنان منّت مگذار، و در عملکردهایت گزافه گویی مکن، و از وعده هایی که به جای آوردنشان را نتوانی و به آنها پشت پا می زنی، دوری گزین که منّت، خدماتت را بی بها می کند، گزافه گویی فروغ حق را بی رنگ می سازد و خُلف وعده، خشم خدا و خلق را برمی انگیزد که خدای متعال می فرماید: «گفتن آنچه بدان عمل نمی کنید، خشم بزرگ خدا را موجب می شود» (سوره صف، آیه 3) . (537)

13. مردم و حکومتها

1-13. اهمیت حقوق متقابل مردم و حکومتها

در این میان، خداوند، حقوق متقابلی را که در روابط اجتماعی انسانها وجود دارد، بخشی از حقوق خود قرار داده است که بزرگ ترین بُعد آن، حقوق متقابل مردم و زمامداران است و این، فریضه ای است که خداوند سبحان، آن را برای هر یک بر دیگری واجب کرده است. پس آن حقوق متقابل را نظام همبستگی و عزّت و شکوه دینشان قرار داد، به گونه ای که ملّت سامان نخواهند یافت، مگر با اصلاح زمامداران، و زمامداران به صلاح نخواهند آمد، مگر با استقامت ملّت.

پس هرگاه ملّت، حقّ والی را بپردازند و متقابلاً زمامدار نیز حقوق ملّت را ادا کند، حق در میانشان شکوه یابد، راههای دین استوار گردد، شناسه های عدالتْ راست شود و سنّتها در روندی فراخور، جریان یابند. بدین سان، زمانه اصلاح شود، به ماندگاری دولت امید می رود، و آزمندیهای دشمنان به نومیدی مبدّل می شود؛ ولی هنگامی که ملّت بر زمامدار خویش چیره خو شود و زمامدار با ملّت خود از درِ زورگویی و اجحاف درآید، اختلاف کلمه رخ می دهد و نشانه های جور آشکار می شود، دغلکاری در دینْ فزونی می یابد و راههای اصلی سنّت، متروک می مانَد، هوا و هوس، مبنای اخلاق قرار می گیرد و احکام به تعطیل کشیده می شود، بیماریهای نفسانی فزونی می گیرد، چنان که از به تعطیل کشیده شدن حق - هر چند بزرگ باشد - و عملی شدن باطل - اگر چه چشمگیر - کسی احساس نگرانی نمی کند. پس نیکان به ذلّت می افتند و اشرار، عزّت می یابند و کیفرهای الهی در نزد بندگان، سنگینی می کند». (368)

2-13. رئوس کلّی حقوق متقابل مردم و حکومتها

«ای مردم! بی گمان مرا بر شما، و شما را بر من، حقّی ثابت است. حقّ شما بر من، خیراندیشی و دلسوزی مخلصانه، فراهم آوردن امکانات بهره گیری کامل از ثروت بازیافته تان است، و آموزشتان تا از جهالت، برَهید، و تأدیب و تربیتتان تا به آموختنْ تن دهید. و امّا حقّ من بر شما، پایبندی به بیعت است و نصیحت کردن در غیبت و حضور. چون به بسیجیتان می خوانم، بی تأخیر و تردید، پاسخ مثبت دهید و چون فرمانی صادر می کنم، اطاعت کنید». (64)

3-13.امر به معروف و نهی از منکر، تأکیدی بر نقش مردم در پاسداری ارزشها

«...هرگز از امر به معروف و نهی از منکر، دست برمدارید که در آن صورت، بدان بر شما ولایت خواهند یافت و از آن پس، هیچ دعایتان مستجاب نخواهد شد...». (509)

4-13. تأکید بر ارتباط مستقیم مسئولان با مردم

«برای کسانی که نیازمند مراجعه به تو هستند، بخشی از وقت خود را آزاد بگذار که شخصاً آماده پذیرفتنشان باشی و در جلسه ای همگانی با آنان حضور یابی. پس برای همان خداوندی که تو را آفریده است، فروتن باش و به نیروهای مسلّح خویش اجازه حضور مده، تا سخنگویشان بی هیچ لرزش و لُکنتی به روشنی کامل با تو سخن بگوید که من از رسول خدا شنیدم که بارها و بارها می فرمود: "هیچ امّتی که در آن، با صراحت و بی لکنت، حقّ ناتوان از زورمند بازگرفته نشود، روی پاکیزگی نخواهد دید". (531)

5-13. تحمّل درشتیها و نارساییها

«وانگهی، بکوش که ناآگاهیها و برخوردهای تند و ناتوانی شان درسخن گفتن را تاب آری و از هر سختگیری و خشونتی نسبت به آنها، مانع شو تا در برابر آن، خداوند آغوش رحمت به رویت بگشاید و مستوجب ثواب طاعت خویشش سازد. آنچه عطا می کنی، با روی باز، از آنچه دریغ می ورزی، با نیکخویی و پوزش خواهی باشد». (531)

6-13. تکیه بر مردم در نظام اقتصادی

اینک سفارش مرا در مورد بازرگانان و صنعتگران در هر رشته بپذیر و خود نیز در موردشان به نیکی سفارش کن؛ چه آنها که محلّ کارشان ثابت است، و چه آنها که با سرمایه شان در گردش اند، و چه کسانی که نیروی جسمی شان را به کار گرفته اند، که اینان، سرچشمه هر سودند و تأمین کننده ابزار زیست [توده مردم یک جامعه]». (529)

7-13. جلب عواطف و ارزش والای آن

«آری! با گرایش معنوی تو به آنان، قلبهایشان به سوی تو می گراید و بی گمان، آنچه بیش از همه سبب شادی و خشنودی فرمانروایان می شود، بر پایی عدل و داد در کشور و گسترش دوستی با ملّت است و بی گمان، عشق و مهر افراد ملّت به یکدیگر، جز با داشتن سینه های وارسته از کینه، چهره نخواهد نمود؛ و خیرخواهی مردم، هنگامی فراهم است که بر گرد زمامدارانشان، پروانه وار حلقه زنند و از وجود دولتمردانشان احساس سنگینی نکنند و از درازی مدّت فرمانروایی آنان به ستوه نیایند. پس به آرمانهایشان میدان بده و پیاپی به نیکی یادشان کن و آفرینشان گوی و گرفتاری و تلاش نیروهای درگیرشان را مدام بشمار و یاد کن...». (523)

8-13. حفظ حضور مردم در صحنه سیاست

«امّا بعد؛ اینک پایگاه خویش را ترک کرده ام و به سوی دشمن روانه شده ام؛ ستمگر یا ستمدیده متجاوز یا مورد تجاوز. و به تمام کسانی که این نامه را می خوانند، مسئولیت الهی شان را یادآور می شوم که به سوی من روی آرند. اگر نیکوکارم دیدند، یاری ام کنند و اگر بدکار دیدند، به باد انتقادم گیرند». (543)