آخرين ديدار

نادر فضلي

- ۱۰ -


نماز را به پا داريد و از هيچ سرزنشى نهراسيد

« الصلاه الصلاه الصلاه! لاتخافوا فى الله لومه لائم يكفيكم الله من آذاكم و من بغى عليكم. » نماز، نماز، نماز! شما را باز هم درباره ى نماز سفارش مى كنم. براى كسب خشنودى خدا- و به پاداشتن نماز- از سرزنش هيچ سرزنش كننده اى نهراسيد. خداوند شما را در برابر آنان كه به آزار شما پرداخته، عليه شما سركشى مى كنند، كفايت و حمايت خواهد كرد.

نماز و عبادت خداوند- كه بيشتر درباره آن سخن گفتيم- بهترين وسيله براى مقابله با سختيها و ناملايمات است و حتى تيرى است در چشم دشمنان دستور خداوند است كه: استعينوا بالصبر و الصلاه [ بقره/ 45 و 153. ] به وسيله نماز و روزه، از خداوند يارى بجوييد.

در ذيل اين آيه شريفه روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: حضرت على عليه السلام چنان بود كه چون موضوعى او را ناراحت مى كرد به نماز مى ايستاد. و سپس حضرت امام صادق عليه السلام اين آيه را خواند... [ كان على عليه السلام اذا اهاله شى ء فزع، قام الى الصلاه. ثم تلا هذه الايه... "تفسير برهان 94:1". ]

كافران و دشمنان مى كوشيدند تا مسلمانان را به خاطر نماز و ديندارى سرزنش كنند، اما براى مقابله با سرزنش و استهزاى آنان خداوند به پيامبر دستور مى داد كه نماز بخواند و حمد و تسبيح خدا را بجاى آورد: انا كفيناك المستهزئين الذين يجعلون مع الله الها آخر فسوف يعلمون و لقد نعلم انك يضيق صدرك بما يقولون فسبح بحمد ربك و كن من الساجدين و اعبد ربك حتى ياتيك اليقين [ حجر/ 99 /95. ] ما تو را در برابر مسخره كنندگان حمايت و كفايت مى كنيم. همانها كه همراه با خدا، خداى ديگرى قائلند. به زودى خواهند دانست و ما مى دانيم كه سينه تو از آنچه آنها مى گويند تنگ مى شود. با حمد پروردگار او را تسبيح كن و از سجده كنندگان باش. و پروردگارت را تا هنگام مرگ عبادت كن.

در اين آيات شريفه به روشنى، پيامبر ماموريت مى يابد تا براى مقابله با تمسخر كافران به عبادت بپردازد و نماز بخواند. در اين مورد هم از ابن عباس نقل است كه گفت: وقتى پيامبر از موضوعى محزون مى گشت به نماز مى ايستاد. [ و كان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اذا حزنه امر، فرغ الى الصلاه. "فرغ الى شى ء: قصده" "تفسير مجمع البيان ج 6 ص 534". ]

با مردم نيكو سخن بگوييد

« و قولوا للناس حسنا كما امركم الله عزوجل. » همانگونه كه خداوند به مشا فرمان داده است، با مردم به نيكويى سخن بگوييد.

آيه شريفه اى را كه اين فرمان در آن آمده است ذكر مى كنيم: و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لاتعبدون الا الله و بالوالدين احسانا و ذى القربى و اليتامى و المساكين و قولوا للناس حسنا و اقيموا الصلاه و اتوا الزكاه ثم توليتم الا قليلا و انتم معرضون [ بقره/ 83. ] هنگامى كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز الله را نپرستيد، به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و درماندگان نيكى كنيد، با مردم به نيكويى سخن بگوييد، نماز به پا داريد و زكات بپردازيد- پس از اين پيمان- جز تعداد انگشت شمارى از شما، پشت به پيمان ك رديد در حالى كه از آن روى برتافتند.

امام باقر عليه السلام فرمود: با مردم زيباتر و نيكوتر از آنچه كه دوست داريد به شما بگويند، سخن بگوييد، زيرا خداوند از كسى كه در سخنانش ديگران را مرتب نفرين مى كند و ناسزا مى گويد و طعنه بر مومنان مى زند و زشت كردار و زشت گفتار است و به اصرار از ديگران چيزى طلب مى كند، بدش مى آيد و از چنين كسى نفرت دارد. و در مقابل فرد با حيا و بردبار و پاكدامن و پاك انديش را دوست مى دارد. [ قولوا للناس احسن ما تحبون ان يقال لكم. فان الله يبغض اللعان السباب الطعان على المومنين، الفاحش المتفحش السائل الملحف، و يحب الحيى الحليم العفيف المتعفف. "تفسير برهان 121:1". ]

و امام صادق عليه السلام هم فرمود: با همه مردم چه مومن و چه مخالف، به نيكويى سخن بگوييد. اگر مخاطب شما مومن باشد از خوش گويى و خوش خويى شما چهره اش باز مى شود و. خوشحال مى گردد و اما اگر مخاطب شما از مخالفان شما باشد، با مداراى در سخن، او را به سوى ايمان جذب مى كنيد و اگر اين هم نشد، كمترين حاصل نيكو سخن گفتن با مخالفان آن است كه به اين وسيله شر و بدى آنان را از خود و برادر مومن برطرف مى سازيد. [ 'قولوا للناس حسنا' اى للناس كلهم، مومنهم و مخالفهم، اما المومنون فيبسط لهم وجهه، و اما المخاطفون فيلكمهم بالمداراه لاجتذابهم الى الايمان. فان ايسر من ذلك يكف شرورهم عن نفسه و عن اخوانه المومنين. "بحارالانوار ج 71 ص 341". ]

هرگز از امر به معروف و نهى از منكر غافل مباشيد

و لا تتركوا الامر بالمعروف و النهى عن المنكر فيولى الله امركم شراركم ثم تدعون فلايستجاب لكم عليهم. امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد. اگر چنين كرديد، خداوند امر- زندگى و جامعه- شما را به اشرار مى سپارد و در آن صورت هرچه عليه آن تبهكاران دعا كنيد، دعايتان مستجاب نمى شود.

امر به معروف و نهى از منكر در بسيارى از آيات شريفه قرآن، با تاكيد و صراحت كامل از وظايف بسيار مهم گروهى از افراد جامعه شمرده شده است. به عنوان نمونه به اين آيه مباركه توجه كنيم: ولتكن منكم امه يدعون الى الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون [ آل عمران/ 104. برخى آيات ديگر در اين باره عبارتند از: آل عمران/ 110، اعراف/ 157. ] بايد از ميان شما مسلمانان، گروهى ديگران را به خير دعوت كنند و امر به معروف و نهى از منكر نمايند و البته آن گروه رستگار و نيكبخت هستند.

مردى به حضور حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و پرسيد: كدام عمل برترين و بهترين اعمال است؟ آن چناب پاسخ داد: ايمان به خداوند. مرد پرسيد: پس از آن كدام عمل بالاتر است؟ آن حضرت فرمود: پيوستن به خويشاوندان. دوباره پرسيد: پس از آن؟ و حضرت جواب داد: امر به معروف و نهى از منكر.

سپس آن مرد پرسيد: مبغوض ترين و بدترين كار نزد خدا كدام است؟ پيامبر پاسخ داد: شرك به خداوند. و پرسيد: پس از آن كدام كار بدترين است؟ حضرت فرمود: گسستن از خويشاوندان و بالاخره پرسيد: پس از آن چه؟ آن جناب جواب داد: امر به منكر و نهى از معروف! [ ان رجلا جاء الى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فقال له: اخبرنى بافضل الاعمال؟ فقال: الايمان بالله. قال: ثم ماذا؟ قال: صله الرحم. قال: ثم ماذا؟ قال: الامر بالمعروف و النهى عن المنكر. فقال الرجل: فاى الاعمال ابغض الى الله؟ قال' الشرك بالله. قال: ثم ماذا؟ قال: قطيعه الرحم. قال: ثم ماذا؟ قال: الامر بالمنكر و النهى عن المعروف. "بحارالانوار ج 97 ص 82". ]

حضرت اميرالمومنين در بيان اهميت اين مطلب فرمود: تمام اعمال نيك و همچنين جهاد در راه خدا، نزد كارى چون امر به معروف و نهى از منكر همچون كمتر از قطره اى در برابر اقيانوس است؟ [ و ما اعمال البر كلها، و الجهاد فى سبيل الله، عند الامر بالمعروف و النهى عن المنكر كنفثه فى بحر لجى. "بحارالانوار ج 97 ص 89". ]

غفلت از امر به معروف و نهى از منكر، پيامدهاى بسيار بدى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم.

پيامبر خدا فرمود: چه حال و روزى خواهيد داشت آن زمان كه زنان شما بدكاره شوند و جوانانتان فاسق گردند، و اين مصيبت زاييده آن است كه امر به معروف نكرده ايد و نهى از منكر ننموده ايد.

مردم عرض كردند: يا رسول الله! آيا چنان مصيبتى دامنگير جامعه مى شود؟

حضرت فرمود: آرى، و از آن بدتر هم مى شود. چه حالى خواهيد داشت آن زمان كه به جايى مى رسيد كه به بدى و زشتيها امر مى كنيد و از نيكيها بازمى داريد.

مردم با شگفتى بيشترى پرسيدند: به راستى چنان خواهد شد؟

و آن حضرت با تاسف فرمود: و بدتر از آن هم مى شود، و آن اين كه كارتان به جايى مى رسد كه ديگر ناپسنديها و زشتيها را خوب و پسنديده مى بينيد و خوبيها و پسنديده ها را زشت و نازيبا مى شماريد. [ كيف بكم اذا فسد نساوكم و فسق شبابكم، و لم تامروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنكر؟ فقيل له: و يكون ذلك يا رسول الله؟ قال: نعم، و شر من ذلك، كيف بكم اذا امرتم بالمنكر و نهيتم عن المعروف. قيل يا رسول الله! و يكون ذلك. قال: نعم و شر من ذلك كيف بكم اذا رايتم المعروف منكرا و المنكر معروفا. "بحارالانوار ج 97 ص 74". ]

مهمترين و بدترين ثمره ى شوم ترك امر به معروف و نهى از منكر همان است كه حضرت على عليه السلام از قول پيامبر نقل فرموده است، آن حضرت فرمود: تا زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر و نيز تعاون در انجام نيكيها در ميان مردم رايج باشد، زندگى خوبى خواهند داشت، اما وقتى كه اين امور را ترك نمايند بركتها از زندگى ايشان محو مى شود و گروههايى از تبهكاران آنها بر گروه ديگر از نيكوكاران تسلط مى يابند و در آن صورت نيكان جامعه نه در زمين و نه در آسمان يار و ياورى نخواهند داشت. [ لايزال الناس بخير، ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر، و تعاونوا على البر، فاذا لم يفعلوا ذلك نزعت عنهم البركالت و سلط بعضهم على بعض و لم يكن لهم ناصر فى الارض و لا فى السماء. "بحارالانوار ج 97 ص 94". ]

عقوبت همگانى در ترك امر به معروف و نهى از منكر در بياين روشن از حضرت على عليه السلام آمده است: هان اى مردم! خداوند عموم مردم را به خاطر گناه عده اى ديگر عذاب نمى كند، البته تا آن زمان كه آن گروه گناهكار در خفا و پنهانى گناه كنند و عموم مردم از گناهان آنان آگاه نشوند. اما اگر گناهكاران آشكارا مرتكب منكر شدند و مردم خونشان به جوش نيامد و به مقابله با آن گناه برنخاستند عقوبت خداوند گريبان هر دو گروه را فرامى گيرد. [ ايها الناس! ان الله لايعذب العامه بذنب الخاصه اذا عملت الخاصه بالمنكر سرا من غير ان تعلم العامه، فاذا عملت الخاصه المنكر جهارا فلم يغير ذلك العامه استوجب الفريقان العقوبه من الله. "بحارالانوار ج 97 ص 75". ]

امام باقر عليه السلام در همين باره فرمود: خداوند به حضرت شعيب وحى فرمود كه من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم كرد، چهل هزار نفر از بدكاران و شصت هزار نفر از نيكوكاران.

جناب شعيب عرض كرد: خداوندا! بدكاران را شايسته است كه عذاب مى كنى، اما نيكوكاران را چرا.

خداوند به حضرت شعيب وحى فرمود كه من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم كرد، چهل هزار نفر از بدكاران و شصت هزار نفر از نيكوكاران.

جناب شعيب عرض كرد: خداوندا! بدكاران را شايسته است كه عذاب مى كنى، اما نيكوكاران را چرا؟

خداوند وحى كرد: عذاب نيكوكاران از آن روست كه با گناهكاران سازش كردند و در مقابل گناه آنان نايستادند و از خشم و غضب من خشمگين و غضبناك نشدند. [ اوحى الله تعالى شعيب النبى عليه السلام: انى معذب من قومك مائه الف، اربعين الفا من شرارهم و ستين الفا من خيارهم. فقال: يا رب هولاء الاشرار، فما بال الاخيار؟ فاوحى الله عزوجل اليه: داهنوا اهل المعاصى، فلم يغضبوا لغضبى. "بحارالانوار ج 97 ص 93". ]

با وجود اينهمه تاكيد بر امر به معروف و نهى از منكر، اين كار بس مهم به عهده همه كس واگذار نشده است و گروهى خاص مامور به انجام آن هستند. چنانچه نقل است كه از امام صادق پرسيدند: آيا امر به معروف و نهى از منكر بر همه واجب است؟ امام عليه السلام فرمود: خير. پرسيدند: چرا بر هه واجب نيست؟ فرمود: اين امر مهم بر عهده ى كسى است كه توانمند باشد و مردم از او اطاعت كنند و همچنين به موارد معروف و منكر معرفت داشته باشد، آدم ناتوانى كه خودش هم راه يافته نيست و نمى داند آيا به باطل امر مى كند يا از حق نهى مى نمايد و يا برعكس، چگونه مى تواند عهده دار اين مهم باشد؟ دليل بر درستى اين سخن هم در كتاب آمده است كه مى فرمايد:'بايد چنان باشد كه گروهى از شما مردم را به خير و خوبى دعوت كنند، امر به معروف نمايند و نهى از منكر كنند.' اين آيه شريفه به گروه خاصى دستور مى دهد كه عهده دار اين امر باشند. [ سئل عن الامر بالمعروف و النهى عن المنكرا واجب هو على الامه جميعا؟ قال: لا، فقيل: و بم؟ قال: انما على القوى المطاع، العالم بالمعروف عن المنكر، لا على الضعفه الذين لايهتدون سبيلا، الى اى من اى يقول، الى الحق ام الى الباطل؟ و الدليل على ذلك من كتاب الله قول الله عزوجل:'ولتكن منكم امه يدعون الى الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر' فهذا خاص غير عام. "بحارالانوار ج 97 ص 93". ]

آخرين مطلب در اين باب، آن است كه امام صادق عليه السلام فرمود: امر به معروف و نهى از منكر فقط درباره دو گروه بايد انجام گيرد: مومنى كه با اين كار به خود آيد و جاهلى كه نمى دانسته و بداند. اما درباره كسى كه سركش است و بى خبر و شلاق و شمشير به دست دارد و گفتن سخن حق به او بى اثر، لزومى به امر به معروف و نهى از منكر نيست. [ انما يومر بالمعروف و ينهى عن المنكر مومن فيتعظ، او جاهل فيتعلم، فاما صاحب سوط و سيف فلا. "بحارالانوار ج 97 ص 75". ]

البته خداوند از زبان گروهى از بنى اسرائيل كه گروه ديگرى را موعظه مى كردند، چنين مى فرمايد: هنگامى كه گروهى به آنان گفتند: چرا قومى را كه خداوند هلاكشان مى سازد يا عذابش مى كند، موعظه مى كنيد؟ در پاسخ گفتند: براى آنكه ديگر براى آنان نزد خدا عذرى نماند و شايد كه پروا پيشه كنند. [ و اذا قامت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلكهم او معذبهم عذابا شديدا قالوا معذره الى ربكم و لعلهم يتقون. "اعراف/ 164". ]