آخرين ديدار

نادر فضلي

- ۸ -


بينوايان را دريابيد

« الله الله فى الفقراء و المساكين! فشاركوهم فى معائشكم. » شما را درباره نيازمندان و درماندگان سفارش مى كنم. ايشان را هم در زندگى و آسايش خويش شريك گردانيد.

يكى از مهمترين تعاليم فردى و اجتماعى در اسلام- و بلكه همه اديان- رسيدگى به بينوايان و بيچارگان است. در متون دينى و بخصوص در قرآن كريم از يك سو توصيه و تشويق فراوان درباره ى رسيدگى به مساكين صورت گرفته است و از سوى ديگر با بياناتى تند و تهديدآميز درباره ى كسانى كه به اين موضوع بى توجه و بى تفاوت هستند، سخن به ميان آمده است. قرآن كريم ويژگى مهم مومن را انفاق دانسته است و عدم رسيدگى به فقيران را نشانه كفر و بى ايمانى تلقى كرده است. به آيات شريفه اى در اين باره توجه مى كنيم:

خداوند در وصف تقواپيشگان مى فرمايد: الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلاه و مما رزقناهم ينفقون [ بقره/ 3. ] آنها كسانى هستند كه به غيب ايمان مى آورند، نماز را به پاى مى دارند و از روزى هايى كه به آنها وعده داده ايم، انفاق مى كنند.

از همين رو صريحا به مومنان دستور مى دهد كه: يا ايها الذين آمنوا انفقوا مما رزقناكم من قبل ان ياتى يوم لابيع فيه و لا خله و لا شفاعه [ بقره/ 254. ] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، پيش از آنكه روزى فرارسد كه در آن روز داد و ستد و دوستى و ميانجيگرى، كارساز نيست، از آن چه به شما روزى داده ايم، انفاق كنيد. و البته تاكيد مى فرمايد كه: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون [ آل عمران/ 92. ] هرگز نيكوكار نخواهيد بود تا آنكه از آنچه خود دوست مى داريد، انفاق كنيد.

تشويق و ترغيب به دادن صدقه، اداى حقوق واجب شرعى مانند خمس و زكات، امورى مانند وقف و نذر و قرض الحسنه همگى در راستاى اين امر مهم و مقدس قرار دارند. و چنانچه گفتيم درباره آنان كه نسبت به انفاق و رسيدگى به تهيدستان و بيچارگان كوتاهى مى كنند با حدت و شدت بسيار، برخورد شده است:

خداوند درباره ى گروهى از دوزخيان خطاب به ماموران دوزخ مى فرمايد: خذوه فغلوه ثم الجحيم صلوه ثم فى سلسله ذرعها سبعون ذراعا فاسلكوه انه كان لا يومن بالله العظيم و لايحض على طعام المسكين [ حاقه/ 30 تا 34. ] او را برگيريد و به بندش كشيد و آنگاه به آتش درافكنيد. و آنگاه با زنجيرى كه هفتاد ذراع طول آن است، بر بنديدش چرا كه او به خداوند بزرگ ايمان نياورده است و براى اطعام بيچارگان برانگيخته نشده و اقدام نكرده است.

و آنگاه كه اهل بهشت از مجرمان مى پرسند كه چرا شما به دوزخ افكنده اند؟ دوزخيان مجرم يكى از عوامل جهنمى شدن خود را آن مى دانند كه: و لم نك نطعم المسكين [ مدثر/ 44. ] ما به مسكين و بينوا غذا نمى داديم.

و بالاخره آنكه درباره ى كافران مى فرمايد: ارايت الذى يكذب بالدين فذلك الذى يدع اليتيم و لايحض على طعام المسكين [ ماعون/ 3 -1. ] - اى پيامبر- آيا ديدى آن كس را كه دين را دروغ مى انگاشت؟ او همان است كه يتيم را با تندى از خود دور مى كرد و بر اطعام مسكين اقدام نمى كرد.

در بيانات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و نيز ائمه معصومين عليهم السلام توصيه بسيار اكيدا و فراوان نسبت به اين امر شده است و علاوه بر توصيه، در عمل هم آن بزرگواران در رسيدگى به فقيران و بيچارگان نظير و مانندى نداشتند و داستانهاى شگفت انگيزياز اهتمام آنان در اين امر نقل شده و آيات شريفه اى هم در مورد انفاق اهل بيت پيامبر نازل گشته است. [ مانند: سوره انسان/ 8، مائده/ 55. ]

اينك به نقل سخنانى از آن بزرگواران در اهميت و آثار دادن صدقه مى پردازيم:

پيامبر خدا فرمود:

»» بيماران خود را به وسيله ى صدقه دادن، درمان كنيد. [ داووا مرضاكم بالصدقه "بحارالانوار ج 93 ص 118". ]

»» روزى را به وسيله ى صدقه دادن فرود آوريد. [ استنزلوا الرزق بالصدقه "بحارالانوار ج 93 ص 120" هر دو روايت از حضرت على هم نقل شده است. "بحارالانوار 120:93". ]

»» صدقه پنهانى خشم خداوند را فرومى نشاند. [ صدقه السر تطفى غضب الرب. "بحارالانوار ج 93 ص 130". ]

»» صدقه از مرگ ناهنجار جلوگيرى مى كند. [ الصدقه تمنع ميته السوء. "بحارالانوار ج 93 ص 131". ]

و حضرت على عليه السلام فرمود:

»» هرگاه تنگدست شديد، به وسيله ى صدقه دادن با خدا تجارت كنيد. [ اذا املقتم فتاجروا الله بالصدقه. "بحارالانوار ج 93 ص 134". ]

»» اين ماجرا نيز شنيدنى است: يك بار جناب ابوذر كنار كعبه به پا خاست و خود را با صداى بلند معرفى كرد. مردم پيرامون او جمع شدند، چون او يكى از بهترين اصحاب پيامبر بود. ابوذر مردم را موعظه كرد و گفت: هرگاه يكى از شما بخواهد راهى سفر شود، به اندازه ى كافى توشه برمى دارد.

مردم هشيار باشيد سفر روز قيامت در پيش است، آيا نمى خواهيد توشه راه برداريد؟

مردى از ميان جمعيت برخاست وگفت: ما را ارشاد كن. چه توشه اى برگيريم؟

ابوذر در پاسخ آن مرد گفت: روز قيامت گرسنگى و تشنگى بسيار شديد است. در شدت گرما روزه بگير تا توشه ى آن روز باشد. دشواريها و سختى هاى آن روز فراوان است، حج خانه خدا را به جاى آور كه ذخيره آن سختى ها باشد. تنهايى و تاريكى درون قبر بسى وحشت آور است. دو ركعت نماز در دل تاريك شب مونس تنهايى درون قبر است. چه بسا سخن نيكى كه مى گويى، يا زبان از گفتن سخن شرى بازمى دارى، يا صدقه اى كه به درمانده اى مى دهى، اى كه در روز قيامت بسى درمانده و بيچاره اى، شايد كه در آن سختى تو را نجات دهد. ثروت دنيا را دو قسمت كن. نيمى از آن را براى خانواده خويش خرج كن و نيم ديگر را براى توشه آخرت پيش فرست. جز اين دو قسمت، مال و ثروت سودى ندارد و بلكه زيان مى رساند، آن را رها كن. سخن گفتن را هم دو قسمت كن، سخنى براى به دست آوردن روزى حلال و سخنى براى آبادانى آخرت. سخن سوم را رها كن كه نه تنها سودى ندارد، بلكه زيان مى رساند.

ابوذر پس از بيان اين سخنان، افزود: دل مشغولى روزى كه ان را هنوز درك نكرده ايم، مرا كشت! "يعنى غم روزى، آدمى را از پاى مى اندازد" [ بحارالانوار ج 93 بحارالانوار ج 93 ص 118، باب فضل الصدقه و انواعها و آدابها. ]

با مال و جان و زبان، در راه خدا جهاد كنيد

« الله الله فى الجهاد باموالكم و انفسكم و السنتكم! فانما يجاهد رجلان: امام هدى، او مطيع له، مقتد بهداه. » شما را درباره جهاد با مال و جان و زبان، سفارش مى كنم. فقط دو گروهند كه- به راستى- جهاد مى كنند: امامى كه هدايتگر است و كسى كه فرمان از امام مى برد و به هدايت او اقتدا مى كند.

جهاد از ريشه جهد است كه اصل اين لغت يعنى مشقت و سختى. به اين ترتيب هرگونه تلاش- كه توام با سختى است- اگر موجب خشنودى خدا باشد، جهاد در راه اوست. در ذيل برخى امور را كه از آنها با عنوان 'جهاد' نام برده اند، ذكر مى كنيم:

پيامبر خدا فرمود:

»» صبر در طاعت خدا، جهاد است. [ و الصبر على الطاعه جهاد. "بحارالانوار 16:73". ]

»» روزه در گرماى سخت، جهاد است. [ الصوم فى الحر جهاد. "بحارالانوار 257:93". ]

»» مبارزه با نفس جهاد اكبر است. [ قيل يا رسول الله ما الجهاد الاكبر ؟ قال: جهاد النفس. "بحارالانوار 182:19"]

حضرت على عليه السلام فرمود:

»» گفتگو و مباحثه ى علمى جهاد است. [ والعمل به "العلم" جهاد. "بحارالانوار 171:1". ]

»» عمل به آنچه مى دانيم جهاد است.

»» همسردارى نيكو براى زن جهاد اوست. [ جهاد المراه حسن التبعل. "بحارالانوار 99:10". ]

امام صادق عليه السلام فرمود:

»» پوشاندن سر امامان جهاد است. [ و كتمان سرنا جهاد فى سبيل الله. "بحارالانوار 64:2". ]

»» حج همان جهاد ضعيفان است. [ الحج جهاد الضعفاء و نحن الضعفاء. "بحارالانوار 12:96". ]

و بالاخره امام باقر عليه السلام فرمود:

»» كدام جهاد بالاتر و برتر از پاكدامنى و پاكيزه خورى است؟ [ و اى جهاد افضل من عفه بطن و فرج. "بحارالانوار 12:96". ]

در بيان اهميت جهاد، نخست به ذكر چند آيه مى پردازيم:

يا ايها الذين آمنوا هل ادلكم على تجاره تنجيكم من عذاب اليم

- اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى دلالت كنم كه شما را از عذابى دردناك نجات مى دهد؟

تومنون بالله و روسله و تجاهدون فى سبيل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون

- آن تجارت كه شما از عذاب دوزخ مى رهاند همان است كه- به خدا و رسول خدا ايمان مى آوريد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد مى كنيد.- بى ترديد- اگر بدانيد، اين- ايمان و جهاد- براى شما بهترين است.

يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار و مساكن طيبه فى جنات عدن ذلك الفوز العظيم

- از ثمرات و نتايج ايمان و جهاد آن است كه- خداوند گناهانتان را مى بخشايد و شما را به باغهايى كه نهرها از زير آن جارى است و خانه هايى بس نيكو دارد، در بهشتى بين، وارد مى كند. اين- بهشتى شدن- رستگارى و سعادت عظيمى است.

و اخرى تحبونها نصر من الله و فتح قريب و بشر المومنين. [ صف/ 13 -10. ]

- و ثمره ى ديگر جهاد كه در اين دنياست- و شما آن را دوست مى داريد آن است كه پيروزى و فتحى نزديك، از جانب خدا نصيب شما مى گردد. و به اين خاطر، اى پيامبر- مومنان را بشارت بده.

حضرت على عليه السلام در اهميت جهاد مى فرمايد: اما بعد- از حمد و ستايش خداوند- پس، به راستى كه جهاد درى از درهاى بهشتى است كه خداوند آن را براى اولياى برگزيده و ويژه خويش گشوده است. جهاد، لباس و پوشش تقوا، زره بازدارنده و سپر محكم خداوند است.- از اين رو- هر كس جهاد را به خاطرى دورى از آن ترك كند خداوند جامه مذلت و رداى گرفتارى بر او مى پوشاند. و با اين خفت و خوارى، زبون و ذليل هم مى شود و پرده جهل و بى خردى بر دلش مى افتد. با تباه كردن امر جهاد، حق از او روى مى گرداند و نكبت و بيچارگى گريبانش را مى گيرد و از عدل و دادگرى محروم مى ماند. [ اما بعد، فان الجهاد باب من ابواب الجنه، فتحه الله لخاصه اوليائه و هو لباس التقوى، و درع الله الحصينه، و جنته الوثيقه، فمن تركه رغبه عنه البسه الله ثوب الذل و شمله البلاء، و ديث بالصغار و القماءه، و ضرب على قلبه بالاسهاب، اديل الحق منه بتضييع الجهاد و سيم الخسف و منع النصف. "نهج البلاغه خطبه ى 27". ]

نكته ى مهمى كه حضرت اميرالمومنين در وصيت خويش به آن اشاره مى فرمايد آن است كه جهاد منحصر در دو گروه است، امام هدايت و فرمانبردار و مطيع او. يعنى اگر فقط معناى لغوى جهاد مورد نظر باشد كه همان سختى و مشقت است، مى تواند شامل حال كافران نيز باشد. آنها در مقابله و رويارويى با مسلمانان دچار سختى مى شوند، چنانچه مى فرمايد: و لا تهنوا فى ابتغاء القوم ان تكونوا تالمون فانهم يالمون كما تالمون و ترجون من الله ما لايرجون [ نساء/ 104. ] در تعقيب و دستگيرى كافرانى كه با شما مى جنگند سستى نكنيد. اگر شما در اين جنگ رنج و آسيب مى بينيد، آنها هم رنج فراوان مى بينند- اما- شما از لطف و رحمت خدا اميدى داريد كه آنها ندارند.

و يا آنكه مى فرمايد: الذين منوا يقاتلون فى سبيل الله و الذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطاغوت [ نساء/ 76. ] آنان كه ايمان آورده اند در راه خدا مى جنگند و آنان كه كافر شده اند در راه طاعوت مبارزه مى كنند.

مبارزه مومنان در راه خدا جهاد ناميده مى شود. اما تلاش و مقاتله كافران هر چند توام با سختى و ناراحتى است نه تنها هيچ ارزشى ندارد بلكه روز قيامت، و زر و گناه آن گريبان ايشان را مى گيرد: قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا الذين ضل سعيهم فى الحياه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا اولئك الذين كفروا بآيات ربهم و لقائه فحبطت اعمالهم فلا نقيم لهم يوم القيامه وزنا [ كهف 103 و 104. ] اى پيامبر! به مردم بگو آيا شما را درباره ى زيانكارترين افراد از نظر عمل، آگاه كنم؟ همان كسانى كه سعى و تلاش آنها در همين حيات دنيا گم و نابود شد و آنها مى پندارند كه در حال انجام كار نيك هستند. ايشان كسانى هستند كه به آيات پروردگار و لقاى او كافر شدند، بنابراين اعمال آنان نابود گشت و روز قيامت براى تلاشهاى آنان ارزشى قائل نخواهيم شد.

به اين ترتيب روشن مى شود كه تلاش و مجاهده و مقاتله، اگر زير نظر و به دستور امام معصوم نباشد فاقد ارزش است.

اين بحث را با نقل يك روايت به پايان مى بريم: راوى اين روايت حضرت امام صادق است. آن جناب مى فرمايد: عباد بصرى در راه مكه حضرت امام سجاد عليه السلام را ملاقات كرد، به آن حضرت عرض نمود: آيا جهاد و سختى آن را رها كرده اى و به حج و راحتى آن روى آورده اى؟ در حالى كه خداوند مى فرمايد:'خداوند جان و مال مومنان را مى ستاند و در عوض به آنها بهشت مى دد. همان مومنانى كه در راه خدا مقاتله مى كنند...' [ توبه/ 111 و 112. ]

امام عليه السلام از او خواست آيه بعد را بخواند. در آيه بعد آمده است: 'آن مومنان همان كسانى هستند كه توبه و عبادت مى كنند و غرق بندگى خدا مى شود و ركوع و سجود مى كنند. امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند. حافظ حدود خدا هستند. به ايشان بشارت بده.' امام زين العابدين فرمود: اگر پيروانى اين چنين يافتيم، البته جهاد با آنان از حج گزاردن برتر و بالاتر است. [ وسائل الشيعه ج 16 ص 33 به نقل از كافى. ]