و من، نه حتي ذره اي در اين اقيانوسم

رئوف پيشدار

- ۵ -


و من، نه حتي ذره اي در اين اقيانوسم

خداوندا ! در قرآنت ( به ابراهيم )‌فرمودي و فرموده ات درست است كه :" مردم را به حج فراخوان تا پياده و سواره برمركب هاي لاغر اندام از هر راه دور به سويت آيند ." خداوندا ! من اميدوارم از كساني باشم كه دعوتت را پاسخ گفته است . ...

خداوندا ! در قرآنت ( به ابراهيم )‌فرمودي و فرموده ات درست است كه :

" مردم را به حج فراخوان تا پياده و سواره بر مركب هاي لاغر اندام از هر راه دور به سويت آيند ."

خداوندا ! من اميدوارم از كساني باشم كه دعوتت را پاسخ گفته ، از سرزمين و راه دوري آمده ام ، ‌ندايت را شنوا و پذيرا و فرمانبردارت مي باشم ،‌ و اين همه به فضل و احسان توست ، پس سپاس ترا سزد كه مرا به آن توفيق بخشيدي كه به سويت تقرب جويم و نزديكي به سوي تو و جاه و منزلت نزد تو و مغفرت گناهانم را خواستار شوم كه بر من به لطف خويش ببخشايي . خداوندا ! درود فرست بر محمد و آلش ، و بدنم را بر آتش حرام ساز ، و از عذاب و كيفرت امانم ده به رحمتت اي مهربانترين مهربانان ."

در اول قدم بايد به اقيانوس طواف كنان پيوست . سياه و سفيد ، سرخ و زرد ،‌ما همه برادران و خواهران يك پدر و مادر ،‌آدم و حوا هستيم . هيچ كس نمي تواند بركسي فخر بفروشد . زياده خواهي كند. تندي بگويد. اينجا حرم است . هفت بار به دورخانه آفريننده ام مي گردم.

حج در عين زيبايي مانند همه ي عباداتهاي اسلام ، ‌رمز و رازهاي خود را دارد و شايد بتوان حتي گفت كه : "حج پر رمز و راز ترين عبادت اسلام است ."

"حج بر اساس دو عمل اصلي استوار است :1- طواف 2- سعي ، و اين دو عمل تجديد خاطره دو کاري است که هاجر و ابراهيم کرده اند.

به فرمان خداوند ، هاجر و کودک شير خوارش به اين سرزمين متروک و غريب و سوزان و خشک آمده اند ، ابراهيم اين دو را آورده است و در وسط اين دره اي که حتي خار و خسي از آن نمي رويد ، گذاشته و خود باز گشته است.

هاجر با ايمان و يقين و تکيه بر لطف خداوند ، توکل اين ماموريت شگفت را مي پذيرد.... توکل مطلق ! با اين همه مي بينيم که کودکش را در اين دره خشک به اميد خدا و توکل بر اراده او مي گذارد و در عين حال تنها و بي پناه بر پست و بلند اين کوه ها « مي دود و مي کوشد » تا مگر چشمه آبي يا آبداني بيابد و کودکش را و خودش را از عطش نجات دهد‌ . کوشش مطلق ! و اساس حج همين دو اصل است .

در هفت بار طواف برگرد کعبه. عدد هفت نشانه بي نهايت و بي شمار است ، يعني حرکت ابدي و همه عمر در مداري که محور اصلي اش خداست و مسير زندگي که از هر نقطه اي فاصله اش با کانون (خدا) يکي است و هر گامي جهتش به زندگي اي هاجر وار و پس از طواف ، بي درنگ ، هفت بار ميان دو کوه « سعي کردن ».

هجرت از " از خانه خويش " به " خانه خدا"، "خانه مُردم" ! اي بر لب‌هاي ديگران ترانه‌ساز، آهنگ نيستان خويش کن!

طواف: آفتابي در ميانه و برگردش، هر يک، ستاره‌اي، در فلک خويش.

برداشتي از بخش هايي از كتاب حج مرحوم شريعتي "

در تحليل اين گفته ها هستم كه هفت بار طواف به گرد خانه خدا پايان مي يابد. حالا بايد نماز طواف را به جاي آورد . حتي در اين ساعات اوليه بامداد هم پشت مقام حضرت ابراهيم (عليه السلام) به سختي مي توان جايي پيدا كرد . هنوز تا اذان صبح ساعتي وقت باقي است . در پشت مقام قرار مي گيرم . مامورين دائما به زائران تذكر مي دهند كه سريعتر نماز خود را بخوانند و حتي ديدم كه نه در يك مورد كه در چندين مورد !! دست نمازگزار را در حال اقامه نماز گرفته و او را به سويي رانده اند !.

اينها از شرايط ميزباني خوب استفاده نمي كنند و البته من هم تاييد نمي كنم كه زائري با ايستادن و يا نشستن در محلي نامناسب ،‌ مزاحم عبادت زائري ديگر گردد.

نيت نماز مي كنم و دو ركعت نماز طواف به جاي مي آورم. مقام ابراهيم سنگي است كه پس از ساختن خانه خدا ،خداوند به ابراهيم (عليه السلام) ‌ماموريت داد تا مردم را به حج دعوت كند . ابراهيم نيز بر بالاي اين سنگ ايستاد و مردم را به حج دعوت كرد. ( من لايحضره الفقيه ج 2 ص 131)

نماز طواف واجب بايد پشت مقام به جاي آورده شود . دو ركعت نماز پشت مقام معادل 6 بنده آزاد كردن است.

بعد از طواف و نماز طواف بايد هفت بار فاصله دوكوه صفا و مروه را سعي كرد. كارهاي ساختماني براي توسعه صحن با سرعت ادامه دارد . صداي دستگاههاي مختلف ساختماني به شدت گوش آزار است . نيت و سعي خود را شروع مي كنم . صفا كوهي بوده در قسمت شرقي مسجد الحرام و در دامنه كوه ابوقبيس كه الان كاخ ملك بر فراز آن ساخته شده است مروه كوهي است كه در دامنه كوه قعيقعان قرار داشته است . كوه صفا محلي است كه پيامبر بربالاي اين كوه رسالت جهاني خود را اعلام نمود : قولوالااله الاالله تفلحوا

كارهاي توسعه اي محدوده صفا و مروه بخشي اش به سمت شعب ابوطالب است كه بخشي از آن كنار كوه خندمه است و مدخل آن محل تولد پيامبر بوده كه الان مكتبه المكه المكرمه (كتابخانه شهر مكه )‌در محل آن ساخته شده است . دراين محل مسلمانان سه سال محاصره اقتصادي بودند.

جواني لاغر اندام و سوخته از حرم آفتاب سوزان جايي در روي همين كره زمين ، خانه اجدادي ما ، ‌از كنارم به سرعت مي گذرد. تا منتهاي ديدن ، جمعيت در حال حركت است . همه يك كار مي كنند . و در بخشي از مسير بر سرعت رفتن خود مي افزايند . شايد به نشانه اينكه بايد بيشتر و بيشتر جست . همه ي عمر جستن حقيقت است و بس ! همچنان به آن سياه مي نگرم كه صاحب اصلي خانه است كه اسماعيل اين چنين بود ، و عيسي (عليه السلام) كه مديترانه اي بود ،‌ چشماني آبي و موهايي بور نداشت .

سعي هم تمام مي شود. اذان نماز شب را گفته اند . جماعتي براي آن اقامه نمي شود. هر مومني خودش مي تواند اين نماز را بخواند. در داخل صحن ها عده اي خواب هستند. راحت ! هيچ جاي راحت تر از خانه پدري نيست و خانه پدري سهم همه است و همه هم در آن جاي مي گيرند. زن ،‌مرد ، ‌سياه ،‌سفيد ، ‌سرخ و زرد ،‌ همه ي ما آفريده هاي يك خالق هستيم .

و در پايان هفتمين سعي ، بر بلنداي مروه، تقصير کن، آزاد شو ، از احرام بدر آي ، مسعي را ترک کن، تنها، تشنه و با دستان خالي، به سراغ اسماعيلت ...! از سنگستان مروه ، به سراغ زمزم رو، از آن بياشام.

تا دير نشده است بايد طواف و نماز طواف نسا را نيز انجام دهم. هر قدمي كه بر مي داري بايد با نام و ياد خداوند تبارك و تعالي باشد.

گفتن يك سبحان الله در مكه معادل با انفاق ماليات كوفه و بصره در راه خدا است ." امام سجاد (عليه السلام) - من لايحضره الفقيه ج 2ص 146) و مكه حرم خدا و حرم رسول خدا و حرم علي مرتضي اميرالمومنين (عليه السلام) است . يك نماز در مكه برابر با صد هزار نماز و يك درهم خرج كردن در راه آن برابر باصد هزاردرهم است . " امام صادق (عليه السلام) كافي ج 4 ص 586

شروع و خاتمه هر طواف از حجر الاسود است كه سنگي بهشتي مي باشد و آن سنگي سياه رنگ است كه در ركن شرقي كعبه شريف و در ارتفاع 10/1 سانتيمتري نصب شده است .

علي مرتضي (عليه السلام) مي فرمايد : چهار نقطه دنيا از باغهاي بهشت است . مسجد الحرام ، مسجد النبي ، مسجد بيت المقدس و مسجد كوفه (امالي طوسي ص 379)

كعبه داراي چهار ركن است . ركن اسود يا ركن حجر ،‌چون در اين ركن حجر الاسود نصب شده است . ركن عراقي چون به سمت عراق است . ركن غربي چون به سمت غرب است و ركن يماني چون به سمت يمن است . كمي مانده به ركن يماني محلي كه شكافته شد و فاطمه بنت اسد براي زايمان علي مرتضي (عليه السلام) ‌ وارد كعبه شد . اين حادثه سي سال پس از عام الفيل روز 13رجب اتفاق افتاد و علي عليه السلام در داخل كعبه چشم به جهان گشود.

مردي در حال طواف از كنارم مي گذرد .دائم حمد و سبحان الهي را مي گويد . به مستجار كه مي رسد با صدايي رسا شهادت مي دهد كه علي (عليه السلام) ولي خداست .

پيامبر اكرم در مورد ركن يماني فرموده است : هيچگاه كنار ركن يماني نيامدم ، مگر اينكه ديدم جبرئيل زودتر از من خود را به آن چسبانيده است . (كافي ج 4 ص 408 ) و از امام صادق (عليه السلام) نقل است كه فرمود : ركن يماني دري از درهاي بهشت است كه هيچگاه بسته نشده است . (بالا) بين ركن يماني و حجر الاسود 70 پيامبر خدا دفن هستند (بالا)‌ . بعد از حجر الاسود دركعبه قرار دارد به فاصله اين دو ملتزم مي گويند چون مردم دراين مكان دستها و سينه خود را به آن مي چسبانند و دعا مي كنند ،‌آنجا را ملتزم مي نامند.

در ادامه بايد از كنار حجر اسماعيل گذاشت . هيچ طواف كننده اي حق ورود به آنرا ندارد و بايد از بيرون خانه هاجر و اسماعيل عبور كند . حجر نيم دايره اي است از ركن عراقي تا ركن غربي - و هفتاد پيامبر الهي نيز دراين مكان دفن هستند. و ناودان طلا كه آب برسقف خانه خدا را به حجر مي ريزد . ناودان اوليه خانه خدا چوبي بود . گفته اند كسي كه زير ناودان طلا دعا كند ،‌دعايش مستجاب مي شود. انشاالله . روزي كه درمكه بودم در ميانه تابستان و در گرماي شديد هوا در عصر گاهي كه به نماز مغرب ختم شد ،‌باراني شديد در مكه باريد . آن نماز را هيچ وقت از ياد نمي برم . همه رو به خانه خدا داشتيم و باران با شدت تمام مي باريد . و نماز كه تمام شد هر كس خواست قطره اي از آب باراني را كه از ناودان مي چكيد بردارد كه نگذاشتن و حجر را به روي زائران بستند .

جرعه اي از زمزم مي نوشم كه نوشيدن آن براي طواف كننده مستحب است. زمزم در محل است كه آب زير پاي حضرت اسماعيل (عليه السلام) جاري گشت . اين چاه در 21متري كعبه به سمت حجر الاسود است به طرف كوه صفا، عمق چاه 30متر است .26 متر داراي آب و 4متر آن خشك است و چشمه اصلي آن به طرف حجر الاسود و كعبه است و هر ثانيه 11ليتر آب از آن استخراج مي شود . امام صادق (عليه السلام) ‌مي فرمايد : آب زمزم داروي درد كسي است كه آن را به قصد درمان بنوشد.

پرده خانه خدا ؛ با قداست ترين شي و ساخت آن شريف ترين حرفه ها

كعبه شريف ترين مكان ها براي مسلمانان است . در نگاه ظاهري به خانه خدا ، اولين چيزي كه در چشم مي نشيند ، پرده اي است كه كعبه شريف را پوشانده است . پرده کعبه و متعلقات آن از زمان حضرت ابراهيم ( ع) تا کنون آن چنان قداستي داشته که تمام جزئيات آن مورد توجه دقيق مردم بوده است. ...

كعبه شريف ترين مكان ها براي مسلمانان است . در نگاه ظاهري به خانه خدا ، اولين چيزي كه در چشم مي نشيند ، پرده اي است كه كعبه شريف را پوشانده است . پرده کعبه و متعلقات آن از زمان حضرت ابراهيم ( ع) تا کنون آن چنان قداستي داشته که تمام جزئيات آن مورد توجه دقيق مردم بوده است.

يکي از متعلقات کعبه که همواره مورد عنايت خاص مردم و حکومتها بوده پوشش يا همان «کسوة الکعبه» است. پرده کعبه در طول تاريخ شاهد تحولات بسياري بوده و گاه دستمايه اي براي بهره برداريهاي سياسي و برخوردهاي حاکمان و واليان نيز شده است.

در مورد اينکه چه کسي اولين پوشش را برخانه خدا قرار داد ، اختلاف وجود دارد، اما بيشتر مورخان بر اين باور هستند که نخستين کسي که کعبه را پوشاند ،‌ابراهيم و اسماعيل (عليه السلام) بودند .در منابع روايي آمده است كه : "اسماعيل همسر عاقلي داشت. او پس از بناي کعبه به اسماعيل پيشنهاد کرد که پرده اي روي ديوارهاي کعبه کشيده شود. اسماعيل اين پيشنهاد را قبول و بدنبال آن پشم بسياري فراهم آورد و ميان قوم خود تقسيم کرد تا آن را بريسند و آنها به سرعت چنين کردند. سرانجام پوششي فراهم شد که آن را قطعه قطعه بر کعبه آويختند و سه طرف اين خانه مقدس پوشانيده شد و طرف چهارم را اسماعيل با برگ و الياف گياهي پوشانيد.چون موسم حج رسيد و زائران از نزديک آن را ديدند خوششان آمد و هدايايي در اختيار اسماعيل قرار دادند که با کمک آنها طرف چهارم کعبه نيز پوشانيده شد."

در روايت ديگري نيز از امام صادق (عليه السلام) نقل شده که فرمود: حضرت آدم (عليه السلام) کعبه را به وسيله مو پوشانيد و حضرت ابراهيم با الياف گياهي و حضرت سليمان با قبطي.

البته روايت دوم که در آن پوشش کعبه به سه پيامبر نسبت داده شده که با سه جسم متفاوت کعبه را پوشاندند منافاتي با روايت اول ندارد که بگوييم : نخستين کسي که کعبه را با پارچه پوشانيد اسماعيل و همسر او بودند.

قبل از اسلام و در دوران جاهليت «نبيله بنت حباب» مادر عباس بن عبدالمطلب نخستين زني بود که نذر کرد و براي آن پوششي فراهم نمود. قبل از اسلام کعبه در روز عاشورا پوشانده شد.

قريش نيز به خصوص در اواخر عصر جاهليت همواره بر کعبه پرده مي پوشاندند که رنگ آن يا سبز و يا زرد بود و جنس آن خز يا موي بافته شده، پوست و يا پارچه با نقشه راه راه از يمن و يا پارچه هاي عراقي بود. حتي گفته شده که پرده هايي از عهد جاهليت تا زمان معاويه بر کعبه باقي مانده بود که مردم پيشنهاد کردند اين پرده ها برداشته شود.

در عصر اسلام اولين کسي که به کعبه پرده کرد ، پيامبر بزرگوار اسلام بود که در جريان فتح مکه اين کار را انجام داد. جنس پوشش از پارچه يماني بود و پيامبر آن را از بيت المال تهيه کرد.

در عهد ابوبکر از جنس پرده کعبه اطلاعي در دست نيست و در هيچيک از منابع موجود سخني از آن به ميان نيامده ولي در عهد عمر پرده کعبه از جنس «قبطي» بود که نوعي پارچه مصري است. عمر به عامل خود در مصر نامه اي نوشت و از او خواست که پرده کعبه در آنجا بافته شود و از آن زمان به بعد پرده را مصر تأمين مي کرد. عثمان نيز همين کار را مي کرد و پرده از «قبطي» تهيه مي شد و گاهي هم از بردهاي يماني بود .

در زمان يزيد بن معاويه کعبه را با ديباج خسرواني پوشاندند و همچنين در عصر ابن زبير و عبد الملک بن مروان نيز کعبه با ديباج پوشانيده شد و هر کدام از اين سه نفر را به عنوان اولين کسي که پرده ديباج بر کعبه کرد ،‌ نام برده اند.

به گفته برخي مورخان در زمان يزيد و ابن زبير پرده کعبه گاهي از خراسان مي آمد و گاهي نيز از مصر و خراسان پرده اي ارسال و هر کدام زيباتر بود ، آن را مي پوشاندند. در زمان عبدالملک پوشش کعبه را نخست در مسجد پيامبر (صلّي الله عليه وآله) مي گستردند ، سپس جمع کرده و به مکه مي آوردند.

در زمان مامون کعبه را هر سال سه بار مي پوشانيدند، يک بار در روز ترويه با ديباج سرخ، بار دوم در اول رجب با قبطي و مرتبه سوم در بيست و هفتم رمضان با ديباج سفيد.

در عهد متوکل عباسي نيز به همان سنت رفتار مي شد و گاهي هر دو ماه يکبار کعبه پوشانيده مي شد. در عهد عباسيان گاهي پرده کعبه در بغداد بافته مي شد و همين امر باعث رونق پارچه بافي در عراق شده بود و نقش مهمي در مرغوبيت و شهرت منسوجات عراقي داشت. گاهي هم از قريه تنيس مصر تهيه مي شد که از جمله آنها در سال 162 در عهد خلافت مهدي عباسي بود.

تا سال 661 که پوشش کعبه به انحصار حاکمان مصر در آمد، پوشش همواره از طرف خلفاي عباسي تهيه مي شد و پرده را گاهي از مصر و گاهي از يمن و گاهي از خراسان تهيه مي کردند. ابن عبدربه (متوفاي سال 328 هجري قمري) از پوشش کعبه در زمان خود چنين گزارش مي دهد:

«همه بيت را مي پوشانند مگر رکن حجرالاسود را که به اندازه يک و نيم برابر قامت انسان باز گذاشته مي شود و چون موسم حج رسيد کعبه را با «قبطي» که ديباج سفيد خراساني است مي پوشانند و مادام که حجاج در حال احرام هستند همان کسوه سفيد بر کعبه باقي مي ماند و چون از احرام بيرون آمدند، يعني روز عيد قربان، به آن پرده اي از ديباج سرخ خراساني مي پوشانند که در آن خانه هايي است و در آنها حمد و تسبيح و تکبير و تعظيم خدا نوشته شده است و کعبه تا سال بعد به همين صورت مي ماند که دوباره به گونه اي که گفته شد ، پوشانيده شود. چون پرده ها بر روي کعبه زياد شود به طوري که سنگيني آنها بر کعبه خطر داشته باشد، قسمتهايي از آن برداشته مي شود و آنها را خادمان بيت بر مي دارند."

در سال 532 به خاطر ضعف عباسيها و اختلافاتي که بوجود آمده بود پوشش کعبه از طرف خليفه نرسيد و در اين سال مردي به نام «رامشت» که يک تاجر ايراني بود ، پوششي از پارچه هاي نفيس به قيمت هجده هزار دينار مصري تهيه کرد و بر کعبه پوشانيد.

الناصرالدين الله که در سال 575 هـجري قمري به خلافت رسيد ، پوشش سبز رنگي از ديباج به کعبه پوشانيد و از عهد مأمون تا اين زمان پرده به رنگ سفيد بود و سپس همو (ناصر) در سال 621 پرده اي به رنگ سياه بر کعبه پوشانيد و از اين زمان به بعد رنگش هميشه سياه بود.

در سال 644 در اثر طوفان شديدي که در مکه به وجود آمد، پرده کعبه پاره شد و نايب حاکم يمن از شيخ حرم به نام منصور بن منعه بغدادي خواست که پرده را او تهيه کند. او گفت : پرده را فقط از مال خليفه مي توان تهيه کرد و مبلغ سيصد هزار دينار قرض کرد و پرده اي از پنبه تهيه و به آن رنگ سياه زد و به کعبه پوشانيد.

بعد از انقراض عباسيان چندين سال پرده از يمن آمد و در سال 659 ملک مظفر از يمن فرستاد و اولين کس از ملوک مصر که پوشش کعبه را تقديم کرد ، ملک ظاهر بند قداري بود که در سال 661 فرستاد و در سال 743 ملک صالح اسماعيل بن محمد قلاوون پادشاه وقت در مصر قريه اي را در نواحي قاهره در منطقه «قليوبيه» براي پوشش کعبه و حجره نبوي وقف کرد.

از کساني که درباره پرده کعبه در زمان خود اطلاعاتي به دست داده اند ابن بطوطه است که خود در سال 725 عازم مکه شد و ماههاي حج را در آنجا بود. وي ضمن ارائه اطلاعات با ارزشي از منازل ميان مدينه و مکه و مواقف مختلف و وضع معيشت مردم مکه و حاجيان در آن زمان ، درباره پرده مي گويد: " در روز بيست و هفتم ذيقعده پرده کعبه را به اندازه يک و نيم برابر قامت انسان از چهار طرف بالا مي برند تا دستها به آن نرسد و اين عمل را احرام بستن کعبه مي نامند."

تا اين زمان عادت اين بود که پوشش کعبه از طرف پادشاهان مصر تهيه مي شد و کسي حق نداشت پرده اي براي کعبه بفرستد تا اينکه در سال 848 شاهرخ ميرزا فرزند امير تيمور گورکان پس از تلاش بسيار موفق شد که پرده را از ايران بفرستد.

داستان از اين قرار بود که چون شاهرخ ميرزا در سال 807 در خراسان به سلطنت رسيد يکي از آرزوهاي او اين بود که پرده کعبه را او تهيه کند ولي تهيه و ارسال پوشش کعبه در انحصار پادشاهان مصر بود. شاهرخ طي نامه اي به «الملک الاشرف» تقاضاهايي از او کرد که مهمترين آنها اين بود که اجازه دهد پوشش کعبه را او تهيه کند.

سلطان مصر نپذيرفت و نامه هاي متعددي ميان آنها رد و بدل شد و سرانجام در سال 843 «الملک الاشرف» درگذشت و پسر او بنام «الملک الظاهر» در جاي او نشست و او موافقت خود را با درخواست شاهرخ ميرزا اعلام کرد و شاهرخ با خوشحالي تمام پرده اي را که در شهر يزد بافته و به هرات انتقال داده شده بود ، همراه با صد نفر در سال 848 به مصر فرستاد و پادشاه مصر ضمن استقبال شايسته از ايرانيان آنها را در همان سال همراه با حاجيان مصر به مکه اعزام کرد و در آن سال پرده ايراني بر قامت کعبه برافراشته شد.

از زماني که عثمانيها بر حجاز و مصر مسلط شدند ، تهيه پوشش کعبه در انحصار آنان بود. آنها پرده کعبه را از مصر از محل اوقافي که براي اين منظور بود آماده و ارسال مي کردند. در عهد سليمان شاه بن سليمان خان اوقاف کعبه در مصر مخارج پرده را تأمين نکرد و لذا سليمان شاه 10 قريه ديگر در مصر خريداري کرد و بر اوقاف کعبه افزود.

براي اين 10 قريه وقفنامه مفصلي تهيه شد و طي آن منافع حاصل از اين ده قريه به تهيه پرده کعبه اختصاص يافت.به همين جهت بود که در مصر کارگاهي براي بافت پرده کعبه تأسيس شد. اين کارگاه نزديک قصر سلطان بود و به «قصر الکسوة» شهرت يافت. رئيس دار الکسوه را «ناظر الکسوة» مي ناميدند. هم اکنون نيز در قاهره محله اي به نام قصر الکسوة وجود دارد.

رشدي صالح در تعليقاتي که به کتاب "اخبار مکه ازرقي " دارد، مي نويسد: تا سال 1333 عادت بر اين بود که تنها نام سلطان عثماني بر کسوه نوشته مي شد ،‌ولي در اين سال نام سلطان کامل حسين نيز که بر مصر سلطنت داشت ، در کنار نام عثماني نوشته شد.

تا سال 1341 پرده همچنان از مصر مي آمد که در اين سال اختلافاتي ميان مصر و حجاز به وجود آمد و پرده به مصر برگردانيده و در سال 1342 روابط دو کشور مساعد شد و باز پرده از مصر آمد و در سال 1343 عبدالعزيز آل سعود پرده اي از منطقه «احسا» تهيه کرد. در سال 1344 مجدداً پرده از مصر آمد.

در سال 1345 روابط ميان مصر و حجاز دوباره تيره شد و پرده از مصر نيامد و عبدالعزيز پرده را تهيه کرد و در سال 1346 وي مؤسسه اي را جهت بافت پرده در محله "اجياد " مکه تأسيس و از هند بافندگاني آورد تا اينکه کساني از خود مکه اين صنعت را ياد گرفتند.

بدين گونه اولين پوششي که در خود مکه بافته شد در سال 1346 بود. اين پوشش از حرير طبيعي بود و رنگ مشکي داشت. تا سال 1358 پوشش کعبه در همان کارگاهي که عبدالعزيز ساخته بود تهيه مي شد تا اينکه دولت مصر از عبدالعزيز خواست اجازه دهد کسوه مجدداً از مصر حمل شود و عبدالعزيز اين اجازه را داد و کارگاه مزبور تعطيل و بار ديگر پرده از مصر آمد و اين کار تا سال 1382 ادامه داشت. ولي در اين سال ميانه جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر و ملک سعود پادشاه عربستان به هم خورد و پرده کعبه از مصر تا بندر جده حمل شد ولي در اثر اختلاف ميان مقامات سعودي و فرمانده کشتي مصري اين کشتي که حامل پرده و حجاج مصري بود ، به مصر بازگشت.

در آن سال سعوديها در تلاش براي تهيه پرده کعبه به هند، پاکستان، سوريه و ژاپن سفر کردند ولي موفق نشدند اما وقتي به کارگاه تعطيل شده عبدالعزيز مراجعه کردند قطعه هايي را يافتند و از تنظيم آنها پرده کاملي آماده کردند و در دهم ذيحجه 1382 کعبه را با آن پوشانيدند.

از آن زمان به بعد و تا کنون پرده کعبه در خود مکه تهيه مي شود و محلي که اکنون براي بافت کسوه در نظر گرفته شده در مدخل مکه در زميني به مساحت صد هزار متر مربع قرار دارد و مشتمل بر آلات نساجي و بافندگي دستي و هم ماشين آلات جديد مي باشد.

کارخانه اي که پوشش خانه خدا را تهيه مي کند از بافتهاي دستي و ماشيني همچنين افراد متخصص در اين مورد خاص بهره مي برد بر روي اين پوشش آيات قرآن مجيد با خط زيبا و به شکل جالبي با نخ هاي طلا و نقره بافته مي شود به طوري که دهها کيلو طلا و نقره در ساخت آن استفاده مي شود.

جنس آن از حرير طبيعي و خالص و به رنگ مشکي است. ارتفاع آن به 14 متر مي رسد و نوار دور اين پوشش که به عرض 95 سانتيمتر و طول 4500 سانتي متر است از 16 قطعه به شکل مربع از تزئينات اسلامي پوشيده شده است.

بر روي اين نوار آيات قرآني نوشته شده است که در فواصل معين عبارات «يا حي يا قيوم»، «يا رحمن يا رحيم» و «الحمدالله رب العاليمن» با رنگ طلايي که اطراف خانه خدا را در بر مي گيرد، نوشته شده است.

پوشش «در کعبه» نيز از حريري است به ارتفاع 5/ 6 متر و عرض 5/3 متر و بر روي آن آيات قرآني و تزئينات اسلامي با طلا نقره پوشيده شده است.

پرده خانه خدا از 5 قطعه تشکيل شده است که هر قسمت يک طرف کعبه را مي پوشاند و قطعه پنجم هم در کعبه را در بر مي گيرد؛ بطوريکه هنگام نصب وزن آن نزديک به دو تن مي رسد.

در کارخانه بافندگي و تهيه اين پرده که حدود 8 ماه با دست و ماشين طول مي کشد بيش از 200 بافنده ماهر و افراد شايسته و کارآمد فعاليت مي کنند.

خانه كعبه علاوه بر يك پرده بيروني كه در معرض ديد عموم قرار دارد ،‌ يك پرده نيز در درون دارد . پرده بيروني سالي يكبار و در روز عرفه و پرده داخل كعبه هر دو سال يكبار تعويض مي شود.

هزينه بافت و ساير كارهاي آماده سازي پرده بيروني حدود 20 ميليون ريال سعودي معادل پنج ميليارد تومان اعلام شده است و در ساخت آن حدود 120 كيلوگرم طلا بكار مي رود.

كمربند كعبه كه بر روي پرده نصب مي شود از 16 قسمت تشكيل شده و عباراتي مانند «يا حي يا قيوم» «يا رحمن يا رحيم» و «الحمدلله رب العالمين» برروي آن نوشته مي شود.

در سال 1399 هجري قمري كارگاه پرده بافي بزرگتري در محله ام الجواد مكه احداث شد كه همچنان به كار خود ادامه مي دهد و ديدار نويسنده اين گزارش از آن در سفرعمره بهانه اين نوشته شد . دراين كارگاه حدود 240 كارگر در طول يكسال مشغول بافتن پرده خانه خدا هستند.

يك نكته مهم دربافت وآماده سازي پرده خانه خدا ، زردوزي كتيبه هاي آن است كه هنري ايراني مي باشد و گفته مي شود زماني كه ايراني ها آماده سازي پرده خانه خدا را برعهده داشتند ، مورد استفاده قرار گرفت و بعدها به بخشي از ظرايف پرده مبدل شد.

به روايت تاريخ، 115 سال پيش از ميلاد مسيح، بنا به يك سنت، دولت چين براي سر به مهر آوردن همسايگان، قطعاتي از پارچه اي زربفت و زري دوزي شده را همراه با نمايندگاني به ايران فرستاد. 723 سال بعد، يعني در سال 628 ميلادي، هنگامي كه "هراكلوس " دستگرد را تصرف و غارت كرد، گرانبهاترين غنايمي كه به دست آورد، زردوزي هاي ايراني بود. همين روايت تاريخي باعث شد تا اين تصور در اذهان بنشيند كه نخستين بار زردوزي از چين به ايران راه يافته، حال آن كه نتيجه كاوش هاي باستان شناسي در روسيه حكايت از آن دارد كه در سده سوم پيش از ميلاد زردوزي و توليد پارچه هاي زربفت در ايران رواج داشته و ايرانيان با نخ هاي زريني كه به ظرافت تابيده شده بود، تصوير برگ مو و پيچك را بر روي پارچه هاي پشمي مي دوختند. قرن ها بعد، بيزانس، همسايه ايران، با تقليد از فرآورده هاي ايراني سوزن دوزي هايي عرضه كرد كه مرغوبيت آن بيشتر بود و رنگ هاي خيره كننده برتري داشت.

با هجوم مغول ها، عناصر هنر چيني نيز به زردوزي ايران راه يافت و اگرچه هيچ اثري از زردوزي هاي اين دوره در دست نيست، اما ادامه آن قطعاً به قرن 15، 16 و 17 ميلادي كشيده؛ چه آن كه " شاردن " در سياحت نامه خود، بارها ظرافت زردوزي ها و گلدوزي هاي ايراني را، كه به رغم خودش برتر از گلدوزي هاي اروپاييان و تركان بوده، ستوده است.توليد زري دوزي كه در نقاط مختلف ايران به كم دوزي ، گلدوزي ، برودري دوزي و كمان دوزي شهرت دارد، شاخه اي از هنر ظريف دوزيه (EMBROIDERY) محسوب مي شود و در گذشته در بيشتر نقاط ايران رواج داشت، اما اكنون استان هرمزگان و به ويژه شهرهاي بندرلنگه، بندرعباس و ميناب از مراكز عمده توليد آن به شمار مي آيند.

گلابتون دوزي پس از اسلام، در ابعاد بيشتري در اقصي نقاط ايران رواج يافت و به خصوص از قرن سوم آذين و تزيين پرده خانه خدا شد.

هنرمندان شوش و شوشتر موظف به تهيه 12 تخته روپوش حجرالاسود در تمام مدت سال بودند. جنس پرده ها مخمل مشكي بود و تزئينات روي آن، كتيبه دوزي، شمسه دوزي، كمنددوزي، گلابتون دوزي، ده يك دوزي را شامل مي شد كه معمولاً همگي با نخ هاي گلابتون عياردار دوخته مي شد. اين كار تا سده دهم هجري به عهده هنرمندان ايراني بود، اما از آن پس به عهده كشورهاي عثماني، مصر و ديگر كشورهاي اسلامي گذاشته شد.

منابع :

1) شيعه نيوز به آدرس :

http://www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code=86092605

2) ويكي پديا

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B9%D8%A8%D9%87

3) پايگاه اطلاع رساني دانشجويان ايران در آدرس :

http://rashdin.mihanblog.com/More-81.ASPX

4) پژوهش هاي جناب حجت الاسلام و المسليمن محمد حسين عسكري پژوهشگر عضو بعثه مقام معظم رهبري در عربستان سعودي و مسئول دوره هاي مكه شناسي

" فخ " كربلايي ديگر اما در مكه مكرمه

منطقه "فخ" در شمال مكه و در 4كيلومتري مسجد الحرام يادآور حادثه تلخ شهادت جمعي از ارادتمندان و نوادگان امام مجتبي و امام حسين عليهما السلام مي باشد. منطقه "فخ" در شمال مكه و در 4كيلومتري مسجد الحرام يادآور حادثه تلخ شهادت جمعي از ارادتمندان و نوادگان امام مجتبي و امام حسين عليهما السلام مي باشد.

در سال 168 هجري قمري و در دوران خلافت موسي الهادي العباسي ، حسين بن علي بن حسن بن حسن بن حسن بن علي بن ابيطالب عليهم السلام از فرزندان بزرگوار امام حسن مجتبي (عليه السلام) و گروهي از سادات و نوادگان معصومين پس از آن كه در مدينه منوره دست به قيام زدند و حاكم را بيرون و حكومت شهر را به دست گرفتند ، براي شركت در مراسم حج و استفاده از فضاي آن جهت افشاي جنايات حكام عباسي و روشنگري راه معصومين عليهم السلام به طرف مكه حركت كردند .

در منابع آورده اند : اين عده شب ترويه و هشتم ذي الحجه سال 169 هجري قمري در وادي فخ مستقر شدند . صبحگاهان نماز جماعت به امامت حسين بن علي اقامه شد . پس از نماز صبح لشگريا ن تا دندان مسلح عباسي به آنان حمله ور شدند و بيش ازيكصد تن از فرزندان رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ‌و ارادتمندان ايشان را درحال احرام كشتند .

جانيان ، سرهاي شهدا را از بدن جدا كردند و بهمراه اسرا نزد هادي عباسي فرستادند و بدنهاي بي سر شهدا پس از سه روز توسط مردم مكه درمحل " وادي فخ " دفن شدند.

از امام هفتم (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: وقتي سر بريده ، حسين بن علي بن حسن بن حسن بن حسن بن علي بن ابيطالب را مشاهده كردند ، فرمودند: مضي والله مسلما ،‌صالحا ،‌صواما ، قواما آمرابالمعروف وناهيا عن المنكر لم يكن في اهل بيته مثله

مزار غريب شهداي وادي فخ همانند ديگرقبرستان هاي تاريخي و جديد !! عربستان بي نشان مي باشد و وهابيون چنان قبور را با خاك يكسان كرده اند كه مزار هيچ فردي در آن قابل تشخيص نمي باشد.

اما باقر (عليه السلام) از پيامبر گرامي اسلام نقل كرده اند كه آن حضرت فرمودند :‌مردي از اولاد من با جماعتي ديگر دراين محل (وادي فخ ) كشته مي شوند كه ارواح آنها بر بدنهايشان به سوي بهشت سبقت خواهد گرفت .

و جبريل به من خبر داده كه يكي از فرزندان تو در اين مكان به شهادت مي رسد كه اجر دوشهيد دارد.( مقاتل الطالبين ص 367 )

امام جواد (عليه السلام) ‌نيز فرمودند : « لم يكن لنا بعد الطف مصرع اعظم من الفخ »

براي ما اهل بيت بعد از كربلا قتلگاهي بزرگتر از فخ ديده نشده است .

قسمتي از مقبره شهداي فخ در دامنه كوه فخ باقي مانده كه در سال 1381 هجري شمسي ديواري اطراف آن كشيده و سنگ مقبره عبدالله بن عمر رقم دو بر آن نصب شده است . بنابر اقوال مشهور عبدالله بن عمر در منطقه معابده در محصب - با تشديد بر ص - دفن شده است و اينكه او در فخ دفن شده نقلي غيرمشهوراست.

در شناسه حسين بي علي بن حسن نوشته اند : اما م مجتبي (عليه السلام) فرزندي داشتند به نام حسن كه به حسن دوم يا حسن مثني معروف بود . او نيز پسري داشت به نام حسن كه به حسن سوم يا مثلث شهرت يافت.

حسن سوم فرزندي داشت به نام علي كه در هاشميه بغداد زنداني شد و به واسطه برنامه هاي عبادي فراوان و قرائت قران جهت تنظيم اوقات نماز در زندان به "علي عابد " مشهور شد و در همين زندان بود كه توسط منصور دوانيقي به شهادت رسيد .

اين شهيد بزرگوار پدر جوانمرد غيوري به نام "حسين " مي باشد كه رهبري قيام در مدينه و آزاد سازي آن شهر را به عهده داشت و در هشتم ذي الحجه سال 169 هجري قمري و در سن 26 سالگي و با لباس احرام قبل از طواف كعبه شريف به ديدار رب البيت شتافت .

منابع :

مقاتل الطالبين ص 364 الي 386 تاليف ابولفرج اصفهاني

مروج الذهب جلد 3ص 309 و تاريخ طبري ج 10 ص 24 الي 34

صلح حديبيه ؛ سياسي ترين تدبير رسول الله (صلّي الله عليه وآله)

اشاره : يكي از مكانهايي كه بعثه مقام معظم رهبري در مكه مكرمه در دوره هاي موسوم به " زيارت دوره "‌ به زائران علاقه مند و جستجوگر و پژوهنده معرفي مي كند ، منطقه اي است در غرب مكه كه واقعه حديبيه در آن واقع شده است . دراين واقعه ، مشركان كه حتي حاضر نشدند رسالت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) را بپذيرند و لذا در پيمان از حضرت فقط با نام و نام پدر نام برده شده است ، تن به قرار دادي با پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي (صلّي الله عليه وآله) دادند كه از منظر سياسي قوي ترين كار ديپلماسي رسول الله (صلّي الله عليه وآله) قبل از فتح مكه بود و بستري شد براي فتوحات بعدي ، كه اسلام را عالم گير كرد . اگر آن روز مشركان حتي حاضر به پذيرش رسالت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ‌نشدند ،‌ پيمان حديبيه كاري كرد كه امروز از ميليونها مسجد در سرتاسر دنياي بزرگ اسلام رسالت آن حضرت شهادت داده مي شود.

منابع درباره واقعه حديبيه نوشته اند : در ماه ذي‌قعده سال ششم، پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در خواب ديد با يارانش به مكه رفته و به انجام حج عمره در كعبه موفق گشته‌اند. پيامبر به دنبال آن از مسلمانان و قبايل اطراف مدينه دعوت كرد با او براي انجام عمره به مكه بروند.اكثريت مهاجر و انصار مدينه همراه پيامبر از مدينه بيرون رفتند.

پيامبر به «ذي‌الحليفة» (اكنون «مسجد شجره» در آن است) رسيد، جامه احرام پوشيد و بر هفتاد شتر نشانه قرباني زد و از جلو راند تا به قريش بفهماند كه او تنها براي انجام حج عمره و طواف كعبه آمده است.

در دو منزلي مكه، مردي بنام بشير، در گزارش وضعيت مکه به پيامبر گفت: قريش براي جلوگيري از شما همگي همراه خانواده‌شان از شهر خارج شده تا نگذارند شما مكه بياييد و خالدبن وليد با دويست نفر پيشاپيش تا «كراع الغميم» آمده ‌است .

پيامبر فرمود: " واي بر قريش كه هستي خود را با كينه توزي‌ها از دست داده‌اند. من در راه اين دين آن قدر مي‌جنگم تا خدا آن را پيروز گرداند يا كشته شوم!"

سپس فرمود: كيست تا ما را از راهي ببرد كه با قريش برخورد نكنيم؟

مردي اين كار را عهده دار شد و سپس مهار شتر پيامبر را به دست گرفت و پس از عبور از راه‌هاي دشوار تا روستاي «حديبيه» در نزديكي مكه رفتند.

ناگهان شتر از رفتن ايستاد و پيامبر فرمود: من امروز هر پيشنهاد قريش مبني بر مراعات خويشاوندي را مي‌پذيرم.

رفت و آمد فرستادگان قريش- قريشيان، آمدن مسلمانان به مكه را براي خود ننگ مي‌دانستند. وقتي چند نفر از بزرگان قريش نزد پيامبر (صلّي الله عليه وآله) آمده هدف او را از سفر به مكه مي‌پرسيدند پيامبر پاسخ همه را به يك گونه مي‌داد و مي‌فرمود "ما براي زيارت كعبه و انجام عمره آمده‌ايم سپس اين شتران را قرباني كرده گوشت آن‌ها را براي شما وامي‌گذاريم و بازمي‌گرديم!"

عروة بن مسعود ثقفي، وقتي از نزد پيامبر (صلّي الله عليه وآله) برگشت، به قريش گفت:من به دربار فرمانروايان ايران و روم و حبشه رفته‌ام و چنين احترامي كه پيروان محمد (صلّي الله عليه وآله) از او مي‌كنند در دربارهاي آن‌ها نديده‌ام و او را تسليم شما نخواهند كرد."

قريشيان، مكرز بن حفص را با گروهي فرستادند تا مسلماني را دستگير كرده و با گروگان‌گيري بتوانند خواسته خود را بر مسلمانان بقبولانند، اما مكرز و همراهان به دست مسلمانان اسير شدند و پيامبر دستور داد آن‌ها را آزاد كنند.

پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، به عمر فرمود: نزد قريش برو و هدف ما را از سفر به مكه، به آن‌ها برسان. عمر كه از قريش بر جان خود مي‌ترسيد گفت: بهتر است عثمان را بفرستي كه خويشاني در مكه دارد و مي‌توانند از او حمايت كنند.

پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، عثمان را به مكه فرستاد و عثمان در پناه پسر عمويش (ابان بن سعيد) پيام پيامبر را به قريش رساند.

قريش گفتند: ما نمي‌گذاريم محمد طواف كعبه كند ولي خودت مي‌تواني طواف كني؟

عثمان گفت:‌تا پيامبر طواف نكند من طواف نمي‌كنم. قريشيان او را در مكه زنداني كردند.

بيعت رضوان - به مسلمانان خبر رسيد كه عثمان را كشته‌اند! پيامبر فرمود: از زير اين درخت برنخيزم تا تكليفم را با قريش معلوم سازم و به دنبال آن از مسلمانان براي دفاع از اسلام بيعت گرفت که اين بيعت را «بيعت شجره» گفته‌اند.

پيامبر با عمل به قريشيان فهماند که اگر سر جنگ داشته باشند او نيز آماده جنگ خواهد شد.

تنظيم صلح‌نامه توسط فرستاده قريش

......................................................

قريش پس از مشورتهاي زياد، سهيل بن عمرو را فرستاد تا صلحنامه اي بين پيغمبر و او بسته شود. پس از مذاکرات، مواد زير نوشته شد:

1) از اين تاريخ به بعد، جنگ تا ده سال ميان طرفين ترك شود.

2) اگر كسي از قريشيان كه تحت قيموميت و ولايت ديگري است بدون اجازه سرپرست خود به نزد محمد آمد مسلمانان او را به سرپرست او بازگردانند ولي باز گرداندن مسلمانان از مكه به مدينه، الزامي نيست.

3) پيمان بستن قبايل عرب با يكي از دو طرف آزاد است و از طرف قريش، الزام و تهديدي در اين كار انجام نشود.

4) محمد و پيروانش بايد امسال از رفتن به مکه صرف نظر کنند و سال آينده مي‌توانند براي زيارت كعبه و عمره به مكه بيايند مشروط بر آن كه سه روز بيشتر در مكه نمانند و به جز شمشير در غلاف، اسلحه‌اي با خود نياورند.

5) طرفين راه‌هاي تجاربي را براي همديگر آزاد بگذارند و مزاحمتي براي يكديگر فراهم نكنند.

6) تبليغ اسلام در مكه آزاد باشد و مسلمانان مكه بتوانند آزادانه مراسم مذهبي خود را انجام دهند و كسي حق سرزنش و آزار آن‌ها را نداشته باشد.

پس از امضاي قرارداد، قبيله خزاعه، هم پيمان پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و قبيله بكر، هم‌پيمان قريش شد و قبيله بكر با شبيخون به قبيله خزاعه، مقدمه نقض قرارداد را فراهم ساخت و سبب شد تا پيامبر در سال هشتم با لشكري براي دفاع از قبيله خزاعه به سوي مكه حركت كند.

اين قرارداد، پيروزي بزرگي براي مسلمانان به ارمغان آورد، چنان‌كه به گفته بسياري از مفسران، سوره فتح در همين رويداد نازل شد.

از زهري نقل شده است :" براي مسلمانان، پيروزي‌اي بزرگ‌تر از صلح حديبيه نبود، زيرا مسلمانان پيوسته در جنگ با مشركان بودند و از آن پس با خيالي آسوده به دين‌آموزي و دفع دشمنان ديگر و گسترش اسلام در جزيرة العرب و قاره‌ها و سرزمين‌هاي ديگر پرداختند و عموم مورخان، نامه‌نگاري پيامبر را به سران جهان براي پذيرش اسلام و رويدادهاي بعدي را پس از صلح حديبيه دانسته‌اند."

پيروزي ديگري اين قرارداد براي مسلمانان آن بود كه تازه مسلمانان در مكه مي‌توانستند آزادانه مراسم ديني را انجام دهند و به تبليغ اسلام در مكه و اطراف آن بپردازند و افراد بسياري را مسلمان كنند.

متن پيمان صلح پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) با مشركان مكه

1 . محمدبن عبدالله و قريش متعهد مي شوند كه مدت ده سال جنگ را بر ضد يكديگر ترك كنند، هيچ يك از دو طرف بر ديگري نتازد و اسيري از يكديگر در بند ندارد و...

2 . هر كس بخواهد با محمد پيمان ببندد آزاد است و هركس دوست دارد با قريش پيمان برقرار سازد آزاد است.

3 . هرگاه فردي از قريش، بدون اذن بزرگتر خود از مكه فرار كند و به ياران محمد بپيوندد، محمد بايد او را به قريش بازگرداند ولي اگر از اصحاب محمد كسي به قريش پيوست، لازم نيست او را باز گردانند.

4 . از اين پس، اسلام بايد در مكه علني باشد و نبايد كسي را به اجبار بر عقيده اي واداشت و يا او را به سبب عقيده اش آزار داد و يا سرزنش كرد.

5 . امسال محمد با يارانش، از همين جا به مدينه بر خواهند گشت، با اين قرار كه در سال بعد، بدون سلاح وارد مكه شوند و به مدت سه روز براي مراسم حج توقف كنند، مشروط بر اين كه، سلاحي جز سلاح مسافر با خود برندارند و همان سلاح محدود نيز بايد درغلاف باشد.

علي بن ابي طالب(عليه السلام) اين نامه را نوشته و مهاجرين و انصار شاهد آن هستند.

و اما درحاشيه اين پيمان آورده اند :

- در مدتي كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ‌ و يارانشان در منطقه اي كه امروزه حديبيه خوانده مي شود مستقر بودند ، همراهان از شدت تشنگي به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) شكايت بردند و ايشان با انداختن تيري به چاه آبي خشك ، به اذن الهي چاه دوباره آب دار شد .

- اين چاه و آب شيرين و گواري آن تا حدود 80 سال پيش كه وهابيون بر سرزمين عربستان سعودي حاكم شدند ،‌مورد استفاده و تبرك جويي زائران و مجاوران قرار مي گرفت كه به دستور وهابي ها اين چاه پر و دسترسي به آن ممنوع شد.

محوطه پيراموني اين چاه هنوز هم از خوش و آب و هوا ترين نقاط مكه و سرسبز است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع :

1 .- تاريخچه سياسي اقتصادي صدراسلام، سيد مجتبي حسيني، صص 154 ـ 152.

2 .- سيرت رسول الله، ترجمه سيره ابن هشام، تصحيح اصغر مهدوي، ج2، ص811.

3- زندگاني حضرت محمد (صلّي الله عليه وآله) ، هاشم رسولي محلاتي

4- توضيحات و پژوهش هاي جناب حجت الاسلام و المسلمين محمد حسين عسكري پژوهشگر عضو بعثه مقام معظم رهبري درعربستان سعودي و مسئول دوره هاي مكه شناسي

باران ، كعبه ، سه ركعت نماز كاملا آسماني

امروز سه شنبه پنجم شهريور 1387 است.آسمان ازساعتي قبل از غروب بتدريج ابري مي شود . خيلي دلم مي خواهد باران ببارد . اگر اين اتفاق بيفتد چه حالي دارد . زير باران رو به روي كعبه شريف - دعا مي كنم وقت نماز باران ببارد. ساعت مي گذرد - چند دقيقه اي تا اذان وقت است. آسمان از ابرهاي سياه پوشيده مي شود و ابرها متراكم تر مي شوند .اذان گفته مي شود. ابرها همچنان مي آيند . مكه تا درياي سرخ حدودا 80 كيلومتر فاصله دارد . بين اذان و اقامه فاصله اي كوتاه قائل مي شوند تا مومناني كه در راهند به جماعت برسند.اقامه گفته مي شود . نمازگزاران صف ها را به سرعت تشكيل مي دهند . امام به هنگام نماز مغرب در حياط مي ايستد و مومنان دورتا دورخانه خدا مانند حلقه اي انگشتري .تكبير نماز ، و امام شروع مي كند به خواندن سوره حمد و در همين لحظات رعد و برقي شديد و نوري كه تمام آسمان را براي لحظه اي كاملا روشن مي كند.و باران كه بسرعت شروع به باريدن مي كند. در تشبيه شدت بارش فقط مي توانم آنرا با آبي كه از دوش حمام و در حداكثر باز بودن شير خارج مي شود ، مقايسه كنم . همه همينطور رو به خانه خدا ايستاده اند . همه دلشان مي خواهد كه دراين لحظات روحاني ، نماز تا جايي كه ممكن است طولاني شود. ا

امام جماعت مسجد الحرام براي آنکه نماز گزاران را زير باران نگه ندارد ، برخلاف سنت معمول ، در دو رکعت اول و دوم نماز بعد از سوره حمد يکي ازسوره هاي کوتاه قران را تلاوت مي كند و از مستحبات و تعقيبات نماز مي كاهد .‌

نماز تمام مي شود . امام هنوز دارد سلام آخر نماز را مي گويد كه نمازگزاران يكصدا تكبير مي گويند . الله اكبر - الله اكبر - و انبوه نماز گزاران رو به سوي حجر اسماعيل (عليه السلام) هجوم مي برند تا باران از ناودان طلا برسر و صورت آنها ببارد . پليس بسرعت راه را مي بندد . هيچ كس حق ورود به حجر را ندارد . مردي پاكستاني ليواني پلاستيكي در دست دارد . بشدت از مامورين خواهش مي كند كه به او اجازه داده شود تا از آب باراني كه ازناودان فرو مي ريزد بردارد. مامور به او با عتاب و خطاب مي گويد :‌خرافات !!! مرد پاكستاني گريه مي كند. آنقدر شديد كه صداي او را مي توان در همه ي كعبه شنيد مثل رعد و برق ! هيچ وقت به اين شدت گريه اي در تمام عمرم نشنيده و نديده ام .مرد پاكستاني دائم التماس مي كند. زائران ايراني صلوات مي فرستند ، مصري ها هم همينطور و همه اصرار دارند كه وارد حجر شوند. پليس عربستان راه حجر را بسته است .

آب در صحن حرم جمع مي شود آنقدر كه مي توان آنرا تا روي پاي حس كرد.كارگران سريع محوطه حرم را تميز مي كنند. طواف ادامه پيدا مي كند.آسمان لحظاتي است كه از بارش ايستاده است.

"چادر مشكي " ايراني ، مقبولترين حجاب زائران خارجي در عربستان

" چادر مشكي "‌كه خانم هاي ايراني اغلب آنرا دارند ،‌مقبولترين حجاب زائران خارجي در عربستان سعودي و بخصوص درشهرهاي مقدس مكه مكرمه و مدينه منوره است . اين پوشش ، به حجاب سنتي و عرفي زنان عربستان بسيار نزديك است . تنها تفاوت در چادر ايراني و چادر مشكي عربي ، ‌روبنده اي است كه روي چادر عربي قرار مي گيرد و زنان صورت خود را بيرون از خانه با آن در برابر چشم نامحرم مي پوشانند . اين پوشاندن علاوه بر جنبه هاي اعتقادي ،‌از نظر تاثير شرايط آب و هوايي منطقه برروي پوست نيز ،‌بسيار مهم است.

عربستان سعودي داراي آب و هوايي گرم است كه بادهاي گرم موسمي نيز گاهي درآن مي وزد. پوشيه يا همان نقاب كه روي چادر مشكي عربي و به عنوان جزيي از آن نصب مي شود ، صورت استفاده كننده را از اين تاثيرات عوامل جوي محفوظ مي دارد.

چادر مشكي به صورت سنتي در ايران هم زماني استفاده مي شود كه خانم ها براي امري مهم و يا ديدار و يا مناسبتي خاص مي روند و در حج كه بالاترين اين مناسبت هاست ، پسنديده ترين حجاب ها ، همان حجاب برتر است كه با پوشش غالب بانوان نيز همخواني دارد.

زنان ايراني در عربستان سعودي با چادرهاي مشكي شناخته مي شوند و به جهت رعايت بيشتر حجاب ، مورد احترام و تكريم بسيار قرار دارند.

در شهرهاي مقدس مكه مكرمه و مدينه منوره كمتر خانمي از حجابي به غير از چادر استفاده مي كند . خانم هاي ايراني كه توفيق تشرف پيدا مي كنند ، عموما چادر مشكي خود را علاوه بر چادر نماز در اين سفر الهي همراه دارند.

"فارسي " زبان دوم در مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) و مکه مکرمه

حضور گسترده زائران ايراني در مکه مکرمه و مدينه منوره "فارسي " را به زبان دوم اين دو شهر مقدس ، مبدل ساخته است.

درفصل عمره و در گردشي در سطح شهر مدينه علاوه بر زائراني که به صورت فردي و يا خانوادگي درزيارت و يا آمد و شد هستند ، گروههايي از زائران را نيز مي توان ديد که با هم مشغول زيارت و يا گردش و خريد مي باشند و به فارسي وبعضا با گويش هاي رايج ايراني سخن مي گويند.

چنين حضور گسترده اي موجب آن شده است تا اگر نگوييم همه ، اغلب صاحبان فروشگاهها و مغازه هاي بزرگ و کوچک در مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) و مکه مکرمه به عنوان يک نيازاساسي براي ارتباط گيري با زائران ايراني زبان فارسي را ياد بگيرند و يا از فارسي دانهايي که عموما افغاني و يا تاجيک هستند ، استفاده کنند.

"حاج آقا بفرماييد " ، " حاجيه خانم بفرماييد " را هر زائر ايراني در عبور از خيابانهاي مدينه منوره و مکه مکرمه و از مقابل فروشگاهها و مغازه ها مي شنود که از او براي خريد دعوت مي شود.

" طاهر" که پدرش اهل "گوراب " در تاجيکستان است ، مي گويد که بعد از مهاجرت پدرش به عربستان سعودي در مدينه منوره متولد شده است و چون فارسي مي داند توسط يک تاجر افغان براي کار در مغازه او در مقابل روزي 80 ريال سعودي - نزديک به 23هزار تومان - استخدام شده است .

طاهر ، زائران ايراني را "افرادي پولدار " و در عين حال علاقه مند به خريد توصيف مي کند .

وي مي گويد که مي دانم ايراني ها بعد از زيارت سوغاتي هاي بسياري مي خرند . آنها براي کوچک و بزرگ خانواده ، فاميل و حتي همسايه هاسوغات مي خرند.

" محمد صالح " اهل مصر يک سال و اندي است که در مدينه غرفه اي کوچک در بازار دستفروشان خيابان ملک خالد دارد . صالح که با عبور هر ايراني از مقابل غرفه اش از او براي خريد دعوت مي کند ، زبان فارسي را تا آن حدي ياد گرفته است که به او امکان مي دهد تا براحتي با زائران ايراني معامله کند و حتي "چانه " بزند.

صالح مي گويد که بازار چانه زني دراينجا خيلي داغ است ! وکمتر معامله اي بدون آن صورت مي گيرد .

زائران ايراني که به سرزمين وحي مشرف مي شوند بر طبق برنامه ابتدا به مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) مشرف مي شوند و سپس راهي مکه مکرمه شده و به زيارت بيت الله الحرام نائل مي آيند.

اين سفر شايد به دلايلي براي برخي زائران تکرار شدني نباشد و لذا توصيه مي شود تا زائران وقت خود را بيشتر به عبادت و زيارت اختصاص دهند وخريد سوغاتي را که ضرورتي در تهيه آن مي دانند ، به روزهاي آخر سفر اختصاص دهند که اخلالي در مناسک و زيارتهاي آنها بوجود نياورد و به علاوه در عزيمت آنها از مدينه به مکه و از مکه به جده مشکل ساز نباشد .

بر طبق برنامه ريزي صورت گرفته در فصل عمره سال 1387 روزانه سه هزار زائر ايراني وارد مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) مي شدند که چون يک هفته در اين شهر ساکن بودند ، بطور متوسط در هر روز نزديک به 28هزار زائر ايراني در مدينه مقيم بودند .

اغلب کالاهاي موجود در بازار مدينه منوره و مکه مکرمه ، کالاهاي بي کيفيت و يا با کيفيت پايين چيني است که با قيمتي به مراتب بالاتر از ايران فروخته مي شود ، ضمن اينکه همان کالاها ولي با کيفيت بالا و توليد داخل را مي توان دربازارهاي ايران تهيه کرد که به اقتصاد ملي نيز کمک مي شود.

و اما در ديگر سو در حرم شريف الهي نيز براي بسياري از زائران ايراني صحبت کردن ماموران سعودي به زبان فارسي امري جالب است اگرچه به دليلي که بعدا توضيح مي دهم / همين فارسي صحبت کردن گاهي باعث رنجش خاطر ! زائران ايراني و يا حتي بالاتر از آن سوء تفاهم نيز مي شود.

مامورين زن و مرد سعودي كه در مسجد الحرام و كنار بيت الله به هدايت زائران مي پردازند ، طي اين سالها آنقدر لغت و عبارت فارسي و حتي برخي مثل ها و كنايه هاي اين زبان را آموخته اند كه قادر شده اند تا با زئران ايراني صحبت كرده و آنها را براي قرار گرفتن در محل مناسب راهنمايي و در مواردي هم حتي به آنها اخم و تلخ ! كنند.

"خانم لطفا اينجا نماز نخوانيد "، "‌آقا برو اون طرف (آنهم با لهجه تهراني مخلوط با عربي !! )" ، " حركت كنيد ،‌ توقف نكنيد " ،" برو عقب ، عقب تر " عباراتي كاملا آشنا و گوش نواز در مسجد الحرام است كه از مامورين سعودي شنيده مي شود.

شنيدن اين عبارت از زبان خانم هاي مامور در بيت الله الحرام با شناختي كه از جامعه عربستان و محدوديتهايي كه خانم ها براي حضور در جامعه دارند ،‌ شايد بيشتر جلب توجه كند. اين خانم ها تماما روبنده دارند و فرض بر اين است با توجه به لهجه اي كه در صحبت آنها ديده مي شود عرب و عربستاني باشند .

نه مردان و نه زنان مامور سعودي در بيت الله الحرام حاضر نيستند در اين باره كه فارسي را حتي در همين حد از كجا ياد گرفته اند و آيا براي آموختن آن به كلاس رفته اند يا نه ؟ توضيحي بدهند و زنان آنان اصلا گفت و گو با مرد نامحرم را گناهي نابخشودني مي دانند.

فروشنده ها در بازارهاي دو شهر مكه و مدينه كه سر و كار زيادي با زائران ايراني دارند مي گويند كه اين زبان و بخصوص بحث هجاها در آن سخت ولي زبان شيرين و لطيفي است .

يك خانم كه با چادري سرتا پا مشكي با دو نشان برروي چادرش كه روي آن تعلق سازماني اش به اداره مسئول متولي امور حرمين شريفين ذكر شده ، ‌حتي آنقدر فارسي را خوب حرف مي زند كه قادر است با يك خانم ايراني بحث كند و از او بخواهد " در قسمتي بنشينيد كه خانم ها نماز مي خوانند اينجا براي همه مشكل است . شارع ( محل عبور)‌ است . نماز اشكال پيش مي آيد."

فارسي را اين مامورين چه در آموزشگاهي آموخته باشند و يا اينكه در تعامل با زائران ايراني ، ‌هنوز با بسياري از ظرايف و دقايق اين زبان و از جمله بار و معناي بافتي عبارات نا آشنا هستند و همين در موارد بسياري منجر به بروز سوء تفاهم هايي ميان آنها و زائران ايراني شده است .

بعثه مقام معظم رهبري در عربستان سعودي مي گويد كه اگر متوليان حرمين شريفين علاقه مند باشند اين نهاد آماده است تا براي مامورين سعودي در دو شهر مقدس مكه و مدينه كلاس هاي زبان آموزي دايركند.

حجت الاسلام والمسلمين حسيني شريف مسئول بعثه مقام معظم رهبري در عربستان سعودي مي گويد كه در صورت زبان آموزي مامورين ، گمان مي كنم آنها قادر خواهند بود تعامل بهتر و مثبت تري با زائران ايراني داشته باشند.

برخي ويژگيهاي ماه مبارك رمضان در مكه مكرمه و مدينه منوره

ماه مبارك رمضان در شهر خدا مكه مكرمه ، از ويژگيهاي زيادي برخوردار است كه عمده ترين و اساسي ترين آنها ، روزه داري در كنار حرم شريف الهي است.

از نگاه فرهنگي بايد گفت كه آيين سنتي ماه رمضان همپاي تمامي اعياد و آداب سنتي در جهان ماهيت فرهنگي به خود گرفته است. در هر گوشه اي از جهان كه مسلماني هست ، ماه رمضان در ظرف فرهنگ بومي آن منطقه قرار مي گيرد و آن چنان با سنت هاي محلي خو مي گيرد كه به سختي مي توان ماه رمضان را تنها يك مراسم ديني دانست.

سنت روزه داري در تلفيق با فرهنگ و سنت هاي اجتماعي در هر جامعه شكلي خاص به خود گرفته است، بطوريكه آداب روزه داري جزئي از نشانه هاي مردم شناسي يك ملت گرديده است.

با جستجو در ميان نوشته ها و نيز با دقت در مراسم استقبال از ماه مبارك رمضان و روزهاي روزه داري شامل سحر و افطار در عربستان سعودي كه مهد اسلام مي شناسيمش ، گوشه هايي از مردم شناسي آيين رمضان در اين كشور آنهم در دوره مدرنيته براي ما ترسيم مي شود .

يش از 18 ميليون نفر در عربستان امسال نيز از طريق پيغام متني تلفن همراه (اس ام اس)از حلول ماه رمضان مطلع شدند.

در اين پيغام با آرزوي خوشحالي و سعادت آغاز ماه رمضان اطلاع داده شده است.ازاين شيوه براي اطلاع رساني در مورد حلول ماه شوال وعيد فطر نيز استفاده مي شود .جامعه عربستان با آن كه به سرعت به سمت استفاده از فناوري روز پيش رفته ، اما به قواعد شرعي و سنت هاي خود پايبند است.

شهر مكه مكرمه طي سالهاي اخير بسرعت به عنوان يك شهر مدرن با ساختمانهاي بلند ، خيابانهاي عريض پر از خودرو ، مغازه هاي بي شمار و حتي رستورانهاي آمريكايي مك دونالد و يا پيتزا فروشي ها تغيير چهره داده است . دراين شهر تمامي رستورانها تا افطار بسته است و دراين ساعت همزمان با گسترانيده شدن سفره هاي افطاري در اغلب مساجد ، اين رستورانها نيز فعاليت خود را شروع مي كنند كه تا سحر ادامه مي يابد.

به مناسبت ماه مبارك رمضان روزنامه هاي عربستان نيز صفحه و يا صفحات ويژه ي را براي پاسخ به سوالات شرعي شهروندان در مورد ماه رمضان تدارك ديده اند.

امور خدماتي و اجرايي در مكه مكرمه از فروشندگي در مغازه ها گرفته تا خدمات شهري را كارگران خارجي و بيشتر بنگلادشي و اندونزيايي انجام مي دهند و يك كارگر خارجي ساده در اين شهر ماهيانه 500 ريال سعودي حقوق مي گيرد . اين كارگران عمده ميهمانان سفرهاي افطاري مساجد هستند كه وقت افطار پهن مي گردد تا روزه داران افطار خود را بگشايند و بلافاصله نيز نماز مغرب اقامه مي شود.

تلويزيون عربستان سعودي نيز كه قبل از ماه مبارك رمضان چند سريال خانوادگي عربي و غير عربي پخش مي كرد ،‌روزهاي ماه رمضان بيشتر به پخش اين نوع سريالها توجه نشان مي دهد. انحصار پخش برنامه هاي تلويزيوني با ورود تلويزيونهاي ماهواره اي و گسترده شدن آنها در عربستان سعودي نيز از ميان رفته است . در دو شهر مقدس مكه مكرمه ومدينه منوره آنتن هاي دريافت برنامه هاي ماهواره اي كه روي بام هر منزلي تقريبا ديده مي شود ،‌ دسترسي به بسياري شبكه ها را فراهم آورده است .

بر اساس تقويم عربستان سعودي ، دوشنبه 11 شهريور اول ماه رمضان المبارك سال 1429 هجري قمري خواهد بود. زائران سرزمين وحي نيز با شور و نشاط خاصي خود را آماده اين مهماني الهي مي کنند.

ماه رمضان در عربستان سعودي و بخصوص در شهرهاي مقدس مكه و مدينه با شكوه فراوان برگزار مي شود و براي اين منظور در سطح خانواده ها و نيز فروشگاههايي كه تامين نيازهاي روزه داران را برعهده دارند ، تحركات زييايي در استقبال از اين ماه خدايي صورت مي گيرد.

روزنامه هاي عربستان كه در مكه مكرمه نيز همزمان با ديگر شهرهاي بزرگ اين كشور توزيع مي شوند ،‌ اين روزها پر از آگهي هاي تبليغي در استقبال از ماه مبارك رمضان از سوي بنگاههاي اقتصادي ، فروشگاهها و بنيادهاي خيريه بسياري است كه در استقبال از اين ماه پر بركت حلول آنرا پيشاپيش تبريك گفته اند .

به مناسبت ماه رمضان هدايايي ميان مردم فقير و كم بضاعت توزيع شده و خودروهايي همه روزه اين كمك ها را به زائران در اطراف حرم شريف الهي نيز ارايه مي كنند كه بسته هايي از خرما از جمله اين هداياست .

افطار دادن و دعوت از روزه داران براي افطار كردن و حتي اصرار به آن به وقت افطار ، يكي از ويژگي هاي شهرهاي مقدس مكه و مدينه در ماه مبارك است .

در ماه مبارك رمضان بطور معمول در مساجد بزرگ عربستان سعودي نماز تراويح خوانده مي شود و جلسات قرائت قرآن به صورت گسترده داير مي شود.

با نزديك شدن به ماه مبارك رمضان ‌، افرادي كه روزه قضا و يا مستحبي در ماه شعبان دارند ،‌ اين روزها را روزه مي گيرند و در غروب و به هنگامي كه موذن بانگ الله اكبر از موذنه هاي مسجد نبوي (صلّي الله عليه وآله) ‌ درمدينه منوره و بيت الله الحرام در مكه مكرمه بر مي دارد ، سفره هاي بسيار افطار را مي توان شاهد بود كه در مسجد و بيرون از آن براي افطار روزه داران گسترانيده مي شود و بانيان آن آنقدر به ثواب اين كار اعتقاد دارند كه اگر دعوت آنها را براي افطاري نپذيري ، فوق العاده دل شكسته مي شوند.

در عربي به شيريني "حلويات "‌ گفته مي شود كه مصرف زيادي در ماه مبارك رمضان دارد و اين خاص كشور عربستان سعودي هم نيست و تقريبا در همه ي كشورهاي عربي و غير عربي ، شيريني هاي ماه رمضان طرفداران خود را دارد كه زولوبياي ايراني در اين ميان از شهرت جهاني برخوردار است .

در قناديهاي شهر مكه از اين نوع زولوبيا تهيه مي شود كه هر كيلوي آن معادل چهار هزار تومان به فروش مي رسد و طرفداران زيادي هم دارد .

نوعي آش عدس كه آنرا با روغن زياد مي خورند و شكلي از پتزاي محلي كه در آن مقدار زيادي زرده تخم مرغ و ادويه و مواد قندي بكار برده مي شود ، از ديگر غذاهايي است كه اگر چه در هر وقت سال در عربستان خورده مي شود ، ‌ولي در ماه مبارك رمضان غذاي ثابت همه ي سفره هاست .

عمره گذاري در ماه رمضان بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است . سعوديها در اين ماه تلاش مي كنند تا چنانچه عذري جدي نداشته باشند ،‌ حتما و حداقل يك بار عمره انجام دهند.

شيعيان هم به عمره گذاري در ماه رمضان بسيار اصرار دارند و توصيه شده اند . در منابع اهل سنت و شيعه احاديث و روايات بسياري درباره فضيلت عمره گذاري در ماه رمضان آمده است .

از امام جعفر صادق (عليه السلام) ‌نقل شده است كه فرموده اند: " عمره ماه رمضان برتر (عمره ها)‌ است."

آيا شود دوباره كه توفيق نصيب من شود.

رئوف پيشدار

14مرداد تا 14شهريور 1387