و من، نه حتي ذره اي در اين اقيانوسم

رئوف پيشدار

- ۴ -


خداحافظ شهر پيغمبر (صلّي الله عليه وآله)

از اينكه بايد پياده پيرمرد را به هتل برسانم ، عذرخواهي مي كنم . جوابم را با عبارتي به ظاهر ساده ولي بسيار عميق و پر نكته مي دهد : آقا جان ! اين سفر هرچه زحمتش بيشتر باشه اجرش بيشتره - به دلم زياد مي نشينه - همه عمر انتظار اين روزها را داشتم. ...

امروز بناست آخرين روز اقامت من در مدينه طبق برنامه قبلي باشد .

دو هفته اي را اگر عمري بود در مكه مكرمه خواهم بود و بعد ،‌ دوباره روزهايي كه بايد با آرزوي زيارت خانه خدا و حرم شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) ‌زيست ، ‌تا شايد سعادتي شود .

به زيارت رسول الله الاعظم (صلّي الله عليه وآله) ‌مشرف مي شوم. نمازهاي مستحبي بسياري دارم كه بايد بخوانم . موقع تشرف برگ كاغذي برداشتم و هر كس كه التماس دعا داشت نامش را نوشتم . آنهايي را كه بايد در مدينه براي آنها زيارت و يا نمازي بخوانم در يك ستون ، و آنهايي را هم كه امري در مكه داشتند در ستون ديگر نوشتم . بعضي ها هم زرنگي كرده اند و نامشان را تو هر دو قسمت نوشته اند ! كدام سوغاتي بالاتر و با ارزش تر از همين دعاها و نماز ها و قرائت قرآنها ؟

بارها فكر كرده ام كه چقدر خوب بود زائران ما به جاي وقت گذراني در بازارها و مغازه ها در سفرهاي حج و عمره و ديگر سفرهاي زيارتي ،‌ براي همه كساني كه التماس دعا گفته بودند ،‌ همين نماز ها و قرآن ها و دعاها را كه به نيت آنها ادا شده ، سوغات مي بردند .

بعد از زيارت حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) راهي بقيع شريف مي شوم . بين الحرمين مثل هر روز در اين ساعت هم شلوغ است. عده زيادي دستفروش در اين مكان بساط پهن كرده اند .

در گوشه و گوشه بين الحرمين كاروانهاي زائران ايراني و غير ايراني دوستدار اهل بيت (عليه السلام) مشغول عزاداري هستند . متاسفانه زائراني را هم مي بينم كه مشغول خريد از همين دستفروشها هستند . از انواع پارچه تا كفش و پتو! ترديدي ندارم كه يك جايي ! دلشان نمي خواهد زائران اولاد رسول الله (صلّي الله عليه وآله) ‌ در بقيع راحت به زيارت مشرف شوند.

پليس براي حفظ ظاهر هم كه شده هر از گاهي آنها را از جايشان تكاني ! مي دهد ،‌ اما برخوردي كه شايسته است و انتظار مي رود از آن ديده نمي شود. فراواني دست فروشان در بين الحرمين باعث اخلال در رفت و آمد زائران و خودروهاي خدماتي مي شود و در نتيجه دائما در محل نوعي جنگ اعصاب و تنش جريان دارد و اين همان چيزي است كه حس مي شود ، بعضي ها به هر دليل بدشان نمي آيد تا ادامه داشته باشد .

از چند روحاني كه دراين محل حضور دارند راهكار موضوع را مي پرسم و آنها همگي با تاكيد بر ضرورت حفظ حرمت بين الحرمين ، مسووليت برخورد با اين امر را متوجه زائران مي دانند كه در صورت خريد نكردن از آنها ،‌ دست فروشان توجيهي براي ادامه حضور در اين محل ندارند.

از حجت الاسلام "علي اكبر صالحي " روحاني كاروانهاي دانشجويي خواستم تا در اين باره اظهار نظر كند . او گفت :‌ چون دستفروشان با ايجاد مانع و سر و صدا مانع از ذكر و ياد خدا و بندگان صالح خدا مي شوند ، كار آنها بدون اشكال نيست و بهترين كار خريد نكردن از آنهاست .

درسالهاي اخير عده زيادي فارس زبان از افغانستان و تاجيكستان و نيز ديگر جمهوريهاي آسياي مركزي و قفقاز به عربستان سعودي كوچ كرده اند . بيشتر آنها در كارهاي اقتصادي خرد فعال هستند و برخي نيزكه با مساعدت دولت سعودي بوده است ، در مدارس ديني اين كشور تحصيل مي كنند. اينها عمدتا اهل سنت و حنفي مذهب هستند اما در مدارس ديني عربستان كه بيشترين جمعيت آن حدود 85 درصد اهل سنت و پيرو مذهب احمد بن حنبل هستند ، بيشتر روي انديشه ها، آرا و نظرات "محمد بن عبدالوهاب " كه به وهابيت شهرت يافته ، كار و تاكيد مي شود.

در بقيع باز هم مثل هر روز مبلغ وهابي مشغول سخنراني براي زائران اهل بيت رسول الله (صلّي الله عليه وآله) ‌ است .

شخصيت ها در هر مرام و مكتب و ملتي ،‌نماد هويت و فرهنگ آنانند. احترام به مزار و حضور در كنار قبر آنان، تقويت آن ايده ها و عقيده هاست . در تاريخ بشري بزرگترين ،‌ پرشكوهترين ،‌ مقدس ترين و آباد ترين ساختمان ها در هرجا مربوط به معابد و مساجد و زيارتگاهها بوده است . زيارتگاهها پيوند دهنده دل ها ،‌ تقويت كننده باورها و مظهر وفاق ملي بوده است .

رفتن به زيارت اوليا ،‌ بزرگان و حتي مردگان ،‌ امر تازه اي نيست كه برخي بي خبران آن را بدعت يا شرك مي پندارند .

در زمان حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) هم زيارت اهل قبور رايج بوده و رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ‌ اغلب براي زيارت قبر مادرش حضرت آمنه بنت وهب و يا پدرش عبدالله كه درود خدا بر آنان باد ،‌ مي رفت و دعا مي كرد و مي گريست .

نماز مي خواند و آن را بازسازي و مرمت مي كرد .در ابتداي هر سال ،‌ به زيارت قبور شهداي احد مي رفت ،‌ مكرر در قبرستان بقيع حاضر مي شد و براي مدفونين در آن دعا مي كرد .

از آن حضرت روايت است كه مي فرمود: " من زارني بعد وفاتي كمن زارني في حياتي و وجبت له شفاعتي ". هركس مرا پس از وفاتم زيارت كند ،‌ همچون كسي است كه در حال حيات مرا زيارت كرده و شفاعت او بر من لازم است .

در سيره حضرت زهرا (سلام الله عليها) ‌آمده است كه هر هفته به زيارت شهداي احد مي رفت و هر روز قبر پيامبراكرم (صلّي الله عليه وآله) ‌ را زيارت مي كرد.

زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ‌ فرض مسلماني و شرط ادب و مقتضاي عقل و فرمان عشق است . عده اي در يکي دو قرن گذشته با ايجاد شك ها و وسوسه ها و آشوب هاِي فكري ،‌ از مسائلي همچون زيارت انتقاد كرده و آن را با روح اسلام و توحيد ،‌ ناسازگار دانسته اند و محبان اهل بيت را متهم به افكار شرك آلود! كرده اند.

در بيرون بقيع پيرمردي را مي بينم كه به دشواري راه مي رود ، آفتاب سوخته و كمرش گوژ كرده است . خيلي خسته بنظر مي رسد . كارت شناسايي كاروانش را به هر كسي كه از آنجا مي گذرد ، نشان مي دهد تا شايد بتوانند به او كمكي براي يافتن هتل اش بكند. هتل او در جنوب بقيع قرار دارد و پيرمرد در شمال گورستان - بعيد مي دانم كه قادر باشد مسير را بيابد و يا آنقدر تمركز داشته باشد تا نشاني اي را كه به او مي دهم رد گيري كند. وظيفه خودم مي دانم كه او را تا كاروانش همراهي كنم . با اين سوال كه اهل كجايي ؟ و بعد با لهجه زيياي مشهدي كه گفت وقتي رفتم حرم آقا امام رضا (عليه السلام) ‌دعات مي كنم‌، با هم همراه شديم . تا رسيدن به هتل او ، بايد نيم ساعت و شايد يك كم كمتر پياده روي كنيم . از اينكه در مسير بواسطه يكطرفه بودن راهها ماشيني نمي رود و ناچاريم پياده برويم ، عذرخواهي مي كنم . جوابم را با عبارتي به ظاهر ساده ولي بسيار عميق و پر نكته مي دهد :

آقا جان ! اين سفر هرچه زحمتش بيشتر باشه اجرش بيشتره - به دلم زياد مي نشينه - همه عمر انتظار اين روزها را داشتم و...

هزاران نايب عشق

آنان كه رفته اند ، مي دانند ؛ آنان كه ديده اند ، مي فهمند و آنان كه بوده اند ،‌ چشيده اند شور و حال اين سفر را و اين گونه است كه وقتي به بدرقه زائر خانه خدا مي روي ،‌ او را مشتاق مي بيني و هنگامي كه به استقبالش مي روي ، شوريده اش مي يابي . ...

تا ساعتي ديگر بايد راهي مسجد شجره شوم كه قرار است در آن محرم شويم . حسي كه دارم مانند دانش آموزي است كه تا ساعتي ديگر قرار است در سخت ترين امتحان زندگي اش شركت كند. خدايا تو ياري ام كن تا در اين امتحان شرمنده نباشم . خدايا توفيق ده تا آن گونه احرام كنم كه تو مي پسندي و تو مي پذيري و بار خدايا ياري ام كن . پاكم بپذير و كمك كن تا پاك بمانم . مانند لباس احرامم سفيد ! و پاك از هر آنچه رنگ تعلق دارد جز تعلق به تو كه نهايت رنگي ! خدايا من را ميهماني شايسته در ضيافت رحماني ات بپذير .

بارالها تو آفريننده مني ، و من بنده تو ! خدايا به همه اسماءمباركت ، به همه صفاتت كه نهايت همه ي خوبي هاست ، من را آنطور در احرامم بپذير كه تو مي خواهي ! آمين يا رب العالمين

دل ما هميشه با مدينه و بقيع است . آخرين زيارت خود را انجام مي دهم و باز مثل بار اول در 13سال پيش از رسول الله الاعظم (صلّي الله عليه وآله) ‌استدعا مي كنم تا به حق خانم حضرت زهرا (سلام الله عليها) اگر عمري براي من هست باز هم زيارتش را نصيبم كند . آن سال از حضرت با همين قسم خواستم تا همراه با همسرمم اين توفيق را داشته باشم كه امسال و با كسب عنوان اول جشنواره بين المللي مطبوعات ايران و محبت بعثه مقام معظم رهبري اين سعادت ممكن شد.

دوستان هم قدم از راه مي رسند . برخي مثل من از هتل غسل كرده و احرام پوشيده اند تا در شجره محرم شوند . ساعت به سختي مي گذرد و من دلشوره اي بسيار عجيب دارم . پيوسته حمد و سپاس خداوندي را بر لب دارم . از دوستان بعثه مقام معظم رهبري در مدينه كه در طول دو هفته بسيارمحبت كردند ،‌ يك به يك تشكر و قدرداني مي كنم .

براي خداحافظي خدمت حاج آقاي نجفي مسئول بعثه مقام معظم رهبري در مدينه منوره مي رسم و ايشان ضمن اظهار لطف بسيار، جانمازي هديه مي كنند . از حضورشان خواهش مي كنم دعا كنند تا بتوانم احرامي شايسته ببندم .

15 كيلومتر فاصله هتل تا مسجد شجره را فقط اشك مي ريزم . يكبار ديگر به مدينه نگاه مي كنم

السلام عليك يا رسول الله (صلّي الله عليه وآله) ، السلام عليك يا بنت رسول الله يا ام المعصومين يا ام الشهدا يا خانم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) ، سلام بر شما يا ائمه بقيع ،‌ اي روح هاي پاك و اي جسم هاي پاك ، اي برگزيدگان خداوند

السلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته

به شجره كه مي رسيم بار ديگر سيل اشك است كه از چشمانم سرازير مي شود. خدايا ! بارالها آيا من شايستگي احرام كردن در محضر تو را دارم ؟ خدايا آيا من شايسته ميهماني درگاهت هستم ؟ و...

دوست بسيار گرانقدر و اهل علم و قلم حجت الاسلام و المسلمين گلزاده به ياري ام مي آيد . براي نيت احرام ياري ام مي كند. مي خواهم به نيت پدرم عمره كنم كه عمري با عشق به اهل بيت رسول الله (صلّي الله عليه وآله) زندگاني كرد اما اجل مهلت ديدار خانه يار را به او نداد .

بار ديگر وضو مي سازم و لباس احرام به تن مي كنم . دو تكه پارچه سفيد . يكي بر دور كمر و ديگري بر دوش ، همين ! و هر آنچه دنيايي است و به دنيا تعلق دارد را بايد از تن و روح و روان بيرون ريخت ، و نيت و تلبيه :

لبيك اللهم لبيك ، لبيك لاشريك لك لبيك ان الحمد و النعمه لك والملك لاشريك لك لبيك

حجت الاسلام گلزاده دائما مراقب نيت واعمال من در هر بخش از محرم شدنم هست . ترس و دلهره عجيبي دارم . قبل از نيت و گفتن تلبيه نماز مغرب را به امامت امام اهل سنت مسجد شجره مي خوانيم و در ادامه نماز عشا به امامت حجت الاسلام و المسلمين نجفي مسئول بعثه مقام معظم رهبري در مدينه منوره اقامه مي شود.

" آنان كه رفته اند ، مي دانند ؛ آنان كه ديده اند ، مي فهمند و آنان كه بوده اند ،‌ چشيده اند شور و حال اين سفر را و اين گونه است كه وقتي به بدرقه زائر خانه خدا مي روي ،‌ او را مشتاق مي بيني و هنگامي كه به استقبالش مي روي ، شوريده اش مي يابي .

و به راستي چه رازي در اين سفر نهفته كه چنين شور و اشتياقي را در دل يك انسان به وجود مي آورد ؟

شور و اشتياقي بي سكون كه روز به روز شعله ورتر مي شود!

چه زيباست اين اشتياق و چه تلخ است اين حسرت !

و حال يك قرار ؛ ميان من و تو كه عاشق و پيرو اوييم و امسال ، توفيق اين ديدار نصيبمان شده ؛ هر يك از ما يك نايب از جانب او درمكه و مدينه ؛ در طواف ؛ در سعي ؛ درحرم نبوي ، در بقيع و در ...

هر كس به اندازه وسعش و به وسعت عشقش ! تصورش را بكنيد : هزاران نايب عشق ! فرازي از مقدمه كتاب سفرنامه حج آقاي هدايت الله بهبودي به تقريظ مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي "

عمره از اعمال مستحبي است كه روايات متعددي از طريق شيعه و سني در استحباب و فضيلت آن ذكر شده است . وقتي از امام صادق (عليه السلام) درباره كلام خدا "الحج الاكبر" مي پرسند ، حضرت مي فرمايند حج اكبر، وقوف در عرفات و رمي جمرات است و حج اصغر ،‌ عمره است .

پيامبر هم در حكم عمرو بن حزم براي رياست نجران ، عمره را حج اصغر مي نامند .

رسول خدا درجاي ديگر مي فرمايد :" ... عمره همان حج اصغر است . يك عمره ، بهتر از دنياست و آنچه در آن است و يك حج بهتر ، بهتر از عمره است ."

و در جاي ديگري مي فرمايند :‌" هركس حج و عمره انجام دهد و گناه نكند ،‌بازمي گردد ،‌ مثل حالت روزي كه مادرش اورا به دنيا آورد ه است ."

در فضيلت كسي كه در عمره است نيز از پيامبر خدا نقل شده است :" چهار نفرند كه دعايشان رد نمي شود تا آن كه درهاي آسمان برايشان گشوده شود و دعاي شان به عرش برسد : پدر براي فرزند ، ستم ديده بر ستمگر ،‌ عمره گزار تا آن كه بازگردد و روزه دار تا آن كه روزه بگشايد ."

عبدالرحمن بن سمره مي گويد روزي حضور پيامبر خدا بوديم فرمود : ‌ديشب شگفتي هايي ديدم ! پرسيديم چي ديدي اي پيامبر خدا ؟ جان مان و خانواده و فرزندانمان فدايت ،‌براي مان بازگو .فرمود : مردي از امتم را ديدم كه مقابلش تاريكي و پشت سرش تاريكي بود ، ‌از سمت راست و چپ و از زير پايش ظلمت بود ،‌ عرق در تاريكي بود . پس حج و عمره او آمدند و او را از تاريكي رهانده ،‌ وارد نور كردند ."

زراه مي گويد به امام باقر (عليه السلام) گفتم : چه چيزي در فضيلت پس از حج است ؟ فرمود : عمره ي مفرده .

همانطور كه اشاره شد اصل عبادت عمره مستحبي بوده و تنها در صورت استطاعت براي حج و يا نذر و يا با سوگند خوردن به انجام آن و يا عهد و پيمان بستن با خداوند براي انجام آن واجب مي گردد. عمره مفرده را مي توان در تمام ماههاي سال انجام داد ، ليکن انجام آن در دو ماه رجب و رمضان نيکوتر است...

فضيلت عمره

1 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : در نامه اش به عمرو بن حزم، آنگاه كه او را به امارت نجران برگزيد، فرمود: عمره، حج اصغر است.

2 ـ عمر بن اُذينه: از امام صادق عليه السّلام درباره كلام خدا الحجّ الأكبر پرسيدم. فرمود: حج اكبر، وقوف در عرفات و رمي جمرات است و حج اصغر، عمره است.

3 ـ معاوية بن عمار: از امام صادق عليه السّلام درباره «روز حجّ اكبر» پرسيدم. فرمود: روز عيد قربان است و حج اصغر، عمره است.

4 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : بدان كه عمره، همان حج اصغر است و يك عمره، بهتر از دنياست و آنچه در آن است و يك حج، بهتر از عمره است.

5 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : پاداش حج، بهشت است وعمره، كفّاره هر گناه است.

6 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : عمره تا عمره ديگر، كفّاره (گناهانِ) ميان آن دو عمره است.

7 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : هركس حج يا عمره انجام دهد و گناه نكند، باز مي گردد، مثل حالت روزي كه مادرش او را به دنيا آورده است.

8 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : چهارنفرند كه دعايشان ردّ نمي شود، تا آن كه درهاي آسمان برايشان گشوده شود ودعايشان به عرش برسد: پدر براي فرزند، ستمديده بر ستمگر، عمره گزار تا آن كه بازگردد و روزه دار تا آن كه روزه بگشايد.

9 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : جهاد بزرگ و كوچك و ناتوان و زن ، حج و عمره است.

10 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : حج، جهاد است و عمره، مستحبّ است.

11 ـ جابر : از پيامبر صلّي الله عليه و آله درباره عمره پرسيدند كه آيا واجب است، فرمود: نه، ولي عمره انجام دادنتان برتر است.

12 ـ عبدالرحمن بن سمره: روزي در حضور پيامبر خدا بوديم. فرمود: ديشب شگفتيهايي ديدم! پرسيديم: چه ديدي اي پيامبر خدا؟ برايمان بازگو، جانمان و خانواده و فرزندانمان فدايت. فرمود: مردي از امّتم را ديدم كه مقابلش تاريكي و پشت سرش تاريكي بود، از سمت راست و چپش و از زير پايش ظلمت بود، غرق در تاريكي بود. پس حج و عمره او آمدند و او را از تاريكي رهانده، وارد نور كردند.

13 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : هركس به قصد عمره بيرون شود پس بميرد، تا قيامت براي او پاداش عمره گزار نوشته مي شود.

14 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله ـ وقتي عايشه به عمره مي رفت، به او فرمود ـ : پاداش تو به اندازه رنجي است كه مي بري و خرجي است كه مي كني.

15 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : عمره نسبت به حج، مثل جايگاه سر نسبت به پيكر و مثل

زكات (فطره) نسبت به روزه است.

16 ـ زراره: به امام باقر عليه السّلام گفتم: چه چيزي در فضيلت، پس از حج است؟ فرمود: عمره مفرده، سپس هرجا كه خواست، برود.

17 ـ امام كاظم عليه السّلام : خداوند، نماز واجب را با نماز مستحب (نافله) كامل ساخت و روزه ماه رمضان را با روزه مستحب، و حج را با عمره كامل نمود و زكات را با صدقه.

نكته

1 ـ شايع است هر گاه روز عرفه با جمعه مصادف شود ، حجّ آن سال ، "حجّ اكبر" ناميده مي شود . ولي در روايات اسلامي مستندي براي آن نيافتيم ، حجّ اكبر در لسان احاديث حجّ مشتمل بر وقوفين و مناسك مني است در مقابل حجّ اصغر كه به عمره مفرده اطلاق مي شود.

2 ـ «يوم الحجّ الأكبر» كه در آيه سوّم سوره برائت آمده است ، در بسياري از روايات تطبيق به «يوم النحر» شده و در برخي «يوم عرفه» ذكر شده است .

هرماه يك عمره

18 ـ امام صادق عليه السّلام : علي عليه السّلام مي فرمود: در هر ماه، يك عمره است.

19 ـ امام صادق عليه السّلام : سال، دوازده ماه است، براي هر ماه، يك عمره انجام مي شود.

20 ـ علي بن حمزه از امام كاظم عليه السّلام روايت كرده است : براي هر ماه ، يك عمره است . پرسيدم : براي كمتر از آن هم مي شود ؟ فرمود : براي هر ده روز ، يك عمره است .

بيان

علّامه مجلسي مي گويد: «ياران در اين مسئله، اختلاف نظر دارند. سيد مرتضي و ابن ادريس و محقق و گروهي ، پي در پي آوردن دو عمره را به هر گونه، روا دانسته اند و ابن ابي عقيل مي گويد: دو عمره در يك سال جايز نيست. شيخ در مبسوط مي گويد: كمترين فاصله ميان دو عمره، ده روز است و ابوالصلاح و ابن حمزه و محقق در كتاب النافع و علّامه در كتاب مختلف الشيعه، اين فاصله را يك ماه دانسته اند و مي توان در استدلال به روايات( 1 ) خدشه كرد كه صراحت در منع از تكرار عمره در يك ماه ندارند، زيرا ممكن است معناي اختصاص به يك ماه اين باشد كه انجام عمره در هر ماه، مستحب مؤكد است. [و سعي شود كمتر از اين نشود]».

صاحب جواهر نيز مي گويد: «كمترين فاصله ميان دو عمره، ده روز است و اين رأي مختار آن چه از تحرير نقل شده مي باشد.» تذكره، منتهي، ارشاد و تبصره است.

امام خميني قدّس سرّه مي فرمايد: «در مقدار فاصله ميان دو عمره اختلاف كرده اند. احتياط آن است كه در فاصله كمتر از يك ماه عمره را به اميد ثواب، بياورند».

فضيلت عمره در ماه رجب

21 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : برترين عمره، عمره رجب است.

22 ـ امام صادق عليه السّلام : عمره گزار، در هر يك از ماه هاي سال مي تواند عمره انجام دهد و برترين عمره، عمره رجب است.

23 ـ شيخ طوسي از امامان عليهم السّلام نقل كرده است: عمره ماه رجب، در فضيلت، پس از حج است.

24 ـ معاوية بن عمّار: از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: كدام عمره برتر است؟ عمره رجب يا عمره در رمضان؟ فرمود: نه، بلكه عمره در ماه رجب با فضيلت تر است.

25 ـ امام صادق عليه السّلام : اگر احرام بستي و از ماه رجب هنوز يك شبانه روز باقي است، عمره تو رجبيّه است.

26 ـ علي بن جعفر: از امام كاظم عليه السّلام پرسيدم: عمره رجب چيست؟ فرمود: هرگاه در ماه رجب احرام بستي ـ هر چند يك روز از آن باشد ـ عمره رجب را درك كرده اي، اگر چه در ماه شعبان برسي، چرا كه اگر در ماه رجب احرام بستي، عمره رجب است.

فضيلت عمره در ماه رمضان

27 ـ يوسف بن عبدالله بن سلام از مادر بزرگش ـ ام معقل ـ نقل كرده: چون پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله آخرين حج را انجام داد ، ما را شتري بود كه ابو معقل آن را در راه خدا قرار داده بود و به ما بيماري رسيد و ابو معقل از دنيا رفت و پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله براي حج بيرون آمد. چون از حجّ خود فارغ شد، خدمتش رسيدم. فرمود: اي ام معقل! چه شد كه با ما به حج نيامدي؟ گفتم: آماده شده بوديم كه ابو معقل از دنيا رفت، شتري داشتيم كه با آن به حج مي رفتيم. ابومعقل وصيت كرد كه در راه خدا مصرف شود. فرمود: چرا با آن شتر به حج نيامدي؟ حج هم راه خداست! پس حال كه حج با ما را از كف دادي، پس در ماه رمضان به عمره برو كه همچون حج است. پس ام معقل مي گفت: حج، حج است و عمره ، عمره است. اين را پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله برايم فرمود، نمي دانم كه آيا تنها براي من چنين است؟

28 ـ وليد بن صبيح: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: به ما چنين رسيده كه عمره در ماه رمضان با حج برابر است. فرمود: اين در مورد زني است كه رسول خدا صلّي الله عليه و آله به او وعده داد و فرمود: در ماه رمضان عمره بگزار، كه براي تو يك حجّ است.

29 ـ حمّاد بن عثمان: هرگاه امام صادق عليه السّلام مي خواست عمره برود، منتظر صبح روز بيست و سوّم ماه رمضان مي شد، آنگاه همان روز، احرام بسته بيرون مي شد.

30 ـ علي بن حديد: در سال 213 در ماه رمضان ساكن مدينه بودم. چون عيد فطر نزديك شد، به امام جواد عليه السّلام نوشتم و از او پرسيدم كه براي عمره ماه رمضان بيرون شوم برتر است، يا آن كه صبر كنم تا ماه به پايان برسد و همه روزه هايم را بگيرم؟ نامه اي به خطّ خويش برايم نوشت: رحمت خدا بر تو، پرسيدي كه كدام عمره برتر است، عمره ماه رمضان برتر است. خداي رحمتت كند.

عمره مفرده در ماه هاي حج

31 ـ پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله : كسي كه در ماه هاي حج( 2 ) عمره انجام دهد و برگردد و حج

انجام ندهد، اين عمره مفرده است و اگر حج انجام دهد، عمره اش تمتّع است.

32 ـ امام صادق عليه السّلام : امام حسين عليه السّلام در ذي حجّه عمره انجام داد. سپس روز ترويه (هشتم ذي حجّه) به سوي عراق حركت كرد، در حالي كه مردم به سوي مني مي رفتند و كسي كه نخواهد حج انجام دهد، عمره در ذي حجّه براي او اشكالي ندارد.

33 ـ امام صادق عليه السّلام : عمره مفرده در ماه هاي حج اشكالي ندارد. سپس به سوي خانواده خود بر مي گردد.

34 ـ عمره مبتوله (بريده) آن است كه شخص، خانه خدا را طواف كند و سعي و صفا و مروه انجام دهد و از احرام درآيد. پس اگر خواست همان ساعت برگردد، بر مي گردد و كوچ مي كند.

عمره هاي پيامبر صلّي الله عليه و آله

35 ـ امام صادق عليه السّلام : پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله سه عمره جدا جدا انجام داد: يكي عمره اي در ذيقعده كه از عُسفان احرام بست كه عمره حديبيّه است، يكي عمره اي كه از جُحفه محرِم شد كه عمره قضا بود، يكي هم عمره اي كه پس از بازگشت از جنگ حنين و طائف، از جعرانه احرام بست.

36 ـ ابن عبّاس: پيامبر صلّي الله عليه و آله چهار عمره انجام داد: عمره حديبيّه، عمره قضا در سال بعد، سوم از جعرانه و چهارم همراه با حجّ خود.

37 ـ ابو اسحاق: از مسروق، عطاء و مجاهد پرسيدم. گفتند: پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله در ذي حجّه پيش از آن كه حج بگزارد، عمره كرد. و از براء بن عازب شنيدم كه مي گفت: پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله دوبار در ماه ذي قعده پيش از آن كه حج گزارد، عمره كرد.

38 ـ محرّش كعبي: پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله ، شبانه به قصد عمره از جعرانه بيرون آمد.

شب به مكّه رسيد، عمره اش را انجام داد. همان شب بيرون شد و صبح در جعرانه بود، همچون كسي كه شب را آن جا باشد، هنگام ظهر فردا از وسط «سَرِف»( 3 ) بيرون شد، تا آن كه از راه اصلي آمد، راه جمع (مزدلفه) در ميان سرف. از اين رو عمره او بر مردم پوشيده ماند.

بيان

در باره تعداد و زمان عمره هاي حضرت رسول اكرم صلّي الله عليه و آله ، روايات مختلفي نقل شده است كه مي توان از مجموع آن ها نتيجه گرفت كه آن حضرت، سه عمره مفرده انجام داده است و رواياتي كه عمره هاي حضرت را چهار بار گفته اند، عمره حضرت در حجّة الوداع را نيز به آن ها افزوده اند و احاديثي كه آن ها را دو بار دانسته اند، تنها عمره هاي آشكار حضرت را بيان نموده اند. به عبارت ديگر حضرت پس از پيكار حنين، در شب از جعرانه به مكّه آمد و پس از انجام عمره به جعرانه بازگشت و صبح، مانند ديگران از خواب برخاست، از اين رو عمره ايشان بر بسياري پوشيده ماند.

محدّثان، بيشتر زمان وقوع عمره هاي حضرت را در ماه ذيقعده دانسته اند و برخي شوال و رجب را نيز افزوده اند.

پانوشت ها

(1) رواياتي كه براي هر ماه، يك عمره را جايز دانسته اند.

(2) ماه هاي حج عبارت است از: شوال، ذي قعده، ذي حجّه.

(3) سَرِف: جايي نزديك به تنعيم در ده ميلي مكّه است.

منابع حديثي اين بخش :

1) زائر- مجله ،حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت ويژه نامه زائران عمره 1387هجري شمسي

2) سايتهاي حديث و لبيك

موزه حرمين درمكه ؛ قرنها تاريخ اسلام در موزه اي جوان

" معرض عماره الحرمين الشريفين " يا موزه ساختمان حرمين شريفين در سال 1378 (1420 هجري قمري ) در مكه مكرمه بنيان نهاده شد . اين موزه در منطقه "ام الجود " و سر راه قديم مكه به جده و در كنار كارگاه پرده بافي كعبه واقع است.

موزه حرمين شريفين حاوي بخشي از نمادها و آثار تاريخي است كه در بازسازي و يا توسعه حرمين شريفين،‌ از اين اماكن خارج و در هفت بخش در موزه به نمايش گذاشته شده است .

قديمي ترين اثر موجود در اين موزه ستوني چوبي است كه در سال 65 هجري قمري (4 سال بعد از واقعه كربلا )‌در زمان حاكميت عبدالله بن زبير، ‌درون كعبه نصب شده بود .

كهن ترين اثر مربوط به مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌نيز در قديمي منبر اين مسجد است كه در سال 968 هجري شمسي ،‌ بر روي آن نصب گرديده بود .

نكته مهم در اين خصوص اين است كه خطاطي روي در به خط نستعليق است كه خطي فارسي مي باشد.

مصراع آخر (‌اثر كلك يساري زاده ) ‌گوياي آن است كه تهيه كننده كتيبه ، ايراني بوده و ديگر اين كه با اتصال حرف آخر مصرع هاي اول و حرف اول مصرع دوم ، ‌جمله " النصر موقوف لسلطاننا ايده الله بجاه الرسول " به دست مي آيد .

نكته ديگر در اين كتيبه ، ‌بيت ما قبل آخر آن است كه شاعر با هنرمندي هر چه تمام ، ‌بعد از آن كه تاريخ اين توسعه را با تشكيل عبارت " ‌النصر موقوف ..." بيان مي كند ،‌ همين تاريخ با عبارت ديگري (كه همان بيت ما قبل آخر است ) به نظم در مي آورد . مصراع اول (453) (قدس سرّه) مصرع دوم (805) = 1285

ستون هاي مقام

اين ستون در سال هاي 825 ش (850ق) و 888 ش(915ق) در مصلي (ساختمان مقام ابراهيم )‌نصب بوده است .

ستون سنگي

بعضي از ستون هاي سنگي يكپارچه كه از دوره هاي عثماني در مسجد الحرام به كار رفته در وقايع تاريخي نصب شده اند كه خلاصه آن واقعه و يا آيات قران و اسماي الهي بر روي آن ها حكاكي شده است كه مشابه آن اكنون نيز در مسجد الحرام به چشم مي خورد .

ستون فلزي

در قديم چراغ هاي روشنايي صحن مسجد الحرام را روي اين ستون ها نصب مي كردند ،‌ كه در عكس هاي موزه كاملا مشهود است .

چراغ هاي حجر اسماعيل

اولين بار در سال 1310 ش ( 1349ق )‌ شش چراغ برقي روي حجر اسماعيل نصب مي شود . چراغ موجود در موزه ، پيش از اين ، روي حجر اسماعيل قرار داشته است.

كتيبه هاي اسماي الهي و نام پيامبر (صلّي الله عليه وآله)

كتيبه هايي از اين دست در مسجد الحرام زياد بوده و در توسعه هاي مختلف آن رابرداشته اند.

تصاوير جايگاه نماز مذاهب اربعه

پيش از اين هر يك از مذاهب اهل سنت براي خود جايگاهي در مسجد الحرام داشته اند كه در آن ، نماز مي خواندند . به عبارت ديگر ، در مسجد الحرام چهار نماز جماعت به طور هم زمان برگزار مي شده كه به جهت وحدت مسلمانان ،‌اكنون تنها يك نماز جماعت در مسجد الحرام برگزار مي گردد.

در اين عكس جايگاه مذهب شافعي بالاي ساختمان زمزم ،‌ مذهب حنفي رو به روي حجر اسماعيل ،‌ مذهب مالكي رو به روي مستجار و مذهب حنبلي مقابل ضلع بين ركن يماني و حجرالاسود ديده مي شود.

لازم به ذكر است كه تلاش دولت ايران در حدود سال هاي 1123ش ( 1157قمري )‌ براي اختصاص جايگاهي مخصوص شيعيان با مخالفت شديد دولت عثماني روبرو شد.

منبر مسجد الحرام و در كنار آن باب بني شيبه نيز در نزديكي ساختمان زمزم به چشم مي خورد . اين جايگاه ها در سال 1336 هجري شمسي (1377 هجري قمري ) از صحن مسجد الحرام برداشته شدند.

قطعات پرده

در اين بخش ، ‌قطعه هايي از پرده هاي داخل و خارج كعبه ، از گذشته تاكنون عرضه شده است .

پرده داخل كعبه و ضريح مطهر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ‌در گذشته قرمز بوده اما اكنون به رنگ سبز است.

صندوقچه ها

دو صندوقچه در سال 1237 هجري شمسي (1275هجري قمري ) و نيز در دوران معاصر ساخته شد كه هر كدام مدتي درون كعبه بوده و وسايل شستشوي خانه خدا را در آن ها قرار مي داده اند . درتعميرات سال 1375 كعبه شريف به جاي آن ،‌يك صندوق سنگي در كنار ستون اول كعبه ساخته اند.

ناودان

در سال 990 هجري شمسي (1021 هجري قمري ) توسط سلطان عثماني ساخته شد . اين ناودان چوبي از بيرون طلا اندود و از داخل سرب اندود است و براي آنكه پرندگان روي آن ننشينند ،‌كناره هاي آن را ميخ زده اند .

قاب هاي حجر الاسود و كليد قديمي

در اين بخش از موزه چندين اثر قديمي وجود دارد ،‌مانند قفل و كليد قبلي در كعبه ،‌قاب هاي حجر الاسود ( كه به جهت محافظت از آن با استفاده از نقره تهيه مي شده است ) پايه ستون هاي داخلي كعبه ...

پرده در كعبه

براي اولين بار در سال 786 هجري شمسي (810هجري قمري ) پرده نقش دار جهت دركعبه تهيه شد . امروزه پرده در كعبه از پنج قطعه تشكيل شده است كه به آن " برقع " مي گويند . علاوه بر آيه الكرسي و 7آيه از قران كريم ، سوره هاي حمد و قريش نيز بر آن بافته شده است . ابعاد اين پرده 32/6 در 30/3 متر مي باشد .

كتيبه طلايي كه زير پرده مشاهده مي شود ، تا سال 1357هجري شمسي (1399هجري قمري ) بالاي در كعبه نصب بوده است .

در قديمي كعبه

اين در ،‌به سال 1323 هجري شمي (‌1363 هجري قمري )‌بركعبه نصب شد. در سال 1357 هجري شمسي (1399 هجري قمري )‌اين در و كتيبه بالاي آن را تعويض كردند و در قبلي به اين موزه منتقل شد . كتيبه بالاي دركعبه در همين موزه قرار دارد كه به آن اشاره شد .

پشت اين در ، ‌تصوير در اسبق كعبه مشاهده مي شود كه در سال 1014 هجري شمسي (1045هجري قمري ) بر روي كعبه نصب شد و تا سال 1323 هجري شمسي به مدت 309 سال در آنجا قرار داشته است .

اين در اكنون در موزه اي در رياض ( پايتخت عربستان )‌نگهداري مي شود.

ستون چوبي

اين ستون قديمي ترين اثر موزه است كه اكنون بيش از 1360 سال از عمر آن مي گذرد و تا چندي پيش (سال 1375هجري شمسي ) ، درون كعبه قرار داشت . ستون مذكور روي يك پايه سنگي نصب شده بود تا رطوبت هوا و... باعث خرابي آن نشود.

تصوير داخل كعبه

از سقف تا نيمه هاي ديوار داخلي كعبه با پرده سبز رنگ پوشيده شده است و درون آن سه ستون ديده مي شود. محفظه اي كه وسايل شستشوي كعبه در آن نگهداري مي شود ،‌ از سنگ ساخته شده و در كنار ستون اول كعبه قرار دارد . راه پله پشت بام كعبه درركن عراقي است كه درگوشه تصوير ديده مي شود . و در ورودي به راه پله با طلا زينت شده و به "باب الرحمه " نام گذاري شده است .

دستگاه بافت پرده خانه خدا

در گذشته پرده خانه خدا را به صورت دستي مي بافته اند . دستگاه ساده و قديمي بافت پرده اكنون در اين بخش از موزه نگهداري مي شود. در حال حاضر پرده كعبه با دستگاههاي پيشرفته بافندگي رايانه اي بافته مي شود.

بخش چهارم

تصوير مدينه

عباسيان جهت حفظ قبر عباس بن عبدالمطلب بنايي روي آن ساختند و از آنجا كه اين قبر در نزديكي مرقد ائمه (عليه السلام) قرا رداشت ، بقعه ياد شده قبور مطهر ايشان را نيز در برمي گرفت كه در سال 1304 هجري شمسي ( 1344 هجري قمري )‌توسط وهابي ها تخريب شد . رفعت پاشا د ركتاب "مراه الحرمين" آورده است كه مردم مدينه پنجشنبه ها به زيارت بقيع مي رفته اند و برروي قبور بقيع گل مي گذاشته اند . در ادامه مي گويد: شيعيان جهت ورود به بقعه اهل بيت (عليه السلام) با پرداخت مبلغي پول مي توانستند به زيارت ايشان بروند.

تصوير قبرستان معلي

در كتاب " صفحات من تاريخ مكه " آمده است كه مردم مكه روز يازدهم هر ماه قمري بر مزار ام المومنين خديجه كبري (سلام الله عليها) ‌حاضر مي شدند و از نذوراتي كه جهت شفاي بيماران و يا برآورده شدن حاجات تهيه مي شده ،‌استفاده مي كردند و اين همه غير از شب هاي جمعه است كه براي فاتحه خواني برمزار ايشان مي رفته اند . اين كتاب كه درسال 1264 هجري شمسي (1885هجري قمري ) نوشته شده است ،‌مي افزايد : برفراز قبر ايشان مصلايي بوده كه گنبد بزرگي نيز داشته است . اين گنبد در سال 922 هجري شمسي (950 هجري قمري )‌از سنگ قاحوط درست شده و برمزار ايشان نصب مي شود كه آن را از منطقه شميسي (حديبيه )‌واقع در جاده قديم مكه به جده آورده بودند . قبل از بناي اين گنبد ،‌يك تابوت چوبي بر روي مزار ايشان قرار داشته است . اين بنا نيز در سال 1304 (1344هجري قمري )‌بدست وهابي ها تخريب شد.

تصويري از ايام حج سال 1259 هجري شمسي

اين تصوير نماز جمعه روز 16ذيحجه سال 1297 هجري قمري (1259 هجري شمسي ) را نشان مي دهد. در اين تصوير مقام مالكي ،‌منبر مسجد الحرام ،‌مصلي ،‌باب بني شيبه ، پلكان ورودي كعبه ،‌ساختمان زمزم ،‌مقام شافعي و مناره باب علي (عليه السلام) ‌قابل مشاهده است.

بخش پنجم

قران هاي قديمي

در محفظه هاي اين بخش تصاوير برخي قرا نهاي قديمي موزه استانبول به نمايش گذاشته شده است ،‌از جمله اين تصاوير تصوير قراني است منسوب به دوران خليفه سوم كه با خط كوفي نوشته شده و به عنوان قران مرجع و اصلي ،‌به نقاط مختلف دنياي اسلام فرستاده مي شد . اين قران دراين بخش از موزه ‌داخل محفظه اي نگهداري مي شود.

تصاويري از كتابخانه هاي حرمين

در اين عكس ها ساختمان هاي اين دو كتابخانه ‌،‌مخزن كتاب هاي خطي و چاپي ؛‌سالن مطالعه و ... به چشم مي خورد. گفتني است كتابخانه حرم مكي سال گذشته از شارع منصور به شارع عبدالله خياط در عزيزيه منتقل شد و در‌آينده ،‌در محل مولد النبي (صلّي الله عليه وآله) ساختمان جديد اين كتابخانه اي به همين منظور احداث خواهد شد.

چراغ هاي صحن مسجد الحرام

روشنايي مسجد الحرام در گذشته در محدوده مطاف بوده كه با استفاده از روغن زيتون وشمع ، اين مهم انجام مي گرفت بعدها در سال 1218 هجري شمسي (1255 هجري قمري ) مادر سلطان حميد عثماني شش ستون فلزي به مسجد الحرام هديه مي كند كه سرآنها همانند شاخه هاي نخل آويزان بوده و در هر يك قنديل هايي جهت روشنايي صحن مسجد الحرام قرار داشته است . كمي بعد ،‌دور صحن مسجد الحرام به ستون هاي جلويي شبستان عثماني كابل هايي نصب مي شود كه از آن ها 1422 قنديل آويزان بوده است تا اين كه در سال 1299 هجري شمسي (1338هجري قمري ) براي اولين بار اطراف مطاف با چراغ هاي برقي روشن مي گردد. به مرور زمان ستون هايي در صحن مسجد الحرام نصب مي كنند كه چراغ هاي روشنايي به آن ها آويزان بوده است . نمونه هايي از آن ستون ها و چراغ ها ،‌اكنون در اين موزه به چشم مي خورد .

بخش ششم

نماد ( ماكت ) مسجد النبي

مساحت مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌در زمان پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) ‌3876 متر مربع بوده كه در طول تاريخ اسلام زير بناي آن به 400327 متر مربع افزايش يافته است . در اين نماد وضعيت كنوني مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌،‌موقعيت ساختمان قديم نسبت به ساختمان جديد و جهت قبله كه به سمت جنوب مي باشد ،‌قابل مشاهده است .

در سال 658 هجري شمسي (678 هجري قمري )‌براي اولين مرتبه برفراز مرقد شريف نبوي گنبدي بنا مي شود كه سمهودي نيز آن را توصيف كرده است. كنار گنبد نبوي گنبدي نقره اي رنگ مشاهده مي شود كه برفراز محراب عثماني در ضلع جنوبي مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌و بعد از محراب نبوي (صلّي الله عليه وآله) محراب سليماني قرار دارد .

مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌داراي 10 مناره است . در چهار طرف توسعه هايي كه تا عهده عثماني انجام گرفته 4مناره و در چهار طرف توسعه جديد 4 مناره احداث شده و 2مناره نيز مربوط به باب فهد ( ياهفت در شمالي مسجد النبي "ص")‌است كه به سمت كوه احد و حرم حضرت حمزه سيد الشهدا (سلام الله عليها) ‌باز مي شود.

رنگ سبز مناره باب السلام نشان دهنده آن است كه سرمبارك پيامبر اعظم (صلّي الله عليه وآله) به سمت غرب و پاهاي آن حضرت به سمت شرق و صورت مبارك ايشان به سمت جنوب ( در جهت قبله ) قرار دارد.

در عصر سلطان عبدالمجيد نماي حجره نبوي كه زائران مقابل آن مي ايستند با پنجره اي از مس زرد پوشانده شد كه برروي آن نوشته شده است : لااله الاالله الملك الحق المبين ، سيد نا محمد رسول الله صادق الوعد الامين " در همين زمان در زاويه شرقي حيات اول مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌ چند اصله درخت نخل و سدر و... كاشته مي شود . اين باغچه به دليل نزديكي به خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها) ‌" حديقه الزهراء" نام داشته است.

در شرق مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌ سه در وجود دارد . باب النساء ، باب جبرئيل و باب بقيع ، كه اين باب با كوچه اي به بقيع وصل مي شده و به كوچه بني هاشم معروف بوده است . در توسعه جديد ، در چهارمي جهت ارتباط راهروي طرف قبله و تردد امام جماعت ،‌رجال سياسي و يا جنازه ها ،‌جهت اقامه نماز ميت ايجاد شده است. گفتني است زير بناي مسجد الحرام 168/366 مترمربع و مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌ 327/400 متر مربع ، (مجموعا 495/766مترمربع تا سال 1385) مي باشد و حداكثر گنجايش حرمين دو ميليون نمازگزار است .

در قديمي منبر مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله)

اين در ،‌ به سال 998 هجري قمري (966هجري شمسي ) بر منبر مسجد النبي (ص )‌نصب شده بود.

باب مجيديه

اين در ، ‌از درهاي شمالي و اصلي مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌ است كه در زمان سلطان عبدالمجيد نصب شد.

سر در ورودي روضه منوره

اين سازه پيش از اين در ورودي روضه منوره در كنار محراب نبوي (صلّي الله عليه وآله) ‌ نصب بوده است .

بخش هفتم

نماد داخل چاه زمزم

چنان كه در اين نماد نيز مشاهده مي شود ،‌چاه زمزم تا عمق حدود 12متري ،‌سنگ چين شده است . در همين عمق ،‌ نقب هايي وجود دارد كه آب سفره هاي اطراف زمزم از آن ها مي جوشد.

متعلقات چاه زمزم

اولين بار سقاخانه آب زمزم در صحن مسجد الحرام بين ركن و مقام توسط عباس بن عبدالمطلب ساخته شد و سقايه العباس نام گرفت . بعدها در سال 65 هجري قمري ،‌هنگام توسعه ، آن را به شرق مسجد الحرام انتقال دادند و برروي آن گنبدي چوبي نصب كردند به نام " قبه العباس "‌در سال 252 هجري شمسي (259هجري قمري ) اين بنا با سنگ تجديد مي شود. در اين ايام كه فرزندان عباس عموي پيامبر دنبال اين ميراث خانوادگي نرفتند ،‌ ديواري دور چاه زمزم كشيده مي شود . به طوري كه هركس مي خواست از آن بنوشد ، مي بايست از اين ديوار بالا رود و بوسيله طناب و قرقره اي شبيه آنچه اكنون در موزه است ، از آن آب استخراج كند. در سال 1093 هجري شمسي (1126 هجري قمري ) در تجديد بناي دوباره "قبه العباس " آن را به صورت هشت ضلعي مي سازند در حالي كه قبلا به صورت مربع بوده است .

به مرور ايام كه ديگر از اين سقاخانه استفاده نمي شد ، از آن جهت نگهداري قران ها و كتاب هاي وقف شده براي طلاب علوم ديني استفاده مي شد تا اين كه در سال 1222 هجري شمسي (1259 هجري قمري )‌ يك كتابخانه كامل در محل آن تاسيس مي شود و همين كتابخانه بعدها گسترش يافته و اكنون در بيرون مسجد الحرام به اسم "‌مكتبه الحرم الملكي الشريف " شناخته مي شود.

سقاخانه هاي صحن مسجد الحرام در دهه هفتاد ،‌قرن 14هجري به 8عدد مي رسد و جهت استفاده و رفاه زائران ، در حدود سال 1334 هجري شمسي (1374 هجري قمري ) هم زمان با نصب اولين موتور آب روي زمزم ،‌ساختناني برفراز آن احداث شد ولي از آنجا كه در هنگام ازدحام طواف كنندگان اين بنا ،‌مانع طواف مي شد ،‌سال 1343 هجري شمسي ،‌زير زميني ساختند و اين تاسيسات را به آن جا انتقال دادند و در سال هاي اخير ،‌با اقبال گسترده تر مسلمانان ، باز هم به فضاي بيشتري براي مطاف نياز بود ،‌لذا در سال 1382 زير زمين را هم پوشاندند و به جاي ان در ضلع شرقي مسجد الحرام جايگاه ويژه اي را براي استفاده خيل عظيم زائران از آب زمزم احداث كردند كه اين غير از جايگاه هاي خاص زمزم در شبستان ها ي مسجد الحرام و طرف هاي مخصوص ( كلمن ) زمزم در جاي جاي مسجد الجرام است .

آب زمزم پس از استخراج به تصفيه خانه واقع در خيابان اجياد نزديك طريق دايري سوم پمپاژ مي شود و بعد از تصفيه در ساختمان خاص خنك كردن آب كه در نزديكي باب الفتح قرار دارد ،‌خنك شده دگر بار به مسجد الحرام منتقل مي شود . هر روز مقداري آب زمزم براي مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ‌با تانكر مخصوص حمل اب فرستاده مي شود .

برخي وسايل موجود در ويترين هاي اين بخش ،‌جهت استخراج زمزم استفاده مي شده اند . تعدادي ديگر نيز هنگام لايروبي زمزم از آن استخراج شده اند.

كتيبه هاي ساختمان زمزم

در قسمت هاي مختلف اين ساختمان كتيبه هايي شامل احاديثي از پيامبر اعظم (صلّي الله عليه وآله) پيرامون آب زمزم و نيز تاريخ ساخت و توسعه اين ساختمان و... نصب بوده است.

ساعت آفتابي

در حوالي سال 15 هجري شمسي (160 هجري قمري ) سمت چپ قبه العباس ساختمان ديگري ساخته مي شود "قبه الفراشين " نام مي گيرد و از آن جهت نگهداري وسايل نظافت مسجد الحرام استفاده مي شد تا اين كه در سال 1222 هجري شمسي (1259 هجري قمري )‌اين ساعت آفتابي را در اين ساختمان نصب كرده و كسي را آنجا مي گماردند تا ساعت را براي مردم بيان كند. اين بنا كه ديگر "‌قبه الساعه "‌نام داشت ،‌در سال 1261 هجري شمسي ( 1300 هجري قمري ) به همراه قبه العباس تخريب شد.

ساعت حميديه

اين ساعت در سال 1311 هجري شمسي ( 1352 هجري قمري )‌بالاي ساختمان حميديه ( فرمانداري مكه )‌به گونه اي نصب شده بود كه از داخل مسجد الحرام پيدا بود . اين ساعت و موتور آن كه با باز شدن فنر به وسيله وزنه كار مي كند ،‌ اكنون در موزه نگهداري مي شود.

آخرين تصوير

در اين تصوير كه حدود سال 1340 هجري شمسي گرفته شده ،‌احداث طبقه دوم مسجد الحرام و مسعي و مشعل هاي روشنايي صحن مسجد الحرام به چشم مي خورد . تمام صحن مسجد الحرام ، ‌جز مطاف و راه هاي ورود به آن شني بوده كه در عكس پيدا است.

و سپاس مخصوص خداوند ؛ كه پروردگار جهانيان است

[همچنان در مسجد شجره هستم . دوباره وضو مي سازم . اضطرابي شديد دارم . خداوندا ،‌بارالها ! تو بر كرده و ناكرده ما آگاهي ، تمني مي كنم من را در اين قامت و در احرام زيارت خانه ات به پاكي قلب و روح بپذير . ...

همچنان در مسجد شجره هستم . دوباره وضو مي سازم . اضطرابي شديد دارم . خداوندا ،‌ بار الها ! تو بر كرده و ناكرده ما آگاهي ، تمني مي كنم من را در اين قامت و در احرام زيارت خانه ات به پاكي قلب و روح بپذير .

به دور تا دور مسجد مي نگرم . همه آسماني هستند . مي خواهند باشند . و همه ضيوف الرحمان . ما همه يك آفريده داريم و خانه پدري ،‌خانه همه ي ماست . خدايا حج همه را مقبول و سعي مان را مشكور بدار . آمين .

دلهره اي شديدتر دارم . همه اش نگران مقبول بودن حج ام هستم . من اين حج را از كسي خواسته ام كه همه عمر هر آنچه از او خواسته ام اگر به خيرم بوده ، روا شده است ، و اگر نشده باور و اطمينان دارم كه به خير و صلاح من نبوده است .

حجت الاسلام و المسلين گلزاده به من براي احرام كردن آرامش مي دهد و نيتم را كنترل مي كند. نماز تهيت مسجد مي خوانم - نماز مغرب و عشار را هم به دنبال آن و حال سوار براتوبوس راهي مكه مكرمه هستيم . اتوبوس ها از همه سبقت مي گيرند . همه بايد تا آسمان روشن نشده است خود را به مكه مكرمه برسانند. 400 كيلومتر راه مقابل ما قرار دارد .بزرگراهي دو طرفه و در هر طرف پنج باند !

زائر شيعه نمي تواند به هنگام محرم بودن در زير سقف قرار گيرد و تنها در شب است كه اجازه اين كار را دارد . از اين اجازه زائران براي رسيدن به مكه با اتوبوس استفاده مي كنند و به همين دليل است كه در فصل عمره و تمتع هر شب مي توان زائران شيعه بسياري را ديد كه از ميقاتها به سو ي بيت الله الحرام در حركت مي باشند . اين عده اگر بخواهند در روز اين مسير را طي كنند بايد در اتوبوس ها و يا وسايل نقليه بدون سقف باشد كه چنين امري با توجه به دماي هوا در عربستان سعودي و عبور خودروها از كويرها بسيار سخت است.

راننده ها هر آنچه در توان دارند را روي پدال گاز وارد مي كنند. در تمامي طول راه فقط يك گشتي پليس را مي بينم كه خودروها را كنترل مي كند . نشانه اي از دوربين كنترلي هم من نديدم . مشهور است كه شهروندان عربستان بسيار به رانندگي با سرعت بالا علاقه مند هستند. از تعداد حوادث رانندگي دراين كشور اطلاعي ندارم .

بدنم بشدت سرد شده است . در اين گرماي هوا شديدا مي لرزم . كولر اتوبوس را كم مي كنم باز هم فايده اي ندارد. حجت الاسلام و المسلمين گلزاده با شوخي هاي متين و نشاط آور خود ، خستگي را از تن زائران مي گيرد و چند مساله در مورد احرام و زيارت خانه خدا را بازگوي مي كند. اولين تذكر او به كساني است كه با خانواده مشرف شده اند و حالا ديگر بايد متوجه باشند كه در احرام هستند و بايد محدوديت هايي را رعايت كنند.

يك معاون وزير علوم اين گونه مشرف شده است و با ما در اتوبوس همراه است .حاجيه خانم ما خوشبختانه با كاروان ديگري است .خرج خودش را خودش بر عهده دارد.

حجت الاسلام گلزاده از حجت الاسلام و المسلمين رضا مختاري صاحب تاليفات عديده و محقق شناخته شده مي خواهد تا ايشان نيز چند مساله را بازگو كنند.

شانس من در اين سفر ، همراه شدن با علمايي است كه از نوجواني با آثار آنها آشنا بوده ام و بهره ها برده ام و حالا توفيق درك حضوري محضرشان را دارم .

حجت الاسلام صالحي خوانساري سرما خورده و گلويش درد مي كند . وقتي به سمت شجره مي رفتم او نتوانست روضه اي بخواند . حال اظهار آمادگي كرده است تا سخناني داشته باشد . اول از همه مي گويد كه از خدا موقع احرام خواسته بوده تا حالش آنقدر خوب شود كه بتواند در راه براي زائران روضه بخواند و حالا احساس مي كند كمي بهتر شده است.

حاج آقا صالحي خوانساري با تلبيه گفتن شروع مي كند و در آخر هم روضه كربلا را مي خواند و يادآوري مي كند: آنكه حج خود را براي دين خدا ناتمام گذاشت ، حسين (عليه السلام) بود .

به زائران شامي داده مي شود . شام ماهي است و من اصلا دوست ندارم . نوشابه همراه غذا و بطري اي آب را مي نوشم . چشم هايم كم كم دارد گرم مي شود. خوابم مي آيد . روي صندلي دراز مي كشم . حوله احرام را كاملا به دور خودم مي پيچم تا شايد گرمم شود.

اتوبوس در يك پمپ بنزين مي ايستد و چند دقيقه اي گازوئيل مي زند . قيمت آنرا كه نگاه مي كنم حدودا 17 ريال مي شود . چند ليتر زده را دقت نمي كنم و در نتيجه نمي فهم قيمت هر ليتر گازوئيل در عربستان چقدر است . چند نفري از اتوبوس پياده شده اند تا بازگشت آنها دقايقي صبر مي كنيم .

راننده تذكر مي دهد كه مسافرين زودتر بيايند و نگران است كه هرچه زودتر به مدينه بازگردد تا همچنان به انتقال زائران بپردازد. در ماه شعبان هستيم و زائران بيشتري براي عمره گزاري آمده اند . در ماه رمضان عده آنها بيشتر خواهد شد و خيلي از بومي ها هم به عمره خواهند آمد و در اين ماه مي شود شرايطي مانند حج تمتع را در حرم و سطح شهر مكه مكرمه شاهد بود . دولت عربستان پيش بيني كرده در ماه رمضان هر روز يك ميليون نفر به مكه وارد و از آن خارج شوند. رمضان در اينجا بسيار با شكوه استقبال مي شود.

همه از رانندگي راننده بنگلادشي اتوبوس راضي هستند . مي گويند كه خوب رانندگي مي كند . چطور ؟ با سرعت بالا ! و فاصله ما با مكه كم و كمتر مي شود. در طول مسير جا به جا و نقطه به نقطه رستوران و پمپ بنزين و دستگاههاي خودپرداز ! بانكهاي سعودي ديده مي شود. نمي دانم آنها هم مي شود ساعتها در يك روز و يا چند روز تعطيلي پشت سر هم " خارج از سرويس"‌باشند و پول به مشتري درمانده ندهند ؟! در هر حال راننده هاي سعودي آنقدر به آنها و كارشان اطمينان دارند كه با كارت بانكهاي خود از خانه خارج و راهي جاده مي شوند كه اين قدر از اين به قول ما ايراني ها عابر بانك در جاده درست شده است .

قطرات آب سردي كه از داخل كانال كولر اتوبوس روي سرم مي چكد . خوابم را سخت تر كرده است . تا چشم هايم سنگين مي شود ، قطره آبي سرد ! بر سر و تنم مي چكد . هر كاري مي كنم دهانه كولر بسته نمي شود . بقيه هم خوابيده اند و نمي شود مزاحم كسي شد. از خوابيدن به صورت دراز كش روي صندلي منصرف مي شوم و روي يك صندلي قرار مي گيرم . چشم هايم گرم و گرم تر مي شود تا اينكه به يكهو در داخل شهري پر از نور و صدا و حركت چشم باز مي كنم .

اينجا مكه مكرمه است . هيچ غير مسلماني مانند مدينه البني (صلّي الله عليه وآله) ‌ حق ورود به اين شهر را ندارد . اين تذكر را زماني كه در جاده مي آمديم روي تابلويي ديدم .

مكه شهري كاملا كوهستاني است . از چند تونل و خيابان مكه مي گذريم تا مقابل هتل "دارهادي " محل بعثه مقام معظم رهبري متوقف مي شويم .

مدير و كاركنان ثابت هتل بلافاصله به استقبال مي‌ آيند . چاي آماده كرده اند و كارگران بنگلادشي هتل آماده اند تا وسايل را تحويل گرفته و به اتاق ها ببرند . اتاق من در طبقه نهم هتل قرار دارد و محلي كه دو هفته قرار است در آن كار خبري كنم در طبقه چهارم همين ساختمان .

حجت الاسلام و المسلمين مختاري اعلام مي كند كه مي خواهد براي انجام مناسك به حرم مشرف شود . من هم از فرصت استفاده مي كنم و از ايشان خواهش مي كنم من را نيز همراه خود ببرد . تا حرم راه زيادي نيست . حدودا چهار كيلومتر و از تونلي نيز مي گذريم كه نوشته شده است 1500 متر طول دارد.

در پايان تونل كه به پايانه مانندي ختم مي شود . اتوبوس از حركت مي ايستد . گلدسته هاي حرم شريف پيدا مي شود. سبحان الله - سبحان الله - ماشاالله

حجت الاسلام و المسلمين مختاري دعاي ويژه ورود را مي خواند و من هم آنرا تكرار مي كنم . كارهاي ساختماني گسترده اي براي توسعه حرم در جريان است . ما از سمت صفا و مروه مشرف مي شوم . خيلي خيلي شلوغ است . ساعت نزديك به يك بامداد است و شايد هم كمي از آن گذشته باشد . ساعتي در دست ندارم . مي خواهم زمان برايم بايستد . زيارت خانه خدا نهايت آرزوي من بوده است .

از سمت مروه به كساني كه در مسعي هستند مي پيونديم و به سمت صفا مي رويم . بين دو كوه صفا و مروه در پايين كوه 394 متر و در بالاي آن 420 متر فاصله است.

حضرت آدم (عليه السلام) زماني كه از بهشت رانده شد بر صفا فرود آمد و حضرت آدم (سلام الله عليها) بر مروه - و حضرت هاجر (سلام الله عليها) در طلب آب براي فرزند خود اسماعيل (عليه السلام) هفت بار مسير صفا و مروه را طي كرد تا به اذن الهي زمزم بارو شد و هنور هم زائران خانه خدا را سيراب مي كند .

شروع سعي بين صفا و مروه از صفا شروع مي شود و زائر بايد هفت بار اين مسير را طي كند .

صداي سنگين ثانيه هاي زمان را در قلبم كاملا حس مي كنم هر لحظه داريم به خانه خدا نزديك و نزديك تر مي شويم . سرم را به پايين انداخته ام از نگاه به خانه خدا شرم دارم . او ارحم الرحمين است . با تذكر جناب مختاري كه "‌كعبه پيش رو است " به سجده مي رويم . دلم مي خواهد با خداي خودم كلي راز و نياز كنم .

اينجا محل و زمان ، زمان عهد كردن است : خداوند اگر آن چيزي هستم و يا خواهم بود كه تو مي پسندي و قبو ل داري ، اجازه بده به خانه ات نگاه كنم در غير اين صورت ، خدا خودش مي داند كه به او چه گفتم و از او چه خواستم.

الله اكبر - الله اكبر - سبحان الله - ماشاالله كعبه پش روي من قرار دارد .

" سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو اي پيامبر ،‌ به نام خدا و به ياري او و ياري از خداست و خواست، خواست خداست ،‌ سلام بر رسول خدا و آل او ، سلام بر ابراهيم خليل الله و آلش ،‌ سلام بر پيامبران خدا و فرستادگانش و سپاس مخصوص خداوند ، كه پروردگار جهانيان است.