ق‍ل‍ب‌ زم‍ی‍ن‌‌
ف‍ه‍رس‍ت‌ ت‍ف‍ص‍ی‍ل‍ی‌ م‍ف‍اه‍ی‍م‌ آی‍ات‌ م‍رب‍وط ب‍ه‌ ح‍ج

محمد مهدی فیروزمهر

- ۲ -


زائران كعبه

* زائران خانه خدا داراى احترام و قداست ويژه در پيشگاه خداوند:

{ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً} .

(مائده : 2) * زائران كعبه (اعم از طواف گنندگان، معتكفان و نمازگزاران) داراى مقامى ارجمند در نزد خداوند:

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(بقره : 125) { وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(حج : 26) از اينكه پيامبرانى بزرگ همچون ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) مأمور آماده سازى خانه خدا براى زائران كعبه بودند، مى توان استفاده كرد كه زائران كعبه مقامى ارجمند دارند.

* ضرورت ايجاد امنيت براى زائران كعبه:

{ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ...} .

(بقره : 125) { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً...} .

(آل عمران : 96 و 97) { يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ...} .

(مائده : 2) * ضرورت آماده سازى خانه خدا براى زائران آن:

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(بقره : 125) { وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(حج : 26) از اينكه پيامبرانى بزرگ همچون ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) مأمور آماده سازى خانه خدا براى زائران كعبه بودند، مى توان استفاده كرد كه زائران كعبه مقامى ارجمند دارند.

* حالات سه گانه زائر حاضر در اطراف كعبه: طواف، اعتكاف (روى آوردن به كعبه همراه با توجه و مراقبت) و نمازگزاردن:

{ ...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(بقره : 125) { ...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(حج : 26) مرحوم طبرسى از برخى مفسّران نقل كرده است كه: مقصود از: { ...لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} سه گروه مختلف نيست، بلكه زائر خانه خدا وقتى طواف نمايد از «الطائفين» است و هرگاه در اطراف كعبه بنشيند (و به آن بنگرد) از «العاكفين» است و هنگامى كه نمازگزارد، از «الركّع السجود» خواهد بود. (مجمع البيان، ذيل آيه 125 بقره) * لزوم پرهيز از هتك حرمت زائر خانه خدا، حتى در صورت شرك و بت پرستى او:

{ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً} .

(مائده : 2) در شأن نزول آيه آمده است كه: گروهى از مشركان براى عمره و زيارت خانه خدا راهىِ مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام، اين آيه نازل شد. (مجمع البيان، ذيل آيه) جمله { ...وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ...} اين معنا را تأييد مى كند. البته اين يك دستور موقّت بود و در سال نهم هجرت، مشركان به حكم آيه 28 سوره توبه از نزديك شدن به مسجدالحرام ممنوع شدند.

زيارت كعبه

* كعبه، محل زيارت مكرر و پياپى مردم:

{ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ...} .

(بقره : 125) «مَثابَةً» از ثوب، به معناى رجوع كردن است و مثابه بودن خانه خدا معنايش اين است كه مردم مكرر به آنجا رجوع مى كنند. (ر.ك: مجمع البيان، ذيل آيه) * تصميم پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) و ياران او به زيارت خانه خدا در سال ششم هجرى و ممانعت مشركان از آن:

{ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ...} .

(فتح :25) * زيارت كعبه در دو شكل حج و عمره:

{ ...فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ...} .

(بقره : 158)

رؤياى زيارت كعبه

* رؤياى پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) در باره ورود به مسجدالحرام و زيارت كعبه توسط وى و يارانش (درسال ششم هجرت):

{ لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ...} .

(فتح : 27) * شك و ترديد منافقان در مورد صادق بودن خواب پيامبر(صلى الله عليه وآله) در باره زيارت كعبه و انجام عمره و تأكيد خداوند بر حقانيت و تحقّق آن:

{ لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ...} .

(فتح : 27) مفسّران نقل كرده اند كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) در سال ششم هجرت، پيش از حركت به سوى حديبيه، در عالم رؤيا ديدند كه مسلمانان وارد مسجدالحرام شدند. حضرت خوابش را براى ياران گزارش كردند و آنان خوشحال و اميدوار شدند كه در آن سال وارد مكه خواهند شد، اما پس از حركت به سوى حديبيه و منتهى شدن اين سفر به صلح حديبيه و بازگشت مسلمانان به مدينه، بدون زيارت كعبه، منافقان گفتند ما نه وارد مسجدالحرام شده ايم و نه عمره انجام داده ايم و در پى اين گونه شبهه افكنى هاى آنها، آيه فوق نازل شده است (مجمع البيان، ذيل آيه) * صلح حديبيه تدبير خداوند و زمينه ساز تحقّق رؤياى پيامبر(صلى الله عليه وآله) در باره زيارت كعبه و ورود مؤمنان به مسجدالحرام با امنيت و آرامش:

{ لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً} .

(فتح : 27)

سابقه تاريخى كعبه

* كعبه نخستين خانه بنا شده براى مردم جهت عبادت و پرستش خداوند:

{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ...} .

(آل عمران : 96) اين برداشت بر اساس ظاهر آيه و طبق رواياتى است كه مى گويد موضعِ كعبه اوّلين نقطه از زمين بود كه بر روى آب آشكار شد و زمين از آنجا گسترش يافت و نيز طبق رواياتى است كه پيدايش كعبه را مرتبط و مقارن با هبوط آدم(عليه السلام) به زمين مى داند. (مجمع البيان، ذيل آيه; الحج و العمرة فى الكتاب و السنة، ص76، ح133) * وجود كعبه در زمان آدم(عليه السلام) و برپايى حج در آن، توسط وى:

{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ...} .

(آل عمران : 96) از امام باقر(عليه السلام) پرسيدند آيا پيش از بعثت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) حج گزارده مى شد؟ حضرت فرمود: آرى... آدم، نوح و سليمان(عليهم السلام) در خانه خدا حج گزاردند... همانگونه كه خداى تعالى مى فرمايد: { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت...} (تفسيرعياشى، ج1، ص186، ح92) * وجود پايه ها و اساس كعبه پيش از بناى ديوارهاى آن توسط ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) :

{ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ...} .

(بقره : 127) از اينكه بالا بردن و ساختن ديوارهاى كعبه به ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) نسبت داده شده ولى بناى پايه و اساس به ايشان نسبت داده نشده، چنين بر مى آيد كه: اساس و پايه ها از دير باز وجود داشته است. اين برداشت را روايت امام صادق(عليه السلام) تأييد مى كند كه فرمود: «...خانه خدا چون درّ سفيدى بود، خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقى بود ... پس خداوند ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) را مأمور كرد كه كعبه را بر همان پايه هاى قبلى بنا كنند». (تفسيربرهان ،ج1، ص155، ح9) * وجود بقاياى كعبه هنگام اوّلين سفر ابراهيم(عليه السلام) به سرزمين مكه:

{ رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ...} .

(ابراهيم : 37)

سوگند به كعبه

* سوگند خداوند به بيت المعمور (كعبه):

{ وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ} .

(طور : 4) اين برداشت، بنابراين احتمال است كه مقصود از «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» كعبه باشد، آنگونه كه برخى از مفسران احتمال داده اند. (ر.ك: مجمع البيان ; الميزان، ذيل آيه)

شكل هندسى كعبه

* كعبه بنايى به شكل مكعب و داراى شش سطح مربع:

{ ...هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ... * جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ...} .

(مائده : 95 و 97) انتخاب نام «كعبه» براى خانه خدا، اشاره به شكل خاص هندسى آن است.

شايان ذكر است كه طبق روايتى، از امام صادق(عليه السلام) سؤال شد چرا كعبه را كعبه ناميدند؟ فرمود: براى اينكه مربع است. پرسيدند: چرا مربع شد؟ فرمود: براى اينكه در مقابل بيت المعمور قرار گرفته و آن مربع است. پرسيدند: چرا بيت المعمور چهارگوش شده است؟ فرمود: براى اينكه در برابر عرش قرار گرفته است. پرسيدند: چرا عرش مربع است؟ فرمود: براى اينكه كلماتى كه اسلام برآنها استوار است، چهار كلمه است و آن: «سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ للهِِ، وَ لا اِلهَ اِلاّاللهُ، وَ اللهُ اَكْبَر» است (علل الشرايع، ج2 ص398)

طواف كعبه

* طواف به گرد كعبه از واجبات الهى:

{ ...وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ...} .

(حج : 29) * ضرورت آماده سازى كعبه واطراف آن براى طواف:

{ ...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ...} .

(بقره : 125) { ...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ...} .

(حج : 26) * طواف كعبه عالى ترين عبادت براى افراد غير مجاور آن:

{ ...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(بقره : 125) { ...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(حج : 26) بيشتر مفسران «لِلطّائِفِينَ» را افراد غير مجاور كعبه و «الْعاكِفِينَ» را مجاوران آن دانسته اند (مجمع البيان ; جامع البيان، ذيل آيه 125 بقره) گروهى از مفسران بر اساس اين معنا گفته اند: اين دلالت دارد بر افضليت طواف بر نماز براى افراد غير مجاور با كعبه (تفسير كبير، ذيل آيه 125 بقره) * لزوم تقديم طواف بر نماز زيارت كعبه:

{ ...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(حج : 26)

غربت كعبه

* در غربت قرار داشتن كعبه پيش از سفر ابراهيم(عليه السلام) به مكه:

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ...} .

(بقره : 125) از برخى مفسران نقل شده كه در باره «طَهِّرا بَيْتِيَ» گفته اند: مقصود اين است كه خانه مرا از بت هايى كه بر در آن آويخته است تطهير نماييد. (مجمع البيان، ذيل آيه) اگر اين نقل صحّت داشته باشد، علاوه براينكه وجود كعبه را پيش از سفر ابراهيم اثبات مى كند، بيانگر اين است كه در آن روزگار كعبه محلّ زيارت و مركز بت و بت پرستان بوده است. همانگونه كه در روزگار جاهليت در درون آن، به تعداد روزهاى سال بت نگه داشته مى شد.

* قرار داشتن كعبه در هاله اى از غربت و مظلوميت در روزگار جاهليت و پيش از

ظهور اسلام

:

{ وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً...} .

(انفال : 35) { وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللهُ أَمَرَنا بِها...} .

(اعراف : 28) گروهى از مفسران گفته اند: «فاحِشَةً» در آيه بالا، اشاره است به عمل مشركان عصر جاهليت، كه با حالت عريان، كعبه را طواف مى كردند و مى گفتند: خداوند ما را به اين عمل فرمان داده است (ر.ك: مجمع البيان، ذيل آيه) و نيز ر.ك: «مناسك حج، طواف».

قبله شدن كعبه

* تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه (در سال دوم هجرت):

{ قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ...} .

(بقره : 144) * كعبه، قبله امت اسلام در هر مكان و در هر زمان:

{ ...وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ...} .

 

* كعبه قبله ميانه براى امت ميانه (امت اسلام):

{ سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها... * وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً} .

(بقره : 142 و 143) گويا معناى «كَذلِكَ...» اين است كه تغيير قبله در راستاى پديد آوردن امت وسط و ميانه است. در تفسير نمونه (ج1، ص483) آمده است: قبله مسلمانان قبله اى ميانه است; زيرا مسيحيان، تقريباً به سمت شرق مى ايستادند، به خاطر اينكه بيشتر ملل مسيحى در كشورهاى عربى زندگى مى كردند و براى ايستادن به سوى محل تولّد عيسى(عليه السلام) كه در بيت المقدس بود ناگزير بودند به سمت مشرق بايستند و به اين ترتيب جهت مشرق قبله آنان بود، ولى يهود كه بيشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر مى بردند و به سوى بيت المقدس كه تقريباً در سمت غرب آنان بود، مى ايستادند و به اين ترتيب، نقطه غرب قبله آنان بود امّا كعبه كه نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدينه) در سمت جنوب و ميان مشرق و مغرب قرار داشت يك خط ميانه محسوب مى شد.

* كعبه قبله مورد پسند و دلخواه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) :

{ قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ...} .

(بقره : 144) * خرده گيرى و شبهه افكنى سفيهان نسبت به تغيير قبله، از بيت المقدس به جانب كعبه:

{ سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها...} .

(بقره : 142) * مالكيت همه جانبه خداوند بر تمام جهت هاو مكان ها، مجوز تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه:

{ سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ...} .

(بقره : 142) * پذيرش كعبه به عنوان قبله به جاى بيت المقدس، امرى بس دشوار جز براى هدايت يافتگان:

{ ...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللهُ...} .

(بقره : 143) * تغيير قبله ازبيت المقدس به سوى كعبه، نعمتى بزرگ دررديف نعمت رسالت پيامبر(صلى الله عليه وآله) :

{ وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ...* كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ...} .

(بقره : 150 و 151) برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه «كاف» در «كما» براى تشبيه باشد، براين مبنا تغيير قبله، كه از آيه قبل به دست مى آيد «مشبّه» و ارسال پيامبر «مشبّه به» مى باشد و «تشبيه» مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن است.

* تعيين كعبه به عنوان قبله، حكمى حق(حكمت آميز و به جا) و از ناحيه خداوند:

{ وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ...} .

(بقره : 149)

آثار قبله شدن كعبه

* قبله شدن كعبه، زمينه ساز هدايت انسان ها به صراط مستقم:

{ سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراط مُسْتَقِيم} .

(بقره : 142) * قبله شدن كعبه به جاى بيت المقدس، سبب جدايى صفوف پيروان واقعى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از صفوف مدعيان پيروى:

{ ...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَيْهِ...} .

(بقره : 143) * تغيير قبله از بيت المقدس به جانب كعبه، منشأ اعتراض سفيهان و ايجاد سؤال براى شمارى از مؤمنان:

{ سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها... * وَ ما كانَ اللهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ...} .

(بقره : 142 و 143) بعضى از مفسّران گفته اند: پس از تغيير قبله، شمارى از مسلمانان گفتند: پس اعمالى كه به سمت بيت المقدس انجام داده ايم چه مى شود و آنهايى كه از دنيا رفتند تكليفشان چه خواهد شد؟! خداوند فرمود: «وَ ما كانَ اللهُ...» (مجمع البيان، ذيل آيه) نيز ر.ك: «فلسفه قبله شدن كعبه».

زمينه قبله شدن كعبه

* علاقه و انتظار پيامبر(صلى الله عليه وآله) ، زمينه تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه:

{ قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاهـا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِـدِ الْحَرامِ...} .

(بقره : 144) در شأن نزول آيه بالا گفته اند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بيشتر دوست مى داشت كه كعبه به جاى بيت المقدس قبله باشد. حضرت به جبرئيل فرمود: دوست دارم خداوند مرا از قبله يهود به غير آن برگرداند. جبرئيل گفت: من بنده اى همانند تو هستم و تو نزد پروردگارت گرامى هستى. پس، از او در خواست كن. جبرئيل به آسمان رفت و پيامبر(صلى الله عليه وآله) همواره به آسمان مى نگريست، به اين اميدكه جبرئيل خواسته اش را بياورد. در اين حالات بود كه آيه بالا نازل شد (مجمع البيان ،ذيل آيه).

سبب اينكه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به دنبال تغيير قبله بود، اين بوده است كه، از طرفى يهوديان از روى خرده گيرى مى گفتند: اين چگونه پيامبرى است كه دين مستقل ندارد و به طرف قبله ما نماز مى گزارد و از سويى مشركان مكه مى گفتند: او (پيامبر) از قبله آباء و اجدادى خود روى برگردانده و به طرف قبله يهوديان مى ايستد. لذا حضرت شديداً تمايل داشتند كه كعبه به جاى بيت المقدس قبله قرار گيرد تا بهانه از دست هر دو گروه گرفته شود.

فلسفه قبله شدن كعبه

* آزمودن مدعيان ايمان و اسلام و پيروى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) از فلسفه هاى تغيير قبله از بيت المقدس به سوى كعبه:

{ ...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَيْهِ...} .

(بقره : 143) * گرفته شدن بهانه از دست مخالفان و دشمنان، از حكمت هاى تغيير قبله از بيت المقدس به سوى كعبه:

{ وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ...} .

(بقره : 150) * اتمام نعمت خدا بر امت اسلام و رهنمون شدن آنان به خير و سعادت، از فلسفه هاى قبله قرار دادن كعبه به جاى بيت المقدس:

{ وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ... وَ لاُِتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ} .

(بقره : 150)

قبله شدن كعبه و اهل كتاب

* آگاهى پيشين اهل كتاب از حقانيت تغيير يافتن قبله مسلمانان ازبيت المقدس به سوى كعبه:

{ ...فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ... * الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ...} .

(بقره : 144 و 146) يك احتمال اين است كه ضمير«يَعْرِفُونَهُ» به قبله(امرالقبله)برگردد (مجمع البيان، ذيل آيه)

قداست كعبه

* كعبه، داراى شرافت و ارزش خاص در پيشگاه خداوند:

{ ...طَهِّرا بَيْتِيَ} .

(بقره : 125) { ...طَهِّرْ بَيْتِيَ...} .

(حج : 26) { فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ} .

(قريش : 3) از اينكه خداوند با ياى اضافه تشريفى «بيت» به «يا»ى متكلم، كعبه را خانه خود خوانده و نيز از اينكه خود را «ربّ» بيت (كعبه) معرفى كرده، استفاده مى شود كه كعبه در پيشگاه خداوند داراى ارزش و شرافتى خاص است.

* كعبه خانه مقدس و داراى حرمت ويژه:

{ ...وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ...} .

(مائده : 2) { جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .} .

(مائده : 97) { رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ...} .

(ابراهيم : 37) { وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ} .

(طور : 4) بنابراين احتمال، كه مقصود از «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» كعبه باشد، سوگند به آن بيانگر حرمت و قداست آن است.

* شكسته شدن حرمت كعبه از سوى مردمِ روزگار جاهليت، با انجام دادن امور لغو و بيهوده در اطراف آن، به عنوان عبادت:

{ وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً...} .

(انفال : 35) * شكستن حرمت كعبه با انجام امور لغو و بيهوده، سبب كفر و گرفتار شدن به عذاب سخت الهى:

{ وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَالْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِماكُنْتُمْ تَكْفُرُونَ} .

(انفال :35) * حرمت شكنان كعبه مورد تهديد خداوند:

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ... * اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ...} .

(مائده : 97 و 98) * هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن، در معرض عذابى سخت از جانب خداوند:

{ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول} .

(فيل : 5 ـ 1) * آشكار شدن هرچه بيشترِ قداست و عظمت كعبه براى مردم جزيرة العرب، پس از واقعه حمله فيل سواران و نابودى آنان:

{ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ...} .

(فيل : 1) { لاِِيلافِ قُرَيْش * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ...} .

(قريش : 4 ـ 1) * پاسداران حرمت كعبه بهره مند از مغفرت و رحمت الهى:

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ... * اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ} .

(مائده : 97 و 98) مى توان گفت «اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ...» تهديد است عليه حرمت شكنان.

و «وَ أَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» تشويق است به حفظ حرمت مقدسات.

* حرمت كعبه و محوريت آن براى قيام و قوام زندگى مردم، زمينه تفكر و شناخت علم بى نهايت خداوند:

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيمٌ} .

(مائده : 97)

راز قداست كعبه

* تأسيس كعبه بر اساس توحيد محض و به دور از هرگونه شرك و ناخالصى، رمز قداست و احترام آن در پيشگاه خداوند:

{ وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ...} .

(حج : 26) * خواست و تشريع خداوند منشأ قداست و حرمت ويژه كعبه:

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .} .

(مائده : 97)