ق‍ل‍ب‌ زم‍ی‍ن‌‌
ف‍ه‍رس‍ت‌ ت‍ف‍ص‍ی‍ل‍ی‌ م‍ف‍اه‍ی‍م‌ آی‍ات‌ م‍رب‍وط ب‍ه‌ ح‍ج

محمد مهدی فیروزمهر

- ۱ -


مقدّمه

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ...} ; «خداوند، كعبه ـ بيت الحرام ـ را وسيله اى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد.» (مائده : 97) افراد و اجتماعى داراى حيات انسانى هستند كه قرآن بر افكار، رفتار و كردارشان حاكم و اين كتاب الهى امام و الگوى آنها باشد:

{ ...إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ * لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيّاً وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ} ; « (اين كتاب آسمانى) فقط ذكر و قرآن مبين است تا افرادى را كه زنده اند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد.» (يس : 69 و 70) امّتى به بهترين راهِ هدايت دست يافته است كه قرآن امام وپيشواى آن باشد:

{ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ...} ; «اين قرآن به راهى كه استوارترين راهها است هدايت مى كند.» (اسرا : 9) جوامعى از بيمارى روحى و روانى رنج نمى برند كه نسخه و دستور العمل آنان قرآن باشد:

{ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلاّ خَساراً} ; «و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى كنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى افزايد.» (اسرا : 82) ملّتى از ملل دنيا و جهان اسلام پويا، مطرح و زنده و نزد صاحب قرآن معروف و شناخته شده اند كه قرآن نزد آنان مهجور و متروك نباشد:

{ وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً...} ; «و پيامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من قرآن را رهاكردند». (فرقان : 30) و بالأخره افراد و گروهى از مردمان در تاريكى هاى شبهات فكرى و فرهنگى سرگردان و بى پناه نمى شوند كه چراغ هدايتشان قرآن باشد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ»(الكافي، ج2، ص598 ) . «هرگاه فتنه ها مانند پاره هاى شب تاريك بر شما روى آورد، بر شماباد به قرآن.» (الميزان، ج1، ص12) سالانه هزاران بلكه ميليونها انسانِ مؤمن از سراسر دنيا براى زيارت خانه خدا و انجام حج و عمره و زيارت قبور اولياى خدا رهسپار سرزمين وحى (مكه مكرّمه و مدينه منوّره) مى شوند تا شاهد بهره هاى سرشار مراسم و موسم حج ابراهيمى باشند. از زمان ابراهيم خليل(عليه السلام) تا كنون، كه بيش از چهار هزار سال مى گذرد، همواره حج و زيارت خانه خدا رايج و داير بوده است. آنچه از امور حج توسّط ابراهيم خليل(عليه السلام) پايه گذارى شده، در تاريخ، به «حج ابراهيمى» شهرت يافته كه ويژگى عمده آن عبارت است از منطبق و همسان بودن با فطرت و نياز واقعى انسان و پيراسته بودن از اوهام و خرافات كور و دست و پاگير; امّا به تدريج در كنار حجّ ابراهيمى به جاى آن، حج ديگرى پديد آمد كه نه منطبق با فطرت و نياز واقعى انسان بود و نه عارى از اوهام و خرافات. اين نوع حج در فرهنگ اسلامى، به «حج جاهلى» شهرت يافت. در اينجا مناسب است به چند نمونه از آموزه هاى حجّ جاهلى اشاره شود:

در حج جاهلى، به جاى خدا و توحيد، شرك و بت و انصاب محور بود. (حج :3 و .31) در حج جاهلى، حج گزار، لخت و عريان و با سوت و كف خانه خدا را طواف مى كرد. (اعراف : 28 ; انفال : 35) در حج جاهلى، كسانى كه محرم مى شدند، نمى بايست از در و راههاى معمول وارد خانه شوند، بلكه نقبى در پشت خانه مى زدند و از آن آمد و شد مى كردند و اين به عنوان يك كار نيك برايشان مطرح بود. (بقره : 189) در حج جاهلى، مشركانِ حج گزار پس از انجام حج، در سرزمينِ منا جمع مى شدند و به جاى ذكر خدا، به بيان آثار و مفاخر پدران خود مى پرداختند.

(بقره : 200) و...

در اينجا اين پرسش مطرح مى شود كه منشأ پيدايش اينگونه حج گزارى، چه بود؟ پاسخ قرآن كريم اين است كه چون آنها دستشان از وحى و معارف آسمانى تهى بود، به چنين حجّى روى آوردند; (بقره : 200) آنچه حجّ جاهلى را نسخ و حجّ ابراهيمى را احيا كرد، قرآن و سنتِ پيامبر(صلى الله عليه وآله) و تلاش جانشينان آن حضرت بود. امروز هم اگر در عرصه حج و ديگر عرصه هاى زندگى، از قرآن و سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و رهبرى امامان معصوم(عليهم السلام) فاصله بگيريم، مانند گذشتگان، به حجّ مرده و بى روح و حجّ جاهلى مبتلا خواهيم شد; چرا كه عمل هر فرد و جامعه اى، بازتاب شاكله و شخصيت (افكار و پندار و خُلق و خوى) اوست:

{ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ»; « (اى پيامبر) بگو: هر كس بر طبق روش و خلق و خوى خود عمل مى كند» (اسرا : 84) و از سوى ديگر، عمل پاك و طيّب، نشانه شاكله و شخصيت پاك و طيّب است و عمل پليد وخبيث، نشانه شاكله و شخصيت پليد و خبيث است:

{ وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً...} ; «سرزمين پاكيزه (و شيرين) گياهش به فرمان پروردگار مى رويد، اما سرزمين هاى بد طينت (و شوره زار) جز گياه ناچيز و بى ارزش، از آن نمى رويد» (اعراف : 58) بنا بر اين، افراد و اجتماعى كه داراى شاكله و شخصيت قرآنى (كه پاكترين و كامل ترين شاكله و شخصيت است) باشند، اعمالشان، و از جمله حجّشان، پاك و طيّب خواهد بود و به هر اندازه از قرآن فاصله بگيرند، به همان اندازه، داراى شاكله و شخصيت و به تبع آن، اعمال و رفتار پليد و خبيث خواهند شد.

تحوّل آفرينى از وجوه تشابهِ «قرآن» و «حج» است:

قرآن، نازل شد كه بناهاى فكرى و عملى فرسوده و كهنه بشرِ دور از معارف الهى را در عرصه هاى مختلف، از جمله در عرصه حج، ويران كند و به جاى آن، بناهاى فكرى و عملى كارآمد و نو بسازد و چنين كرد.

و حج، براى اين است كه حج گزار با حضور در مسجد الحرام و كنار خانه خدا و اماكن مقدس و با انجام مناسك حج، سازمان فكرى و عملى خويش را تغيير دهد و تعالى و تكامل بخشد كه از نمونه هاى تغيير و تكاملِ حاصل شده از حج، آنگونه كه قرآن(بقره : 203 ) و روايات گفته اند، اين است كه حج گزارِ واقعى، از حج بر مى گردد، بدون اينكه گناهى بر ذمّه اش مانده باشد و حج، تنها زمانى تحوّل آفرين است كه قرآنى باشد و حجّ قرآنى جز در سايه انس و الفت با قرآن حاصل نمى شود و انس و الفت با قرآن، ارتباط مستقيم و مكرر با اين كتاب نورانى است و از شروط ارتباط مستقيم با قرآن، دانستنِ زبان آن است كه اين شرط براى بسيارى از علاقه مندان به قرآن حاصل نيست; و لذا لازم است معارف قرآن در موضوعات مختلف; از جمله موضوع حج و امور مربوط به آن، به نحو شايسته تدوين شود و در اختيار عموم قرار گيرد و اين نوشته با تمام نقصى كه دارد، تلاشى است در اين راستا.

تذكر چند نكته:

1. در اين نوشته تلاش شده است، تمام معارف قرآنى، كه در ارتباط با موضوعِ «كعبه» است، يك جا گردآورى و طبقه بندى شود و براى آسانتر دست يافتن به مطالب، موضوعاتِ آن ـ جز مناسك حج كه به ترتيب واقعى، از احرام تا طواف نساء آمده ـ طبق نظام الفبايى تنظيم گرديده است.

2. افزون بر آنچه كه از صريح و ظاهر آيات مربوط به موضوع پيشگفته استفاده شده، برخى احتمالات تفسيرى نيز همراه با توضيح و ذكر منابع، منعكس گرديده است.

3. از روايات مربوط به معارف حج، تنها رواياتى مورد استفاده قرار گرفته است كه در تفسير آيات مربوط به موضوع بالا وارد شده و در آنها به نحوى به آيات مورد نظر، استشهاد و يا اشاره گرديده است.

4. براى اينكه استفاده از اين مجموعه براى همگان ميسور باشد، در موارد لازم، چگونگى استفاده مطلب از آيه مورد نظر، توضيح داده شده است.

5. در اين نوشته، از تفسير گرانسنگ «راهنما» بهره بسيار برده ايم. در برخى موارد متن و توضيح، عيناً از آن تفسير آمده و گاهى مطلب با اندكى تغيير و اصلاح، منتقل شده است.

آثار كعبه

* كعبه، داراى خير و بركت فراوان براى عموم مردم:

{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً...} .

(آل عمران : 96) * كعبه، مايه هدايت براى همه جهانيان:

{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ} .

(آل عمران : 96) هدايتگرى كعبه از آن رو است كه اين خانه در اصل براى پرستش خدا ايجاد گرديده و انواع مناسك و طاعات خدا در ارتباط با آن تشريع شده است و انسان بهواسطه پرستش خدا در اطراف و سمت كعبه و انجام آن مناسك و طاعات، به كرامت و قرب خدا و سعادت و بهشت دست مى يابد.

* كعبه، مايه پويايى و دوام زندگى و مانع هلاكت و نابودى انسان ها:

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... .} .

(مائده : 97) از اهل بيت(عليهم السلام) نقل شده است كه در تفسير آيه بالا فرمودند: «مادام كه كعبه وجود داشته باشد و مردم به سويش روند و حج بگزارند، نابود نمى شوند و هرگاه كعبه نابود شود و مردم حج را ترك كنند، نابود خواهند شد. (مجمع البيان، ذيل آيه) امام صادق(عليه السلام) فرمود: «لا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ»; «تا زمانى كه كعبه برپاست، دين نيز پايدار است.» (وسائل الشيعه، ج8 ، ص14) و نيز ر.ك : «نقش كعبه»

امنيت كعبه

* امنيت داشتن همه پناهندگان به خانه خدا، حتّى غير انسان ها:

{ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ...} .

(بقره : 125) { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً...} .

(آل عمران : 96 و 97) تقييد واژه «مَثابَةً» به وسيله «النّاس» و مقيّد نشدنِ «أَمْناً» با آن، گوياى اين نكته است كه در خانه خدا هركس و هر چيزى در امنيت است.

* ضرورت ايجاد امنيت براى حاضران در محيط خانه خدا و حراست آنان از هرگونه آسيب و گزند:

{ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ...} .

(بقره : 125) { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً...} .

(آل عمران : 96 و 97) برداشت، بنابراين احتمال است كه جمله خبريه در مقام انشا باشد.

* تعيين كعبه به عنوان محلّ امن براى همگان، نعمتى شايسته و بايسته به يادداشتن:

{ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ...} .

(بقره : 125) و «إِذْ» در اصل «و اذكر اذ...» و به معناى «به ياد آور هنگامى را كه...» است.

* امنيت كعبه، از آياتِ روشن الهى:

{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ... فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ...} .

(آل عمران : 96 و 97) مرحوم علاّمه طباطبايى، افزون بر «مقام ابراهيم»، «امنيت و حجّ خانه خدا» را هم از مصاديق «آيات بيّنات» مى داند. (الميزان، ذيل آيه) * امنيت و اقتصاد قريش، در سايه امنيت كعبه:

{ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول} .

(فيل : 5 ـ 1) { لاِِيلافِ قُرَيْش * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ * فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوع وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف} .

(قريش : 4 ـ 1)

ايجاد كعبه

* كعبه، خانه مقدّس و ايجاد شده از سوى خدا:

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ...} .

(مائده : 97) براى «جَعَلَ» در اين آيه، چند معنا ذكر شده است: بين و حكم، صير، خلق (روح المعانى، ذيل آيه)، و نصب (مجمع البيان، ذيل آيه). برداشت، بر اساس دو معناى اخير است.

فلسفه ايجاد كعبه

* شناخت هر چه بيشتر خدا و پى بردن به علم بى نهايتِ او، فلسفه ايجاد كعبه و قرار دادن آن به عنوان خانه مقدّس و مركز قيام و قوام زندگى مردم از سوى خداوند:

{ جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيمٌ} .

(مائده : 97) معناى اين آيه و وجه اين برداشت، با توجّه به آيه 12 سوره طلاق ـ كه به طور كلّى فلسفه خلقت را پى بردن به علم و قدرت بى نهايت خداوند معرفى مى كند ـ : { اللهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوات وَ مِنَ اْلأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ اْلأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْء عِلْماً }واضح و روشن است.

بانيان كعبه

* ابراهيم(عليه السلام) بنا كننده اصلىِ كعبه و اسماعيل(عليه السلام) ياور و كمك كار او در بناى آن:

{ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ...} .

(بقره : 127) عطف كردن فاعلى بر فاعلِ ديگر، پس از آوردن فاعلِ نخست و متعلّقات فعل ـ چنانكه در آيه بالا اين گونه است ـ مى تواند اشاره به تفاوت آن فاعل در انجام كار باشد. اين برداشت را، علاوه بر آيه 26 سوره حج، روايتِ امام صادق(عليه السلام)نيز كه فرمود: «ابراهيم(عليه السلام) خانه را بنا كرد و اسماعيل(عليه السلام) از ذى طوى سنگ آورد...» تأييد مى كند.

* توجه وخلوص كامل بناكنندگان كعبه (ابراهيم واسماعيل(عليهما السلام)) به خداوند، هنگام بناى آن:

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّناتَقَبَّلْ مِنّاإِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ} .

(بقره :127) * دعا و راز و نياز بانيان كعبه (ابراهيم واسماعيل(عليهما السلام) با خداوند، هنگام ساختنِ آن:

{ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ... * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ} .

(بقره : 129 ـ 127) * فرمان يافتن پيامبر(صلى الله عليه وآله) از جانب خداوند، بر يادآورى و بزرگداشت بنيانگذاران كعبه (ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام)):

{ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ ...} .

(بقره : 127) «و اذ» در اصل «و اذكر اذ...» بوده است.

* ابراهيم(عليه السلام) مجدّد و معمار بناى كعبه:

{ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ ....} .

(بقره : 127) { وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ...} .

(حج : 26) * تجديد بناى كعبه توسط ابراهيم خليل(عليه السلام) ، واقعه اى بس مهم و شايان ياد آورى:

{ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ ...} .

(بقره : 127) { وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ...} .

(حج : 26)

بناى كعبه

* كعبه بنايى ساخته شده بر اساس توحيد محض:

{ وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً...} .

(حج : 26) * كعبه بنايى ساخته شده بر اساس نقشه خداوند و معمارىِ ابراهيم(عليه السلام) :

{ وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ...} .

(حج : 26) * ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) برپاكننده ديوارهاى كعبه و سازنده آنها:

{ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ...} .

(بقره : 127) * دعا و درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) از خداوند، هنگام بناى كعبه:

1. پذيرش عمل بناى كعبه

2. رسيدن به مقام تسليمِ محض در برابر خدا

3. آموزش مناسك حج به آنان

4. پذيرش توبه ايشان

5. پديد آمدن امّتى فرمانبردار در برابر خدا، از ميان نسلشان

6. بعثت پيامبرى از ميان ايشان، به هدف تلاوت آيات الهى بر آنان، تعليم كتاب و حكمت به ايشان و تزكيه آنان:

{ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا... * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا... * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ...} .

(بقره : 129 ـ 127) * توجه ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) به اسماء و صفات الهىِ «رب، سميع، عليم، توّاب، رحيم، عزيز و حكيم»، در دعاهاى خود، هنگام بناى كعبه:

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُالْحَكِيمُ} .

(بقره :129 ـ 127) * كعبه، بنايى بر اساس تقوا، پاكى و به دور از هرگونه آلودگى هاى ظاهرى و باطنى:

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ...} .

(بقره : 125) { وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ ....} .

(حج : 26) ممكن است مقصود از تطهير خانه خدا، بناى آن بر اساس طهارت و به دور از هرگونه شرك و بى تقوايى باشد (مجمع البيان، ذيل آيه 125 بقره)

تطهير كعبه

* تطهير كعبه و مصون داشتن آن از هر ناپاكى و آلودگى، عهد و فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) :

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ...} .

(بقره : 125) * تطهير خانه خدا از لوث وجود مشركان، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) :

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ...} .

(بقره : 125) از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: «طَهِّرا بَيْتِيَ» يعنى مشركان را از خانه من دور كنيد. (تفسير قمى و مجمع البيان، ذيل آيه).

* ابراهيم خليل(عليه السلام) مسؤول اصلى توليت، تطهير و آماده سازى كعبه براى زائران:

{ وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(حج : 26) از اينكه در سوره بقره، حضرت ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) مأمور تطهير كعبه شدند و در اين آيه تنها ابراهيم خليل(عليه السلام)مأمور به چنين امرى شده، مى توان گفت كه: ابراهيم مسؤول اصلىِ اين كار و اسماعيل(عليه السلام) كمك كار او بوده است.

توطئه انهدام كعبه

* توطئه و لشگر كشى اصحاب فيل (ابرهه و ياران او) براى انهدام كعبه و عقيم ماندن آن از سوى خداوند:

{ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول} .

(فيل : 5 ـ 1) * ناكامى توطئه انهدام كعبه و نابودى لشكر فيل سواران، بهواسطه سنگ باران دسته هاى پرنده، واقعه اى شگفت آور و تأمل انگيز:

{ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول} .

(فيل : 5 ـ 1) * توطئه انهدام كعبه و شكست آن، امرى كاملاً معروف و شناخته شده براى مردم عصر نزول قرآن:

{ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول} .

(فيل : 5 ـ 1) از «أَ لَمْ تَرَ»; «آيانديدى»، استفاده مى شود كه اين ماجرا در آن عصر امرى مسلّم و شناخته شده بود.

جهانى بودن كعبه

* كعبه، خانه مقدس خدا و مركز جهانى براى عموم مردم و تمام قشرها و گروه ها، نه فقط براى مؤمنان:

{ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ...} .

(بقره : 125) { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ} .

(آل عمران : 96) { جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... .} .

(مائده : 97)

خدمتگزاران كعبه

* تطهير و مصون نگاه داشتن كعبه از هر ناپاكى و آلودگى، وظيفه خدمتگزاران كعبه:

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ...} .

(بقره : 125) { وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ...} .

(حج : 26) كار تطهير و... كعبه منحصر به جناب ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) نبوده; بلكه وظيفه همه خدمتگزاران كعبه است.

* مهيّا كردن و آماده سازى كعبه براى طواف كنندگان، معتكفان و نمازگزاران، وظيفه خدمتگزاران كعبه:

{ ...وَ عَهِدْناإِلى إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(بقره :125) { وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ... وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ} .

(حج : 26) * ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) دو خدمتگزار كعبه به فرمان خداوند:

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ...} .

(بقره : 125)

خدمتگزارى كعبه

* خدمتگزارى كعبه، منصبى الهى و امرى بس مهم:

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ...} .

(بقره : 125) از اينكه خدمتگزاران كعبه از سوى خدا تعيين شدند و به جاى «امرنا»، «عهدنا» به كار رفته است، استفاده مى شود كه اولاً: خدمتگزارى كعبه منصبى الهى است و ثانياً: امرى مهم است.

از اينكه خدمتگزاران كعبه از سوى خدا تعيين شدند و به جاى «امرنا»، «عهدنا» به كار رفته است، استفاده مى شود كه اولاً: خدمتگزارى كعبه منصبى الهى است و ثانياً: امرى مهم است.

* خدمتگزارى كعبه عهد خداوند با ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) :

{ ...وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ...} .

(بقره : 125)