اينجا تا خدا فاصله اي نيست

رئوف پيشدار

- ۵ -


مسجد " ‌ذوقبلتين " نماد استقلال اسلام

دوست عزيز وگراميم آقاي " زارع زاده " كه مدينه را بخوبي مي شناسد امروز باني شده و ابتكار عمل به خرج داده است تا دوستان را به ديدار برخي مساجد تاريخي شهر مدينه النبي ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) ببرد .

دوستاني كه در اين ديدار همراه هستند همگي فرهنگي و يا فعال فرهنگي هستند . قرار حركت براي ساعت 6 صبح مقابل هتل گذاشته شده است كه هوا خيلي گرم نباشد .

ديدار ما از مشربه ام ابراهيم شروع مي شود .جايي نزديك بيمارستان فاطمه زهرا ( علیه السلام ) در شرق مدينه و محله اي كه شيعيان پيامبر اكرم عمدتا در زادگاه آن حضرت ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) با مشكلاتي خاص خود ، در محدوده زندگي مي كنند .

مشربه ام ابراهيم زادگاه حضرت ابراهيم ( علیه السلام ) فرزند رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) است . گفته اند كه ماريه قبطيه مادر حضرت ابراهيم  ( علیه السلام ) در اينجا زندگي مي كرده و خانه داشته است. ازآن خانه اينك هيچ نشاني باقي نمانده است .

در ادامه به ديدار مساجد سبعه مي رويم . در شوال سال پنجم هجري ، مشركان با همكاري يهود و با تلاش گسترده خود تمامي طوايف و قبايل موجود در شبه جزيره را عليه اسلام و مسلمانان بسيج كردند.آنان در نظر داشتند تا با يك هجوم همه جانبه ، مدينه را تسخير و اساس اسلام را براي هميشه براندازند؛ لذا تمامي گروهها، احزاب و قبايل را براي محاصره مدينه به حركت درآوردند. از آن جايي كه در اين جنگ ، تمامي احزاب و قبايل حضور داشتند آن را غزوه احزاب ناميدند.در اين ميان مسلمانان به پيشنهاد سلمان فارسي و موافقت پيامبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) به حفر خندق در اطراف مدينه پرداختند و از اين طريق سپاه مشركان را زمين گير كردند. به سبب اين تاكتيك ، نبرد ياد شده به جنگ خندق نيز مشهور گرديد . محاصره شهر نتيجه اي جز از دست دادن بزرگان و پهلوانان سپاه شرك - از جمله عمروبن عبدود كه توسط علي ( علیه السلام ) كشته شد - به دنبال نداشت و كفار پس از عدم دستيابي به اهداف خود ناچارا به مكه بازگشت . منطقه اين نبرد، مقابل كوه "سلع " در شمال غربي مدينه قرار داشت .مسير خندق نيز از نزديكي مسجد ذوقبلتين در غرب آغاز و به صورت نيم دايره اي با عبور از كوه سلع تا مسجد "عبير"  در نزديكي مسجد الاجابه كنوني امتداد مي يافت .به اين صورت نيمي از مدينه در محاصره خندق درآمد و كوه سلع نيز محل استقرار و جان پناه سپاهيان اسلام گرديد.پيامبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) پرچمي برفراز كوه سلع قرار داد .

فرماندهان و بزرگان سپاه در چند نقطه و دامنه اين كوه و در سنگرها نماز مي گذارند. بعدها به ياد جانفشانيهاي اين عده ، مساجدي در آنجا ساختند كه به نام آنها معروف شد. موقعيت اصلي مساجد مورد نظر، صرف نظر از تغييرات مختصري در فضاهاي مجاور، همچنان ، محفوظ مانده است .شايان گفتن است در تعداد آنها اختلاف است ؛ بعضي گفته اند يكي از مساجد تخريب شده و بعضي نيز مسجد ذوقبلتين را هفتمين آنها مي دانند.در حال حاضر شش مسجد در اين منطقه پابرخاست . از اين ميان شش مسجد فتح (احزاب)، مسجد علي( علیه السلام ) ، مسجد فاطمه ( علیه السلام ) ، مسجد سلمان فارسي ، مسجد ابوبكر، مسجد عمر (يعني مساجد سته) در اين منطقه مشخص اند و هفتمين مسجد را برخي مسجد عثمان مي دانند (كه تخريب شده) و بعضي مسجد ذوقبلتين.

در اين ساعت صبح شماري از كاروانهاي ايراني كه زائرانشان آخرين روزهاي اقامت درمدينه النبي ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) را مي گذارنند به ديدار محل آورده اند. دست فروشان بسياري دراين محل بساط كرده اند و چند نفري از آنها كه معلوم است احتمالا شب را هم آنجا گذارنده اند و يا اينكه صبح خيلي زود بساط كرده اند ، دركنار اجناس خود به  خواب رفته اند.

درب تمامي مساجد به جز يكي بسته است . مسجد حضرت زهرا ( علیه السلام ) و حضرت علي ( علیه السلام ) در يك سمت قرار دارد و مسجد فتح در بالاي بلندي – دورتا دور دو مسجد اول ديوار كشيده اند و امكان ورود به آنها نيست . روي در مسجد فتح نيز نوشته اند كه براي تعمير ! بسته است. مسجد عمر بازسازي شده است . براي آنكه زائران حتي در پياده رويي كه از مقابل مسجد حضرت زهرا ( علیه السلام ) مي گذرد تجمع نكنند و نماز نخوانند در آن كانتينري ! قرار داده اند و راه كاملا بسته شده است . نماز گزار اگر بخواهد در محل اين غزوه بزرگ نماز بخواند محلي جز همان يك مسجدي كه در آن باز است ، ندارد.

در ادامه به زيارت مسجد ذوقبلتين نايل مي آيم و دو ركعت نماز تهيت مسجد در آن مي خوانم .
پيامبر اكرم ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) در شانزدهم يا هفدهمين ماه از هجرت ، در ميان قبيله (بني سلمه ) و مسجد آنان به نماز ايستاده و به ويژه شبها از خداوند مي خواستند تا مسلمانان را از سرزنش يهود در پيروي از قبيله آنان يعني بيت المقدس برهاند. رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) هرگاه به نماز مي ايستادند، منتظر بود تا خداوند دعاي ايشان را مستجاب كند.

به روايتي روز دوشنبه نيمه ماه رجب ، ميان نماز ظهر، آيات تغيير قبله بر پيامبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) نازل شد: قد نري تقلب وجهك في السماء فلنولينك قبلة ترضاها فول وجهك شطر المسجد الحرام ،...

آن حضرت هنگام نزول اين آيات ، در حالي كه دو ركعت از نماز ظهر را اقامه فرموده بودند، به صورت نيم دايره اي برگشته و رو به سمت جنوب نمودند.
با اين چرخش 160 درجه اي ، مردان در مكان زنان يعني صفوف عقب و زنان در مكان مردان يعني در صفوف جلو واقع شدند و همراه رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) دو ركعت نماز باقي مانده را به سوي مسجد الحرام اقامه كردند. به سبب نزول اين آيات آن مسجد به (ذوقبلتين ) مشهور گرديد.

خبر نزول آيات تغيير قبله كه باعث خشنودي مسلمانان شده بود سريعا به مسجد قبا و مسجد النبي ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و ساير مساجد رسيد و مسلمانان نماز عصر خود را به سوي مسجد الحرام اقامه كردند. از اين رو تمامي مساجد مدينه در آن روز به دو قبله نماز خوانده شد. پس از آن ، محراب قبله هاي سمت بيت المقدس را بسته و به سوي جنوب ساختند. اين مسجد به سبب نزول آيات تغيير قبله و خوانده شدن يك نماز در يك زمان به دو قبله ، به ذوقبلتين مشهور شد. سرانجام تغيير قبله واكنشهاي زيادي بين منافقان و يهود به دنبال داشت . خداوند در آيه ديگري گفته هاي يهود و منافقان را از روي سفاهت ، ناداني و اغراض سوء خواند...

سيقول السفها من الناس .... (  بقره 142 و 143) مسجد ذوقبلتين در حرة سلع ، شمال غربي مدينه و غرب مساجد سبعه (كوه سلع ) قرار دارد.
به ياد آن حادثه مهم يعني تغيير قبله داخل شبستان مسجد آيات مورداشاره سوره بقره  بر ديوار شمالي يعني سمت چپ مدخل ورودي كنوني بوده كه قبلا سنگي به عنوان نشانه آن نصب كرده بودند. در سال 1398 قمري آن سنگ را برداشته و آيات تغيير قبله بر ديوار شمالي نگاشته شد. مساحت مسجد اكنون 3920 متر مربع است كه دو گنبد بزرگ به قطر 8/7 متر و ارتفاع 8/18 متر نيز بر آن استوار است .

اين چند نفر هميشه مزاحم

تمام ديشب به خاطر پريشان فكري با دشواري خوابيدم . پريشاني از دو مساله ، اول توهيني كه يك وهابي جوان در حرم رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) به يك ايراني شيعه كرد ، كه البته جواب خوبي گرفت و آن ارجاعش به خداي آيات مباهله بود و دوم ، مشاهده چند معتاد !!

بله معتاد آنهم  از نوع "اشغر آقا"  آنهايي كه ديگر حتي نياز به شناسنامه هم ندارد به عنوان زائر در مقابل هتلي كه محل اقامت ما نيز هست .

اين جماعت كه بنا بر اصل نياز هر كجا باشند زود همديگر را پيدا مي كنند ، يك جمع تشكيل داده بودند و در مقابل هتل با همان تيپ اشغراقايي شامل كمرهاي خم شده ، بيني ها افتاده – حلقه هاي كبود دورچشم – آب ريزش بيني و... .

خلاصه كاملا تابلو سيگار مي كشيدند و درباره يك " انگشتري " و جنس آن صحبت مي كردند. بد اقبالي صبح هم با من بود و اين چند نفر را روي ميز صبحانه هم ديدم . اين عده كه عادت به صبح زود بيدار شدن ندارند نمي دانم ساعت 8 صبح چطور توانسته بودند از جاي خودشان برخيزند.

با دوستي درباره آنها صحبت  مي كنم و اينكه چطور و از كدامين مرز توانسته اند با اين قيافه هايي كه معتاد بودن و به تبع آن درد سر ساز بودن در خارج از كشور را داد ، مي زند ، خارج شوند و اينكه آيا مامورين سعودي آنها را زير نظر ندارند تا وقتي كه كاملا توانستند همديگر را بشناسند و هسته بزرگتري شوند ، همه ي آنها را يكجا دستگير كنند كه بشوند موجبي براي وهن يك ملت ! و هدر رفتن انرژي نهادهاي ايراني كه به هر حال بايد پيگير سرنوشت آنها باشند . اين افراد را تا به اين حد تابلو !  كدام كاروان ثبت نام كرده و با خود همراه ساخته است ؟ چگونه زائران راضي شده اند اين افراد را به كاروان خود راه دهند كه هر لحظه نگاه به آنها ، حلاوت فوق العاده سفر را به كام آنها تلخ كند؟

عربستاني ها انكار نمي كنند كه در كشورشان معتاد دارند ولي در يك چيز حتي اگر ادعا شود ظاهري است ، جدي اند  و آن مبارزه با مواد مخدر مي باشد. عربستان قانون بسيار سختي عليه مصرف كنندگان ، حاملين و قاچاقچيان مواد مخدر دارد . زندانهاي طولاني مدت آنهم در زندانهاي بشدت غير قابل تحمل كه تحمل آن براي بسياري ها ممكن نبوده است و  جريمه ها ي مالي سنگين ، اقل مجازاتي است كه دراين كشور اعمال مي شود .

درعمره امسال 158 ايراني در مدينه منوره به جرم همراه داشتن مواد مخدر بازداشت شدند . در ميان اين افراد پيرمرداني هم بودند كه همه ي عمر ! مواد مخدر استعمال كرده بودند .  اينها هيچ كدام توضيحي قابل استماع براي پليس و دادگاه عربستان نبود و حتي اين افراد نيز به زندان  و جريمه مالي محكوم شدند . با آنكه با تلاش نهادهاي ايراني عده اي از اين افراد تا آخرين روزهاي دوره عمره آزاد شدند ،‌ولي همچنان عده اي از آنها در زندان مدينه محبوس هستند كه معلوم نيست تا كي بايد آنرا تحمل كنند كه به داشتن وضعيتي بسيار بد و نامناسب حتي در ميان عربستاني هم شهرت دارد.
 حاملين ايراني مواد مخدر و يا مشتقات آن كه در عربستان سعودي تاكنون بازداشت شده اند ، بزرگترين شانس شان اين بوده كه از ميان آنها فردي  قاچاقچي حرفه اي شناخته نشده است كه در آن صورت بايد منتظر مي شد تا در يك بعد از ظهر جمعه گردنش شمشيررا لمس كند و در ثانيه اي  از بدن جدا شود!

اين افراد عمدتا معتادين و يا بيماراني هستند كه براي مصرف شخصي مواد مخدر و يا داروهاي حاوي اين مواد را همراه داشته اند. با اين وصف طبق قانون هم در ايران و هم در عربستان سعودي با آنها قويا برخورد مي شود.

اين افراد اگر در ايران بازداشت شوند علاوه بر آنكه از سفر باز خواهند ماند ، بر طبق قانون به زندان و يا حتي مجازاتهاي بيشتر محكوم مي شوند و در مواردي حتي ممكن است حكم اعدام دريافت كنند و در عربستان نيز همين سرنوشت شايد هم شديدتر در انتظار آنها باشد.

بهترين و مفيدترين توصيه به اين افراد اين است كه ترك اعتياد كنند و يا اگر به هر بهانه اي قادر به آن نيستند ، از سفر پرهيز كنند كه در هر حال چه درايران و چه در عربستان بازداشت شود، مجازات سختي پيش روي آنها خواهد بود.

معتادين به مواد مخدر در ميان زائران بيت الله الحرام چه در دوران عمره و چه در دوره حج تمتع عده قابل توجهي نيستند اما همين عده بسيار كم و انگشت شمار هم بواسطه دردسرهاي بسياري كه براي زائران ديگر ، مديران كاروانها و نيز مسئولين نهادهاي ايراني فراهم مي كنند ، علاوه بر آنكه حلاوت سفر را بر خود و ديگران تلخ مي كنند ، توان فكري و فيزيكي بسياري را از مديران كاروانها و مسئولين نهادهاي ايراني كه ناچار به پيگيري وضعيت آنها هستند ، مي گيرند.

برطبق وظيفه قانوني ، نهادهاي ايراني مانند وزارت امورخارجه وظيفه خود را در قبال همه ي شهروندان ايراني انجام مي دهند اما اين به معناي آن نيست كه آنها قادر هستند موجباتي ويژه براي رهايي مجرمي فراهم كنند كه به قدر كافي در معرض اطلاع رساني و آگاه سازي در مورد پيامدهاي اقدام مجرمانه خود قرار گرفته و به علاوه با عمل مجرمانه خود موجب هتك حرمت شخصيت  و وجه ملي گرديده است.

هر كشوري براي خود قوانين و مقررات ويژه و خاصي را در مورد برخورد با مجرمان و قانون شكنان دارد. در عربستان سعودي علاوه بر قانون فوق العاده سخت گيرانه اي كه براي مبارزه با مواد مخدر وجود دارد ، قضات مختار به عمل به تشخيص خود در تعيين مجازات فرد مجرم هستند كه به طور معمول بسيار شديدتر و خشن تر از احكامي است كه در قانون پيش بيني و مقرر شده است . قضات سعودي براين باورند كه كشف مواد مخدر در نزد فرد ، خود سند و مدرك كافي دال بر مجرم بودن او مي باشد و از اين رو هيچ استدلال و بهانه اي مسموع نخواهد بود. برحسب قانون مبارزه با مواد مخدر سعودي ، زندانهاي طولاني مدت و جريمه بسيار سنگين كمترين مجازات فردي است كه مواد مخدر و يا مشتقات آنرا به هر شكل و ميزان همراه داشته باشد و به علاوه قضات مختارند كه حتي حكم گردن زدن فرد حامل را صادر كنند .

"حمرا الاسد" آزموني بزرگ براي مردان ثابت قدم

در ادامه ديدار از مكانهاي تاريخي مدينه النبي ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) امروز به ديدار منطقه " حمرا الاسد " رفتم ، جايي كه يكي از مهمترين غزوات در آن بوقوع پيوسته است .غزوه اي كه با آنكه طي آن جنگي صورت نگرفت ، اما نقشي بزرگ در پيروزي هاي بعدي مسلمانان داشت و به علاوه موجب آن شد تا شكست سنگين احد براي آنها تاحدودي قابل تحمل شود.

منطقه و کوه حمرا الاسد در مدینه منوره

چكاچك شمشيرها در آوردگاه احد خاموش شده است . از سپاه رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) عده زيادي شهيد و زخمي شدند و حضرت زخم هاي زيادي ديدند . نقل است كه امير المومنين حضرت علي ( علیه السلام ) با آنكه بيش از 70 زخم كاري بر تن داشت ، به محافظت از رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) مي پرداخت و اما در آن سوي ميدان ،پيكر شير خدا حضرت حمزه سيد الشهدا ( علیه السلام ) به روي زمين افتاده بود و فرشتگان براي غسل شهدا هبوط مي كردند . شب شانزدهم شوال سال سوم هجرت، شب بسیار دردناک و اسفباری بود . ناله ی زنان داغدیده از یک طرف ، ضجه ی مجروحان جنگی که خواب به چشم آنان راه نمی یافت از طرف دیگر، و احتمال حمله ی مجدد دشمن، دست به دست هم داده، محیط مدینه را محیط غم و اندوه، و محیط رعب و وحشت ساخته بود.

شب بعد از جنگ احد شب دردناك و پر اضطرابي بود مسلمانان پیش بیني مي كردند كه سربازان فاتح قریش بار دیگر به مدینه بازگردند و آخرین مقاومت مسلمانان را در هم بشكنند و شاید جسته گریخته خبر تصمیم بت پرستان به بازگشت، نیز به آنها رسیده بود و مسلما اگر بازمي گشتند خطرناكترین مرحله جنگ رخ مي داد. در این میان مجاهدان راستین كه به لطف پروردگار اعتماد داشتند و به وعده هاي پیغمبر نسبت به آینده دلگرم و مطمئن بودند ، در میان این اضطراب و وحشت عمومي ، خواب آسوده و آرام بخشي داشتند. آنها  در حالي كه لباس جنگ در تن آنها بود و سلاح در كنار آنها هر لحظه آماده دستور رسول خد( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) ‌بودند.

در اين ميان اما ، منافقان و افراد ضعیف الایمان و ترسو در میان انبوهي از افكار ناراحت كننده تمام شب را بیدار ماندند و بدون اینكه بخواهند، براي مؤمنان حقیقي پاسداري كردند، آیه 154 از سوره ی آل عمران ماجراي آن شب را تشریح مي كند و مي گوید:« ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً ». شب بعد از جنگ احد شب دردناك و پر اضطرابي بود مسلمانان پیش بیني مي كردند كه سربازان فاتح قریش بار دیگر به مدینه بازگردند و آخرین مقاومت مسلمانان را در هم بشكنند و شاید جسته گریخته خبر تصمیم بت پرستان به بازگشت، نیز به آنها رسیده بود و مسلما اگر بازمي گشتند ، خطرناكترین مرحله جنگ رخ مي داد.

این یكي از آثار مهم ایمان است كه مؤمن حتي در زندگي این جهان آرامش لذت بخشي دارد كه افراد بي ایمان یا منافق و یا ضعیف الایمان هیچگاه طعم آن را نمي چشند. سپس قرآن مجید به تشریح گفتگوها و افكار منافقان و افراد سست ایمان كه در آن شب بیدار ماندند پرداخته مي گوید: « یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ »: آنها در باره خدا گمانهاي نادرست همانند گمانهاي دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افكار خود احتمال دروغ بودن وعده هاي پیامبر را مي دادند و به یكدیگر و یا به خویشتن مي گفتند:« هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ ءٍ »: آیا ممكن است با این وضع دلخراشي كه مي بینیم پیروزي نصیب ما بشود؟ یعني بسیار بعید و یا غیر ممكن است، قرآن در جواب آنها مي گوید:« قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ »: بگو آري پیروزي بدست خدا است و اگر او بخواهد و شما را شایسته ببیند نصیب شما خواهد كرد.

آنها حاضر نبودند همه آنچه را در دل داشتند اظهار كنند زیرا مي ترسیدند در صف كافران قرار گیرند « یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَكَ ». گویا آنها چنین مي پنداشتند كه شكست احد نشانه نادرست بودن آئین اسلام است و لذا مي گفتند:« لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا »: اگر ما بر حق بودیم و سهمي از پیروزي داشتیم در اینجا اینهمه كشته نمي دادیم.

خداوند در پاسخ آنها به دو مطلب اشاره ميكند: نخست اینكه: تصور نكنید كسي با فرار از میدان جنگ و از حوادث سختي كه باید به استقبال آن بشتابد ميتواند از مرگ فرار كند، آنها كه اجلشان رسیده حتي اگر در خانه هاي خود بمانند به بستر آنها مي تازند و آنها را در بستر خواهند كشت« قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِی بُیُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ كُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلي مَضاجِعِهِمْ »

اصولا ملتي كه بر اثر سستي اكثریتش محكوم به شكست است بالآخره طعم مرگ را خواهد چشید چه بهتر كه آن را در میدان جهاد و در زیر ضربات شمشیر دشمن در حال مبارزه افتخار آمیز ببیند نه اینكه در خانه اش بر سر او بریزند و او را با ذلت در میان بستر از بین ببرند. دیگر اینكه باید این حوادث پیش بیاید و هر كس آنچه در دل دارد آشكار كند و صفوف مشخص گردد، و به علاوه افراد تدریجا پرورش یابند و نیات آنها خالص و ایمان آنها محكم و قلوب آنها پاك شود « وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فِی صُدُورِكُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِكُمْ ». در پایان آیه مي گوید:« وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»: خداوند اسرار درون سینه ها را مي داند و به همین دلیل تنها به اعمال مردم نگاه نمي كند بلكه مي خواهد قلوب آنها را نیز بیازماید و از هر گونه آلودگي به شرك و نفاق و شك و تردید پاك سازد.

پیامبر گرامی «ص» به دستور خداوند كه توسط جبرئيل امين ابلاغ شد ، برای تقویت روحیه ی شکست خورده ی مسلمانان و ارعاب دشمن، بامداد روز یکشنبه دستور داد که مسلمانان از مدینه به تعقیب دشمن بپردازند . گروهی که تخلف کرده و از شركت در جنگ احد سرباز زده بودند ، حق شرکت در اين عمليات تازه را نداشتند . پس از اندی لشکری از مجروحان و خستگان گرداگرد پیامبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) را گرفته و همگان تا نقطه ای به نام «حمراء الاسد- شير سرخ – به جهت شباهت كوه بزرگي در منطقه به شير و رنگ سرح سنگ هايش » که در هشت فرسنگی مدینه قرار دارد ، پیش رفتند . پیامبر در حالی که «ابن ام مکتوم» را نماینده ی خود قرار داده بود با یارانش سه روز ( دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه ) در آنجا اقامت گزید . وقتی از بازگشت دشمن به سوی مکه مطلع گردید، به سوی مدینه بازگشت.

البته ابوسفیان تصمیم بر حمله ی مجدد داشت ولی عوامل از خارج و داخل، او را از این حمله بازداشت. مقصود از عامل خارجی همان « معبد خزاعی » است که وی مشرک بود ولی تمام افراد قبیله ی « خزاعه » با پیامبر رابطه ی نیکو داشته و رازدار او بودند. « معبد » از مدینه به سوی مکه می رفت در « حمراءالأسد » با رسول گرامی « ص » ملاقات کرد وضع پیامبر و یاران او، عواطف انسانی معبد را تکان داد از این جهت رو به پیامبر «ص» کرد و گفت شما را در این حالت دیدن برای من سخت و گران است از خدا می خواهم تو را شفا دهد، وی که عازم مکه بود، در نقطه ای به نام « روحا » با ابوسفیان ملاقات کرد و مشاهده نمود که او تصمیم بر بازگشت به سوی مدینه دارد که ضربه ی کاری تر دیگری بر مسلمانان وارد سازد.

ابوسفیان که با معبد خزاعی که خود رئیس قبیله ی « خزاعه » بود آشنایی سابق داشت،  از او در باره پیامبر اسلام ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) سؤال كرد، او در جواب گفت: محمد را دیدم با لشكري انبوه كه تا كنون همانند آن را ندیده بودم، در تعقیب شما هستند و بسرعت پیش مي آیند!. ابو سفیان با نگراني و اضطراب گفت: چه مي گویي؟ ما آنها را كشتیم و مجروح ساختیم و پراكنده نمودیم، معبد الخزاعي گفت: من نمي دانم شما چه كردید؟ همین میدانم كه لشكري عظیم و انبوه، هم اكنون در تعقیب شما است!.

مقصود از عامل داخلی که مایه ی انصراف گردید «صفوان بن امیه بن خلف» است او خود یکی از سران قریش به شمار می رفت و پدرش « امیه بن خلف » در نبرد « بدر » کشته شده بود.  او به ابوسفیان گفت می اندیشم که در مصاف دوم، نبردی باشد غیر آنچه که دیروز دیدم اگر به مکه بازگردیم و به پبروزی نسبی خود اکتفا ورزیم، بهتر است، این گفتگوها سبب شد که وی از بازگشت مجدد به مدینه منصرف گردد و آیاتی در این زمینه فرود آمد: «  الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابهَُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنهُْمْ وَ اتَّقَوْاْ أَجْرٌ عَظِیم* الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِیل »؛ كساني كه دعوت خدا و پیامبر را بعد از اصابت زخم [در احد] گردن نهادند، براي نیكوكاران و پرهیزكارانشان پاداشي بزرگ است.* همان كساني كه وقتي مردم به آنها گفتند: مشركین در برابر شما گرد آمده اند، پس از آنان بترسید، [به جاي ترس ] بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس است و نیكو حمایتگري است .

ابو سفیان و یاران او تصمیم قطعي گرفتند كه به سرعت، عقب نشیني كرده و به مكه بازگردند و براي اینكه مسلمانان آنها را تعقیب نكنند، و آنها فرصت كافي براي عقب نشیني داشته باشند از جمعي از قبیله عبد القیس كه از آنجا می گذشتند و قصد رفتن به مدینه براي خرید گندم داشتند خواهش كردند كه به پیامبر اسلام ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و مسلمانان این خبر را برسانند كه ابو سفیان و بت پرستان قریش با لشكر انبوهي بسرعت بسوي مدینه می آیند تا بقیه یاران پیامبر( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) را از پاي در آورند. هنگامي كه این خبر، به پیامبر و مسلمانان رسید، گفتند: « حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِیلُ » :" خدا ما را كافي است و او بهترین مدافع ما است" اما هر چه انتظار كشیدند خبري از لشكر دشمن نشد، لذا پس از سه روز توقف، بمدینه بازگشتند.

• با استفاده از دايره المعارف طهور