عرشيان

سيد جعفر شهيدي

- ۳ -


مسجد فتح :

اين مسجد در شمال غربي مدينه در دامنه کوه سَلْع بر بلندي قرار دارد . در اين مسجد بود که رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) در جنگ خندق بر مشرکان نفرين کرد و آنان شکست خوردند . ( 1 )

مجلسي از تفسير علي بن ابراهيم آورده :

چون محاصره به درازا کشيد و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ناتواني اصحاب خويش ديد ، بر کوهي برشد که امروز مسجد فتح بر آن کوه است و از خدا ياري خواست و گفت :

اي فريادرس اندوهگينان ! و اي پاسخ گوينده بيچارگان ! اي زداينده اندوه هاي بزرگ ! تو مولاي من ، ولي من ، ولي پدران درگذشته من هستي ، غم و اندوه و غصه ما را بزداي ! و به توان و نيرو و قوت خود ، اندوه اينان را برطرف ساز . جبرئيل فرود آمد و گفت : اي محمد ، خدا گفته تو را شنيد و دعاي تو را پذيرفت و باد دبور را با فرشتگان مأمور ساخت تا قريش را پراکنده سازند . ( 2 ) نظير چنين دعا را احمد نيز در مسند آورده است . ( 3 )

اين مسجد در جنوب مسجد فتح و مشرف بر وادي بطحان است . گويند در مدت محاصره شهر مدينه در جنگ احزاب ، اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) در آن به عبادت مي پرداخته است . در نزديکي اين مسجد چند مسجد ديگر است که بنام مسجد فاطمه ( عليها السلام ) مسجد ابوبکر و مسجد عمر معروف است .

مسجد غمامه :

غمامه به معناي ابر است . واقدي نويسد : نخستين نماز عيد که رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به سال دوم هجرت در مدينه خواند در صحرا بود . عصايي را که نجاشي به زبير بن عوام

داده بود و او آن را به رسول ( صلّي الله عليه وآله ) هديه کرد با خود داشت .

رسول ( صلّي الله عليه وآله ) نماز را در صحرا خواند سپس در سده دوم هجرت آن نمازگاه را مسجد کردند . در سبب نامگذاري آن به غمامه نوشته اند : رسول خدا در آنجا براي باران دعا کرد و چون دعا خواند ابري پديد آمد و باران باريد . ( 4 )

مَشْرَبه اُمّ ابراهيم :

در سبب نامگذاري آن نوشته اند : ماريه قبطيه ، ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را در اينجا به دنيا آورد . نوشته اند رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در مشربه ام ابراهيم نماز گزارد . مشربه را چند معني است : زمين نرمي که در آن رستني رويد . صفه ، مشت که باآن آب نوشند ، آبشخور . و ظاهراً در اينجا به معني نخست است که بستاني بوده است و معروف است که پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آنجا خمره هاي آب نهاده بود تا از آن بنوشند .

تصوير ص117

مسجد سُقيا :

اين مسجد در نزديکي ميدان عنبريه است . گويند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) هنگام رفتن به بدر در آنجا نماز خواندند و دعا کردند ، سپس در آنجا مسجدي ساخته شد .

مسجد ابوذر :

اين مسجد در انتهاي شارع ابوذر فعلي است و اخيراً آن را کوفته و از نو با مساحتي بيشتر ساخته اند .

مسجد بني ظفر :

اين مسجد در جانب شرقي بقيع به طرف حَرّه غربي است . گويند پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با عبدالله بن مسعود و معاذ بن جبل و جمعي از صحابه در آن مسجد نشست و فرمود قرآن بخوانيد و چون قاري بدين آيه رسيد { فَکَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّة بِشَهِيد وَجِئْنا بِکَ عَلي هؤُلاءِ شَهِيداً } . رسول خدا گريست چندان که محاسن شريفش ترشد .

مسجد شمس :

يا مسجد ردالشمس . بعضي پنداشته اند اين مسجد همان مسجد فضيخ است ، ليکن چنين نيست ، چه ، مسجد فضيخ در عوالي در ناحيه حرّه شرقي است در حالي که مسجد شمس در قربان ، بين قبا و العوالي بوده است . در اين نقطه ، در فضايي که ميان چند درخت قرار دارد ، مخروبه است و مربع مستطيل که اطراف آن سنگ هاي سياه است و مانده ديوارهاي ويران شده . بعضي را گمان آن است که اين ويرانه همان مسجد شمس است ، ليکن به گمان اين بنده ، چنانکه آثار نشان مي دهد اين ويرانه اطُم بوده است و اطم خانه کوچکي است که از سنگ هاي سياه مي ساختند و چون چند خانه با هم يکجا و در حصاري محدود باشد آن را حصن ( قلعه ) گويند . شمار اين اُطم ها در مدينه بيش از صد بوده است که با گسترش شهر در طول تاريخ ، همگي از ميان رفته است . در فاصله دويست متر از شرق اين ويرانه ديواري است که روي آن مسجد شمس نوشته است و گمان دارم مسجد شمس همانجا بوده است . اما چرا مسجد را مسجد شمس گويند ، بر طبق آنچه شيعيان معتقدند و حديث هايي هم از جز شيعه درباره آن آمده ، خلاصه آن اين است که : سر رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) در دامن علي ( عليه السلام ) بود و به خواب رفت تا آفتاب پنهان شد . چون رسول از خواب بيدار شد وقت نماز عصر گذشته بود . رسول گفت : پروردگارا ! او ( علي ) در طاعت تو و پيمبر تو بوده است ، پس آفتاب را بر او برگردان . آفتاب برگشت تا علي ( عليه السلام ) نماز عصر خواند . ( 5 )

اما مؤلف کتاب تاريخ معالم المدينه مي نويسد : آن را مسجد شمس گويند چون بر تلّي بوده است و آفتاب به هنگام دميدن بر آن مي تافته است . ( 6 )

مسجد شَجره :

در فاصله يک فرسنگ و نيم از مدينه قرار داشته است که اکنون با گسترش شهر ، اين مسافت کمتر شده . چون درخت کُناري در کنار مسجد بوده است . اين مسجد به نام شجره معروف گرديده است . اهميت اين مسجد بيشتردر آن است که رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در حجة الوداع از آنجا محرم شد . هم اکنون حاجيان ايراني که پيش از اعمال عمره به مدينه مي روند ، در مسجد شجره احرام مي بندند . اين مسجد در سالهاي پيش بسيار محقر و خالي از نظافت بود . در نوسازي اخير ( از 1366 به بعد ) بر مساحت مسجد افزوده اند چنانکه گنجايش پنج هزار نمازگزار دارد . بيرون مسجد بيش از پانصد دوش حمام و بيش از سيصد و پنجاه عدد دستشويي ساخته شده است .

جز اين مسجدها ، مسجدهاي ديگري نيز در مدينه هست که هر يک کم و بيش سابقه تاريخي دارد . چون مسجد بني قريظه ، مسجد سقيا و چند مسجد ديگر .

مسجد مباهله :

مسجدي را که به نام مسجد مباهله نشان مي دهند ، نماينده رويدادي تاريخي و بزرگ است .

مباهله در لغت بريکديگر نفرين و لعنت کردن است . در سال دهم هجرت گروهي از ترسايان نجران ( ناحيه اي است در يمن در جنوب عربستان ) نزد رسول ( صلّي الله عليه وآله ) آمدند و در باره عيسي ( عليه السلام ) با او گفتگو کردند . رسول ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود عيسي بنده خدا و کلمه او بود که آن را بر مريم القا فرمود . گفتند چگونه ممکن است انساني بي پدر به دنيا آيد ؟ قرآن در اين باره نازل شد که مثل عيسي ، مثل آدم است . چون گفتگو دراز گرديد رسول ( صلّي الله عليه وآله ) به حکم خدا فرمود : ما و شما پسران ، زنانمان و خودمان به مباهلت شويم تا لعنت خدا بر دروغ گويان باشد . در آن روز که بيست و چهارم و به قولي بيست و يکم ذوالحجه بود رسول خدا با علي مرتضي و زهرا و حسن و حسين ( عليهم السلام ) بيرون شدند . ترسايان چون هما و جلال آن بزرگواران را ديدند ، ترسيدند و از مباهله چشم پوشيدند و با رسول ( صلّي الله عليه وآله ) مصالحت کردند و جزيه پذيرفتند .

بقيع :

قبرستان معروف و قديمترين و شناخته ترين قبرستان در اسلام که هنوز حدود آن بر جاي و نام آن بقيع غرقد است . طول آن يکصد و پنجاه متر و عرض آن يکصد متر است . ( 7 ) بقيع درختان انبوه و غرقد درخت عوسج ( سياه توسکا ) است .

اين قبرستان در ناحيه شرقي مدينه قرار دارد و محدود است از سوي شمال به شارع ملک عبدالعزيز و از شرق به شارع ملک فيصل و از جنوب به شارع امام علي و از غرب به شارع ابوذر .

مزار امام حسن مجتبي ، امام علي بن الحسين ، امام محمدباقر و امام جعفرالصادق ( عليهم السلام ) و نيز دختر پيغمبر ، فاطمه زهرا ( بقولي ) در اين قبرستان است . همچنين قبر ابراهيم فرزند پيغمبر و رقيه و ام کلثوم و زنان حضرت . گذشته از اين بزرگان ، هزارها تن از صحابه کبار و تابعين و صلحا و اخيار و زاهدان و عابدان در اين قبرستان به خاک رفته اند .

متأسفانه در اثر بي توجهي ، اين گورستان که مزار چهارتن از امامان بزرگ شيعه و هزاران تن از صحابه رسول خدا و تابعان آن حضرت در آن قرار دارد ، به صورتي زننده وا گذاشته شده . نگارنده سال گذشته نامه اي به وزير حج و اوقاف عربستان سعودي نوشت و ضمن تقدير از خدمات او در بازسازي چندين مسجد متذکر شد که در سرزمين مکه و مدينه بناهائي بوده که گذشته از جهت قداست آن در ديده پيروان مذهب هاي اسلامي از نظر تاريخي نيز داراي اهميت است و هم اکنون يکي پس از ديگري از ميان مي رود . متأسفانه نمي دانم پست نامه را به او رساند يا نه ، و اگر رساند بدان توجهي کرد يا نه .

اُحُــد :

درّه و کوهي که بدين نام شهرت دارد ، در يک فرسنگي شمال مدينه است که اکنون به خاطر گسترش شهر ، قسمت فراواني از اين فاصله را ساختمان ها پر کرده است .

اُحُد از جايگاههاي تاريخي است که براي مسلمانان حزن انگيز است . در اين جا بود که دومين جنگ ميان مسلمانان و مشرکان مکه در سال سوم هجرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در گرفت . هنگامي که به رسول خدا خبر دادند ابوسفيان با سپاهيانش به مدينه روي نهاده اند ، حضرتش شوراي جنگي تشکيل داد تا معلوم شود شهر بايد صورت دفاع به خود بگيرد ، يا سپاهيان برون روند و آماده کارزار گردند ؟

نظر سالخوردگان اين بود که شهر حالت دفاعي داشته باشد ولي جوانان که گرمي بيشتري داشتند ، گفتند به بيرون شهر مي رويم و بر دشمنان حمله مي بريم . چون اينان در اکثريت بودند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رأي آنان را پذيرفت . سلاح پوشيد و آماده رفتن شد ، اما جوانان پشيمان شدند که چرا رأي خود را بر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تحميل کردند . پس نزد حضرتش آمدند و گفتند ما از رأي خود بازگشتيم . رسول خدا که مي دانست قاطعيت در تصميم ، شرط رهبري است و فرمانده نبايد هر لحظه رأي خود را دگرگون کند ، فرمود :

براي پيغمبر سزاوار نيست هنگامي که لباس رزم پوشيد ، آن را از تن در آورد ، مگر آنگاه که جنگ کند .

سپاهيان مکه خود را به ذُوالحُلَيْفَه رساندند و از آنجا به شمال يثرب رفتند و در کنار اُحُد توقف کردند . شمار سپاهيان اسلام يک هزار تن بود . پيش از شروع جنگ عبدالله بن اُبَيّ که سردسته منافقان بود ، به عنوان اعتراض با سيصد تن از مردم خود برگشت و گفت محمد از بچه ها پيروي کرد و رأي مرا ناديده گرفت . مشهور است که آيه 167 سوره آل عمران درباره او نازل شد .

باري با جدا شدن عبدالله و پيروان او از پيغمبر ، تنها هفتصد تن باقي ماندند . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) عبدالله پسر جبير سردسته تيراندازان را فرمود مواظب باش ، دشمن از پشت سر به ما حمله نکند . جنگ به سود يا به زيان ما باشد ، تو نبايد جاي خود را ترک کني .

با نخستين حمله مسلمانان ، سپاه مکه عقب نشست و سربازان اسلام به گردآوري غنيمت پرداختند . دسته تيرانداز هم براي آنکه از به دست آوردن غنيمت عقب نماند موضع خود را رها کرد و هر چند عبدالله کوشيد مانع آنان شود نپذيرفتند . همين که آنان مدخل دره را رها کردند سوار نظام دشمن به سرکردگي خالد پسر وليد ناگهان بر سپاه اسلام حمله برد . مسلمانان شکست خوردند و حمزه عموي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و نزديک به هفتاد تن از مسلمانان شهيد گرديدند . مزار حمزه سيدالشهدا و ديگر شهيدان در دامنه کوه قرار دارد . ولي با وسعت خانه سازي اطراف به نظر مي رسد که اين جايگاه مقدس و تاريخي به سرنوشت ديگر جاي ها که از ميان رفته است دچار شود .

بَــدر :

همانا خدا شما را در بدر ياري کرد در حالي که ناتوان بوديد . ( 8 )

يکي از جاي هايي که در تاريخ اسلام اهميتي خاص دارد بدر است . در اين سرزمين پايه فتح هاي اسلام نهاده شد .

بدر در سابق سر راه مدينه به مکه بود ، ليکن امروز ، از راه عمومي به کنار است .

نبرد بدر در سال دوم از هجرت رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) رخ داد . خبر به مدينه رسيد که ابوسفيان با کارواني بزرگ و مال بسيار از شام به مکه باز مي گردد . پيغمبر سپاهي فراهم آورد که شمار آن را سيصد و سيزده تن نوشته اند . يک چهارم آن از مهاجران و سه چهارم از انصار بودند . اينان بر سر چاه هاي بدر در کمين نشستند . ابوسفيان خبر يافت و راه خود را تغيير داد ، در ضمن از مکه ياري خواست . چون خبر به مکه رسيد ابوجهل در خشم شد و گروهي که شمار آنان را نهصد تن نوشته اند فراهم آورد وگفت بايد درس فراموش ناشدني به مردم مدينه بدهم .

مسلمانان چنان که نوشتيم بر سر چاه ها بودند و سپاه مکه چون در پي آب آمدند با مسلمانان درگير شدند . در اين جنگ هفتاد تن که بيشتر از مهتران مکه بودند کشته شدند . در جنگ بدر علي ( عليه السلام ) پشت سپاه پيغمبر بود و چند تن از دلاوران مکه به دست حضرتش کشته شدند .

مأخذهاي کتاب

مأخذهايي که در نوشتن اين کتاب از آنها استفاده شده است :

1 ـ الاصابة في تمييز الصحابه ، ابن حجر عسقلاني ، چاپ 1328هجري قمري .

2 ـ اخبار مکه ، محمد بن عبدالله ازرقي ، دارالاندلس ، بيروت 1403هجري قمري .

3 ـ اصول کافي ، محمد بن يعقوب کليني ، درالکتب الاسلاميه ، تهران .

4 ـ بحارالانوار ، محمد باقر مجلسي ، مؤسسة الوفاء ، بيروت ـ 1403هجري قمري .

5 ـ تاريخ الاسلام السياسي ، حسن ابراهيم حسن ، مکتبة النهضه ، قاهره 1964 ـ م .

6 ـ تاريخ تحليلي اسلام ، سيد جعفر شهيدي ، مرکز نشر دانشگاهي ، 1369 هجري شمسي .

7 ـ تاريخ الرسل والملوک ( تاريخ طبري ) ، ابوجعفر محمد بن جريرطبري ، بريل 1879 ـ م .

8 ـ تاريخ عرب ، فيليپ حتي . ترجمه محمد سعيدي ، کتابفروشي زوار .

9 ـ تاريخ معالم المدينة المنوره ، سيد احمد ياسين ، مکه ـ 1412هجري قمري .

10 ـ دائرة المعارف بريتانيا .

11 ـ دائرة المعارف فارسي ، به سرپرستي غلامحسين مصاحب تهرانـ 1345 هجري شمسي .

12 ـ دائرة المعارف ، محمدفريد وجدي ، دارالمعرفه ، بيروت 1971ـم .

13 ـ الدر الثمين في معالم دارالرسول الامين ، غالي محمد امين شفقيطي ، دارالقبله ، جدّه .

14 ـ ديوان خاقاني .

15 ـ ديوان ناصر خسرو ، منيوي ، محقق . دانشگاه تهران ـ 1356هجري شمسي .

16 ـ زندگاني علي بن الحسين ( عليهما السلام ) ، سيد جعفر شهيدي ، دفتر نشرفرهنگ اسلامي ، تهران .

17 ـ سفرنامه مکه ، مخبرالسلطنه هدايت ، انتشارات تيراژه ـ 1368هجري شمسي .

18 ـ سفينة البحار ، حاج شيخ عباس قمي ، انتشارات کتابخانه سنائي .

19 ـ الشيخ محمد بن عبدالوهاب ، احمد بن حجر آل بن علي ، مطبعة الحکومه ، مکه ـ 1395 هجري قمري .

20 ـ علل الشرائع ، محمد بن علي بن حسين معروف به صدوق ، منشورات مکتبة الحيدريه ، نجف ـ 1385 هجري قمري .

21 ـ الغدير ، عبدالحسين احمد اميني ، دارالکتاب العربي ، بيروت ـ1387 هجري قمري .

22 ـ قرآن کريم ، خط عثمان طه .

23 ـ الکعبة و الکسوه ، احمد عبدالغفور .

24 ـ کنزالعمال في سنن الاقوال و الافعال ، علاءالدين علي المتقي ، مؤسسة الرساله ، بيروت ـ 1399 هجري قمري .

25 ـ مرآة الحرمين ، ابراهيم رفعت پاشا .

26 ـ مستدرک الوسائل ، حاج ميرزا حسين نوري ، مؤسسة آل البيت ، قم ـ 1407 هجري قمري .

27 ـ مسند ، احمد بن حنبل ، قاهره ـ 1313 هجري قمري .

28 ـ معجم الانساب والاسرات الحاکمه . زامبادر ، مطبعة جامعة فؤاد اول ، قاهره ـ 1951 ـ م .

29 ـ معجم البلدان ، ياقوت حموي ، دارصادر ، بيروت ـ 1374 هجري قمري .

30 ـ معجم معالم الحجاز ، عاتق بن غيث بلادي ، دار مکه ، مکة المکرمةـ 1401 هجري قمري .

31 ـ المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوي ، ونسنگ ، بريل ـ 1936 ـ م .

32 ـ المغازي ، محمد بن عمر بن واقد ، مطبعة جامعه آکسفورد . 1966 ـم .

33 ـ مکه مکرمه و مدينه منوره ، امل اِسين ، ترجمه احمد آرام ، انتشارات اميرکبير ، تهران ـ 1358 هجري شمسي .

34 ـ نشريه وزارت اطلاعات عربستان سعودي ، چاپ پنجم ، ربيع الثاني ـ 1402 هجري قمري .

35 ـ نهج البلاغه ، ترجمه سيد جعفر شهيدي ، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي تهران ـ 1368 .

36 ـ وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه ، محمد بن الحسن الحرّالعاملي ، داراحياء التراث العربي ، بيروت ـ 1403

هجري قمري .

37 ـ وفاء الوفا ، بالخبار دارالمصطفي ، نورالدين علي سمهودي ، داراحياء التراث العربي ، بيروت ، 1401 هجري قمري .

38 ـ وهابيان ، علي اصغر فقيهي ، مؤسسه اسماعيليان ـ 1364 هجري شمسي .

پى‏نوشتها:‌


1 . تاريخ معالم المدينه ، ص143 ؛ وفاءالوفا ، ص830 مشكل
2 . بحارالانوار ج20 ص230
3 . تاريخ معالم المدينه ، ص144 و نيز رجوع به وفاءالوفا ج3 ، ص833 شود .
4 . تاريخ معالم المدينه ، ص100 به بعد .
5 . براي آگاهي از تفصيل اين داستان و روايت هاي آن ، رجوع شود به الغدير ، ج3 ، صص141 ـ 126
6 . ص125
7 . مرآة الحرمين ، ج1 ، ص425
8 . آل عمران : 123