امالى شيخ صدوق

ابى جعفر محمّد بن على بن موسى بن بابويه الصدوق
ترجمه : مرحوم آية الله شيخ محمد باقر كمره اى

- ۵ -


3- امام ششم از پدرانش نقل كرده كه :
هر كس شامگاه صد تكبير گويد چون كسى باشد كه صد بنده آزاد كند.
4- امام صادق فرمود:
هر كه خدا را هر روز سى بار تسبيح گويد خداى تبارك و تعالى از او هفتاد نوع بلاء دفع كند كه كمترش فقر است .
5- مردى بنام شيبه هذلى خدمت رسول خدا (ص) آمد عرضكرد:
من پيره مردى سالخورده ام و از كارهاى نماز و روزه و حج و جهاد خود ناتوان شدم يا رسول اللّه بمن كلام سودمندى بياموز و وظيفه ام سبك كن حضرت فرمود دوباره بگو تا سه بار تقاضاى خود را باز گفت رسول خدا فرمود درخت و كلوخى نيست جز آنكه از ضعف تو گريست چون نماز صبح بخوانى ده بار بگو سبحان اللّه العظيم و بحمده و لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم براستى خداى عز و جل بوسيله آن تو را از كورى و ديوانگى و خوره و فقر و شكستگى عافيت دهد عرضكرد يا رسول اللّه اين براى دنيا است براى آخرت چه ؟ فرمود در دنبال هر نمازى ميگوئى اللهم اهدنى من عندك و افض على من فضلك و انشر على من رحمتك و انزل على من بركاتك - خدايا مرا از طرف خود رهنمائى كن و از فضل خود بر من بيافشان و از رحمت خود بر من بپراكن گويد آن مرد با دست آنها را شماره گذاشت مردى بابن عباس گفت خالت چه محكم آنها را دريافت ميكند؟. پيغمبر فرمود هلا اگر آنها را بروز قيامت برساند و عمدا ترك نكند هشت در بهشت بروى او باز شود كه از هر كدام خواهد وارد بهشت گرد.
6- امام صادق فرمود:
هر كه روزه خود را بگفتار شايسته يا كردار شايسته پايان دهد خدا روزه اش ‍ را قبول كند باو عرض شد يا بن رسول اللّه گفتار شايسته چيست ؟ گفت شهادت بيگانگى خدا و كردار صالح اداى فطره است .
7- امام صادق (ع) فرمود:
هر كه با عيب كن ما مجالست كند يا دشمن ما را مدح كند يا با كناره گير ما پيوست كند يا از بستگان ما كناره گيرد يا با دشمن ما دوستى كند يا با دوست ما دشمنى كند كافر است بدان كه سبع مثانى و قرآن عظيم را فرو فرستاده .
8- رسول خدا (ص) فرمود:
خوشا بكسى كه طولانيست عمرش و خوبست كردارش و خوش است آخرتش براى اينكه خوشنود است از او پروردگارش عز و جل واى بر كسى كه طولانيست عمرش و بد است آخرتش كه خشمگين است بر او پروردگارش عز و جل .
9- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه در آنچه از عمرش مانده خوش رفتار باشد مؤ اخذه از گذشته ندارد و هر كه در آنچه از عمرش مانده بدكردار شد از اول تا آخر مؤ اخذه دارد.
10- پيغمبر (ص) فرمود:
على (ع) وصى و خليفه من و شوهر فاطمه بانوى زنان جهانيانست دختر من و حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشتند و دو فرزند منند هر كه دوستشان دارد مرا دوست داشته و هر كه دشمنشان دارد مرا دشمن داشته و هر كه از آنها دورى كند از من دورى كرده و هر كه با آنها جفا كند بمن جفا كرده و هر كه با آنها خوشرفتارى كند با من خوشرفتارى كرده ، پيوست كند خدا با كسى كه با آنها پيوندد و ببرد از كسى كه با آنها ببرد و يارى كند هر كه به آنها كمك كند و واگذارد هر كه آنها را واگذارد، خدايا هر كه از پيغمبران و رسولانت بنه اى دارد و خاندانى ، على و فاطمه و حسن و حسين خاندان و بنه منند ببر از آنها پليدى را و بخوبى پاكشان كن .
مجلس چهاردهم پنجم ماه رمضان سال 367
1- امام صادق جعفر بن محمد (ع) فرمود:
براستى براى خداى تبارك و تعالى در هر شبى از ماه رمضان آزادشده ها و رهاشده هائى از دوزخ است مگر آنكه با مسكر افطار كند و در شب آخر آن شماره آنچه در همه ماه آزاد كرده آزاد كند.
2- امام پنجم فرمود:
چون ماه رمضان ميرسيد پيغمبر سه روز از شعبان مانده ببلال دستور مى داد جار زند و مردم را جمع كند و بر منبر ميرفت و حمد و ثناى خداى ميكرد و ميفرمود اى مردم اين ماه بشما در آمد و آن سيد ماها است در آن شبى است كه بهتر از هزار ماه است بسته شود در آن درهاى دوزخ و باز شود درهاى بهشت هر كه آن را دريابد و آمرزيده شود خدايش دور كند و هر كه در خدمت پدر و مادر خود آمرزيده نشود خدايش دور كند و هر كه نام مرا بشنود و بر من صلوات نفرستد خدايش دور كند.
3- ابن عباس گفت :
شيوه رسول خدا (ص) بود كه چون ماه رمضان ميشد هر اسيرى را آزاد ميكرد و بهر سائل عطا مى داد.
4- حسن بن على (ع) برسول خدا (ص) گفت :
پدر جان جزاى كسى كه تو را زيارت كند چيست ؟
فرمود هر كه مرا يا پدرت را يا برادرت را زيارت كند بر من حق دارد كه روز قيامت او را زيارت كنم تا از گناهانش رها كنم .
5- امام پنجم فرمود:
هر چيزى بهارى دارد و بهار قرآن ماه رمضانست .
6- جعفر بن محمد (ع) فرمود:
حافظ قرآن و عامل بقرآن همراه سفره گرامند.
7- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه شبى ده آيه قرائت كند از غافلان نوشته نشود و هر كه پنجاه آيه قرائت كند از ذاكران نوشته شود و هر كه صد آيه قرائت كند از عابدان نوشته شود و هر كه دويست آيه بخواند از خاشعان نوشته شود و هر كه سيصد آيه بخواند از كاميابان نوشته شود و هر كه پانصد آيه بخواند از مجتهدان نوشته شود و هر كه هزار آيه بخواند براى او قنطارى نويسند و قنطار پنجاه هزار مثقال طلا است و هر مثقالى بيست و چهار قيراط كه كوچكترش چون كوه احد است و بزرگترش ميان آسمان و زمين .
8- امام پنجم فرمود:
هر كه در نماز وتر معوّذتين و قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ بخواند باو گويند اى بنده خدا مژده گير كه خدا وتر تو را پذيرفت .
9- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه راهى رود كه در آن علمى جويد خدا او را راهى برد كه ببهشت در آورد زيرا كه فرشتگان پرهاى خود را براى طالب علم بگسترانند از پسند او و براستى همانا براى طالب علم آمرزشجويد هر كه در آسمان و زمين است تا برسد بماهيان دريا و فضل عالم بر عابد چون فضل ماه است بر ساير اخترها در شب چهارده و براستى علماء وارثان پيغمبرانند زيرا پيغمبران دينار و نه درهمى به ارث ندادند ولى علم را بارث دادند هر كه از آن اخذ كند بهره فراوانى گرفته .
10- امام صادق جعفر بن محمد (ع) از گفته پدرانش فرمود:
همنشينى اهل دين شرف و دنيا و آخرتست .
11- رسول خدا فرمود:
اى على تو برادر، وزير و پرچمدار منى در دنيا و آخرت و تو صاحب حوضى هر كه دوستت دارد دوستم دارد و هر كه دشمنت دارد دشمن من باشد.
مجلس پانزدهم روز جمعه هشتم ماه رمضان 367
1- رسول خدا (ص) فرمود:
باصحاب خود آيا بشما خبر ندهم از چيزى كه اگر عمل كنيد شيطان باندازه مشرق تا مغرب از شما دور شو؟ عرضكردند چرا يا رسول اللّه ، فرمود روزه رويش را سياه كند و صدقه پشتش را ميشكند و دوستى براى خدا و همدستى در كار خير دنباله اشرا ميبرند و آمرزشجوئى و تينش را ميبرد و هر چه زكاتى دارد و زكاة تن ها روزه است .
2- امير مؤمنان (ع) فرمود:
بر شما باد در ماه رمضان بكثرت استغفار و دعاء اما دعاء وسيله دفع بلا است و اما استغفار وسيله محو گناهان شماست .
3- رسول خدا (ص) فرمود:
براستى خداى تبارك و تعالى شش خصلت را برايم بد داشت و من هم براى اوصياء از فرزندانم و پيروانم بد دارم پس از خودم بازى در نماز، جماع در روزه ، منت پس از صدقه ، جنب رفتن در مساجد، سركشى در خانه ها، خنده ميان گورها.
4- جعفر بن محمد (ع) فرمود:
براستى شماره ماههاى سال نزد خداى عز و جل دوازده ماهست در دفتر خدا از روزى كه آسمان و زمين را آفريده جبهه درخشان ماهها ماه خداى عز و جل است و آن ماه رمضانست و دل ماه رمضان شب قدر است و قرآن در اول شب ماه رمضان نازل شده و ماه رمضان را با قرآن استقبال كن .
5- جعفر بن غياث گويد:
بامام صادق (ع) گفتم بمن خبر ده از گفته خداى عز و جل ماه رمضانى كه نازل شده در آن قرآن ، چگونه قرآن در ماه رمضان نازل شده و همانا قرآن در مدت بيست سال از اول تا آخرش نازل شده ؟ فرمود همه قرآن در ماه رمضان به بيت المعمور نازل شده و در مدت بيست سال از بيت المعمور نازل شده است .
6- رسول خدا (ص) فرمود:
محققا يكى از پاره هاى تنم در زمين خراسان دفن شود و هيچ مؤمنى او را زيارت نكند جز آنكه خداى عز و جل بهشت را بر او واجب كند و تنش را بر دوزخ حرام كند.
7- أ بو الحسن على بن موسى الرضا (ع) فرمود:
براستى در خراسان بقعه ايست كه در زمان آينده محل رفت و آمد فرشتگان شود پياپى فوجى از آسمان فرود آيند و فوجى بالا روند تا در صور بدمند باو عرض شد يا ابن رسول اللّه آن كدام بقعه است ؟ فرمود زمين طوس ‍ است و آن بخدا باغى است از باغ هاى بهشت هر كه مرا در آن بقعه زيارت كند چون كسى باشد كه رسول خدا (ص) را زيارت كرده و بنويسد خداى تبارك تعالى برايش بدان ثواب هزار حج مبروره و هزار عمره مقبوله و من و پدرانم شفيعان او باشيم در روز قيامت .
8- عبد السلام بن صالح هروى گويد:
از رضا (ع) شنيدم ميفرمود بخدا نيست كسى از ما جز آنكه مقتول و شهيد است باو عرض شد يا ابن رسول اللّه كه شما را ميكشد؟ فرمود بدترين خلق خدا در زمان من مرا با زهر ميكشد و سپس مرا در خانه گمگاه و بلاد غربت بخاك ميسپارد هلا هر كه مرا در غربتم زيارت كند خداى عز و جل برايش ‍ ثواب صد هزار شهيد و صد هزار صديق و صد هزار حاج و عمره كننده و صد هزار مجاهد بنويسد و در زمره ما محشور شود و در درجات عالى از بهشت رفيق ما باشد.
9- ابى نصر بزنطى گويد:
در كتاب ابى الحسن الرضا (ع) خواندم كه بشيعيان من برسانيد زيارت من برابر است نزد خداى عز و جل با هزار حج گويد بامام نهم گفتم هزار حج ، فرمود آرى بخدا هزار هزار حجه است براى كسى كه او را با معرفت زيارت كند.
10- از امام هشتم روايت است كه :
مردى خراسانى باو عرضكرد يا بن رسول اللّه من رسول خدا (ص) را در خواب ديدم گويا بمن ميفرمود چطور باشيد وقتى كه در زمين شما دفن شود پاره اى از تن من و امانت تن من بشما سپرده شود و در زمين شما ستاره من غروب كند، حضرت رضا فرمود منم مدفون در زمين شما و منم پاره تن پيغمبر شما و منم امانت و منم آن ستاره هلا هر كه مرا زيارت كند و آنچه خداى تبارك و تعالى از حق و طاعت من واجب كرده بشناسد من و پدرانم روز قيامت شفيعان اوئيم و هر كه ما شفيعان او باشيم در روز قيامت نجات يابد گرچه بر او مانند گناهان انس و جن باشد بتحقيق براى من باز گفت پدرم از جدم از پدرش كه رسول خدا (ص) فرمود هر كه مرا در خواب بيند خود مرا ديده زيرا شيطان در صورت من در نيايد و نه در صورت احدى از اوصيايم و نه در صورت احدى از شيعيانشان و براستى خواب راست يكى از هفتاد جزء نبوتست .
11- ابن عباس گويد:
رسول خدا (ص) بالاى منبر رفت و خطبه خواند و مردم گرد او جمع شدند فرمود اى گروه مردم مؤمن براستى خدا بمن وحى كرده است كه من جان ميدهم و پسر عمم على كشته مى شود من بشما خبرى ميدهم كه اگر بدان عمل كنيد سالم مانيد و اگر آن را وانهيد هلاك شويد براستى پسر عمم على ((ع )) او برادر و وزير و خليفه من است و او از طرف من تبليغ كند و او است امام متقيان و پيشواى دست و روسفيدان اگر از او طلب ارشاد كنيد شما را ارشاد كند و اگر پيرو او شويد شما را نجات دهد و اگر مخالفت او كنيد گمراه شويد و اگر اطاعت او كنيد خدا را اطاعت كرديد و اگر نافرمانى او كنيد خدا را نافرمانى كرديد و اگر با او بيعت كنيد با خدا بيعت كرديد و اگر بيعت او بشكنيد بيعت خدا را شكستيد براستى خداى عز و جل فرو فرستاده قرآن را بر من و آنست كه هر كه مخالفتش كند گمراه است و هر كه علم خود از نزد جز على جويد هلاك است اى مردم گفتار مرا بشنويد و حق اندرز مرا بشناسيد و پس از من با خاندانم جز آنكه دستور حفظ آنها را دادم عمل كنيد زيرا آنها حوزه من و خويشان و برادران و فرزندان منند و شما فراهم گرديد و از ثقلين بازپرسى شويد بنگريد چگونه در باره آنها پس از من بوده باشيد براستى آنها خاندان منند و هر كه آزارشان كند مرا آزرده و هر كه ستمشان كند مرا ستم كرده و هر كه خوارشان كند مرا خوار كرده و هر كه عزيزشان دارد مرا عزيز داشته و هر كه گراميشان دارد مرا گرامى داشته و هر كه ياريشان كند مرا يارى كرده و هر كه دست از آنها بردارد دست از من برداشته و هر كه از غير آنها هدايت جويد مرا تكذيب كرده اى مردم از خدا بپرهيزيد و بنگريد چه خواهيد گفت گاهى كك او را ملاقات كنيد من خصم هر كسم كه آزارشان كند و هر كه من خصمش باشم مغلوبش سازم اين گفتار خود را ميگويم و از خدا براى خود و شما آمرزش جويم .
مجلس شانزدهم دوازدهم ماه رمضان 367
1- انس بن مالك گفته :
پسرى از عثمان بن مظعون (رضي الله عنه ) مرد و بر او چنان غمنده شد كه در خانه اش مسجدى گرفت و در آن بعبادت پرداخت اين خبر برسول خدا (ص) رسيد باو فرمود اى عثمان براستى خداى تبارك و تعالى بر ما رهبانيت و ترك دنيا ننوشته همانا رهبانيت امتم جهاد در راه خدا است اى عثمان بن مظعون بهشت را هشت در است و دوزخ را هفت در شاد نيستى كه بر هر درى از آن برآيى پسرت را يابى كه در پهلوى تو است و دامنت گرفته و بدرگاه خدا از تو شفاعت ميكند؟
گفت چرا مسلمانان گفتند يا رسول اللّه ما هم در مرگ گذشتگان خود اجر عثمان را داريم ؟ فرمود آرى هر كدامتان صبر كنيد و بحساب خدا گذاريد سپس فرمود اى عثمان هر كه نماز صبح را بجماعت بخواند و بنشيند ذكر خدا گويد تا آفتاب برآيد در فردوس هفتاد درجه دارد كه فاصله آنها باندازه هفتاد سال دويدن اسب نجيب كمر باريك است و هر كه ظهر را در بجماعت بخواند در جنات عدن پنجاه درجه دارد كه فاصله هر كدام باندازه پنجاه دويدن چنين اسبى است و هر كه عصر را بجماعت بخواند ثواب آزاد كردن هشت تن اولاد اسماعيل دارد كه هر كدام خانواده داشته باشند و هر كه نماز مغرب را بجماعت بخواند ثواب حج مبرور و عمره مقبوله دارد و هر كه نماز عشاء را بجماعت بخواند ثواب احياى شب قدر را دارد.
2- رسول خدا (ص) فرمود:
خداى تبارك و تعالى را فرشته ايست بنام سخائيل كه وقت هر نمازى برات براى نمازگزاران از خداوند رب العالمين دريافت ميكند صبح كه مؤمنان برخيزند و وضو سازند و نماز فجر گذارند براتى از خداى عز و جل براى آنها بگيرد كه در آن نوشته است منم خداى باقى بنده ها و كنيزهايم شما را در پناه خود دارم و در حفظ خود و زير سايه خود گرفتم بعزت خودم شما را وانگذارم و گناهان شما آمرزيده است تا ظهر و چون ظهر برخيزند و وضوء و نماز بجا آرند برات دومى از خدا براى آنها بگيرد كه نوشته منم خداى توانا بندهايم كنيزهايم ، سيئات شما را بدل به حسنات كردم و سيئات شما را آمرزيدم و شما را برضاى خود در دار الجلال وارد كردم وقت عصر كه به وضوء و نماز برخيزند برات سومى از خدا براى آنها بگيرد كه نوشته منم خداى جليل جل ذكرى و عظم سلطانى بنده و كنيزهايم تن هاى شما را بر آتش حرام كردم و شما را بمساكن ابرار در آوردم و برحمت خود شر بدان از شما دفع كرد وقت نماز مغرب كه نماز بخوانند از خداى عز و جل برات چهارمى بگيرد كه در آن نوشته منم خداى جبار كبير متعال بنده و كنيزهايم فرشتگانم رضايتمند از طرف شما بالا آمدند و بر من حق است كه شما را خشنود كنم و روز قيامت آرزوى شما را بر آورم ، وقت عشاء كه وضوء و نماز بجا آرند برات پنجمى از خداى عز و جل براى آنها بگيرد كه در آن نوشته است براستى منم خدائى كه جز من معبود حقى نيست و پروردگارى جز من نباشد بنده هايم كنيزهايم در خانه هاى خود تطهير كرديد و بخانه من آمديد و در ذكر من اندر شديد و حق مرا شناختيد و فرائضم را ادا كرديد، گواهت گيرم اى سخائيل با فرشتگان ديگرم كه من از آنها راضيم گفت سخائيل هر شب پس از نماز عشاء سه بار جار كشد كه اى فرشتگان خدا براستى خداى تبارك و تعالى نمازگزاران يگانه پرست را آمرزيد و براى ادامه آنها باين عمل دعا كند و هر بنده و كنيز خدا كه موفق به نماز شب شود براى خداى عز و جل از روى اخلاص و وضوء كامل گيرد براى خدا و به نيت درست و دل سالم و تن خاشع و چشم گريان نماز گذارد خداى تبارك و تعالى پشت سرش نه صف فرشته نهد كه شماره هر صف را جز خدا نداند يكسر هر صف مشرق باشد و ديگرى مغرب گفت و چون فارغ شود بشماره آنها درجه برايش نوشته شود منصور يكى از راويان حديث گويد چون ربيع بن بدر اين حديث را نقل ميكرد ميگفت اى غافل تو كجائى از دريافت اين كرم الهى و تو كجائى از شب خيزى و درك اين ثواب جزيل و اين كرامت .
3- مامون بحضرت رضا عرضكرد:
يا ابن رسول اللّه من فضل و دانش و زهد و ورع و عبادت تو را مى دانم و تو را بخلافت از خود احق ميدانم حضرت فرمود ببندگى خداى عز و جل افتخار كنم و بزهد در دنيا اميد نجات دارم از شر دنيا و به ورع از حرامها اميد فوز بغنيمتها دارم و بتواضع در دنيا اميد رفعت در درگاه خدا دارم مأ مون گفت من در نظر دارم از خلافت منعزل شوم و آن را بتو واگذارم و با تو بيعت كنم حضرت فرمود اگر اين خلافت از تو هست و خدايت عطا كرده روا نباشد جامه اى كه خدايت پوشيده بكنى و آن را براى ديگرى گذارى و اگر خلافت از تو نباشد روا نباشد چيزى كه از تو نيست بمنش دهى مأ مون گفت يا ابن رسول اللّه بناچار بايد اين امر را بپذيرى فرمود بدلخواه هرگز نپذيرم چند روزى به آن حضرت اصرار كرد تا نوميد شد از قبول او و گفت اگر خلافت را نپذيرى و بيعت مرا نخواهى بايد ولى عهد من باشى و پس از من خلافت از آن تو باشد حضرت رضا فرمود بخدا پدرم از پدرانش از امير مؤمنان از رسول خدا (ص) براى من باز گفت كه من بزهر پيش از تو مظلومانه از دنيا ميروم و فرشته هاى آسمان و فرشته هاى زمين بر من ميگريند و در زمين غربت كنار هرون الرشيد مدفون ميشوم مأ مون گريست و عرضكرد يا ابن رسول اللّه تا من زنده ام كى تو را ميكشد و قدرت بر بدى كردن بتو دارد، فرمود اگر بخواهم بگويم كه مرا ميكشد توانم گفت مامون گفت يا ابن رسول اللّه مقصودت از اين گفتار اينست كه خود را سبك بار كنى و اين امر را از خود بگردانى تا مردم بگويند تو در دنيا زاهدى حضرت رضا فرمود بخدا از گاهى كك پروردگارم عز و جل مرا آفريده دروغ نگفتم و بخاطر دنيا زهد نفروختم و من ميدانم مقصود تو چيست ؟ مامون گفت مقصودم چيست ؟ فرمود در امانم راست بگويم ؟ گفت در امانى فرمود مقصودت اينست كه مردم بگويند على بن موسى زاهد در دنيا نبود و بلكه دنيا نسبت باو بيرغبت بود آيا نمى بينيد كه بطمع خلافت قبول ولايت عهد كرد مامون بخشم شد و گفت تو هميشه مرا بدان چه بد دارم برخورد كنى و خود را از سطوت من در امان دانى بخدا قسم اگر قبول ولايت عهد نكنى تو را بدان مجبور سازم و اگر نپذيرى گردنت را بزنم حضرت رضا فرمود خدا مرا نهى كرده كه خود را بدست خود در هلاكت اندازم اگر كار بر اين منوال است هر چه خواهى بكن و من آن را بپذيرم بشرط آنكه احدى را والى نكنم و احدى را معزول نسازم و رسم و قانونى را نقض نكنم و دو را دور در اين كار مشاورى باشم بدين راضى شد و او را بناخواه وى ولى عهد كرد.
مجلس هفدهم نيمه ماه رمضان 367
1- على (ع) فرمود:
فقراء نزد رسول خدا (ص) آمدند و گفتند يا رسول اللّه توانگران دارند آنچه بدان بنده آزاد كنند و ما نداريم و آنچه بدان حج كنند و ما نداريم و آنچه صدقه دهند و ما نداريم ، آنچه بدان جهاد كنند و ما نداريم ، فرمود هر كه صد بار اللّه اكبر گويد بهتر از آزاد كردن صد بنده است و هر كه صد بار تسبيح خدا گويد بهتر از قربانى صد شتر است و هر كه صد بار حمد خدا گويد بهتر از تقديم صد اسب است در راه خدا با زين و مهار و سوار آنها و هر كه صد بار لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ گويد در آن روز كردارش از همه مردم بهتر باشد جز كسى كه بيفزايد گفت اين خبر بتوانگران رسيد آنها هم چنان كردند فقراء خدمت پيغمبر برگشتند و گفتند يا رسول اللّه آنچه دستور دادى به توانگران رسيده و عمل كردند فرمود اين فضل خداست بهر كه خواهد بدهد.
2- امام پنجم فرمود:
نام رسول خدا (ص) در صحف ابراهيم ماحى است و در تورات موسى الحاد و در انجيل عيسى احمد و در فرقان محمد (ص) است عرض شد ماحى يعنى چه ؟ فرمود نابود كن بتها و وثنها و قمارها و هر معبودى جز خداى رحمان عرض شد معنى الحاد چيست فرمود مبارزه كند با هر كه با خدا و دينش بستيزد خويش باشد يا بيگانه عرض شد احمد يعنى چه ؟ فرمود خداى عز و جل در كتب خود او را نيك ستوده عرض شد محمد يعنى چه ؟ فرمود براستى خدا و فرشتگانش و همه پيغمبرانش و رسولانش ‍ و همه امتهايش او را تمجيد كنند و بر او رحمت فرستند، نامش بر عرش ‍ نوشته است مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ و آن حضرت را شيوه بود از كلاههاى يمنى مى پوشيد و در جنك از كلاههاى دو گوش مضرى ، عصاى پيكان دارى داشت كه بر آن تكيه ميكرد و آن را در عيدها با خود بيرون مى آورد و با آن خطبه ميخواند عصاى دستى داشت بنام ممشوق ، چادرى بنام كن كاسه اى بنام منبعه قدحى بنام رى دو اسب داشت يكى را مرتجز گفته ، و ديگرى را سكب ، دو استر داشت بنام دلدل و شهباء، دو ناقه داشت بنام عضباء و جذعا و دو شمشير داشت بنام ذو الفقار و عون و دو شمشير ديگر بنام مخذم و رسوم الاغى داشت بنام يعفور نام عمامه اش سحاب و زرهش ذات الفضول بود كه سه حلقه نقره داشت يكى پيش و دو تا از پس نام علمش ‍ عقاب بود و شتر حملش ديباج و پرچمش معلام و خودش اسعد همه اينها را وقت وفاتش بعلى (ع) داد خاتم خود را از انگشتش در آورد و بانگشت او كرد على (ع) فرمود در دسته يكى از شمشيرهايش سه جمله نقش است پيوست كن با كسى كه از تو ميبرد، حق بگو گرچه بر ضررت باشد، بهر كه با تو بد كند خوبى كن رسول خدا (ص) فرمود: پنج چيز است كه تا بميرم ترك نكنم خوردن بر روى زمين با بنده ها سوار شدن بر الاغ برهنه ، دوختن بز بدست خودم و پوشيدن جامه پشمين و سلام بر كودكان تا روش پس از من باشد.
3- ريان بن صلت گويد:
خدمت امام هشتم رسيدم باو گفتم يا ابن رسول اللّه مردم گويند تو ولايت عهد پذيرفتى با اينكه اظهار زهد در دنيا داشتى آن حضرت فرمود خدا ميدانست كه من از آن بدم مى آيد ولى چون ناچار شدم ميان قبول آن و ميان كشته شدن قبول را بر كشته شدن پذيرفتم واى بر آنها نميدانند كه يوسف (ع) پيغمبر و رسول بود و چون بتصدى خزانه هاى عزيز مضطر شد باو گفت مرا بر خزانه هاى زمين مقرر كن زيرا من نگهدار و دانا هستم و منهم بقبول اين موضوع مضطر شدم از روى اكراه و اجبار و نزديك شدن بهلاكت با اينكه من وارد اين كار نشدم جز به وضعى كه در آن مداخله ندارم بسوى خداست شكايت من و او است كمك خواسته از او.