سيماى حضرت فاطمه در قرآن كريم (تحفه ى فاطميه)

مرحوم ميرزا عبدالحسين قدسى خوشنويس

- ۲ -


و شگفت آورتر آنكه با وجود نزول آياتى از قرآن كريم در شأن و عظمت و منقبت و نيز دستورهاى صريح آن به مودت، دوستى و پيروى از خاندان پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله) كه آن بانوى ارجمند سرور آن خاندان بشمار مى آيد. زشت ترين و شرم آورترين رفتارهاى غير انسانى را نسبت به حضرتش روا داشته و با ستم هاى بيشمار در كوتاه مدتى از رحلت رسول الله (صلى اللَّه عليه و آله) به شهادتش رسانده اند، پس از شهادت نيز در برهه هاى بلندى از تاريخ اسلام دوست داشتن فاطمه (عليهاالسلام)، فاطمى بودن اشخاص و حتى نام از او بردن را گناهى نابخشودنى و جرمى مستوجب عقوبت و شكنجه و طرد از حقوق اوليه ى شهروندى و اجتماعى دانسته و بر اين اساس به قضاوت و حكومت مى نشسته اند. [ بحار: 47/ 393 ح 115. ] برگهاى سياه و ننگينى كه هنوز امّت اسلامى از تبعات آن رنج مى برد.

آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگى بايد چشيد

 

اين كتاب:

با توجه به اهميت جستجوها و پژوهش هاى قرآنى در شناختن معصومين (عليهم السلام)، اين كتاب: «تحفة الفاطمية» به بررسى دقيق و جامعى در مورد ده آيه ى كريمه از آيات كتاب خدا پرداخته است كه تاريخ و شأن نزول آنها حضرت صديقه طاهره فاطمه زهراء (عليهاالسلام) بوده و يا به نحوى با آن حضرت ارتباط آشكار داشته است.

مؤلف در ضمن بيان مطالب تفسيرى و روايى مربوط به آيات به بحث هاى گسترده اى در تاريخ زندگى پرماجراى حضرتش پرداخته كه علاوه بر جهات برجسته و بى مانندى در تقوا و دانش و عبادت و كرامت و فضل... سرشار از درس هاى اجتماعى فرهنگى و مبارزات و احتجاجات با سردمداران كژانديش، ستم پيشه و سيه رويى است كه به جنگ خورشيد خداوندى حضرت مولا على اميرالمؤمنين (عليه السلام) آمده و براى پوشاندن آن تلاش داشته اند.

موج سوارانى كه جهالت و حماقت ناظران بى انديشه را مركب نيكويى ديده و با سوار شدن بر آن امواج تاريكى و وحشيت و ددمنشى پراكنده، راه روشن و درخشان پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله) را سد كرده و بيچارگان بينوا را به وادى بى پايان غفلت و گمراهى گرفتار ساخته اند.

گمراهانى كه چشمه ى نور را دشمن مى پندارند و به مبارزه با آن مى پردازند، از هيچ ننگ و پستى و پليدى در آن راه پروا نداشته به خانه ى پيامبر و بازماندگان سوگوار او هجوم آورده، آتش كين، مى افروزند، دارايى هاى دختر رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) را مصادره و غصب مى كنند و بر آن رخسارى كه هواره رنج و غم از دل پيامبر و على (عليهماالسلام) برمى چيد دست اهانت و ستم دراز مى كنند... و بى هيچ انديشه اى ننگ آورترين روزهاى بشريت را ترسيم مى كنند...

مبناى كار مؤلف محرتم در تدوين اين كتاب علاوه بر پژوهش قرآنى، روايى و تاريخى اش كه به حق تلاش ارزنده و ثمربخشى را نيز در آن زمينه ارائه داده است، تهيه ى متن علمى و تحقيقى براى سخنرانى و صحبت درباره ى آيات مورد نظر بوده تا سخنوران و گويندگان نيز علاوه بر مطالعه كنندگان، بتوانند از آن به عنوان تحقيق و پژوهش فرآورى شده در خطابه ها و گفتارها بهره مند گردند. از اين رو براى غنى تر ساختن مطالب كتاب حواشى اى را نيز بر آن افزوده، و در مجموع جهاتى چند را در نظر داشته است:

1 توضيح و موشكافى بيشترى نسبت به برخى موضوعات كه براى عموم خوانندگان و يا شنودگان پيچيده شمرده مى شود و نياز به توضيح دارد، آورده شده تا استفاده كننده ى محترم در تنگاناهاى مطالب تخصصى گرفتار نشده و از رسيدن به عمق مقاصد و مطالب اشاره شده به دنبال آيات و روايات بازنماند.

2- به مناسبت هاى گوناگون اشعارى فارسى و گاه عربى هماهنگ با مطالب كتاب آورده تا در تبيين و مجسم ساختن مطالب كمكى داشته باشد و هم گوينده بتواند در گفتارش از لطافت و شيرينى بيان منظوم بهره گرفته و مانع از خشكى و خسته كنندگى بيان گردد.

روش تحقيق:

نكته اى نيز همين جا لازم است يادآورى گردد و آن حذف برخى تذكرات مؤلف محترم در حاشيه كتاب راجع به چگونگى تقسيم يك بخش از مطالب كتاب به سخنرانى هاى متعدد و ارتباط دادن هر يك از اين بخش هاى جديد به مقدمه، متن و ذكر مصائب است، كه ربطى به جنبه ى پژوهشى و علمى كتاب نداشته و تنها كمكى در فنون خطابه و سخنورى و آن هم بيشتر براى كم تجربه گان در آن هنر آورده شده بود، البته در همان موارد نيز اگر مطلبى خارج از دستورات و راهنمايى هاى فنى ياد شده وجود داشت، عيناً در پاورقى هاى كتاب آورده شده است.

در مورد نام اين كتاب نيز از آنجا كه گويائى نام كتاب نسبت به محتوا و اهداف آن براى خوانندگان امروزين از اهميت فراوان و تعيين كنندگى برخوردار است، در كنار نام اصيل و زيباى، «تحفة الفاطمية» عنوان روشن تر آن را:

«سيماى فاطمه (عليهاالسلام) در قرآن كريم» نهاده ايم، تا خوانندگان عزيز سرعت و راحتى بيشترى در توجه به محتواى اجمالى كتاب داشته باشند، اميدواريم روح بلند مؤلف محترم كه همواره براى شناساندن منزلت آن بانوى عظمى تلاش داشته است از اين مصلحت انديشى، رنجش خاطرى پيدا نكرده باشد.

اين كتاب يك بار و در سال 1328 هجرى در زمان زندگى مؤلف همراه با تقريظ علامه و مرحوم مولى محمد حسين فشاركى (1266- 1353 ه) كه از اساتيد معروف و اعاظم دانشمندان عصر خويش و در شمار مراجع بزرگ تقليد بوده [ جهت ملاحظه شرح حال ايشان: ر. ك. رجال اصفهان: ص 199، اعيان الشيعه: 7/ 438، نقباء البشر: 2/ 557 شماره ى 977، ريحانة الأدب: 4/ 342. ] ، به چاپ رسيده كه متن تقريظ مذكور را در پايان كتاب آورده ايم.

نويسنده ى كتاب:

مرحوم ميرزا عبدالحسين قدسى خوشنويس، فرزند ميرزا محمد على خوشنويس، فرزند محمد كريم، در شب 14 رمضان المبارك 1287 هجرى قمرى در اصفهان تولد و در شب يكشنبه 5 صفر 1366 هجرى قمرى در همان شهر وفات يافت و در قبرستان معروف تخت فولاد در تكيه ميرزا عبدالغفار تويسركانى مدفون گرديد.

او از بزرگان دانش و جامع فضل و ادب و شعر و كمالات صورى و معنوى بوده كه بنابر آنچه در شرح حالش آورده اند از دوران كودكى به تحصيل علوم مختلف و دانش هاى رايج زمان خويش نزد اساتيد مبرز وقت پرداخت، و بالاخره خود نيز از فضلاء و دانشمندان عصر خويش به شمار آمده و مرجعى علمى جهت استفاده ى دانشجويان خاص و عام گرديد.

از اساتيد او مرحوم سيد محمد باقر درچه اى [ ر. ك. نقباء البشر: 1/ 224 شماره ى 484. ] (متوفاى 1324 ه) و نيز آخوند ملا محمد كاشانى [ رجال اصفهان: ص 399. ] (متوفاى 1320 ه) را نام برده اند.

او علاوه بر دانستن به آموزش و ترويج علم و فرهنگ نيز علاقه ى وافر داشته و در آن زمينه تلاش هاى بسيارى نمود، از جمله با تأسيس مدرسه ى قدسيّه فرهنگ جديد را در اصفهان بنيان گذارده و زمينه ى آشنايى مردم آن سامان با تحصيلات مفيد و برنامه ريزى شده ى علمى را فراهم آورد.

او علاوه بر آشنايى و تبحّر در علوم حوزوى و ديگر دانش هاى روز به زيبايى هنرهاى و خوشنويسى نيز آراسته بود، شعرهاى فراوانى از او به يادگار مانده كه بخش مهمى از آن در حواشى همين كتاب نيز آورده شده و از دانش عميق او در كنار قريحه ى سرشار و ذوق زيباى ادبى او حكايت دارد، در تراجم او به مهارت فراوانش در غزل سرايى و نيز ماده تاريخ تصريح گرديده است.

او انواع خط را نيز نيكو مى نوشت و خصوصاً در خط نسخ و رقاع استاد بود و البته اين استادى را در مكتب هاى هنرى پدر (متوفاى 1335 ه، كربلا) آموخته و از او به ارث برده بود كه او نيز به اين هنر زيبا و پرارزش آراسته و بدان مشهور بود. [ دانشمندان و بزرگان اصفهان (تذكرة القبور): ص 410، زندگينامه ى رجال و مشاهير ايران: 5/ ص 159، گلزار جاويدان: 2/ 1132، مختصرى از شرح حال او نيز در اعيان الشيعه: 7/ 438، الذريعة: 3/ 460 شماره 1681 آمده است. ] در ذكر آثار علمى او بجز اين كتاب، از كتاب «شرعيات» نام برده شده كه در آن اصول و مبانى و احكام شرعيه را به شيوه اى نو و بديع براى استفاده در مدارس جديده تدوين نموده و به چاپ رسانيده است. [ دانشمندان و بزرگان اصفهان (تذكرة القبور): ص 410. ] اين بنياد افتخار دارد كه توفيق تحقيق و چاپ اين كتاب نفيس را يافته و آن را پس از نزديك به يك قرن مهجوريت دوباره با زيورى جديد و تحقيقى كامل به محضر بانوى بزرگ دو سرا حضرت فاطمه ى زهرا (عليهاالسلام)، دوستداران و ارادتمندان آن سرور و همه ى پژوهشگران علوم و معارف اسلامى تقديم نمايد، و آرزومند است كه بتواند همواره در راه احياء، تبيين و تدوين علوم و معارف مفيد اجتماعى و علمى به ويژه علوم قرآنى و تاريخ و زندگى اهل بيت (عليهم السلام) گام برداشته و آثار پژوهشگران ارجمند درياى علم و معرفت را به تشنگان زلال حق تقديم دارد.

و السلام
«سيزدهم جمادى الاولى 1420 ه.ق»
بنياد پژوهشهاى علمى، فرهنگى نورالأصفياء
سيد جواد ميرشفيعى خوانسارى

ديباچه

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله الذى جعل الإمامة فى نسل البتول و بضعة الرسول، الإنسية الحورآء فاطمة الزهراء والصلوة والسلام على ابيها محمد خاتم النبيين و على بعلها و بنيها حجج اللَّه على النّاس اجمعين و اللّعنة الدّائمة على من فرّق شملها و أسقط حملها. و بعد چنين نگارد تراب اقدام العلماء العبد الحقير المذنب الجانى عبدالحسين بن محمد على الاصفهانى عفى الله عنهما و تجاوز عن سيّئاتهما كه علماء اخيار و ناظران آثار و اخبار در مصائب ائمه ى اطهار (عليهم السلام) كتاب ها تصنيف و رساله ها تأليف فرموده كه ذخيره ى يوم يقوم الحساب بوده باشد و شايد بدين واسطه به مقامات عاليه نايل گردند. و محض سهولت امر بر اهل منبر اغلب آنها را مشتمل بر خطبه و آيه و تفسير آيه و اخبار مناسب و ذكر مصيبت مناسب نموده، ولى چون در مصائب حضرت صديقه طاهره (عليهاالسلام) الى زماننا هذا، كتابى كه به ترتيب مذكور باشد به نظر نرسيده بود، لهذا اين ذرّه ى بى مقدار را به نظر رسيد كه محض سهولت امر بر اهل منبر رساله اى كه مشتمل بر فضايل [ لمؤلّفه فى مناقبها و مصائبها (عليهاالسلام). ] و مصائب آن معصومه (عليهاالسلام) باشد، به ترتيبى كه ذكر شد تأليف نموده كه ذخيره ى (يوم لا ينفع مال و لا بنون) [ شعراء: 88. ] بوده باشد وليكن به واسطه ى كثرت اشتغال و قلت مجال در عهده ى تعويق بود تا اين اوقات بعضى از اهل منبر كه اسباب جمعى نداشتند اصرار فرمودند به تأليف چنين رساله اى، با خود گفتم:

من كين شكرم در آستين است ريزم كه حريف نازنين است
بر جمله جهان فشانم اين نوش تا خلق چه دُر كنند در گوش

و لى از آنجايى كه اگر مثل من بى بضاعتى بخواهد چنين سعادتى را دريابد و چنين رساله اى تأليف نمايد، بايد مأخذ اخبارى كه ذكر مى نمايد به دست دهد، به جهت آنكه اسباب اطمينان واعظ و متعظ و متكلّم و مستمع بوده باشد، لهذا مأخذ اكثر آنچه در اين رساله مندرج نموده دست داده و اگر چنانچه احيانا قليلى بدون مأخذ عرض شده مأخذ آن كتب مرحوم مجلسى رحمه اللَّه مى باشد.

به جهت آنكه در زمان تأليف به غير از كتب مرحوم مجلسى رحمه اللَّه خصوصاً بحارالانوار رجوع به كتابى ننموده و اگر هم قليلى رجوع به غير مصنفات آن مرحوم نموده لا محاله مأخذ را دست داده كه معلوم بوده باشد و اين مطلب به ادنى تامّلى كه اهل خبره بنمايد معلوم خواهد شد و اگر چنانچه كسى بر خلاف آنچه عرض شد مدّعى شود، متعهّد هستم كه مأخذ را بدون معطّلى به نظر برسانم.

ليكن از آنجائى كه هر كس آغاز چنين داستانى بنمايد، آتش حقد اقران به زبانه درآيد و زبان به طعن و دق گشايند و به ديده ى انصاف نظر ننمايند و گويند: چنين شخصى لايق اينگونه سعادتى نبوده و اين گوى سبقت را چرا قبل از ماها ربوده اقول «و ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء) مائده: 54.

«انظروا الى ما قال و لا تنظروا الى من قال» [ گفتار اميرالمؤمنين على (عليه السلام)، ترجمه ى هدايةالعلم و غررالحكم: 2/ 1222 حرف قاف، حديث 10189/ 68. در غررالحكم نصّ حديث چنين است «لا تنظر الى من قال، وانظر الى قال». م. ] خوب گفته:

در سخن پنهان شدم چون بوى گل در برگ گل هر كه مى خواهد ببيند در سخن بيند مرا

و چون اين خدمت ناقابل را هديه ى بارگاه آن مظلومه نموده، اين رساله را مسمّى ساختم به «تحفةالفاطميّة» و مشتمل ساختم بر ده مجلس و يك مقدمه. و اضح است كه اهل منبر بايد به اقتضاء حال تكلّم نمايند، بسا مى شود كه مجلس مصيبتى كه منعقد مى شود منحصر است به دو سه نفر اهل منبر و اهل مجلس هم مستّعد استماع هستند بايد منبر را قدرى طول داد و گاهى مى شود كه عدّه ى اهل منبر زياد است بايد به اختصار كوشيد و بسا هست كه اهل مجلس علما هستند، بايد مطالب علميّه را اظهار داشت و بسا مى شود كه اهل مجلس عوام هستند، بايد مطالب علميّه و عبارات غريبه را اسقاط كرد و اكتفا كرد به ترجمه ى خبر و چند فرد شعر و گريز نمود.

لهذا اين منابر را مفصّل نوشته مشتمل بر خطبه و آيه و متون اخبار عربيّه و ترجمه ى آن و اشعار عربى و فارسى و پاره اى از مطالب علميه نموده وليكن در هر مجلسى، چند محلّ در حاشيه اين رساله به طور اختصار اشاره به ابتداء مجلس و انتهاء مجلس و اشاره به ذكر مصيبت و گريز نموده كه اگر مقتضى باشد تمام مجلس را بخوانند و اگر مقتضى نباشد از آنجائى كه اشاره به ابتداء مجلس شده، تا آنجائى كه اشاره به انتها و گريز شده بخوانند و اين ترتيب فائده اش اعم است و موجب اختلال مجالس و ملال مستمع نخواهد شد.

گفتار اوّل

فاطمه، درياى خروشان عصمت

بسم الله الرحمن الرحيم اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي اَضآءَ بِنُورِ فاطِمَةِ الزَّهْرآءِ اَلْمَلَكُوتَ الْاَعْلى، كَما يُشْرِقُ الْكَواكِبُ الدُّرىّ الْاَرَضينَ السُّفلى و الصَّلوة والسَّلامُ عَلى اَبيها مُحَمَّدٍ رَسُولِ رِبِّ العالمينَ وَ بعلها علىّ سيّد الوصيّينَ وَ بَنيها حُجَجِ اللَّهِ عَلَى النَّاسِ اَجْمَعينَ ثُمَّ الصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلَى الرضِيَّةِ الْمَرْضِيَّةِ والتقِيَّة النَّقِيَّه اَلْحَوْرآءِ الْإِنْسِيَّةِ وَ اللَّعْنَةُ الدّائِمَةُ عَلى غاصِبِى حَقِّهِا وَ مانعى اِرثها. و بعد فقد قال الله تبارك و تعالى فى كتابه الكريم و خطابه العظيم: (مَرَجَ البَحْرَينِ يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان فبأىّ آلاء ربّكما تكذّبان- يخرج منهما الّلؤلؤ وَالْمَرْجانُ) [ الرحمن: 19- 22. ] تفاسير بسيار از ائمه ى اطهار (عليهم السلام) در اين آيات شريفه وارد شده است، در «مجمع البيان» [ تفسير مجمع البيان: 9/ 201، قرب الاسناد: ص 124 ح 472، تأويل الآيات: ص 614- 615. ] و در «قرب الاسناد» و از ابن عبّاس هم نقل شده كه مراد از دو دريا، درياى آسمان و زمين است، پس به درستى كه در آسمان دريائى است كه خداوند