پرتوی از مکتب زهرا علیهاالسلام

غلامعلی عباسی فردویی

- ۲ -


و.) فاطمه و تعقیبات نماز

فاطمه علیهاالسلام پس از عروج روحانی و مقام قرب نماز، با «تعقیبات» این عروج را کمال و تعالی می بخشد و به دیگران می آموزد که چگونه نماز خود را با زمزمه های عارفانه تعقیبات (دعا و نیایش) کامل نمایند.

تعقیب نماز ظهر

آن حضرت بعد از نماز ظهر چنین می گوید:

«سبحان ذی العزّ الشّامخ المنیف، سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم، سبحان ذی الملک الفاخر القدیم....». (55)

فاطمه علیهاالسلام پس از تسبیح و ستایش، از خداوند چنین درخواست می کند: «اللّهمّ انّی اسئلک قول التّوّابین و عملهم، و نجاة المجاهدین و ثوابهم....». (56)

آن بانوی معصوم یاد می دهد که باید از خداوند برترین چیزها را طلب کرد؛ همانند: سعادت، آفاق هدایت، بندگی، تسلیم بودن و پذیرفتن فرامین قرآن.

تعقیب نماز عصر

بعد از نماز عصر این دعا را می خواند:

«سبحان من یعلم جوارح القلوب، سبحان من یحصی عدد الذّنوب، سبحان من لا یخفی علیه خافیة فی الأرض و لا فی السّماء...». (57)

آنگاه با یادکرد نعمت های مادّی و معنوی، به حمد و ستایش می پردازد. فاطمه علیهاالسلام در این مناجات و دعاها، معارف و مطالبی بیان می کند که عالی ترین روش برای راهیابی به «کمال» است. چرا که زمزمه این کلمات عرشی، آفاق ملکوت را بر جان می گشاید و لمعات معنویت را در کام جان می نهد.

تعقیب نماز مغرب

آن بانوی بزرگوار بعد از نماز مغرب چنین زمزمه می کند:

«...الحمد للّه ذی الملک و الملکوت، و العظمة و الجبروت، و الکبریاء و الجلال، و البهاء و المهابة و الجمال، و العزّة و القدرة و الحول و القوّة و المنّة...». (58)

و در فرازی دیگر، خداوند را چنین می خواند:

«سبحانک یا ذی الجلال و الاکرام، ما فعلت بالغریب الفقیر اذا اتاک متحیرا...؛ منزّه است خداوندی که دارای جلالت و کرم است. خداوندا! در مقابل دور افتاده ای نیازمند که به تو پناهنده شده و از تو یاری می جوید، چه می کنی؟

در برابر کسی که به درگاه تو آمده و خشنودی تو را می جوید، در پیشگاهت بر خاک افتاده، از آن چه تو بدان آگاهی به محضرت شکوه می کند، [چه می کنی؟ [

پروردگارا! بهره ام را از «دعا» حرمان قرار مده، و نصیبم را از آن چه از تو امیدوارم، بیچارگی مقرّر مفرما.

آفریدگارا! آنگاه که میان مردم بودن دشوار گردد، از تنگنای آن به تو پناه می برم.

بارالها! آنگاه که روز قیامت بر گناهکاران طولانی می گردد، آن روز را بر ما کوتاه گردان چون فاصله دو نماز.

خدایا! هنگام مرگ، «فراق دوستان» را بر من آسان گردان و رحم کن در قبر بر تنهایی ام.

مولای من، ای مهربان! در میان زاری کنندگان به درگاهت، دعای مرا هم اجابت کن، و در میان استغاثه کنندگان به درگاهت، اشکم را مورد رحمت خود قرار ده، و هنگام ملاقاتت، زمانی که از این دنیا خارج می شوم، آسایشم را تأمین بفرما.

ای نهایت امیدِ امیدواران! در هنگامه حشر و جمع مردگان، عیوبم را بپوشان.

همانا تویی آرزوی من و جایگاه ابراز خواسته هایم و دانا به حاجت هایم». (59)

تعقیب نماز عشاء

آن حضرت پس از نماز عشاء به درگاه الهی عرضه می داشت:

«سبحان من تواضع کلّ شی ء لعظمته، سبحان من ذلّ کلّ شی ء لعزّته، سبحان من خضع کلّ شی ء لأمره و ملکه، سبحان من انقادت له الأمور بأزمتها....». (60)

سپس به حمد و ثنا می پردازد و نعمت های بزرگ مادی و معنوی خدای را می شمرد. در بخشی از آن چنین می گوید:

«... الحمد للّه علی کلّ حمد و ذکر و شکر و صبر و صلاة و زکاة و قیام و عبادة و سعادة و برکة و رحمة و نعمة و کرامة و فریضة و سرّاء و ضرّاء و شدّة و رخاء و مصیبة و بلاء و عسر و یسر و غناء و فقر و علی کلّ حال و فی کلّ أوان و زمان و کلّ مثوی و منقلب و مقام...». (61)

ز) دعاهای ایام هفته

فاطمه علیهاالسلام در ارتباط با روزهای هفته، دعاهایی بیان فرموده که هریک دارای جملات بلند عرفانی است.

دعاهای آن بانوی نمونه نیز محراب دیگری برای آن حضرت است تا دل به جانان سپرده، دست به ساحت ملکوت بیافکند، امواج معرفت از افق اعلی بر اقیانوس جان قدسی اش جاری سازد، و خوشه های معرفت را از سدرة المنتهی چیده و در سبد روح و اندیشه خود قرار دهد.

دعای روز جمعه

«اللّهمّ اجعلنا مِنْ اقرب مَنْ تقرّب الیک، و اوجه مَنْ توجّه الیک، و انجح مَنْ سألک و تضرّع الیک، اللّهمّ اجعلنا ممّن کأنّه یراک الی یوم القیامة الّذی فیه یلقاک، و لا تمتنا الاّ علی رضاک، اللّهمّ واجعلنا ممّن اخلص لک بعمله، و احبّک فی جمیع خلقک، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، و اغفر لنا مغفرة جزما حتما لا نقترف بعدها ذنبا، و لا نکتسب خطیئةً و لا اثماً، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد صلاةً نامیةً دائمةً زاکیةً متتابعةً مترادفةً برحمتک یا ارحم الرّاحمین». (62)

دعای روز شنبه

«اللّهمّ افتح لنا خزائن رحمتک، وهب لنا اللّهمّ رحمة لا تعذّبنا بعدها فی الدّنیا و الاخرة، و ارزقنا من فضلک الواسع حلالاً طیباً، و لا تحوجنا و لا تفقرنا الی أحد سواک، و زدنا لک شکراً، و الیک فقرا و فاقةً، و بک عمّن سواک غنا و تعفّفاً، اللّهمّ وسّع علینا فی الدّنیا، اللّهمّ انّا نعوذ بک تزوّی وجهک عنّا فی حال و نحن نرغب الیک فیه، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمد و أعطنا ما تحبّ، و اجعله لنا قوّة فیما تحبّ، یا أرحم الرّاحمین». (63)

دعای روز یک شنبه

«اللّهمّ اجعل اوّل یومی هذا فلاحا، و آخره نجاحا، و أوسطه صلاحا، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، و اجعلنا ممّن أناب الیک فقبلته، و توکل علیک فکفیته، و تضرّع الیک فرحمته». (64)

دعای روز دوشنبه

«اللّهمّ انّی أسألک قوّةً فی عبادتک، و تبصرّا فی کتابک، و فهما فی حکمک، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، و لا تجعل القرآن بنا ماحلاً، و الصّراط زائلاً، و محمّدا مولیا». (65)

دعای روز سه شنبه

«اللّهمّ اجعل غفلة النّاس لنا ذکرا، و اجعل ذکرهم لنا شکرا، و اجعل صالح ما نقول بألسنتنا نیةً فی قلوبنا، اللّهمّ انّ مغفرتک أوسع من ذنوبنا، و رحمتک أرجی عندنا من أعمالنا، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، و وفّقنا لصالح الأعمال، و الصّواب من الفعال». (66)

دعای روز چهار شنبه

«اللّهمّ احرسنا بعینک الّتی لا تنام، و رکنک الّذی لا یدام، و بأسمائک العظام، و صلّ علی محمّد و آله، و احفظ علینا ما لو حفظه غیرک ضاع، و استر علینا ما لو ستره غیرک شاع، و اجعل کلّ ذلک لنا مطاوعا، انّک سمیع الدّعاء قریب مجیب». (67)

دعای روز پنج شنبه

«اللّهمّ انّی أسألک الهدی و التّقی، و العفاف و الغنی، و العمل بما تحبّ و ترضی، اللّهمّ انّی أسألک مِنْ قوّتک لضعفنا، و من غناک لفقرنا و فاقتنا، و من حلمک و علمک لجهلنا، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، و أعنّا علی شکرک و ذکرک، و طاعتک و عبادتک، برحمتک یا ارحم الرّاحمین». (68)

دعاهای حضرت بعد از نماز

فاطمه علیهاالسلام در پایان نماز علاوه بر تعقیبات با کلمات و جملات دیگری نیز به نیایش پروردگار می پرداخت.

او پس از نماز ظهر چنین می خواند:

«... یا من بابه مفتوح لداعیه، و حجابه مرفوع لراجیه، یا ساتر الأمر القبیح، و مداوی القلب الجریح، لا تفضحنی فی مشهد القیامة بموبقات الآثام، و لا تعرض بوجهک الکریم عنّی من بین الأنام، یا غایة المضطرّ الفقیر، و یا جابر العظم الکسیر، هب لی موبقات الجرائر، و اعف عن فاضحات السّرائر، و اغسل قلبی من وزر الخطایا، و ارزقنی حسن الاستعداد لنزول المنایا...». (69)

بعد از نماز عصر این گونه دعا می کرد:

«اللّهمّ انزع العجب و الرّیاء و الکبر و البغی و الحسد و الضعف و الشّک و الوهن و الضّرّ و الاسقام و الخذلان و المکر و الخدیعة و البلیة و الفساد مِنْ سمعی و بصری و جمیع جوارحی، و خذ بناصیتی الی ما تحبّ و ترضی، یا ارحم الرّاحمین...». (70)

پس از انجام نماز مغرب به درگاه الهی عرضه می داشت:

«ربّ ارحم عند فراق الأحبّة صرعتی، و عند سکون القبر وحدتی، و فی مفازة القیامة غربتی، و بین یدیک موقوفا للحساب فاقتی، ربّ أستجیر بک من النار فأجرنی، ربّ أعوذ بک من النّار فأعذنی، ربّ أفزع الیک من النّار فأبعدنی، ربّ أسترحمک مکروبا فارحمنی، ربّ أستغفرک لما جهلتُ فاغفر لی، ربّ قد أبرزنی الدّعاء للحاجة الیک فلا تؤیسنی، یا کریم ذا الآلاء و الاحسان....» (71).

و بعد از نماز عشاء با این عبارت نورانی دعا می کرد:

«اللّهمّ انّی أسألک باسمک المخزون الطّیب الطّاهر الّذی قامت به السّموات و الأرض، و اشرقت له الظُّلَم، و سبّحت له الملائکة، و وجلت عنه القلوب، و خضعت له الرّقاب، و أحییت به الموتی، أن تغفر لی کلّ ذنب أذنبته، فی ظلم اللّیل و ضوء النّهار، عمدا أو خطأً، سرّا أو علانیةً، و أن تهب لی یقینا و هدیا و نورا و علما و فهما، حتّی أقیم کتابک، و أحلّ حلالک، و أحرّم حرامک، و أودی فرائضک، و أقیم سنّة نبیک محمّد...». (72)

از آنجا که دعاهای حضرت فاطمه علیهاالسلام گنجینه ای از معارف و مکارم اخلاقی است، به یادآوری برخی از آنها را می پردازیم.

آن حضرت پیرامون «قناعت» و «عاقبت به خیری» چنین دعا می کند:

«اللّهمّ قنّعنی بما رزقتنی، و استرنی و عافنی أبدا ما أبقیتنی، و اغفر لی و ارحمنی اذا توفّیتنی، اللّهمّ لا تعینی فی طلب ما لم تقدّر لی، و ما قدّرته علی فاجعله میسّراً سهلاً، اللّهمّ کاف عنّی والدی و کلّ من له نعمة علی خیر مکافاة، اللّهمّ فرّغنی لما خلقتنی له، و لا تشغلنی بما تکفّلت لی به، اللّهمّ ذلّل نفسی، و عظّم شأنک فی نفسی، و ألهمنی طاعتک، و العمل بما یرضیک، و التّجنّب لما یسخطک، یا أرحم الرّاحمین». (73)

و در ارتباط با خشنودی او نسبت به قضای الهی می خواند:

«اللّهمّ بعلمک الغیب، و قدرتک عن الخلق، أحینی ما علمت الحیاة خیرا لی، و توفّنی اذا کانت الوفاة خیرا لی، اللّهمّ انّی أسألک کلمة الاخلاص، و خشیتک فی الرّضا و الغضب، و القصد فی الغنی و الفقر، و أسألک نعیما لا ینفد، و أسألک قرّة عین لا تنقطع، و أسألک الرّضا بالقضاء، و أسألک برد العیش بعد الموت، و أسألک النّظر الی وجهک، و الشّوق الی لقائک من غیر ضرّاء مضرّة و لا فتنة مظلّة، اللّهمّ زینّا بزینة الایمان، و اجعلنا هداة مهدیین یا ربّ العالمین». (74)

و «دعای نور»ی که از آن حضرت است، بنا به گفته سلمان: «کرامت و معجزه می آفریند». سلمان می گوید:

فاطمه به من کلامی آموخت که پدر بزرگوارش به او آموخته بود و فرموده بود: هر که صبح و شب این دعا را بخواند و بر خواندن این دعا مراقب باشد، هرگز حرارتِ تب بر جان و جسمش جاری نخواهد شد. و دعا، چنین است:

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، بسم اللّه النّور، بسم اللّه نور النّور، بسم اللّه نور علی نور، بسم اللّه هو مدبّر الأمور، بسم اللّه الّذی خلق النّور من النّور، الحمد للّه الّذی خلق النّور من النّور، و أنزل النّور علی الطّور، فی کتاب مسطور، فی رقّ منشور، بقدر مقدور، علی نبی محبور، الحمد للّه الّذی هو بالعزّ مذکور، و بالفخر مشهور، و علی السّرّاء و الضّرّاء مشکور، و صلّی اللّه علی سیدنا محمّد و آله الطّاهرین». (75)

این گونه «سیمای فاطمه» بر آسمان دعا، نیایش، عرفان و عبادت می درخشد. به راستی، او هماره اسوه و الگوست برای همه انسان ها!

آنگاه که فاطمه در محراب عبادت می نشست، فروغ وجود ملکوتی اش آسمان را نور باران می ساخت. از این رو، خداوند به ملائکه می فرمود:

«ای فرشتگان! بنگرید به بهترین بنده من فاطمه. او در مقابل من ایستاده، و از خوف من تمامی وجودش می لرزد و با تمامی حضور، به عبادت من روی آورده است». (76)

او به هنگام عبادت آن چنان در عظمت حق غرق می شد و از خود بی خود می گردید که از یاد عزیزان و فرزندانش نیز غافل می گشت؛ از همین رو، خداوند فرشته ای را می فرستاد تا گهواره فرزندان او را حرکت دهد. (77)

او در شب زفاف، از علی علیه السلام تقاضا کرد که با هم به نماز بایستند و در این شب خدا را عبادت کنند. (78)

و آنگاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله از او پرسید: «دخترم! اکنون فرشته وحی در کنار من است و از جانب خدا پیام آورده و هر چه بخواهی، انجام می پذیرد». فاطمه عرض کرد:

«یا ابتاه شغلتنی عن المسألة لذةُ خدمته، لا حاجة لی غیر لقاء ربّی الکریم فی دار السّلام (79)؛ پدر جان! لذّتی که از انس و عبادت به خدا می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته، مرا حاجتی جز این نیست که پیوسته ناظر جمال زیبای خداوند کریم در دارالسّلام باشم.»

آری، عبادت، ذکر، نیایش، دعا، تسبیح و تقدیس فاطمه علیهاالسلام مکتبی است فراروی دوستان آن مدل و اسوه آسمانی تا با سرمشق و الگو قرار دادن وی در پرتو «عبادت خالصانه» روح و جان خود را از زنگار هر آلودگی پاک نمایند و به مقام فیض حضور نائل گردند. ان شاءاللّه.

نماز مخصوص آن حضرت

نماز اوّل

نماز مخصوص حضرت فاطمه علیهاالسلام بدین شکل است:

«دو رکعت نماز که در رکعت اوّل، حمد یک مرتبه و صد مرتبه سوره قدر، و در رکعت دوم بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید، و پس از سلام، تسبیح فاطمه گفته می شود و سپس این دعا خوانده می شود: سبحان ذی العرش الشّامخ المنیف، سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم، سبحان ذی الملک الفاخر القدیم....». (80)

نماز دوم

برای توسّل و استغاثه به فاطمه علیهاالسلام نمازی بدین کیفیت نقل شده است:

«دو رکعت چون نماز صبح خوانده می شود، آنگاه در حال سجده صد مرتبه یا فاطمة گفته می شود و پس از آن، چهره سمت راست را روی خاک نهاده و صد مرتبه یا فاطمة می گوید و سپس گونه چپ را بر خاک نهاده و صد مرتبه یا فاطمة می گوید و باز برگشته و سر بر سجده نهاده و صد مرتبه یا فاطمة می گوید. در پایان، این دعا را می خواند: یا آمنا من کلّ شی ء، و کلّ شی ء منک خائف حذر، أسألک بأمنک من کلّ شی ء و خوف کلّ شی ء منک أن تصلّی علی محمّد، و أن تعطینی امانا لنفسی و أهلی و مالی و ولدی حتّی لا أخاف أحداً، و لا أحذر من شی ء أبدا، انّک علی کلّ شی ء قدیر». (81)

در محراب قدس

پیغمبر اکرم درباره فاطمه علیهاالسلام فرمودند: «ایمان به خدا در اعماق جان و روح زهرا چنان نفوذ کرده که برای عبادت خدا، خودش را از همه چیز فارغ می سازد.» (82)

همچنین فرمودند: «فاطمه دخترم بهترین زن عالم است، پاره تن من و نور چشم من و دیده دل و روح و روان من است؛ حوریه ای است به صورت انسان. آنگاه که در محراب عبادت می ایستد، نورش برای فرشتگان آسمان می درخشد. خدا به فرشتگان خطاب می کند: بنده مرا ببینید چطور در مقابل من به نماز ایستاده و اعضای بدنش از خوف مقام من می لرزد و غرق عبادت است. ای فرشتگان! گواه باشید که پیروان فاطمه علیهاالسلام را از عذاب دوزخ در امان قرار دادم.» (83)

امام حسن علیه السلام می فرماید: «مادرم زهرا را در شب جمعه مشاهده کردم که تا صبح مشغول عبادت پروردگار جهان بود. دائما در حال رکوع و سجود بود تا طلوع سپیده، شنیدم که مؤمنان را یک یک نام برده و دعا می کرد. ولی برای خود دعا نکرد. عرض کردم: مادر جان! چرا برای خود دعا نکردی؟ فرمود: الجار ثمّ الدّار؛ اوّل همسایه بعد خویش.» (84)

فاطمه آن گونه بر این افق تابناک بوده که مدّعیان زهد، عبادت و تقوا به ساحتش خاضعانه کرنش می کردند.

حسن بصری می گفت: «فاطمه زهرا، عابدترین مردم بود. برای عبادت خداوند آن قدر بر پا ایستاد تا پاهای مبارکش ورم کرد.» (85)

جلوه عبادت زهرا علیهاالسلام آسمان را نور باران می سازد، و مقام عبادت آن حضرت قرین اخلاص است. لذا وقتی همراه شوهر و فرزندانش غذای خود را به مسکین، یتیم و اسیر می دهند، می گویند: «انّما نطعمکم لوجه اللّه». (86)

او در مقام «عبادت» فانی در عشق، و محو جمال خدا می گردد و در نیایش خود می گوید:

«اللّهمّ ذلّل نفسی، و الهمنی طاعتک، و العمل بما یرضیک، و التّجنّب لما سخطک، یا ارحم الرّاحمین؛ (87) خداوندا! وجودم را در نظرم خوار گردان [که از بلند پروازی سر در نیاورد و شأن خودت را در جانم بزرگ گردان] راه و رسم بندگی و اطاعت را به من بیاموز، به اعمالی موفّقم گردان که تو را خشنود سازد و از آنچه موجب خشم توست، مرا باز دار. ای مهربان ترین مهربانان!»

روح بندگی و عبودیت خدا در او آن چنان قوی است که پدرش به جای دادن کنیز و خدمتکار، به او ذکر و تسبیح خدا می آموزد و او خشنود می گردد.

پرورش فاطمه در دامان نبوّت، موجب گردید آن بزرگوار دریایی از اسرار ملکوت گردد، و گاه فروغ عرفانش بر افق سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله این گونه بدرخشد:

«انّ ابنتی فاطمة ملأ اللّه قلبها و جوارحها ایمانا و یقینا». (88)

آری، روح فاطمه علیهاالسلام لبریز از عشق و محبّت خداست و به پاس بندگی خداوند، او افضل زنان روی زمین است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به وی فرمود:

«اما ترضین أن تأتی یوم القیامة سیدة نساء المؤمنین او سیدة نساء هذه الامّة». (89)

تجلی گاه عرفان فاطمه «محراب عبادت» بود. آنگاه که برای ستایش معبود در محراب می ایستاد، هفتاد هزار فرشته مقرّب خداوند بر او سلام می کردند و او را چون مریم علیهاالسلام این گونه می ستودند: «انّ اللّه اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین»؛ (90) ای فاطمه! همانا خداوند تو را برگزید وپاک و پاکیزه قرار داد و تو را از میان زنان جهان انتخاب نمود.

تجلّی عرفان و عبادت فاطمه علیهاالسلام آن گونه است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در شأن او چنین فرمود:

«متی قامت فی محرابها بین یدی ربّها جلّ جلاله زهر نورها؛ (91) هر زمان که فاطمه در محراب عبادت در محضر پروردگارش جلّ جلاله می ایستاد، نورش بر فرشتگان آسمان می درخشید.»

این است رمز و راز اینکه او را زهرا می خوانند.

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا فاطمه را «زهرا» می گویند؟

فرمود: «زیرا هنگامی که در محرابش به عبادت می ایستاد، نور او برای اهل آسمان (فرشتگان) می درخشید؛ آن گونه که نور ستارگان بر اهل زمین پرتو می افکند.» (92)

در جلوه عبادی آن بزرگ بانو، همین کافی است که گاهی فاطمه علیهاالسلام به نماز و عبادت خدا مشغول بود، چون یکی از کودکانش گریه می کرد، می دیدند که گهواره خود به خود حرکت می کند؛ زیرا فرشته ای آن را می جنباند. (93)

همچنین امام باقر علیه السلام می فرماید:

«رسول خدا صلی الله علیه و آله سلمان را برای کاری به خانه فاطمه علیهاالسلام فرستاد. سلمان می گوید: درب منزل ایستادم و سلام کردم و صدای فاطمه علیهاالسلام را می شنیدم که داخل منزل قرآن می خواند و آسیاب دستی که در خانه بود، خود به خود می گشت و آرد تهیه می کرد...» (94)

به راستی که او در «عبادت» یگانه دوران و بی همتا، بی نظیر بود. او سر آمد بکائین و خائفین بود (95) و خدا، دعای او را بهتر از هر کس دیگر اجابت می کرد. (96) آن حضرت تا به آنجا عروج کرد که بهترین زنان عالم و سرور زنان بهشت شد.

فصل دوم:فاطمه علیهاالسلام و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم

فاطمه علیهاالسلام پدرش را در دو افق نظاره می کند و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای دخترش در دو مشرق تابان است.

گاه، محمّد صلی الله علیه و آله برای فاطمه «پیامبر خدا» است، و آن فروغ عرشی را بر مطلع نبوّت نظاره می کند. گاه دیگر، محمّد صلی الله علیه و آله «پدر فاطمه» است و دامان پر مهر و محبّت. پس، فاطمه در این دو افق، حقیقتی تابناک را می بیند (سفیر الهی و پدر). عشق فاطمه به پدر در هر دو عرصه، محراب عبادت است.

و از سوی دیگر، پیامبر نیز به فاطمه در دو افق نگاه می کند:

گاه، فاطمه دختر اوست، و پاره تن اوست. و گاه دیگر، او حوراء الانسیه و یادگار عرش و بهشت خداست. و این دو عرصه برای فاطمه صلی الله علیه و آله ، تجلّی معنویت است.

ولی با این وجود، پیامبر خدا خشنود است که فاطمه، او را «پدر» می خواند و فاطمه نیز از ترنّم صدای پیامبر خدا که می فرمود: «دختر عزیزم!» روحش آرام می گرفت.

به هر روی، زهرا علیهاالسلام به ساحت پدر عشق می ورزید، از دوران کودکی به یاری پدر می شتافت و از آن حضرت محافظت می نمود. پس از رحلت حضرت ابوطالب که سنگ جفای قریش از همه سو، جسم و جان پیامبر خدا را نشانه گرفت، فاطمه با آن سنین کم و با چشم گریان به یاری پدر می آمد. روزی به دستور ابوجهل، فضولات شتری را بر دوش پیامبر خدا ریختند، چون فاطمه آگاه شد، به مسجد الحرام آمد و آن فضولات را از جامه پدر پاک کرد. (97)

دشنام، ریشخند، سنگ پرانی، دهن کجی و تهمت، حربه هایی بود که مشرکان قریش علیه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به کار می بردند، و فاطمه شاهد همه این منظره ها بود. در این بُرهه فاطمه تنها دختر پیامبر خدا نبود، بلکه او در راستای یاری و دفاع از وجود مقدّس پیامبر، جانشینِ عبد اللّه، عبدالمطلب، ابوطالب و خدیجه بود.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بی جهت او را به لقب امّ ابیها (مادر پدرش) نستود (98).او باید در این شرائط بحرانی، هم دختر پدر باشد و هم مادر او.

هر گاه دشمن خاکستر بر سر رسول خدا می ریخت، فاطمه با آن که کودکی بیش نبود، شتابان خود را به پدر می رساند و در حالی که چشمان کودکانه و مهربانش پر از اشک بود و خاکسترها را از سر و روی پدر می زدود، رسول خدا نیز او را به سینه می چسبانید و اشک هایش را پاک می کرد و برای آرامش او می فرمود: «دخترک عزیزم! گریه مکن که خدا، نگهبان و حافظ پدر توست.» (99) قریش در حجر اسماعیل به بتها قسم یاد کردند که هر کجا رسول خدا را پیدا کنند، او را کشته و کارش را یکسره کنند. زهرا از این تصمیم آگاه شد، فوری خود را به پدر رسانید و او را با خبر ساخت تا مراقب خود باشد. (100)

در طول زندگی، هماره یار و یاور رسول خدا صلی الله علیه و آله و در محضر آن جناب بسیار مؤدّب بود. هر گاه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نزد او می آمد، آن حضرت تمام قامت می ایستاد. مشتاقانه به استقبال پدر می شتافت، بر دست پدر بوسه می زد، عبا از دوش مبارکش بر می داشت، نعلین ایشان را در مکان مناسبی قرار داده و پدرش را در جای خود می نشاند. آنگاه در پیش روی آن حضرت می نشست. و هر گاه پدر، او را می خواند، ندایش «لبّیک» بود. (101)

فاطمه پس از نزول آیه «لا تجعلوا دعاء الرّسول...»، (102) دیگر پدرش را با عنوان «پدر» نمی خواند، بلکه آن حضرت را با لقب «رسول اللّه» خطاب می کرد. چندین مرتبه پدر را چنین خواند، ولی پیامبر جواب نگفت. سرانجام فرمود: «فاطمه جان! این آیه درباره تو و فرزندانت نازل نشده است. تو، از من هستی و من، از تو هستم. این آیه درباره دیگران نازل شده است. تو، مرا همان پدر خطاب کن؛ زیرا این کلمه بیشتر قلب مرا زنده و شاداب می سازد و خدا را خشنود و راضی می گرداند.». (103)