پاره پيامبر (صلي الله عليه و آله)
(الگوى كمالات بانوان)

عبدالكريم بى آزار شيرازى

- ۴ -


فاطمه، الگوى مصرف بعد از فتح

بعد از فتح خيبر، پيامبر (ص) بخشى از فدك را كه بدون جنگ به پيامبر تعلق گرفت به فاطمه ى زهرا (س) تقديم داشتند. همچنين، از روايات چنين برمى آيد كه فاطمه ى (س) حتى تا آخرين لحظه ى زندگى مانند پدر و همسر خود به عطر علاقه مند بود و به اسماء بنت عميس فرمود:

هاتى طِيبى الّذى اَتَطَيَّبُ بِهِ. [كشف الغمه، ج 2، ص 62.] عطر مرا، همان عطرى كه هميشه مى زنم، بياور.

ام سلمه مى گويد از حضرت زهرا (س) پرسيدم آيا عطر و بوى خوش ذخيره كرده اى؟ فرمود: آرى.

رفت و شيشه ى عطرى آورد و مقدارى در كف دست من ريخت. بوى خوشى داشت كه هرگز نشنيده بودم. پرسيدم: اين عطر خوشبو را از كجا تهيه كرده اى؟ فرمود: «هو عنبرٌ» (اين عنبر است). [بحارالانوار، ج 43، صص 95 و 114.]

عطر و لباس نماز فاطمه

خداوند در قرآن سفارش مى كند: .

. خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا... [اعراف/ 31.] .

.. به هنگام رفتن به مسجد زينتهاى خود را برگيريد و بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد...

در فقه اسلامى مستحب است گزاردن نماز با لباس متعدد و سفيد و پاكيزه و استعمال عطر و پوشيدن گردن بند براى بانوان. [العروة الوثقى، صص 201- 203.] بنابراين، فاطمه ى زهرا (س) در شرايطى كه مردم در وضع نسبتاً خوبى قرار مى گيرند، تا حدودى از امكانات و زينتها استفاده مى كند. اما نكته ى مهم و آموزنده اينجاست كه حضرت حدود تقوا و مرزهاى «وَ لا تُسْرِفُوا»، «وَ لا تُبَذِّر تَبْذيراً»، «وَاِعْدِلُوا» را هرگز فراموش نمى كند، برخلاف بسيارى از مردم كه فقط در درون سختى و تنگدستى عادلند اما همين كه اوضاع تغيير مى كند و امكانات فراهم مى شود، يكباره همه چيز را از ياد مى برند و در جمع آورى غنيمت و زندگى لوكس و تجملى با يكديگر مسابقه مى گذارند و روز بروز بيشتر خدا و دين و بندگان خدا را فراموش مى كنند و آنچنان از حد اعتدال خارج مى شوند كه زندگى را بر خود تنگ و تلخ مى سازند و از خورد و خوراك خود و يا از حقوق ديگران مى كاهند تا به لباسى فاخر و خانه اى مجلل و وسايلى لوكس دست يابند.

البته، اين عشق و علاقه به زينت و تجمل در زنان بيشتر از مردان است تا آنجا كه ديده مى شود گاهى ساير لذات بر ايشان تحت الشعاع قرار مى گيرد. پس، به همان اندازه كه زنان مظهر جمال و كمالند، در معرض خطر انحراف به سوى شيطان و اسراف و تبذير قرار دارند.

اسلام كه دين فطرت است، طبق سرشت زن مقرر داشته كه آنها از زينتها، لباس و جواهرات استفاده كنند و حتى پوشيدن لباس حرير طبيعى و استفاده از طلا را كه بر مردان حرام است، براى زنان مجاز دانسته و نظافت و آرايش كردن براى همسر را از وظايف و حقوق همسرى قرار داده و ترك آن را در صورتى كه شوهر خواستار آن باشد، يكى از عوامل نشوز تلقّى كرده است [تحرير الوسيله ى امام خمينى، ج 2، ص 305.] همچنين، اسلام بر مرد واجب كرده كه اگر همسرش از زيبا پوشان است، لباسى را كه امثال وى مى پوشند، برايش فراهم سازد، [رساله ى نوين امام خمينى، ج 3، ص 112.]، چون زينت و نظافت باعث مى شود كه اعضاى خانواده با فطرت كمال جو و جمال خواه خود به يكديگر بيشتر بپيوندند و با افزوده شدن عشق و مودت ميان زن و شوهر، كانون خانواده گرم و مستحكم گردد. اما همين غريزه و عشق به جمال و زيبايى، اگر خداى نكرده از حدود و مرزهاى اعتدال شرع خارج شود، زيباييهاى مارگونه ى دنيا آدمى را مى فريبد و كام انسان را تلخ و زندگى را بر وى تنگ مى گرداند و در دام شيطان اسيرش مى سازد. از اين رو قرآن با قانون حجاب، مرز و حدودى براى زينت و نگاه مقرر داشته كه فاطمه ى زهرا (س) نيز الگوى اين قوانين است.

فاطمه ى زهرا (س) پس از پشت سر گذاشتن دوران فقر عمومى، از لباس و پوشاك و زينت و عطر استفاده مى كند، اما طبق آيه ى 31 سوره ى اعراف با توأم ساختن آن به لباس تقوا. او از زينت و عطر و لباس استفاده مى كند اما نه براى نشان دادن به بيگانگان و نه براى تفاخر و تكبر نسبت به ديگران، بلكه در راه خدا و در مقام سجود و تواضع. از اين رو در روايت آمده است كه پيامبر اكرم (ص) به عمار ياسر مأموريت مى دهند كه براى عروسى فاطمه (س) عطريات تهيه كند، و فاطمه (س) در آخرين ساعت زندگى به اسماء بنت عميس مى فرمايد: عطرم را، همان عطرى كه هميشه مصرف مى كنم و پيراهنى را كه هميشه در آن نماز مى خوانم، بياور.

قالَت فاطِمَةُ بِأسْماءِ بِنْتِ عُمَيْس: هاتى طَيبى الَّذى اَتَطَيَّبُ بِهِ وَثيابِى الَّتى اُصَلّى فيها.

فاطمه (س) به اسماء بنت عميس فرمود: عطر مرا، همان عطرى كه هميشه مى زنم و پيراهنى را كه هميشه در آن نماز مى خوانم، بياور.

فاطمه، الگوى تربيتى فرزندان

رقابت، قضاوت و عدالت ميان فرزندان

پيامبر اكرم (ص) حسن و حسين عليهماالسلام را به مسابقه ى خطاطى تشويق كردند و فرمودند: هر كس خطش زيباتر باشد قدرتش بيشتر است. حسن و حسين عليهماالسلام هر يك تلاش كردند و خط زيبايى نوشتند و پيش پيامبر (ص) بردند. رسول خدا (ص) قضاوت را به مادرشان فاطمه (س) واگذار كردند.

فاطمه با حكمت و درايتى كه داشت به آن دو چنين فرمود:

يا قرّتى عينى اِنّى اقطَعُ قِلادَتى عَلى رَأْسِكُما و اَنْشُرُ بَيْنَكُما جَواهِرَ هذِهِ الْقِلادَةِ فَمَنْ اَخَذَ اَكْثَرَ فَخَطُّهُ اَحسَنُ وَ تَكُونُ قُوَّتُهُ اَكْثَر [بحارالانوار، ج 45، ص 190 و ج 43، ص 309.] اى دو نورديده ى من، من گردن بندم را پاره مى كنم و دانه هاى آن را ميان شما پخش مى كنم هر كدام از شما دانه هاى بيشترى گرفت خط او بهتر و توانش بيشتر است.

آسيا گردان و لب قرآن سرا

فاطمه ى زهرا (س) مى فرمود:

حُبَّبَ اِلَىَّ مِنْ دُنْياكُم ثَلاثٌ: تَلاوَةِ كتاب اللَّه... [كنزالعمال، ج 1، ص 582.] از دنياى شما سه چيز محبوب من است: تلاوت كتاب خدا... و در آخرين وصيت خود به على (ع) فرمود: برايم زياد قرآن و دعا بخوان (فَاكْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُران والدُّعاءِ) [بحارالانوار، ج 79، ص 27.] فاطمه ى زهرا (س) با دست به كارهاى خانه مى پرداخت و با لب با تلاوت قرآن.

آن ادب پرورده ى صبر و رضا
آسيا گردان و لب قرآن سرا

(اقبال لاهورى)

خاصيت چنين كارى اين بود كه فرزندان و زنان و خدمتكارانى كه در منزل بودند، با شنيدن آيات قرآن حافظ قرآن مى شدند كه نمونه ى آن، فضه خدمتكار و دست پرورده ى فاطمه (س) است.

ابوالقاسم قشيرى در كتابش از شخصى نقل مى كند كه مى گفت: در صحرا از كاروان عقب ماندم، در اثناى راه زنى را يافتم. به وى گفتم: كيستى تو؟ آن زن اين آيه را خواند: و َ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُون [زخرف/ 89.] بگو سلام، بزودى خواهى دانست.

به او سلام كردم و پرسيدم: اينجا چه مى كنى؟ پاسخ داد: و َ مَنْ يَهْدِى اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلّ [زمر/ 37.] كسى كه خداوند هدايتش كرد گمراهى برايش نيست.

پرسيدم: از پريانى يا مردمان؟ جواب داد:

يا بَنى ادَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ. [اعراف/ 30.] اى بنى آدم، زينتهاى خود را برگيريد.

گفتم: از كجا مى آيى؟ گفت:

يَنادُونَ مِنْ مَكانٍ بَعيد. [فصلت/ 44.] ندا مى كنند از مكانى دور.

پرسيدم: مقصدت كجاست؟ پاسخ داد: و َ لِلَّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْت. [آل عمران/ 97.] و بر مردم است حج خانه ى خدا.

پرسيدم: چه مدتى است كه در راهى؟ جواب داد: و َ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فى سِنَّةِ اَيّام. [ق/ 38.] ما آسمانها و زمين را در شش روز آفريديم.

گفتم: آيا غذا ميل دارى؟ اظهار داشت: و َ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لايَأْكُلُون الطَّعام. [انبياء/ 8.] ما آنان را جسدى قرار نداديم كه غذا نخورند.

به او غذا دادم و به او گفتم: اكنون بشتاب تا به كاروان رسى.

گفت:

لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها [بقره/ 286.]

خداوند به كسى بيش از توانش تكليف نمى كند.

به وى گفتم: مى خواهى تو را هم سوار كنم؟ پاسخ داد:

لَوْ كانَ فيهِما الِهَةُ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا [انبياء/ 22.] اگر در آن دو جز اللَّه معبودانى بود فساد پديد مى آمد.

از مركب پياده شدم و زن را سوار كردم. اين آيه را خواند:

سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا. [زخرف/ 12.] منزه است خدايى كه اين مركب را در تسخير ما درآورده است.

چون به كاروان رسيديم، از او پرسيديم: آيا كسى را در اين كاروان دارى؟ اظهار داشت:

يا داوُدُ اِنّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِى الْاَرْض. [ص/ 25.] اى داود، ما تو را خليفه ى زمين قرار داديم. و َ ما مُحَمَّدٌ اِلّا رَسُول. [آل عمران/ 144.] محمد نيست جز فرستاده.

يا يَحْيى خُذِ الْكِتاب. [مريم/ 13.] اى يحيى، كتاب را بگير.

يا مُوسى اِنّى اَنَا رَبُّكَ. [طه/11 و 13.] اى موسى، منم خداى.

اين اسامى را صدا زدم. ناگهان چهار جوان به سوى او روى آوردند. پرسيدم: اينان با تو چه نسبتى دارند؟ گفت: اَلْمالُ وَالْبَنُونَ زينَةُ الْحَيوةِ الدُّنْيا [كه ف/ 46.] مال و فرزندان زينت زندگى اند.

چون جوانان آمدند رو به آنان كرد و گفت:

يا اَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ اِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمين [قصص/ 26.] اى پدر، اين مرد را به كار گمار (و اجرت ده) زيرا بهترين كسى را كه بايد به خدمت برگزيد و اجرت داد آن است كه توانا و امين باشد.

جوانان چيزهايى براى من پاداش آوردند. زن اظهار داشت: و َ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء [بقره/ 261.] خداوند به هر كه بخواهد دو چندان دهد.

آنان پاداش مرا افزون ساختند. راجع به آن زن از جوانان پرسيدم، گفتند: اين مادر ما فضّه خدمتكار فاطمه ى زهرا (س) است كه بيست سال است جز با قرآن سخن نگفته است. [بحارالانوار، ج 43، صص 86 و 87.]

علم و حكمت فاطمه

مقدمه

علم و دانش فاطمه (س) امام باقر (ع) در وجه تسميه ى جدّه اش به فاطمه مى فرمودند: و اَللَّه لَقَدْ فَطَمها بِالْعِلْم [علل الشرايع صدوق، ص 179.] فاطمه با علم از شير گرفته شد.

يعنى از كودكى، از هنگامى كه در گهواره بود، از علم پيامبر (ص) تغذيه مى شد و از دوران جوانى و نوجوانى آراسته به علم و فضيلت و كمال بود و به زنان باايمان آموزش مى داد.

دو زن، يكى مؤمن و ديگر معاند، در مسئله ى دين با هم اختلاف و مناظره داشتند، حضرت براى زن باايمان دلايلش را گشودند و با آن دلايل زن باايمان، زن معاند را قانع ساخت و بر وى پيروز شد و به شدّت خوشحال گشت.

حضرت فاطمه (س) به او فرمودند: خوشحالى فرشتگان نسبت به پيروزى تو بر زن معاند بيشتر از خوشحالى توست، و حزن شيطان و پيروانش بر زن معاند شديدتر از حزن اوست. [بحارالانوار، ج 2، ص 8.]

حلم فاطمه در تعليم مسائل دينى به بانوان

زنى به نزد پاره ى پيامبر (ص) آمد و اظهار داشت: مادر پيرى دارم كه در مورد نمازش سؤالى برايش پيش آمده و مرا فرستاده است تا از شما بپرسم.

حضرت فاطمه (س) سؤالش را جواب دادند، او سؤال دوم را مطرح كرد و حضرت پاسخ گفتند و باز سؤال سوم و چهارم را پرسيد تا ده سؤال شد و حضرت همه را جواب دادند. آن زن از كثرت سؤال شرمنده شد و گفت: ببخشيد اى دختر رسول خدا، شما را خسته كردم.

فاطمه ى زهرا (س) فرمودند: هر چه سؤال دارى بپرس. اگر كسى را استخدام كنند كه بارى را به پشت بام برد و در برابر به او يكصد هزار دينار دهند، آيا اين كار براى او سنگين خواهد بود؟ زن پاسخ داد: نه حضرت فرمودند: من براى هر مسئله اى كه پاسخ مى گويم به مقدار زيادى جواهر استخدام شده ام، بنابراين مسائل دينى را پاسخ گفتن زحمتى نيست [بحارالانوار، ج 2، ص 3.]

بلقيس و فاطمه، الگوى حكمت و خرد

يكى از زنان با كمال كه در قرآن به او اشارت رفته بلقيس همسر سليمان است كه كمال وى در عقل و فهم و تدبير و حكمتش بود كه قرآن در سوره ى نمل (آيات 29 35) فهم و تدبير او را در برابر حضرت سليمان چنين نقل مى كند:

قالَتْ يا اَيُّهَا الْمَلَؤُا اِنّى اُلْقِىَ اِلَىَّ كِتابٌ كَريمٌ: (بلقيس) گفت: اى سران قوم من افكنده شد به سوى من نامه اى كريم اِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ اِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم: نامه اى از سليمان با نام خداوند بخشايشگر رحيم ، اَلّا تَعْلُوا عَلَىَّ وَأْتُونى مُسْلِمينَ: با اين مضمون كه بر من گردنكشى نكنيد و با صلح و سلم پيش من آييد.

قالَتْ يا اَيُّهَا الْمَلَؤُا اَفْتُونى فى اَمْرى ما كُنْتُ قاطِعَةً اَمْراً حَتّى تَشْهَدُونِ: گفت: اى بزرگان، فتوى دهيد در كارم كه من قاطعانه دستور ندهم تا اينكه شما پيش من گواهى دهيد.

قالُوا نَحْنُ اُولُوا قُوَّةٍ وَاُولُوا بَأْسٍ شَديدٍ وَ الْاَمْرُ اِلَيْكِ فَانْظُرى ماذا تَأْمُرينَ: گفتند: ما صاحبان نيرو و شجاعت و شدّتيم؛ فرمان تو راست، بنگر تا ما را چه مى فرمايى.

قالَتْ اِنَّ الْمُلُوكَ اِذا دَخَلُوا قَرْيَةً اَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا اَعِزَّةَ اَهْلِها اَذِلَّةً وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ: (بلقيس) گفت: پادشاهان چون به شهرى درآيند ويرانى بسيار ببار آرند و عزيزان آن ديار را خوار گردانند و اينچنين كنند (اگر بر ما مستولى شوند). و َ اِنّى مُرْسِلَةٌ اِلَيْهِمْ بهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرجِعُ الْمُرْسَلُونَ: و من خواهم فرستاد هديه اى به سوى اينان تا ببينم با چه پاسخى برمى گردند آن رسولان.

مشورت كردن با بزرگان قوم و حقير و كوچك نشمردن طرف مقابل و رعايت احترام نامه (اُلْقِىَ اِلَىَّ كِتابٌ كَريمٌ) و ترجيح دادن راه صلح و عدم تعجيل در حكم و فرستادن پيكهايى با هدايا به سوى سليمان و بررسى دقيق اوضاع طرف مقابل توسط فرستادگان، نشانه ى فهم و عقل و تدبير بلقيس است.

عقل و فهم و حكمت و ادب فاطمه

از القاب فاطمه ى زهرا (س) حكيمة فهيمة و عقيلة است.

«حكيمة»، از حكم، در اصل به معناى منع براى اصلاح است و از اين رو به لجام بازدارنده ى چهارپا «حكمة الدابّه» گفته مى شود. اين كلمه به معناى علم، فقه، عدل، طبابت، حلم و بردبارى، فلسفه و كلام موافق حق و راستى و درستى بكار رفته و وجه تناسب آن با معناى لغوى اين است كه امور مذكور انسان را از ظلم و جهل و سفاهت و بيمارى بازمى دارد، و به قاضى و رهبر جامعه از آن جهت «حاكم» گفته مى شود كه از ظلم ظالم جلوگيرى مى كند، چنانكه از اصمعى نقل شده كه اصل حكومت رد كردن شخص از ظلم است. [ابن منظور: لسان العرب، چاپ دار احياء التراث، 1408 ه، ج 3، ص 270.] در قرآن، «حكيم» از صفات الهى است، يعنى هر كارى را بجا و بمورد و به بهترين وجه و محكم ترين وضع انجام مى دهد و پيغمبران را مبعوث كرده است تا به مردم علم و حكمت بياموزند: «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ واَلْحِكْمَة» [جمعه/ 2.] يعنى حكمت الهى در آفرينش جهان و انسان و قرآن و قوانين و احكام، چرا كه:

جهان چون چشم و خطّ و خال و ابروست
كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست