جامى از زلال كوثر

آيت الله محمد تقى مصباح يزدى

- ۱۳ -


جرعه اى از زلال بى مثال كوثر

راه باز است ز كوى تو به سرچشمه فيض *** چون تويى كوثر وهم منبع فيض عالم

(آقا بزرگ قمى )

عباراتى كه در فهرست ذيل به پيشگاه همه محبان و ارادتمندان آستان حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) تقديم مى شود، تعابيرى است كه از مجموعه گفته ها، نوشته ها و پيام هاى حضرت امام (رحمه الله)، اخذ شده است. در تنظيم اين مجموعه، تا جايى كه امكان داشته، از عين تعابير حضرت امام، بدون هيچ تغييرى، استفاده شده است و در شمار اندكى از اين تعابير، منظور كلام در قالبى مصدرى بيان شده است.

اميد است كه از اين رهگذر، ثوابى بى نهايت و عناياتى ويژه از جانب صدّيقه طاهره (عليها السلام) به روح پير و مُراد سفركرده مان، عايد و واصل گردد و جرعه اى روح فزا نيز از زلال بى همانند كوثر، روزى ارواح تشنه و نيازمند ما شود. ان شاء اللّه.

فهرست تعابير زيبا و روح فزاى حضرت امام، درباره شخصيت حضرت زهرا (عليها السلام)

وقف كننده وجود خويش براى اسلام. …22/1/1358

انسانى به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت انسان. …26/2/58

زنى روحانى، زنى ملكوتى، تمام حقيقت زن. …26/2/58

موجودى ملكوتى به صورت انسان، موجودى الهى و جبروتى به صورت يك زن. …26/2/58

داراى تمام هويت هاى كمالى متصوّر براى انسان. …26/2/58

واجد تمام خصوصيات انبيا. …26/2/58

جلوه گر تمام حيثيت و تمام شخصيت زن. …26/2/58

مجتمع معنويات و جلوه هاى ملكوتى، الهى، جبروتى، ملكوتى و ناسوتى. … 26/2/58

تربيت يافته دست غيبى و قدرت الهى. …26/2/58

تربيت يافته رسول اللّه (صلى الله عليه وآله) … 26/2/58

دست همگان از رتبه او كوتاه. …26/2/58

افتخار عالم وجود. …26/2/58

الگوى همگان. …8/3/58

افتخار خاندان وحى. …15/2/59

چون خورشيدى درخشنده بر تارك اسلام عزيز. … 15/2/59

فضايلش، هم طراز فضايل بى نهايت پيامبر اكرم و خاندان عصمت و طهارت. …15/2/59

كوتاهى افهام از درك مرتبت او. …15/2/59

نمونه انسان. …27/2/59

جلوه نُماى هويت انسانى. …27/2/59

عنصرى تابناك. …25/1/61

زيربناى فضيلت هاى انسانى و ارزش هاى والاى خليفة اللّه در جهان. …25/1/61

از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود. …25/1/61

درخشش نور تربيت يافتگانش از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى. 25/1/61

حجره محقّرش، جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورش گاه زبدگان اولاد آدم. …25/1/61

اسوه تهذيب اخلاق. …21/12/63

مقتدا و الگوى همگان. …21/12/63

مولود اعظم. …11/12/64

كمال افتخار زنان. … 11/12/64

محضرش، فرودگاه و عروج گاه 75 روزه جبراييل. …11/12/64

كاتب وحى او، اميرمؤمنان على (عليه السلام) . …11/12/64

تناسب كامل روحى او با روح اعظم. …11/12/64

الگوى مجاهدت، مخاطبت، زهد، تقوا و عفاف. …11/12/64

توهين كننده به او، محكوم به اعدام. …9/11/67

صحيفه او، افتخار شيعيان. … 15/3/68

واجد تمام مقامات معنوى ائمّه اطهار (عليهم السلام) … ولايت فقيه: ص 43.

حقيقت و باطن ليلة القدر. …آداب الصلوة: ص 329 و 330.

تسبيحات او، افضل تعقيبات نماز …آداب الصلوة: ص 337.

سيماى زهرا در بيان ذرّيه زهرا

اوصاف زيباى زهرا، فضايل بيرون از شُمار زهرا و كمالات روح فزاى زهرا را از هر زبان كه بشنوى نامكرر است. فضايل بى كرانه او همواره و از هر زبانى شنيدنى است و از بيان نورانى سلاله پاك او، شنيدنى تر. انعكاس جمال دل آراى او از هر آينه اى ديدنى است و از انديشه صاف مردى از ذريه او، ديدنى تر؛ رادمردى كه چنان در خُلق و خوى فاطمى ذوب شده بود كه خود، آيينه دار جمال الهى زهرا و فرزندان پاك نهاد او گشته بود. آنچه در پيش روى شما دوستداران آن حضرت، قرار يافته است، مجموعه فرموده هاى جان فزا و حكمت افزاى آن ذريه زهراست كه با نظمى نُوين، در راستاى اهداف فصل اول اين كتاب، سامان يافته است.

اميدمان بر آن است كه اين عرض ارادت كوچك، نگاه رحمت و عنايت آن جناب را به دنبال داشته، دست نوازش مادرانه اش را روزى ما و مُراد به رضوان پركشيده مان نمايد. ان شاءَ اللّه .

ناتوانى افهام از درك منزلت و رتبت زهرا (عليها السلام)

1. ... زنى كه هر كسى با هر بينشى، درباره او گفتارى دارد و با اين حال كسى از عهده ستايش او برنيامده است؛ چرا كه احاديثى كه از خاندان وحى رسيده، به اندازه فهم مستمعان بوده است ،دريا را در كوزه اى نتوان گنجاند، و ديگران هر چه گفته اند، به مقدار فهم خودشان بوده است؛ نه به اندازه مرتبت او. پس بهتر آن كه از اين وادى شگفت، درگذريم و به فضايل زن، روآوريم كه... .(1)

2. ...او حركت معنوى خود را با قدرت الهى، با دست غيبى و با تربيت رسول اللّه (صلى الله عليه وآله) شروع و تمامى مراحل معنوى را طى كرده است تا به مرتبه اى رسيده كه دست همه از او كوتاه گشته است... .(2)

3. ...من، راجع به حضرت صدّيقه (عليها السلام) خودم را قاصر مى دانم كه ذكرى بكنم... .(3)

افتخار عالمى به زهرا (عليها السلام)

1. فردا روز زن است؛ روز زنى است كه عالم به او افتخار دارد.(4)

2. ...زنى كه افتخار خاندان وحى و چون خورشيدى بر تارك اسلام عزيز مى درخشد.(5)

روز ولادتش، روز زن

1. اگر روزى بايد روز زن باشد، چه روزى والاتر و افتخارآميزتر از روز ولادت باسعادت فاطمه زهرا (عليها السلام)است.(6)

2. مبارك باد بر ملت عظيم الشأن ايران بويژه زنان بزرگوار، روز مبارك زن؛ روز شرافتمند عنصر تابناكى كه زيربناى فضيلت هاى انسانى و ارزش هاى والاى خليفة اللّه در جهان است و مبارك تر و پربهاتر، انتخاب بسيار والاى روز بيستم جمادى الثانى است؛ روز پرافتخار ولادت زنى كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است.(7)

3. براى زن ها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صدّيقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسؤوليت... و شما افتخار كنيد كه اين روز را روز زن قرار داده اند و بايد كه مسؤوليتش را هم به عهده بگيريد. اگر شما پذيرفتيد كه روز بيستم جمادى الثانيه كه روز تولد حضرت زهراست، روز زن باشد، خيلى مسايل را به عهده شما مى آورد. اگر يك ملتى پذيرفت كه فلان روز، روز جهاد است، بايد در آن روز مشغول مجاهده بشود. اگر كسى مشغول مجاهده نشد، نپذيرفته است كه آن روز، روز جهاد است. اگر شما همه پذيرفتيد كه امروز، يعنى روز تولد حضرت زهرا كه آن كمال و آن وضعيت را دارد، روز زن است، بر عهده شما مسايل بزرگى را مى آورد؛ از قبيل مجاهده ؛ چرا كه حضرت به اندازه خودش در اين ظرف كوتاه، مجاهده داشته است. با حكومت هاى وقت، مخاطبه داشته است. حكومت هاى وقت را محاكمه مى كرده است. شما بايد به او اقتدا كنيد تا پذيرفته باشيد كه اين روز (روز تولد آن حضرت) روز زن است. شما اگر پذيرا شديد، بايد زهد و تقوا و عفاف و همه چيزهايى را كه او داشته است، تبعيت كنيد و اگر تبعيت نكرديد، بدانيد كه شما داخل در اين روز نيستيد. هر كس نپذيرفت در روز زن و در اين شرافت، وارد نشده است.(8)

4. روز ولادت سرتاسر سعادت صدّيقه طاهره كه والاترين روز براى انتخاب روز زن است، به ملت شريف ايران، خصوصاً زنان محترم، تبريك و تهنيت عرض مى كنم. اين ولادت با سعادت در زمان و محيطى واقع شد كه زن به عنوان يك انسان، مطرح نبود و وجود او موجب سرافكندگى خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهليت به شمار مى رفت. در چنين محيط فاسد و وحشت زايى، پيامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهليت نجات بخشيد.

تاريخ اسلام، گواه احترامات بى حد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به اين مولود شريف است تا نشان دهد كه زن، بزرگى ويژه اى در جامعه دارد كه اگر برتر از مرد نباشد، كمتر نيست. پس اين روز، روز حيات زن و روز پايه گذارى افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است.(9)

5. فردا، روز زن است؛ روز زنى است كه عالَم به او افتخار دارد، روز زنى است كه [خودش و]دخترش در مقابل حكومت هاى جبار ايستاد و آن خطبه را خواند و آن حرف ها را زد كه همه مى دانيد... زن هاى عصر ما، بحمداللّه، شبيه به همان ها هستند. در مقابل جبار با مشت گره كرده و با بچه هاى در آغوش گرفته ايستادند و به نهضت كمك كردند.(10)

فاطمه، نمونه و الگوى جهانيان

1. الگو، حضرت زهراست. الگو، پيغمبر اسلام است. ما وقتى مى توانيم ادعا كنيم كه جمهورى اسلامى داريم كه تمام اين معانى كه در اسلام است، تحقق پيدا كند.(11)

2. روز بزرگى است. يك زن در دنيا آمد كه مقابل همه مردان است. يك زن به دنيا آمد كه نمونه انسان است. يك زن به دنيا آمد كه تمام هويت انسانى در او جلوه گر است.(12)

3. ما بايد از اين خاندان، سرمشق بگيريم. بانوان ما از بانوانشان و مردان ما از مردانشان؛ بلكه همه ما از همه آنها.

آنها زندگى خودشان را براى طرفدارى از مظلومان و احياى سنت الهى، وقف كردند. ما بايد تبعيت كنيم و زندگى خود را براى آنها قرار دهيم. كسى كه تاريخ اسلام را مى داند، مى داند كه هر يك از اين خاندان ـ مثل يك انسان كامل؛ بلكه بالاتر، همچون يك انسان الهى و روحانى ـ در مقابل كسانى كه مى خواستند مستضعفان را از بين ببرند، قيام كردند.(13)

4. خطبه فاطمه زهرا (عليها السلام) در مقابل حكومت و صبر اميرالمؤمنين در مدت بيست و چند سال و در عين حال كمك كارى به حكومت موجود و بعد هم فداكارى در راه اسلام و [نيز] فداكارى دو فرزند عزيزش: خدمت بسيار بزرگ امام مجتبى[به اسلام]كه دولت جابر اموى را با آن خدمت، رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش، حضرت سيدالشهدا، چيزهايى است كه همه مى دانيد و مى دانيم. با اين كه عدّه و اسباب و ابزار جنگ آنها كم بود، لكن روح الهى و روح ايمان، بر همه ستمكاران عصر خودشان اسلام را زنده كردند و براى ما و شما برادرهاى عزيز، الگو شدند كه ما از كمى عِدّه و عُدّه و كمى ابزار جنگ نهراسيم و در مقابل تمام قدرت هايى كه امروز با ما به جنگ برخاسته اند، مقاومت كنيم. همان طورى كه اولياى ما(عليهم السلام) نشان دادند، بايد در مقابل مستكبران، گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه ايستاد و مستكبران را به جاى خودشان نشاند. ما هم الگوى آنها و تبعيت از آنها را مى پذيريم.(14)

5. در تهذيب اخلاق خود و وادار كردن دوستانتان به تهذيب اخلاق، كوشش كنيد...آن طورى كه زن فريد،(15) حضرت زهرا (عليها السلام) بود. همه بايد به او اقتدا كنيم و همه بايد دستورمان را از اسلام، به وسيله او و فرزندان او بگيريم. همان طورى كه او بوده است، باشيد و در علم و تقوا كوشش كنيد...كوشش براى رسيدن به علم و تقوا، وظيفه همه ما و شماست.(16)

6. ...حضرت، به اندازه خودش، در اين ظرف كوتاه، مجاهده داشته است. با حكومت هاى وقت، مخاطبه داشته است. حكومت هاى وقت را محاكمه مى كرده است. بايد به او اقتدا كنيد. زهد، تقوا، عفاف و همه چيزهايى را كه او داشته است، تبعيت كنيد... .(17)

فضيلت بى نهايت فاطمه

1. ... زنى كه افتخار خاندان وحى و چون خورشيدى بر تارك اسلام عزيز مى درخشد؛زنى كه فضايل او هم طراز فضايل بى نهايت پيغمبر اكرم و خاندان عصمت و طهارت بود... .(18)

2. زنى كه تمام خاصّه هاى انبيا در اوست؛ زنى كه اگر مرد بود، نبى بود؛ زنى كه اگر مرد بود، به جاى رسول اللّه بود.(19)

3. اصولا رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه (عليهم السلام)، طبق رواياتى كه داريم، قبل از اين عالم، در ظل عرش، انوارى بوده اند. [ايشان] در انعقاد نطفه و طينت از بقيه مردم امتياز داشته اند و مقاماتى دارند الى ما شاءَاللّه؛ چنان كه در روايت معراج، جبرئيل عرض مى كند: لَوْ دَنوْتُ اَنْمِلَةً لآحْتَرَقْتُ؛ اگر كمى نزديك تر مى شدم، سوخته بودم. يا اين فرمايش كه: اِنَّ لَنا مَعَ اللّهِ حالاتٌ لا يَسَعُهُ مَلَكٌ مقرّبٌ و لا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ؛ ما با خدا حالاتى داريم كه نه هيچ فرشته مقربى مى تواند آن را داشته باشد و نه هيچ پيامبر مرسلى.

اين، جزء مذهب ما است كه ائمه چنين مقاماتى دارند...چنان كه به حسب روايات، اين مقامات معنوى براى حضرت زهرا (عليها السلام) هم هست؛ با اين كه حضرت نه حاكم است و نه قاضى و نه خليفه. اين مقامات سواى وظيفه حكومت است.(20)

والاترين فضيلت حضرت زهرا (عليها السلام)

1. راجع به حضرت صدّيقه (عليها السلام) ، خودم را از هر ذكرى قاصر مى دانم. فقط به يك روايت كه در كافى شريف و با سند معتبر نقل شده است، اكتفا مى كنم. حضرت صادق (عليها السلام) مى فرمايد:

فاطمه (عليها السلام) بعد از پدرش، 75 روز در اين دنيا بودند و حزن و شدت بر ايشان غلبه داشت. جبرئيل امين مى آمد و به ايشان تعزيت عرض مى كرد و مسايلى از آينده نقل مى فرمود. ظاهر روايت، اين است كه در اين 75 روز مراوده اى بوده است؛ يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است.

گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبياى عظام درباره كسى اين طور وارد شده باشد كه در ظرف 75 روز جبرئيل امين، چنين رفت و آمدى داشته باشد. جبراييل، مسايل واقع در آتيه و آنچه را كه به ذريه فاطمه (عليها السلام) مى رسيده است، ذكر مى كرده و حضرت امير هم آنها را مى نوشته است. حضرت امير، همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است ـ و البته آن وحى به معناى آوردن احكام، با رفتن رسول خدا، تمام شد ـ كاتب وحى حضرت صدّيقه در اين 75 روز نيز بوده است.

مسأله فرود آمدن جبرئيل، يك مسأله ساده نيست؛ خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى امكان دارد بيايد. يك تناسب كامل بين روح آن كسى كه جبرئيل بر او وارد مى شود و مقام جبرئيل، كه روح اعظم است، لازم است. چه ما همچون اهل نظر قايل شويم كه قضيه تنزّل جبرئيل، به واسطه روح خود ولى يا پيغمبر است كه روح ولى، جبرئيل را تنزيل مى دهد و تا مرتبه پايين وارد مى كند يا همچون بعض اهل ظاهر، بگوييم حق تعالى او را مأمور مى كند كه برو و اين مسايل را بگو، تا تناسبى بين روح اين كسى كه جبرئيل به نزد او مى آيد و بين جبرئيل كه روح اعظم است، نباشد اين معنا امكان ندارد. اين تناسب، تنها بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياى درجه اول بوده است؛ مثل رسول خدا، موسى، عيسى، ابراهيم و امثال اينها. اين تناسب براى همه كس نبوده است و بعد از اين هم، براى كس ديگرى واقع نشده است، حتى درباره ائمه هم من نديده ام كه چنين امرى وارد شده باشد. طبق آن چيزى كه من ديده ام فقط براى حضرت زهرا (عليها السلام) وارد شده است كه جبرئيل به طور مكرر در طول 75 روز وارد مى شده و مسايل آتيه را كه بر ذريه او مى گذشته است، مى گفته و حضرت امير هم ثبت مى كرده است. شايد يكى از مسايلى كه گفته است، راجع به مسايلى بوده است كه در عهد ذريه بلندپايه او حضرت صاحب (عليه السلام) واقع مى شود كه مسايل ايران هم جزو آن مسايل باشد؛ ما نمى دانيم، ممكن است. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضايل عظيمى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده اند، بالاتر مى دانم؛ فضيلتى كه براى غير انبيا (عليهم السلام)، آن هم نه همه انبيا، بلكه براى طبقه بالاى انبيا (عليهم السلام) و بعض از اوليايى كه در رتبه آنها مى باشند، براى كس ديگرى حاصل نشده است. و با اين كيفيت كه جبرئيل در طول هفتاد و چند روز مراوده داشته باشد، براى هيچ كس تاكنون واقع نشده است. اين فضيلت، از مختصات حضرت صدّيقه (عليها السلام) است.(21)

فاطمه، مجمع جلوه هاى جمال و جلال الهى

1. تمام ابعادى كه براى زن و براى يك انسان متصور است، در فاطمه زهرا (عليها السلام) جلوه كرده است. يك زن معمولى نبوده است؛ يك زن روحانى، يك زن ملكوتى، يك انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان.

او زن معمولى نيست. او موجودى ملكوتى است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است؛ بلكه موجودى الهى و جبروتى كه در صورت يك زن ظاهر شده است... . تمام هويت هاى كمالى كه در انسان و در يك زن متصور است، تمام در اين زن است... . معنويات، جلوه هاى ملكوتى، جلوه هاى الهى، جلوه هاى جبروتى، جلوه هاى ملكى و ناسوتى همه در اين موجود مجتمع است. انسانى است به تمام معنا انسان و زنى است به تمام معنا زن.(22)

فاطمه، حقيقت و باطن ليلة القدر

1. دلالت مى كند بر آنچه از حقيقت ليلة القدر احتمال داديم، حديث شريف طولانى كه در تفسير برهان از كافى شريف نقل فرموده است كه مردى نصرانى از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) پرسيد كه تفسير باطنِ اين آيات: حم، و الكتاب المبين، انا انزلناهُ فى ليلة مباركة، انّا كُنّا منذرين، فيها يُفْرَقُ كُلُّ اَمْر حَكيم، چيست؟

فرمود: اما «حم»، محمّد (صلى الله عليه وآله) است و اما «كتاب مبين»، اميرالمؤمنين على (عليه السلام) است و اما «ليلة»، فاطمه (عليها السلام)است.(23)

سقف خانه فاطمه، عرش ربّ العالمين

1. روايتى را كه در تفسير برهان(24) از حضرت باقر (عليه السلام) نقل شده است، تيمّناً ذكر مى كنيم ؛ چون روايت شريفى است و به معارف چندى اشاره فرموده و از اسرار مهمى كشف فرموده است:

... سَمِعْتُ اَبا جَعْفَر(عليه السلام) يَقُولُ: بَيْتُ عَلىّ و فاطِمَةَ حُجْرَةُ رَسُولِ اللّه(صلى الله عليه وآله) وَ سَقْفُ بَيْتِهِمْ عَرْشُ رَبِّ الْعالَمينَ. وَ فى قَعْرِ بُيُوتِهِمْ فُرْجَةٌ مَكْشُوطَةٌ اِلَى الْعَرْشِ مِعْراجُ الْوَحْىِ؛ و المَلائِكَةُ تَنْزِلُ عَلَيْهِمْ بِالْوَحْىِ صَباحاً وَ مَسائاً و كُلَّ ساعَة وَ طَرْفَةَ عَيْن وَ الْمَلائِكَةُ لا يَنْقَطِعُ فَوْجُهُمْ: فَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ..... و اِنَّ اللّهَ زادَ فى قُوَةِ ناظِرِ مُحَّمد وَ علىٍّ و فاطِمَةَ وَ الْحَسَن و الْحُسَيْنِ(عليهم السلام) و كانُوا يُبْصِرونَ العَرْشَ و لايَجِدونَ لِبُيُوتِهِمْ سَقْفاً غَيْرَ الْعَرْشِ؛ فَبُيُوتُهُمْ مُسَقَّفةٌ بِعَرْشِ الرَّحْمانِ. وَ مَعارِجُ المَلائِكَةِ و الرُّوحِ فيها بِاءِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْر؛ ...شنيدم كه امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: خانه علىو فاطمه، حجره رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) است و سقف خانه شان، عرش ربّ العالمين. در انتهاى خانه هاشان شكافى است كه از آن تا عرش، پرده از معراج وحى برداشته شده است و ملائكه هر صبح و شام و هر ساعتى و هر لحظه اى با وحى الهى بر آنان نازل مى شوند و رشته فوج ملائكه فرودآينده قطع نمى شود: گروهى فرود مى آيند و دسته اى بالا مى روند... . و همانا خداوند بر قوّت ديده محمد، على، فاطمه، حسن و حسين(عليهم السلام) بيفزود تا عرش را مشاهده مى كردند و جز عرش، سرپوشى براى خانه هايشان نمى ديدند. خانه هاشان به عرش رحمان مسقّف است و معراج هاى ملائكه و روح در خانه هاى ايشان است، به اذن پروردگارشان؛منْ كلّ اَمْر سلام.

صحيفه فاطميه، افتخار شيعيان

1. ما مفتخريم كه ادعيه حيات بخش كه آن را قرآن صاعد مى خوانند، از ائمه معصومين ما است. مناجات شعبانيه امامان و دعاى عرفه حسين بن على (عليهم السلام) و صحيفه سجاديه، اين زبور آل محمد، و صحيفه فاطميه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضيه است، از ما است.(25)

تسبيحات حضرت زهرا، افضل تعقيبات نماز

1. و از جمله تعقيبات شريفه، تسبيحات صدّيقه طاهره (عليها السلام)است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به آن معظّمه تعليم فرمود. و آن، افضل تعقيبات است. در حديث است كه اگر چيزى افضل از آن مى بود، رسول خدا(صلى الله عليه وآله)آن را به فاطمه (عليها السلام)اعطا مى فرمود.(26)

شيعيان، فرزندان معنوى فاطمه (عليها السلام)

1. قلم و بيان من عاجز است كه... از حماسه ها، رشادت ها، خيرات و بركات فرزندان معنوى كوثر، حضرت فاطمه (عليها السلام) ، سخن بگويد كه همه اينها از هنر اسلام و اهل بيت و از بركات پيروى امام عاشورا سرچشمه گرفته است.(27)

حُجره فاطمه، پرورش گاه زبدگان اولاد آدم

1. زنى كه در حجره اى كوچك و خانه اى محقّر، انسان هايى را تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى مى درخشد. صلوات و سلام خداوند بر اين حجره محقّر كه جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورش گاه زبدگان اولاد آدم است.(28)

2. يك كوخ چهار ـ پنج نفرى در صدر اسلام داشته ايم و آن، كوخ فاطمه زهرا (عليها السلام) است. بركات اين كوخ چند نفرى آن قدر زياد است كه عالم را از نورانيت پر كرده است. كوخ نشينان اين كوخ محقّر، در مراتب معنوى آن قدر بالا بودند كه دست ملكوتى ها هم به آنها نمى رسد. جنبه هاى تربيتى اين كوخ، آن قدر والا بوده است كه همه بركات در بلاد مسلمين، خصوصاً در مثل بلاد ما، همه از بركات آنهاست.(29)

3. اين افرادى كه در خانه كوچك فاطمه (عليها السلام) تربيت شدند به حسب عدد چهار ـ پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالى را تجلى دادند. خدمت هايى كرده اند كه ما و شما و همه بشر را به اعجاب در آورده است.(30)

4. ناگهان شخصيتى عظيم كه از عصاره وحى الهى تغذيه و در خاندان سيد رُسُل، محمد مصطفى، و سيد اوليا، على مرتضى، تربيت يافته و در دامن صديقه طاهره بزرگ شده بود، قيام كرد و با فداكارى بى نظير و نهضت الهى خود، واقعه بزرگى به وجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد.(31)

ساده زيستى فاطمه زهرا (عليها السلام)

1. حضرت امير (عليه السلام) خليفه مسلمين بود؛ خليفه مملكتى كه شايد ده برابر ايران بود؛ از حجاز تا مصر و آفريقا و مقدارى هم از اروپا. اين خليفه، بسيار ساده مى زيست و به حسب نقل، در خانه شان پوستينى داشتند كه به هنگام شب خودش و حضرت فاطمه (عليها السلام) بر آن مى خوابيدند و به هنگام روز، علوفه شترش را روى همين پوست مى ريخت. پيغمبر هم همين شيوه را داشت. اسلام، اين است.(32)

امامت، از منظر زهرا (عليها السلام)

تشكيل حكومت براى حفظ نظام و وحدت مسلمين است؛ چنان كه حضرت زهرا (عليها السلام) در خطبه خود مى فرمايد:«امامت، براى حفظ نظام و تبديل افتراق مسلمين به اتحاد است(33)».(34)

اعدام، مجازات توهين به فاطمه (عليها السلام)

با كمال تأسف و تأثر از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش شده است كه انسان از بازگو كردن آن شرم دارد.(35) فردى كه اين مطلب را پخش كرده است، تعزير و اخراج مى گردد و دست اندركاران آن تعزير خواهند شد. در صورتى كه ثابت شود، قصد توهين در كار بوده است، بدون شك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است. اگر بار ديگر اين گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيه، توبيخ و مجازات شديد و جدى مسؤولان بالاى صدا و سيما خواهد شد و البته در تمامى زمينه ها قوه قضاييه اقدام مى نمايد.(36)

كتابنامه

1. امام خمينى(رحمه الله) آداب الصلوة.
2. رّبانى، محمدرض؛ آيينه ايزدنُما.
3. حرّ عاملى؛ اثبات الهداة.
4. طبرسى، احمدبن على؛ الاحتجاج.
5. شوشترى، نورالله؛ احقاق الحق.
6. انصارى، محمدعلى؛ اختران ادب.
7. مصباح يزدى، محمدتقى؛ اخلاق در قرآن.
8. مفيد؛ الارشاد.
9. كلينى؛ اصول كافى.
10. طبرسى، فضل بن حسن؛ اعلام الورى.
11. صدوق؛ الامالى.
12. طوسى؛ الامالى.
13. مفيد؛ الامالى.
14. حسن زاده آملى، حسن؛ انسان كامل.
15. مجلسى؛ بحارالانوار.
16. ابن طيفور؛ بلاغات النّساء.
17. ابن طاووس، احمدبن موسى؛ نباء المقالة الفاطمية.
18. مصباح يزدى، محمدتقى؛ پرسش و پاسخ.
19. خروى؛ تأويل الآيات الظاهرة.
20. ابن كثير؛ تفسير.
21. امام عسگرى(عليه السلام)؛ تفسير المنسوب الى الامام العسگرى(عليه السلام).
22. بحرانى، سيدهاشم؛ تفسيرالبرهان.
23. فرات كوفى؛ تفسير.
24. طبرسى، فضل بن حسن؛ تفسير مجمع البيان.
25. طباطبايى، سيدمحمدحسين؛ تفسير الميزان.
26. صدوق؛ الوحيد.
27. طوسى؛ تهذيب الاحكام.
28. مصباح يزدى، محمدتقى؛ جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن.
29. مصباح يزدى، محمدتقى؛ حقوق و سياست.
30. بحرانى، سيدهاشم؛ حلية الابرار.
31. راوندى، قطب الدين؛ الخرائج و الجرائح.
32. صدوق؛ الخصال
33. مصباح يزدى، محمدتقى؛ خودشناسى براى خودسازى.
34. حسينى خامنه اى، سيدعلى؛ دانشگاه اسلامى و رسالت دانشجوى مسلمان.
35. طبرى، محمدبن جرير؛ دلائل الامامة.
36. كاشانى، محتشم؛ ديوان.
37. غروى اصفهانى، محمدحسين؛ ديوان.
38. محلاتى، ذبيح الله؛ رياحين الشريعة.
39. نيشابورى، فتال؛ روضة الواعظين.
40. الترمذى؛ الجامع الصحيح(سنن الترمذى).
41. ابن ابى الحديد؛ شرح نهج البلاغة.
42. الهى قمشه اى، مهدى؛ شكوفه هاى عرفان.
43. ترمذى، محمدبن عيسى؛ صحيح ترمذى
44. امام خمينى (رحمه الله) صحيفه نور.
45. العاملى النباطى البياضى؛ الصراط المستقيم.
46. ابن عبدربّه؛ العقد الفرير.
47. ابن بطريق؛ العمدة.
48. ابن ابى جمهور؛ عوالى اللّئالى.
49. صدوق؛ عيون اخبار الرّضا.
50. نعمانى؛ الغيبة.
51. ابن عربى؛ فتوحات مكيّه.
52. مفيد؛ الفصول المختارة.
53. ابن صبّاغ؛ الفصول المهمّة.
54. حسينى فيروزآبادى؛ فضائل الخمسة.
55. كلينى؛ الكافى.
56. اربلى؛ كشف الغمّة.
57. ابن خرّازقمى؛ كفاية الأثر.
58. متّقى الهندى؛ كنزالعّمال.
59. حائرى مازندرانى، محمدمهدى؛ كوكب الدرى.
60. تويسركانى، محمدنبى؛ اللئالى الاخبار.
61. هيثمى؛ مجمع الزوائد.
62. فيض كاشانى، محمد؛ المحجّة البيضاء.
63. جهانگيرى، محسن؛ محى الدّين عربى، چهره برجسته عرفان اسلامى.
64. نيشابورى، حاكم؛ المستدرك على الصحيحين.
65. نورى؛ مستدرك الوسائل.
66. احمد بن حنبل؛ مسند احمد.
67. عطاردى؛ مسند فاطمة الزهراء.
68. شيخ الاسلامى؛ مسند فاطمة الزهراء.
69.مصباح يزدى، محمدتقى؛ انسان شناسى.
70. صدوق؛ معانى الاخبار.
71. حموى بغدادى؛ معجم البلدان
72. طبرانى، سليمان بن احمد؛ المعجم الكبير.
73. طبرسى، الحسن بن الفضل؛ مكارم الاخلاق.
74. ابن شهر آشوب؛ المناقب.
75. ابن مغازلى؛ المناقب.
76. احمدى بيرجندى، احمد؛ مناقب فاطمى در شعرفارسى.
77. سپهر، محمدتقى؛ ناسخ التواريخ.
78. سازگار، غلامرض؛ نخل ميثم.
79. شروانى، جمال خليل؛ نزهة المجالس.
80. نوروزى، محمدجواد؛ نظام سياسى اسلام.
81. شبلنجى؛ نورالابصار.
82. سيدرضى؛ نهج البلاغه.
83. حرّ عاملى؛ وسائل الشيعه.
84. امام خمينى (رحمه الله) ولايت فقيه.
85. قندوزى؛ نيابيع الموّدة.

نمايه مطبوعات

86. روزنامه آفتاب امروز
87. روزنامه ايران
88. روزنامه ايران جوان
89. روزنامه خرداد
90. روزنامه صبح امروز
91. روزنامه فتح
92. روزنامه كيهان
93. روزنامه نشاط
94. روزنامه همشهرى
95. ماهنامه آبان
96. ماهنامه جامعه سالم
97. ماهنامه چشم انداز ايران
98. ماهنامه راه نو
99. ماهنامه زنان
100. ماهنامه كيان
101. ماهنامه مبين
102. مجله زنان
103. هفته نامه آبان
104. هفته نامه پرتو
105. هفته نامه پيام هاجر
106. هفته نامه شما
107. هفته نامه فيضيه

پاورقى:‌


1. از پيام امام خمينى به مناسبت روز زن، 25/1/61. صحيفه نور: ج 16، ص 125.
2. از فرموده هاى امام در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت روز زن. تاريخ 11/12/64. صحيفه نور: ج 19، ص 278.
3. از پيام امام خمينى به مناسبت روز زن، تاريخ 15/2/1359. صحيفه نور: ج 12، ص 72.
4. از پيام امام خمينى به مناسبت روز زن، تاريخ 26/2/1358. صحيفه نور: ج 6، ص 185.
5. از فرموده هاى امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت روز زن، 11/12/64. صحيفه نور: ج 19، ص 278.
6. از پيام امام خمينى به مناسبت روز زن، تاريخ 26/2/58. صحيفه نور: ج 6، ص 187.
7. از پيام امام به مناسبت روز زن، 15/2/59. صحيفه نور: ج 12، ص 72.
8. از پيام امام به مناسبت روز زن، 15/2/59. صحيفه نور: ج 12، ص 72.
9. از فرموده هاى امام خمينى در ديدار با گروهى از خلبانان نيروى هوايى. تاريخ 4/2/60. صحيفه نور: ج 14، ص 200.
10. از پيام امام خمينى به مناسبت روز زن. تاريخ 26/2/58. صحيفه نور: ج 6، ص 187.
11. از فرموده هاى امام در جمع پاسداران. تاريخ 8/3/58. صحيفه نور: ج 7، ص 17.
12. از فرموده هاى امام در ديدار با گروهى از بانوان. تاريخ 27/2/59. صحيفه نور: ج 12، ص 72.
13. از فرموده هاى امام در جمع پرسنل نيروى هوايى، تاريخ 22/1/58. صحيفه نور: ج 5، ص 283. با اندكى ويرايش.
14. از فرموده هاى امام خمينى در جمع رزمندگان ارتش و سپاه، تاريخ 18/12/60. صحيفه نور: ج 16، ص 67.
15. فريد: يگانه، يكتا.
16. از فرموده هاى امام خمينى در جمع بانوان به مناسبت روز زن، تاريخ 21/12/63. صحيفه نور: ج 19، ص 120.
17. از فرموده هاى امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت روز زن. 11/12/64. صحيفه نور: ج 19، ص 279.
18. از پيام امام به مناسبت روز زن. تاريخ 15/2/59. صحيفه نور: ج 12، ص 72.
19. از پيام امام خمينى به مناسبت روز زن، تاريخ 26/2/58. صحيفه نور: ج 6، ص 185.
20. ولايت فقيه، امام خمينى: ص 43.
21. از فرموده هاى امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت روز زن، تاريخ 11/12/62. صحيفه نور: ج 19، ص 278. با اندكى ويرايش.
22. از پيام امام خمينى به مناسبت روز زن. تاريخ 26/2/58. صحيفه نور: ج 6، ص 185.
23. آداب الصلوة، امام خمينى: ص 329.
24. تفسير برهان: ج 4، ص 478.
25. از وصيّت نامه سياسى الهى امام خمينى. صحيفه نور: ج 21، ص 171.
26. آداب الصلوة، امام خمينى: ص 377.
27. از پيام امام خمينى به مناسبت روز انقلاب اسلامى و شهادت. تاريخ 16/11/65. صحيفه نور: ج 20، ص 61.
28. از پيام امام خمينى به مناسبت روز زن. تاريخ 25/1/26. صحيفه نور: ج 16، ص 125.
29. از فرموده هاى امام در جمع مسؤولان كشور. تاريخ 1/1/62. صحيفه نور: ج 17، ص 216.
30. از فرموده هاى امام در جمع رزمندگان ارتش و سپاه. تاريخ 18/12/60. صحيفه نور: ج 16، ص 67.
31. از پيام امام خمينى(قدس سره) به مناسبت روز تولد امام حسين (عليه السلام) ، تاريخ 26/3/59، صحيفه نور: ج 12، ص 181.
32. از فرموده هاى امام(قدس سره) در جمع كاركنان اداره بهدارى و بهزيستى. تاريخ 13/4/58، صحيفه نور: ج 8، ص 18.
33. طَاعَتُنا نِظامَاً لِلْمِلَّةِ وَ اَمامَتُنا اَمَاناً لِلْفُرقَة. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: ج 16، ص 211.
34. ولايت فقيه، امام خمينى(قدس سره): ص 27.
35. شنبه، 8/11/1367.
36. نامه به مدير عامل صدا و سيما، 9/11/67، صحيفه نور: ج 21، ص 76.