فاطمه گلواژه آفرينش

سيد ضيا‌ء مرتضوى

- ۷ -


زنان، جايگاه و حقوق(3)

مادر پاكدامن
جلوه‏گاه صبر
پاداش مرزدارى و شهادت
شيرمادر
مرد در خدمت همسر
پاسدارى ارزشها، صيانت جمال
زكات زيبايى
رسم آزادگان
حيا و آزادى
خصلتهاى نيك

مادر پاكدامن

21. امام صادق(ع):
طُوبى لِمَنْ كانَتْ اُمُّهُ عَفيفةً؛(1)
خوشبخت كسى است كه مادرش پاكدامن باشد.

جلوه‏گاه صبر

22. امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش:
اِنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى‏ جَعَلَ لِلْمَرأَةِ صَبْرَ عَشَرَةِ رِجالٍ، فَاِذا حَمَلَتْ زادَها قُوَّةَ عَشَرَةِ رِجالٍ اُخرى‏؛(2)
خداى تبارك و تعالى براى زن، صبر و تحمل ده مرد را قرار داده است و آنگاه كه زن، باردار مى‏شود خداوند نيروى ده مرد ديگر را به آن مى‏افزايد.

پاداش مرزدارى و شهادت

23. اميرالمؤمنين(ع):
ذَكَرَ رَسُولُ‏اللَّهِ(ص) الْجهادَ، فَقالَتْ اِمْرَأَةٌ لِرَسُولِ‏اللَّهِ(ص): يا رَسُولَ‏اللَّهِ! فَما لِلنِّساءِ مِنْ هذا شَيْ‏ءٌ؟
فَقالَ: بَلى‏، لِلْمَرْأَةِ ما بَيْنَ حَمْلِها اِلى‏ وَضْعِها اِلى‏ فِطامِها مِن الْاَجْرِ كَالْمُرابِطِ في سَبيلِ اللَّهِ، فَإنْ هَلَكَتْ فِيما بَيْنَ ذلِكَ كانَ لَها مِثْلُ مَنْزِلَةِ الشَّهِيدِ؛ (3)
رسول خدا(ص) در باره جهاد سخن گفت. زنى به رسول خدا(ص) عرض كرد: اى رسول خدا! پس براى زنان از اين جهاد بهره‏اى نيست؟
فرمود: بلى؛ براى زن در فاصله باردارى تا وضع حمل و بعد از شير گرفتن طفل، پاداشى همانند پاداش مجاهدى است كه در مرز، در راه خدا به مرزبانى مشغول است، و اگر در اين فاصله جان بدهد براى او پاداشى همانند مقام و منزلت شهيد خواهد بود.
نكته قابل توجه آنكه، پيامبر(ص) پرورش طفل در دوران باردارى و بعد از آن را همانند مرزبانى از حدود و ثغور اسلامى شمرده است و جان دادن در آن ميان را چون شهادت در راه خدا؛ چرا كه او نيز وظيفه پرورش فرزندان اسلام و حفظ قدرت جامعه اسلامى در سايه وجود فرزندانى صالح را به عهده دارد و زن در اين راه، ممكن است تا سر حدّ جان دادن نيز به پيش رود.

شيرمادر

24. پيامبر اكرم(ص):
لَيْسَ لِلصَّبيِّ لَبَنٌ خَيْرٌ مِنْ لَبَنِ اُمِّهِ؛(4)
براى فرزند، شيرى بهتر از شير مادرش نيست.
گرچه مفاد اين سخن شريف، بيشتر ناظر به مصلحت فرزند است كه مناسب‏ترين شير براى او شيرمادر است، ولى مى‏تواند حاكى از احترام و تجليلى باشد كه اسلام براى مادر قايل است كه فرزندش را خود شير بدهد، و پدر نيز توجه داشته باشد كه شير مادر از هر غذاى ديگر، حتى از شير مادران ديگر، مفيدتر است، و اين خود يك نوع احساس نياز به همسر را در شوهر ايجاد خواهد نمود.
روايت بعدى، فلسفه يكى از تفاوتهاى حقوقى ميان زن و مرد را بيان‏مى‏كند.<

مرد در خدمت همسر

25. حضرت رضا(ع) در بخشى از پاسخهاى خويش به پرسشهاى محمد بن‏سنان در زمينه علل و فلسفه احكام نوشت:
وَ عِلَّةُ إِعْطاءِ النِّساءِ نِصْفَ ما يُعْطَى الرَّجُلُ مِنَ الْمِيراثِ، لِاَنَّ الْمَرْأَةَ اِذا تَزَوَّجَتْ اَخَذَتْ وَ الرَّجُلُ يُعْطي فَلِذلِكَ وُفِّرَ عَلى‏ الرِّجالِ، وَ عِلَّةٌ اُخْرى‏ في إِعْطاءِ الذَّكَرِ مِثْلَيْ ما يُعْطَى اْلاُنْثى‏، لِاَنَّ اْلاُنْثى‏ في عِيالِ الذَّكَرِ اِنْ احْتاجَتْ وَ عَلَيْهِ أَنْ يَعُولَها وَ عَلَيْهِ نَفَقَتُها وَ لَيْسَ عَلَى‏ الْمَرْأَةِ أَنْ تَعُولَ الرَّجُلَ وَ لا تُؤْخَذُ بِنَفَقَتِهِ اِذَا احْتاجَ، فَوَفَّرَ اللَّهُ عَلَى‏ الرِّجالِ لِذلِكَ وَ ذلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ اَمْوالِهِمْ(5)»؛
(6)
علت پرداخت نصف مقدار ميراث مردان به زنان، اين است كه زن هنگام ازدواج مى‏گيرد و مرد مى‏پردازد و لذا ميراث براى مردان زيادتر شده است، علت ديگر پرداخت دو برابر سهم زن به مرد، اين است كه زن اگر نياز داشته باشد تحت سرپرستى مرد است و سرپرستى و هزينه او بر عهده مرد است؛ در حالى كه بر زن چنين وظيفه‏اى نيست كه مرد را اداره كند و از او در صورتى كه مرد نياز نيز داشته باشد خرجى گرفته نمى‏شود.
پس بدين خاطر است كه خداوند براى مرد سهم بيشترى قرار داده است، و اين همان سخن خداوند عزوجل است كه:
«مردان سرپرست و عهده‏دار زنانند، به خاطر آنچه كه خداوند بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده است و نيز به علت هزينه‏هايى كه مردان از اموال خويش مى‏پردازند.»
روايات ديگرى نيز در اين باره وجود دارد.(7)

پاسدارى ارزشها، صيانت جمال

26. اميرالمؤمنين(ع):
صِيانَةُ الْمَرْأَةِ اَنْعَمُ لِحالِها وَ اَدْوَمُ لِجَمالِها؛(8)
صيانت و نگهدارى زن، به حالش مفيدتر و جمالش را پردوام‏تر است.

زكات زيبايى

27. اميرالمؤمنين(ع):
زَكاةُ الْجَمالِ، الْعِفافُ؛(9)
زكات زيبايى و جمال، پاكدامنى است.

رسم آزادگان

28. اميرالمؤمنين(ع):
اِنَّ الْحَياءَ وَ العِفَّةَ مِنْ خَلائِقِ الْاِيمانِ وَ اِنَّهُما لَسَجِيَّةُ الْاَحْرارِ وَ شِيمَةُ الْأَبرارِ؛(10)
همانا حيا و عفت، از آداب و صفات ايمان است، و آن دو از خُلق و خوى آزادگان و رسم نيكان است.
حيا و پاكدامنى، نشانه آزادگى و جوانمردى و لازمه ايمان است و مردان و زنان، همه نيازمند آنند ولى خداوند متعال به بانوان به خاطر ساختار وجودى و جايگاهى كه در جامعه دارند حيا و آزرم بيشترى عنايت فرموده است و از اين جهت، مسؤوليت بيشترى را بر دوش مى‏كشند. حيا و عفت براى همه امرى نيك و لازم است اما براى آنان لازمتر است. حيا نشانه آزادگى است و مردان و زنان آزاده آنانند كه پاكدامن و باحيا باشند، و اگر حريّت به معناى واقعى كلمه وجود داشته باشد صفات نيكوى ديگر نيز وجود خواهد داشت. زنان و مردان مسلمان و متعهد، آزادى را در صفاتى مى‏جويند كه در روايت بعدى بر آنها تأكيد شده است.

حيا و آزادى

29. امام صادق(ع):
خَمْسُ خِصالٍ مَنْ لَمْ‏تَكُنْ فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْها فَلَيْسَ فِيهِ كَثِيرُ مُسْتَمْتَعٍ، اَوَّلُها: الْوَفاءُ، وَ الثّانِيَةُ: التَّدْبِيرُ، وَ الثّالِثَةُ: الْحَياءُ، وَ الرَّابِعَةُ: حُسْنُ الْخُلْقِ، وَ الْخامِسَةُ - وَ هِيَ تَجْمَعُ هذِهِ الْخِصالَ: - الْحُرَّيَّةُ؛(11)
پنج خصلت است كه اگر كسى يكى از آنها را نيز نداشته باشد، در او بهره‏مندى چندانى نيست. اول از آنها وفادارى است. دوم، تدبير؛ سوم، حيا، چهارم، حسن خلق، و پنجم كه جامع اين خصلتهاست، آزادگى است.

خصلتهاى نيك

30. اميرالمؤمنين(ع):
خِيارُ خِصالِ النِّساءِ شِرارُ خِصالِ الرِّجالِ: الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ. فَاِذا كانَتَ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لم تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِها، وَ اِذا كانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مالَها وَ مالَ بَعْلِها، وَ اِذا كانَتْ جَبانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يَعْرِضُ لها؛(12)
بهترين خصال زنان، بدترين خصلتهاى مردان است و آنها عبارتند از: كبر و ترس و بخل، زيرا زمانى كه زن (در برابر بيگانه) متكبر و گردن‏فراز باشد خويش را رام نخواهد كرد، و آنگاه كه بخيل باشد مال خود و شوهرش را حفظ خواهد نمود، و هنگامى كه كم‏جرأت بود [خطر نخواهد كرد و] از هر چيزى كه براى او پيش آيد نگران خواهد شد و پرهيز خواهد نمود.
از اين روايت شريف، اين اصل را بايد استفاده كنيم كه نبايد به زن و مرد از نظر ساختار وجودى در پذيرش مسؤوليتها و وظايف در تمام ابعاد به يك ديد نگاه شود بلكه چه بسا صفتى براى مرد به عنوان يك نقطه ضعف و عيب محسوب شود ولى براى زن نقطه‏اى مثبت و امرى با ارزش به شمار رود، همين خصلت ترس براى مردان به خاطر وظيفه‏اى كه در حفظ حقوق خود و خانواده و اجتماع دارند امرى ناپسند است اما زنان به خاطر محدوديتهاى بيشترى كه در دفاع از خود دارند و از طرف ديگر، بيشتر مورد طمع و هجوم افكار ناپاكان قرار مى‏گيرند نياز به احساس نگرانى و خطر گريزى و خوف مواجه شدن با زمينه‏هاى هجوم و دستبرد به خويش را دارند تا احتياط بيشترى نموده و از افتادن در دامهايى كه امكان گريز براى آنان نيست مصون باشند، و اين امر منافاتى با اداى مسؤوليتهاى اجتماعى ندارد. در زمينه بخل و تكبر نيز به همين بيان؛ البته تشخيص موارد مطلوبيّت اين صفات از موارد ديگر، كار مشكلى نيست.


1- همان، ج 5، ص 285.
2- همان، ج 103، ص 241.
3- من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص‏561.
4- بحارالانوار، ج‏103، ص‏323.
5- سوره نساء(4)، آيه 34.
6- علل الشرايع، ص‏570.
7- نك: علل الشرايع، ص‏570 - 571.
8- مستدرك الوسايل، ج 14، ص 255.
9- همان.
10- غرر الحكم و درر الكلم ترجمه و شرح خوانسارى، ج‏2، ص‏584.
11- بحارالانوار، ج‏74، ص‏175.
12- نهج‏البلاغه، ص‏509، حكمت 234.