عطر ولايت

حبيب الله صادقي

- ۵ -


(ل)

93 ـ قال رسول الله ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لتملاّنّ الاّرض جوراً و ظلماً ، فاذا ملئت جورا و ظلما يبعث الله رجلاً منّى اسمه اسمى ... فيملوها عدلاً و قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً ، فلا تمنع السّما’ شيئاً من قطرها و لا الاّرض شيئاً من نباتها ، يمكث فيكم سبعاً او ثمانياًَ ، فان اكثر فتسعاً )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( زمين از ظلم و ستم پر خواهد شد . آنگاه خداوند مردى از { خاندان } مرا كه همنام من است ، بر مى انگيزد و زمين را از عدل و داد پر مى كند چنانكه از ظلم و ستم پر شده است . در آن هنگام نه آسمان چيزي از قطرات { باران } را باز مى دارد و نه زمين چيزى از روييدنيها خود را منع مى كند . او در ميان شما هفت يا هشت سال درنگ مى نمايد و اگر بيشتر شد به نه سال مى رسد ))(1).

94 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لتملاّن الاّرض ظلماً و عدواناً ثمّ ليخرجنّ رجل من اله بيتى حتّى يملاّها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و عدواناً )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( زمين از ستم و تجاوز پر خواهد شد ، سپس مردى از خاندان من آشكار مى شود تا آن را از عدل و داد پر كند ، چنانكه از ظلم و تجاوز پر شده است )).

95 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لكلّ شئ اسّ ، و اس الايمان الورع ... و لكلّ شيئ سبطّ ، و سبط الاّمه الحسن و الحسين ... و لكلّ شئ مجنّ (2) مجنّ هذه الامّه عليّ بن ابى طالب )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر چيزى را پايه اى است ، و پايه ايمان شدّت پرهيزگارى است ... و هر كسى را نوه است ، و نوه اين امّت حسن و حسين اند ... هر چيزى را سپرى است و سپر اين امّت على بن ابي طالب است )).

96 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لن تهلك امّ!ه انا فى اولها ، و عيسى بن مريم في آخرها ، و المهدى فى وسطها )):

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( امّتى كه من در آغاز آن قرار دارم و عيسى بن مريم در پيان و مهدي در وسط آن قرار دارد هرگز نابود نخواهد شد )) (3) .

97 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لو لم يبق من الدّهر الاّ يوم لبعث الله تعالى رجلاً من اهل بيتي يملوها عدلاً كما ملئت جوراً )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( اگر از روزگار جز يك روز باقى نماند ، خداوند بزرگ مردى از خاندانم را بر مى انگيزد تا آن را (4) از عدل پر كند چنانكه از ستم پر شده است (( (5).

98 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لوم لم يبق من الدّنيا الاّ يومّ لطوّل الله ذلك اليوم حتى يبعث فيه رجل من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى ... يملا الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( اگر از دنيا جز يك روز باقى نماند ، خداوند آن روز طولانى خواهد كرد تا مردى از خاندان من كه همنام من است در آن بر انگيخته شود و زمين را از عدل و داد پر كند چنانكه از ظلم و ستم پر شده است )) (6).

99 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لو لم يبّق من الدّنيا اٍلا يومّ لطوّله الله حتّى يملك رجلّ من اهل بيتى ، يملك جبل الدّيلم و القسطنطنيّه )):

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( اگر از دنيا جز يك روز باقى نماند ، خداوند آن را طولانى خواهد كرد تا مردى از خاندانم به فرمانروايى رسد و كوه ديلم و قسطنطنيّه را در اختيار گيرد .

(م)

100 ـ قال رسول الله ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( مثل اهل بيتى مثل سفينه نوحٍٍ : منّ ركبها نجا ، و من تخلّف عنها غرق )):

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( مثل خاندان من مثل كشتى نوح است ، هر كس بر آن سوار شد رهايى يافت و هر كس از آن بازماند غرق گرديد ))(7).

101 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من خلفائكم خليفه يحثى المال حثياً لا يعدّه عداً )):

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( از ميان خلفاى شما خليفه اى خواهد بود كه مال را چنانكه بايد مى بخشد و آن را به شمار نمى آورد )) (8).

102 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( منّا الّذى يصلّى عيسى بن مريم خلفه )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( از ما اهل بيت است كسى كه { به هنگام ظهورش } عيسى بن مريم پشت سرش نماز مى گذارد )).

103 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من آذى علياً فقد آذانى )) (9) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس على را بيازارد مرا آزرده است )) .

104 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من احبّ الحسن و الحسين فقد احبّنى ، و من ابغضهما فقد ابغضني )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس حسن و حسين را دوست بدارد مرا دوست داشته ، و هر كس آن دور را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است )) (10).

105 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من احبّ علياّ فقد احبّنى ، و من ابغض علياً فقد ابغضنى )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس على را دوست بدارد مرا دوست داشته ، و هر كس على را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است )) (11).

106 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من سبّ علياّ فقد سبّنى ، و من سبّنى سبّ الله )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس به على دشنام دهد ، به من دشنام داده ، و هر كس به من دشنام دهد ، به خدا دشنام داده است )) (12).

107 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من سرّه ان ينظر الى سيّد شباب اهل الجنّه فلينظر الى الحسن )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس از اين شادمان است كه به سرور جوانان اهل بهشت بنگرد ، به حسن (13) نگاه كند )) .

108ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( من صنع الى احد من اهل بيتى يدا كافاته عليها يوم القيامه )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( هر كس دست يارى كردن به يكى از خاندانم دراز كند , روز رستاخيز در برابر آن به او پاداش خواهم داد )) (14) .

109ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( من كنت مولاه فعلى مولاه )) (15) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( هر كه من مولاي او هستم , على مولاى اوست )) .

110ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ): (( من كنت وليّه فعليّ وليّه )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( هر كس من سر پرست ( و رهبر ) اويم , على سرپرست ( و رهبر ) اوست )) .

111ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( المهدى من عترتى , من ولد فاطمه )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است )) .

112ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( المهدى منّا اهل البيت , يصلحه الله فى ليله)) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( مهدى از ما اهل بيت است كه خداوند ( حكومت ) او را يك شبه سامان مى بخشد )) .

113ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( المهديّ منّى : اجلى الجبهه(16) , اقنى الانف (17) , يملا الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً وظلماً , يملك سبع سنين )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( مهدى از من است ، پيشانيش آشكار و بينيش كشيده است ، زمين را از عدل و داد پر مى كند ، چنانكه از ظلم و ستم پر شده است ، هفت سال هم حكومت خواهد كرد )):

114 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( المهديّ رجلّ من ولدى ، وجه كالكوكب الدّرّيّى )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( مهدى ، مردى از فرزندان من است كه چهره اش همچون اختر فروزان است )).

(ن)

115 ـ قال رسول الله ( صلي الله عليه و آله و سلّم ) : (( النّجوم امانّ لاّهل السّما’ ، و اهل بيتى امانّ لامّتى )) (18) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( ستارگان وسيله امنيّت اهل آسمانند ، و خاندان من وسيله امنيّت امّتم مى باشند )) (19).

116 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( النّظر الى عليّ عباده )) (20):

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( نگاه كردن به على عبادت است )).

(و)

117 ـ قال رسول الله ( صلي الله عليه و آله و سلّم ) : (( وعدني ربّى فى اهل بيتى : من اقرّ منهم بالتّوحيد ولى بالبلاغ (21) ان لا يعذبهم )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( پروردگارم در مورد خاندانم به من وعده داده است كه هر كس از آنان به توحيد الهى و رسالت من اقرار نمايد عذابش نكند )).

118 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( ويح عمّار تقتله الفئه الباغيه ، يدعوهم الى الجنّه و يدعونه الى النّار )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( عمّار بيچاره را يك گروه ستمگر (22) خواهند كشت ، او آنان را به سوى بهشت فرا مى خواند و آناى وى را به سوى آتش دعوت مى كنند .))(23).

( لا)

119 ـ قال رسول الله ( صلي الله عليه و آله و سلّم ) : (( لا يزال هذا الاّمر فى قريش ما بقى من النّاس اثّنان )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( تا هنگامى كه از مردم دوتن باقى باشند ، پيوسته اين امر (24) در ميان قريش خواهد بود )).

* * *

به يارى خداوند بزرگ و توفيق نيكوى او پايان پذيرفت ، اين است پايان آنچه خواستيم در اين جزوه شريف گرد آوريم ، و سپاس خداى بزرگ را ، سپاسي پاك و مبارك و فراوان ، و درود بر سرورمان محمّد ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) و خاندانش كه خداوند پليدى را از آنان بزدود و چنان كه بايد ، پاكشان ساخت .

گرد آورى اين متن و توضيحات آن در شب پنجشنبه سيزدهم رجب سال 1413 هجرى در شهر مقدّس قم ، آشيانه خاندان محمّد ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) پايان يافت ، و الحمد لله ربّ العالمين .

قم ـ كمترين خادمان اهل بيت (عليهم السلام )
حبيب الله بن عبد الحسن الصّادقي
غفر الله تعالى له و لوالديه و للمومنين


پى‏نوشتها:

1 . مناوي مى گويد : اين همان مهدى است كه ظهورش در آخر الزّمان انتظار مى رود .
2 . (( مجنّ )) سپر را گويند .
3 . اين روايت را نسايى نقل نوده است .
4 . يعنى زمين را .
5 . مناوي گفته : مقصود از آن مهدى است ، چنانكه حديث بعدى بيان مى كند .
6 . ترمذى نيز اين حديث را نقل نموده و گفته : حسن و صحيح است .
7 . طبراني و ابو نعيم و ديگران نيز اين حديث را نقل نموده اند .
8 . گفته اند : اين همان مهدى است ، چنانكه در (( فيض القدير ، ج 6، ص 13)) آمده است .
9 . حاكم گفته : اين حديث صحيح است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته است .
10 . ترمذي نيز اين حديث را نقل نموده است ، و حاكم گفته : اين حديث صحيح است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته است .
11 . حاكم گفته : اين بر اساس شرط شيخين است ، و ذهبي آن را ثابت دانسته ، و احمد آن را با همين لفظ از امّ سلمه نقل نموده است .
12 . و هر كس به خدا دشنام دهد بدبخت ترين مردم است . در اين حديث اشاره است به اينكه ميان مصطفى و مرتضى كمال اتحاد وجود دارد ، به گونه اى كه محبّت يكى موجب محبّت ديگرى و دشمنى با يكى باعث دشمنى با ديگرى است . (( فيض القدير ، ج 6 ، 147)).
13 . در روايتى به جاى حسن ، حسين آمده است .
14 . اين روايت دلالت آشكارى بر عنايت خدا و پيامبر نسبت به خاندان رسالت دارد .
15 . سيوطي گفته : اين حديث متواتر است .
16 . يعنى موهاى جلوي سرش آشكار است .
17 . يعنى بينى اش كشيده است .
18 . اين حديث را طبرانى و مسدّد و ابن ابى شيبه نيز نقل نموده اند .
19 . پيامبر آنان را به ستارگان آسمان تشبيه كرده است ، يعنى : همان گونه كه به وسيله ستارگان طلوع كننده و غروب كننده و ثوابت و سيّارات راهيابى مى شود ، به خاندان رسالت نيز اقتدا مى شود ، و ايمنى از هلاكت به وسيله آنان خواهد بود . (( فيض القدير ، ج 6، ص 297 )) .
20 . سيّد عبد العزيز بن صدّيق حسنى غمارى مغربى ، در طريق اين حديث و تصحيح آن كتابى دارد به نام ( الافاده ) كه در آن نيكو سخن گفته است .
21 . يعنى به آنچه من براى آن فرستاده شده ام اعتراف كند .
22 . قاضى در شرح مصابيح مى گويد : مقصود از اين گروه ، معاويه و طرفداران او هستند . مناوى گفته : اين سخن صريح است در اينكه طرفداران معاويه كه عمّار را در واقعه صفّين گشتند گروهى ستمگر بودند ، و بر اين دلالت دارد كه حق با على است . قرطبى مى گويد : اين حديث از استوارترين و صحيح ترين احاديث است ، و از آنجا كه معاويه نتوانست آن را انكار كند ، گفت : همانا كسى كه او را { از خانه } خارج ساخت به قتل رسانيد . على (عليه السلام ) در پاسخ وى گفت : در اين صورت بايد پيامبر حمزه را كشته باشد كه او را { از خانه } خارج ساخت . اين دحيه مى گويد : اين پاسخ از سوى على دليلى است قانع كننده كه پاسخ براى آن نيست و جاى اعتراض ندارد . امام عبد القاهر جرجانى در كتاب الامامه مى گويد فقهاى حجاز و عراق از اهل حديث و راى كه مالك و شافعى و ابو حنيفه و اوزاعى و بخش اعظم متكلّمين و مسلمانان از جمله آنانند اجماع كرده اند كه على در نبردش با مردم صفّين همانند نبردش با اهل جمل بر حق بوده و كسانى كه با او جنگيدند افزون خواه و ستمگر بودند ، ولى اين افزون خواهى موجب كفرشان نمى شود . امام ابو منصور در كتاب الفرق در توضيح عقيده اهل سنّت مى گويد : آنان اجماع كرده اند  بر اينكه على در نبردش با اهل جمل يعنى طلحه و زبير و عايشه كه در بصره به وقوع پيوست ، و يز در نبردش با مردم صفّين يعنى معاويه و لشكريانش بر حق بوده است . فيض القدير ، ج6 ، ص 365 ـ 366 .
23 . سيوطي در خصائص گفته است : اين حديث متواتر است و بيش از ده تن از صحابه آن را روايت نموده اند .
24 . يعنى : (( امر خلافت )) . اين حديث به خلافت امامان دوازده گانه و رهبرى آنان و استمرا رهبرى در ميانشان تا برپايي رستاخيز ، اشاره دارد .