عطر ولايت

حبيب الله صادقي

- ۳ -


(ب)

34 ـ قال رسول الله ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( بعض بنى هاشم و الانصار كفر و بغض العرب نفاق )):

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( دشمنى با بني هاشم و انصار كفر (1) ، و دشمنى با عرب دو رويى است ))(2).

(ح)

35ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( حسبك من نسا’ العالمين : مريم بنت عمران ، و خديجه بنت خويلد ، و فاطمه بنت محمد ، و آسيه امراه فرعون )) (3):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( از زنان جهانيان مريم دختر عمران ، خديجه دختر خويلد ، فاطمه دختر محمّد  و آسيه همسر فرعون { در برترى بر زنان } تو را بسنده است   )).

36ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : ((  حسين منّى و انا منه ، احب الله من احب حسينا ، الحسن و الحسين سبطان من الاسباط ))(4):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( حسين از من است و من از او هستم . خدا دوست دارد هر كسى را كه حسين را دوست بدارد . حسن و حسين دو نوه از نوه هاى منند )).

37ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم )  : (( الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشتند ))(5).

38ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه ، و ابوهما خير منهما )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( حسن و حسين دو سرور جواناان اهل بهشتند و پدرشان بهتر از آنهاست )).

39ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه الا ابنى الخاله عيسى بن مريم و يحى بن زكريا ، و فاطمه سيده نساء اهل الجنه )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشتند بجز عيسى بن مريم و يحيى بن زكريّا كه پسر خاله يكديگرند ، و فاطمه سرور زنان اهل بهشت است )) .

40ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الحسن منى ، و الحسين من على )):

پيامبر خدا  (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( حسن از من و حسين از على است )).

41ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الحسن و الحسين شنفا العرش ، و ليسا بمعلقين )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( حسن و حسين دو گوشواره عرشند (6) ولى آويزان نيستند)).

(خ)

42 ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و اله : (( خديجه خير نساء عالمها , و مريم خير نساء عالمها ، و فاطمه خير نساء هالمها )) :

پيامبر خدا ( صلى الله عليه و اله ) فرمود : (( خديجه بهترين زنان مردم زمانش , و مريم بهترين زنان مردم زمان خود , و فاطمه بهترين زنان مردم زمان خويش است )).

43ـ قال ( صلى الله عليه و اله فرمود : (( خمس من اوتيهن لم يعذر على ترك عمل الأخره : زوجه صالحه , وبنون ابرار , و حسن مخالطه النّاس , و معيشه فى بلده , و حب ال محمد (صلى الله عليه و اله ) (7):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و اله ) فرمود : (( پنج چيز است كه به هر كس داده شود , در ترك عمل آخرت معذور نيست : زن شايسته , فرزندان نيكوكار , معاشرت نيكو با مردم , گذران زندگى در شهر و دوستى خاندان محمد ( صلى الله عليه و اله )).

44ـقال (صلى الله عليه و اله ): (( خير اخوتى على , و خير اعمامي حمزه)):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و اله ) فرمود : (( بهترين برادرانم على , و بهترين عموهايم حمزه است )) .

45ـ قال (صلي الله عليه وآله ) : ((خير نساء العالمين اربع : مريم بنت عمران , و خديجه بنت   خديلد , و فاطمه بنت محمد , و آسيه امراه فرعون )) (8) :

پيامبر خدا   (صلى الله عليه و آله ) فرمود : (( بهترين زنان جهانيان چهار نفرند : مريم دختر عمران , خديجه دختر خويلد , فاطمه دختر محمّد و آ سيه همسر فرعون )) .

(د)

46ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الدنيا لا تنغى لمحمّد و لا لال محمّد ))(9):

پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( دنيا نه براى محمد شايسته است و نه براي خاندان محمّد )) (10).

(ذ)

47ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( ذكر على عباده )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( ياد على عبادت است ))(11).

(ر)

48ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( رجم الله ليها ، اللهم ادر الحق معه حيث دار )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( رحمت خدا بر علي باد! بار خدايا ! در هر حال حق را با على همراه گردان )).

(س)

49ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( سالت ربّى ان لا يدخل احداً من اهل بيتى النّار فاعطانيها )) (12):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( من از پروردگارم خواستم كه هيچ يك از خاندان مرا وارد آتش نكند { خداوند } هم خواسته مرا پذيرفت )).

50 ـ قال  (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( سبعه لعنتهم و كل نبيّ مجابٍ : الزائد فى كتاب الله ، و المكذب بقدر الله ، و المستحلّ حرمه الله ، و المستحل من عترتى ما حرم الله ، و التارك لسنتى ، و المستاثر بالفئ ، و المتجبّر بسلطانه ليغز من اذلّ الله و يذل من اعز الله )):

پيامبر خدا   (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هفت نفرند كه من و هر پيامبرى كه دعايش پذيرفته است ، آنان را لعنت نموده ايم : كسى كه بر كتاب خدا بيفزايد ، و كسى كه مقدّرات خدا را دروغ بشمارد ، و كسى كه حرام خدا را حلال بداند ، و كسى كه حرمت خدا را  در مورد خاندانم حلال بشمارد ، و كسى كه سنّت مرا ترك كند ، و كسى كه غنيمت را به خود اختصاص دهد ، و كسى كه بخاطر قدرتش زورگويي كند تا به آن كس را كه خدا خوار ساخته عزيز گرداند و آن كس را كه خدا عزيز ساخته خوار گرداند )) .

51ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلّم ): (( سته لعنتهم ـ لعنهم الله ـ و كل نبى مجاب : الزائد فى كتاب الله , و الكذّب بقدر الله تعالى , و المتسلط بالجبروت فيعز بلك من اذلّ الله و يذلّ من اعزّ الله , و المستحلّ لحرم الله , و المستحلّ من عترتى ما حرّم الله , و التارك لسنتى )).

پيامبر خدا  (صلى الله عليه و آله و سلّم )فرمود : (( شش نفرند كه من و هر پيامبرى كه دعايش پذيرفته است آنان را لعنت نموده ايم ـ خدا لعنتشان كند ـ : كسى كه بر كتاب خدا بيفزايد , و كسى كه مقدرت خدا را دروغ بشمارد , و كسى   كه به زور چيره شود تا آ ن كس را كه خدا خوار ساخته عزيز گرداند و آن كس را كه خدا عزيز ساخته خوار گرداند , و كسى كه حرمت خدا را در مورد خاندانم حلال بشمارد , و كسى كه سنّت مرا ترك كند )).

52ـ قال   (صلى الله عليه و آله و سلّم ): (( سمى هارون ابنيه شبراً شبيراً , و انّى سمّيت ابنيّ   الحسن و الحسين كنا سمّى به هارون ابنيه )) :

پيامبر خدا   (صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : ((هارون دو پسرش را شبر و شبير نام نهاد ، و من دو پسرم را حسن و حسين نام نهادم همان گونه كه هارون دو پسرش را به اين نامها نامگذارى كرد ))(13).

53ـ قال   (صلى الله عليه و آله و سلّم ): (( سيّدات نساء اهل الجنّه اربعّ : مريم ، و فاطمه ، و خديجه ، و آسيه )) (14):

پيامبر خدا ز فرمود : (( سرور زنان اهل بهشت چهار نفرند : مريم ، و فاطمه ، خديجه و آسيه )).

54ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( سيكون بعدى خلفا ومن بعدد الخلفا امراه   ومن بعد الامرا ، ملوك ، و من بعد الملوك جبابره ، ثم يخرج رجل من اله بيتى يملاً الارض عدلاً كما ملئت جوراً ، ثم يومّر بعده القحطانى ، فو الذى بعثنى بالحق ما هو بدونه )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( بزودى پس از من خليفه ها ، و پس از خليفه ها فرمانروايان ، و پس از فرمانروايان و پس از پادشاهان ستمگراني خواهند آمد ، آنگاه مردى از خاندانم ظاهر مى شود و زمين را از عدل پر مى كند چنانكه از ستم پر شده است ، و پس از آن قحطانى به امارت مى رسد . سوگند به آن كسي كه مرا بحق بر انگيخته است ، اين { امارت } بدون {ظهور } وى نخواهد بود )).

55ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : ((  السّبّق ثلاثه : فالسابق الى موسى يوشع بن نونّ ، و السابق الى عيسى صاحب يس ، و السّابق الى محمّد عليّ بن ابى طالب )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( سبقت گيرندگان { در ايمان به پيامبران } سه نفرند : يوشع بن نون در ايمان به موسى بر ديگران سبقت گرفت ، و صاحب يس { حبيب نجار } در ايمان به عيسى بر ديگران پيشى گرفت ، على بن ابي طالب هم در ايمان به محمّد بر همه مردم سبقت جست ))(15).

(ش)

56 ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( شباب اهل الجنّه ... : حسين و حسين ... )) :

پيامبر خدا  (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( حسن و حسين از جوانان اهل بهشتند )) .

57 ـ قال  (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( شفاعتى لامّتى من احبّ اهل بيتى )):

پيامبر خدا   (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( شفاعت من به آن گروه از امّتم اختصاص دارد كه خاندانم را دوست داشته باشند )).

58ـ قال   (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الشفعا، خمسهّ : القر‌ن ، و الرّجم ، و الامانه ، و نبيكم ، و اهل بيته )):

پيامبر خدا  (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( شفاعت كنندگان پنج تن خواند بود : قر‌آن ، خويشاوندى ، امانت ، پيامبرتان و خاندانش )).

(ص)

59 ـ قال رسول الله   (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( صلّو عليّ و اجتهدوا فى الدّعا، ، و قولوا : اللهمّ صلّ علي محمّد و على آل محمّد ، و بارك على محمّد و آل محمّد ، كما باركت على ابراهيم ،   انّك حميدّ مجيدّ )) (16):

پيامبر خدا   (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( بر من درود بفرستيد و در نيايش بكوشيد و بگوييد : با ر خدايا ! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، و بركت خود را بر محمّد و خاندان محمّد فرود آور ، چنانكه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم فرود آوردى ، بيقين تو ستوده و بزرگوارى )).

60 ـ قال   (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الصدّيقون ثلاثه : حزقيل مومن آل فرعون   ، و حبيب النجّار صاحب آل يس ، و عليّ بن ابي طالب )):

پيامبر خدا   (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( راستگويان سه نفرند ، حزقيل مومن آل فرعون ، حبيب نجّار يار آل يس ، و على بن ابى طالب )).

61ـ قال   (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الصّدّيقون ثلاثه : حبيب النّجّار مومن آل يس الّذى قال : (( يا قون اتّبعوا المرسلين )) و حزّقيل مومن آل فرعون الّذى قال : (( اتقتلون

(( رجلاً ان يقول ربّى الله و على بن ابى طالب ، و هو افضلهم )) (17):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( راستگويان سه نفرند : حبيب نجّار مومن آل يس كه گفت : اى قوم من ! از فرستادگان خدا پيروى كنيد )) ، و حزقيل مومن آل فرعون كه گفت : (( آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد پروردگارم خداست ؟! و على بن ابى طالب كه برترين آنهاست )).


پى‏نوشتها:

1 . يعنى اگر كسى با بنى هاشم بدان سبب كه خويشاوندان پيامبرند ، و با انصار از آن جهت كه ياور و پشتيبان او هستند ، دشمنى كند ، آشكارا كفر ورزيده است . (( فيض القدير ، ج 3 ، ص 205)).
2 . اين حديث را مسلم با همين مضمون روايت كرده است .
3 . حاكم گفته : اين موافق شرط شيخين است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته است .
4 . در روايت ترمذى آمده است : (( حسين سبط من الاسباط )) . قاضى مى گويد : (( سبط )) فرزند فرزند است ، يعنى : او از فرزندان من است . در حقيقت پيامبر با اين بيان و اين بعضيّت تاكيد كرده و آن را تثبيت نموده است ، و احتمال مى رود كه مقصود از آن در اينجا اين باشد كه از او قبيله اى منشعب مى شود و خلق كثيرى از نسل وى پديد مى آيند .در اين صورت اين جمله اشاره به آن است كه نسل او از همه بيشتر و پايدارتر است و مساله نيز چنين بوده است . (( مرقاه المفاتيح ، ج 5 ، ص 605)).
5 . ترمذى گفته : اين حديث حسن و صحيح است ، و سيوطى گفته : اين حديث متواتر است .
6 . ديلمى مى گويد : يعنى : به منزله دو گوشواره چهره اند . (( شنف )) گوشواره آويخته به گوش را گويند ، و مقصود آن است كه يكى از آنها در طرف راست عرش و ديگري در طرف چپ آن قرار   دارد . (( فيض القدير ، ج 3 ، 415)).
7 . اين حديث را ابو نعيم نقل نموده است .
8 . اين حديث را ديلمى نيز نقل نموده است .
9 . اين عطا، الله گفته : خداوند دنيا را براى آن خوش نداشته و آخريت را سراي پاداش آنان قرار داده است ، زيرا اين سراى گنجايش آنچه را كه خدا مى خواهد به آنان عطا كند ، ندارد ، و خداوند قدر و منزلت آنان را بالاتر از اين قرار ادده است كه در سرايى كه پايدارى براى آن نيست به آنان پاداش دهد . (( فيض القدير ، ج 3 ، ص 551)).
10 . اين حديث را ديلمى نيز با دو طريق نقل نموده است .
11 . مناوى گفته : يعنى عبادت خداست و خدا در برابر آن پاداش مى دهد .
12 . اين حديث را ابو سعيد در شرف النبوّه نقل كرده ، و ابن سعد و همچنين ملّا در سيره خود آن را از او نقل نموده اند . اين حديث از ديدگاه ديلمى و فرزندش بدون سند است .
13 . اين حديث را ابو نعيم و ديلمى و طبرانى نيز نقل نموده اند .
14 . حاكم گفته : اين حديث بر اساس شرط شيخين صحيح است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته و طبرانى همانند آن را روايت نموده است .
15 . مناوى گفته : راستى اين چه فضيلت بزرگى براى على (عليه السلام ) است ، و چه بسيار صفات برجسته اى كه در او وجود داشت كه ديگران از آن برخوردار نبودند .
16 . ابو نعيم ، ابن منده ، ابن عبد البرّ و عبد الّه بن احمد بن حنبل نيز اين حديث را نقل نموده اند .
17 . اين حديث را ابن مردويه و ديلمى نيز نقل نموده اند .