۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)

عباس عزيزى

- ۳ -


33 - حسادت عايشه به فاطمه (سلام الله عليها)

شيخ بزرگوار، مجلسى (ره ) در جلد ششم بحارالانوار، از كتاب خصال ، از امام صادق (عليه السلام) نقل مى فرمايد:
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) به منزل آمدند، در حالى كه عايشه فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را مخاطب قرار داده و فرياد مى زد:
والله ، اى دختر خديجه ! تو خود را به خاطر مادرت از ما برتر مى دانى و بر ما مى بالى و حال آن كه او هيچ برترى بر ما نداشت و مانند ما بود.
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) اين سخن را شنيدند و هنگامى كه بانو فاطمه (سلام الله عليها) پدر را ديدند، گريستند.
پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) سؤ ال فرمودند: چه چيز تو را به گريه افكنده دختر جان ؟
فاطمه (سلام الله عليها) عرض كرد: عايشه از مادرم نام برده و او را خفيف نموده و من هم گريه كردم .
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) غضبناك شده ، فرمودند: اى حميراء بس كن و دست بردار! خداى تعالى به زنى كه فرزند زياد بزايد بركت عنايت فرموده و خديجه ، كه درود خدا بر وى باد، براى من فرزندان پاكى مانند عبدالله و قاسم و رقيه و ام كلثوم و زينب را به دنيا آورده ، ولى تو كسى هستى كه خدايت عقيم كرده و براى من فرزندى نزاده اى (35)

34 - حجاب از نابينا

امام موسى بن جعفر(عليه السلام) از پدران بزرگوارش نقل فرموده است :
اميرمؤمنان على (عليه السلام) فرمود: فرد نابينايى اجازه خواست كه به منزل فاطمه (سلام الله عليها) وارد شود، آن گرامى خود را از او پوشيده داشت .
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) به او فرمود: چرا خود را از او پنهان مى سازى ، در حالى كه نابيناست و تو را نمى بيند؟
عرض كرد: اگر او مرا نمى بيند، من او را مى بينم ، و نيز رايحه و عطر را مى بويد و شامه اش سالم است .
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: گواهى مى دهم كه تو پاره تن منى (36).

35 - سؤ ال و جواب فاطمه با فرشتگان

شبى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) از فرشتگان سؤ ال نمود: آيا برترين زن عالم ، حضرت مريم (سلام الله عليها) دختر عمران نيست ؟
فرشتگان عرضه داشتند: حضرت مريم (سلام الله عليها) سرور زنان زمان خود بود؛ اما خداوند شما را برترين زن جهان قرار داده است ؛ هم در زمان خودت و هم در زمان حضرت مريم (عليه السلام) و سرور همه زنان از اول عالم تا آخر جهان (37).

36 - طلب خير و بركت

شخصى ... گفت : وارد شدم بر حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، او سبقت گرفت بر من در سلام . آن گاه فرمود: چه چيز تو را به اين جا آورده ؟
عرض كردم : طلب خير و بركت .
فرمود: خبر داد مرا پدرم و اينك حاضر است كه هر كس سه روز بر من و با پدرم درآيد و سلام كند، خداوند واجب مى كند از براى او بهشت را.
عرض كردم : در حيات شما؟
فرمود: بلى ، و بعد از وفات ما(38).

37 - فضيلت فاطمه در كلام امام صادق (عليه السلام)

على بن ابى طالب (عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود: ((اى فاطمه ! همانا خداى بلند مرتبه به گاه خشم ات خشمناك و به گاه خشنودى ات خشنود مى شود.))
سندل آمد و به امام جعفر صادق (عليه السلام) عرض كرد: اى اباعبدالله ! اين جوانان احاديث ناشناخته اى از شما براى ما نقل مى كنند.
امام جعفر صادق (عليه السلام) فرمود: چه چيزهايى ، اى سندل ؟
سندل گفت : از شما براى ما اين حديث را بازگو مى كنند كه خداى بلند مرتبه با خشم فاطمه (سلام الله عليها)، خشمناك و با خشنودى اش ‍ خشنود مى شود.
امام جعفر صادق (عليه السلام) فرمود: اى سندل ! آيا در آنچه شما روايت مى كنيد، اين روايت نيست كه خدا براى خشم بنده مؤمنش خشمناك و براى خشنودى او خشنود مى شود؟ گفت : آرى .
فرمود: آيا باور ندارى كه فاطمه (سلام الله عليها) زن با ايمانى است و خداى بلند مرتبه با خشمش خشمناك و با خشنودى اش خشنود مى شود؟
گفت : راست گفتى ، خداوند بهتر مى داند كه منصب پيامبرى و جانشينى خود را در كجا قرار دهد(39).

38 - نزول ميوه از بهشت

بارها براى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ميوه هاى بهشتى اهدا شده است . از آن جمله دو انار و دو سيب و دو به است كه اهل بيت از آن مى خوردند و عود مى كردند و تمام نمى شد تا وفات حضرت (سلام الله عليها) كه انار و به تغيير يافت و بعد مفقود شد و دو سيب باقى مى ماند(40).

39 - حضور فاطمه در حجة الوداع

پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) در ماه ذى القعده آن سال به مردم مدينه و قبايل مجاور اعلام كرد كه قصد دارد حج به جاى آورد و عده زيادى براى سفر حج مهيا شدند. آن حضرت در روز شنبه بيست و پنجم ذى القعده سال دهم هجرى از مدينه حركت نمود و در ((ذى الحليفه )) احرام بست .
همه همسران پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز در اين سفر همراه شدند، آنها به هودجها سوار بودند. فاطمه (سلام الله عليها) نيز با آنان بود و به دستور پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) مناسك حج را انجام مى داد.
على (عليه السلام) پس از گذشت سه ماه ماءموريت در ايام حج به مكه رسيد و در آن جا همسرش فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را ديد. پس از مراسم باشكوه حجة الوداع ، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) هنگام بازگشت به مدينه در غدير خم ميان يك اجتماع باشكوه يكصد هزار نفرى ، على (عليه السلام) را به فرمان خداوند به جانشينى خود منصوب نمود(41).
با توجه به حضور فاطمه زهرا(سلام الله عليها) در حجة الوداع ، با اطمينان مى توان گفت كه آن بانوى بزرگوار در مراسم باشكوه غدير خم حضور داشته است (42).

40 - در تفسير مرج البحرين يلتقيان

در احاديث معتبر از طرق خاصه و عامه از حضرت صادق (عليه السلام) و غير آن حضرت روايت كرده اند در تفسير آيه شريفه :
مرج البحرين يلتقيان (43)؛ مخلوط كرد دو دريا را كه بر مى خوردند با يك ديگر))، حضرت فرمود: مراد دو درياى علم است ، يعنى على و فاطمه ، كه حق تعالى ايشان را به يكديگر رسانيد.
بينهما برزخ لايبغيان (44)؛ ميان ايشان فاصله اى است كه بر يكديگر زيادتى نكنند))، حضرت فرمود: مراد حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه سبب الفت على و فاطمه گرديد.
يخرج منهما اللؤ لؤ والمرجان (45)؛ بيرون مى آيد از آن دو دريا مرواريد و مرجان ))، حضرت فرمود: مراد حسن و حسين (عليه السلام) هستند كه از آن دو درياى علم به وجود آمده اند(46).

41 - مثل شجره طيبه

پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: من شجره ام و فاطمه شاخه آن ، على عامل بارورى آن ، حسن و حسين ميوه ، و دوستداران آنان از امتم برگهاى آن درخت باشند.
سپس فرمود: سوگند به آن كسى كه مرا به راستى برگزيد، آنان در بهشت جاودان مى باشند.
و نيز آن حضرت فرمود: من شجره و على شاخه و فاطمه عامل بارورى و حسن و حسين ميوه و شيعيان ما برگ مى باشند، و هرگاه كه درخت مى رويد، برگهايش فرو مى ريزند.
سپس فرمود: سوگند به كسى كه مرا به حق مبعوث كرد، اينان در بهشت جاودان خواهند بود(47).

42 - مراد از مشكاة

موسى بن قاسم از على بن جعفر روايت كرده است كه از حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام) درباره اين آيه پرسيدم ، امام فرمود: مقصود از ((مشكاة )) فاطمه ، و ((مصباح )) حسن ، و ((زجاجة )) حسين است .
((كوكب درى )) فاطمه است كه در بين زنان جهانيان ستاره اى درخشان مى باشد، ((شجره مباركه )) ابراهيم است كه ((نه شرقى است و نه غربى ))، نه يهودى است و نه نصرانى ، ((روغن چراغ )) آن كه نور مى دهد، علم است كه از آن ظاهر مى شود و بدان سخن مى گويد، و مقصود از ((نور على نور)) در وجود حضرت فاطمه (سلام الله عليها) امامانى هستند كه يكى پس از ديگرى مى آيند، خداوند به نورش ‍ هر كه را بخواهد هدايت مى كند، يعنى به ولايت ما هدايت مى كند.(48)

43 - گمراهى ، در انكار ولايت فاطمه

در ضمن حديث معراج آمده است كه خداوند فرمود:
اى محمد! تو، على ، فاطمه ، حسن ، حسين و امامان از فرزندان حسين را من از نور خودم آفريدم و ولايت شما را بر اهل آسمانها و زمين عرضه كردم . هر كس آن را پذيرفت ، نزد من از مؤمنان به شمار مى آيد، و هر كس ‍ آن را منكر شود، نزد من از گمراهان خواهد بود. اى محمد! اگر بنده اى از بندگان من آن قدر مرا بپرستد و عبادت كند كه از كار افتد و از لاغرى و ناتوانى به سان مشك خشكيده و فرسوده اى شود و بعد به هنگام ورود بر من منكر ولايت شما باشد، او را نخواهم آمرزيد تا اين كه اقرار به ولايت شما نمايد.
اى محمد! آيا دوست دارى آنان را ببينى ؟
گفتم : آرى ، پروردگارا!
فرمود: نگاه كن !
من به طرف راست عرش نگريستم و نام خود را ديدم و نام على و فاطمه و حسن و حسين و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن را و نام مهدى را در وسط آن به گونه اى ديدم كه گويا ستاره اى درخشان است .
خداى تعالى فرمود: اى محمد! اينان حجتهاى من بر آفريدگانم مى باشند و اين ، آن كس از فرزندان توست كه به شمشير قيام مى كند و از دشمنانت انتقام مى گيرد(49).

44 - ورود فاطمه به بهشت

على (عليه السلام) از حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل مى كند كه فرمود: نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند، من ، تو، فاطمه ، حسن و حسين مى باشيم .
عرض كردم : پس دوستداران ما كى وارد بهشت مى شوند؟
فرمود: پس از شما(50).

45 - فاطمه ، ركن على

رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) به على (عليه السلام) فرمود: سلام بر تو اى پدر دو ريحانه ! به زودى دو ركن تو از بين مى رود و خداوند خود كمبود مرا براى تو جبران نمايد.
بعد از رحلت رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) على (عليه السلام) فرمود: اين يكى از دو ركن بود. و بعد از آن كه فاطمه از دنيا رفت ، فرمود: اين ركن ديگر بود(51).

46 - پرتو افكنى نور خدا بر فاطمه

رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هنگامى كه خداوند متعال بهشت را آفريد، آن را از نور وجه خويش خلق كرد. سپس آن را گرفته به سوى ما افكند. يك سوم آن نور به من رسيد، و يك سوم آن به فاطمه و يك سوم ديگر به على و خاندانش اصابت كرد. از آن نور به هر كسى كه چيزى تابيده شده باشد به ولايت آل محمد راه پيدا مى كند و هر كس از آن نور چيزى به او نرسيده باشد، از ولايت خاندان محمد گمراه مى شود(52).

47 - پاداش سلام بر فاطمه

يزيد بن عبدالملك نوفلى از پدرش از جدش چنين روايت كرده است :
روزى خدمت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) مشرف شدم ، ابتدا آن حضرت بر من سلام كرد و فرمود: پدرم (در زمان حياتش ) فرمود: هر كس سه روز بر من و تو سلام كند، بهشت براى او خواهد بود.
از حضرتش پرسيدم : آيا اين مطلب مخصوص دوران حيات و زندگى شما و آن حضرت است و يا شامل بعد از فوت شما و ايشان نيز خواهد بود؟
فرمود: هم در زمان زندگى و هم پس از مرگ ما(53).

48 - حنوط فاطمه از بهشت

ابن سنان به طور مرفوع اين حديث را نقل كرده است كه سنت در حنوط سيزده درهم و يك سوم درهم است .
محمد بن احمد گويد: روايت كرده اند كه جبرئيل (عليه السلام) بر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شده حنوطى آورد كه وزن آن چهل درهم بود، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) آن را به سه بخش ‍ تقسيم كرد: بخشى را براى خودش ، بخشى را براى على و بخشى را براى فاطمه ، صلوات الله عليهم اجمعين (54).

49 - مراد از طوبى

امام باقر (عليه السلام) فرمود: از رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) درباره آيه شريفه الذين امنوا و عملوا الصالحات طوبى و حسن مآب سؤ ال شد، فرمود: طوبى درختى است در بهشت كه ريشه اش ‍ در خانه من و شاخه اش در بهشت است .
گفته شد: يا رسول الله ! درباره آن از شما سؤ ال شد و شما فرموديد كه آن درختى است در بهشت كه ريشه اش در خانه على و فاطمه و شاخه اش در بهشت مى باشد.
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: همانا در قيامت خانه من و خانه على و فاطمه در يك جاست (55).

50 - اشتراك فاطمه در كشتى نوح با ديگر افراد اهل بيت

رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هنگامى كه خداوند متعال اراده فرمود كه قوم نوح را نابود كند، به او دستور داد كه تخته هاى درخت ساج را قطع كند. بعد از بريدن ندانست چه كند. جبرئيل فرود آمد و شكل كشتى را به او نشان داد و صندوقچه اى كه يكصد و بيست و نه هزار ميخ در آن بود برايش آورد. وى غير از پنج ميخ تمام آنها را در آن كشتى به كار گرفت دستش را به يكى از آنها زد، آن ميخ در دست او تابيده همچون ستاره اى نورانى در وسط آسمان درخشيد، نوح متحير و شگفت زده شد. خداوند آن ميخ را به زبان فصيح و گويا به نطق آورد و گفت : من به نام بهترين پيامبران حضرت محمد بن عبدالله (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى باشم . جبرئيل نزد او آمد، نوح به او گفت : اى جبرئيل ! اين چه ميخى است كه تاكنون چيزى شبيه آن نديده ام ؟ گفت : اين ميخ به نام بهترين انسانهاى اولين و آخرين ، حضرت محمد بن عبدالله (صلى الله عليه و آله و سلم ) است . آن را در قسمت جلوى راست كشتى به كار گرفت . بعد دستش را به ميخ دوم زد، نورى از آن درخشيد و اطراف را روشن كرد، نوح (عليه السلام) پرسيد: اين ميخ چيست ؟ جبرئيل پاسخ داد: ميخ برادر و پسر عمويش على بن ابى طالب (عليه السلام) است . آن ميخ را در جلو سمت چپ كشتى كوبيد. بعد دستش را به ميخ سوم زد، آن نيز درخشيد و اطراف را روشن كرد.
جبرئيل به او گفت : اين ميخ فاطمه (سلام الله عليها) است . آن را در كنار ميخ پدرش حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) كوبيد. بعد دستش را به ميخ چهارم زد، آن نيز درخشيد و اطراف را روشن كرد. به او گفت : اين ميخ حسن (عليه السلام ) است . آن را در كنار ميخ پدرش ‍ على (عليه السلام) كوبيد. بعد دستش را به ميخ پنجم زد، نورى درخشيد و صداى گريه بلند شد و نمناك شد. نوح پرسيد: اى جبرئيل ! اين ترى و نم چيست ؟ پاسخ داد: اين ميخ حسين بن على سيدالشهداء(عليه السلام) است . آن را در كنار ميخ برادرش كوبيد.
آن گاه رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خداوند متعال فرموده است : و حملناه على ذات الواح و دسر(56) كه مقصود از الواح در اين آيه همان چوبها است و ميخهاى آن ما هستيم و اگر ما نبوديم ، كشتى ساكنانش را حركت نمى داد(57).

51 - ورود به بهشت پس از پيامبر

حديثى طولانى از رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل شده كه فرمود:
اى فاطمه ! سوگند به آن كس كه مرا به راستى مبعوث كرد، ورود در بهشت بر همه آفريدگان حرام است تا اين كه من داخل آن شوم ، و تو نخستين كسى هستى كه پس از من وارد بهشت مى شوى در حالى كه زيورى پوشيده و برخوردار از نعمت ، و خوشحال هستى .
اى فاطمه ، گوارايت باد! سوگند به آن كسى كه مرا به حق مبعوث كرد، تو بانوى زنانى هستى كه وارد بهشت مى شوند. سوگند به آن كسى كه مرا به راستى مبعوث فرمود، همانا دوزخ چنان فريادى برآورد كه هيچ فرشته مقرب و پيامبر مرسلى باقى نمى ماند، مگر آن كه از هوش مى رود. به او خطاب مى شود: اى دوزخ ! خداوند جبار به تو مى گويد: به عزت من ، آرام باش و در جاى خود آرام بگير، تا اين كه فاطمه دختر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) به سوى بهشت برود و هيچ مسكنت و ذلتى او را فرا نگيرد. سوگند به آن كسى كه مرا بر حق مبعوث كرد، هر آينه حسن و حسين نيز داخل مى شوند، حسن در سمت راستت و حسين در سمت چپ تو، و تو از بالاترين نقطه بهشت ، در پيشگاه پروردگار، در جايگاهى رفيع بر ديگران اشراف دارى و لواى حمد در دست على بن ابى طالب است . هر گاه كه خلعتى بر من پوشانده شود، بر او نيز پوشانده شود و هر امتيازى كه به من داده شود، به او نيز داده خواهد شد. سوگند به آن كسى كه مرا به راستى مبعوث فرمود، به دشمنى و خصومت با دشمنان تو به پا مى خيزم و آنان كه حق تو را گرفتند و رشته دوستى با تو را بريده بر من دروغ بستند، پشيمان خواهند شد و در مقابل من به زمين كشانيده مى شوند و من مى گويم : امت من ! امت من ! و گفته مى شود: آنان بعد از تو كلام حق را تبديل و تحريف نمودند و به سوى آتش دوزخ برده مى شوند(58).

52 - حوريه انسان نما

از زيد بن على ، از پدرش ، از زينب دختر حضرت على (عليه السلام) روايت شده كه مى گويد: اسماء بنت عميس به من گفت ، شاهد وضع حمل فاطمه و تولد يكى از فرزندانش بودم و در اين ايام اصلا خونى از آن حضرت ديده نمى شد، به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) عرض ‍ كردم : يا رسول الله ! فاطمه وضع حمل كرد و خونى از او نديديم ؟
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: فاطمه در حالى خلق شده كه كه حوريه اى انسان نماست (59).

53- نشان دادن نور فاطمه به حضرت ابراهيم

محمد بن ابى الفوارس در كتاب ((الاءربعين )) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:
بعد از آن كه خداوند متعال حضرت ابراهيم (عليه السلام) را آفريد، پرده از ديدگان او به يك سو زد، او در سمت عرش نورى را ديد و گفت : اين خداى من ، اى آقاى من ! اين نور چيست ؟ فرمود اى ابراهيم ! اين نور محمد برگزيده ام است . گفت : خداوندا! نورى را در كنار او مى بينم . فرمود: اى ابراهيم ! اين نور على ياور دينم مى باشد. گفت : خداوندا! نور سومى را مى بينم كه به دنبال آن دو نور است . فرمود: اين ابراهيم ! اين نور فاطمه است كه پشت سر نور پدرش و شوهرش مى باشد به وسيله او دوستدارانش را از آتش جدا مى سازم (60).

54- شفاعت فاطمه

محمد بن مسلم ثقفى مى گويد: از حضرت باقر (عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: فاطمه بر دروازه جهنم توقف خواهد داشت . چون روز قيامت شود، بر پيشانى و بين دو چشم هر كسى نوشته مى شود كه مؤمن و يا كافر است . به دوستدار و محبى كه گناهانش بسيار است ، دستور داده مى شود كه به سوى آتش برود. فاطمه (سلام الله عليها) در بين چشمان او كلمه ((محب )) را مى خواند و مى گويد: اى خداى من و اى آقاى من ! تو مرا فاطمه ناميدى و به وسيله من كسانى را كه دوستدار من و يا ذريه و فرزندان من هستند، از آتش نجات دادى . وعده تو حق است و تو از وعده خود تخلف نمى كنى . خداوند متعال مى فرمايد: راست مى گويى اى فاطمه ! من تو را فاطمه ناميدم و به وسيله تو دوستداران و كسانى را كه تو را به ولايت پذيرفته ، ذريه تو را دوست داشته ، ولايتشان را پذيرفته اند، از آتش نجات مى دهم ، وعده من حق است و من از وعده ام تخلف نمى كنم (61).

55- اسباب شفاعت فاطمه

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در بحبوحه شدايد روز قيامت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را به سراغ فاطمه زهرا (سلام الله عليها) مى فرستد تا در جايگاه شفاعت قرار بگيرند.
پس اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد: اى فاطمه ! از اسباب شفاعت چه دارى و براى اين روز سخت چه مهيا ساخته اى ؟
پس فاطمه (سلام الله عليها) در جواب مى فرمايد: يا اميرالمؤمنين ! در اين جايگاه دو دست بريده فرزندم عباس ما را كفايت مى نمايد(62).

56- درخشش نور زهرا در سه وقت

ابو هاشم عسكرى گويد: از حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) پرسيدم كه به چه مناسبت حضرت فاطمه را ((زهرا)) ناميده اند؟
فرمود: به خاطر آن كه چهره اش از اول صبح براى اميرالمؤمنين (عليه السلام) به سان خورشيد درخشان و به هنگام زوال مانند ماه نورانى و به هنگام غروب مانند ستاره درخشان روشن مى شد(63).

57- تعجب سلمان از لباس فاطمه

در ضمن حديثى طولانى از حضرت زهرا (سلام الله عليها) نقل شده است كه به رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: يا رسول الله ! سلمان از لباس من تعجب كرده است ، سوگند به خداوندى كه تو را بر حق مبعوث كرد، من و على پنج سال است كه چيزى نداريم به جز پوست قوچى كه روزها شترمان بر روى آن علف مى خورد و شب هنگام آن را فرش خود قرار مى دهيم و نيز بالش (زير سر) ما چرمى است كه اطرافش ‍ از ليف خرما درست شده است .
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اى سلمان ! همانا دخترم در گروه پيشگامان و سابقين است (64)

58- خواب ديدن فاطمه

على بن ابراهيم قمى در تفسير خود نوشته است ، امام صادق (عليه السلام) فرمود: حضرت زهرا (سلام الله عليها) در عالم رؤ يا مشاهده كرد پدر بزرگوارش قصد دارند به اتفاق ايشان و حضرت امام حسن (عليه السلام) و حضرت امام حسين (عليه السلام) از شهر خارج شوند، سپس ‍ به خانه ايشان (منزل حضرت زهرا (سلام الله عليها) آمدند و با هم از مدينه بيرون آمده و به يك دو راهى رسيدند. پيامبر از سمت راست مسير را ادامه داده تا محلى رسيدند كه در آن آب و درختان خرمايى بود. رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در آن جا گوسفندى خريدند و دستور دادند آن را ذبح كنند. وقتى از گوشت آن تناول فرمودند، همگى در آن مكان رحلت فرمودند. حضرت زهرا (سلام الله عليها) از اين رؤ يا نگران گرديد و با حالتى از گريه و اندوه از خواب بيدار شدند، اما جريان خواب را با باب خويش مطرح نكردند.
صبح آن شب پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) با مركبى به خانه فاطمه (سلام الله عليها) آمد و ايشان را بر آن مركب سوار نموده و دستور دادند حضرت على (عليه السلام) و فرزندانشان در اين سفر پيامبر را همراهى كنند. از شهر كه خارج شدند، حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) در مسير سمت راست ، راه خويش را ادامه دادند و به همان مكانى كه زهرا (سلام الله عليها) در خواب ديده بودند، رسيدند و با همان كيفيت گوسفندى را خريدارى كرده و دستور ذبح آن را صادر كردند، همين كه خواستند از آن تناول نمايند، حضرت زهرا (سلام الله عليها) به كنارى رفته و بناى گريستن را نهادند. چون پيامبر متوجه تاءثر دخترشان گرديدند، سبب را جويا شدند. در اين حال حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) رؤ ياى شب گذشته را براى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) بازگو نمودند.
پبامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) با استماع اين خواب دو ركعت نماز اقامه فرموده و با خداى خويش به راز و نياز پرداختند. فرشته وحى نازل شد و به پيامبر عرض كرد: يا رسول الله ! اين رؤ يا وسوسه شيطانى به نام ((دها)) بوده است ، او مى كوشد مؤمنان را در خواب نگران كند، شيطان با دستور پيامبر توسط جبرئيل احضار شد و چون رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) به او گفتند: آيا اين رؤ يا را تو به دخترم نمايانده اى ؟ عرض كرد: آرى ، اى رسول خدا! پيامبر سه مرتبه آب دهان بر وى افكندند و جبرئيل گفت : هر كس از مؤمنين كه دچار چنين القائاتى گرديد، جملات ذيل را بر زبان جارى سازد:
اعوذ بما عاذت به ملائكة الله المقربون و انبياء الله المرسلون و عباده الصالحون من شر ما راءيت من رؤ يانى و نيز سوره حمد و معوذتين و توحيد را قرائت كند(65).

59- صلوات و درود بر فاطمه

كعب بن عجره مى گويد:
هنگامى كه آيه شريفه ان الله و ملائكته يصلون على النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسلميا(66) نازل شد، عرض كرديم : اى رسول خدا! ما مى دانيم كه چه گونه بر تو سلام كنيم ، ولى نمى دانيم كه چه گونه بر تو صلوات بفرستيم ؟
حضرت فرمود: بگوييد: اللهم صل على محمد و آل محمد.
در روايت حاكم آمده است كه گفتيم : اى رسول خدا! صلوات بر شما و خانواده شما چگونه است ؟
فرمود: بگوييد ((اللهم صل على محمد و آل محمد.
و روايت شده حضرت فرمود: صلوات بريده و بى دنباله بر من نفرستيد!
پرسيدند: صلوات بريده چيست ؟
فرمود: اين كه بگوييد اللهم صل على محمد و بعد ساكت شويد، بلكه بگوييد اللهم صل على محمد و آل محمد(67).
از آن حضرت سؤ ال شد: اهل شما چه كسانى هستند؟
فرمود: على ، فاطمه ، حسن و حسين (عليه السلام)(68)