شرح و تفسير دعای مكارم الاخلاق
(جلد ۳)

محمد تقی فلسفی

- ۱۵ -


نقش وصيت درخوب وبد عاقبت  
كسانى كه احساس مى كنند قسمت مهمى ازعمر شان سپرى گرديده ومى خواهند وصيت كنند، لازم است توجه كامل خود رابه اين امر معطوف دارند كه همه وصايا وسفارشهايشان براساس عدل وداد باشد وحقوق صاحبان حق را
طبق موازين شرع مقدس دروصيتّهاى كتبى ياشفاهى خودرعايت نمايند، واين آنقدرمهم است كه وصيّت جائرانه ازگناهان كبيره شناخته شده است .
لحيف فى الوصيّه من الكبائر.
جوروستم دروصيّت ،يكى ازمعاصى بزرگ است .
وصيّت ظالمانه ووصيّت عادلانه ميتوانددرسوءعاقبت ياحسن عاقبت وصيّت كننده اثربگذاردواين محتوى حديثى است ازپيشواى بزرگ اسلام (ص ):
عن النبى صلى الله عليه وآله قال :انّ الرجل ليعمل بعمل اهل الجنه سبعين سنه فيحيف فى وصيّته فيختم له بعمل اهل النار.وانّ الرجل ليعمل بعمل اهل النارسبعين سنه فيعدل فى وصيّته فيختم له بعمل اهل الجنه . (452)
رسول اكرم (ص )فرمود:يك فردهفتادسال همانندبهشتيان عمل مينمايد.بعد،دروصيّت خودبه حقوق ديگران جوروستم مى كندوپايان كارش به عمل اهل جهنم ختم مى شود،ويك فردهفتادسال رفتارجهنمى داشته ،ولى دروصيّت خودبه حقّ وعدالت سفارش مينمايدوكارش به عمل اهل بهشت پايان مى يابد.
باتوجه به محتواى روايات ،روشن مى شودكه وضع مردم درشكم مادرروزگارهمواره درتحوّل ودگرگونى است ،ممكن است افرادى صحيح العمل ودرستكاربراثريك انحراف اصولى واساسى درصراط مستقيم باحسن عاقبت ازدنيابروند.انسانى كه باايمان است وبه روزجزاوصواب وعقاب الهى يقين دارد،بايدازسوءعاقبت خودبترسدوهمواره مراقب افكارواعمال خويشتن باشد.انسان تازنده است ،ازعالم غيب بى خبراست وازحسن عاقبت ياسوءعاقبت خويش ناآگاه ،چون مرگ فرارسد وپرده غيب بالارود،متوّجه مى گرددكه بهشتى است ياجهنمى
عن على عليه السلام قال :ومابين احدكم وبين الجنه اوالنارالّاالموت ان ينزل به .
على (ع )فرموده :بين هريك ازشمابابهشت يادوزخ فاصله اى جزمرگ نيست .
(453) عن النبى صلى اله عليه وآله قال :لايزال المومن خائفامن سوءالعاقبه ،لايتيقّن الوصول الى رضوان الله حتى يكون وقت نزع روحه وظهورملك الموت له .
پيمبر اكرم (ص ) فرمود: افراد با ايمان همواره از بدى عاقبت خويشتن خائف اند و به رضا و خوشنودى كامل بارى تعالى يقين ندارند تا موقع قبض ‍ روحشان فرا رسد و فرشته مرگ در برابرشان ظاهر گردد.
وظيفه علاقمندان به حسن عاقبت . 
ما تا زمانى كه در اين جهان زندگى مى كنيم ، از عاقبت خوب يابد خويش ‍ ناآگاه و بى خبريم . مسلمانيكه به حسن عاقبت علاقه جدّى دارد، موّظف است از فرصت عمر، يعنى از سرمايه گرانقدر دار تكليف استفاده كند و با اطاعت از اوامر الهى و اجتناب از منهّيات او، خود را به شايستگى بسازد تا در معرض حسن عاقبت قرار گيرد و حياتش به پاكى و نيكى پايان يابد. ضمنا خطر سوء عاقبت را از ياد نبرد، متوجّه باشد كه دنيا دگرگونى و تحوّل بسيار دارد. ممكن است بر اثر معاشرتهاى بد يا خواندن كتابهاى مضّر يا علاقه بيش از حد به شهوت و تمنّيات نفسانى يا ديگر عوامل ، از صراط مستقيم منحرف گردد، به عقايد باطل يا اعمال آلوده و بد گرايش يابد و موجبات سوء عاقبت خود را فراهم آورد. در نظر اولياى گرامى اسلام ، چگونگى پايان يافتن عمل آدمى ، معيار سعادت و شقاوت است .
حقيقت سعادت وشقاوت . 
عن ابيعبدالله عليه السلام قال :السعاده ان يختم للمرءعمله بالسعاده وان حقيقه الشقاءان يختم للمرءعمله بالشقاء. (454)
امام صادق (ع )فرمود: سعادت حقيقى پايان يافتن عمل آدمى است به سعادت ،و شقاوت واقعى نيز پايان يافتن عمل آدمى است به شقاوت .
حضرت يوسف ودرخواست حسن عاقبت  
مردان بزرگ الهى همواره در انديشه حسن عاقبت بودند و با زبان حال و قال از پيشگاه بارى تعالى آن را تمنّى مى كردند. حضرت يوسف صديّق ، آن مرد بزرگوار و با عظمتى است كه در ايّام عمر با حوادث سخت و رويدادهاى توانفرسا مواجه گرديد و براى رضاى بارى تعالى صبر كرد. او در مقام شكرگذارى ، از نعمتهاى ظاهرى و معنوى كه خداوند به وى اعطا نموده نام مى برد،سپس ازپيشگاه پروردگارتوانادرخواست حسن عاقبت نموده عرض ‍ مى كند:
انت وليّى فى الدنيا والاخره توفنى مسلماوالحقنى باالصالحين . (455)
بارالها!تو ولى و صاحب اختيار من در دنيا و آخرتى . از ذات اقدست مى خواهم كه روحم را در حالى قبض و مرا بميرانى كه بنده مطيع و فرمانبر بى قيد و شرط تو باشم و به گروه صلحا و پاكان ملحقم فرمايى .
توجه على (ع ) به حسن عاقبت  
رسول اكرم (ص ) درآستانه ماه مبارك رمضان خطبه اى خواند ومردم را در آن ماه به وظايفشان متوجه نمود. ضمن سخن به مناسبتى از حادثه درد ناك قتل على (ع ) كه درماه رمضان روى مى دهد با ديده اشك آلود خبر داد. على (ع ) خبر قتل خود رابسيار عادى وبدون كوچكترين عكسا لعملى تلقى نمود، ولى از حسن عاقبت خود پرسيد. عرض كرد: يا رسول اللّه !
وذلك فى سلامه من دينى ؟ قال صلّى اللّه عليه وآله : فى سلامه من دينك . (456)
آيا اين حادثه در سلامت دين من روى مى دهد؟ نبى اكرم (ص ) فرمود: درسلامت دينت كشته مى شود.
حضرت على بن الحسين (ع ) درجمله اول دعا كه موضوع بحث امروز است ، به پيشگاه الهى عرض مى كند:
اللّهم اختم بعفوك اجلى .
بار الها! به من حسن عاقبت كرامت كن وعمرم رابه عفوو اغماضت به پايان برسان .
نتيجه آنكه حسن عاقبت براى افراد باايمانى كه به روز جزا وثواب وعقاب الهى يقين دارند، بسيار مهم است ومعمولا درطول زندگى هر وقت مرگ را به خاطر مى آورند از سوء عاقبت خود نگران مى شوند واز درگاه بارى تعالى در دل يا به زبان ، درخواست حسن عاقبت مى نمايند.
امام سجاد(ع ) درجمله دوم دعاى مورد بحث امروز، از خداوند درخواست مى كند:
وحقق فى رجاء رحمتك املى .
بارالها! آرزوى مرا كه اميد وارى به رحمت واسعه توست ، برآورده ساز.
اهميت بيم واميد 
خوف و جا يا بيم و اميد، دو عامل مهم عقلانى است كه چرخهاى اجتماع را مى گرداند و زندگى مردم را در شئون مختلف اداره مى كنند و هر كارى كه فاقد يكى از اين دو عامل باشند اختلال و بى نظمى در آن آشكار ميگردد وبراى روشن شدن مطلب چند مثال ساده به اختصار ذكر مى شود. محصل بايد فراگرفتن دانش و نيل به مدارج علمى اميدوار باشد تا به مدرسه برود، و بايد از بى سوادى و عقب افتادگى بترسد تا مباحثه و مطالعه راترك نگويد. مريض بايد به درمان خويش اميدوار باشد تا به مطب پزشك برود و بايد از مزمن شدن بيمارى بترسد تا از خوردن غذاها و ميوه هاى مضر پرهيز نمايد. كشاورز بايد به برداشت محصول اميوار باشد تابذر موجود خود را در خاك بيفشاند و بايد از آفت هاى گوناگون بترسد تا مراقبت هاى لازم رامعمول دارد. بازرگان بايد به نفع تجارت اميدوار باشد تا نقد خود را به كشور صادر كنننده بفرستد و درخواست كالا نمايد، بايد از خطرات و زيان هاى گوناگون بترسد تا متاع خود رابيمه كند. در اسلام نيز افراد با ايمان بايد در زمينه پاداش و كيفر الهى همواره بين خوف و رجا باشند، نه هرگز خويشتن راماءيوس از رحمت الهى بدانند و نه خود را از مكر بارى تعالى در ايمنى بپندارند كه اين دو از گناهان كبيره است .
قرآن شريف درباره ياءس از رحمت الهى مى فرمايد:
ومن يقنظ من رحمة ربه الّا الضالّون . (457)
اسلام و خوف و رجا  
جز گمراهان كيست كه از رحمت پروردگار خود نااميد و ماءيوس است ؟
قال على (ع ): لرجل اخرجه الخوف الى القنوط لكثرة ذنوبه : ايا هذا! ياءسك من رحمة اللّه اعظم من ذنوبك . (458)
على (ع ) به مردى كه بسيار گناه او مايه ياءسش ازعفو و رحمت پروردگار شده بود فرمود: اى مرد نااميدى ات از رحمت خداوند بزرگتر از گناهانى است كه مرتكب شده اى .
قرآن كريم درباره ايمنى ازمكر وعذاب خداوند فرموده است :
فلا ياءمن مكراللّه الّا القوم الخاصرون . (459)
جز مردمان زيانكار، هيچ كس خويشتن را از مكر الهى ايمن نمى داند.
در روايات ائمه معصومين (ع ) راجع به خوف ورجا از جهات متعدد تذكراتى داده شده كه پيروان اسلام آنها رارعايت نمايند. يكى ازآن تذكرات ، حفظ موازنه وتعادل بين خوف ورجا است به طورى كه هيچ يكى ازآن دو فزون تر از ديگرى نباشد.
عن على عليه السلام قال : خير الاعمال اعتدال الرجا والخوف . (460)
على (ع ) فرموده : بهترين اعمال نگهدارى نمودن اعتدال بين رجا وخوف است .
عن ابجعفر (ع ) قال : انّه ليس من عبد مومن الّا وفى قلبه نوران : نور خيفه ونور رجاء. لو وزن هذا لم يزد على هذا ولو وزن هذا لم يزد على هذا. (461)
امام باقر (ع ) فرمود: هيچ بنده مومنى نيست جزآنكه در لبش دو نور است : نور خوف ونور رجاء، واگر اين دونور توزين شوند، وزن هيچ يك بر ديگرى زيادتر نيست .
لزوم موازنه بين خوف ورجاء  
يكى ديگر ازتذكرات اولياى دين درباره خوف ورجاء، توجه داشتن به اثر روانى هر يك ازآن دو درضمير آدمى است .
عن ابعبداللّه عليه السلام قال : ارج اللّه تعالى رجاء لايجرئك على معصيته وخف اللّه تعالى خوفا لا يؤ سك عن رحمته . (462)
امام صادق (ع ) فرمود: اميدت به رحمت خداوند درحدى باشد كه تو را در معصيت جرى وجسور نكند، وترست از خداوند به حدى باشد كه تو را از رحمت الهى ماءيوس ونااميد ننمايد.
يكى ديگر از تذكراتى كه در روايات راجع به خوف ورجاء داده شده ، اجتناب از بيمها واميدهاى نابجاست واولياى دين به پيروان خود توصيه نموده اند كه خويشتن را از اين قبيل خوف و رجاء زيانبار ومضربر كنار نگاه دارند. امام باقر(ع ) به جابر جعفى فرمود:
ايّاك والرّجاء الكاذب فانّه يوقعك فى الخوف الصادق . (463)
بپرهيز از اميد غير واقعى وكاذب كه تو رادر خوف واقعى و صادق قرار خواهد داد.
براى روشن شدن اميد صادق وكاذب ، مثالى رادر امر مادى ودنيوى به عرض شنودگان محترم مى رساند تا با آن مثال ، اميد صادق وكاذب درشاءن معنوى واخروى نيز روشن گردد.
اميد با مورد وبى مورد 
شخصى را در نظر بگيريد كه مالك قطعه زمينى است بياض ، ولى از نظر طبيعى واجد تمام شرايط كشاورزى است . اگر مالك زمين بخواهد آن را به مزرعه تبديل كند به اميد آنكه ازمحصولش بهره مند گردد، بايد تصميم قاطع بگيرد، خود را مهيا نمايد كه برنامه كشاورزى رازير نظر فرد يا افراد متخصص پياده كند وروشهاى علميئ وعملى فلاحت را طبق دستورشان به كار بندد، قدم به قدم پيشروى كند تا زمين بياض به مزرعه اى سبز وخرم مبدل گردد. دستور مى دهند شخم بزند، خاك را زيرو رو كند، وزمين رابراى پرورش محصول مهيا سازد، بايد بذر خوب وسالم تهيه نمايد. موقعى كه دستور مى دهند بر زمين بيفشاند، مراقب آبيارى باشد، وهر زمان به قدر لزوم زمين را مشروب نمايد، موانع رشد گياه را بر طرف كند، علفهاى هرزه رابكند، وبته هاى خار وخاشاك وسنگهايى راكه مزاحم رشد نبات اند جمع آورى نمايد. اگر مالك زمين به تمام دستورها عمل نمود، حق دارد متوقع برداشت محصول باشد وبا اعمالى كه انجام داده ، اميدش برآوردده شود واين معناى رجاء صادق است . اما اگر بذرى كامل يا ناقص برافشاند و زمين را به حال خود واگذارد، نه آبيارى كرد تا حيات نبات محفوظ بماند، نه گياههاى مضر وخار وخاشاكها را جمع آورى نمود كه زمينه رشد گياه فراهم آيد، درصورتى كه صاحب زمين با كارهاى نادرست خود متوقع برداشت محصول وبهره گير ياز زمين باشد، توقعش بى مورد ونابجاست ، واين معناى رجاء كاذب است .
مالك زمين ازفقر وتهى دستى ، ازگرسنگى خود وخانواده خويش سخت خائف بود واميد داشت از محصول زمين خوفش بر طرف گردد وتنمايش ‍ برآورده شود، ولى اين رجاء كاذب واميد وارى بى مورد او رادر خوف صادق ، يعنى فقر وگرسنگى قرار داد.
دنيا مزرعه آخرت است  
با توجه به اينكه گفته شده دنيا مزرعه آخرت است . مثال زراعت دنيوى صاحب زمين را به صورتى مناسب با عالم آخرت به عرض ‍ شنوندگان محترم مى رساند. دل آدمى از نظر تخلق به مكارم اخلاق وسجاياى انسانى ، همانند زمينى است كه وتجد تمام شرايط طبيعى براى كشاورزى است . صاحب زمين اگر بخواهد ملك خود را احيا كند وآباد نمايد،به طورى كه اشاره شد بايد مصمم شود وطبق برنامه هاى كشاورزى وبا دستور افراد متخصص اقدام نمايند. صاحبان قلب نيز اگر بخواهند دل مرده خويش رابه حيات انسانى زنده كنند واز مزاياى آن بر خوردار گردند، بايد طبق برنامه الهى ودستور رسول معظم (ص ) عمل كنند وبا تعاليم حيات بخش اسلام ، آن را زنده نگاه دارند. قرآن شريف دراين باره فرموده :
يا ايها الذين آمنوا استجيبوا للّه وللرّسول اذا دعاكم لما يحييكم . (464)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! دعوت خدا ورسولش را اجابت كنيد وقتى شما را به چيزى مى خوانند كه احيائتان مى كند واز زندگى انسانى بهره مندتان مى سازد.
اولين برنامه احيايى زمين كه مذكور افتاد، شخم زدن واز ميان بردن تصلب خاكهاى متراكم است ، و اولين برنامه براى احياى قلوب ، آزاد ساختن آنها از تصلبها وتعصبهاى جاهلانه است ، چه آنكه اشخاص لجوج تا وقتى كه پاى بند تقليدهاى جاهلانه پدران نادان خويش هستند، هدايت رانمى پذيرند وراه سعادت را قبول نمى كنند.
برنامه دوم احياى زمين ، افشاندن بذر خوب وسالم ايت ، وبرنامه دوم احياى دلها نيز افشاندن بذر توحيد ويكتا پرستى ونابود ساختن ريشه هاى شرك است .
شرايط آباد كردن مزرعه دنيا 
برنامه سوم احياى زمين ، آبيارى صحيح وبه موقع طبق دستور متخصص ‍ كشاورزى است . با آبيارى صحيح ، بذر دذر زمين شكفته مى شود، به صورت گياه ضعيفى از زمين بيرون مى زند، تدريجا تبديل به ساقه وخوشه مى گردد ورزق صاحب زمين راتاءمين مى نمايد. اطاعت از اوامر الهى واداى فرايض ونوافل براى تقويت بذر توحيد به منزله آبيارى است ، هر قدر صاحبدل اطاعتش بيشتر باشد، بذر ايمانش شكوفاتر مى شود وبهره اش ‍ فزونتر مى گردد. در امر كشاورزى ، صاحب زمين به موازات آبيارى وتقويت بذر، موظف است علفهاى هرزه وخارو خاشاكهايى را كه سد راه رشد گياه است از مزرعه بيرون بريزد، صاحبدل نيز براى حيات انسانى ونيل به تعالى وسعادت واقعى بايد به موازات اطاعت از فرمان بارى تعالى ، گناهانى كه به منزله علفهاى زيانبار وخار وخاشاك مضر است ترك گويد واز آنها اجتناب نمايد وبه وسيله پرهيز از معصيت ، زمينه تعالى وتكامل قلب رابه شايستگى فراهم سازد.
كسى كه ازصميم قلب به خدا ايمان مى آورد وبااداى فرايض ونوافل ، توحيد رادر دل تقويت مى كند وبه موازات اطاعت ا.امر الهى از منهياتش نيز اجتناب مينمايد، چنين انسانى يك مسلمان واقعى است و حق دارد به رحمت الهى وبهشت جاودان اميدوار باشد واين رجاء صادق است . اما كسى كه در دل بذر توحيد افشانده وبه خداوند ايمان آورده ، ولى ايمان ضعيف ومستودع وبر اثر ضعف ايمان آلودگى بسيار دارد، فرايض ومنهيات الهى رابا ديده تحقير مى نگرد، اغلب فرايض را ترك مى گويد ودر ارتكاب گناهان بى باك است ، اگر چنين انسانى در اميد وآرزوى بهشت باشد، مى توان گفت رجاء كاذب در سر مى پرورد وتوقعش نابجا وبى مورد است .
راه نيل به تعالى معنوى  
عن ابيعبداللّه عليه اسلام قال : عليكم بالورع فانّه لاينال ما عنداللّه الّا بالورع . (465)
امام صادق (ع ) فرمود: برشما باد به ورع وكف نفس از معاصى ، زيرا آنچه از نعمت و رحمت نزد بارى تعالى است ، جز با ورع وتقوى به دست نمى آيد.
امام سجاد عليه السلام درجمله دوم دعاى مورد بحث امروز، عرض ‍ مى كند:
وحقق فى رجاء رحمتك املى .
بار الها! آرزوى مراكه اميدوارى به رحمت واسعه توست ، برآورده ساز.
اطاعت از اوامر الهى وپرهيز ازمنهياتش ، انجام وظيفه مخلوق است درپيشگاه خالق ، و آن كس كه به وظيفه عمل مى كند، حق مطالبه پاداش ‍ ندارد، اما كسى كه از وظيفه سر باز مى زند واز اداى تكليف تخلف مى نمايد، استحقاق كيفر دارد. امام سجاد(ع ) بنده فرمانبر حضرت بار ى تعالى است ؟، تمام اوامر ونواهى او را به عنوان يك عبد مطيع به مكار مى بندد و به خود حق نمى دهد كه مطالبه پاداش نمايد، ولى به فضل ورحمت خداوند كريم اميدوار است وآرزو دارد او را مشمول عنايات خود قرار دهد واز نعمتهاى بى حد وحصر خويش برخوردارش سازد واين معناى جمله دوم دعاى امام (ع ) است :
وحقق فى رجاء رحمتك املى .
بار الها! آرزوى مراكه اميدوارى به رحمت واسعه توست ، برآورده ساز.
اميد به رحمت وخوف از عدل الهى  
حضرت على بن الحسين عليهما السلام دريكى از دعاها اين مطلب رابا تعبير ديگرى ذكر نموده كه اجر پاكان ونيكان ناشى از تفضل ورحمت خداوند است وكيفر گناهكاران مستند به دادگرى وعدل اوست .
بسم اللّه الّذى لا ارجو الّا فضله ولا اخشى الّا عدله . (466)
به نام خداوندى كه اميد ندارم مگر به فضل او وخوف او خشيتى ندارم ، مگر از عدل او.
84: و سهل الى بلوغ رضاك سبلى ، وحسن فى جميع احوالى عملى .  
حضرت على بن الحسين عليهماالسلام دراين قطعه از دعاى شريف مكارم الاخلاق ، دو درخواست از پيشگاه بارى تعالى مى نمايد: اول ، بار الها! راههاى مرابراى وصول به رضا وخشنوديت آسان فرما. دوم ، بار الها! درتمام حالاتم كارهاى مرا پسنديده ونيكو گردان .
به خواست خداوند توانا، اين دوجمله از امام عليه السلام موضوع بحث وسخنرانى امروز است .
رضاى الهى با عالى ترين مدارج كمال 
نيل به خشنودى ورضاى حضرت بارى تعالى عالى ترين مقامى است كه تمام اولياى بزرگ الهى در تمناى ؟آن هستند، جايگاه مردان وزنان باايمان درقيامت طبق وعده خداوند، بهشت جاودان است ، پاداش انبياء وصديدقين وشهداء وديگر اولياى بزرگ الهى جنات عدن است ، وجنات عدن داراى مزاياى اختصاصى است وگروههاى معينى درمساكن طيبه آن جاى دارند، و رضوان الهى از آن دو بهشت بزرگتر وافضل است . خداوند درقرآن شريف ، اين سه مرحله رادر يك آيه ، از پى هم ، ذكر فرموده است :
بهشت ها، جنات عدن ورضوان الهى  
وعداللّه المومنين والمومنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ومساكن طيبة فى جنات عدن ورشوان من اللّه اكبر ذلك هوالفوز العظيم . (467)
خداوند به مردان وزنان با ايمان باغها وجناتى را وعده داده است كه از زير درختانش نهرهاى آب جارى است وآنان براى هميشه درآن باغها مى مانند وهمچنين خداوند وعده مسكنهاى پاك ومطهر ار درجنات عدن داده است ، ولى رضوان الهى ازاين دوبهشت سراسر نعمت ورحمت بزرگتر وبرتر است ونيل به رضوان الهى پيروزى وموفقيتى است بزرگ .
همانطور كه وصول به جنات خلد ودست يافتن به مساكن طيبه وجنات عدن راههاى دارد كه افراد باايمان بايد آنها رابپيمايند تا به نتيجه برشند، قطعا براى نيل به رضوان خداوند هم بايد راههاييى راكه مايه خشنودى ورضاى ذات اقدس اوست ، طى نود تابه آن پيروزى بزرگ وپاداش اكبر نايل آيند.
راههاى وصول به رضاى الهى  
امام سجاد(ع ) درجمله اول دعاى مورد بحث امروز، به طور اجمال از راههاى رضوان خداوند نام مى برد واز پيشگاه مقدسش درخواست مى كند كه موجباتى رافراهم نمايد كه از آن طرق به آسانى بگذرد:
وسهل الى بلوغ رضاك سبلى .
بار الها! راههاى مرا براى وصول به رضاو خشنوديت آسان فرما.
براى آنكه طرق وصول به رضوان خداوند را بشناسيم ، بايد از زبان وحى به وسيله رسول اكرم (ص ) وائمه معصومين عليهم السلام از آنها آت گاهى يابيم ودر روايات اولياى دين ، طرق متعددى براى وصول به رضا وخشنودى خداوند رسيده ودر اينجا قسمتى از آنها به عرض شنوندگان محترم مى رسد. در بعضى ازآيات قرآن شريف ، رضاى خداوند ازگروهى اعلام گرديده ، كه آنان نيز ازخداوند خشنود وراضى هستند.
رضى اللّه عنهم ورضوا عنه اولئك حزب اللّه الاانّ حزب اللّه هم المفلحون . (468)
خداوند از آنها راضى وآنان نيز ازخداوند رضايت دارند، اين گروه حزب اللّهاند وآگاه باشيد كه اعضاى حزب خداوند از رستگارى و سعادت واقعى برخوردارند.
رضاى به قضاى الهى  
در بعضى از روايات آمده كه يكى از راههاى رسيدن به رضوان بارى تعالى اين است كه آدمى ، خود به قضا ومقدرات الهى راضى وخشنود باشد.
انّ موسى عليه السلام قال : يا ربّ! دلّنى على عمل اذا انا عملته نلت به رضاك . فاوحى اللّه تعالى اليه : انّ رضاى فى رضاك بقضائى . (469)
حضرت موسى بن عمران عليه السلام عرض كرد: بار الها! مرا راهنمايى فرما به عملى كه چون انجام دادم به وسيله آن به رضاى تو نايل گردم . خداوند به وى وحى فرمود كه رضاى من در رضاى تو به قضاى من است .
عن على عليه السلام قال : كن راضيا تكن مرضيا. (470)
على (ع ) فرمود: به قضاى الهى درباره خودت راضى باش تا مشمول رضوان بارى تعالى باشى .
وعنه عليه السلام قال : علامة رضااللّه سبحانه عن العبد رضاه بما قضى به سبحانه له وعليه . (471)
و نيز فرموده است : علامت رضاى خداوند سبحان ازبنده ، رضاى بنده است به آنچه خداوند درباره او مقدر فرموده است ، خواه مقدر الهى به نفعش باشد يا به ضررش .
ائمه طاهرين عليهم السلام براى آنكه پيروان خود رادر رضاى به قضاى الهى كه يكى از راههاى وصول به رضوان بارى تعالى است آگاه بار بياورند وبا منطقى نافذ قانعشان نمايند، ضمن روايات متعددى ، مطالب آموزنده اى را تذكر داده اند كه در اينجا بعضى ازآنها ذكر مى شود.
معرفت كامل براى راضى ترين به قضاء است  
عن ابيعبداللّه عليه السلام قال : انّ اعلم الناس باللّه ارضاهم بقضاءاللّه . (472)
امام صادق (ع ) فرمود: عالمترين مردم به صفات كمال حضرت بارى تعالى ، راضى ترين آنان به قضاى خداوند است .
مثلا كسى كه باچهره نامطبوع ، اندامى ناموزون ، وبدنى ضعيف آفريده شده است ، يا درطول زندگى همواره درآمدش كم وبضاعتش محدود بوده ، اگر به خداوند وصفات كمالش ايمان داشته باشد، با خود مى انديشد كه آفريدگار درخلقت من نه بخيل بوده ونه عاجز، نه ازمن غافل بوده ونه نسبت به من ظالم ، اعمال او حكيمانه است ، اگر مرا اينچنين آفريده يا مقدر مرا در امر مال ، محدود قرار داده ، حتما بروفق مصلحتى است كه من از آن بى خبرم . اين طرز تفكر كه لازمه ايمان به خداوند است ، اگر نگرانى و تشويش خاطر او را بكلى زايل ننمايد، قطعا به مقدار قابل ملاحظه اى كاهش مى دهد ودر چند روز زندگى ، از اندوه جانكاه وطاقت فرسا تا حدى رهايى مى يابد.
رضاى به قضا از علائم ايمان است  
قال الرّاوى قلت لابيعبداللّه عليه السلام باى شئى يعلم المومن بانّه مومن ؟ قال بالتسليم للّه والرّضا فى ماورد عليه من سرور او سخط. (473)
راوى حديث مى گويد: به امام صادق (ع ) عر ضكردم : باچه چيز ايمان واقعى مومن شناخته مى شود؟ درپاسخ فرمود: با تسليم درمقابل بارى تعالى ورضا ازآنچه بر او از سرور وخشم وارد مى شود؟

يكى درد ويكى درمان پسندد 
يكى وصل و يكى هجران پسندد : من از درمان ودرد ووصل وهجران پسندم آنچه را جانان پسندد
اگر به قضاى الهى راضى نشود وبا نيروى ايمان به ضمير آشفته خود تسكين نبخشد، قادر نيست مكروهات وناملايماتى را كه به آنها مبتلاست بر طرف نمايد، ولى ممكن است با جزع وبى صبرى به عوارض روحى وبيمارى عصبى نيز مبتلا شود، مصيبت تازه اى رابر مصائب دنياى خويش بيفزايد ودر آخرت ازپاداش وصبر ورضا محروم گردد.
عن ابيحعفر عليه السلام قال : من رضى بالقضاء اتى عليه القضاؤ وعظّم اللّه اجره ومن سخط القضاء مضى عليه القضاء واحبط اللّه اجره . (474)
امام باقر (ع ) فرمود: كسى كه به قضاى الهى راضى باشد، قضا ومقدرات بر او وارد مى شود وخداوند به وى اجر عظيم عطا مى فرمايد وكسى كه به قضاى حق خشمگين باشد، آنچه مقدر است براو مى گذرد وخداوند اجر قيامتش را از ميان مى برد.
خلاصه ، يكى از راههاى رسيدن به رضوان بارى تعالى ، رضاى به قضاء ومقدرات اوست ، خواه آن مقدر مطبوع طبع ومقبول آدمى باشد يامورد بى رغبتى وكراهت .
راه ديگرى كه در روايات ارائه شده وموجب نيل به رضوان خداوند است ، اطاعت وفرمانبرى از ذات مقدس اوست .
رابطه رضاى الهى با اطاعت او  
عن على عليه السلام قال : رضااللّه سبحانه مقرون بطاعته . (475)
على (ع ) فرموده : رضاى خداوند واطاعت او به هم پيوسته اند.
عن ابيعبداللّه عليه السلام :من سرّه ان يعلم انّاللّه يحبه فليعمل بطاعة اللّه وليتبعنا. (476)
امام صادق (ع ) در پايان نامه اى كه براى اصحاب خود نوشته ، فرموده است : كسى كه خوشحال مى شود ازاين كه بداند خدا اورا دوست دارد، البته بايد اوامرش را به كار بندد، اورا اطاعت نمايد واز ما پيروى كند.
باتوجه به اينكه مردم به اوامر ونواهى خداوند دسترسى ندارند وازآنها ناآگاه اند وبايد از راه وحى و به وسيله پيمبر گراميش اطاعت نمايند ودر قرآن شريف اين امر خاطر نشان گرديده است .
من يطع الرّسول فقد اطاع اللّه . (477)
پيامبر اكرم (ص ) بزرگترين مطيع خداوند 
كسى كه از پيغمبر خدا اطاعت مى كند، تحقيقا از ذات اقدس الهى اطاعت نموده است .
پيواى بزرگ اسلام (ص ) در طول ايام رسالت خود، به دواطاعت از طرف بار يتعالى ماموريت يافت : اول ، به عنوان يك مسلمان موظف بود ازتمام اوامر ونواهى خداوند كه در شرع اسلام مقرر فرموده است ، اطاعت كند وعملا آنها را به كار بندد. دوم ، به عنوان رسول خدا موظف بود اوامر الهى رادر تبليغ رسالت اطاعغت كند، دين حق رابه مردم برساند وجامعه رابه صراط مستقيم هدايت نمايد. در اطاعت اول ، وظيفه مسلمانى رادر كمال خوبى وشايستگى انجام داد وبه رضوان الهى نايل گرديد. در اطاعت دوم ، يعنى تبليغ رسالت ، با مصائبى سخت وجانكاه ازناحيه دشمنان مواجه گرديد، ولى ضعف وسستى به خود راه نداد در كمال جديت مسير خويش ‍ را پيمود ودين حق رابخوبى ابلاغ نمود، براثر اطاعت از انجام اين وظيفه بسيار سنگين درامواج رضوان الهى غوطه ور ظد و از حداكثر قرب بارى تعالى برخوردار گرديد. على (ع ) دريكى از خطبه ها از رضوان بارى تعاللى وآزار شديد مردم نام برده است .
ونشهد انّمحمدا عبده ورسوله خاص الى رضوان اللّه كل غمرة و تجرّع فيه كل غصّة . (478)
شهادت مى دهيم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه وآله بنده ورسول خداوند است . او با تمام وجود در رضوان خداوند فرو رفت ومصائبى را كه از خلق در راه تبليغ ديد، تحمل نمود.
بندگان باايمان وخالص درمقام فرمانبرى از اوامر الهى وجلب رضاى خداوند، بالاترين مراتب اطاعت را از خود بروز داده اند.
عمار ياسر كه از تربيت شدگان ممتاز مكتب اسلام است ، در جنگ صفين پيش از آنكه به عرصه پيكار قدم بگذارد، در پيشگاه خداوند عرض كرد:
اللّهم انّك تعلم انّى لو اعلم انّ رضاك فى ان اقذف بنفسى هذا البحر لفعلت ، اللّهم انّك تعلم انّى لو اعلم انّ رضاك فى ان اضع ظبة سيفى فى بطنى ثمّ انحنى عليه حتى يخرج من ظهرى لفعلت ، اللّهم انّى اعلم ممّا علّمتنى انّى لااعمل عملا اليوم هذا هو ارضى لك من جهاد هولاء الفاسقين . (479)
عمّار مطيع عالى قدر الهى  
بار الها! تو مى دانى اگر بدانم رضاى تو دراين است كه خود رادر اين دريا بيفكنم مى افكنم ، با رالها! تو مى دانى اگر بدانم رضاى تو دراين است كه نيش شمشير رابر شكمم بگذارم وآنقدر فشار دهم كه از پشتم به درآيد اين كار را انجام مى دهم ، بار الها! از دينى كه به من آموخته اى مى دانم امروز هيچ عملى بيش از جهاد با اين مردم گناهكار، مرضى ذات اقدس تو نيست .
خلاصه ، به موجب رواياتى كه مذكور افتاد، يكى از راههاى نيل به رضوان حضرت بارى تعالى اطاعت وفرمانبرى از ذات اقدس اوست وبايد اين مهم را مورد كمال توجه قرار داد.
عن ابيجعفر عن آباءه عن امير المؤ منين عليهم السلام قال : انّ اللّه تبارك وتعالى اخفى اربعة فى اربعة : اخفى رضاه فى طاعته فلا تستصغرن شيئا من طاعته فربما وافق رضاه وانت لا تعلم ... (480)
امام باقر عليه السلام از آباء بزرگوارش از امير المومنين عليهم السلام حديث نموده كه فرموده است : خداوند چهار چيز را در چهار چيز پنهان داشته : رضاى خود رادر اطاعت خويش مخفى نموده ، پس هيچ چيز از اطاعت الهى راكوجك نشمريد، چه بسا رضاى او با آن اطاعت توافق يابد وشما ندانيد.
از جمله راههاى وصول به رضوان الهى دوست داشتن كسانى است كه خداوند آنها را دوست دارد ودشمن داشتن كسانى مه مغبوض بارى تعالى هستند. با توجه به اينكه حب وبغض خداوند براساس حق و عدل است واگر كسى واجد چنين صفتى باشد، از نعمت تشبه به كامل برخوردار شده است ، بعلاوه معيار حب وبغض نيز از خلال روايات استفاده مى شود.
از نشانه هاى بزرگ رضاى الهى  
روى انّ موسى عليه السلام قال : يا ربّ! اخبرنى عن آية رضاك .
فاوحى اللّه تعالى اليه اذا راءيت نفسك تحب المساكين تبغض الجبارين فذلك آية رضاى . (481)

روايت شده است كه حضرت موسى بن عمران (ع )عرض ‍ كرد:پرورگارا!نشانه رضاى خودرابه من بگو.ازبارى تعالى به اووحى شد:وقتى درنفس خوديافتى كه دوستارمساكين ودشمن جبّاران وستمگران هستى ،اين نشانه رضاى من است .
راههاى ديگربراى نيل به رضوان الهى درروايات بيان شده است ودراينجابه آنچه مذكورافتاد اكتفا مى شود.
امام سجاد عليه السلام در جمله اول دعاى موردبحث امروزبه پيشگاه الهى عرض مى كند:
وسهل الى بلوغ رضاك سبلى .
بارالها !راههاى مرابراى وصول به رضاوخوشنوديت آسان فرما.
حضرت على بن الحسين عليهماالسلام درجمله دوم دعا عرض مى كند:
وحسن فى جميع احوالى عملى .
بارالها !درتمام حالاتم كارهاى مراپسنديده ونيكو گردان .
دراين قسمت ازدعاى امام سجّاد(ع )،دوكلمه است :يكى عمل وآن ديگرنيكوبودن عمل ميتوان گفت :شجره طيبه اسلام داراى سه شاخه اصلى واساسى است :عقايدواخلاق واحكام .
قسمت اعظم اخلاق واحكام دراعمال مردم پياده مى شود. قرآن شريف و احاديث اولياى دين از اعمال صالحه سخن بسيار گفته اند ودر روايات متعددى عمل به جوارح در كنار عقد قلب و اقراربه زبان از اركان ايمان به حساب آمده است .
معرفى ايمان  
قال امير المومنين (ع ): ساءلت النبى صلّى اللّه عليه وآله عن الايمان ، قال تصديق بالقلب وقرار بالسان وعمل بالاركان . (482)
على (ع ) فرمود: از رسول اكرم (ص ) پرسيدم : ايمان چيست ؟ فرمود: تصديق به قلب ، اقرار به زبان وعمل به جوارح .
اهميت عمل وبه كار بستن تعاليم الهى دردار دنيااز اين عبارت كوتاه به خوبى روشن مى شود.
قال على (ع ): لرجل ساءله ان يعظه : لاتكن ممن يرجوالآخرة بغير العمل . (483)
مردى از على (ع ) درخواست موعظه نمود. حضرت به وى فرمود: ازآن گروه مباش كه بدون عمل اميد سعادت عالم آخرت را در سر مى پرورانند.
البته مقصود از عمل ، كارهاى شايسته واعمال صالحه اى است كه مرضى شرع مقدس ومقبول حضرت بارى تعالى است ، نه هر عمل به هر انگيزه اى كه واقع شود، چه بسيار كارهاى به ظاهر خوبى را كسانى انجام مى دهند ولى محركشان در آن اعمال ايمان به خدا وخشنودى بارى تعالى نبوده بلكه عوامل ديگرى آنان رابه اين كارها واداشته است . حضرت زين العابدين (ع ) در يك روايت مبسوط، بعضى از آن انگيزه هار ار ذكر فرموده وبه پيروان خود هشدار كه اغفال نشوند وفريب اين گروه را نخورند.
قال على بن الحسين عليهماالسلام : اذا راءيتم الرجل قد حسن سمته و هديه وتماوت فى منطقه وتخاضع فى حركاته فرويدا لايغرنكم فما اكثر من يعجزه تناول الدنيا وزكوب الحرام من حال ضعف نيته ومهانته وجبن قلبه فنصب الدّين فخا لها فهو لايزال يختل الناس بظاهره فانّ تمكّن من حرام اقتحمه .
فريبكارى عمل پسنديده نيست  
حضرت على بن الحسين (ع ) فرمود:وقتى مردى راديديدكه هيئت و روش ‍ حركتش از نظر دينى نيكوست ، نرم سخن مى گويد، وحركاتى خاضعانه دارد، درقضاوت آرام باشيد، عمل او مغرورتان ننمايد، چه بسا كسى كه دست يافتن به دنيا وقبضه كردن حرام او را عاجز مى كند، زيرا نيتى پست وضعيف دارد وقلبى ترسو، از اين رو دين را دام خود قرار داده تا مردم را باظاهر خويش فريب دهد واگر به حرامى دسترسى پيداكند به آن يورش ‍ مى برد.
وذا وجدتموه يعف عن المال الحرام فرويدا، لا يغركم فانّ شهوات الخلق مختلفة ، فما اكثر من ينبو عن المال الحرام وان كثر ويحمل نفسه على شوهاء قبيحة فياتى منها محرما.
وقتى شمااو را يافتيد كه از مال حرام پرهيز دارد، در قضاوت آرام باشيد عمل او شما را مغرور نكند زيرا شهوات مردم مختلف ومتفاوت است چه بسا كسى كه از مال حرام اجتناب مى كند گرچه آن مال بسيار باشد، ولى درشهوت جنسى عفت ندارد وبا زنى گرچه صورتش زشت باشد به حرام مى آميزد.
زيانهاى ناشى ازجهل 
فاذا رايتموه فرويدا لايغركم حتى تنظروا ماعقده عقله فما اكثر من ترك ذلك اجمع ثم لايرجع الى عقل متين ، فيكون ما يفسده بجهله اكثر ممّا يصلحه بعقله .
وقتى او را ديديد كه از عمل جنسى حرام نيز اجتناب ميكند، در قضاوت آرام باشيد، عملش شمارا مغرور نكند تاآنكه بينيد عقلش تا چه حد پايبند اوست ، چه بسا كسى كه همه آنچه را مذكور افتاد ترك مى گويد، ولى به عقل واقع بين و محكم مراجعه نمى كند، درنتيجه به مقدارى كه جهل مايه فسادش مى شود، عقلش او رابه راه صلاح وفلاح سوق نمى دهد.
ترك گفتن دنيا براى نيل به دنيا 
فاذا وجدتم متينا فرويدا، لا يغركم حتى تنظروا مع هواه يكون على عقله ام يكون مع عقله على هواه وكيف مجبّته للرّياسات الباطلة وزهده فيها. فانّ فى الناس من خسر الدنيا والآخرة ويترك الدّنيا للدّنيا يرى انّ لذّة الرّياسة الباطلة افضل من رياسة الاموال والنعم المباحة المحلّلة ويترك ذلك اجمع طلبا للرّياسة . (484)
اگر عقل او رامتين ومحكم يافتيد آارم باشيد، در قضاوت عجله نكنيد ومغرور نشويد تا آنكه بينيد آيا بانيروى هواى نفس برضد عقل خويش ‍ است ياآنكه بانيروى عقل ، هواى نفس خود را واپس مى زند. نظر كنيد محبت او نسبت به رياستهاى باطل چگونه است وتا چه حد به آن بى اعتناست ، چه آنكه بين مردم يافت مى شود كسى كه دنيا وآخرتش در زيان وضرر مى گذرد، دنيا رابراى دنيا ترك مى گويد وبه نظرش مى رسد. لذت رياست باطل از رياست بر اموال وديگر نعمت هاى مباح افضل وبرتر است ، ازاين رو همه آنها راترك مى گويد براى نيل به رياست .
معيار عمل صالح انگيزه درونى است  
نتيجه آنكه ممكن است مردم اعمال بسيارى را كه به ظاهر پسنديده ونيكوست انجام دهند، اما انگيزه درونى ونيت باطنى آنان درآن كارها هواى نفس واغناى تمنيات حيوانى خودشان باشد وكمترين توجهى به قرب الهى وخلوص نيت نداشته باشند. اين قبيل اعمال نه تنها ارزش ‍ معنوى درپيشگاه الهى ندارد، بلكه زمينه ريالكارى وسوء نيت را درنهاد عاملين آنها تقويت مى كند وبه مسير نادرستى و انحرافشان سوق مى دهد. اما كار پسنديده وخوب در اسلام آن عملى است كه براساس علم صورت پذيرد وثانيا انجام دهنده داراى قصد قربت باشد وثالثا بتواند تاآخر عمر، عمل پاك خود را از خطرات گوناگون محافظت كند وآن رابه سلامت از مرز دنيا بگذراندو اين مراحل كه ذكرشد، ضمن حديثى آمده است :
ارزش عمل در خلوص نيت آن است  
عن امير المومنين عليه السلام قال : الدنيا كلها جهل الّا مواضع العلم والعلم كله حجة الّا ما عمل به والعمل كله رياء الّا ما كان مخلصا ولاخلاص ‍ على خطر حتّى ينظر العبد بما يختم له . (485)
اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: آدمى كه دراين جهان قدم مى كذارد، تمام دنيا براى او جهل و نادانى است مگر چيزهايى را كه تدريجا فرا مى گيرد وازآنها آگاه مى شود. وتمام علمهايى كه آموخته براى او نزد بارى تعالى حجت است ، مگر علمى كه طبق آن عمل تنموده باشد وتماتم اعمالش رياكارى وخود نمايى است ، مگر كارهايى كه خالصانه انجام يافته است واخلاص وصفاى ضمير در معرض خطر است تاآنكه بنده مخلص ببيند كارش چگونه است وعمرش رابا چه وضعى پايان مى يابد.
حسن عمل آزمايش الهى است  
قرآن شريف ، حسن عمل را ماده اختبار وآزمايش مردم معرفى نموده وفرموده است :
الّذى خلق الموت والحيوة ليبلوكم ايّكم احسن عملا. (486)
اين خداوند تواناست كه مرگ وحيات راآفريده تا شمارا آزمايش كند ومعلوم نمايد كدام يك ازحسن عمل ودرستكارى برخورداريد.
قال ابو قتادة ساءلت النبى صلّى اللّه عليه وآله عن قوله تعالى : ايّكم احسن عملا ماعنى به ؟ قال يقول : ايّكم احسن عقلا. ثمّ قال اتمّكم عقلا واشدّكم خوفا واحسنكم فيما امراللّه به ونهى عنه نظرا وان كان اقلّكم تطّوّعا. (487)
ابو قتاده مى گويد: از رسول اكرم (ص ) سوال كردم اين كه خداوند فرموده :شمارا آزمايش كنم تا معلوم شود كداميك درعمل نيكوكارتريد، مقصود حضرت بارى تعالى كيانند؟ درپاسخ فرمود: يعنى كدام يك ازجهت عقل نيكوتريد، سپس توضيح داد عقلتان كاملتر، خوفتان ازخداوند شديدتر ودقت نظرتان در اوامر ونواهى حضرت حق نيكوتر، گرچه مقدار عملتان كمتر باشد.
عن ابيعبداللّه عليه السلام قال : ليس يعنى اكثر عملا ولكن اصوابكم عملا وانّماالاصابه خشية اللّه والنيه الصادقه . (488)
امام صادق (ع ) در تفسير اين آيه فرموده است : خداوند كثرت عمل رادر اين آيه اراده ندارد، بلكه مقصود بارى تعالى عمل صواب وطبق واقع است .واصابت درعمل ، ترس از خداوند ونيت پاك وصادق است .
بهشت پاداش دو ركعت نماز خالص  
خداوند راصادقانه وبا خلوص نيت عبادت نمودن آنقدر درشرع اسلام اهميت دارد كه بنده موحد با اداى دو ركعت نماز براى خداوند، مشمول فضل الهى مى كردد، وبهشتى مى شود.
قال الصادق (ع ): ان ربّكم لرحيم يشكر القليل ، انّ العبد ليصلّى ركعتين يريد بها وجه اللّه فيدخله اللّه به الجنة . (489)
امام صادق (ع ) فرمود:پروردگار شما مهربان است ، درمقابل عملى قليل پاداشى بزرگ مرحمت مى نمايد، بنده او باخلوص نيت دو ركعت نماز مى خواند وخداوند اجرش را جنت خلد قرار مى دهد واو رابه بهشت مى برد.
مشكل بزرگى كه در زمينه عبادت خالص وعمل صالح وجود دارد، نگاهدارى وحفاظت آن از آفاتهاى گوناگون است .چه بسيار اعمال خوبى را بندگان خدا انجام مى دهند، ولى از پى آن اعمال ، مرتكب گناهانى مى شوند ودر نتيجه كارهاى خوبشان مردود درگاه بارى تعالى مى گردد وبد بختانه بسيارى از كارهاى خوب مردم با اين وضع ناگوار مواجه مى شود.
عن ابيعبداللّه عليه السلام قال : لو نظروا الى مردود الاعمال من اللّه عزّ وجل وقالوا ما يتقبل اللّه من احد عملا. (490)
امام صادق (ع )فرمود:اگربارى تعالى گرديده است ،باخودمى گفتند:گويى هيچ عملى موردقبول بارى تعالى واقع نمى شود.
براى آنكه پيروان اسلام همواره متوّجه خطرمردودشدن اعمال صالحه خودباشند،اولياى دين ضمن سخنان خويش اين مهّم راخاطرنشان فرموده اند.
حفظ عمل مشكلترازانجام عمل است
عن ابيجعفر(ع )قال :الابقاءعلى العمل اشدمن العمل (491).
امام باقر(ع )فرمود:نگاه داشتن عمل خوب سخت ترازبجا آوردن آن عمل است .
براى آنكه كارهاى خوب افرادباايمان محفوظ بماند ودرپيشگاه بارى تعالى مقبول افتد،بايد صاحبان عمل صالح مجاهده كنند وبا سعى وكوشش ‍ خويشتن را به پاره اى از ملكات حميده وصفات پسنديده كه مبين صفات ايمانى و انسانى است متصف نمايند ودر اين باره روايات متعددى رسيده ودر اينجا به ذكر يك حديث اكتفا مى شود:
عن النبى صلّى اللّه عليه وآله : قال يا على ! ثلاث من لم يكن فيه من لم يقم له عمل ، ورع يحجزه عن معاصى اللّه عزّ وجلّ، وعلم يردّ به جهل السفيه ، وعقل يدارى به الناس . (492)
رسول اكرم (ص ) به امير المومنين (ع ) فرمود: اى على ! سه چيز است كه اگر در كسى نباشد، عمل خوب براى او پايدار نمى ماند: اول كف نفسى است كه وى را از گناه باز دارد، دوم علمى است كه باآن نادانى سفيه را بگرداند، سوم عقلى است كه به وسيله آن در زندگى با مردم مدارا نمايد.
يك عمل مقبول عامل نجات است  
اگر يك عمل خوب مورد قبول بارى تعالى واقع شود، به موجب روايات ، عامل عمل از عذاب الهعى مصونيت خواهد داشت .
عن ابيعبداللّه (ع ) قال : من قبل اللّه منه صلوة واحده لم يعزبه ، ومن قبل منه حسنه لم يعذبه . (493)
امام صادق (ع ) فرمود: كسى كه خداوند ازوى يك نماز راقبول نمايد، او را عذاب نمى كند وكسى راكه حسنه اى از او مقبول افتد، معذب نخواهدشد.
نتيجه آنكه معيار حسن عمل اين است كه عبادت يا ديگر حسنات با خلوص نيت وبراى خداوند صورت پذيرد وهواى نفس درآن راه نيابد ومعيار ابقاى عمل اين است كه كار خوب ، مورد قبول بارى تعالى واقع شود وعامل عمل تاپايان عمر به گونه اى قدم بردارد كه مقبوليت آن همواره ادامه يابد.
عن اميرالمومنين (ع ) قال : كونوا على قبول العمل اشدّ عنايه منكم على العمل . (494)
على (ع ) فرمود: آنچه باشيد كه عنايت وتوجه تان به قبول عمل بيشتر از اصل عمل باشد.
امام سجاد(ع ) در جمله دوم دعاى مورد بحث امروز، به پيشگاه الهى عرض ‍ مى كند:
وحسن فى جميع احوالى عملى .
بار الها!مرا مورد حمايت خود قرار ده وموجباتى را فراهعم نما كه درتمام احوال ، اعمالم نيكو وپسنديده باشد.
حسن عمل در طول زندگى آنقدر مهم است كه امام (ع ) براى نيل به آن از ذات اقدس الهى استمداد مى نمايد.
نكته جالب دركلام امام زين العابدين (ع ) اين است كه درخواست مى نمايد:بار الها! در همه احوال مرا ازحسن عمل برخوردار فرما.
اين درخواست امام سجاد(ع ) براى همه مردم درس آموزنده اى است ، زيراانسانها تحت تاءثير حالات مختلف خويشتن قرار مى گيرد ودر چگونگى اعمالشان اثر مى گذارد. گفتار ورفتار مردم درحال سلامت ومرض ، خشم وشادى ، گرسنگى وسيرى ، غنا وفقر، پيروزى وشكست وديگر حالات يكسان نيست . ببراى مصون ماندن از خطرات درحالات مختلف بايد ازخداوند استمداد نماييم وازاو بخواهيم ما را يارى تا از راه حسن عمل خارج نشويم وبه انحراف گرايش نيابيم .

 

next page

back page