شرح و تفسير دعای مكارم الاخلاق
(جلد ۲)

محقق دانشمند مرحوم حجت الاسلام و المسلمين آقاى محمد تقى فلسفى

- ۱ -


بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
كتابى كه از نظر شما مى گذرد، بخش دوم ترجمه و تفسير دعاى مكارم الاخلاق از صحيفه سجاديه است
است كه در سى فصل تنظيم شده و به چاپ رسيده و هم اكنون در اختيار علاقه مندان و خوانندگان محترم قرار گرفته است .
صحيفه سجاديه كتابى است آموزنده و گنجينه اى است پر محتوى كه بسيارى از معارف الهى ، مبانى ايمانى ، علوم دينى ، فرهنگ اسلامى ، و معالى اخلاق را در بردارد.
حضرت سجاد (ع ) در اختناق شديد و محيط استبداد، اين مطالب را به صورت دعا و نيايش در پيشگاه بارى تعالى عرض نموده و از اين راه به نشر تعاليم اسلام اقدام فرموده است .
ترجمه و تفسير دعاى مكارم الاخلاق از گوينده توانا و محقق دانشمند حجة الاسلام و المسلمين آقاى محمد تقى فلسفى خطيب نامى است كه شنوندگان را با بيانى روان و شيوا و خوانندگان عزيز را با قلمى ساده و رسا مجذوب مى نمايد.
معظم له ساليان دراز در روايات اهل بيت عليهم الاسلام مطالعه و دقت نموده و احاديث را از جهات متعدد مورد بررسى و توجه قرار داده است ؛به طورى كه ملاحظه مى كنيد، در اين كتاب ضمن ترجمه و تفسير كلام امام (ع ) به مناسبت هر جمله ، يك يا چند حديث ذكر شده است .
دعاى مكارم الاخلاق برنامه انسانسازى است . حضرت زين العابدين (ع ) در اين دعا خلقيات كريمه و سجاياى انسانى را بيان فرموده است . اگر كسانى آن طور كه بايد در كلام امام دقت نمايند، به عمق سخن واقف شوند، با تمرين ، خويشتن را آنچنان كه فرموده بسازند و به آن خلقيات متخلق گردند، و عملا آنها را به كار بندند به مقام رفيع انسانيت نايل مى گردند. ترجمه و تفسير دعاى مكارم الاخلاق ابتدا در حوزه علميه قم با حضور جمعى از دانشجويان روحانى توسط آن خطيب توانا شروع شد و سپس در جلسات متعددى در تهران ادامه يافت .
عده اى از علاقه مندان به بسط معارف اسلامى درخواست داشتند كه نوارهاى آن سخنرانى ها به صورت كتاب در آيد تا مورد استفاده عموم واقع شود. معظم له ضمن موافقت با اين درخواست ، به دليل ضرورت بعضى اصلاحات و تغييرات در نوارها به تنظيم مجدد سخنرانى ها و افزودن پاره اى مطالب به آنها اقدام نموده اند، كه بخش اول و دوم آن در اختيار خوانندگان محترم قرار گرفته است .
همان طور كه ملاحظه مى فرماييد، در اين كتاب آيات و اخبار اعراب گذارى شده و منابع تمامى احاديث و وقايع تاريخى در پاورقى آمده است .
ترجمه و تفسير دعاى مكارم الاخلاق مشتمل بر سه بخش است كه بخش ‍ اول آن در سال گذشته منتشر گرديد و مورد استقبال عموم قرار گرفت و بزودى ناياب شده ، به چاپ دوم رسيد. بخش سوم كتاب نيز آماده چاپ است كه به يارى بارى تعالى در آينده منتشر خواهد شد. اميد است دومين بخش كتاب شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق نيز مانند بخش اول ، با استقبال خوانندگان محترم مواجه شود و دوستداران معارف اسلامى را در نيل به اخلاق كريمه و سجاياى انسانى يارى رساند.
دفتر فرهنگ اسلامى
قطعه دوم دعاى مكارم الاخلاق كه شرح و تفسير آن در بخش دوم اين كتاب به چاپ رسيدهاست
و ان اشكر الحسنة ، و اغضى عن السيئه - اللهم صل على محمد و اله ، و حلنى بحلية الصالحين ، و البسنى زينة المتقين ، فى بسط العدل ، و كظم الغيظ، و اطفاء النائرة ، و ضم اهل الفرقة ، و اصلاح ذات البين ، و افشاء العارفة ، وستر العائبه ، و لين العريكه ، و خفض الجناح ، و حسن السيرة ، و سكون الريح ، و طيب المخالقة ، و السبق الى الفضيلة ، و ايثار التفضل ، و ترك التعيير، و الافضال على غير المستحق ، و القول بالحق و ان عز، و استقلال الخير و ان كثر من قولى و فعلى ، و استكثار الشر و ان قل من قولى و فعلى ، و اكمل ذلك لى بدوام الطاعة ، و لزوم الجماعة ، و رفض اهل البدع ، و مستعمل الراى المخترع - اللهم صل على محمد و اله ، و اجعل اوسع رزقك على اذا كبرت ، و اقوى قوتك فى اذا نصبت ، و لا تبتلينى بالكسل عن عبادتك ، و لا العمى عن سبيلك ، و لا بالتعرض لخلاف محبتك ، و لا مجامعة من تفرق عنك ، و لا مفارقة من اجتمع اليك - اللهم اجعلنى اصول بك عند الضرورة ، و اسالك عند الحاجة ، و اتضرع اليك عند المسكنة ، و لا تفتنى بالاستعانة بغيرك اذا اضطررت ، و لا بالخضوع لسؤ ال غيرك اذا افترقت ، و لا بالتضرع الى من دونك اذا رهبت ، فاستحق بذلك خذلانك و منعك و اعراضك ، يا ارحم الراحمين .
َ- اللهم اجعل ما يلقى الشيطان فى روعى من التمنى و التظنى و الحسد ذكرا لعظمتك ، و تفكرا فى قدرتك ، و تدبيرا على عدوك ، و ما اجرى على لسانى من لفظة فحش او هجر او شتم عرض او شهادة باطل او اغتياب مؤ من غائب او سب حاضر و ما اشبه ذلك نطقا بالحمد لك ، و اغراقا فى الثناء عليك ، و ذهابا فى تمجيدك ، و شكر النعمتك ، و عترافا با حسانك ، و احصاء لمننك - اللهم صل على محمد و اله ، و لا اظلمن و انت مطيق للدفع عنى ، و لا اظلمن و انت القادر على القبض ‍ منى ، و لا اضلن و قد امكنتك هدايتى ، و لا افتقرن و من عندك وسعى ، و لا اطغين و من عندك وجدى - اللهم الى مغفرتك و فدت ، و الى عفوك قصدت ، و الى تجاوزك اشتقت ، و بفضلك وثقت ، و ليس عندى ما يوجب لى مغفرتك ، و لا فى عملى ما اسحق به عفوك ، و ما لى بعد ان حكمت على نفسى الا فضلك ، فصل على محمد و اله ، و تفضل على - اللهم و انطقنى بالهدى ، و الهمنى التقوى ، و و فقنى للتى هى ازكى ، و استعملنى بما هو ارضى - اللهم اسلك بى الطريقة المثلى ، و اجعلنى على ملتك اموت و احيى .

31- شكر نعمت و كفران آن - چشم پوشى از بديها
بسم الله الرحمن الرحيم
و اءن اشكر الحسنة و اغضى عن السيئة .
به خواست بارى تعالى اين دو جمله از دعاى شريف مكارم الاخلاق موضوع سخنرانى و بحث امروز است . امام سجاد عليه السلام در پيشگاه خداوند عرض مى كند: بار الها! به من توفيق عنايت فرما كه خوبى ها را شكر گزار باشم و از بدى ها چشم پوشى نمايم .
براى روشن شدن معناى جمله اول دعاى امام لازم است معناى شكر را بدانيم .
الشكر ثلاثة اءضرب : شكر القلب و هو تصور النعمة ، و شكر اللسان و هو اثناء على المنعم ، و شكر سائر الجوارح و هو مكافاة النعمة بقدر استحقاقه .
راغب مى گويد شكر سه گونه است : يكى شكر قلب است و آن تصور نعمت است ، آن ديگر شكر زبان است و آن ثنا گفتن و حمد نمودن منعم است ، و سوم شكر جوارح و آن به كار بردن عضو است در استفاده از نعمت .البته شكر قلب ، يعنى تصور نعمت ، مهمتر از شكر زبان و شكر جوارح است ، زيرا قلب كانون اراده و مركز تصميم است ، زبان و ديگر جوارح به فرمان مركز فرماندهى است . وقتى آدمى در دل باور داشته باشد كه هر چه نعمت در اختيار اوست از خداوند است ، طبعا زبان و جوارح تحت تاءثير شكر قلب قرار دارند و انسان با تمام وجود شكر گزار خدا خواهد بود، و اين مطلب در خلال روايات خاطر نشان گرديده است :
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : من انعم الله عليه بنعمة فعرفها بقلبه فقد ادى شكرها.(1)
امام صادق (ع ) فرموده : كسى كه خداوند به وى نعمتى را عطا مى فرمايد و دل او عارف است كه آن نعمت عطيه الهى است ، با همان معرفت قلبى شكر نعمت را به جاى آورده است .
روى ان موسى عليه السلام قال فى مناجاته : الهى خلقت آدم بيدك و اسكنته جنتك و زوجته حواء امتك فكيف شكرك ، فقال علم ان ذلك منى فكانت معرفته شكرا.(2)
روايت شده كه حضرت موسى بن عمران در مناجات خود به پيشگاه خداوند عرض كرد: بار الها! آدم را به دست خودت آفريدى ، در بهشت خودت او را جاى دادى ، حوا را به همسريش گزيدى ، او چگونه ترا شكر نمود؟ خداوند فرمود: آدم دانست كه همه آن نعمتها از من است و او با اين معرفت ، شكر مرا به جاى آورد. كسى كه در دل باور دارد تمام نعمتها از خداوند است و با اين باور عالى ترين شكر را به جاى آورده و اداى وظيفه قلبى را نموده است ، او بايد مراقبت نمايد كه در مقام عمل نيز شكر گزار نعمتهاى الهى باشد و هر نعمت در جائى صرف شود كه مرضى صاحب نعمت است ، يعنى با هيچ يك از عطاياى الهى مرتكب گناه نشود، خواه آن عطايا جوارح و اعضاى بدن باشد كه به اختيار اراده او به كار مى رود و خواه نعمتهاى خارج از وجود انسان باشد، مانند مال ، مقام ، محبوبيت ، نفوذ كلام ، و ديگر نعمتهايى از اين قبيل ؛و شكر جامع ، به كار بردن نعمت بر وفق رضاى الهى و اجتناب از گناهان است .
عن ابيعبدالله عليه السلام قال : الشكر للنعم اجتناب المحارم و تمام الشكر قول العبد: الحمد لله رب العالمين .(3)
امام صادق (ع ) فرمود: شكر نعمتها پرهيز از گناهان است و شكر تمام و كامل اين است كه بنده خدا بگويد: الحمدلله رب العالمين . - بنابراين اگر انسانى با دست و زبانش ، با قلم و قدمش ، با مال و ثروتش ، و با جاه و مقامش اعمالى را انجام دهد كه مرضى خدا باشد، او با عمل پاك و منزه خود شكر نعمت را به جاى آورده است ، و اگر با يكى از آن نعمتها مرتكب گناه گردد، با آن عمل كفران نعمت نموده است . شكر نعمت دست ، رفع نيازهاى زندگى يا دست افتاده گرفتن است و كفران نعمت دست ، دزدى كردن و يا بر سر مظلوم كوبيدن است . شكر نعمت مقام ، حمايت مظلوم و كوتاه كردن دست ظالم است ، و كفران نعمت مقام ، بى اعتنايى به ضعفا و يارى كردن به ستمكاران و زورگويان است . على (ع ) با نظاميان خود به منزل ذى قار رسيد، در آنجا توقف نمود. امام (ع ) نعلين پاره خود را تعمير مى نمود. عبدالله بن عباس به حضورش آمد. به وى فرمود: قيمت نعلين من چيست ؟ عرض كرد قيمتى ندارد:
فقال عليه السلام : و الله لهى احب الى من امرتكم الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا.(4)
فرمود: قسم به خدا اين نعلين بى ارزش نزد من محبوبتر است از حكومت بر شما، مگر آنكه بتوانم از سنگر حكومت استفاده معنوى و الهى بنمايم ، حقى را بر پا دارم يا باطلى را دفع نمايم . اجر شكر گزارى : شكر نعمت در پيشگاه خداوند اجر عبادت دارد و صاحبان نعمت با انجام اين وظيفه مقدس از پاداش بزرگ خداوند برخوردار مى گردند و اين بشارت ضمن روايتى از رسول گرامى (ص ) به شكر گزاران اعلام گرديده است :
عن النبى صلى الله عليه و آله قال ؛ الطاعم الشاكر له من الاجر كاجر الصائم المحتسب و المعافى الشاكر له من الاجر كاجر المبتلى الصابر و المعطى الشاكر له من الاجر كاجر المحروم القانع .(5)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است : آن كس كه غذا مى خورد و سپاسگزار خداوند است ، اجر او همانند پاداش كسى است كه براى خدا و به منظور نيل به ثواب الهى روزه گرفته است ؛كسى كه سالم است و خدا را بر نعمت سلامت شكر مى كند، اجر او همانند اجر بيمار با ايمانى است كه براى خداوند در بيمارى صبر مى كند؛كسى كه از نعمت خداوند برخوردار است و به دگران اعطا مى نمايد، اجر او همانند اجر تهيدست محرومى است كه براى خدا قانع است و مضيقه زندگى را تحمل مى نمايد.
گاهى دنيا به كام افراد گناهكار مى گردد و پى در پى از نعمتهاى گوناگون برخوردار مى شوند و تراكم نعمتها را براى خود سعادت مى پندارد، غافل از آنكه آن نعمتها غفلتشان را افزايش مى دهد و با گذراندن ايام حيات گناه آلودشان ، منازل سقوط را تدريجا مى پيمايد. قرآن شريف درباره اينان فرموده :
و الذين كذبوا باياتنا سنستدرجهم من حيث لا يعلمون .(6)
كسانى كه آيات ما را تكذيب مى كنند، آنان را به نعمتهاى خود متنعم مى سازيم و همان نعمتها مايه افزايش غفلتشان مى شود و بدون اينكه خودشان بدانند مدارج هلاكت و تباهى را مى پيمايند.
عن الصادق عليه السلام انه سئل عن هذه الاية فقال : هو العبد يذنب الذنب فتجدد له النعمة تلهيه تلك النعمة عن الاستغفار من ذلك الذنب .(7)
از امام صادق (ع ) درباره اين آيه سؤ ال شد، فرمود: او بنده اى است كه گناه مى كند و نعمت بر وى تجديد مى شود و همان تجديد نعمت ، او را غافل مى كند و از استغفارش باز مى دارد.
صاحبان نعمت براى اينكه خود را بشناسند، از وضع معنوى خويش آگاه گردند، و بدانند كه آيا از افراد غافل اند و مشمول آيه استدراج اند يا نه به اين روايت توجه نمايند:
عن سنان بن طريف قال ، قلت لابى عبد الله عليه السلام : خشيت ان اكون مستدرجا. قال ولم . قال لانى دعوت الله ان يرزقنى دارا فرزقنى ، و دعوت الله ان يرزقنى الف درهم فرزقنى الفا، و دعوته ان يرزقنى خادما فرزقنى خادما. قال فاى شى ء تقول ؟ قال اقول : الحمدلله . قال : فما اعطيت افضل مما اعطيت .(8)
سنان بن ظريف مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : من خائفم از اينكه مستدرج باشم . فرمود: براى چه ؟ گفتم از خدا خواستم به من خانه اى بدهد خانه داد، خواستم به من صد هزار درهم بدهد هزار درهم داد، خواستم به من خادمى بدهد خادم داد. فرمود: در اجابت اين درخواستها چه مى گويى ؟ عرض كرد مى گويم : الحمدلله . فرمود: عطيه حمدت از آن نعمتهايى كه به تو عطا شده برتر و بالاتر است . - يعنى با توجه به حضرت حق و حمد بارى تعالى تو از مستدرجان نيستى ، از خدا غفلت ندارى ، و به حساب آن گروه گناهكار و غافل نمى آيى .
جهانى كه در آن زيست مى كنيم عالم وسايل و اسباب است و براى پيدايش ‍ هر موجودى در نظام آفرينش راه و مجراى خاصى مقرر گرديده كه بايد از آن راه و بدان وسيله جامه تحقق بپوشد و به وجود آيد. نعمتهاى حضرت بارى تعالى نيز از مجارى و طرقى كه قضاى الهى بر آن تعلق گرفته است به مردم مى رسد، با اين تفاوت كه مجراى بعضى از نعمتها فقط علل تكوينى و شرايط خاصى است كه در نظام خلقت مقرر گرديده و دست انسان در پيدايش آنها مداخله ندارد، مانند نعمت آفتاب و تابش نور آن كه حيات انسانى و حيات نبات و حيوان وابسته به آن است و نعمتهاى بسيارى از اين جرم بزرگ كيهانى عايد بشر مى گردد و همچنين نعمت باران كه بر اثر تبخير آب ، توليد ابر و شرايط جوى باران مى بارد و آدمى از وجود آب كه مايه حيات او و ديگر موجودات زنده است بهره مند مى شود. براى اداى شكر اين قبيل نعمتها بايد حضرت آفريدگار را كه معطى نعمت است در دل و زبان حمد نمود و از پيشگاه مقدسش درخواست ادامه نعمت داشت . بعضى از نعمتهاست كه مجارى اعطاى آنها كسانى از افراد بشرند و به شكلهاى مختلف آن نعمتها به وسيله آنان به ما مى رسد. در اين قبيل موارد شرع مقدس دستور داده كه علاوه بر شكر خداوند كه خالق و معطى اصل نعمت است بايد راه وصول به آن نعمت را كه انسانها هستند شكر نمود و مراتب حقشناسى را در مقابل آنان ابراز داشت . حضرت على بن الحسين عليهما السلام در اين باره فرموده است :
و اما حق ذى المعروف عليك فان تشكره و تذكر معروفه و تنشر له المقالة الحسنة و تخلص له الدعاء فيما بينك و بين الله سبحانه فانك اذا فعلت ذلك كنت قد شكرته سرا و علانية ثم ان امكن مكافاءته بالفعل كافاءته و الا كنت مرصدا له موطنا نفسك عليها.
در رساله حقوق امام سجاد (ع ) چنين آمده است : اما حق كسى كه درباره ات معروفى را انجام نموده و به تو نعمتى داده اين است كه او را شكر نمايى و خوبى او را در يادت داشته باشى و آن را بگويى و نشر دهى و درباره او بين خود و و خداوند دعا نمايى و اگر چنين كردى شكر او را در نهان و آشكار بجا آورده اى سپس اگر مى توانى نعمت او را تلافى كن و اگر قدرت ندارى و نمى توانى منتظر فرصت باش و دل را براى تلافى كردن آن نعمت آماده و مهيا ساز.
در اسلام ، شكر كسى كه واسطه وصول نعمت به ما باشد بسيار مهم شناخته شده و در كنار شكر خداوند كه صاحب نعمت است بايد واسطه وصول نعمت را نيز شكر نمود و حق خدمت او را بجا آورد و در اين باره روايات بسيارى از اولياى گرامى اسلام رسيده است :
عن على به موسى الرضا عليهما السلام قال : من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله عزوجل (9)
حضرت على بن موسى الرضا عليهماالسلام فرموده : كسى كه شكر نعمت مخلوق خدا را ادا نكند شكر خداوند خالق را ادا ننموده و بجا نياورده است .
نعمت حيات و قوايى كه براى ادامه آن لازم است بزرگترين نعمت خداوند براى ماست و بايد شكر اين نعمت بزرگ را به جا آوريم .
ولى مى دانيم كه اين نعمت گرانقدر به وسيله پدر و مادر به ما اعطا شده است و اگر آن دو نمى بودند ما به وجود نمى آمديم . بنابراين طبق دستور اسلام ، وظيفه داريم در نعمت زندگى ، خداوند را شكرگزار باشيم و همچنين پدر و مادر را كه مجراى اين فيض بزرگ بوده اند شكر نمائيم . خداوند در قرآن شريف به انسان توصيه نموده است :
ان اشكر لى ولوالديك .(10)
مرا پدر و مادرت را شكر گزار باش .
علم نيز فيضى است از طرف بارى تعالى و بايد او را در اعطاى اين نعمت ، سپاسگزار باشيم ولى مى دانيم كه مجراى فيض علم ، معلم است ، اوست كه در مدارج مختلف علمى دست محصل را مى گيرد و قدم به قدم به پيشرويش موفق مى دارد. بنابراين تمام افراد تحصيلكرده بايد آموزگاران ، دبيران ، مدرسين و استادان خود را در هر مرتبه و مقامى كه باشند شكر نمايند:
عن على عليه السلام قال : اكرم ضيفك و ان كان حقيرا و قم من مجلسك لابيك و معلمك و ان كنت اميرا.(11)
على عليه السلام فرموده : مهمانت را احترام كن اگر چه او از نظر شخصيت اجتماعى ارزش بزرگ ندارد و همچنين به احترام پدر و معلمت قيام كن و برپا خيز اگر چه فرمانرواى جامعه باشى .
براى آنكه بدانيم شكر نعمت مخلوق در پيشگاه بارى تعالى تا چه حد ارزنده و مهم است ، بايد تمام شنوندگان محترم در روايتى كه از رسول گرامى اسلام (ص ) به عرض مى رسانم كمال دقت و توجه را مبذول دارند و عملا در طول زندگى خود مدلول آن روايت را به كار بندند، پيش از آنكه روز قيامت فرا رسد و محكمه عدل الهى برپا گردد و از غفلتى كه در دنيا نسبت به شكر وسايط نعمتهاى الهى داشته اند، سرافكنده شوند و دچار تاءثر و ناراحتى گردند:
عن النبى صلى الله عليه و آله قال : يؤ تى بعبد يوم القيامة فيوقف بين يدى الله عزوجل فياءمر به الى النار. فيقول اى رب ! امرت بى الى النار و قد قراءت القرآن . فيقول الله : اى عبدى ! انى انعمت عليك و لم تشكر نعمتى . فيقول اى رب انعمت على بكذا، شكرتك بكذا و انعمت على بكذا فشكرتك بكذا. فلا يزال يحصى النعم و يعدد الشكر. فيقول الله تعالى : صدقت عبدى الا انت لم تشكر من اجريت عليك نعمتى على يديه و انى قد آليت على نفسى ان لا اقبل شكر عبد بنعمة انعمتها عليه حتى يشكر من ساقها من خلقى اليه .(12)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بنده اى را در قيامت به پيشگاه الهى مى آوردند و خداوند درباره او فرمان عذاب مى دهد. عرض مى كند بارالها! درباره ام امر به دوزخ فرمودى با آنكه من در دنيا مسلمان و قارى قرآن بودم . خداوند مى فرمايد: بنده من ! نعمتهايى را به تو دادم و شكر آنها را به بجاى نياوردى . عرض مى كند: بارالها! فلان نعمت را دادى ترا شكر كردم ، فلان نعمت را دادى ترا شكر نمودم ، يك به يك نعمتها را مى شمرد و از شكرها نام مى برد. خداوند مى فرمايد: بنده من ! راست مى گويى ، جز آنكه كسى را كه من به دست او نعمت خود را به تو رساندم شكر نكردى ، و من با خود عهد نموده ام شكر نعمتهايى را كه به بنده اى داده ام نپذيرفتم تا شكر كند كسى را كه نعمت من توسط او به وى رسيده است .
شكر واسطه نعمت علاوه بر اينكه اطاعت از خالق و حقشناسى از مخلوق است ، داراى اثر روانى است و شكرگزار، خود از آن اثر منتفع مى گردد.
عن على عليه السلام قال : شكرك للراضى عنك يزيده رضاء و وفاء و شكرك للساخط عليك يوجب لك منه صلاحا و تعطفا.(13)
على (ع ) فرموده : آن كس كه به تو نعمت مى دهد و شكرش را ادا مى كنى اگر قلبا از تو راضى باشد، شكرت بر خشنودى و وفايش مى افزايد و اگر بر تو خشمگين باشد، شكر تو موجب صلاح ضمير و عطوفتش مى گردد.
امام سجاد (ع ) در جمله اول دعا كه موضوع سخنرانى امروز است ، در پيشگاه خداوند عرض مى كند:
و ان اشكر الحسنة ؛بارالها! موفقم بدار كه خوبى را شكر نمايم . ملاحظه مى كنيد امام (ع ) به گونه اى سخن گفته كه شامل تمام نعمتها مى شود، خواه نعمتهايى كه آفريدگار بدون واسطه به او اعطا فرموده و خواه نعمتهايى كه با واسطه دست بشر به وى رسيده است . خلاصه ، شكر نعمت به معناى وسيع خود از وظايف قطعى افراد متنعم است و به صريح قرآن شريف شكر نعمت موجب افزايش آن مى گردد و كفران نعمت ، عذاب شديد الهى را در پى دارد. ناگفته نماند كه شكر گزارى در زمينه اعطاى نعمت ، بجا و صحيح است ، اما اگر كسى بدون دريافت نعمت زبان به شكرت بگشايد مى توانى عمل او را نوعى اعلام خطر تلقى كنى ، زيرا كسى كه روزى بى حساب ترا شكر مى كند ممكن است روزى بى حساب ترا شكر مى كند ممكن است روزى بى حساب به ذم و بدگوييت زبان بگشايد و اين مطلب را حضرت على (ع ) در عبارت كوتاهى خاطر نشان فرموده است :
من شكر على غير احسان ذم على غير اساءة (14)
كسى كه بدون احسان ترا شكر مى گويد، بدون بدى نيز ترا مذمت مى كند.
امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعا كه موضوع سخنرانى امروز است به پيشگاه خداوند عرض مى كند:
و اغصى عن السيئة : بارالها! به من توفيق عنايت فرما كه از بدى ها چشم پوشى نمايم .
يكى از برنامه هاى انسان سازى در مكتب آسمانى پيغمبران اين بود كه به پيروان خود درس حسن نظر مى دادند، به آنان مى گفتند: جهان و جهانيان را از ديدگاه خوشبينى بنگريد و از عيبجويى و سوء نظر اجتناب نماييد و اين درس انسانى از خلال بعضى از روايات استفاده مى شود:
روى ان عيسى عليه السلام مر و الحواريون على جيفة كلب . فقال الحواريون : ما انتن ريح هذا الكلب . فقال عيسى (ع ) ما اشد بياض ‍ اسنانه .(15)
حضرت عيسى بن مريم در رهگذر با حواريون از كنار سگ مرده اى عبور كردند. حواريون از تعفن و بوى بد آن لاشه سخن گفتند، اما حضرت عيسى (ع ) فرمود: چقدر دندانهايش سفيد است از جمله صفات حضرت بارى تعالى آشكار نمودن خوبى ها و پوشاندن بدى ها است :
يا من اظهر الجميل و ستر القبيح : اگر انسانى بتواند اين دو صفت بزرگ را تمرين كند و خويشتن را به آن دو متخلق سازد، او به كامل مطلق يعنى ذات اقدس الهى تشبه يافته است و امير المؤ منين (ع ) از اين مزيت و كمال ، برخوردار بود:
عن على بن ابيطالب عليه السلام انه قال : لو وجدت مؤ منا على فاحشة لسترته بثوبى او قال عليه السلام بثوبه .(16)
على (ع ) فرمود: اگر مؤ منى را در حال گناه مشاهده كنم او را با لباس خود مى پوشانم ، يا آنكه فرموده است با لباس خودش مى پوشانم . اولياى گرامى اسلام درباره سيئات يا كارهاى بد از ابعاد مختلف سخن گفته و در هر بعدى وظيفه اسلامى و انسانى پيروان خود را بيان نموده است . در جايى كه ديگرى به شما نيكى كند وظيفه شما شكرگزارى اوست و اين مدلول جمله اول دعاى امام سجاد (ع ) موضوع سخنرانى امروز است : و ان اشكر الحسنة .
در جايى كه ديگرى به شما بد كند وظيفه كرامت خلق شما چشم پوشى و ناديده گرفتن بدى اوست و اين دستور، مدلول جمله دوم دعاى حضرت سجاد (ع ) در بحث امروز است : و ان اغضى عن السيئة . در جايى كه شما موفق شديد به دگرى احسان نماييد، خداوند را بر اين موفقيت حمد كنيد و شكر او را در كار نيكى كه انجام داده ايد بجاى آوريد. در جايى كه شما دچار لغزش گرديديد و نسبت به دگرى بد كرديد، استغفار كنيد و از پيشگاه خداوند طلب آمرزش نماييد، و اين مدلول حديث امام صادق (ع ) است :
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اذا احسنتم فاحمدوا الله و اذا اساءتم فاستغفروا الله .(17)
در جايى كه از دگرى به شما نعمتى رسيده آن را همواره به خاطر داشته باشيد و از ياد نبريد، جايى كه شما به دگرى خدمت نموده ايد و به وى نعمتى داده ايد آن را فراموش كنيد مبادا موقعى بر سرش منت بگذاريد و اجر خود را در پيشگاه پروردگار عالم از ميان ببريد و اين نيز مدلول حديثى از اميرالمؤ منين است :
عن على عليه السلام قال : اذا صنع اليك معروف فاذكره و اذا صنعت معروفا فانسه .(18)
در جايى كه شما به دگرى احسان مى كنيد و او را از اعطاى خويش ‍ برخوردار مى سازيد، بكوشيد در كيفيت احسان ، نكاتى را كه حضرت صادق (ع ) ضمن حديثى تذكر داده است رعايت كنيد و بدين وسيله عمل نيك خود را در پيشگاه حضرت بارى تعالى گرانقدر نماييد. عن ابيعبدالله عليه السلام قال : راءيت المعروف لا يصلح الا بثلاث خصال : تصغيره و تستيره و تعجيله . فانك اذا صغرته عظمته عند من تصنعه اليه ، و اذا سترته تممته ، و اذا عجلته هناته .(19)
امام صادق (ع ) فرموده : صلاح و شايستگى عمل معروف را وابسته به سه چيز مى بينم : كوچك شمردن ، پنهان داشتن ، و تعجيل در انجام آن . چه وقتى عطاى خود را كوچك شمردى آن را در نظر گيرنده عطا بزرگ نموده اى ، وقتى خدمت خود را پنهان داشتى نعمت را تتميم و تكميل كرده اى ، و چون در انجام خدمت عجله نمايى آن را بر گيرنده نعمت گوارا ساخته اى .
شكر حسنات و چشم پوشى از سيئات در جوامع بشرى داراى فوايد روانى و آثار عملى است و هر يك در جاى خود مى تواند نتيجه مفيدى به بار آورد. شكر نعمت مايه تشويق منعم است ، در وى اثر روحى مى گذارد و او را به علاقه و رغبت بيشترى به خدمات اجتماعى وا مى دارد؛بعلاوه ، دگران را نيز به راه نيكوكارى سوق مى دهد و بر تعداد خدمتگزاران مى افزايد و در نتيجه ، جامعه از تعاون و رفاه بيشترى برخوردار مى گردد. برعكس ، بى تفاوتى در مقابل احسان و خوددارى از شكر منعم مايه دلسردى و ياءس ‍ مى شود و خدمتگزاران را در ادامه خدمت بى رغبت مى نمايد. اثر مفيد تشويق منحصر در شكر منعم و خدمتگزارى اهل احسان نيست ، بلكه تشويق مى تواند محصل خردسال و جوان را در رشته درس خواندن ، كارمند دولت را در وظايف ادارى و نيروهاى مسلح را در دفاع از كشور، بيش از پيش دلگرم نمايد و آنان را با جديت زيادترى در ادامه كار وادار مى سازد. حضرت اميرالمؤ منين (ع ) ضمن عهدنامه خود تشويق نظاميان خدمتگزار و نام بردن از خدمات آنان را اكيدا به مالك اشتر، والى مصر، توصيه فرموده و اين مطلب را در خلال اين بيان خاطر نشان ساخته است :
و واصل فى حسن الثناء عليهم و تعديد ما ابلى ذو و البلاء منهم ، فان كثرة الذكر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض ‍ الناكل .(20)
همواره از نظاميان خدمتگزار به نيكى ياد كن و كارهاى بزرگى را كه انجام داده اند به شمار آور؛چه زياد نام بردن از كارهاى نيك آنان افراد شجاع را تحريك مى كند و اشخاص سست را ترغيب مى نمايد و به تحرك و فعاليت وادار مى سازد.
براى آنكه بدانيم حق شناسى از منعم در آيين مقدس اسلام تا چه حد محبوب و مورد توجه است ، مى توانيم در سخنان اولياى دين كه درباره كفران نعمت گفته اند، دقت نماييم تا متوجه شويم كه حق ناشناسى از معروف چه اندازه در اسلام مورد بغض و بدبينى است :
عن ابيعبد الله عليه السلام قال : لعن الله قاطعى سبيل المعروف و هو الرجل يصنع اليه المعروف فيكفره فيمنع صاحبه ان يصنع ذلك الى غيره .(21)
امام صادق (ع ) فرموده : خدا لعنت كند كسى را كه قطع راه معروف مى نمايد و مانع احسان نيكوكار مى گردد؛او مردى است حق ناشناس ؛به وى احسان مى شود، نعمت منعم را كفران مى نمايد و بر اثر اين عمل ناروا راه خير را سد مى كند و مانع آن مى گردد كه نيكوكار در مورد شخص دگرى قدم بردارد و كار معروفى را درباره او انجام دهد.
چشم پوشى از سيئه مانند شكر حسنه داراى اثر مفيد روانى و اجتماعى است ؛شكر حسنه ، اهل معروف را در راه خير تشويق مى كند و كسانى را كه اهل معروف نيستند به اين راه سوق مى دهد. چشم پوشى از سيئه نيز مى تواند زمينه كرامت خلق شود و آدمى به سجيه عفو و اغماض گرايش ‍ يابد و اگر چشم پوشى نشود چه بسا پى گيرى از يك سيئه سيئات بسيار گردد، مايه تشاجر و اختلاف شود، و ممكن است در مواقعى كار تشاجر به مفاسد ندامت بار و غير قابل جبران منتهى گردد.
در پايان بحث شكر نعمت ، لازم مى داند نكته اى را به عرض شنوندگان محترم برساند، اميد است مفيد و سودمند افتد. امام سجاد (ع ) در جمله اول دعاى مورد بحث امروز در پيشگاه خداوند عرض مى كند:
و ان اشكر الحسنة : بارالها! موفقم بدار كه نيكى را شكرگزار باشم . به كار بردن كلمه حسنه در زمينه اعطاى نعمت روشنگر اين مطلب است كه انفاق مالى اگر بجا و نيكو باشد سزاوار شكر است و بايد از عمل منعم قدردانى نمود، اما اگر انفاق ، نابجا و در غير مورد باشد، نه تنها شايسته شكر نيست بلكه ممكن است در پاره اى از موارد بر اثر اسراف و تضييع مال شايان توبيخ باشد. گاه شخص شهرت طلب و خودخواه مجلس ضيافتى تشكيل مى دهد و از جمعى دعوت مى كند، هدفش از اين دعوت ، پذيرايى دوستانه و ضيافت برادرانه نيست بلكه مى خواهد خود را نشان بدهد و خويشتن را بلند آوازه نمايد. از اين رو در تهيه غذا و كيفيت آن افراط مى كند و به اسراف و زياده روى دست مى زند و چون طعام تهيه شده چندين برابر نياز مهمانان بوده ، پس از پذيرايى قسمت اعظم غذا در سفره باقى مى ماند و بدبختانه بيشتر غذاى باقى مانده در ظروف زباله ريخته مى شود و تبذير و اسراف نعمت به ميان مى آيد. اين قبيل انفاقها را شرع مقدس ، احسان نمى داند و انفاق كننده استحقاق شكر ندارد.
براى آنكه اين مطلب هر چه بهتر روشن شود، در اينجا قسمتى از روايت حضرت مولى الموحدين ، اميرالمؤ منين ، على عليه السلام را كه در خصوص ‍ امر مال و چگونگى صرف آن توضيح داده و شيعيان خود را آگاه فرموده است ، تقديم شنوندگان محترم مى نمايد.
من كان فيكم له مال فاياه و الفساد، فان اعطاءه فى غير حقه تبذير و اسراف و هو يرفع ذكر صاحبه فى الناس و يضعه عند الله و لم يضع امرء ما له فى غير حقه و عند غير اهله الا حرمه الله شكرهم و كان لغيره ودهم فان بقى معه منهم بقية ممن يظهر امرء ما له فى غير حقه و عند غير اهله الا لم يكن له من الخط فيما اتى الا محمدة اللئام و ثناء الاشرار مادام عليه منعما مفصلا. فمن كان منكم له مال فليصل به القرابة وليحسن منه الضيافة وليفك به العانى و الاسير و ابن السبيل فان الفوز بهذه الخصال مكارم الدنيا و شرف الاخرة .(22)
كسى از شما كه داراى مال و ثروت است بپرهيزد از فساد، چه آنكه اعطاى مال در غير مورد تبذير است و اسراف و اين عمل ناروا ياد صاحبش را بين مردم زياد مى كند و نامش را بالا مى برد، ولى نزد بارى تعالى او را پست مى كند و موجب انحطاطش مى گردد و هيچ انسانى مال خود را در غير حق و در مورد افراد نااهل صرف نمى كند، مگر آنكه خداوند او را از شكرگذارى دريافت كنندگان به جاى مانده باشد و زبان به شكر و خير خواهى صاحب مال بگشايند، هدفشان چاپلوسى و دروغگويى است و هيچ فرد متمكن ، مال خود را در غير حق و براى نااهل صرف ننموده مگر آنكه نصيبش از آن پرداخت نابجا و بى مورد، ستايش فرومايگان و مدح اشرار بوده ، آن هم نه هميشه و به طور دائم بلكه تا وقتى كه نعمت منعم را دريافت مى كنند و از فضل و عنايت او برخوردارند.
سپس على (ع ) به دوستان خود فرمود: هر يك از شما كه داراى مال است آن را در راه صله رحم يا مهمانى نيكو و پسنديده صرف نمايد يا آنكه مال خود را در راه نجات و رهايى كسانى كه در رنج و تعصب اند يا آنكه اسير يا ابن السبيل اند به كار گيرد و موجبات آزادى و رفع گرفتارى آنان را فراهم آورد كه دست يافتن به اين خصال حميده ، مايه كرامت و بزرگوارى دنيا و موجب شرف و فضيلت در عالم آخرت است .
32- زيور صالحين - زينت متقين
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم صل على محمد و آله . و حلنى بحلية الصالحين و البسنى زينة المتقين .

 

next page