آداب راز ونياز به درگاه بى نياز
با ترجمه عدة الداعى و نجاح الساعى ابن فهد حلى (ره )
همراه با شرح اسماء الله

ترجمه و تحشيه :محمد حسين نائيجى نورى

- ۸ -


قسم دوم دعاهايى كه براى دفع بديها خوانده مى شود.

روايت اول : ابن مسكان از ابى حمزه روايت كرد وى گفت : محمد بن على (ع ) فرمود: اى ابا حمزه !چرا وقتى از مشكلى مى هراسى به گوشه منزلت پناه نمى برى و به طرف قبله روى نمى آورى و دو ركعت نماز نمى خوانى ؟ هر گاه چنين شد پس ‍ از نماز هفتاد بار بگو:

يا ابصر الناظرين و يا اسمع السامعين و يا اسرع الحاسبين و يا ارحم الراحمين .

اى ديده ورترين بينندگان و اى شنواترين شنوندگان و اى سريعترين حسابگران و اى مهربانترين مهربانان .

هر بار كه اين كلمات را مى خوانى حاجت خود را ذكر كن !

روايت دوم : از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود: مردى بنام شيبة الهذلى خدمت پيامبر(ص ) آمد، عرض كرد: اى رسول خدا(ص )! من مرد پيرى هستم كه سن من بالا آمده و نيروى من از نماز و روزه و حج و جهادى كه به خود عادت داده بودم كم گرديده است اى رسول خدا!مرا كلامى سبك ياد ده كه به من منفعت دهد. آن حضرت فرمود: دوباره بگو: آن مرد همين سخن را تا سه بار تكرار كرد. رسول خدا (ص ) فرمود: هيچ درخت و سنگريزه اى در اطراف تو نيست كه به رحمت بر تو گريست وقتى نماز صبح را خواندى بگو: سبحان الله العظيم و بحمده و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم خداى تعالى به اين كلمه از كورى و جنون و جذام و فقر و پيرى تو را نجات مى دهد پيرمرد گفت : اين براى دنياى من براى آخرت من چه ؟ حضرت فرمود: بعد از هر نماز بگو: اللهم اهدنى من عندك و افض على من فضلك و انشر على من رحمتك و انزل على من بركاتك .(73)خدايا خودت مرا هدايت كن و از فضل خويش بر من ببخش و رحمت خودت را بر من بريز و بركات خودت را بر من فرود آور.

اين كلمات را آن پيرمرد بخوبى مراقبت مى كرد. مردى به ابن عباس گفت : دايى تو خوب به آن كلمات چسبيده است . پيامبر (ص ) فرمود: اگر اين مرد در روز قيامت به آن برسد و عمدا آن كلمات را ترك نكرده باشد هشت در بهشت براى او باز مى شود و از هر كدام كه خواهد داخل شود.

روايت سوم :محمد بن يعقوب بدون واسطه از امام صادق عليه السلام روايت كرد كه دعاى امام صادق عليه السلام در حوادث ناگوار اين بود: اللهم صل على محمد و آل محمد و اغفرلى و ارحمنى وزك عملى و يسر

خدايا بر محمد و آل محمد بفرست و مرا بياموز و رحم نما و عمل مرا پاك نما و عاقبت مرا آسان نما.

منقلبى و اهد قلبى و امن خوفى و عافنى فى عمرى كله و ثبت حجتى و اغسل خطايايى و بيض

و قلبى را هدايت كن و ترس مرا به امنيت بدل كن و مرا در همه عمر سلامت بدار حجت مرا محكم نما و گناهان مرا بشوى .

وجهى واعصمنى فى دينى و سهل مطلبى و وسع على فى رزقى فانى ضعيف و تجاوز عن

روى مرا سپيد نما عصمت دينى به من عنايت فرما و خواسته مرا آسان كن روزى ام را توسعه ده ،زيرا من ناتوانم و از بديهايى كه در نزد من است بگذر!

سى ما عندى بحسن ما عندك و لا تفجعنى بنفسى و لا تفجع بى حميمى و هب لى الهى

در قبال خوبيهاى خودت ، و مرا بواسطه خودم دردمند مساز و مرا باعث دردمندى دوستم قرار ده !خدايا لحظه اى از

لحظه من لحظاتك تكف بها ما به ابتليتنى و تردنى بها الى (على ) احسن عادتك عندى فقد

لحظه اى خويش را به من بده تا جلوى ابتلايى را بگيرد كه مرا مبتلا كردى و به واسطه آن لحظه بهترين عادت هاى تو نسبت به من بازگشت كند،زيرا نيروى من .

ضعفت قوتى و قلت حيلتى و انقطع عن خلقك رجائى و لم يبق لى الا رجاك

ضعيف شده و چاره من كم شده و اميد من از خلق تو منقطع شده و جز اميد به تو چيزى براى من نمانده است .

و توكلى عليك و قد ربك يا رب على ان ترحمنى و تعافينى لقدرتك على ان تغذبنى و

و تنها توكل بر تو و قدرت تو دارم اى پروردگارم ! به من رحم كن و مرا عافيت (ده ) زيرا تو توان عذاب كردن من و ابتلايم را

منذ خلقنى فانت ربى و سيدى و مفزعى و ملجائى و الحافظ لى و الذاب عنى و الرحيم لى

از نعمت هاى تو بيرون نبودم تو پروردگار و آقايم و پناهگاه و ملجا امن هستى و مرا نگهدارى مى كنى و از من دفاع مى نمايى و به من محبت دارى

و المتكفل برزقى و عن قضائك و قدرك كلما انا فيه فليكن يا سيدى و مولاى فيما قضيت

و متكفل روزى من هستى و در قضا و قدرت در هر چه كه در آنم پس چنين باشد كه اى آقاى من ! و مولاى من در قضا و قدر حتمى خودت

وقدرت و حمتم تعجيل خلاصى مما انا فيه جميعه و العافيع لى فانه لا اجد لدفع ذلك احدا

رهايى مرا تسريع نمايى در همه آن رنجهايى كه در آن هستم و سلامتى مرا مقدر نمايى ! زيرا من كسى را جز تو براى دفع حوادث ناگوار

غيرك و لا اعتمد. فيه الا عليك يا ذالجلال و الاكرام عند حسن ظنى بك و رجائى

ندارم و جز بر تو اعماد ندارم پس اى جلالت مآب و داراى كرامت ، گمان نيكوى مرا به خودت تحقق بخش و

لك وارحم تضرعى و استكانتى و ضعفه و امنن بذلك على و على كل داع دعاك

اميدم رابه خودت محقق كن و به زارى و خوارى من ترحم نما و به اين وسيله بر من و همه نيايشگران منت گزار

يا ارحم الراحمين و صل على محمد و آله

اى مهربانترين و درود بر محمد و آلش فرست .

روايت چهارم :عاصم بن حميد از اسماء روايت كرد كه گفت : رسول خدا(ص ) فرمود: هر كس را هم و غمى يا سختى و بلايى و رنجى به او برسد بگويد: الله ربى لا اشرك به شئيا توكلت على الحى الذى لا يموت .

خداى پروردگار من است بدو شرك نمى ورزم و برحى كه نمى ميرد توكل مى كنم .

روايت پنجم : هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام روايت كرد فرمود: وقتى بلايى يا سختى يا رنج كارى بر كسى برسد زانوان بازوان را برهنه كند و آنها را به زمين بچسباند وسينه را نيز به زمين بچساند سپس حاجت خود را در حال سجده بيان كند.

روايت ششم : براى طلب روزى از خدا امام صادق عليه السلام فرمود كه بگويد: يا الله يا الله ياالله اسئلك بحق من حقه عليك عظيم ان تصلى على محمد و آل محمد و ان ترزقنى العمل بما علمنى من معرفة حقك و ان تبسط على ما خطرت من رزقك

از تو مى خواهم به حق كسى كه حق تو بر وى بزرگ است اينكه بر محمد و آلش درود فرستى و عمل به آنچه از معرفت حق خودت كه مرا آموختى روزى كنى و روزيت را بر من توسعه دهى

روايت هفتم : سعيد بن زيد گفت : ابوالحسن فرمود:وقتى نماز مغرب را خواندى ،پايت را باز نكن !و با كسى سخن مگو! تا آنكه صد بار بگويى بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و (صد مرتبه در عشا) و صد مرتبه در صبح بگو هر كس اين كلمات را بگويد صد نوع از انواع بلاها كه كمترين آن برص و جذام و شيطان و سلطان است از او برداشته ميشود.

روايت هشتم : براى دفع عاقبت رويا ،بعد از بيدارى از آن خواب بلافاصله سجده كن و بر خداى تعالى آنچه مى توانى ثنا بگو سپس بر محمد و آل محمد درود بفرست و به خدا زارى نما و از خدا بخواه كه شر آن خواب را از تو برطرف كند و عاقبت آن را ختم به خير كند و به فضل و رحمت الهى از آن خواب شرى متوجه تو نخواهد شد.

روايت نهم : ابو قتاده حرث بن ربعى روايت كرد كه از رسول خدا شنيدم مى فرمود(74) روياى صالحه از خداست اگر شما خواب دلخواه ديديد از آن سخن نگوييد مگر آنكه به دوست خود بگوييد. و اگر خواب بدى ديديد سه بار به طرف چپ آب دهان بياندازيد و از شر شيطان و شر آن رويا به خدا پناه ببريد و از آن با كسى سخن نگوييد. و از آن حضرت روايت شده كه فرمود: روياى صالح از خداست و خوابهاى پريشان از شيطان است .

و از آن حضرت (ع ) وارد شده كه فرمود: خواب خوب از مرد صالح يك چهل و ششم پيامبرى است .

روايت دهم : از اهل بيت عليهم السلام وارد شده كه فرمود: اگركسى از شما خواب بدى ديد از آن طرف كه خواب ديد به طرف ديگر برگردد و بگويد: انما النجوى من الشيطان ليحزن الذين آمنوا

نجوى از شيطان است تا آنكه مومنين محزون شوند ولى

وليس بظارهم شئيا الا باذن الله و اعوذ بالله بما عاذت (75) به الملائكه المقربون و انبيائه

جز به اذن خدا به ايشان ضررى نمى زند و پناه مى برم به خدا به آنچه كه ملائكه مقرب و انبياء مرسل و

المرسلون و الائمه الراشدون المهديون و عباده الصالحون من شر ما رايت و من شر روياى

امامان راه يافته و هدايت كننده و بندگان شايسته از آن به وى پناه مى برند از شر آنچه در خواب ديدم و از شر روياى خودم

ان تضرنى فى دينى او دنياى و من الشيطان الرجيم

اينكه به من ضررى در دين يا دنياى من زند و از شر شيطان رجيم .

روايت يازدهم : على بن مهزيار گفت : محمد بن حمزه علوى به من نوشت و از من درخواست كرد كه به ابى جعفر بنويسم واز او درخواست كنم كه دعايى براى گشايش امور به من تعليم دهد و آن حضرت در پاسخ من نوشت : اما درخواستى كه محمد بن حمزه علوى كرد كه اميدگشايش او را در آن دارم به او بگو كه پيوسته بگويد:

يا من يكفى من كل شى و لا يكفى منه شى اكفنى ما اهمنى

اى كسى كه همه اشياى را كفايت مى كند و هيچ چيز وى را كفايت نمى كند از آنچه كه مرا مغموم كرده است كفايت كن ! من اميدوارم كه خداى تعالى از غم او كفايت كند انشاء الله تعالى

روايت دوازدهم : صدوق گفت پدرم از پدرش از اميرالمومنين (ع ) حديث كرد كه فرمود شبى قبل از جنگ بدر، خضر را در خواب ديدم به او گفتم چيزى به من بياموز كه بر دشمنان پيروز شوم خضر گفت بگو: يا هو يا من لا هو الا هو به هنگام صبح قصه را به عرض رسول خدا(ص ) رساندم حضرت فرمود: اى على (ع ) اسم اعظم به تو ياد داده شد و آن كلمات در زبانم در روز جنگ بدر بود و اينكه اميرالمومنين قل هو الله را خواند وقتى تمام شد فرمود: يا هو يا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الكافرين اى هواى كسى كه خدايى نيست جز وى مرا بيامرز و بر گروه ستمكار پيروزى بخش . و همان را در جنگ صفين مى خواند و دشمنان را دفع مى كرد.

قسمت سوم دعاهاى تعويذ و آن چند دعاست .

روايت اول : عبدالله بن يحيى كاهلى گفت ابو عبدالله (ع ) فرمود: وقتى با درنده بر خورد كردى در صورتش آية الكرسى بخوان و بگو: عزمت عليكم بعزيمه الله و عزيمه محمد (ص ) و عزيمه سليمان بن داوود و عزيمه اميرالمومنين عليه السلام و الائمه من بعده .

شما را به سوگند خدا ،سوگند مى دهم و به سوگندهاى محمد (ص ) و سوگندهاى سليمان بن داوود و سوگندهاى اميرالمومنين و ائمه بعد از وى سوگند مى دهم .

ان شاء الله درنده باز مى گردد راوى گفت : بيرون آمدم ناگاه به درنده اى برخورد كردم دعا را خواندم و او را سوگند دادم كه از سر راه ما دور شود و به ما اذيت نرساند راوى گفت : وقتى به او نگاه كردم سرش را پايين كرد و زير انداخت و از راه بازگشت . عبدالله بن سنان از امام صادق عليه السلام روايت كرد گفت : وقتى با حيوان درنده برخورد كردى بگو: اعوذ برب دانيال و الجب من كل اسد مستاسد پناه مى برم بر پروردگار دانيال و چاه از شر هر شير دلير.

روايت دوم : از امام صادق فرمود:محمد بن يعقوب در حديث مرفوعى روايت كرد كه محمد بن هارون به ابى جعفر (ع ) نوشت و از او درخواست تعويذ براى بادهايى كه بر كودكان عارض مى شود نمود(76) حضرت به خط خود نوشت : الله اكبر اشهد ان محمدا رسول الله الله اكبر لا اله الا الله و لا رب لى الا الله له الملك و له

خداى بزرگ است شهادت مى دهم كه محمد رسول خدا است خداى بزرگ است خدايى جز الله نيست و پروردگارى جز الله نيست سلطنت از ان اوست .

الحمد لا شريك له سبحان الله ، ما شا الله كان و ما لم يشاء لم يكن اللهم ذو الجلال و الاكرام رب موسى

و حمد از آن وى مى باشد شريكى ندارد و منزه است . آنچه خدا بخواهد مى شود آنچه نخواست نشد و اى خداى ذوالجلال و الاكرام خداى موسى

و عيسى و ابراهيم الذى وفى اله ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و الاسباط لا اله الاانت

و عيسى و ابراهيم كه وفاى به عهد نمود خداى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط خدايى جز تو نيست .

سبحانك مع ما عددت من آياتك و بعظمتك و بما سالك به البنيون و بانك رب الناس

خدايا منزهى با نشانه هايى كه شمردى و به عظمت تو و به آنچه انبياء ا زتو خواستند و اينكه تو پروردگار عالميانى .

كنت قبل كل شئى و انت بعد كل شى اسئلك بكلماتك التى تمسك السما ان تقع على الارض

قبل از همه اشيا بودى و بعد از همه اشيا هستى خدايا تو را به حق كلماتى كه آسمانها را نگه مى دارد و نمى گذارد كه بر زمين فرود آيد.

الا باذنك و بكلماتك التى تحيى بها الموتى ان تجير عبدك فلانا من شر ما ينزل من السماء

جز به اذن تو و به اسمايى كه اموات را با آن زنده مى كنى اينكه بنده ات فلانى را از شر آنچه را از آسمان فرود مى آيد و آنچه به سوى آن

و ما يعرح فيها و ما يخرج من الارض و ما يلج فيها و السلام على المرسلين والحمدالله رب العالمين

بالا ميرود و آنچه از زمين بيرون مى آيد و در وى داخل مى شود پناه دهى و درود بر پيامبران و حمد براى پروردگار عالميان باد!

روايت چهارم :محمد بن يعقوب به حديثى مرفوع حديث كرد. رسول خدا(ص ) دربعضى از غزوهايش كه وقتى از اذيت كك به او شكايت بردند فرمود: وقتى خواستيد به بستر خواب برويد بگوييد : ايها الاسد الوثاب الذى لا يبالى غلقا و لا بابا عزمت عليكم بام الكتاب ان لا توذونى و اصحابى الى ان يذهب الليل و يجيى الصبح بما جاو الذى نعرفه الى ان يوب الصبح بما آب

اى شير جهنده كه اعتنايى به قفل و در ندارى تو را به ام الكتاب قسم مى دهم كه مرا و ياران مرا آزار نرسانى تا آنكه شب برود و صبحگاه بيايد و قسم به آنكه او مى شناسيم تا صبحگاه به آنچه ارمغان آورد برسد.

روايت پنجم :از آن حضرت نقل شده كه به خط خود نوشت : بسم الله و بالله و الى الله و كما شا الله

به نام خدا و با يارى و به سوى خدا و چنانكه خدا خواست .

و بعزه الله و جبروت الله و قدرة الله و ملكوت الله هذا الكتاب اجعله يا الله شفا لفلان بن فلان ابن عبدك وابن امتك صلى الله على رسول الله .

وبه عزت خدا و جبروت خدا و قدرت خدا و ملكوت خدا اين نامه را شفا براى فلان ،پسر فلان ، ،فرزند بنده تو و پسر كنيز تو قرار ده ! درود خدا بر رسول خدا (ص ) باد.

روايت ششم :اميرالمومنين عليه السلام فرمود: پيامبر(ص ) امام حسن و امام حسين عليهما السلام را به اين كلمات تعويذ كرد.

اعيذ بكلمات الله التامه واسمائه الحسنى كلها عامه من شر السامه و من شر عين لامه

شما را به كلمات تامه پناه مى دهم و به همه اسماى حسناى خداى پناه مى دهم از شر حيوانات سمى و خزنده و از شر چشم بد

و من حاسد اذا حسد

و از شر حسد كننده وقتى حسد نمايد.

سپس به ما روى كرد و گفت : حضرت ابراهيم اسحاق واسماعيل را اينگونه تعويذ مى كرد.

روايت هفتم : از ابى جعفر عليه السلام روايت شده كه فرمود: هر كس لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم بگويد خداى تعالى هفتاد نوع بلا را از او دور مى كند كه كمترين آن جنون است و هر كس از خانه اش خارج شود وبگويد : بسم الله الرحمن الرحيم دو فرشته گويند هدايت شدى و وقتى بگويد لاحول و لا قوه الا بالله العلى العظيم به او گويند محفوظ شدى وقتى بگويد: توكلت على الله به او گويند: كفايت شدى و شيطان مى گويد: چه كنم با كسى كه هدايت شد و محفوظ ماند و كفايت شد.

روايت هشتم : ابو حمزه گفت : از ابى جعفر باقر (ع ) اذن دخول خواستم آن حضرت خارج شد در حاليكه لبانش حركت مى كرد: سئوال كردم چه مى فرموديد؟ پاسخ داد: اى ثمالى آيا فهميدى ؟ گفتم فدايت شوم ،بله ! فرمود: من كلمه اى را گفتم كه هيچكس نگفت جز آنكه خدا امر دنيا و اخرت او را كفايت مى كند، گفت : پرسيدم آيا مرا از آن مطلع نمى كنى ؟ پاسخ داد: بله ، سپس فرمود: هر كس به هنگام خروج از منزلش بگويد: بسم الله حسبى الله توكلت على الله اللهم انى اسالك خير امورى كلها و اعوذ بك من خزى الدنيا و عذاب الاخره

بنام خدا ،خدا مرا كافى است . بر خداى توكل كردم خدايا! من بهترين امور را از تو مى خواهم و از دشمنى دنيا و عذاب آخرت پناه به تو مى برم خداى تعالى امر دنيا و آخرتش را كفايت مى كند.

روايت نهم : اميرالمومنين فرمود: وقتى خواستيد بخوابيد پهلو بر زمين نگذاريد تا آنكه بگوييد

اعيذ نفسى و دينى و اهلى و ولدى و خواتيم عملى و ما رزقنى ربى و ما خولنى بعزة الله وعظمه الله و جبروت الله

خودم و دينم و اهل وفرزندانم و پايان كارم و آنچه خداى به من روزى داد و آنچه را كه مملوك من كرد پناه مى دهم به عزت خدا و عظمت خدا و جبروت خدا

و سلطان الله و رحمه الله و رافه الله و غفران الله قوه الله و قدره الله و جلال الله و بصنع الله و اركان

و سلطان خدا و رحمت خدا و مهربانى خدا و بخشش خدا و قوت خدا و قدرت خدا و جلالت خدا و به صنع خدا و به اركان خدا.

الله وبجمع الله و برسول الله و قدره الله على ما يشاء من شر السامه و الهامه و من شر الجن

و به اراده خدا و به رسول خدا و قدرت خدا بر آنچه خداى خواهد از شر حيوانات سمى و خزنده و از شر جن

و الانس و من شر كل ما دب على الارض و ما يخرج منها و من شر ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها

و انس و از شر هر موجودى كه بر روى زمين راه مى رود و از آن خارج مى شود. و از شر آنچه كه از آسمان فرود مى آيد و آنچه به سوى وى بالا مى رود

و من شر كل دابة انت ربى اخذ بنا صيتها ان ربى على صراط مستقيم و هو على كل شى قدير و لا حول

و از شر هر جنبنده اى تو پرودگار منى پيشانى انرا در دست دارى پروردگار من بر راه راست قرار دارد و وى برهمه چيز تواناست و

و لا قوه الابالله العلى العظيم

حول و قوه اى جز براى خداى بلند مرتبه بزرگ نيست .

زيرا رسول خدا (ص ) امام حسن و امام حسين عليهما السلام را با آن تعويذ مى كرد و به همين امر مى كرد.

روايت دهم : از امير المومنين عليه السلام روايت شده است كه : وقتى خواستيد بخوابيد دست راست را در زير صورت راست گرفته و بگوييد بسم الله وضعت جنبى لله على بنام خدا پهلوى خود را بر زمين مى گذارم و

مله ابراهيم و دين محمد و ولايه من افترض الله طاعته ما شا الله كان و ما لم يشا لم يكن

بر ملت ابراهيم و دين محمد (ص ) و ولايت كسانى كه طاعت آنها را خدا واجب كرده است آنچه خدا بخواهد مى شود و آنچه نخواهد نمى شود.

هر كس به هنگام خواب چنان كند از دزد غارتگر و آوار محفوظ ماند و ملايكه براى او استغفار كنند.

روايت يازدهم :ابو بصير از امام جعفر باقر(ع ) روايت كرد فرمود: هر كس وقتى از خانه اش خارج مى شود بگويد:

اعوذ بما عاذت ملائكه الله من شر هذا اليوم الجديد الذى اذا غابت شمسه لم يعد من شر نفسى

پناه مى برم به آنچه ملايكه كه به آن پناه بردند از شر اين روز تازه كه وقتى خورشيدش غروب كرد باز نمى گردد و از شر نفس خودم

و من شر غيرى و من شر الشيطان و من شر من نصب لاولياء الله و من شر الجن و الانس

و از شر ديگران و از شر شيطان و از شر كسى كه با دوستان خدا دشمنى مى كند و از شر جن و انس

و من شر السباع و الهوام و شر ركوب المحارم كلها اجير نفسى بالله من كل سوء

و از شر حيوانات درنده و خزنده و از شر ارتكاب اعمال حرام خود را به خدا پناه مى دهم از همه بديها.

خداى تعالى او را بيامرزد و توبه اش را قبول كند و مقاصد مهم او را كفايت كند و بين او و بدى مانع شود و از شر آن حفظ نمايد.

باب ششم : در تلاوت قرآن

تلاوت خود از اقسام ذكر و دعاست و جانشين ذكر مى شود و هر تشويق و ترغيب و جلب منفعت و دفع ضرر كه در ذكر و دعاست در تلاوت قرآن نيز موجود است در آنچه مى آيد مطلب فوق را خواهى يافت و مطالب زير فضايلى را بيشتر از آندو به اثبات مى رساند.

اول : قرآن كلام خداست دوم : قطعا اسم اعظم است سوم : سر چشمه علم و دانش است .

حفص بن غياث از زهرى نقل كرد و گفت : از على بن الحسين (ع ) شنيدم كه مى فرمود: آيات قرآن خزانه هاى علم هستند هرگاه خزانه اى گشوده شود شايسته است كه به آنچه در آن است نظر كنى

چهارم :تلاوت و زياد خواندن قرآن باعث انتشار معجزه پيامبر(ص ) است و آنرا در تواترى كه دارد براى آيندگان حفظ مى كند پنجم :براى هر حرفى از قرآن پاداشى داده مى شود چنانكه بيايد و در غير آن نيامده است براى هر كدام تعدادى اندك از اخبار را بياوريم :

روايت اول :از پيامبر روايت شده كه فرمود خداى تعالى مى فرمايد: هر كس قرائت قرآن او را از دعايم باز دارد من بهترين ثواب شاكرين را به او مى دهم .

روايت دوم :محمد بن يعقوب در حديثى مرفوع از پيامبر(ص ) نقل كرد كه فرمود: هر كس خداى تعالى به او قران بدهد و فكر كند كه خداى تعالى به ديگران بهتر از آنچه كه به او اعطا كرده است بزرگى را كوچك شمرده و كوچكى را بزرگ شمرده است .

روايت سوم :از آنحضرت روايت شده كه : وقتى فتنه ها همانند پاره هاى شب تار به شما روى آورند بر شما باد به قرآن زيرا قران شفيعى است كه از ديگران شفاعت ميكند و شاهدى است كه خداى تعالى او را تصديق مى كند و هر كس او را جلوى خود قرار دهد او را به بهشت مى برد و هر كس او را پشت سر خود قرار دهد او را به جهنم سوق مى دهد و او بهترين راهنما به بهترين راههاست و هر كس از قرآن گفت ، راست گفت و مومن شد و هر كس به قران حكم كند عدالت كرده و هر كس به قرآن تمسك كند اجر برده است .

روايت چهارم :ليث بن سليم بدون واسطه از پيامبر روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: خانه هاى خويش را با تلاوت قرآن نورانى كنيد و خانه هاى خود را جايگاه مردگان نسازيد چنان كه يهود و نصارى چنان كردند كه در معابد و كنيسه ها يشان نماز گزاردند و خانه هاى خود را خالى گذاشتند ،زيرا خانه اى كه در آن زياد تلاوت قرآن شود خيرش زياد مى شود و اهل آن از تلاوت قرآن بهره مند مى شوند و آن خانه اهل آسمان را روشنى مى دهد چنانكه ستارگان آسمان به اهل دنيا نور مى دهند.

روايت پنجم :از امام صادق عليه السلام آمده كه فرمود: خانه اى كه در ان مسلمانى باشد كه قران مى خواند اهل آسمان آن خانه را مى بينند ،چنانكه اهل زمين ستاره درخشان آسمان را مى بينند.

روايت ششم :امام رضا عليه السلام از پيامبر نقل مى فرمايد كه آن حضرت فرمود: براى خانه هايتان بهره اى از قران قرار دهيد ،زيرا وقتى در خانه اى قران خوانده شود بر اهل آن خانه سبك گرفته مى شود و خيراتش زياد مى گردد و اهل ان در زياده هستند و اگر در آن خانه قرآن خوانده نشود خانه بر اهلش ‍ تنگ مى شود و خيراتش كم مى شود و ساكنين آن در نقصان خواهند بود.

روايت هفتم :امام صادق عليه السلام فرمود:شايسته است كه مومن نميرد تا آنكه قران بياموزد و يا آنكه در راه فراگيرى آن باشد.

روايت هشتم :حسن ابن الحسين ديلمى از كتابش نقل كرد كه آن حضرت فرمود:قرائت قرآن بهتر از ذكر است و ذكر بهتر از صدقه است و صدقه بهتر از روزه است و روزه سپر آتش است و فرمود:قارى قران به عوض هر حرفى در نمازش در صورتى كه در حال ايستاده بخواند صد حسنه دارد و در صورتى كه نشسته نماز گزارد و در آن قرآن بخواند پنجاه حسنه بابت هر حرفى مى برد و در غير نماز اگر با طهارت باشد بابت هر حرفى بيست و پنج حسنه مى برد و اگر بدون طهارت باشد ده حسنه مى برد منظور من ا زحرف اين نيست كه بگويم الم يك حرف است بلكه براى قارى قران براى هر حرف يعنى بابت الف ده حسنه و بابت حرف لام ده حسنه و بابت حرف ميم ده حسنه و عوض حرف راء ده حسنه مى برد.

روايت نهم :بشر بن غالب اسدى از امام حسين بن على (ع ) روايت كرد كه فرمود:هر كس آيه اى از كلام خدا را در نمازش به حالت ايستاده بخواند خداى تعالى در عوض هر حرفى صد حسنه برايش مى نويسد و اگر در غير نماز بخواند بابت هر حرفى ده حسنه (77)به او مى دهد و اگر قرآن را بشنود به عوض هر حرفى يك حسنه مى نويسند و اگر قرآن را در شب ختم كند فرشتگان آسمان بر او صلوات مى فرستند تا صبح كند و اگر در روز ختم قرآن كند ملايكه بر او درود فرستند تا شب كند و براى وى يك دعاى مستجاب هست و آن بهتر است از آنچه كه بين آسمان و زمين است ، پرسيدم :اين پاداش كسى است كه قران خوانده است (ولى كسى كه قران نخوانده پاداشش ‍ چيست ؟) حضرت فرمود:اى برادر بنى اسد !خداى تعالى بخشنده و بزرگوار و كريم است وقتى آنچه كه شنيده (در حفظ دارد) بخواند خداى تعالى همان را به او مى دهد.

روايت دهم :عبدالله بن سليمان از ابى جعفرباقر عليه السلام نقل كرد كه آن حضرت فرمود:هر كس در نماز در حال ايستاده قران بخواند خداى تعالى به هر حرفى صد حسنه به او مى دهد و هر كس در نمازش نشسته قران بخواند خداى تعالى براى هر حرفى پنجاه حسنه مى نويسد. و هر كس در غير نمازش قران بخواند به عوض هر حرف ده حسنه برايش مى نويسند.

روايت يازدهم :از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود:هر كس حرفى از قرآن را د رحال نشسته در نماز بخواند خداى پنجاه حسنه در عوض آن حرف برايش مى نويسد و پنجاه گناه را از او محو مى كند و پنجاه درجه او را بالا مى برد و هر كس در حال ايستاده در نماز حرفى از قرآن بخواند خداى تعالى به عوض آن حرف صد حسنه برايش مى نويسد و صد گناه از او محو كند و صد درجه او را بلا برد و هر كس قران را ختم كند يك دعاى مستجاب دارد، خواه در آينده ويا در حال . رواى گفت :خداى مرا فدايت كند همه قران را بخواند،فرمود: همه قران را ختم كند. منصور از ابى عبد الله (ع ) نقل كرد فرمود:از پدرم شنيدم كه مى فرمود:رسول خدا مى فرمود:قران را تا آنجا كه مى داند ختم كند.

روايت دوازدهم :ازامام صادق عليه السلام وارد شده است كه فرمود: هر كس حرفى از كتاب خدا را بدون قرائت بشنود خداى تعالى براى او حسنه اى بنويسد و گناهى را از وى محو كند و درجه اى را به او دهد.

روايت سيزدهم :خالد بن مارد فلانسى ا زابى حمزه ابى جعفر باقر(ع ) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:هر كس قران را در مكه از جمعه تا جمعه ديگر ختم كند يا كمتر از آن ختم نمايد و يا بيشتر از آن ختم كند خداى تعالى براى او اجر و حسناتى را كه از جمعه اول دنيا تا جمعه آخر دنيا بوده و يا خواهد بود براى او مى نويسد و اگر در ساير ايام هم ختم كند نيز چنين حسناتى دارد.

روايت چهاردهم :سعيد بن ظريف از امام باقر(ع ) نقل كرد كه فرمود :رسول خدافرمود: هر كس ده آيه از آيات قرآن را در يك شب بخواند از غافلين شمرده نمى شود و هر كس پنجاه آيه از قرآن را بخواند از ذاكرين نوشته مى شود و هر كس صد آيه بخواند از قانتين نوشته مى شود. و هر كس دويست آيه بخواند از خاشعين نوشته مى شود و هر كس سيصد آيه بخواند از فايزين نوشته مى شود و هر كس پانصد آيه بخواند از مجتهدين نوشته مى شود و هر كس هزار آيه بخواند قنطارى از نيكى براى او نوشته مى شود و مقدار قنطار پانزده هزار مثقال از طلاست و مثقال بيست و چهار قيراط مى باشد كه كمترين آن مثل كوه احد است و بزرگترين آن به بزرگى آنچه ميان آسمان و زمين است مى باشد.

فصل (1) : در فضيلت قرائت قران قبل از خواب

وشايسته است كه انسان نخوابد جز آنكه مقدارى قرآن بخواند. فضيل بن يسار از امام صادق عليه السلام روايت كرد كه فرمود:چه چيز مانع تاجر در بازار است كه وقتى از بازار برگشت نخوابد تا آنكه سوره اى از قران بخواند و براى او در قبال هر آيه اى كه مى خواند ده حسنه مى باشد و ده سيئه از او محو مى شود.

فصل (2) : در فضيلت نگهدارى قرآن در منزل

و مستحب است كه در خانه قرآن نگهدارند ،چون امام صادق عليه السلام فرمود:خوشم مى آيد كه در خانه قرانى باشد كه خداى تعالى شيطان را به ان طرد كند و شايسته است كه آن قرآن را بخواند اگر چه از حفظ مى تواند قرآن بخواند و قرآن را رها نكند. و نيز به دليل سخن امام صادق عليه السلام كه فرمود: سه چيز به درگاه خداى عزيز جليل شكايت ميكند: مسجد خراب كه كسى در آن نماز نمى خواند و عالمى كه در ميان نادان هاست و قرانى كه غبار بر او نشسته و از آن خوانده نمى شود. و از اسحاق بن عمار روايت شده كه فرمود:به امام صادق عليه السلام عرضه داشتم :فدايش شوم . من قرآن را حفظ هستم آيا از حفظ بخوانم بهتر است و يا از روى قران بخوانم ؟اسحاق بن عمار گفت : امام در پاسخ من فرمود: نه ،بلكه قرآن را بخوان و در كتاب نگاه كن ! و اين بهتر است آيا نمى دانى كه نگاه به قرآن عبادت است ؟ و از ان حضرت نقل شده است كه هر كس در قران نگاه كند از چشمش بهره مى برد و از عذاب پدر و مادرش ولو كافر باشند كاسته مى گردد و از آن حضرت بدون واسطه از پيامبر نقل شده است كه فرمود: هيچ چيز بر شيطان از قرائت قرآن از روى مصحف سنگينتر نيست و قران در منزل شيطان را طرد مى كند.

فصل (3)

و شايسته است هر كس قرآن را از حفظ دارد در تلاوت آن مداومت كند تا آن كه از يادش نرود و در قيامت بر آن تاسف و حسرت بخورد. عبد الله مسكان از يعقوب بن احمد روايت كرد كه به امام صادق عليه السلام عرض كردم : فدايت شوم غمها و حوادثى بر من فرود آمد كه بخششى همه خيرات از من رخت بر بستند حتى بخششى از قرآنى كه از حفظ داشتم از خاطر رفت . وقتى ياد قران كردم آن حضرت غمگين شد سپس فرمود:مرد سوره اى از قران را از ياد مى برد، روز قيامت آن سوره در درجه اى از درجات بهشت بر او مشرف مى شود و مى گويد : اسلام عليك آن شخص پاسخ مى دهد : عليك السلام از او مى پرسد .تو كى هستى ؟ جواب مى دهد: من سوره فلان هستم كه مرا ضايع كردى وترك نمودى (اگر مداومت مى كردى ) و به من چنگ مى زدى تو را به اين درجه مى رساندم سپس حضرت با انگشت خويش ‍ اشاره كرد و فرمود:شما را به قرآن سفارش مى كنم . قرآن را بياموزيد ،گروهى از مردم قرآن مى آموزند تا بگويند فلانى قارى قرآن است و عده اى قرآن مى اموزند و مقصود او صداست تا آنكه بگويند فلانى صداى خوشى دارد در اين گروهها خيرى نيست و عده اى قرآن مى آموزند تا در شب و روز با قرآن باشند و در اين انديشه نيستند كه كسى بداند و يا نداند. و از آن حضرت در اين زمينه آمده است كه فرمود:هر كس سوره اى از قرآن را از ياد ببرد آن سوره در صورتى زيبا و بر درجه بلند بهشتى براى او تمثل پيدا مى كند وقتى آن را ببيند. مى پرسد :تو كيستى ؟ چقدر زيبايى !اى كاش از ان من بودى ! آن صورت در جوابش مى گويد آيا مرا نمى شناسى من سوره فلان هستم اگر مرا فراموش نمى كردى تو را به آن درجه بالا مى بردم . و از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود:قران عهد خداى با خلقش مى باشد شايسته است كه مسلمان د رعهد خدا نگاه كند و هر روز پنجاه آيه بخواند. و هيثم بن عبيد گفت از اباعبدالله عليه السلام در مورد شخصى پرسيدم كه قرآن را حفظ نموده است سپس فراموشش كرد آنگاه ياد اورى نمايد تا سه بار آيا مشكلى متوجه او مى شود؟ فرمود:خير.

فصل(4)در شفا به از قرآن و تعويذ باآن

بدانكه نوشداروى اعظم و ياقوت سرخ قرآن است و خواص ‍ عجيب و معجزات غريب در قرآن موجود است عظمت آنرا نمى توان با كوه عظيم مقايسه كرد بلكه قرآن گرانسنگ تر است و نمى توان آنرا با درياى عميق مقايسه نمود بلكه قرآن عظيم تر است اگر به مواعظ و نواهى آن بنگرى سخنران ماهر و واعظ بليغ از آن اقتباس مى كند و اگر به احكام و معالم حلال و حرامش بنگرى از درياى آن فقيه ماهر و مفتى راستگو كفى بر مى دارد و اگر به بلاغت و فصاحت قرآن نگاه كنى اهل بلاغت و فصاحت از آن بهره مى جويند و از دريافت معانى و شناخت سبكها و مبانى قرآن اديب توانا و فرزانه دانا استفاده مى برد بعد از اين گفتار حق سبحان ،مداحان و ثناگويان د رمدح و ثناى قرآن چه مى توانند گفت كه فرمود: فباى حديث بعده يومنون (136)بعد از قران به كدام گفتار ايمان مى آورند. فرمود ما فرطنا الكتاب من شى (137) ما در قرآن چيزى را فرو گذار نكرديم و اگر براى استشفا و تعويذ به قرآن نگاه كنى در قران شفا و دوا موجود است . در اين زمينه قرآن غنى و كافى است و خود راهى براى اجابت دعاهاست اكنون در مورد استشفاء و تعويذ سخن مى گوييم . و آن سه قسم است :

قسم اول :

شفا از بيماريها. مقدارى اندك از آن را در اينجا مى آوريم تا شاهد ادعاى ما باشد گر چه بسيارى از كلمات استشفا قرآن را جز پيامبر و اوصيا كه مبين وحى الهى هستند نمى دانند و ديگران از پيدا كردن آن كلمات عاجزند:

روايت اول :امام صادق عليه السلام از پدرانش بلا واسطه از پيامبر نقل مى فرمايد كه :مردى به خدمت پيامبر اكرم (ص ) امد و از درد سينه شكايت كرد حضرت فرمود از قرآن شفا بگير! زيرا، خداى تعالى مى فرمايد : و شفاء لما فى الصدور (138)قرآن شفيا دردهايى است كه در سينه مى باشد.

روايت دوم : صدوق بدون واسطه از پيامبر (ص ) نقل ميكند :شفاى امت من در يك سوم آيه اى از قرآن يا شربتى از عسل يا نيشتر حجام مى باشد.

روايت سوم : از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه : هر كس ‍ سوره حمد او را معالجه نكند چيزى او را درمان نمى كند.

روايت چهارم : از امام ابى الحسن عليه السلام آمده است كه فرمود: هر كس آيه الكرسى را به هنگام خواب بخواند از بيمارى فالج نمى ترسد و هر كس بعد از هر نمازى بخواند جانور سمى او را آزار نمى رساند.

روايت پنج : اصبغ بن نباته در حديث طولانى نقل كرد :مردى در پيشگاه اميرالمومنين بلند شد عرضه داشت درشكم من آبى زرد است آيا دوايى دارد؟ فرمود:بله بدون خرج كردن درهم و دينارى براى شفاى آن . آيه الكرسى را بر شكمت بنويس و نيز آن را مى نويسى و مى خورى و ذخيره در شكم قرار مى دهى به اذن خدا تندرست مى شوى . مرد دستور حضرت را انجام داد به اذن حق تعالى شفا يافت .

قسم دوم :

در كافى دانستن قران در اين مورد روايات زيادى موجود است . به مقدارى اندك اكتفا مى كنيم :

روايت اول : حسين بن احمد منقرى نقل كرد گفت :از ابا ابراهيم عليه السلام شنيدم مى فرمود:هر كس قران را براى خود كافى بداند وقتى يقين داشته باشد از مشرق و مغرب بى نياز مى شود.

روايت دوم : مفضل بن عمر از آن حضرت نقل كرد كه فرمود: اى مفضل از همه مردم به بسم الله الرحمن الرحيم (78) و به قل هو الله احد در پرده شو كه از راست و چپ و جلو و پشت سر و پايين و بالايت بخوانى و نيز از پادشاه ستمگر ،وقى به او بنگرى سه بار آنرا بخوان و دست چپ را گره كن و از هم مگشا !تا از نزد او بيرون آيى .

روايت سوم : براى محافظت از دزدان وقتى به بسترت پناه بردى بگو قل ادعو الله اوادعو الرحمن ايا ما تدعو فله الاسماءالحسنى و لا تجهر بصلوتك و لا تخفت بها و ابتغ بين ذلك سبيلا و قل الحمد لله الذى لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له من الذل و كبره تكبيرا (139)از على (ع ) روايت شده و نيز از ائمه اطهار عليه السلام نقل شده است كه هر كس اين دو آيه را بخواند به هنگامى كه در بسترش قرار مى گيرد پيوسته از همه شياطين و از ستمگران عنود تا به هنگام صبح در حفظ خداست .

روايت چهارم : قرائت سوره انا انزلناه فى ليلة القدر براى چيزهايى كه ذخيره مى شود و ميوه هايى كه چيده مى شود حرز است ، و روايت از ائمه عليهم السلام برآن وارد شده است .

روايت پنجم : براى حفاظت از شياطين وقتى در بسترش آرام گرفت آيه سخره را بخواند ان ربكم الله الذى خلق السموات و الارض فى سته ايام ثم استوى على العرش يغشى الليل النهار يطلبه حثيثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين (140)مردى از اميرالمومنين اين را آموخت و رفت سپس به دهى خراب رسيد شب را در آن خوابيد و اين آيه را نخواند شياطين او فرا گرفتند ناگاه يكى از آنها لحيه او را گرفت شيطان ديگر به رفيقش گفت او را مهلت بده ، مرد بيدار شد و اين آيه را خواند آن شيطان به رفيقش گفت خدا بينى ات را به خاك ماليد الان تاصبح او را نگهبانى كن .وقتى صبح شد به نزد اميرالمومنين بازگشت و قصه را به عرض آن حضرت رساند. و گفت در كلام تو شفا و درستى يافتم . سپس آن مرد بعد از طلوع آفتاب به آن ده خراب بازگشت ناگاه آثار كشيده شدن موهاى شيطان را در آنجا ديد.

روايت ششم :از پيامبر (ص ) روايت شده كه : هر كس چهار آيه از اول بقره و آية الكرسى و دو آيه بعدش و سه آيه آخر بقره را بخواند د رمورد خود و اموالش بدى نمى بيند و شيطان به او نزديك نمى شود و قران از يادش نمى رود.

روايت هفتم :از امام صادق عليه السلام وارد شده كه فرمود: هر كس ‍ بر سلطانى وارد شود كه از او مى ترسد به هنگام ورود و مواجهه با او آيه :كهيعص (141)را بخواند و انگشتان دست راست را ببندد به اينكه هر گاه حرفى را مى خواند انگشتى را ببندد سپس حمعسق را بخواند و انگشتان دست چپ را ببندد سپس و عنت الوجوه للحى القيوم و قد خاب من حمل ظلما (142) را بخواند و در صورت او دو دست را باز كند خداى تعالى شر سلطان را از او بر مى گرداند.

روايت هشتم : از امام ابوالحسن (ع ) آمده كه فرمود: وقتى از امرى ،هراسناكى صد آيه از هر كجاى قرآن كه خواستى بخوان سپس سه بار بگو: اللهم ادفع عنى البلا :خدايا بلا را از من دفع كن .

قران مومن را ازديد كفار پنهان مى كند

روايت هشتم : ابو عمران موسى بن عمرا ن كسروى حديث كرد گفت : عبد الله بن كلب ما را حديث كرد او گفت : مرا منصور بن عباس از سعد بن جناح از سليمان بن جعفر جعفرى از امام رضا عليه السلام از پدرش حديث فرمود كه ابو منذر هشام بن سايب بن كلبى بر ابى عبدالله صادق عليه السلام وارد شد فرمود: آيا تو قرآن را تفسير مى كنى ! پاسخ داد: بله . حضرت از او سئوال كرد: اين آيه خداى تعالى به پيامبرش فرمود و اذا قرات القرآن جعلنا بينك و بين الذين لا يومنون بالاخره حجابا مستورا (143)وقتى قرآن مى خوانى ما بين تو و بين كسانى كه ايمان نمى آورند پرده اى ساتر قرار مى دهيم آن قرآنى كه مورد اشاره اين آيه مى باشد كه رسول خدا(ص ) آنرا مى خواند و از چشم كفار پوشيده مى گشت كدام آيه است . جواب داد نمى دانم فرمود: پس چگونه مى گويى كه من مفسر قرآنم ؟ پاسخ داد! اى پسر رسول خدا (ص ) بر من منت گذاريد و به من بياموزيد ،فرمود آيه اى در سوره كهف و آيه اى در سوره نحل و آيه اى در سوره جاثيه بدين شرح ، افرايت من التخذ الهه هواه و اضله الله على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوه فمن يهديه من بعد الله افلا تذكرون (144)و آيه سوره نحل : اولئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئك هم الغافلون (145)و كفه و من اظلم ممن ذكر بايات ربه فاعرض عنها و نسى ما قدمت يداه انا جعلنا على قلوبهم اكنه ان يفقهو ه و فى آذانهم وقرا و ان تدعهم الى الهدى فلن يهتدوا اذا ابدا .(146)

اسير همدانى در دست ديلمان

كسروى گفت : من به مردى از اهل همدان آموختم آن مرد بدست ديلميان اسير بود. سپس اين سه آيه يادش آمد گفت من در محلات و مجالس و نگبانيهاى ايشان عبور مى كردم ولى مرا نمى ديدند و چيزى به من نمى گفتند تا آنكه به سرزمين اسلام رسيدم . ابو منذر مى گويد من به گروهى آموختم كه با كشتى از كوفه به بغداد مى رفتند و هفت كشتى بودند دزدان دريايى شش كشتى را سرقت كردند ولى كشتى كه در آن آيات خوانده شد سالم ماند. و روايت شده است كه آن مرد كه از او اين آيات سئوال شد كه مقصود از قرانى كه بواسطه آن حجاب پديد مى آيدكدام است خضر بوده است .

روايت دهم : براى گشودن بسته شده و افسون شده اين آيات را در كاغذى بنويسند و بر او بياويزند : انا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراط مستقيما (147)سپس بنويسد : و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لآيات لقوم يتفكرون فاذا دخلتموه فانكم غالبون ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر و فجرنا الارض عيونا فالتقى الماء على امر قد قدر قال رب اشرح لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى و تركنا بعضهم يومئذ يموج فى بعض و نفخ فى الصور فجمعناهم جمعا كذلك حللت فلان بن فلانه عن بنت فلانه لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص ‍ عليكم بالمومنين رووف رحيم فامن تولوا فقل حسبى الله لا اله الا هو عليه توكلت و هو رب العرش العظيم .

قسم سوم

آياتى كه مربوط به اجابت دعاهاست و همه قرآن براى اجابت دعا بعد از قرائت آن مناسب است و بعضى از روايات در آداب دعا گذشت و بر آياتى از قرآن تاكيد شده كه بعد از آن دعا اجابت مى گردد بعضى از آنها را ذكر مى كنيم :

روايت اول : امام جعفر بن محمد عليه السلام از پدرش و از پدرانش ‍ از پيامبر(ص ) نقل فرمود كه پيامبر(ص ) فرمود:وقتى خداى عز و جل خواست سوره فاتحه الكتاب و آيه الكرسى و شهد الله و قل اللهم مالك الملك تا بغير حساب را نازل كند اين آيات به عرش چسبيدند (79) د رحاليكه بين ايشان و خداى تعالى پرده اى نبود عرضه داشتند؟ پروردگارا آيا ما را به سرزمين گناه و سرزمين گناهكاران مى فرستى و ما با طهارت و قدس آويخته بوديم . خداى سبحان فرمود: قسم به عزت و جلالم !هيچ بنده اى نيست كه شما را بعد از نماز واجبش ‍ بخواند جز آنكه او را در حظيره قدس با همه نعمت هايى كه دارد، وارد مى كنم و الا هر روز به او با چشم نهان خود هفتاد بار بنگرم و الا هر روز هفتاد حاجت ويرا كه كمترين آن مغفرت و آمرزش است بر آورم و الا از هر دشمنى او را حفظ نمايم و او را بر دشمنش پيروز كنم و چيزى بين او و ورود به بهشت را جز مرگ نمى گيرد.

روايت دوم :در بعضى از روايات ديدم كه دعا بعد از ده بار قرائت سوره جحد به هنگام طلوع آفتاب در روز جمعه مستجاب است .

روايت سوم از اميرالمومنين (ع ) روايت شد: هر كس صد آيه از هر كجاى قرآن كه خواست بخواند آنگاه هفت بار بگويد : يا الله اگر بر صخره اى نفرين كند خداى تعالى آنرا بشكافد.

فصل درخواص متفرقه

حديث اول :

درست از ابى عبد الله از رسول خدا (ص ) روايت كرد كه آن حضرت فرمود: هر كس سوره الهيكم التكاثر را به هنگام خواب بخواند از فتنه قبر محفوظ مى گردد.

حديث دوم :از امام صادق عليه السلام روايت شده كه قرآنى در دريا افتاد، همه آيات آن از بين رفت جز اين آيه الا الى الله تصير الامور .

حديث سوم :از امام على (ع ) در فرق بين قرآن و فرقان سئوال شد كه آيا قرآن و فرقان دو چيزند يا معنايشان يكى است ؟ فرمود: قرآن به همه كتاب گويند و فرقان به آيات محكم كه عمل به آن واجب است گفته مى شود.

حديث چهارم :اولين آيات نازله بر رسول خدا (ص ) اقرا باسم ربك تا آخر مى باشد و آخرين آيات نازله بر آنحضرت اذا جاء نصرالله مى باشد.

حديث پنجم :از اميرالمومنين (ع ) روايت شده كه آن حضرت فرمود:هر كس سه بار به هنگام ورود به بستر قل هو الله احد را بخواند خداى تعالى پنجاه هزار فرشته بر او موكل مى كند كه آن شب او را حفظ نمايند. و صدوق در كتاب توحيد نقل كرده است كه :قرائت آن كفاره پنجاه سال گناه است .

حديث ششم :ابوبكر خفرى از امام صادق عليه السلام نقل كرد :هر كس به خداى تعالى و روز قيامت اعتقاد دارد بعد از نماز واجب سوره قل هو الله احد را رها نكند زيرا هر كس آنرا بخواند، خداى تعالى خير دنيا و آخرت را برايش جمع مى كند و وى و پدر و مادر و فرزندانش را مى آمرزد.

حديث هفتم :حماد بن عيسى بدون واسطه از اميرالمومنين و ان حضرت از رسول خدا(ص ) نقل كرد كه رسول خدا(ص ) فرمود:دعايى شما را تعليم مى كنم كه قرآن را فراموش نكنيد و آن دعا اين است بگو:

اللهم ارحمنى بترك معاصيك ابدا ما ابقيتنى

بار خدايا به من رحم نما به اينكه هميشه گناهان را ترك كنم مادامى كه زنده هستم .

فارحمنى من تكلف ما لا يعنينى و ارزقنى حسن النظر فيما يرضيك و الزم قلبى حفظ

پس به من رحم كن كه تكلف چيزى كه به درد من نمى خورد نكنم و نظر خودش به آنچه كه تو را راضى مى نمايد به من عنايت فرما و قلب مرا

كتابك كما علمتنى و ارزقنى ان اتلوه على النحو الذى يرضيك عنى اللهم نور بكتابك

ملزم به حفظ كتابت نما چنانكه كتابت را به من آموختى و مرا توفيق ده كه قرآن را به صورت كه تو را راضى مى كند بخوانم خداى من ! چشمانم را

بصرى و اشرح به صدرى واطلق به لسانى و استعمل به بدنى و فونى به على ذلك و اعنى

به واسطه قرآن نورانى گردان ! و سينه ام منشرح نما!و زبانم را به آن گويا نما! و قرآن را در بدنم به كار بگير! و به واسطه قرآن مرا بر آن قدرت بده ! و مرا بر استفاده از آن توانا نما!

عليه لايعين عليه الا انت ،لا اله الا انت

و مرا بر آن يارى نما و هيچكس جز تو كمكى بر آن نمى تواند بنمايد خدايى جز تو نيست .

و گفت : همين را يكى از اصحاب از وليد بن صبيح و حفص ‍ اعور از امام صادق نقل كرد.

حديث هشتم :از امام صادق عليه السلام وارد شد كه فرمود: هر كس ‍ يك روز از او بگذرد و در نمازش قل هو الله احد را نخواند در روز قيامت به او مى گويند تو از نماز گزاران نيستى .

حديث نهم :از آن حضرت وارد شده كه : هر كس جمعه اى بر او بگذرد و در آن قل هو الله احد را نخوانده باشد، سپس بميرد بر دين ابو لهب مرده است .

حديث دهم :و از آن حضرت نقل شده كه فرمود: هر كس مرضى يا سختى به او برسد و در مرض و سختى اش سوره قل هو الله احد را نخواند و بعد از آن مرض يا سختى اش بميرد از اهل آتش است .

حديث يازدهم :قاسم بن سليمان از ابى عبد الله السلام و آن حضرت از پدرش امام باقر(ع ) نقل كرد كه فرمود: هيچگاه مردى بعضى از قرآن را به بعضى ديگر از قرآن نزد جز آنكه كافر گرديد.

حديث دوازدهم :عامر بن عبدالله بن خزاعه از ابى عبدالله عليه عليه السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هيچ بنده اى آخر سوره كهف را نخواند جز آنه در همان ساعت دلخواهش بيدار مى شود.

حديث سيزدهم :زهرى مى گفت : از حضرت على بن الحسين عليه السلام پرسيدم : كدام اعمال بهتر است ؟ فرمود: عمل حال و مرتحل افضل است پرسيدم ؟ مقصود از حال و مرتحل چيست ؟ فرمود: اينكه قرآن را بگشايى و ختمش كنى هر گاه كه ابتدا كردى به پايانش برسانى .

حديث چهاردهم :از امام جعفر عليه السلام روايت شده كه فرمود هر كس سوره بنى اسرائيل را در هر شب جمعه بخواند نميرد تاحضرت قائم عليه السلام را درك كند و با او محشور باشد و هر كس سوره كهف را هر شب جمعه بخواند جز با شهادت نميرد و خداى تعالى او را با شهدا محشور كند.

حديث پانزدهم :از آن حضرت روايت شده كه فرمود: هر كس در نماز وتر خود معوذتين و قل هو الله احد را بخواند به بگويند :بشارت باد تو را كه نمازت قبول شد.

حديث شانزدهم :عمر بن يزيد از پدرش از امام صادق عليه السلام نقل كرد كه فرمود: هر كس قل هو الله احد را ده بار به هنگام خروج از منزلش بخواند، پيوسته در حفظ و حراست خدا باشد تا آنكه به منزلش باز گردد.

حديث هفدهم :تعويذ براى كرمهايى كه جاليزها و زراعت را مى خورند. بر چهار نى يا كاغذ دعاى زير را بنويسند و بر چهار نى گذاشته و در چهار جانب جاليز يا زراعت بگذارند.

يا ايها الدواب و الهوام و الحيوانات اخرجوا عن هذه الارض والزرع

اى جنبندگان و خزندگان و حيوانات از اين زمين و زراعت به سوى محل خراب خارج شويد

الى الخراب كما خرج ابن متى من بطن الحوت و ان لم تخرجوا ارسلت عليكم شواظا

چنانكه حضرت يونس از شكم ماهى خارج گرديد و اگر خارج نشويد شراره هاى آتش و مس

من نار و نحاس فلا تنتصران الم تر الى الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذر الموت

بر شما فرو ريزم در آن صورت يارى نشويد آيا نمى بينيد به كسانى كه از ترس مرگ از سرزمين خويش بيرون رفتند در حاليكه هزاران نفر بودند.

فقال لهم الله موتوا فماتوا اخرج منها فانك رجيم فخرج منها خائفا يترقب سبحان الذى

خداى تعالى به ايشان فرمود بميريد پس ايشان مردند از آن خارج شو تو رجيم هستى از آنجا خارج شد در حالى كه ترسان بود و انتظار مى برد.

اسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى كانهم يوم يرونها لم يلبثوا

منزه است خدايى كه بنده خويش را به هنگام شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى برد. مثل آنكه آنروز وقتى

الا عشيه او ضحيها فاخرجنا هم من جنات و عيون و زروع و مقام كريم و نعمة كانوا فيها

آنرا ببينند گويا شبى و يا روزى در آن بيشتر درنگ نكرده بودند. پس ايشان از بهشت و چشمه ساران و زراعت گاهها .

فاكهين فما بكت عليهم السماء والارض و ما كانوا منظرين اخرج منها فما يكون لك ان تتكبر

و جايگاه نيكو و نعمت هايى كه در آن متنعم بودند بيرون كرديم پس آسمان و زمين برايشان نگريست و مهلتى نداشتند از آن خارج شويد شما حق نداريد

فيها فاخرج انك من الصاغرين اخرج منها مذموما مدحورا فلنا تينهم بجنود لا قبل لهم

كه در آن كبر بورزيد خارج شو تو از حقيرانى از آن خارج شو در حاليكه نكوهش شده و رانده شده اى هستى پس ‍ لشكريانى بى پايان برايشان

بها و لنخرجنهم منها اذله و هم صاغرون

فرود آورم و ايشان را از آن سرزمين به خوارى بيرون كنم در صورتى كه تحقير شده اند.

حديث هيجدهم :از سمرة بن جندب نقل شده كه رسول خدا(ص ) فرمود: هر كس وضو بگيرد و به قصد مسجد از خانه خارج شود و به هنگام خروج از خانه بگويد بسم الله الذى خلقنى فهو يهدين (148)بنام خداى كه مرا خلق كرد پس ‍ او مرا هدايت مى كند. خداى تعالى او را به ايمان هدايت مى كند و اگر بگويد و الذى يطعمنى و يسقين (149)آنكه غذايم مى دهد و سيرابم مى كند. خداى تعالى از غذاهاى بهشتى به او مى خوراند و از نوشيدنيهاى بهشتى به او مى نوشاند و اگر بگويد: و اذا مرضت فهو يشفين (150)اگر مريض شدم خداى مرا شفا مى دهد خداى تعالى آنرا كفاره گناهانش قرار مى دهد و اگر بگويد: و الذى يميتنى ثم يحيين آن كه مرا مى ميراند سپس زنده مى كند. حق سبحان او را به مرگ شهدا مى ميراند و به زندگى سعادتمندان زنده اش مى كند و اگر بگويد و الذى اطمع ان يغفر لى خطيئتى يوم الدين خدايى كه اميد دارم كه در روز قيامت مرا بيامرزد و خداى تعالى همه گناهان او را بيامرزد گرچه از كفهاى دريا بيشتر باشد. و اگر بگويد: رب هب لى حكما و الحقنى بالصالحين (151)خدايا به من حكمت بياموز و به صالحان ملحق گردان خداى تعالى به او حكمت و علم مى آموزد و او را به شايستگان ملحق مى كند وقتى بگويد: واجعل لسان صدق فى الآخرين (152)خدايا نامم را بر زبان اقوام آتيه نيكو نما و سخنم را دلپذير گردان (ترجمه قمشه اى ) خداى تعالى براى او كاغذى سپيد مى نويسد كه فلانى از راستگويان است و اگر بگويند: واجعلنى من ورثه جنة النعيم (153)و مرا از وارثان نعمت قرار بده و خداى تعالى به او منازلى در بهشت عطا مى كند و اگر بگويد واغفرلابى (154) پدرم را بيامرز. خداى تعالى پدر و مادر او را بيامرزد.

حديث نوزدهم :از پيامبر (ص ) روايت شده كه فرمود: هر كس آيه زير را به هنگام خواب بخواند: قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى انما الهكم اله واحد فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعباده ربه احدا (155)نورى از مسجد الحرام درخشش مى كند كه در آن ملايكه اى هستند كه تا هنگام صبح براى او استغفار مى كنند.

خاتمه و راهنمايى

حال كه فضيلت ذكر و دعا را دانستى و آداب آندو را فهميدى كه بهترين آن دعا و ذكر پنهانى است و فضيلت آن از هفتاد برابر عبادت آشكار نيز بيشتر است ، بدان كه اين سخن از امام باقر و يا امام صادق عليهما السلام در روايتى كه زراره ازايشان نقل كرده است كه : ثواب ذكر پنهانى در نفس مرد را جز خداى نمى داتند، اشاره به قسم سوم از اقسام ذكر است كه بهتر از آن دوى اول است يعنى ذكر پنهانى و نهانى همان است كه در نفس مرد است و جز خداى نمى داند.

بهترين طاعات

بدان كه غير اين اقسام سه گانه ذكر، قسم چهارمى نيز موجود است كه افضل از همه اينهاست و آن ياد خدا به هنگام برخورد با اوامر و نواهى اوست كه امر را انجام دهد و نهى را به خاطر ترس از خدا و مراقبت او ترك كند. و ابو عبيده خزاعى از امام صادق عليه السلام روايت كرد كه آن حضرت (ع ) فرمود:آيا تو را خبر ندهم به مشكلترين تكليفى كه خدا واجب كرده است ؟ پاسخ داد: بله سپس فرمود: مشكلترين تكليفى كه خدا واجب كرده است رعايت انصاف بامردم و كمك و يارى به برادر مسلمان و ياد زياد خداست ، اما مقصود از ياد خدا گفتن : سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر نيست گرچه اين هم ياد خداست ؛بلكه مقصودم ياد آورى خدا به هنگام برخورد با حلالها و حرامهاى الهى است كه اگر به طاعتى برسد به آن عمل مى كند و اگر به معصيتى برسد آن را ترك مى نمايد. نظير اين حديث گفتار جد بزرگوار آن حضرت سيد المرسلين است كه فرمود: هر كس ‍ طاعت خداى كند خداى تعالى را بسيار ذكر كرده است اگر چه نمازها و روزه و تلاوت قرآن او اندك باشد. بنابراين حديث نبوى ، طاعت خدا راذكر كثير قرار داده است ،با آنكه نماز و روزه و تلاوت قرآن شخص اندك است .

مثل اين سخن حديث پيامبر(ص ) است كه فرمود: خداى جل و علا مى فرمايد: من هر سخن حكمت آميزى را قبول نمى كنم در صورتى كه مقصود گوينده هواى نفسانى باشد و اگر هدف و خواسته بنده محبت و رضايت من بوده باشد سكوت او را حمد و به عنوان وقار قرار مى دهم گرچه سخن نگفته باشد. پس بنگر چگونه مدار قبولى و ثواب بر عمل بر امور باطنى گذاشته شده است كه آيا در قلب ذكر خدا و آرامش به حق و مراقب او موجود است يا خير؟ و هر سخنى از بنده مورد قبول قرار نمى گيرد ،بلكه هر سخنى كه از قلب برخاسته باشد و ميل به خداى سبحان داشته باشد و اوامر خداى را اطاعت كند و از خشم او پرهيز كند با چنين اوصافى سكوتش را حمد قرار مى دهيم و اين نظير گفتار آن حضرت است كه فرمود: گرچه نمازش اندك باشد و نزديك به اين گفتار گفتار آن حضرت است كه دعا با نيكوكارى بسان نمك در طعام است پس كم دعا با افعال خير كافى است

تقوى

و خبر داد(80) دعا و ذكر بسيار با عدم اجتناب از نواهى الهى سودى نمى بخشد. چنانكه در گفتار آن حضرت آمده است كه داستان كسى كه دعا مى نمايد ولى عمل نمى كند مثل كسى است كه بى چله كمان تير بياندازد. دعا با خوردن حرام مثل بنا روى آب است . و در وحى قديم آمده است :عمل با غذاى حرام مثل آب الك كردن است . و فرمود:بدانكه اگر نماز بگذارى تامثل كمان منحنى شوى و سكوت نمايى تا مثل ميخ گردى سودى ندارد. مگر آنكه تقوايى داشته باشى كه شما را از مناهى الهى باز دارد. و فرمود :اصل دين ورع است ورع پيشه كن از عابدترين بندگانى و اهتمام به تقوا بايد بيشتر ازاهتمام به عمل بدون تقوا باشد، زيرا عملى كه با تقوى توام باشد هرگز كم نيست و چطور ميتوان عمل با تقوى را كم شمرد در صورتى كه خداى تعالى قبولش مى كند ،زيرا خداى فرمود: انما يتقبل من المتقين (156)(81) پس تقوى مدار قبولى عمل است . بدانكه از امام جعفر صادق از تفسير تقوى پرسيدند؟ فرمود:تقوى آن است كه خداى تعالى تو را در موردى كه امر كند غايب نبيند و در موردى كه نهى كرده است حاضر نبيند.

اين گفتار عينا گفتار آن حضرت در ابتداى باب است كه فرمود: اما به هنگام حلال و حرام ياد خدا كند ،اگر طاعت است آنرا بياورد و اگر معصيت است از آن دست بكشد و اين حد تقوى است و اين ذخيره براى پيمودن راه بهشت كافى است ، بلكه سپر نگهدارى از مهالك دنيا و آخرت است و تقواست كه هر زبانى ثناگوى آن و شرافت هر انسانى بدان است . و قران از مدح آن پر است و در شرافت آن اين گفتار حق كافى است و لقد وصينا الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و اياكم ان اتقوا الله (157)

و اگر درعالم خصلتى كه براى بندگان ،بهترين خصلت باشد و به از همه اعمال ،خيرات را براى او جمع كند و گرانمايه تر از همه باشد و سزاوار ترس و رواكننده حاجت باشد، اگربهتر از اين خصلت يعنى تقوى پيدا مى شد خداى به حكمت و رحمت خود آنرا به بندگانش وصيت مى كرد پس چون تنها اين خصلت را سفارش كرد پس اولين و آخرين را در آن جمله كرده است و بر آن اقتصار نمود، معلوم مى شود كه تقوى نهايتى است كه نبايد از آن تجاوز كرد و ايستگاهى پايين تر از آن نيست و قرآن پر از مدح تقوى است و خصلت هايى را در مدح آن شمرده است :

(سيزده فايده تقوا)

اول تقوا را مدح كرده و ستوده به اينكه و ان تصبروا و تتقوا فان ذلك من عزم الامور (158)و اگر صبر پيشه كرده و پرهيزگار شويد (البته ظفر يابند) كه ثبات و تقوى سبب نيرومندى و قوت اراده در كارهاست .

دوم :حفاظت و نگهدارى از دشمنان و ان تصبروا و تتقوا لا يضركم كيد هم شيئا (159). اگر صبر پيشه كرده و پرهيزگارى نماييد نيرنگ دشمنان به شما ضررى نمى زند.

سوم :تاييد و پيروزى الهى با تقوى بدست مى آيد. ان الله مع المتقين (160)خداى با پرهيزگاران است .

چهارم :اصلاح با تقوى حاصل مى شود : يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وقولوا قولا سديدا يصلح لكم اعمالكم (161)

اى اهل ايمان متقى و خداترس باشيد و هميشه به حق و صواب سخن گوييد تا خدا اعمال شما را به لطف خود اصلاح فرمايد.

پنجم :بخشش گناهان با تقواى الهى و يغفر لكم ذنوبكم وخداى گناهان شما را مى بخشد.

ششم :محبت خدا با تقوا بدست مى آيد : ان الله يحب المتقين (162)خداى متقين رادوست دارد.

هفتم :پذيرش الهى : انما يتقبل الله من المتقين (163)خداى اعمال را تنها از پرهيزگاران قبول مى كند.

هشتم :اكرام الهى ان اكرمكم عند الله اتقيكم (164)كريمترين مردم نزد خدا با تقواترين آنهاست .

نهم :بشارت به هنگام مرگ الذين آمنوا و كانوا يتقون لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الآخره (165).

آنانيكه ايمان آورند و تقوى پيشه كردند در زندگى دنيا و آخرت بر آنها بشارت است .

دهم :نجات از آتش ثم ننجى الذين اتقوا (166)سپس ‍ تقوى پيشه گان رانجات مى دهيم .

يازدهم :خلود در بهشت اعدت للمتقين (167)بهشتى كه براى پرهيزگاران آماده شده است .

دوازدهم : آسانى حساب : و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى (168)بر آنانيكه تقوى را پيشه كردند حسابى نيست .

سيزدهم :نجات از سختيها و رزق حلال من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب (169) هر كس از خداى بترسد خداى تعالى براى او گشايش قرار مى دهد و از راهيكه گمان نمى برد به او روزى مى دهد. نگاه كن چگونه تقوى همه خصلت هاى سعادت بار را در خود جمع كرده است سپس بهره خود را از تقوى فراموش نكن !