داستانها و حكايتهاى مسجد

غلامرضا نيشابورى

- ۷ -


140- مسجد اعظم قم  
مسجد اعظم قم يكى از آثار بزرگ آيت الله العظمى آقاى بروجرودى است ، در روز يازدهم ذى القعده سال 1374 مطابق 21 تير ماه 1333
شمسى سالروز ولادت با سعادت حضرت امام رضا عليه السلام ، طى مراسم باشكوه و جنب و جوش مخصوصى اولين كلنگ بناى آن دست آيت الله برجرودى به زمين زده شد و بلافاصله شروع به كار ساختمان آن كردند.
قسمتى از محل ساختمان مسجد قبلا خانه هاى شخصى و مسافرخانه بود و از لحاظ اين كه متصل به حرم مطهر حضرت معصومه صلى الله عليه وآله بود، بسيار بد نما مى نمود.به علاوه با اينكه شهر قم داراى مساجد بزرگ و كوچك بسيارى است ، مع الوصف در اعتياد و سوگواريها، زوار در حوالى حرم و صحن حضرت معصومه از لحاظ محل سرپوشيده براى انجام فرائض دينى و سنن مذهبى سخت در مضيقه بودند.
از اين گذشته سه طرف صحن حضرت معصومه به وسيله مدرسه فيضيه و ميدان آستانه و خيابان صحن موزه احاطه شده و فقط يك طرف آن بود كه با اتصال به مسافر خانه ها تاريك و تودرتو و بدنما و خانه هاى شخصى افراد، باعث نگرانى و ناراحتى عمومى بود. (177)
آيت الله بروجردى كه اين ضرورت را به خوبى احساس فرموده بودند، تصميم گرفتند نخست مسافرخانه و خانه هاى افراد را خريدارى نموده ، سپس آنها را خراب كرده و به جاى آن يك مسجد بزرگ و آبرومندى كه از هر جهت مناسب با احتياجات مسلمين وزراء و مجاورين باشد، مجهز به تمام لوازم و وسائل شايسته بنا كنند. چنانكه گفتيم اين تصميم عملى گرديد و شخصا با اراده اى آهنين و دلى سرشار از توكل به خداوند متعال اولين كلنگ آن را به زمين زدند.
اينك اين بناى با عظمت يكى از بزرگترين مساجد اسلامى و كم نظير، و به طور مسلم يكى از افتخارات كشور و ملت ايران در نزد دوست و دشمن است . سفيهانى كه به خود اجازه تندروى و خرده گيرى داده و سخنانى واهى زده و از اين راه سند سفاهت خود را امضاء مى كنند، خوب است اين فكر را هم بكنند روزى كه شاه عباس صفوى مسجد شاه و مسجد شيخ لطف الله را در اصفهان مى ساخت هم احمقانى بودند كه بگويند اگر پول آن را به فقرا مى دادند بهتر از اين مساجد بود. اما عقلا مى دانند كه دو مسجد مزبور در طول چهار قرن گذشته ، همواره يكى از افتخارات كشور و ملت ايران بوده ، به طورى كه هر بيگانه اى كه به ايران سفر كندت حتما از آن بازديد به عمل آورده و آن آثار اصيل معمارى شرقى و اسلامى را با ديده تحسين مى نگرد.(178)

141- مسجد رضويه قم يادگار امام رضا عليه السلام  
آن هنگام كه با دعوت اجبارى ماءمون (پنجمين خليفه عباسى ) حضرت امام رضا عليه السلام در سال 200 هجرى از مدينه به سوى خراسان حركت كرد، مسير راه آن بزرگوار، از مدينه به عراق و از آنجا به بصره و سپس به بغداد و سپس به قم بود.
وقتى كه امام هشتم عليه السلام به قم آمد، مردم قم استقبال گرم و پرشورى از آن بزرگوار نمودند (با توجه به اينكه هنوز حضرت معصومه عليها السلام به قم نيامده بود زيرا حضرت معصومه عليه السلام در سال 201 به قم آمد.) هر گروه و جمعى ، آن حضرت را به خانه خود دعوت مى نمود و مايل بود كه اين افتخار نصيحتش گردد، سرانجام حضرت رضا عليه السلام فرمود: ناقه (شتر) من خود ماءمور است ، هر كجا توقف كند، من همانجا پياده مى شوم !
ديدند شتر راه پيمود تا به در خانه رسيد، كه صاحب آن خانه او وارد شد و مهمان او گرديد.و پس از آنكه امام هشتم عليه السلام به خراسان رفت ، مردم قم در همان مكان ، مسجد و مدرسه ساختند، و امروز اين مدرسه به نام مدرسه رضويه معروف است (179) و در خيابان آذر قم قرار دارد.

142- مسجد غمامه ، يادآور نماز ملكوتى پيامبر صلى الله عليه وآله  
عصر پيامبر صلى الله عليه وآله بود، آن حضرت در مدينه بود، و روز به روز بر تعداد مسلمانان مى افزودند، هنگاميكه عيد فطر و قربان مى شد، آن حضرت نماز عيد را با جماعت مسلمين در بيابان ، در فضاى باز مى خواند، آن هنگام كه تابستان و هوا گرم بود، مسلمانان مى ديدند يك پاره ابر در بالاى سر آن حضرت مى آمد و بر رسول خدا صلى الله عليه وآله و نمازگزاران سايه مى افكند.
و اكنون در اين محل كه در امتداد صحن جديد حرم نبوى صلى الله عليه وآله در مدينه قرار گرفته ، مسجدى وجود دارد كه گاهى به آن مسجد مصلى مى گويند، ولى نام معروف آن مسجد غمانه است ، واژه غمانه به معنى يك پاره ابر است ، اين نام يادآور خاطره نماز پرشكوه و ملكوتى پيامبر صلى الله عليه وآله با مسلمانان ، و سايه افكندن ابر بر سر پيامبر صلى الله عليه وآله و مسلمين مى باشد.(180)

143- مسجد الحسين عليه السلام يا مسجد النقطه  
يكى از اماكنى كه نزد شيعه اهميت بسزايى دارد، مشهد الحسين عليه السلام يا مسجد النقطه است . اين مكان يادآورده خاطره تلخى در تاريخ تشيع است .
هنگامى كه كاروان اسرا و سرها شهيدان كربلا از سرزمين عراق به منطقه شمالى شام يعنى حلب رسيدند، در كنار تپه يا كوهى به نام جوشن (181)- در غرب حلب - كاروان شب متوقف شد تا لختى بيا سايد و دوباره حركت به سوى دمشق را صبحگاهان از سر گيرد.نگهبانان و حاملان سرهاى مقدس ‍ نيز به استراحت نشسته و سر مبارك امام حسين عليه السلام را بر صخره اى قرار دادند. هنگام طلوع آفتاب كه سر مقدس را برداشته اند، چند قطره اى خون بر اين سخره يا سنگ جارى گشته بود.پس از حركت كاروان ، مردم حلب از اين مساءله خبر يافته و اطراف آن قطرات خون شده و به عزاى و شيون و زارى بر كشتگان كربلا و نواده رسول خدا صلى الله عليه وآله پرداختند.
بر اساس روايات شيعه ، همه ساله در روز عاشورا آن خون بر سنگ مى جوشيد و توجه بسيارى از مردم شام را به خود جلب كرده بود تا اينكه عبدالملك بن مروان اموى دستور انتقال منگ را از آن نقطه داد و از آن پس ‍ اثرى از آن ديده نشد.
بعدها سيف الدواله حمدانى شيعه ، بر مكان آن سنگ ، حجره و مسجدى ساخت و آن را مسجد النقطه ناميد. مشهد الحسين عليه السلام امروز در شهر حلب معروف و مورد زيارت اهالى و زائرين حضرت زينت عليه السلام كه از طريق تركيه و مرز زمينى به سوريه مى روند - قرار دارد.
محل مشهد الحسين عليه السلام اكنون به حى الانصارى مشهور و سمت پل هوايى است .تپه جوشن نيز به رغم اينكه خانه هاى متعددى بر فراز آن ساخته شده است ولى همچنان باقى است .مكان مشهد الحسين عليه السلام سمت راست خيابان اصلى و حدود پنجاه متر بالاتر از آن است كه صحن بزرگى داشته و بر ورودى ، نام اين مكان بر روى سنگى حجارى شده است و.
در انتهاى صحن و حياط در ديگرى است كه به داخل شبستان و محل اصلى مشهد مرتبط است ، بر در ورودى آن كتيبه اى به خط كوفى است كه بر آن نوشته شده است هذه مقام و مشهد الحسين عليه السلام و پايين آن نيز نام سيف الله همدانى مى رسيم كه در سازنده اين بنا به چشم مى خورد.پس از ورود؛به شبستان ديگرى مى رسيم كه در انتهاى آن ايوانى قرار دارد و كنار آن سنگى بر روى استوانه اى قرار داده شده و اين جا همان مكانى است كه سر مقدس امام حسين عليه السلام در آن روز بر آن گذاشته شده و قطره هايى از خون است ، ولى بر آن ريخته است . نويسنده كتاب حلب و التشيع مى نويسد سنگ مزبور به مشهد الطرح يعنى مشهد المحسن منتقل شده است .(182) در هر حال اين مكان بسيار مقدس و شريف بوده است و يادآور مظلوميت اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه وآله در تاريخ است در كنار اين ايوان ، مسجدى ساخته شده كه بناى آن نيز مشهد الحسين عليه السلام در سال 350 هجرى به وسيله سيف الدوله ساخته شده است .(183)

144- مسجد اموى دمشق در بستر تاريخ  
مسجد اموى يكى از شاهكارهاى درخشان تمدن و فرهنگ اسلامى است كه نه تنها قدمت و سابقه آن به دوران هزار و چهارصد ساله اسلامى محدود نمى شود بلكه ريشه و بنيانى ديرينه ، به بلنداى چهار هزار سال پيش معبد آتش پرستان بوده و خداى آنان يعنى آذر مورد پرستش قرار مى گرفت است .هنگاميكه قبيله حدد آرامى از شبه جزيره به سرزمين شام آمدند، حدود هزار سال ، اين مكان را معبد خود قرار دادند. اين بنا در طول چند قرن تسلط مصرى ها بر اين سرزمين ، به معبد خدايشان يعنى ، رامون و آمون تبديل شد. پس از چندى يونانيان با تصرف اين سرزمين در عصر هلنى آن را معبد خود قرار دادند و تا قرن اول ميلاد حضرت مسيح عليه السلام در اين مكان به عبادت خدايان خود مى نشستند.
پس از يونانيها، روميان با حضور و سلطه بر اين سرزمين ، اين معبد را توسعه داده و آن را به محل عبادت خداى خويش ژوپيتر تغيير دادند. با گسترش مسيحيت در جهان و به ويژه در شام ، قسمت كوچكى از معبد ژوپيتر به كنيسه تبديل گشت كه به نام قديس يوحنا يا مارى يوحنا
خوانده مى شد.
سرانجام در سال هفده هجرى با فتح دمشق به وسيله مسلمانان ، اين آتشكده و بتكده به مسجد و محل عبادت ذات بارى تعالى و خداى واحد گشت كه البته نيمى از آن بر اساس مصالحه اى كه صورت پذيرفته بود همچنان به صورت كليسا باقى ماند.
مساحت اوليه آن بر اساس آنچه كه ابن جبير نقل كرده است از شرق به غرب يعنى در طول ، دويست قدم (حدود 150 متر) و از سمت جنوب به شمالى يعنى در عرض 135 قدم حدود صد متر بوده و در مجموع به پانزده هزار متر مربع مى رسيده است .(184)
هنگاميكه دمشق به وسيله سپاه اسلام فتح شد، كليساى فراوانى در اين شهر بود كه بعضى از آنها طبق معاهده صلح در مقابل نيمى از كليساهاى اصلى شهر در دست مسيحيان ماند و مسلمانان نيمه مذكور را تبديل به مسجد كرده و در آن به نماز مى پرداختند كه بعدها جامع اموى به جاى آن ساخته شد. مسيحيان كه نسبت به دين جديد با بى اعتنائى مى نگريستند با ايجاد سر و صداى عمدى در مراسم خود از جمله صداى مهيب ناقوس به هنگام اقامه نماز جماعت ، خواندن سرودها به صداى بلند، نسبت به عبادت مسلمانان مزاحمت فراهم مى كردند.
وقتى معاوية بن ابى سفيان در شام ولايت و حكومت يافت ، تصميم به الحاق نيمه باقيمانده از كنيسه به مسجد نمود ولى مسيحيان نپذيرفتند؛ پس ‍ از وى عبدالملك بن مروان مال فراوانى به آنان داد تا اجازه دهند تا اين قسمت نيز به مسجد ملحق شود ولى ايشان نپذيرفتند؛تا اينكه وليد بن عبدالملك كه فردى شجاع و جسور بود مال فراوانى به مسيحيان داد و حتى گفت اگر نپذيريد كنيسه باب توما را كه با زور و اين قسمت را با صلح گرفتيم ، به جاى آن تخريب خواهيم كرد. (آن كليسا بزرگتر از كليساى داخل شهر يعنى مكان مسجد اموى بود) لذا مسيحيان راضى نشدند و وليد تهديد كرد اگر قبول نكنيد خود آن را تخريب مى كنم ، سپس كلنگ به دست گرفته و ديوار آن را خراب و سپس مسجد را بنا كرد.
بعضى گفته اند چند كليساى ديگر در داخل شهر به مسيحيان داد و آنان را راضى كرد.(185)
وليد بن عبدالملك كه علاقه فراوانى به سا ختن مساجد و ابنيه هاى مذهبى داشت براى تبديل اين كليسا به مسجد، ماليات هفت سال كشور خود را خرج آن كرد و گويند وقتى اسناد مخارج آن را بر هيجده شتر بار كردند و برى تصويب نزد خليفه بردند، وى بدون بررسى همه آنها را تصويب كرد و گفت اين چيزى است كه به راهت خدا داده ايم و رد مقابل آن چيزى نمى خواهيم .

145- خاطره مسجد ذناب  
در جريان جنگ احزاب كه در سال پنجم هجرت واقع شد، پيامبر صلى الله عليه وآله دستور حفر خندق را داد، آن حضرت با مديريت خاصى هر ده نفر را ماءمور حفر 40 ذراع حدود 200 متر كرد، و با توجه به اينكه سپاه سالم حدود سه هزار نفر بودند، تقريبا شش هزار متر از خندق را كنده شد، و اين همه كار در شش روز به انجام رسيد، جالب اينكه پيامبر صلى الله عليه وآله شخصا در كندن خندق شركت داشت ، مسلمانان روزها به حفر خندق مشغول بودند، و شبها به خانه هاى خود براى استراحت باز مى گشتند، ولى رسول خدا صلى الله عليه وآله روى يكى از تپه ها چادر زده بود و شبها نيز در همانجا كنار خندق مى ماند و به كار ادامه مى داد، از اين رو در همين محل چادر، به ياد اين خاطره ، مسجد ذناب ساخته شد. (186) واژه ذناب در لغت به معنى نخى است كه به اين نام موسوم شد، سپس مسجد را به جاى آن با پسوند ذناب خواندند.

146- مسجد قبا اولين مسجد مدينه  
مسجد قبا اولين مسجدى است كه توسط پيامبر عليه وآله و ياران آن حضرت در مدينه بنا شد.قرآن كريم به اين مسجد اشاره دارد آنجا كه مى فرمايد:
لمسجد اسس على التقوى من اول احق يوم احق ان تقوم فيه ...(187) نماز را در مسجدى كه از آغاز بر تقوى بناشده ، بجاى آور...
و رسول خدا صلى الله عليه وآله در فضيلت اين مسجد مى فرمايند:
من اتى مسجدى قبا فصلى فيه ركعتين رجع بعمرة (188)
كسى كه در مسجد من قبا، دو ركعت نماز بگذارد مانند آن است كه يك عمره به جاى آورده باشد.
پيامبر صلى الله عليه وآله قبل از تشريف به مدينه در مدت چند روزى كه در
محله قبا اقامت داشتند ، اين مسجد را بنا نمودند، ولى پس از تشرف به مدينه و ساختن مسجد النبى صلى الله عليه وآله معمولا روزهاى شنبه و دوشنبه به اين مسجد مى آمدند
. (189)
با توجه به اينكه بر اساس نقلهاى تاريخى ، پيامبر صلى الله عليه وآله يك فرسنگ فاصله ميان مدينه تا قبا را گاهى سواره و گاهى نيز پياده نيز مى پيموده اند روشن مى شود كه آن حضرت اهتمام خاصى نسبت به اين مسجد داشته اند.
ائمه هدى عليه السلام نيز همچون نبى اكرم صلى الله عليه وآله توجه خاصى نسبت به اين مسجد داشتند و ضمن اينكه خود در آن نماز مى گذارند، شيعيان خويش را بر رفتن به اين مسجد و نماز گذاران در آن تشويق و ترغيب مى فرموده اند.
عقبة بن خالد مى گويد:
سالت ابا عبدالله عليه السلام .انا ناتى المساجد التى حول المدينه فبايها ابدا؟فقال : ابدا بقبا فصل فيه و اكثر فانه اول مسجد صلى فيه رسول الله صلى الله عليه وآله فى هذه العرصة ... (190)
از امام صادق عليه السلام پرسيدم : وقتى كه قصد زيارت مساجد اطراف مدينه را دارم ، ابتدا به كدام مسجد بروم ؟امام صادق عليه السلام فرمودند: زيارت مساجد را با رفتن به مسجد قبا آغاز كن .و در آن زياد نماز بجاى آورد! اين مسجد اولين مسجد در اطراف مدينه است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در آن نماز گذارده است .

147- مسجد انشقاق القمر  
حادثه انشقاق القمر، يكى از حوادث بزرگ تاريخ اسلام و حيات رسول خدا صلى الله عليه وآله است كه منابع تاريخى به آن اشاره داشته اند. در سال نهم بعثت ، تعدادى از مشركان از جمله ابوجهل از پيامبر صلى الله عليه وآله خواستند تا براى اثبات نبوت خود اگر قادر است ماه را دو نيم كنم .در اين حال جبرئيل عليه السلام بر ايشان نازل شد و اجازه خداوند براى اين كار را ابلاغ كرد. آن حضرت نيز با انگشت سبابه به ماه اشاره كرد و ماه دو قسمت شد، نيمى بر كوه قعيقعان ديده شد. در اين حال جبرئيل عليه السلام بر ايشان نازل نبوت خود اگر قادر است ماه را دو نيم كند.در اين حال جبرئيل عليه السلام بر ايشان نازل شد و اجازه خداوند براى اين كار ابلاغ كرد. آن حضرت نيز با انگشت سبابه به ماه اشاره كرد و ماه دو قسمت شد، نيمى بر كوه ابوقبيس و نيمى بر كوه قعيقعان ديده شد.در اين حال رسول خدا صلى الله عليه وآله به سجده افتاده و شكر فرمود.(191)
بعدها به ياد اين حادثه ، بالاى كوه ابوقبيس و مشرف بر مسجدالحرام مسجدى ساخته و آن را انشقاق القمر ناميدند.در دوران سعودى قسمتهايى از اين كون كه نسبتا بزرگ و پشت مسجدالحرام ، سمت راست كوه صفا فرار داشت صاف و بر آن قصر دارالضيافه ساخته شد؛ لذا اين مسجد و چند اثر تاريخى ديگر دچار تخريب و ويرانى گشت . در بسيارى از منابع اهل سنت ذكر است كه خلفاى راشدين ، ساختن هر خانه اى كه بالاتر از مسجدالحرام و مرتفع تر از كعبه باشد را منع كرده و اگر خانه اى به اين گونه ساخته مى شد آن را بلافاصله تخريب مى كردند. فقها و علماى آن را مورد تقبيح و نكوهش قرار دادند (192) ولى جاى بسى شگفتى است حكام سعودى كه خود را از پيروان خلفاى راشدين مى دانند چگونه نسبت به سنت صحابه و نيز فتواى علماى اهل سنت ذكر است كه خلفاى راشدين ، ساختن هر خانه اى كه بالاتر از مسجدالحرام و مرتفع تر از كعبه باشد را منع كرده و اگر خانه اى به اين گونه ساخته مى شد آن را بلافاصله تخريب مى كردند.فقها و علماى اهل سنت نيز در كتب فقهى خود ساختن خانه اى مرتفع تر از كعبه در اطراف آن را مورد تقبيح و نكوهش قرار داده اند ولى جاى بسى شگفتى است حكام سعودى كه خود را از پيروان خلفاى راشدين مى دانند چگونه نسبت به سنت صحابه و نيز فتاواى علماى اهل سنت بى اعتنا هستند و قصر دارالضيافه را به قدرى بلند ساخته اند كه ناخودآگاه توجه بسيارى را به موازات كعبه به خود جلب مى كند! در هر حال عده اى اين مسجد را همان مسجد بلال دانسته اند كه بر فراز اين كوه قرار داشته و تخريب شده است ؛در حالى كه آنها دو مسجد مستقل بوده اند با اين تفاوت كه مسجد بلال حبشى نماى آن باز سازى شده بود كه هر دو در دهه گذشته تخريب شدند.

148- مسجد الجن  
قل اوحى الى انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرانا عجبا يهدى الى الرشد فامنا نشرك بربنا احدا
اى رسول ما بگو به من وحى رسيده است كه گروهى از جنيان آيات قرآن را شنيده و گفتند كه ما از قرآن آيات عجيبى مى شنويم ، اين قرآن خلق را به راه و صلاح هدايت مى كند بدين سبب ما به آن ايمان آورده و هرگز به خداى خود شرك نخواهيم ورزيد.
مسجد جن يكى از مساجد مهم و تاريخى مكه است كه خوشبختانه بر خلاف بسيارى از آثار تاريخى همچنان پابرجا مانده است .خداوند متعالى آيات سوره جن را در اين مكان بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل فرمود.آن حضرت در حال بازگشت از طائف پس از طى مسيرى طولانى با قلبى شكسته و نااميد در مكان اين مسجد كه به نخله معروف بود، كنار نخل خرمايى نشسته و نيمه شب به عبادت و تلاوت قرآن پرداختند. در اين حال هفت نفر از جنيان با شنيدن صداى قرآن متوقف شده و آيات آن را به گوش ‍ ساير جنيان رسانيدند؛ پيامبر صلى الله عليه وآله بعدها نيز چندين بار همراه عبدالله بن مسعود به اين مكان آمده است و آيات قرآن را بر جنيان مى خواندند.در شبى سوره جن بر پيامبر (ص ) صلى الله عليه نازل گرديد و خداوند آن حضرت را از اسلام جنبان خبر داد اين مكان در الحجون و دامنه شعب ابى دب قرار داشته بعدها به ياد آن حادثه بزرگ ، مسجدى ساخته و آن را مسجد جن ناميدند. اين مسجد حرس نيز ناميده اند كه در گذشته پاسداران مناطق مختلف مكه هنگام گشت شبانه در نزديكى مسجد جن با يكديگر ملاقات و پس از تبادل اطلاعات به محل ماموريت خود باز مى گشته اند. (193)
مسجد ياد شده اكنون در سه راهى حدود دويست متر فاصله دارد، قبلا نام مسجد جن بر آن ديده مى شده ولى متاسفانه حكومت آل سعود براى محو آثار اسلامى و عدم توجه زايران به اين اماكن ، نام اين مسجد و ساير مساجد تاريخى را برداشته و آنها را شماره بندى نموده است .

149 مسجد ذوقبلتين  
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در شانزدهم يا هفدهمين ماه از هجرت ، در ميان قبيله ((بنى سلمه )) و مسجد آنان به نماز ايستاده و به ويژه شبها از خداوند مى خواستند تا مسلمانان را از سرزنش يهود در پيروى از قبيله آنان يعنى بيت المقدس برهاند. رسول خدا صلى الله عليه وآله هرگاه به نماز مى ايستادند، منتظر بود تا خداوند دعاى ايشان را مستجاب كند.
به روايتى روز دوشنبه نيمه ماه رجب ، ميان نماز ظهر، آيات تغيير قبله بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد: قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة ترضاها فول وجهك شطر المسجد الحرام ،...
آن حضرت هنگام نزول اين آيات ، در حالى كه دو ركعت از نماز ظهر را اقامه فرموده بودند، به صورت نيم دايره اى برگشته و رو به سمت جنوب نمودند.
با اين چرخش 160 درجه اى ، مردان در مكان زنان يعنى صفوف عقب و زنان در مكان مردان يعنى در صفوف جلو واقع شدند و همراه رسول خدا صلى الله عليه وآله دو ركعت نماز باقى مانده را به سوى مسجد الحرام به صورت فرادى اقامه كردند. به سبب نزول اين آيات آن مسجد به ((ذوقبلتين )) مشهور گرديد.
خبر نزول آيات تغيير قبله كه باعث خشنودى مسلمانان شده بود سريعا به مسجد قبا و مسجد النبى صلى الله عليه وآله و ساير مساجد رسيد و مسلمانان نماز عصر خود را به سوى مسجد الحرام اقامه كردند. از اين رو تمامى مساجد مدينه در آن روز به دو قبله نماز خوانده شد. پس از آن ، محراب قبله هاى سمت بيت المقدس را بسته و به سوى جنوب ساختند. اين مسجد به سبب نزول آيات تغيير قبله و خوانده شدن يك نماز در يك زمان به دو قبله ، به ذوقبلتين مشهور شد. سرانجام تغيير قبله واكنشهاى زيادى بين منافقان و يهود به دنبال داشت . خداوند در آيه ديگرى گفته هاى يهود و منافقان از روى سفاهت ، نادانى و اغراض سوء خواند...
سيقول السفها من الناس .... (194)
مسجد ذوقبلتين در حرة سلع قرار دارد، شمال غربى مدينه و غرب مساجد سبعه (كوه سلع ) قرار دارد. اين مسجد در سابهاى 893 قمرى ، توسط شاهين جمالى ، شيخ خدام حرم پيامبر صلى الله عليه وآله مسقف و در دوران سيمانى عثمانى 950 هجرى قمرى .نيز مجددا تعمير و تجديد بنا شد.(195)
در سال 1370 قمرى نيز مناره اى در زاويه اى شمال شرقى صحن آن برپا و نماى مسجد به طور كلى بازسازى گرديد.به ياد آن حادثه مهم يعنى تغيير قبله داخل شبستان مسجد آيه 144 سوره بقره بر ديوار شمالى يعنى سمت چپ مدخل ورودى كنونى بوده كه قبلا سنگى به عنوان نشانه آن نصب كرده بودند. از آنجايى كه زير آن را مسح و لمس كرده و به آن تبرك مى جستند در سال 1398 قمرى آن سنگ را برداشته و آيات تغيير قبله بر ديوار شمالى نگاشته شد. مساحت مسجد اكنون 3920 متر مربع است كه دو گنبد بزرگ به قطر 8/7 متر و ارتفاع 8/18 متر نيز بر آن استوار است .

150- مسجد خيف  
يكى از مساجد بزرگ و با اهميت در منى ، مسجد خيف است خيف به زمينى گويند كه ميان دو كوهه بوده و يا از زمين مرتفع باشد؛(196) چون اين مسجد ميان دو كوه قرار دارد به آن خيف گفته اند.بر اساس گفته مورخان در اين مسجد هفتاد نبى از جمله حضرت موسى عليه السلام و عيسى عليه السلام نماز گذارده اند و به روايتى ديگر قبر هفتاد پيامبر از جمله حضرت آدم عليه السلام در آنجاست .(197)
پيامبر صلى الله عليه وآله در مواقع حج در اين مسجد حضور يافته و نماز مى گذارده اند.از جمله مجاهد نقل شده است كه هفتاد و پنج پيامبرى براى زيارت بيت الله آمده و همه در دارى از آن غفلت نكن .(198)
از سعد بن ابى وقاص
نقل شده است كه اگر من اهل مكه بودم جمعه اى نبود كه در مسجد خيف نماز نخوانم و براى من نماز در اين مسجد بهتر از اقامه نماز در مسجدالقصى است .
محل نماز رسول خدا صلى الله عليه وآله در اين مسجد، جلو مناره كنونى بوده و در دوران گذشته گنبدى بر آن قرار داده و محرابى ساخته بودند تا علامت خيمه و نمازگاه پيامبر صلى الله عليه وآله باشد.مكان مورد نظر را مسجد عيثومه (199) مى گفتند.در نوسازيهاى اخير اين مكان كمتر قابل تشخيص است . بعضى گفته اند آرامگاه حضرت آدم عليه السلام در اينجا است . مسجد خيف در گذشته از بزرگترين مساجد موجود در شبه جزيره و از مسجد الحرام نيز بزرگتر بوده است .
در سال 256 قمرى پس از آن كه به وسيله سيل تخريب شد، تعميراتى در آن صورت گرفت .رسول خدا صلى الله عليه وآله يكى از خطبه هاى مشهور خود در حجة الوداع را در اين مسجد قرائت فرمودند.

151- مسجد شجرة يا ذوالحليفه (آبار على عليه السلام للّه )  
اين مسجد را كه امروز به نامهاى شجرة ؛ذوالحليفه ؛ ابيار على مشهور است ، يكى از مساجد بسيار مهم خارج از مدينه بوده و به عنوان يكى از ميقاتها و مساجد احرام از اهميت بسزايى برخوردار است . وجه تسميه آن به نامهاى فوق چنين است :
الف - شجره :از آن جهت آن را شجره خوانند كه پيامبر اكرم (ص )
در اين مكان ، كنار درختى به نام سمره فرمود فرو آمده و احرام بستند.(200)
ب - احرام : به سبب آن كه حاجيان براى تشرف به حج در اين مسجدالحرام مى بندند، به مسجدالحرام معروف گرديده است .
ج - ذوالحليفه : حليفه نام آبى بين چشم بن بكر از هوازن و بنى خفاجه العقلين بوده كه رسول خدا صلى الله عليه وآله دوست داشته اند براى بستن احرام كنار درختى در اين محل فرو آيند.(201)
د- ابيار على عليه السلام : از آن جهت عامه مردم در سالهاى متمادى آن را ابيار على عليه السلام گفته اند كه حضرت على عليه السلام براى آبيارى نخلستانها، چاه هاى فراوانى در اين منطقه حفر كرده و ابيار نيز اسم جمع بئر يعنى چاه است .فيروز آبادى كه در قرن هشتم آن را توصيف كرده مى گويند: اين مسجد جز به نام ابيار على عليه السلام شناخته نيست . (202)
رسول خدا صلى الله عليه وآله پس از اقامه دو ركعت نماز در اين مكان احرام بسته و مى فرمودند:
لبيك اللهم لبيك ، لبيك لا شريك لك لبيك ، ان الحمد و النعمة لك و الملك ، لا شريك لك لبيك .
ابن زباله روايت كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله نخستين بار، هنگام انجام حج ، زير درختى در اين مكان فرود آمده اند كه در سالهاى بعد در آن محل مسجدى ساخته اند شد. آن حضرت در آن مسجد به سمت ستون وسط نماز مى خوانده اند. (203)
پيامبر صلى الله عليه وآله سه بار در اين مكان محرم شده اند.1- هنگام صلح حديبيه (سال ششم هجرى )، 2- عمره ناشده (سال هفتم هجرى )، 3- حجة الوداع (سال دهم هجرى ).(204)زين الدين الاستدار در سال 961 قمرى بناى مسجدى را بازسازى و اطراف آن ديوار بزرگ كشيد كه تا پايان دوره عثمانى همچنان پا بر جا بود. وى ماءذنه گوشه شمال غربى آن را نيز بازسازى كرد. به سبب اين كه مكان محراب اصلى مشخص نبود، محراب ديگرى در وسط ديوار قبله قرار داد كه شايد مكان اصلى محراب باشد.وى پله هايى در سه جهت براى مسجد ساخت تا از ورود چهارپايان به داخل جلوگيرى شود.
طول اين مسجد از جنوب از جنوب تا شمال 52 ذراع (65/25 متر) و از شرق به غرب نيز به همين مقدار بوده است . (205)در دوران سعودى به طرز بسيارى زيبايى بازسازى شده و مساحت آن به 88000 متر مربع رسيده است .

152- مسجد حمزه سيد الشداء عليه السلام  
اين مسجد كه مدفن اوليه حمزه (ع ) و عبدالله بن جحش بوده ، بر اثر سيلى در دوران مروان تخريب شد و به گفته رفعت پاشا، جنازه حمزه (ع ) را به مكان كنونى كه به مزار شهداى احد معروف منتقل ساختند. سال 570 قمرى مادر خليفه الناصر عباسى ، بر محل كنونى قبر حمزه عليه السلام مسجدى ساخت .اين مسجد داراى گنبد و درى آهنين بوده و قبر عموى رسول خدا صلى الله عليه وآله در درون ضريح و پوششى داشته است .در سال 893 قمرى سلطان اشرف قايتباى آن مسجد را توسعه داد چاهى كنار آن حفر كرد. در دوران عثمانى نيز بناى آن به طور زيبايى ترميم و تجديد بنا گرديد.(206)
در دوران حكومت سعودى بنابر آنچه كه يكى از مؤ لفان وابسته به حكومت سعودى ذكر مى كند، چون زايران ديوارهاى اين مسجد را مسح و لمس ‍ نموده و هدايا نذورات مى دادند، لذا مسؤ ولان امر، آن را خراب و سپس ‍ مسجد ديگرى در اطراف آن بنا كردند. چون قبور شهدا مشكوف شد و نياز به حفظ آن بود، در سال 1383 قمرى ديوارى بر گرد آن قبور كشيده و آن را محصور ساختند. (207)
مسجدى كه اكنون در سمت مغرب مزار شهداى احد قرار داشته و به نامهاى مسجد احد، على عليه السلام معروف است ، همان است كه به جاى مسجد ياد شده ساخته شده است .

153- مسجد شمس يا رد الشمس  
اين بر تپه مرتفعى در شرق مسجد قبا واقع و چون نور خورشيد در اولين زمان طلوع به اين مسجد مى تابد نام شمس برخود گرفته است .بعضى آن را با مسجد فضيخ اشتباه گرفته اند در حالى كه مسجد فضيخ در عواملى است و اين مسجد مابين قبا و عوالى است .(208)اما بر اساس آنچه كه شيعه معتقد است اين مسجد مكان بازگشتن خورشيد براى اقامه نماز عصر حضرت على عليه السلام بوده يعنى حادثه رد الشمس در اين مكان رخ داده است
گويند: رسول خدا صلى الله عليه وآله در اين مكان بر زانوى على عليه السلام به خواب رفتند؛ هنگاميكه بيدار شدند، خورشيد غروب كرده بود.آن حضرت على عليه السلام گفتند: آيا نماز عصر خوانده اى ؟على على عليه السلام گفت : خير.پيامبر صلى الله عليه وآله دست به دعا برداشته و فرمودند: خدايا! اگر على در طاعت تو و رسول تو است خورشيد را بر او بازگردان
اسماء گويد: من ديدم كه خورشيد پس از غروب كردن بر كوه ها و زمين نور افشانى كرد و على عليه السلام نماز عصر را به جا آورد.بعضى نيز گفته اند اين اتفاق در خيبر رخ داده است .(209)

154- مسجد الاجابه مباهله  
امام مسلم در صحيح از عامر بن سعد روايت كرده است : رسول خدا صلى الله عليه وآله روزى به مسجد بنى معاويه وارد و پس از اقامه نماز به دعا پرداختند، دعاى آن حضرت بسيار طولانى شد. پس از پايان دعا، در پاسخ به سؤ ال ما در مورد طولانى شدن دعا فرمودند: از خداوند سه چيز خواستم كه دو خواسته را به من عطا فرمود و يكى را منع كرد.اين مسجد به سبب اجابت دعاى رسول خدا صلى الله عليه وآله به اجابة معروف شد.(210)
پيامبر صلى الله عليه وآله در همين مكان براى مباهله با مسيحيان نجران و به منظور روشن ساختن حقانيت خود و دين اسلام ، همراه اهل بيت يعنى على عليه السلام و فاطمه عليها السلام ، حسن عليه السلام ، و حسين عليه السلام حضور يافتند.در اين حادثه مهم و تاريخى ، مسيحيان نجران با مشاهده آثار روحانى و معنوى و چهره مصمم و صادقانه اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه وآله حاضر به مباهله نشده و به پرداخت جزيه تن دادند.(211) بديهى بود كه براى اين عده ، بر حق بودن پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از اين رو مسلم شد كه اگر كسى نسبت به ادعاى خود شك داشته باشد هيچگاه بهترين و نزديكترين عزيزان خود را به معرض خطر نمى اندازند زيرا يك در مباهله ، دو طرف به يكديگر نفرين كرده و از خداوند نابودى ناحق را طلب مى كنند؛از اين رو مسيحيان كه در ادعاى خود نيز سست بودند ترسيده و تسليم شدند. موقعيت كنونى اين مسجد در سمت راست شارع ستين ملك فيصل كنونى قرار دارد اين خيابان در مجاورت ضلع شمالى شرقى بقيع است فندق الدخيل در سمت راست و مستشفى الولاده و الاطفال نيز در سمت چپ آن خيابان واقع بوده و مسجد در دوران عثمانى مورد ترميم و بازسازى قرار گرفت طول آن از مغرب به مشرق 25 ذراع ((12/33متر) و عرض آن بيست ذراع (85/9 متر) بود.امروز بر مساحت آن چيزى افزود نشده ولى بناى آن تجديد گشته است .

155- مساجد سبعه يا سته  
در شوال سال پنجم هجرى ، مشركان با همكارى يهود و با تلاش گسترده خود تمامى طوايف و قبايل موجود در شبه جزيره را عليه اسلام و مسلمانان بسيج كردند.آنان در نظر داشتند تا با يك هجوم همه جانبه ، مدينه را تسخير و اساس اسلام را براى هميشه براندازند؛ لذا تمامى گروهها، احزاب و قبايل را براى محاصره مدينه به حركت درآوردند. از آن جايى كه در اين جنگ ، تمامى احزاب و قبايل حضور داشتند آن را غزوه احزاب ناميدند.در اين ميان مسلمانان به پيشنهاد سلمان فارسى و موافقت پيامبر صلى الله عليه وآله به حفر خندق در اطراف مدينه پرداختند و از اين طريق سپاه مشركان را زمين گير كردند. به سبب اين تاكتيك ، نبرد ياد شده به جنگ خندق نيز مشهور گرديد محاصره شهر نتيجه اى جز از دست دادن بزرگان و پهلوانان سپاه شرك - از جمله عمروبن عبدود كه توسط على عليه السلام كشته شد - به دنبال نداشت و كفار پس از عدم دستيابى به اهداف خود ناچارا به مكه بازگشت .(212)
منطقه اين نبرد، مقابل كوه سلع در شمال غربى مدينه قرار داشت .مسير خندق نيز از نزديكى نيز از نزديكى مسجد ذوقبلتين در غرب آغاز و به صورت نيم دايره اى با عبور از كوه سلع تا مسجد عبير در نزديكى مسجد الاجابه كنونى امتداد مى يافت .به اين صورت نيمى از مدينه از مدينه در محاصره خندق درآمد و كوه سلع نيز محل استقرار و جان پناه سپاهيان اسلام گرديد.پيامبر صلى الله عليه وآله پرچمى بر فراز كوه سلع در پشت سپاه اسلام قرار گرفت .(213)
فرماندهان و بزرگان سپاه در چند نقطه و دامنه اين كوه سنگرها نماز مى گذارند.بعدها به ياد جانفشانيهاى اين عده ، مساجدى در آنجا ساختند كه به نام آن صحابه معروف شد. موقعيت اصلى مساجد مورد نظر، صرف نظر از تغييرات مختصرى در فضاهاى مجاور، همچنان ، محفوظ مانده است .شايان گفتن است در تعداد آنها اختلاف است ؛ بعضى گفته اند يكى از مساجد تخريب شده و بعضى نيز مسجد ذوقبلتين را هفتمين آنها مى دانند.در حال حاضر شش مسجد در اين منطقه پابرخاست كه اسامى آن به اين شرح است :
1- مسجد فتح ، 2- مسجد على ابن ابيطالب ، 3- مسجد سليمان فارسى ، 4- مسجد ابوبكر بن ابى قحانه ، 5- مسجد عمر بن خطاب ، 6- مسجد فاطمه عليها السلام ، 7- مسجد ذوقبلتين .

156- مسجد الكبش يا النحر  
هنگامى كه ابراهيم مامور شد تا اسماعيل را در راه خدا قربانى كند، خداوند پس از سر بلندى او در اين آزمايش بزرگ ، به جاى فرزند دلبند او، قوچ يا كبشى را هبوط داد. گويند قوچ مذكور در اين مكان ظاهر و سپس ‍ قربانى شد. به همين مناسبت مسجدى ساختند كه به مسجد الكبش يا مسجد النحر معروف شد. (214)
ابوالوليد از ابن عباس روايت مى كند كه صخره اى كه در منى بر دامنه كوه ثبير است همان جايى بوده كه ابراهيم عليه السلام قوچ را بر آن قربانى كرد. ابن جبير نيز گويد اثر پاهاى كوچكى بر صخره نمايان است كه گويند جاى پاى آن قوچ است .(215) اين صخره نيز در دوران سعودى به علت ازدحام بيش از حد مردم براى مسح و لمس كردن و زيارت آن تخريب شد .
سازنده مسجد ياد شده را لبابه دختر على بن عبدالله بن عباس ذكر كرده اند.(216) مكان دقيق آن بين جمره اولى و جمره وسطى
(در شمال جمره عقبى در دامنه كوه ثبير) واقع بوده (217) آن در جريان احداث پل هوايى جمرات ثلاثه در دوران سعودى تخريب شده است .

157- مسجد الصفائح  
صفائح نام كوهى در منى كه در دامنه آن مسجدى به نام الصفائح ساخته شده است .اين مسجد در جنوب مسجد خيف قرار دارد و گويند سوره مرسات در اين مكان بر پيامبر نازل شده است .در كنار و دامنه اين كوه ، غارى به اندازه سر يك انسان بوده كه پيامبر صلى الله عليه وآله سر خود را در آن قرار مى دادند تا از آفتاب مصون بمانند.بعدها اين غار علت نزول سوره مرسلات به غار مرسلات معروف شد. صاحب مرآة الحرمين اين مسجد و غار را مشاهده كرده كه در سيصد مترى جاده قرار داشت است .(218) به گفته ابن جبير مردم سر خود را در داخل اين شكاف گذاشته و به آن تبرك مى جسته اند (219) كه به اين امر با عقايد وهابيت سازگار نيست .