شما ملاحظه بكنيد همين دو دوره اى كه همه مان ديده ايم منتها
من زيادترش را ديده ام و شما كمترش را، در دوره سابق و اين
دوره اگر يك مشكلى پيدا مى شد براى دولت سابق و شاه و وزير و
دبير و همه و همگى فرياد مى زدند، مشكل حاصل شده ، مردم چه مى
كردند، آن كه مى توانست مى گفت خدا كند زيادتر بشود و اگر مى
توانست كمك مى كرد براى زياد شدن مشكل ، آن هم كه نمى توانست ،
بى تفاوت بود، كار نداشت به اين كارها، خوب جهنم كه براى تو
مشكل پيدا شده ، بهتر. شماها يادتان نيست وقتى كه اين سه مملكت
هجوم كردند و ايران را گرفتند من يادم هست و قم بودم ، همه چيز
مردم در خطر بود سه تا لشگر دشمن وارد شده بود، همه چيزشان در
خطر بود، لكن آن روزى كه صدا در آمد كه رضا شاه را بيرونش
كردند، مردم راحت شدند، مردم دعا كردند ، به هم شايد تبريك مى
گفتند. و من به اين دومى چيز كردم كه كارى نكن كه وقتى رفتى ،
مردم شادى كنند چنانچه با پدرت كردند، اين را ديگر خود شما
ديديد، من نبودم اينجا كه وقتى ايشان رفت مردم چه كردند،
خيابان ها را چراغانى كردند علاوه بر اينكه كمك نمى كردند
اينطور بودند براى اينكه جبهه را يك جبهه مقابل قرار داده بود،
مساءله ملت اصلا مطرح نبود پيش اينها، هيچ كارى به ملت اينها
نداشتند. اينها براى سركوبى ملت هر چه مى توانستند قوايشان را
صرف سركوبى ملت مى كردند، وقتى سركوبى ملت در راءس مقاصدشان
بود، خوب ، ديگر نبايد توقع داشته باشند كه ملت با آنها چه مى
كنند.
در اين حكومت دوم كه باز تمام اسلامى نيست ،
باز يك نسيمى از اسلام است ، يك نسيم جزئى از اسلام در ايران
آمده است ، شما ديديد كه وقتى قضيه كردستان پيش آمد چه كردند
مردم از همه اطراف ، نه نظامى تنها و نه پاسداران تنها با
اقشار مردم ، مردم كوچه و بازار، زن ها از اينجا آمده اند كه
شما اجازه بدهيد ما برويم كردستان ، گفتم نه ، لازم نيست ، شما
برويد و اگر چنانچه آن وقت جلو گرفته نشده بود براى اينكه خوب
، خيلى آنجا شلوغ نشود، شايد آنجا بسيار مى رفتند براى كمك
كردن ، منتها احتياج پيدا نشد، بحمدالله خود ارتش و پاسدارها
حل كردند. اين براى چه بود؟ براى اينكه حالا مردم مى بينند كه
اين حكومتشان نمى خواهد آزارشان بكند، نمى خواهد اذيتشان بكند،
بيخودى كسى را نمى گيرد، خودش هم مى آيد
توى مردم ، نخست وزيرتان هم مى آيد توى مردم
و راه مى رود و توى همين شلوغى ها مى آيد و مردم هم به او تنه
مى زنند براى اينكه آن هم يكى از افراد است ديگر و مردم
پشتيبانش هستند و آن روزى كه برايش و براى مملكت يك مشكلى پيدا
بشود، مردم از خودشان مى دانند، نمى گويند كه منافع ما را آنها
مى برند، خوب خودشان هم جلو بگيرند، مى گويند منافع مال خودمان
است ، خودمان هم بايد حفاظت كنيم . براى ارتش و تمام قواى
انتظاميه ، اين بايد يك عبرت باشد، آن دو قطب را مطالعه كنند و
عبرت بگيرند كه آنطور وقتى عمل مى شد مردم با آنها آنطور بودند
كارشكنى مى كردند، در اين قطب مردم موافقند، همراهى مى كنند.