پندهای پیامبر اکرم (ص) به ابوذر غفاری

خيرالله سليم زاده‏

- ۳ -


100 – محبوبترین بندگان نزد خدای بزرگ.

يا اباذر: يقول الله تبارك و تعالى: ان احب العباد الى المتحابون بحلالى‏ (12) (من اجلى) المتعلقة قلوبهم بالمساجد و المستغفرون بالاسحار اولئك اذا اردت باهل الارض عقوبة ذكرتهم فصرفت العقوبة عنهم.

اى ابوذر: خداى بزرگ و بلند مرتبه مى‏فرمايد كه محبوب‏ترين بندگان پيش من كسانى هستند كه (با حلال من) از جهت من (بخاطر من) با يكديگر محبت و دوستى مى‏نمايند و دلهاى آنان با مساجد پيوند دارد و در سحرگاهان به استغفار مى‏پردازند، آنان كسانى هستند كه اگر بخواهم به اهل زمين عقوبتى متوجه سازم به خاطر آنان عقوبت را از آنان باز ميدارم.

101 – نشستن در مسجد، بی فایده است مگر در سه حال.

يا اباذر: كل جلوس فى المسجد لغو الا ثلاثة: قراءة مصل. او ذكر الله، او سائل عن علم.

اى ابوذر: هر گونه نشستن در مسجد لغو و بى‏فايده است مگر در سه حال: يا در حال نماز مشغول قرائت قرآن باشد، يا به ياد خدا ذكر بگويد، يا به آموختن دانش (دين) اشتغال ورزد و بپرسد.

102 – برای مقرون گشتن عمل به تقوی، بیشتر از اصل آن عمل اهتمام کن.

يا اباذر: كن بالعمل بالتقوى اشد اهتماماً منك بالعمل فانه لايقل عمل بالتقوى و كيف يقل عمل يتقبل؟! يقول الله عزوجل (((انما يتقبل الله من المتقين))).

اى ابوذر: براى مقرون گشتن عمل به تقوى بيشتر از اصل آن عمل اهتمام كن زيرا عمل با تقوى كم نيست، چگونه عملى كه مورد قبول درگاه خدا باشد كم شمرده مى‏شود، خداى عزوجل مى‏فرمايد: (((عمل را پروردگار از پرهيزكاران فقط، مى‏پذيرد.)))

103 – مرد از پرهیزکاران به شمار نمی آید تا خود را ...

يا اباذر: لايكون الرجل من المتقين حتى تحاسب نفسه اشد من محاسبة الشريك شريكة، فيعلم من اين مطعمه و من اين مشربه و من اين ملبسه؟ امن حل ذلك ام من حرام. يا اباذر: من لم يبال من اين اكتسب المال لم يبال الله عزوجل من اين ادخله النار.

اى ابوذر: مرد از پرهيزكاران به شمار نمى‏آيد تا خود را، سخت‏تر از محاسبه شخص درباره شريك خود مورد محاسبه قرار دهد پس بايد بداند خوراكش و آنچه مى‏نوشد و آنچه مى‏پوشد و از چه راهى تهيه شده است، از حلال است يا از حرام. اى ابوذر: هر آنكس كه ملاحظه نمى‏كند كه كسب مال او از كجاست (و از حرام پروا نداشته باشد)، خدا نيز درباره وى ملاحظه نمى‏نمايد كه از كجا او را به آتش وارد سازد.

104 – هر کس دوست دارد گرامی ترین مردم باشد پس باید از خدا بترسد.

يا اباذر: من سره ان يكون اكرم الناس فليتق الله عزوجل.

اى ابوذر: هر كس دوست مى‏دارد گرامى‏ترين مردم (در نزد خدا) باشد پس بايد از خداى عزوجل بترسد. (و تقواى او را رعايت كند)

105 – محبوبترین پیش خدای کسی است که بیشتر به یاد او باشد.

يا اباذر: ان احبكم الى الله جل ثناؤه اكثركم ذكراً له، و اكرمكم عندالله اتقاكم له، و انجاكم من عذاب الله اشدكم له خوفاً.

اى ابوذر: محبوب‏ترين پيش خداى جل ثنائه كسى است كه بيشتر به ياد او باشد و عزيز و گرامى‏ترين شما پيش خدا پرهيزكارترين شماست براى او، و نجات يابنده‏ترين شما از عذاب خدا كسى است كه بيشتر از او بترسد.

106 – پرهیزکاران کسانی هستند که ...

يا اباذر: ان المتقين الذين يتقون الله عزوجل من الشى‏ء الذى لايتقى منه، خوفاً من الدخول فى الشبهة.

اى ابوذر: پرهيزكاران كسانى هستند كه از چيزى كه از آن پرهيز لازم نيست (و حلال است) اجتناب مى‏كنند از ترس آنكه مبادا در شبهه داخل شوند.

107 – هر کس که در اطاعت خدای عزوجل باشد ذکر خدا کرده.

يا اباذر: من اطاع الله عزوجل فقد ذكر الله و ان قلت صلاته و صيامه و تلاوته للقرآن.

اى ابوذر: هر كس كه در اطاعت خداى عزوجل باشد ذكر خدا كرده (حقيقتاً خدا را ياد كرده است) گرچه نماز و روزه (مستحبى)اش اندك باشد و كمتر قرآن بخواند.

108 – ریشه دین پرهیزگاری از حرام و گناه است.

يا اباذر: اصل الدين الورع و راسه الطاعة.

اى ابوذر: ريشه دين پرهيزكارى از حرام و گناه است و سر دين طاعت خداست.

109 – پرهیزکار و با ورع باش تا عابدترین مردم باشی.

يا اباذر: كن و رعاً تكن اعبدالناس و خير دينكم الورع.

اى ابوذر: پرهيزكار و با ورع باش تا عابدترين مردم باشى و بهترين بخش دين شما پرهيزكارى و با ورع بودن است.

110 – فضیلت علم از فضیلت عبادت بهتر است.

يا اباذر: فضل العلم خير من فضل العبادة و اعلم انكم لو صليتم حتى تكونوا كالحنايا و صمتم حتى تكونوا كالاوتار ما ينفعكم ذالك الا بورع.

اى ابوذر: فضيلت علم از فضيلت عبادت بهتر است و بدان كه شماها اگر آنقدر به نماز بايستيد كه مانند كمان خميده شويد و آنقدر روزه بگيريد كه مانند زه كمان لاغر شويد به شما سودى نمى‏رسد جز با پرهيزكارى و ورع.

111 – پرهیزکاران.

يا اباذر: ان اهل الورع و الزهد فى الدنيا هم اولياء الله حقاً.

اى ابوذر: آنان كه اهل پرهيزكارى (ورع) و زهد در دنيا هستند حقاً اولياء خدا هستند.

112 – هر کس در روز قیامت سه چیز همراه نداشته باشد زیانکار است.

يا اباذر: من لم يات يوم القيامة بثلاث فقد خسر.

قلت: و ما الثلاث؟ فداك ابى و امى.

قال: ورع يحجزه عما حرم الله عزوجل عليه و حلم يرد به جهل السفهاء و خلق يدارى به الناس.

اى ابوذر: هر كس در روز قيامت سه چيز همراه نداشته باشد زيانكار است.

گفتم: پدر و مادرم فداى تو باد آن سه چيز چيست؟ فرمود: ورعى كه او را از محرمات خداى عزوجل بازدارد، و حلم (بردبارى) كه با آن با نادانى (بى‏خردان) سفيهان مقابله نمايد، و خلق (نيكو) كه با آن مردم مدارا نمايد.

113 – اگر می خواهی نیرومندترین مردم باشی پس بر خدا توکل کن.

يا اباذر: ان سرك ان تكون اقوى الناس فتوكل على الله و ان سرك ان تكون اكرم الناس فاتق الله و ان سرك ان تكون اغنى الناس فكن بما فى يدالله عزوجل او ثق منك فى يديك.

اى ابوذر: اگر مى‏خواهى نيرومندترين مردم باشى پس بر خدا توكل كن و اگر مى‏خواهى (در نزد خدا) عزيزترين مردم باشى پس از خدا بترس و از نافرمانيش بپرهيز و اگر مى‏خواهى بى‏نيازترين مردم باشى پس به آنچه پيش خداى عزوجل است مطمئن باش نسبت به آنچه در دو دست خودت مى‏باشد.

114 – اگر تمام مردم به این آیه رفتار و عمل می کردند ...

يا اباذر: لو ان الناس كلهم اخذوا بهذه الاية لكفتهم: (((و من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحسب و من يتوكل على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شى‏ء قدراً.))) (13)

اى ابوذر: اگر تمام مردم به اين آيه رفتار و عمل مى‏كردند همه را كفايت مى‏كرد: و من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب... يعنى هر كس از معصيت خدا بپرهيزد خدا براى او گشايشى قرار ميدهد و از راهى كه گمان ندارد به او روزى مى‏بخشد و هركس بر خدا توكل كند (و عاقبت كارهاى خود را به او واگذار كند) از جهت كفايت مهمات او را بس خواهد بود، به درستى كه خدا امر خود را به وجه كامل به انجام مى‏رساند، محققاً خدا براى هر چيز (بر طبق مصلحت) اندازه و قدرى معين فرموده است.)))

115 – ترجیح خواسته خدا بر خواسته خود.

يا اباذر: يقول الله جل ثناؤه و عزتى و جلالى لايوثر عبدى هواى على هواه الا جعلت غناه فى نفسه و همومه فى اخرته و ضمنت السموات و الارض رزقه و كففت عليه ضعيته و كنت له من وراء تجارة كل تاجر.

اى ابوذر: خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد به عزت و جلالم سوگند، بنده من خواسته مرا به خواسته خود نمى‏دارد مگر اينكه من او را در مكنون جانش بى‏نياز مى‏سازم (بى‏نيازيش را در باطنش قرار مى‏دهم) و چنان مى‏كنم كه انديشه‏ها و هم او مصروف امور اخروى او گردد و آسمان‏ها و زمينها را ضامن روزى او مى‏گردانم و درآمد و حرفه او را نگهدارى مى‏كنم و من براى او خواهم بود فراسو و برتر از تجارت هر بازرگانى.

116 – روزی.

يا اباذر: لو ان ابن آدم فرّ من رزقه كما يفر من الموت لادركه رزقه كما يدركه الموت.

اى ابوذر: اگر فرزند آدم از روزى خود بگريزد همانطورى كه از مرگ مى‏گريزد، روزى او بوى خواهد رسيد چنانچه مرگ او را در مى‏يابد.

117 – حرمت خدا را نگهدار تا تو را حفظ کند.

يا اباذر: الا اعلمك كلمات ينفعك الله عزوجل بهن؟

قلت: بلى يا رسول الله (صلى الله عليه و آله)

قال: احفظ الله يحفظك، احفظ الله تجده امامك، تعرف الى الله فى الرخاء يعرفك فى الشدة و اذا سالت فاسال الله عزوجل و اذا استعنت فاستعن بالله، فقد جرى القلم بما هو كائن الى يوم القيامة، فلو ان الخلق كلهم جهدوا ان ينفعوك بشى‏ء لم يكتب لك، ما قدروا عليه و او جهدوا ان يضروك بشى‏ء لم يكتبه الله عليك، ما قدروا عليه، فان استطعت ان تعمل لله عزوجل بالرضا و اليقين فافعل و ان لم تستطع فان فى الصبر على ما تكره خيراً كثيراً و ان النصر مع الصبر و الفرج مع الكرب و ان مع العسر يسراً.

اى ابوذر: آيا نياموزم به تو سخنانى كه خداى عزوجل تو را بدان سود بخشد؟ عرض كردم: بلى يا رسول الله (صلى الله عليه و آله)

فرمود: (حرمت) خدا را (در زندگى) نگهدار تا تو را حفظ كرده، (حرمت و عظمت) خدا را نگهدار تا او را پيش روى خود يابى، خويشتن را در حال فراخى با خدا آشنا ساز تا تو را در حال تنگدستى و شدت بشناسد، هرگاه خواستى سؤال كنى، پس از خداى عزوجل سؤال كن و هرگاه از كسى خواستى يارى جويى، پس به تحقيق كه قلم بر آنچه تا روز قيامت خواهد شد جارى شده است، در نتيجه اگر تمام مردم بكوشند كه سودى به تو برسانند كه بر تو نوشته نشده است بر آن توانا نخواهند بود و همينطور اگر مردم بكوشند كه ضررى به تو برسانند كه خدا بر تو ننوشته است بر آن توانا نخواهند بود، پس اگر توانستى كه براى خدا كارى با رضا و يقين بكنى، بكن و اگر نتوانى پس صبر داشته باش زيرا كه بر صبر و شكيبايى در تحمل آنچه از آن كراهت دارى خير فراوان مرتب است، و همانا پيروزى توأم با شكيبايى است و فرج و گشايش توأم با غم و اندوه است و به درستى كه با هر دشواريى آسانى توأم است.

118 – خود را به آنچه خدا تو را به آن غنی ساخته غنی دان.

يا اباذر: استغن بغنى الله يغنك الله.

فقلت: و ما هو يا رسول الله؟

قال: غداء يوم و عشاء ليلة، فمن قنع بما رزقه الله فهو اغنى الناس.

اى ابوذر: خود را به آنچه خدا تو را به آن غنى ساخته غنى دان (و خودت را محتاج ديگران مگردان) تا خدا تو را بى‏نياز گرداند.

گفتم: چيست آن يا رسول الله؟

فرمود: غذاى صبحانه يك روز و شام يك شب، پس هر كس به آنچه خدا به او روزى عطا فرموده است قناعت ورزد (راضى باشد و اظهار احتياج نزد مردم نكند) او غنى‏ترين مردم است.

119 – سخن دانشمند حکیم را ...

يا اباذر: ان الله عزوجل يقول: انى لست كلام الحكيم اتقبل، و لكن همّه و هواه، فان كان همّه و هواه فيما احب و ارضى جعلت صمته حمداً لى و ذكراً (و وقاراً) و ان لم يتكلم.

اى ابوذر: خداى عزوجل مى‏فرمايد: سخن دانشمند حكيم را كه بر زبان مى‏راند (و در دلش غير آن است) نمى‏پذيرم بلكه آن را مى‏پذيرم كه در دل دارد و آن مقصود و هدف اوست، اگر اراده و قصد او مصروف آنچه مى‏خواهم و بدان رضايت دارم گردد، سكوت او را ستايش خود و ذكر (و وقار) گردانيده و به جاى حمد و ثنا مى‏پذيرم اگر چه سخن نگويد.

120 – خدای تبارک و تعالی به چهره های شما ...

يا اباذر: ان الله تبارك و تعالى لاينظر الى صورتكم و لا الى اموالكم و (اقوالكم) و لكن ينظر الى قلوبكم و اعمالكم.

يا اباذر: التقوى هيهنا و اشار الى صدره.

اى ابوذر: خداى تبارك و تعالى به چهره‏هاى شما يا به دارايى شما (و گفته‏هاى شما) نمى‏نگرد بلكه به دلها و اعمال شما مى‏نگرد، آنگاه اشاره به سينه خويش فرمود: و گفت اى ابوذر تقوا اينجا، جايگزين مى‏گردد.

121 – چهار چیز است که کسی جز انسان با ایمان به آنها نمی رسد.

يا اباذر: اربع لايصيبهن الا مؤمن الصمت و هو اول العبادة و التواضع لله سبحانه و ذكر الله تعالى على كل حال و قله الشى‏ء يعنى قلة المال.

اى ابوذر: چهار چيز است كه كسى جز انسان باايمان به آنها نمى‏رسد (1) سكوت (با معنا) و آن اول (درجه) عبادت و بندگى است، (2) تواضع (براى يا) به خاطر خداوند سبحان، (3) ياد خداوند متعال كردن در همه حالات (4) و كم چيزى يعنى كمى مال. (زيرا شخص باايمان نه تنها از مال حرام بايد اجتناب كند و از مال و چيز متشبه به حرام هم احتياط و اجتناب مى‏نمايد و لذا غالباً كم مال است.)

122 – قصد کار نیک کن اگر چه انجام ندهی.

يا اباذر: هم بالحسنة و ان لم تعملها لكيلا تكتب من الغافلين.

اى ابوذر: قصد كار نيك كن اگر چه انجام ندهى تا از غافلان شمرده نگردى.

123 – هر کسی که ...

يا اباذر: من ملك ما بين فخذيه و ما بين لحبيبه دخل الجنة. قلت يا رسول الله (صلى الله عليه و آله) انا لنؤاخذ بما تنطق به الستنا؟

قال: يا اباذر: و هل يكب الناس على مناخرهم فى النار الا حصائد السنتهم؟ انك لاتزال سالماً ما سكت فان تكلمت كتب لك او عليك.

اى ابوذر: هر كس مابين دوران خود (يعنى عورت) و مابين دو فك خود (يعنى دهان و زبان را از گناه) حفاظت كند داخل بهشت گردد.

گفتم: يا رسول الله ما بر آنچه با زبانمان مى‏گوييم آيا حتماً مورد مؤاخذه قرار مى‏گيريم؟

فرمود: اى ابوذر آيا مردم را به روى در آتش جهنم مى‏افكنند جز نتايج زبانهاى ايشان؟ تو مادامى كه ساكت هستى سالمى و تا لب، به سخن گشودى به سود يا زيان تو نوشته مى‏شود.

124 – وای بر کسی که سخن دروغ می گوید تا مردم را بخنداند.

يا اباذر: الرجل يتكلم بالكلمة فى المجلس ليضحكهم بها فيهوى فى جهنم ما بين السماء و الارض.

يا اباذر: ويل للذى يحدث و يكذب ليضحك به القوم ويل له ويل له ويل له.

اى ابوذر: مردى در انجمنى سخنى مى‏گويد تا حاضران را به سبب آن سخن بخنداند، پس به قدر فاصله زمين تا آسمان در آتش جهنم فرو مى‏افتد.

اى ابوذر: واى بر كسى كه سخن دروغ مى‏گويد تا مردم را بخنداند واى بر او باد، واى بر او باد، واى بر او باد.

125 – هرگز سخن دروغ از دهان تو بیرون نیاید.

يا اباذر: من صمت نجى فعليك بالصدق و لاتخرجن من فيك كذبه ابداً.

قلت: يا رسول الله فما توبه الرجل الذى يكذب متعمداً؟

قال: الاستغفار و الصلوات الخمس تغسل ذلك.

اى ابوذر: هر كس سكوت كند نجات مى‏يابد، پس بر تو باد به راستگويى و البته بايد هرگز سخن دروغ از دهان تو بيرون نيايد.

گفتم: يا رسول الله پس توبه كسى كه عمداً دروغ مى‏گويد چيست؟

فرمود: طلب آمرزش كردن (از خدا) و نمازهاى پنجگانه (اثر بدى) آن را مى‏شويد.

126 – خوشتن را از غیبت دور ساز.

يا اباذر: اياك و الغيبة فان الغيبة اشد من الزنا.

قلت: يا رسول الله و لم ذلك بابى انت و امى؟

قال: لانّ الرجل يزنى و يتوب الى الله فيتوب الله عليه، و الغيبة لاتغفر حتى يغفرها صاحبها.

اى ابوذر: خويشتن را از عيبت دور ساز زيرا (گناه) غيبت كردن از (گناه) زنا سخت‏تر است.

گفتم: يا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد، به چه علت؟

فرمود: زيرا شخص، زنا كرده و سپس توبه مى‏كند پيش خدا پس خدا توبه‏اش را مى‏پذيرد (از او در مى‏گذرد) ولى عيبت كننده آمرزيده نمى‏شود مگر آن كسى را كه عيبت كرده، بر او ببخشد و از او در گذرد.

127 – ناسزا گفتن به مؤمن فسق است.

يا اباذر: سباب المؤمن فسوق و قتاله كفر و اكل لحمه من معاصى الله و حرمة ماله كحرمة دمه.

قلت: يا رسول الله و ما الغيبة؟

قال: ذكرك اخاك بما يكره.

قلت: يا رسول الله فان كان فيه ذاك الذى يذكر به.

قال: اعلم انك اذا ذكرته بما هو فيه اغتبته و اذا بما ليس فيه فقد بهته.

اى ابوذر: ناسزا گفتن به مؤمن فسق است و مقاتله با او كفر است و خوردن گوشت او (به غيبت) از معصيتهاى خداست و احترام مال او مانند احترام خون اوست.

گفتم: يا رسول الله غيبت چيست؟ فرمود: (غيبت آن است) كه درباره برادر دينى‏ات سخنى بگويى كه از آن بدش مى‏آيد، گفتم: يا رسول الله اگر آنچه درباره او گفته مى‏شود در او موجود باشد؟ فرمود: بدان كه اگر آنچه را كه در او هست بگويى غيبت او را كرده‏اى، و اگر آنچه را در او نيست بدو نسبت دهى بر او بهتان زده‏اى. (و تهمت روا داشته‏اى.)

128 – جلوگیری کردن از غیبت.

يا اباذر: من ذب عن اخيه المسلم (المؤمن) الغيبة كان حقاً على الله عزوجل عن يعتقه من النار.

اى ابوذر: هر كس از غيبت برادر مسلمان (مؤمن) خود جلوگيرى نمايد بر خداى عزوجل است كه او را از آتش جهنم آزاد سازد.

129 – غیبت.

يا اباذر: من اغتيب عنده اخوه المسلم و هو يستطيع نصره فنصره، نصره الله عزوجل فى الدنيا و الآخرة، فان خذله و هو يستطيع نصره خذله الله فى الدنيا و الآخرة.

اى ابوذر: هر كس كه پيش او از برادر مسلمانش غيبت شود و او توانايى يارى او را داشته و به او يارى كند خداوند عزوجل او را در دنيا و آخرت يارى كند ولى اگر از يارى او خوددارى نمايد با اينكه بر آن توانا باشد خدا در دنيا و آخرت يارى خود را از او باز دارد.

130 – سخن چین در آخرت از عذاب خدای عزوجل راحت نشود.

يا اباذر: لايدخل الجنة قتات.

قلت: و ماالقتات؟

قال: النمّام، يا اباذر: صاحب النميمة لايستريح من عذاب الله عزوجل فى الآخرة.

اى ابوذر: قتات داخل بهشت نگردد. پرسيدم قتات كيست؟ فرمود: قتات كسى است كه سخن چينى مى‏نمايد، اى ابوذر: سخن چين در آخرت از عذاب خداى عزوجل راحت نشود.

131 – هر که در دنیا دو روی و دو زبان باشد ...

يا اباذر: من كان ذا وجهين و لسانين فى الدنيا فهو ذولسانين فى النار.

اى ابوذر: هر كه در دنيا دو روى و دو زبان باشد پس او در آتش جهنم (دو روى) دو زبان خواهد بود.

132 – مجالس به امانت است و فاش کردن سر برادر مؤمنت خیانت.

يا اباذر: المجالس بالامانة و افشاء سرّ اخيك خيانة، فاجتنب ذلك و اجتنب مجلس العشيرة. (14)

اى ابوذر: مجالس به امانت است و فاش كردن سرّ برادر مؤمنت خيانت است پس از آن اجتناب و از مجلس عشيره نيز دورى كن. (اجتناب نما)

133 – عرضه شدن اعمال بندگان به خدای بزرگ.

يا اباذر: تعرض اعمال اهل الدنيا على الله من الجمعة الى الجمعة فى يومين الاثنين و الخميس فيغفر لكل عبد مؤمن الّا عبداً كانت بينه و بين اخيه شحناء فيقال اتركوا عمل هذين حتى يصطلحاً.

اى ابوذر: اعمال اهل دنيا از جمعه تا جمعه ديگر در (هر هفته) دو روز دوشنبه و پنج‏شنبه بر خدا عرضه مى‏شود،

(15) پس هر بنده مؤمنى را مى‏آمرزد مگر بنده‏اى كه ميان او برادرش عداوت و كينه باشد پس (درباره اين دو) گفته مى‏شود عمل اين دو را به حال خود واگذاريد تا وقتى كه با هم سازش نمايند. (صلح كنند)

134 – از متارکه (و قهر) با برادرت اجتناب کن.

يا اباذر: اياك و هجران اخيك فان العمل لايتقبل مع الهجران يا اباذر: انهاك عن الهجران، و ان كنت لابدّ فاعلاً فلا تهجره (فوق) (16) ثلاثه: ايام كملاً، فمن مات فيها مهاجراً لاخيه كانت النار اولى به.

اى ابوذر: از متاركه (و قهر) با برادرت اجتناب كن زيرا كه عمل (خير) با قهر و متاركه به درجه قبولى نمى‏رسد.

اى ابوذر: تو را از متاركه (دورى كردن) نهى مى‏كنم، و اگر ناچار شدى از متاركه، سه روز تمام با برادرت متاركه نكن، پس كسى كه در آن حال هجران با برادر خود بميرد آتش به او سزاوار است. (ظاهراً مقصود از اين هجران قهر و دورى و كناره‏گيرى از روى خشم است و غضب بر برادر مؤمن است).

135 – هر کس دوست بدارد مردان در برابرش بایستند ...

يا اباذر: من احب ان يتمثل له الرجال قياماً فليتبوء مقعده من النار.

اى ابوذر: هر كس دوست بدارد مردان در برابرش بايستند پس بايد نشيمنگاه خود را در آتش جهنم قرار دهد و (مهيا بداند).

136 – هر کس بمیرد و در دل ذره ای از کبر باشد بوی بهشت را نیابد.

يا اباذر: من مات و فى قلبه مثقال ذرة من كبر لم يجد رائحة الجنة الا ان يتوب قبل ذلك.

فقال رجل: يا رسول الله انى ليعجبنى الجمال حتى وددت ان علاقة سوطى و قبال نعلى حسن فهل يرهب على ذلك؟

قال: كيف تجد قلبك؟

قال: اجده عارفاً للحق مطمئناً اليه.

قال: ليس ذلك بالكبر، و لكن الكبر ان تترك الحق و تتجاوزه الى غيره و تنظر الى الناس و لاترى ان احداً عرضه كعرضك و لادمه كدمك.

اى ابوذر: هر كس بميرد و در دل او به قدر سنگينى ذره‏اى از كبر باشد بوى بهشت را نيابد مگر آن كس كه پيش از مرگ توبه كند، مردى گفت: يا رسول الله من زيبايى را دوست دارم تا آنجا كه مى‏خواهم بند تازيانه و بند كفشم زيبا باشد آيا از اين (برمن) بايد ترسيد و دورى كرد؟ (كه مبادا كبر باشد) حضرت فرمود: دل خود را چگونه مى‏يابى؟ گفت: دلم به حق آشنا و بر آن ثابت است فرمود: آن كبر نيست و لكن كبر آن است كه حق را ترك گويى و از ان تجاوز نمايى به غير آن و به مردم چنان بنگرى كه انگار حيثيت (آبروى) كسى مثل آبرو و حيثيت تو نيست و خونش مثل خون تو نيست. (يعنى خود را در هر باب بر مردم برترى دهى، و ديگران را حقير شمارى).

137 – بیشتر کسانی که به آتش داخل می شوند مردمان متکبر هستند.

يا اباذر: اكثر من يدخل النار المستكبرون.

فقال: رجل: و هل ينجو من الكبر احد يا رسول الله؟

قال: نعم من لبس الصوف و ركب الحمار و حلب العنز و جالس المساكين، يا اباذر: من حمل بضاعته فقد برى‏ء من الكبر يعنى ما يشترى من السوق.

اى ابوذر: بيشتر كسانى كه به آتش داخل مى‏شوند مردمان متكبر هستند مردى گفت: يا رسول الله آيا كسى از تكبر (خود بزرگ بينى) نجات مى‏يابد؟

فرمود: آرى، كسى كه لباس پشمينه بپوشد و سوار الاغ شود و بز بدوشد (17) و با فقرا همنشينى كند.

اى ابوذر: هر كس آنچه را كه از بازار خريده است به دست خويش به خانه برد از كبر، دور و برى‏ء گشته است.

138 – هر کس لباس خود از روی تکبر بر زمین بکشد روز قیامت ...

يا اباذر: من جر ثوبه خيلاء لم ينظر الله عزوجل اليه يوم القيامة. يا اباذر: ازره المؤمن الى أنصاف و لاجناح عليه فيما بينه و بين كعبيه.

اى ابوذر: هر كس لباس خود از روى تكبر بر زمين بكشد روز قيامت خداوند عزوجل بر وى نظر رحمت ننمايد.

اى ابوذر، مرد مؤمن شلوار و لباس پائين (پائين لباسش) تا نصف‏هاى ساق‏هاى پايش مى‏باشد (يعنى از حيث تواضع بهتر است) و بدى و عيبى در او نيست در آنچه (پايين لباس) مابين ساق و قوزه‏هاى پايش باشد. (يعنى پائين‏تر و بلندتر از قوزه نباشد.)

139 – دور ماندن از کبر.

يا اباذر: من رفع ذيله و خصف نعله و عفر وجهه فقد برى‏ء من الكبر.

اى ابوذر: هر كس دامن خدا را كوتاه نمايد (يعنى تا حدود ساق و قوزه پا) و كفش خود را وصله زند و (پيشانى) صورت خود را (در سجده براى خدا) بر خاك بمالد از كبر دور (و برى‏ء) مى‏گردد.

140 – هر کس دو پیراهن دارد ...

يا اباذر: من كان له قميصان فليلبس احدهما و ليلبس الاخرة اخاه.

اى ابوذر: هر كس دو پيراهن دارد يكى را خودش بپوشد و ديگر را به برادرش‏ (18) بپوشاند.

141 – به زودی گروهی از امت من خواهند بود که ...

يا اباذر: سيكون ناس من امتى يولدون فى النعيم و يغذون به، همتهم الوان الطعام و الشراب و يمدحون بالقول اولئك شرار امتى.

اى ابوذر: به زودى گروهى از امت من خواهند بود كه در ميان ناز و نعمت متولد و با غذاهاى لذيذ (و نعمتها) نشو و نما كنند همت آنان خوردنيها و نوشيدنيهاى گوناگون است مردم آنان را مدح و ثنا گويند، آنان اشرار و بدان امت من هستند.

142 – هر کس (زینت) و پوشیدن لباس زیبا را ...

يا اباذر: من ترك لبس الجمال و هو يقدر عليه تواضعاً لله عزوجل (فقد) كساه حلة الكرامة.

اى ابوذر: هر كس (زينت) و پوشيدن لباس زيبا را از روى تواضع براى خداوند عزوجل ترك نمايد در حالى كه بر آن توانائى دارد خداوند تبارك و تعالى بر تن او حلّه كرامت بپوشاند. (19)

توضيح: اينكه زيور و زينت و لباس زيبا اگر از حلال باشد و از تكبر و خودنمائى و خودفروشى نباشد مباح و جايز است ولى ترك آن به جهت تواضع و فروتنى براى خدا نيكو و پسنديده است.

143 – خوشا به حال کسی که ...

يا اباذر: طوبى لمن تواضع لله تعالى فى غير منقصة و اذل نفسه فى غير مسكنة وانفق مالاً جمعه فى غير معصية و رحم اهل الذل و المسكنة و خالط اهل الفقه و الحكمة، طوبى لمن صلحت سريرته و حسنت علانيته و عزل عن الناس شره طوبى لمن عمل بعلمه و انفق الفضل من ماله و امسك الفضل من قوله.

اى ابوذر: خوشا به حال كسى كه بدون اينكه نقصى (دينى يا دنيوى) داشته باشد براى خدا متعال تواضع و فروتنى نمايد (نزد مردم) و خويشتن را بدون بى‏مال و احتياج، رام و كوچك دارد و مالى را كه در غير معصيت (خدا) اندوخته است انفاق و صرف نمايد و به بيچارگان و محتاجان ترحم نمايد، و با اهل فقه (و دانش) و حكمت همنشينى (همگرائى) كند، خوشا به حال كسى كه اندرونش صالح و شايسته و آشكار و بيرونش نيكو باشد و شر و بدى خود را از مردم بازدارد، و خوشا به حال كسى كه علم خويش را به كار بندد، (و به علم خود عمل نمايد) و مازاد دارائى خويش را (در راه خدا) انفاق نمايد و گفتار (زبان) خويش را از سخن بيجا (و زياده از نياز) بازدارد.

144 – جامه زبر و لباس خشن و پیراهن درشت باف را ...

يا اباذر: البس الخشن من اللّباس و الصفيق من الثياب لئلّا يجد الفخر فيك مسلكاً.

اى ابوذر، جامه زبر و لباس خشن و پيراهن درشت باف را بر تن كن تا (تكبر) و فخر در تو راه نيابد.

145 – گروهی در آخر الزمان پدید آیند که ...

يا اباذر: يكون فى اخر الزمان قوم يلبسون الصوف فى صيفهم و شتائهم و يرون ان لهم الفضل بذلك على غيرهم، اولئك تلعنهم ملائكة السموات و الارض.

اى ابوذر: گروهى در آخرالزمان پديد آيند كه در تابستان شان و زمستان شان لباس پشم مى‏پوشند و گمان مى‏برند كه با اين لباس پشم‏پوشى بر ديگران براى آنان (فضلى مى‏باشد و) فزونى يافته‏اند (ظاهراً مراد فرقه صوفيه هستند) آنهايند كه ملائكه آسمانها و زمين بر آنان لعنت مى‏كنند.

146 – می خواهی تو را به اهل بهشت خبر دهیم؟

يا اباذر: الا اخبرك باهل الجنة؟

قلت: بلى يا رسول اللّه.

قال: كل اشعث اغبر ذى طمرين لايؤبه به لو اقسم على الله لابرّه.

اى ابوذر: مى‏خواهى تو را به اهل بهشت خبر دهم؟

عرض كردم: بلى يا رسول الله (صلى الله عليه و آله).

فرمود: هر ژوليده موى گردآلود كه در جامه كهنه پوشيده باشد و اعتنا و توجهى به او نباشد (يعنى مردم او را خوار و بى‏مقدار شمارند،) مؤمن فقيرى كه به علت فقر لباس فاخر به تن نداشته و وضع ظاهريش با انسانهاى مرفه سازگارى نداشته باشد، و بدين علت مردم به او اعتنا نمى‏كنند و او هم باكى به عدم اعتنا مردم ندارد پس اهل بهشت است) اگر خدا را سوگند دهد البته خداوند قسم و دعاى او را قبول فرمايد و (خواسته او را رد نكند).

خداوند متعال را شكر مى‏نمايم كه اين بنده ناچيز خود را توفيق كرامت فرمود تا در مورد اين حديث شريف و معتبر در حد امكان از حيث لفظ و معنا تحقيق نمودم و با وقتى نه چندان كم در تصحيح و تكميل ترجمه و تطبيق متن با مدارك اوليه كوشش نمودم و با اين حال ادعا ندارم كه هيچ خطا و اشتباهى ندارد زيرا كه بيش از يك بشر ناقص نيستم.

العبد خيرالله سليم زاده‏