آيين سفر

سيد اصغر ناظم زاده قمى‏

- ۱ -


قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عاقبة المكذبين‏(1)

پيش گفتار

آيين سفر عنوان مجموعه‏اى از رهنمودها و دستورالعمل‏هايى است كه دانشمندان علم حديث و اخلاق، در آثار خود جاى داده‏اند. در ميان روايات برجاى مانده از پيشوايان معصوم (عليه السلام)، انبوهى از سخنان دل انگيز و راه‏گشا درباره آداب سفر و سياحت وجود دارند كه همگى حكايت از ارزندگى و گاه ضرورت اين آيين انسانى و اسلامى مى‏كنند. همين روايات و آثار گزارش شده از حضرات معصومين (عليهم السلام) است كه مستند مباحث مربوط به آداب سفر، در كتاب‏هاى اخلاقى، اجتماعى و تربيتى است. به حتم، عمل به اين رهنمودهاى مشفقانه، بيش‏ترين ره‏آورد را براى مسافران و اهل سير و سفر، به همراه آورده و مسافر را به كمالات روحى و سجاياى اخلاقى رهنمون است.

از مهم‏ترين فوايد و ثمرات سفر، ظهور و بروز شخصيت حقيقى انسان‏ها است. اين فايده از آن رو در بستر سفر روى مى‏دهد كه معمولا انسان‏ها در طى راه و مدت اقامت و ديگر جوانب مسافرت، با ناهموارى‏ها و مرارت‏هاى بسيارى رو در رو مى‏شوند، و اين رويارويى، به مثابه آينه‏اى روشن در برابر مسافر و خلقيات او قرار مى‏گيرد، كه گفته‏اند:

عند تقلب الاحوال تعرف جواهر الرجال.

در زير و رو شدن، باطن مردان شناخته مى‏شود.

سعدى كه خود نيز بخش‏هاى مهمى از زندگى خويش را در سير و سفر گذرانده، معتقد است از خامى تا پختگى، راهى است كه بايد آن را با سفر پيمود:

بسيار سفر بايد تا پخته شود خامى   صوفى نشود صافى، تا در نكشد جامى

به هر رو، نمى‏توان انكار كرد كه سفرهاى كوتاه و بلند - به هر عنوانى كه صورت مى‏گيرد - نقش مهمى در پرداخت شخصيت آدميان دارد و آنان را با جلوه‏هايى نو از حيات بشرى آشنا مى‏كند. هماره بخشى از زندگى انسان‏ها در سفر مى‏گذرد و تقريبا هيچ‏گاه حيات فردى و اجتماعى انسان، از اين آيين و عادت خوشايند، خالى نبوده است. سفر، در معمولى‏ترين شكل خود، كه تفريحى و سياحتى است، تا مقدس‏ترين انواعش، كه تبليغى و هجرت‏گونه است، موضوع نوعى رفتار غريزى است كه پرداختن بدان، محققان را با گوشه‏هايى ديگر از زواياى روح ناشناخته انسان، آشنا مى‏كند.

به هر حال، ما در اين تحقيق مختصر و گزيده، به مباحثى كه مى‏تواند به نوعى ارج و منزلت سفر را آشكار سازد، نيم نگاهى كرده‏ايم. در فصل نخست، فايده‏هاى سفر را از نظر گذرانده و فصل دوم را به دستورهاى سفر اختصاص داده‏ايم. در فصل سوم، اقسام سفر و در فصل چهارم، مسائل و احكامى از سفر را به اختصار يادآور شده‏ايم.

اميد آن كه اين اندك، مقبول طبع مردم و صاحب نظران افتد و براى مسافرانى كه روى به ديار غربت آورده و وطن را به قصد دريافت تجربه‏هاى انسانى و پاداش الهى ترك كرده‏اند، فايده بخشد.

هيچ از ياد نخواهيم برد كه سفر، همان‏گونه كه بخش‏هايى دلپذير از عمر ما را به خود اختصاص داده است، قسمت مهمى از تاريخ اسلام و ديگر اديان را نيز در خود پروريده است. بنابراين، هر چه بيش‏تر با اين سنت دينى و آيين مردمى، آشنا شويم، بيش‏تر خواهيم توانست زواياى ناشناخته روح خود و تاريخ اقوام و ملل را بكاويم؛ زيرا سير و سياحت و گشت و گذار در سرزمين‏هاى ناشناخته، اين امكان را خواهد داد كه در آيات انفسى و آفاقى خداوند، تدبر و تفكر كنيم و بيش از پيش، به مقام معرفت بار يابيم. به حتم، سفر، هر چند بر روى زمين و از ميان زمينيان باشد، مسافر را براى سفرهاى روحانى و گذار از عالم معنا و ورود به دشت‏هاى سبز معنويت، آماده مى‏سازد.

كيست كه نداند آدمى براى عزيمت به سوى آخرت، نيازمند تمرين و آماده سازى روان است. اين آمادگى، نياز به حركت جسم در سطح زمين دارد تا جولان روح در فضاى لايتناهى را آسان‏تر كند. ان شاء الله.

به قول سنايى:

قدر مردم، سفر پديد آرد   خانه خويش، مرد را بند است
چون به سنگ اندرون بود گوهر   كس نداند كه قيمتش چند است

قم - شعبان المعظم 1419 / آذر 1377

سيد اصغر ناظم زاده قمى

فصل اول: فايده‏هاى سفر

تعريف سفر

فرهنگ نامه‏ها از سفر تعريف‏هاى مشابهى ارائه داده‏اند. در فرهنگ معين آمده است:

سفر، در لغت به معناى بيرون آمدن از شهر خود و به محل ديگر رفتن است، نيز به معناى قطع مسافت و راهى كه از مكانى به مكان دور طى مى‏كند، آمده است‏(2).

فرهنگ‏هاى عربى، سفر را كشف حجاب و كنار زدن پرده، معنا كرده‏اند، حجاب‏هايى كه معمولا از جنس اعيان و اشياى خارجى است.

راغب اصفهانى مى‏نويسد:

سفر العمامة عن الرأس، و الخمار عن الوجه.

عمامه را از سر، و نقاب را از صورت، كنار زد.

البته سفر به معناى كتاب آمده است كه جمع آن، اسفار است. از تعريف‏هاى لغوى و فرهنگ نامه‏اى كه بگذريم، آن چه ما را به مقصود نزديك‏تر مى‏كند،

ماهيت سفر در منظر عالمان اخلاق و تربيت است. مرحوم فيض كاشانى، كه از بزرگ‏ترين دانشمندان شيعى و آگاهان علم اخلاق است، در اثر مهم خود، المحجة البيضاء، سفر را اين‏گونه مى‏ستايد:

از رهگذر سفر، آدمى از آن چه مى‏هراسد، رهايى مى‏يابد و به آن چه ميل دارد، نايل مى‏شود(3).

اين ويژگى براى مسافرت، نكته مهمى است كه مرحوم فيض كاشانى بدان اشاره مى‏كند. بر اين اساس، سفر، بازگيرنده و بازدهنده است، هراس و اضطراب را از مسافر باز مى‏ستاند و در جاى آن، محبوب و مطلوب‏هاى وى را مى‏نشاند.

سفر به انسان مى‏آموزد كه چگونه از امور ناهنجار و ناخوشايند بپرهيزد و آن چه را مايه كمال و خرسندى است، جايگزين كند.

نمونه‏هايى از ثمرات سفر

پاى از خانه و وطن بيرون گذاردن، آثار و فوايد بى‏شمارى دارد كه اگر انگيزه‏هاى معنوى و خير و صلاح، مبدأ آن باشد، همه آن فوايد، صد چندان خواهد شد. اين رخداد، كه هر از گاهى در زندگى انسان‏ها روى مى‏دهد، آن چنان مؤثر و معنويت‏زا است كه قرآن كريم، بارها و بارها بدان سفارش كرده است. نگريستن به نشانه‏هاى الهى و تدبر در فرجام اقوام و ملت‏هاى گوناگون، از جمله بركاتى است كه به فرموده قرآن، بر سفر و سير مترتب مى‏شود. سه نمونه از اين آيات، ذكر مى‏شود:

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عاقبة المكذبين‏(4).

بگو: در زمين سير كنيد؛ سپس بنگريد عاقبت كسانى كه (آيات ما را) تكذيب كردند.

قل سيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المجرمين(5).

بگو: زمين را بپيماييد؛ پس بنگريد فرجام كسانى را كه بزهكار بودند.

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم‏(6).

آيا آنان در زمين سير نكردند، تا بنگرند عاقبت و پايان كار پيشينيان را.

جز آن چه قرآن، از فوايد سفر بدان اشاره كرده است، در روايات و سنت اسلامى و شيعى، بهره‏هاى ديگرى نيز به سفر نسبت داده شده است كه شمارى از آن‏ها بدين قرار است:

1- شادابى تن و روح‏

تجربه و آموزه‏هاى عملى ثابت كرده‏اند كه سفر، نقش مثبتى در تندرستى و بهداشت روانى انسان دارد. شايد اين اثر جسمى و روانى از آن رو باشد كه با تغيير آب و هوا و پا نهادن به دنياهاى جديد، روح آدمى به وجد و سرور مى‏آيد و همين فرحناكى، در سلامت جسم نيز اثر مى‏گذارد. به هر رو، پيامبر عظيم‏الشأن اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله) به صراحت فرموده‏اند:

سافروا تصحوا(7).

سفر كنيد، تا صحت يابيد.

2- رشد عقلانى‏

از فوايد غير قابل انكار سفر، رشد و بالندگى عقل انسان است. اين بدان علت است كه مسافران در طى سفر با شگفتى‏هاى طبيعت، انديشه‏هاى گوناگون و برجستگى‏ها و كاستى‏هاى ملت‏هاى مختلف آشنا مى‏شوند. اين آشنايى، بيش از مطالعه و از نظر گذراندن اوراق كتاب‏هاى قطور، انسان را در رشد و بلوغ فكرى كمك مى‏رساند. رسول گرامى اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله) به زيبايى تمام، اين ره‏آورد مهم سفر را باز گفته‏اند:

سافروا، فانكم ان لم تغنموا مالا أفدتم عقلا(8).

سفر كنيد، همانا اگر در سفر، مالى به چنگ نياوريد، به حتم، انديشه شما فزونى خواهد گرفت.

3- عبرت اندوزى‏

سفر، انسان را با سرنوشت و آثار برجاى مانده از پيشينيان آشنا مى‏كند و اين آشنايى، خود بزرگ‏ترين آموزگار بشرى است. در واقع، سفر نوعى مطالعه و تامل در حالات و رفتار كسانى است كه تاريخ، سرنوشت و فرجام آنان را براى ما باز گفته است. اين همان درس بزرگى است كه قرآن چندين بار بدان اشاره كرده است:

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم و لدار الآخرة خير للذين اتقوا أفلا تعقلون(9).

آيا آنان در زمين سير نكردند تا بنگرند عاقبت پيشينيان را، و همانا خانه آخرت بهتر است براى كسانى كه مى‏پرهيزند. آيا نمى‏انديشيد؟

و به قول شاعر:

هر كه نامخت از گذشت روزگار   هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار

4- كنار آمدن با دشوارى‏ها

سفر به انسان مى‏آموزد كه چگونه با مشكلات رو در رو شود و چه سان از عهده آن‏ها برآيد؛ زيرا هر مسافرى در طى مسير، با مرارت‏هايى چند، رو به رو است و از رفع و رجوع آن‏ها ناگزير. اين درگيرى موقت با مشكلات، تمرين مناسبى براى حضور فعالانه در همه عرصه‏هاى زندگى است.

5- شناسايى بهتر اطرافيان‏

روشن است كه دوستى انسان‏ها با يكديگر، جز در هنگامه‏هاى سختى و عسرت، محك نمى‏خورد. سفر، اين فرصت را در اختيار مى‏گذارد كه مردم يكديگر را بيازمايند و از پايدارى و ميزان وفادارى دوستان خود آگاه شوند. از همين رو است كه اميرمؤمنان، على (عليه السلام) فرمودند:

السفر ميزان الأخلاق‏(10).

نيز امام صادق (عليه السلام) فرمودند:

لا تسم الرجل صديقا سمعة معروفة حتى تختبره بثلاث:

تغضبه فتنظر غضبه، يخرجه من الحق الى الباطل، و عند الدينار و الدرهم و حتى تسافر معه‏(11).

تا كسى را به سه چيز نيازموده‏اى، وى را دوست خود مخوان: او را به خشم آر و بنگر كه در آن حالت، آيا از حق به سوى باطل مى‏گرايد؟ ديگر آن كه او را به درهم و دينار بيازماى و سوم اين كه او را با خود هم سفر كن، و در سفر، او را بيازماى.

گويا امام صادق (عليه السلام) مسافرت را چونان محكى مى‏داند كه خالص را از ناخالص تميز مى‏دهد و سره را از ناسره جدا مى‏كند. آرى:

خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان   تا سيه روى شود هر كه در او غش باشد

6- بهره‏مندى و برخوردارى‏

شكى نيست كه سفر، در كنار همه آثار و مواهب معنوى آن، گاه بسيار سود بخش و نعمت افزا است. اينك اقتصاد همه كشورهاى جهان بر پايه تجارت مى‏چرخد و تجارب يعنى سفر از ديارى به ديار ديگر. نمى‏توان در خانه نشست و انتظار داشت كه نعمت‏هاى مادى و معنوى خداوند، به سوى ما سرازير شود. به تعبير زيباى قرآن در سوره جمعه، براى برخوردارى از فضل الهى، بايد در زمين پراكنده شد و راه داد و ستد و تجارت را پيش گرفت:

فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل الله‏(12).

در زمين پراكنده شويد و فضل خداى را بجوييد.

رسول گرامى اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله) نيز فرمودند:

سافروا تصحوا و تغنموا(13).

سفر كنيد تا سالم شويد و غنيمت بريد.

نيز امام صادق (عليه السلام) از پدران بزرگوار خود و آنان از رسول گرامى اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله) نقل كرده‏اند كه:

سافروا تصحوا و ترزقوا(14).

سفر كنيد تا سلامتى يابيد و روزى برگيريد.

مشابه چنين كلماتى، در ميان سخنان پيامبر عظيم‏الشأن (صلى‏الله‏عليه‏وآله) و ديگر پيشوايان معصوم اسلام بسيار است‏(15).

فوايد و آثار معنوى و مادى سفر، به همين مقدار خلاصه نمى‏شود. در طى مباحث آينده با بسيارى ديگر از آن چه سير و سياحت به دامان مسافران مى‏گذارد، آشنا خواهيم شد؛ اما شايسته است در همين جا به برخى از رواياتى كه كمك و يارى رساندن به مسافران اسلام را سفارش كرده‏اند، اشاره كنيم. از اين روايات مى‏توان دريافت كه سفر در اسلام از چه منزلت و قداستى برخوردار است. وقتى پيامبر اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله) مى‏فرمايند:

خداوند با مسافران، مهربان است، و جملاتى ديگر، كه همه از مهر خدا به مسافر سخن مى‏گويند، در مى‏يابيم كه سفر و سياحت اگر به انگيزه‏هاى شرعى و سالم صورت گيرد، نزد پيشوايان دينى، گرامى و ارجمند است. رسول گرامى اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمودند:

لو يعلم الناس رحمة الله للمسافر، لأصبح على ظهر سفر، ان الله بالمسافر رحيم‏(16).

اگر مردم از رحمت خدا به مسافر، خبر مى‏داشتند، همگى بار سفر مى‏بستند. همانا خداوند با مسافران بسى مهربان است.

و در حديثى ديگر فرمودند:

من أعان مؤمنان مسافرا نفس الله عنه ثلاثا و سبعين كربة، و أجاره من الغم و الهم فى الدنيا و الآخرة، و نفس عنه كربه العظيم يوم يعض الظالم على يديه‏(17).

كسى كه مسافر مؤمنى را يارى رساند، خداوند از او 73 اندوه را بر مى‏دارد و در دنيا و آخرت، وى را در پناه خود مى‏گيرد. چنين شخصى، در روز قيامت، كه ستمگر دست خود را به دندان مى‏گيرد، از ناراحتى بزرگ آن روز، آسوده و در امان است.

هم‏چنين بسيار سفارش شده است كه مسافران در اثناى سفر، به يكديگر مهربانى كنند و در برآوردن نيازهاى هم‏سفران خود، از هيچ كمكى دريغ نورزند. اين سفارش ويژه نيز جايگاه سفر را در اسلام، آشكارتر مى‏سازد.

سخن ارزنده پيامبر اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله) در اين باره، بدين شرح است:

ما اصطحب اثنان الا كان أعظمها أجرا و أحبهما الى الله عز و جل أرفقهما بصاحبه‏(18).

دو كس با يكديگر هم سفر نمى‏شوند، مگر آن كه مهربان‏ترين آن دو، نزد خداوند، اجر بيش‏ترى دارد و خداوند وى را دوست‏تر مى‏دارد.

رواياتى از اين قبيل بسيار است. غير از اين كه در جوامع روايى، احاديث بى‏شمارى است كه كمك رساندن به مؤمن و دست‏گيرى از مسلمانان را ارج بسيار نهاده‏اند. اين روايات، گر چه ويژه سفر و مسافران نيست، ولى آنان را نيز شامل مى‏شود.

سفر مربى مرد است و آستانه چاه   سفر، خزانه مال است و اوستاد هنر
به شهر خويش درون، بى خطر بود مردم   به كان خويش درون، بى‏بها بود گوهر
درخت اگر متحرك شدى ز جاى به جاى   نه جور اره كشيدى و نه جفاى تبر(19)

فصل دوم: آداب سفر

از هنگام عزيمت تا بازگشت‏

دين مبين اسلام، براى همه اعمال و رفتارهاى مسلمانان، دستورهايى دارد كه اعمال آن‏ها راه گشاى مشكلات و در بسيارى موارد، پيشگيرى از بروز مصائب است.

سفر، جا به جايى، جهانگردى و مهاجرت، از پيش آمدهاى مقبولى است كه در زندگى همه مردم، كما بيش، اتفاق مى‏افتد و باعث تحول در روحيات و منويات مى‏گردد. ما مسلمانان بنا به توصيه پيشوايان بزرگ خويش، سفر را آيين آزمودگى و پختگى مى‏دانيم و براى انجام دادن سفرهاى مختلف، از سفر جسم گرفته تا سفر روح، دستورهاى اخلاقى و اجتماعى بسيارى از طريق روايات كسب كرده‏ايم.

در اين قسمت، كوشش شده است تا آداب و دستورهاى اخلاقى و اجتماعى سفر، بر اساس روايات، درج گردد.

الف) نصايح لقمان به فرزند خود

حماد بن عيسى، به نقل از امام صادق (عليه السلام) وصاياى لقمان حكيم به فرزندش را چنين بر مى‏شمارد:

پسرم! چون با جماعتى به سفر شوى و كارى در پيش‏گيرى، با همراهان مشورت كن، از خود رأيى بپرهيز، با هم‏سفرانت به گشاده رويى بنشين و با جود و كرم برخيز، ايشان را از آذوقه خويش، بى‏بهره مگذار. چون از تو دعوت كنند، اجابت نما و چون استمداد نمودند، لبيك گو و به يارى‏شان بشتاب.

فرزندم! به سه چيز بر هم‏سفران غلبه كن: يك: از سخنان بيهوده بگذر و خاموشى پيشه كن، و (دو:) اين كه خداى را به ياد آر و نماز زياده بگذار.

سوم: اين كه از مال و مركب و توشه‏ات به آنان سخاوتمندانه عطا كن.

پسرم! هر آينه به هنگام سفر، تو را به جهت اداى شهادت حقى خواستند، به حق شهادت بده. در مقام مشورت، رأى خود را صريح و قاطع بيان كن.

دوستانت را در پرداخت صدقات و خيرات همراهى كن. به سالخوردگان و افتادگان احترام بگذار و از آنان دستگيرى كن.

با احتياط سفر كنيد و با هوشيارى طى طريق نماييد. چون در بيابان از يافتن و تشخيص راه از بيراه در مانديد، به مشورت قيام كنيد و از رهگذرى كه به تنهايى مى‏گذرد، مصلحت نجوييد؛ زيرا ممكن است نامسلمانى شيطان صفت باشد كه شما را به بيراهه كشاند.

اى پسرم! مبادا در سفر، اشتغال به امور دنيوى، تو را از خدا و حالات معنوى نماز غافل كند. نماز را با جماعت بگزار و با كلام خدا نيز مأنوس باش‏(20).

ب) حديثى از امام محمد باقر (عليه السلام)

امام محمد باقر (عليه السلام)، به يكى از شيعيان، كه قصد سفر داشت و از امام راهنمايى و ارشاد مى‏خواست، چنين فرمود:

چون در مسير و سفر، ترس بر تو غالب آيد، از ادامه راه بگذر. از پياده شدن بدون كفش پرهيز كن. از ادرار در سوراخ‏ها برحذر باش. چون به دشت و بوستانى رسيدى، از بوييدن و خوردن گياهانى كه نمى‏شناسى، دورى كن.

از خوردن از ظرفى كه از داخل آن بى‏اطلاعى، خوددارى نما و با كسانى كه نمى‏شناسى، سفر نكن‏(21).

اينك توجه شما را به آداب و دستورهاى سفر معطوف مى‏داريم:

1. اداى حقوق ديگران و وصيت بدان، پيش از سفر

از آن جا كه حادثه، خبر نمى‏كند و هر لحظه ممكن است خطرات بى‏شمارى، انسان را به كام مرگ اندازد، پس بهتر و پسنديده‏تر است تا هر مسلمانى قبل از آغاز سفر، ديون بر عهده عهده خويش را پرداخته و امانات ديگران را باز پس دهد و يا وصيت نامه‏اى تنظيم كند و در آن، موارد پرداختى و بدهى‏هاى معوقه خويش را يادآور شود تا اگر خداى ناخواسته، حادثه يا عارضه‏اى رخ داد و مسافر از سفر دنيا به وادى آخرت رخت بربست، حقوق ديگران ضايع نگردد. هم‏چنين است ذكر وصيت درباره قضاى نماز و روزه و اداى حقوق شرعى.

امام صادق (عليه السلام) فرموده‏اند:

من ركب راحلة فليوص‏(22).

كسى كه سوار بر مركب شد، بايد وصيت كند.

در نگاشتن وصيت‏نامه، بسيار سفارش شده است كه چه در سفر و چه در حضر، به يادداشت آن همت كرده تا از تضييع حقوق ديگران - بعد از مرگ - جلوگيرى شود.

مردى خدمت رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) شرف‏ياب شد و عرض كرد: من قصد سفر دارم و وصيت‏نامه خود را نوشته‏ام. به نظر مبارك شما آيا آن را نزد پدر يا پسر و يا برادرم بگذارم؟ حضرت ضمن اين كه كار او را تأييد كردند و نوشتن وصيت‏نامه، به هنگام سفر را ستودند، به او توصيه ديگرى نيز فرمودند:

كسى كه آماده سفر است، بهترين چيزى كه براى او جانشين او خواهد بود، اين است كه چهار ركعت نماز در خانه‏اش بخواند و در هر ركعت، حمد و قل هو الله احد بياورد و بعد، اين دعا را بخواند:

اللهم انى اتقرب بهن اليك، فاجعلهن خليفتى فى أهلى و مالى.

خدايا! من به اين چهار ركعت نماز، به تو تقرب مى‏جويم. پس اين چهار ركعت نماز را در اهل و مال من، خليفه و جانشين قرار بده.

سپس رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمودند:

اين چهار ركعت نماز، جانشين او در خانه و مال و اهل او است تا باز گردد(23).

2. تهيه بهترين زاد و توشه راه‏

هر سفرى، هر چند كوتاه مدت، ايجاب مى‏كند تا مسافر به تجهيزاتى، مجهز و با زاد و توشه‏اى همراه باشد. لذا براى رفتن به مسافرت‏هاى طولانى و بلند مدت، بايسته است كه از بهترين وسايل و پاكيزه‏ترين اموال، براى خرج سفر برداشت كند و در مصرف آن‏ها وسعت نظر داشته و به دور از بخل و خارج از اسراف و تبذير، با دوستان و همراهان، سخاوتمندانه رفتار كند.

ابى يعفور از امام صادق (عليه السلام) نقل مى‏كند كه رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمودند:

هيچ نفقه و توشه‏اى نزد خداوند، بهتر از ميانه‏روى نيست و خداوند، اسراف را دشمن مى‏دارد مگر در حج (24).

هم‏چنين در جايى ديگر، امام صادق از قول رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) مى‏فرمايند:

از نشانه‏هاى شرافت مرد، اين است كه به هنگام سفر، آذوقه پاكيزه تدارك بيند(25).

و در حديثى ديگر مى‏فرمايند:

هرگاه به سفر مى‏رويد، سفره پر از طعام، تدارك ببينيد(26).

امام سجاد (عليه السلام) هرگاه به سفر حج و يا عمره مشرف مى‏شد، از بهترين خوراكى‏ها، مانند بادام، شكر، آرد بدون سبوس و شير خالص و شيرينى با خويش همراه مى‏برد(27).

امام صادق (عليه السلام) - هنگامى كه درباره جوانمردى گفت و گو مى‏كردند - فرمودند:

مروت و مردانگى، بر خلاف گمان شما، با فسق و فجور و گناه تحقق نمى‏يابد... فتوت دو نوع است: يك نوع در وطن و ديگرى در سفر.

ملاك مروت هركس در وطن، آن است كه مشغول تلاوت قرآن بوده، ملازم مسجد باشد و در برآوردن نيازهاى برادران مؤمن بكوشد و اما نشانه‏هاى مروت در سفر عبارت است از: زاد و توشه كافى همراه داشته باشد، از اموال پاك و حلال به دست آمده استفاده كند و ديگران را از آن نصيب دهد، رازدار بوده و پس از جدايى از هم‏سفران و پايان سفر، اسرار ايشان را بازگو نكند و با ديگران خوش رويى كند. سوگند به آن خدايى كه جدم محمد (صلى‏الله‏عليه‏وآله) را براى اجراى حق و به حق مبعوث گردانيده است، كه او روزى هر فرد را به قدر مروت و جوانمردى او عطا مى‏كند (28).

با توجه به روايات ياد شده، سخاوت و بخشش در سفر، بسيار پسنديده است و كسانى كه گمان مى‏كنند اسلام، دين اندراس و كهنه پوشى است و به خوراك ناچيز اهميت و ارزش مى‏دهد، سخت در اشتباهند.

3. همراه داشتن لوازم و وسايل ضرورى‏

يكى ديگر از آداب سفر، همراه داشتن اسباب ضرورى و مورد نياز است.

شرايط اقليمى مقصد و شرايط فصلى زمان ايجاب مى‏كند كه مسافر، براى رفع ضروريات خويش به هنگام سفر، از برداشتن وسايل مورد نياز غفلت نكند.

در حديثى از امام جعفر صادق (عليه السلام) مى‏خوانيم كه لقمان خطاب به فرزندش چنين وصيت كرد:

اى فرزند! هرگاه عازم سفر هستى، وسايلى از قبيل شمشير، چكمه، عمامه، كمربند، ليوان و ديگر وسايل شرب، نخ و سوزن و داروهايى كه براى رفع بيمارى خود و ديگران مفيد است، همراه داشته باش و تا جايى كه سبب معصيت نشود، موافق ميل همراهان خويش رفتار كن‏(29).

رسول گرامى اسلام هرگاه به سفرى مى‏رفتند، همواره پنج چيز را همراه خود داشتند(30) كه عبارت بودند از: آيينه، سرمه‏دان، شانه، مسواك و كوزه آب. بنابر روايتى ديگر، حضرت قيچى نيز به همراه داشتند(31).

طبيعى است داشتن اين نوع وسايل به مقتضاى شرايط آن عصر و زمان بوده است و امروزه چيزهاى ديگرى مورد نياز است.

4. انتخاب لباس مناسب در سفر

شرايط اقليمى و آب و هواى منطقه‏اى كه مسافر، قصد سفر به آن جا را دارد، ايجاب مى‏كند كه لباس‏هاى مناسب و پوشش‏هاى سازگار با شرايط جوى مقصد همراه داشته باشد. داود رقى مى‏گويد: با امام صادق (عليه السلام) به محلى به نام ينبع، در حوالى مدينه، رسيديم. چون حضرت از خانه خارج شد، كفش قرمز رنگى به پاى ايشان مشاهده كردم. عرض كردم: اى پسر رسول الله! اين چه كفشى است كه به پا كرده‏ايد؟ حضرت فرمودند:

اين كفش را براى سفر انتخاب كرده‏ام و اين نوع كفش، در برابر گل و باران، بيش‏تر دوام مى‏آورد(32).

5. دقت در نگاهدارى مال و توشه‏

مسافر بايد در حفظ مال و توشه خود همت كند و از آن‏ها در برابر خطر دستبرد سارقان، محافظت نمايد تا در ديار غربت، دچار آشفتگى خاطر و تلخى نگردد.

صفوان جمال مى‏گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم كه قصد حج دارم و در اين سفر، اهل و عيالم را نيز به همراه دارم، لذا پول و نفقه خود را در كيسه‏اى پيچيده‏ام تا محفوظ بماند. امام (عليه السلام) فرمودند:

آرى، بايد چنين كرد؛ زيرا پدرم مى‏فرمود: از عوامل قوت مسافر، نگهدارى نفقه‏اش است‏(33).

6. همراه داشتن وسايل دفاعى‏

وجود دشمن، سارق و يا جانور، در بين راه‏ها و در بسيارى از مناطق باعث شده است كه مسافران، هنگام عزيمت به مناطق مختلف و ناشناس، از همراه داشتن وسايل دفاعى، دريغ نكنند. از اين رو، سفارش شده است كه هنگام سفر، عصا برداريد.

امام صادق از نياكان و اميرالمؤمنين (عليه السلام) و ايشان از رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) نقل مى‏كنند كه فرمودند:

هر كه عازم سفرى شود، عصايى از درخت بادام تلخ همراه داشته باشد(34).

بعد حضرت، آيه 22 سوره قصص را تلاوت كردند:

هنگامى كه موسى از دست فرعونيان گريخت و به شهر مدين روى آورد، گفت: اميد است كه خداى بزرگ، مرا به راه راست هدايت كند و خداوند بر آن چه گفتيم، وكيل است.

و سپس فرمودند:

آن كس كه اين عصا را همراه داشته باشد، خداوند او را در مقابل هر نوع درنده و در برابر دزدان و راهزنان و نيز در مقابل هر جانور گزنده‏اى محافظت فرمايد و او را به سلامت به منزل و ميان اهل و عيالش باز گرداند و او را 77 فرشته همراهى كنند و همواره براى او استغفار كنند تا به خانه باز گردد و عصا را زمين گذارد.

ممكن است در عصاى ساخته شده از بادام تلخ نيز عقيق - كه در آداب بعد مى‏آيد - آثارى از نظر خواص نباتى در چوب، و معدنى در عقيق باشد كه در آينده كشف شود.

نيز رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) فرمودند:

كسى كه در سفر و حضر براى تواضع و فروتنى، عصا به دست گيرد، براى او به هر گامى كه بر مى‏دارد، هزار نيكى نوشته شود و هزار بدى از او محو گردد و هزار درجه به شأن او افزوده مى‏شود(35).

7. همراه داشتن انگشتر عقيق‏

از جمله آداب مستحب سفر، به دست داشتن انگشتر عقيق است كه با داشتن اين انگشتر، از خطرات در امان است. در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى‏خوانيم:

الخاتم العقيق أمان فى السفر.

انگشتر عقيق، امان از بلاهاى سفر است‏(36).

8. همراه داشتن تربت امام حسين (عليه السلام)

خاك كربلا، هم چون همه پيام‏ها و ابزارهاى واقعه جانسوز عاشورا، براى شيعيان، داراى احترام و مژده‏اى است. از اين رو، لازم است به هنگام سفر نيز مقدارى از تربت پاك كربلا را در قالب مهر نماز همراه داشته و بر آن سجده و تيمم شود. هنگامى كه امام صادق (عليه السلام) به عراق وارد شدند، مردم اطراف حضرت را گرفته، عرض كردند:

اى آقاى ما! آيا تربت حسين (عليه السلام) همان‏گونه كه شفاى هر نوع درد و آفتى است، مى‏تواند از هراس و وحشت نيز امان بخش باشد؟ امام (عليه السلام) فرمودند: آرى هرگاه كسى از شما بخواهد از هر خوف و بيمى مصون ماند، تسبيحى از تربت حسين را بردارد و سه بار دعاى ليلة المبيت را در بستر خود بخواند. آن گاه آن را ببوسد و بر چشم گذارد(37).