آداب معاشرت در اسلام
(ترجمه شرح الاربعين النبوية)

محمد حسين الجلالى
مترجم : جواد بيات و محمد آذربايجانى

- ۳ -


يعنى به پا نمى خيزند مگر مانند كسى كه بواسطه شرابخوارى مست شده است و اين عمل زشت آنها بخاطر آن است كه گفتند بيع هم مانند ربا است و تفاوتى (ميان آن دو) نيست .
يعنى سبب در اين مستى ، كسب مال از راه غير مشروع آن است و گفتند كه ، بيع و ربا يكى است لذا رباخوارى را حلال دانستند در حالى كه ميان آن دو فرق زيادى وجود دارد. چرا كه ربا نسبت به طرف مقابل (دهنده ربا) ظلم است و حرمت مال مردم مانند حرمت خون و ناموس آنهاست و رباخوار با حرص و ولع خود فرد محتاج و مضطر را به خود نيازمند مى سازد و او را با بدهى زياد به بند مى كشد، و پشت او را سنگين مى نمايد و آينده اش را ويران مى سازد، و اين با روح اسلام سهل گير منافات دارد، كه در مورد مهلت دادن به بدهكار و درمانده ، تا رسيدن به گشايش ، سهل گيرى مى كند و فقير و درمانده را كمك و دستگيرى مى نمايد.
سپس خداوند متعال مى فرمايد:
فمن جاءه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف و امره الى الله ، و من عاد فاولئك اصحاب النارهم فيها خالدون .
(بقره / 275)
كسى كه اندرز الهى به او برسد و (از رباخوارى ) خوددارى كند، سودهايى كه در سابق (قبل از نزول حكم تحريم ) بدست آورده ، مال اوست - و اين حكم تحريم ، گذشته را شامل نمى شود - و كار او به خدا واگذار مى شود (و گذشته او را خواهد بخشيد) اما كسانى كه باز گردند (و مجددا مرتكب اين گناه شوند) اهل آتش خواهند بود، و هميشه در آن مى مانند.
بلغ اءبا عبدالله (عليه السلام ) عن رجل انه كان ياءكل الربا و يسميه اللبا، فقال لئن اءمكننى الله منه لاءضربن عنقه .
(وسائل / ج 12، 429)
به امام صادق (عليه السلام ) درباره مردى كه رباخوارى را مانند شير مادر حلال مى دانست ، خبر دادند؛ فرمود: اگر خدا به من قدرت مى داد البته گردن وى را مى زدم .
بنابراين مسئوليت و گناه رباخواران حيله گر كه با روشهاى گوناگون رباخوارى مى كنند بسيار بزرگ است ، زيرا كار آنان با روح اسلام كاملا تناقض دارد. پس كسى كه به مرگ و روز قيامت ايمان دارد بايد از خدا بترسد و رباخوارى نكند، زيرا خداوند انسان را با وجود راههاى كسب مشروع از قبيل : تجارت ، زراعت و صنعت از راههاى نامشروع ، بى نياز ساخته است . تجارت و امثال آن راههاى مشروعى است كه به احدى ، در آنها ستم نمى شود و به حقوق ديگران تعدى نمى گردد و خود يك نوع خدمت اجتماعى است و مصلحت عمومى را دربر مى گيرد.
فرد رباخوار از آنجا كه به مردم رحم نمى كند مردم نيز نسبت به او نفرت دارند و از جمله نفرت كنندگان كسانى هستند كه با او معامله مى كنند و در آنچه بدون رحمت و رنج بدست آورده ، طمع مى ورزند، زيرا معتقدند كه او مالك آن همه ثروت نمى باشد. و گاهى اين عقده روحى بصورت خيانت يا جنايت بروز مى كند و فقط شامل رباخوار و خانواده اش ‍ مى گردد، و دليلش جز رفتار ناپسندانه و رباخوارى وى نمى باشد.
خداوند متعال مى فرمايد:
يمحق الله الربا.
خداوند رباخوار را نابود مى كند.
يعنى عاقبت رباخوار را به فقر و فلاكت منجر مى سازد.
وبربى الصدقات .
(بقره / 276)
و صدقات را افزايش مى دهد.
يعنى ، برخلاف تصور رباخواران ، در دنيا آن را افزايش مى دهد، زيرا كه جايگاه و منزلت رباخوار، بى اعتبار و كم ارزش ‍ مى گردد، در حالى كه مقام و منزلت صدقه دهنده بالا مى رود و قلبها به سوى او گرايش پيدا مى كند و در بين مردم با نام نيك از او ياد مى شود.
ربا بر دو قسم است :
اول : ربا در قرض دادن ، يعنى ، هنگام قرض دادن شرط زيادى در مال يا در كار بكند مثلا، اگر ده دينار (يا ده تومان ) براى يك ماه قرض دهد، شرط كند كه هنگام دريافت آن بعد از يك ماه مبلغ معينى به نسبت معين زياد بگيرد و چنين شرطى كه قبلا شود، قرض را ربوى مى كند و همچنين است ، اگر عملى را شرط كند مانند اينكه طلايى را براى مدت معينى قرض دهد و شرط نمايد كه هنگام گرفتن به شكل خاصى آنرا تحويل دهد (يعنى آن را به صورتى ساخته باشد) بلى اگر شرط نكند دادن اضافه از طرف وام گيرنده نه تنها اشكالى ندارد؛ بلكه مستحب نيز مى باشد البته در صورتى كه با طيب نفس باشد. چه وام دهنده بدون شرط قبلى اين را بداند يا نداند و از همين حكم حساب سپرده و صندوقهاى پس انداز معلوم مى گردد كه از بانكداران به هر سپرده اى به نسبت درصد بدون شرط قبلى سود پرداخت كنند، اشكالى ندارد؛ زيرا آنها نيز سپرده هاى مردم را در هدف هاى خاص تجارى يا عمرانى و مانند آن بكار مى گيرند و از آن استفاده مى برند. به اميد آنكه مردانى با همت براى مصلحت اسلام و مسلمين به چنين امر مهمى اقدام نمايند.
دوم : ربا در معامله ، و آن با دو شرط تحقق پيدا مى كند: يكى متحد بودن دو جنس مورد معامله در خريد و فروش يعنى دو جنس مورد معامله عرفا هر و از يك جنس باشند، اگر چه در خصوصيات با همديگر تفاوت داشته باشند ديگر اينكه ، هر دو از مكيل(6) يا موزون(7) باشند.
بنابراين اگر چيزى با شمارش فروخته شود، زياده گرفتن اشكال ندارد مثلا مى توان يك تخم مرغ را در مقابل دو تخم مرغ معامله كرد و اين در صورتى است كه غالبا خريد و فروش آن با شمارش باشد نه پيمانه و وزن ؛ و لازم است كه شرعا همه آنها از يك جنس شمرده شود مانند گندم ، جو و انواع خرما كه از يك جنس محسوب مى شوند، و همچنين است ميش با بز و گاو با گاوميش كه يك جنس محسوب مى شوند، و هر چيزى كه اصل آن با فروعاتش يكى باشد، عرفا يك جنس به حساب مى آيد، مانند گندم ، آرد و نان و مانند شير، ماست و پنير.
و اين دو قسم ربا در حرمت و اثر سوء آن در خود شخص و ايجاد دشمنى و كينه در جامعه ، نقش مشترك دارند و از آنجا كه معامله ربوى از نياز شخصى افراد، سرچشمه مى گيرد، پس لازم است كه براى ريشه كن ساختن اساس آن ، تلاش مثبت شود. و راه آن ايجاد بانك هاى اسلامى براى رفع نياز نيازمندان با راه شرعى آن مى باشند. به اميد روزى كه توانگران جامعه به اين كار همت گمارند كه خداوند متعال وعده داده كسى را كه دين او را كمك نمايد، او را يارى دهد و خداوند هميشه ياور انسانهاى مخلص و امين است .
سيرى در سنت و روايات اسلامى
1 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
ان الله عزوجل لعن آكل الربا و موكله و كاتبه و شاهديه .
(بحار / ج 73، 330)
خداوند عزوجل خورندگان و دهندگان و نويسندگان و شاهدان ربا را لعن و نفرين كرده است .
2 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
من اءكل الربا ملا الله بطنه من نار جهنم بقدرما اءكل و ان اكتسب منه مالا لم يقبل الله منه شيئا من عمله ولم يزل فى لعنة الله و ملائكته مادام معه فيراط.
(وسائل / ج 6، 427)
كسى كه مال ربا بخورد خداوند شكم او را به اندازه اى كه ربا خورده است از آتش جهنم پر مى كند و اگر از آن مالى بدست آورده هيچ عملى را از وى نمى پذيرد و مادامى كه در نزد او يك قيراط(8) باشد دايما مورد لعنت خدا و ملائكه اش خواهد بود.
3 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
شر المكاسب الربا.
(بحار / ج 100، 120)
بدترين كسبها رباخوارى و معامله ربوى است .
4 - على (عليه السلام ) فرمود:
اذا اءراد الله بقربة هلاكا ظهر فيهم الربا.
هرگاه خدا اراده نمايد كه قريه و آباديى را ويران و هلاك سازد در ميان آنان ، ربا ظاهر مى شود.
5 - على (عليه السلام ) فرمود:
آكل الربا و موكله و كاتبه و شاهداه فى الوزر سواء.
(وسائل / ج 12، 144)
خورنده ربا و دهنده و نويسنده و شاهدان ، همه در وزر و گناه يكسانند.
6 - امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
يستتاب آكل الربا كما يستتاب من الشرك .
(بحار / ج 100، 119)
رباخوار بايد از عمل خود توبه كند، چنانكه مشرك از شرك توبه مى نمايد.
7 - از امام صادق (عليه السلام )، سوال شد:
قدترى الرجل يربى و يكثر ماله ؟ فقال (عليه السلام ): يمحق الله دينه و ان كان ماله يكثر.
(بحار / ج 100، 117)
يابن رسول شما خود نيز شاهد هستيد كه بعضى ها ربا مى گيرند و مالشان نيز زياد مى شود، (چگونه با آيه قرآن سازش ‍ دارد)؟! فرمود: خداوند دينش را نابود مى كند گرچه مالش زياد بشود.
8 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
درهم ربا عندالله اءشد من سبعين زنية كلها بذات محرم فى بيت الله الحرام .
(بحار / ج 100، 119)
يك درهم ربا در نزد خدا، از هفتاد زنا كه همه اش با محارم در خانه خدا باشد، بدتر است .
9 - امام كاظم (عليه السلام ) فرمود:
انما حرم الله الربا لئلا يتمانع الناس المعروف .
(بحار / ج 100، 120)
خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از انجام كارهاى نيك ممانعت و سهل انگارى ننمايند.
10 - وسئل عن الرجل اعطى رجلا ماءة درهم على ان يوتيه خمسة دراهم او اقل او اكثر؟ فقال (عليه السلام ) هذا الربا المحض .
(وسائل / ج 12، 437)
از امام كاظم (عليه السلام ) درباره مردى سوال شد كه به شخصى يكصد درهم داده كه در مقابل آن پنج درهم كمتر يا بيشتر اضافه بگيرد (حكمش چيست ؟) فرمود اين همان رباى خالص است .
11 - امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
ان الربا حرام سحت من الكبائر و مما وعد الله عليه النار و هو محرم على لسان كل نبى و فى كل كتاب .
(بحار / ج 100، 121)
ربا، حرام و نامشروع است و از گناهان كبيره محسوب مى شود، و از چيزهايى است كه خداوند براى آن وعده آتش ‍ داده و از طرف هر پيغمبرى در تمام كتابهاى آسمانى تحريم گشته است .
بحثى پيرامون قرض الحسنه
اصلاح فرد و جامعه دايما بر دو محور استوار است :
1 - جنبه منفى آن ؛ با كم كردن موارد فساد.
2 - جنبه مثبت آن ؛ با تكثير و زياد كردن موارد اصلاح به اندازه اى كه نياز را برطرف سازد، تا انسان به موارد فساد محتاج نگردد.
و نقش اسلام در مبارزه با انواع فساد اين چنين است ؛ لذا با انواع ربا به عنوان يك ماده مضر در اقتصاد، مبارزه كرده است ، يكى از اثرات منفى ربا، بيچارگى كسانى است كه به آن گرفتار مى شوند و خود يك نوع ظلم اجتماعى است و معامله ربوى جنگ با خدا و پيامبر قلمداد شده است . ولى مبارزه منفى به تنهايى مشكل را ريشه كن نمى سازد، زيرا بسيارى از افراد جامعه حتى قادر نيستند، گرفتارى شخصى خود را برطرف سازند و راهى هم جز به دست آوردن مال از هر راهى كه ممكن باشد ندارند تا نياز خود را برطرف سازند، اين جاست كه دين اسلام براى مبارزه مثبت با رباخوارى به قرض الحسنه تاءكيد مى ورزد تا افراد متمكن و توانا مقدارى از سرمايه هاى خود را به نيازمندان قرض ‍ دهند، كه در وقت معين بدون شرط زياده ، پرداخت نمايند و صاحبان سرمايه از اين طريق ، در سعادت فرد و اصلاح جامعه سهيم گردند.
قرآن كريم ، وام دادن را معامله با خداوند سبحان مى داند، و قرض دادن به نيازمندان را به منزله قرض به خدا مى شمارد، در حاليكه خدا نيازى به اين كار ندارد و منفعت آن تنها به سود محتاجان جامعه مى باشد. برخلاف ربا كه خداوند آن را جنگ با خدا و پيامبر مى داند.
خداوند متعال مى فرمايد:
من ذاالذى يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له اضعافا كثيرة و الله يقبض و يبسط و اليه ترجعون .
(بقره / 245)
كيست كه خدا را وام (قرض الحسنه ) دهد تا خداوند براى وى چندين برابر بيافزايد؟ و خداست كه مى گيرد و مى دهد و همه به سوى او باز مى گردند.
و نيز مى فرمايد:
ان المصدقين والمصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا يضاعف لهم و لهم اءجر كريم .
(حديد / 18)
همانا مردان و زنانى كه در راه خدا به فقيران صدقه و احسان كنند و به خدا قرض نيكو دهند (به محتاجان قرض ‍ الحسنه دهند) خداوند احسان آنان را چندين برابر سازد و پاداش همراه با لطف و كرامت نيز عنايت فرمايد.
و در سوره ديگر مى فرمايد:
و اقرضتم الله قرضا حسنا لاكفرون عنكم سيئاتكم ولا دخلنكم جنات تجرى من تحتها الانهار فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل .
(مائده / 12)
و خدا را قرض نيكو دهيد (به بندگان او بى منت و بدون ربا قرض دهيد) در اين صورت گناهان شما را بيامرزم و شما را در بهشتى داخل گردانم كه زير درختانش نهرها جارى است پس هر كسى از شما پس از عهد با خدا (آمدن كتاب و رسولان و حجت هاى آسمانى ) كافر شود، سخت از راه راست دور افتاده است .
و قرض را با نماز و روزه مقارن و همراه ذكر كرده است و مى فرمايد:
و اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة و اقرضوا الله قرضا حسنا و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عندالله هو خيرا و اعظم اجرا.
(مزمل / 20)
نماز را بپا داريد و زكات مال خود را به فقيران دهيد و به خدا قرض نيكو دهيد، (براى خدا به محتاجان صدقه و قرض ‍ الحسنه دهيد) و (بدانيد كه ) هر عمل نيك بر آخرت خود، پيش فرستيد؛ پاداش آن را نزد خدا بيابيد و آن اجر و ثواب آخرت (كه بهشت ابد است ) از متاع دنيا بسى بهتر و بزرگتر است .
چنانكه بر روش صحيح در قرض گرفتن و قرض دادن ارشاد نموديم ، لازم است كه قرض ، نوشته شده و ثبت گردد تا انسان نسبت به آن و مقدارش دچار شك و فراموشى نگردد.
خداوند متعال مى فرمايد:
يا ايها الذين امنوا تداينتم بدين الى اءجل مسمى فاكتبوه وليكتب بينكم كاتب بالعدل ولا ياءب كاتب اءن يكتب كما علمه الله .
(بقره / 282)
اى اهل ايمان چون به قرض و نسيه معامله كنيد، تا زمانى معين سند و نوشته در ميان باشد و بايست نويسنده درستكارى ، معامله ميان شما را بنويسد و از نوشتن ابا و خوددارى نكند كه خداوند به وى نوشتن آموخته است .
سيرى در سنت و روايات اسلامى
1 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
من اءقرض مومنا قرضا ينظر به ميسوره كان ماله فى زكاة و كان هو فى صلاة من الملائكة حتى يؤ ديه اليه .
(بحار / ج 100، 139)
هر كس مومنى را قرض دهد و تا بهبودى وضع وى مهلت دهد مالش افزايش مى يابد و دائم در رحمت ملائكه خواهد بود تا وام گيرنده بدهى را بپردازد.
2 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
من يمطل على ذى حق حقه و هو يقدر على اءداء حقه فعليه كل يوم خطيئة عشار.
(وسائل / ج 13، 89)
هر كس در دادن حق صاحب حقى مماطله و سهل انگارى كند، و قدرت بر اداى آن دارد، هر روز براى وى گناه باج بگير (زورگو) نوشته مى شود.
3 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
قرض المال حمى الزكوه .
(وسائل / ج 6، 208)
قرض دادن مال ، حمايت از زكات است (زيرا كه باعث مى گردد زكات به فقراء درمانده برسد نه بر هر كس كه محتاج باشد.)
4 - على (عليه السلام ) فرمود:
اما الفرض فقرض درهم كصدقة در همين سمعته من رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فقال : هو الصدقة على الاءغنياء.
(بحار / ج 100، 140)
ثواب يك درهم قرض دادن ، به اندازه دو درهم صدقه دادن است . و اين مطلب را از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: قرض دادن ، صدقه دادن به اغنياء است .
5 - امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
خير القرض ما جر المنفعة (اى بلا اشتراط)
بهترين قرض دادن آن است كه منفعتى (نيز) به همراه داشته باشد (ولى بدون شرط زياده قبلى .(9))
6 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
اذا اءقرضت الدراهم ثم جاءك بخير منها، فلا باءس اذا لم يكن بينكما شرط.
(وسائل / ج 13، 373)
اگر به كسى چند درهم قرض دادى و او هنگام پرداخت آن ، بهتر از آن را آورد، اشكال ندارد در صورتى كه قبلا شرط نكرده باشى .
7 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
على باب الجنة مكتوب ؛ القرض ثمانية عشر والصدقة بعشرة و ذلك ان القرض لايكون الا لمحتاج و الصدقة ربما وقعت فى يد غير محتاج .
(بحار / ج 100، 138)
بر درب بهشت نوشته شده است كه ، قرض هيجده برابر و صدقه ده برابر ثواب دارد و دليلش اين است كه (اولا) اكثر وقتها قرض از طرف محتاج گرفته مى شود و صدقه بسيارى از وقتها، در دست غير محتاج آن قرار مى گيرد (و ثانيا قرض ‍ دوباره برمى گردد و در دست ديگران قرار مى گيرد و مشكل ديگرى را حل مى كند ولى صدقه بازپس گرفته نمى شود.)
8 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
لان اقرض قرضا، احب الى من ان اتصدق مثله
(بحار / ج 100 / 139)
اگر چيزى را قرض دهم براى من بهتر از آن است كه مانند آن را صدقه بدهم .
9 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
السراق ثلاثه : مانع الزكوه و مستحل مهور النساء و كذلك من استدان ولم ينو قضائه .
(خصال / 153)
دزدان و سارقين سه دسته اند:
1 - كسانى كه از دادن زكات خوددارى مى كنند.
2 - كسانى كه مهريه زنان را بر خود حلال مى شمارند (و آن را نمى دهند.)
3 - كسانى كه قرض مى گيرند ولى در فكر بازپرداخت آن نيستند.
10 - امام كاظم (عليه السلام ) فرمود:
من طلب الرزق من حله فغلب فيستقرض على الله عزوجل و على رسوله صلى الله عليه و آله و سلم .
(وسائل / ج 13، 81)
هر كس روزى خود را از راه حلال جستجو نموده و بر آن دست يابد، بايد بر خدا و پيامبرش قرض الحسنه دهد (تا شكر نعمت خدا را بجا آورده باشد.)
امام كاظم (عليه السلام )، بر اين مطلب اشاره دارد كه ، اگر انسان از طريق كارهاى مشروع و سالم ، كسب روزى كند و به كارهاى نيك ملتزم بشود و آن طورى كه اسلام مى گويد، از اسراف و زياده روى دورى كند، چنين شخصى خواه ناخواه توفيق دادن قرض را پيدا خواهد نمود. زيرا كه او در هدايت الهى سير مى كند، و اسلام در اينجا بدهكار را به يك نكته انسانى توجه و هشدار مى دهد مالى كه در زمان خاصى گرفتارى و مشكل او را حل نموده ، وى صاحب آن نشده است ، بلكه هنوز هم مال طلبكار است و او حق داشت به كسى ندهد و پيش خودش نگهدارد، اما حالا كه به توى (بدهكار) نيكى نموده و به عنوان قرض پرداخته است ، تو نيز بايد هنگام اداى آن به وى نيكى كنى و چيزى به عنوان هديه ، اضافه بر اصل مال ، با رضايت و طيب نفس به او پرداخت كنى چه از نقد باشد يا از جنس ديگر، و چنانكه او به تو احسان نموده ، تو نيز بايد با نيكى خود او را پاسخ دهى .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
الربا رباء ان : اءحدهما ربا حلال والاخر حرام فاما الحلال فهو اءن بقرض الرجل قرضا طمعا اءن يزيده و يعوضه باءكثر مما اءخذه بلا شرط بينهما.
(وسائل / ج 12، 429)
ربا بر دو قسم است : يكى رباى حلال و ديگرى رباى حرام . اما رباى حلال آن است كه شخصى به ديگرى قرض داده و طمع داشته باشد كه (قرض گيرنده ) چيزى بر آن اضافه نمايد، و بدون شرط قبلى ، به عنوان عوض به وى اضافه دهد.
بنابراين زيادى دادن با اختيار، هنگام اداى قرض ، شرعا مستحب است و اسلام با اين راه برگزيده و عالى ، ريشه هاى فساد اقتصادى را كه از رباى ظالمانه ناشى مى شود، مى خشكاند و چه مناسب است كه حكومتهاى اسلامى و مردم نيكوكار، صندوقهاى خيريه اى را بر اساس قرض الحسنه ، ايجاد نمايند تا اين مشكل را از ريشه برطرف سازند.
خداوند متعال مى فرمايد:
يمحق الله الربا و يربى الصدقات والله لا يحب كل كفار اءثيم .
(بقره / 275)
خداوند ربا را نابود مى سازد و صدقات را افزايش مى دهد و خداوند هيچ انسان ناسپاس گهنكار را دوست نمى دارد.
مشروبات الكلى و ساير مفاسد اخلاقى
خداوند متعال مى فرمايد:
يساءلونك عن الخمر والميسر، قل فيهما اثم كبير و منافع للناس ، واثمهما اكبر من نفعهما.
(بقره / 219)
درباره شراب و قمار، از تو سوال مى كنند؛ بگو در آنها گناه بزرگى است . و منافعى (از نظر مادى ) براى مردم دربردارند (ولى ) گناه آنها از نفعشان بيشتر است .
امتياز انسان از حيوان ، به عقل او است ، زيرا كه انسان با حيوانات ديگر، در حواس ظاهرى مانند چشم و گوش و حس ‍ لامسه و ذائقه و بويائى يكسان است ، و مسكرات اين امتياز را از انسان مى گيرد، و او را در رديف حيوانات ، بلكه پائين تر، قرار مى دهد، تا جائى كه مردم او را مسخره و استهزاء مى كنند ولى حيوانات را استهزاء نمى كنند.

خور و خواب و خشم و شهوت ، شغب است و جهل و ظلمت ، حيوان خبر ندارد ز جهان آدميت

و شراب ام الخبائث و سرچشمه گناهان شمرده شده است ، و اين ، همان چيزى است كه قرآن بر آن تاءكيد فراوان دارد، چنانكه مى فرمايد:
انما يريد الشيطان اءن يوقع بينكم العداوة والبغضاء فى الخمر و الميسر.
(مائده / 91)
شيطان مى خواهد در ميان شما، به وسيله شراب و قمار، عداوت ايجاد كند.
و علت تسميه و ناميدن (شراب ) به خمر اين است كه عقل را از بين مى برد، زيرا خمر در لغت عرب ، به معناى پوشش ‍ است و خمار زنان (پوشش زنان ) نيز از اين لغت است و منفعت شراب در نشئه زودگذر و نشاط جسمى و هيجان اعصاب است وليكن اين منفعت ، در مقابل ضررهاى فكرى و بهداشتى آن ، بسيار ناچيز است زيرا كه علم ثابت كرده است شراب مركز مخ را به هيجان مى آورد و ضربان قلب را شدت مى بخشد و در موارد بسيارى باعث عقيمى و فلج و بيماريهاى صعب العلاج مى گردد.
دكتر خليلى مى گويد: طب جديد، امروزه ثابت كرده كه نوشابه هاى الكلى هيچ مرضى را درمان نمى كند بلكه مطابق آنچه كه از اهلبيت (عليه السلام ) وارد شده به شدت امراض مى افزايد.
و در نزد پزشكان بزرگ ثابت شده كه : افراد مبتلا به مرضهاى الكلى معمولا علاجشان كند و ديرتر از كسانى است كه مبتلا به الكل نيستند و به عبارت روشنتر اينكه ؛ زمينه شفاء و بهبودى در افراد دائم الخمر كمتر از ديگران است كه اگر به مرضى هر چند آسان مبتلا شوند، علاج آن مشكل و بهبودى آن ديرتر خواهد بود.
همانا بالاترين آفت و زيان شراب اين است كه عقل را زايل مى گرداند و اين براى هر عاقلى ملموس و محسوس است و معلوم است كه بهترين سرمايه انسان عقل اوست كه اگر از بين برود، تمام كارهاى زشت در نظر وى زيبا و نيك جلوه مى كند و كارهاى نيكو را زشت مى انگارد و در زندگى پست و دور از انسانيت بسر خواهد برد، و دستگاههاى عصبى او دگرگون خواهد شد، و قدرتش در حفظ گفتارها و مراعات كردار خود، تقليل مى يابد و اطاعت و فرمانبردارى او نسبت به هر كسى آسان مى گردد (به آسانى از هر چيزى فرمان مى برد) و هنگامى كه خمر، شرابخوار را از عقل و فهم محروم سازد، از نظر درك و منزلت از حيوانات كمتر و حقيرتر خواهد شد. زيرا كه بسيارى از حيوانات خود توان رفتن به اصطبل را دارند ولى فرد مست ، قدرت رفتن به خانه خود را ندارد و كسان خود را نمى شناسد و غالبا تماشاچى دور او را گرفته يكى از باب ترحم ، و ديگرى از باب تحقير، و سومى از باب مسخره و استهزاء به او مى خندند كه چگونه عقلش را با دست خود و مال خود را از بين برده (و به صورت گيج و تلوتلوخوران در كوچه و خيابان به راه افتاده است ) اگر انسان لحظه اى فكر كند و به عواقب زشت شرابخوارى ، از قبيل فقدان درك و آگاهى و گفتارهاى بيهوده و كارهاى پستى كه هر انسان عاقلى از آن نفرت دارد، تاءمل نمايد، هيچگاه به اينگونه كارهاى فسادانگيز، اقدام نمى كند.
يكى از بزرگان ، از شرابخوارى امتناع مى كرد و مى گفت : دوست ندارم كه رئيس قومى باشم و سفيه ترين و بى عقل ترين آنها شوم .
ملاى رومى در شعر خود، چه زيبا سروده :

واهجر الخمرة ان كنت فتى   كيف يسعى فى جنون من عقل

اگر جوانمرد هستى ! از شرابخورى بپرهيز.
چگونه صاحب عقلى در ديوانگى خويش ، تلاش مى كند.
و چه بسيار جرائمى كه از شرابخوار در خانه ، نسبت به خود و خانواده اش ، و در كوچه و خيابان نسبت به جامعه سر مى زند.
عقلاى زيادى از ملتهاى مختلف كوشيده اند كه با قوانين و نظامهاى گوناگون ، شرابخوارى را محدود كنند تا از ضررها و زيانهاى خانوادگى و اجتماعى آن جلوگيرى كنند و طبيعى است كه انسان دائم الخمر، ضرر زشتى عملش را درك نمى كند زيرا كه در يك جو خيال و توهم زندگى مى كند و همه محدوده و اطراف خود را در روابط اجتماعى و زندگى فراموش مى كند و در روابط جنسى خود، بين زن و خواهر و دختر خود فرقى نمى گذارد. لذا در حديث وارد شده است كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
اذا خطب اليكم شارب الخمر فلا تزوجوه .
(وسائل / ج 14، 53 و ج 17، 249)
هرگاه شرابخوارى به خواستگارى دختر شما آمد، فرزندتان را به وى تزويج نكنيد.
و در ادامه حديث مى فرمايد:
من زوج ابنته شارب خمر فكاءنما اءقادها الى النار.
(بحار / ج 63، 491 - وسائل / ج 17، 249)
هر كس دختر خود را به شرابخوار تزويج نمايد مانند اين است كه وى را به آتش كشانيده است .
انواع و اقسام شراب
در ميان انواع شراب فرقى نيست ، زيرا هر چيزى كه مستى آور و عقل انسان را بپوشاند (و مانع فكر كردن وى شود) و درك سليم را، از او بگيرد همه اينها شراب محسوب مى شود چه از خرما توليد شود، يا از انگور، يا از كشمش ، يا از گندم و جو و غير آنها، گرچه درصد الكل در آنها، متفاوت است .
شرابهاى تقطير شده و خالص مانند عرق و ويسكى شامل چهل الى هفتاد و پنج درصد (75/. - 40/.) الكل است و شراب هاى تخمير شده مانند آبجو شامل دو الى 6 درصد (6/. - 2/.) الكل است و همه مسكرات از لحاظ حرمت و گناه يكسان هستند اگر چه نام آنها با يكديگر فرق مى كند.
در حديثى از امام كاظم (عليه السلام ) وارد شده است :
ان الله لم يحرم الخمر لا سمها ولكن حرمها لعاقبتها فما كان عاقبته عاقبة الخمر فهو خمر.
(وسائل / ج 17، 273)
خداوند شراب را بخاطر نامش ، حرام نكرده است ، بلكه آنرا بخاطر عاقبت زشت آن ، تحريم نموده است .
بنابراين هر چيزى كه عاقبت و نهايتش مانند عاقبت شراب باشد آن نيز مانند شراب است .
و در حديث ديگر، از امام صادق (عليه السلام ) وارد شده است :
سئلت اءبا عبدالله (عليه السلام ) عن النبيذ، فقال : ان رسول الله صلى الله عليه و آله خطب الناس فقال : ايها الناس الا ان كل مسكر حرام و ما اسكر كثيره فقليله حرام .
(وسائل / ج 17، 268)
راوى مى گويد از امام صادق (عليه السلام ) درباره حكم نبيذ (شراب ) سوال كردم ، امام فرمود: پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) براى مردم خطبه خواند و فرمود: مردم ! بدانيد كه هر مست كننده اى حرام است و آنچه كه زيادى آن باعث مستى شود، كم آن نيز حرام است .
براى شراب در لغت پنج نام ذكر شده است :
1 - عصير: شرابى كه با فشار دادن انگور، بدست مى آيد.
2 - نقيع : شرابى كه از خيسانيدن كشمش در آب بدست مى آيد.
3 - بتع : شرابى كه از عسل بدست مى آيد.
4 - مزر: شرابى كه از جو بدست مى آيد. (آبجو)
5 - نبيذ: شرابى كه از خرما بدست مى آيد.
كه به همه اينها شراب گفته مى شود.
در كتاب قاموس اللغة مى گويد: اطلاق شراب به همه اين موارد صحيح است زيرا كه همه آنها، حرام است در شهر مدينه ، بيش از دو نوع شراب وجود نداشت كه يكنوع آن از خرماى رسيده (تمر) و يكنوع آن از خرماى نارس (بسر) گرفته مى شد.
آقاى دكتر خليلى مى گويد: ماده الكلى كه در همه اين شرابها وجود دارد، داراى سم قوى و كشنده است . مثلا اگر سفيده تخم مرغى را بگيريم ؛ و چند قطره از ويسكى يا شراب ، بر روى آن بريزيم ، فورا منجمد مى شود و رنگش تغيير مى يابد. و چنان مى شود كه گويا در روى آتش گداخته شده ، يا در آب جوش گذاشته اى . بنابراين وقتى بدانيم كه معده و قلب و كبد و كليه هاى ما نيز، از همين مواد سفيده تخم مرغ تشكيل يافته است ؛ آنگاه براى ما روشن مى شود كه الكل در اين اعضاء، چه اثرات سوى و زيانبخشى بوجود مى آورد.
سيرى در روايات اسلامى
1 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اول مانهانى عنه ربى عزوجل عبادة الاءوثان و شرب الخمر و ملاهات الرجال .
(بحار / ج 76، 148 - وسائل / ج 17، 248)
اولين چيزى كه پروردگارم مرا از آن نهى فرمود، پرستش بتها و خوردن شراب ، و بذله گوئى با مردان است .
2 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
شارب الخمر كعابد الوثن .(10)
(وسائل / ج 17، 252)
شرابخوار مانند بت پرست است .
3 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
تحرم الجنة على ثلاثة : على المنان و على المغتاب و على مدمن الخمر.
(بحار / ج 76، 153)
بهشت بر سه گروه حرام است : بر منت گذار، و غيبت كننده و شرابخوار دائم .
4 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
كل مسكر حرام و كل مسكر خمر.
(بحار / ج 63، 478 - وسائل / ج 17، 260)
هر مست كننده اى حرام است و هر مست كننده اى شراب است .
5 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
ان رسول الله صلى الله عليه و آله لعن بايعها و مشتريها و آكل ثمنها و ساقيها و شاربها.
(بحار / ج 63، 490)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فروشنده و خريدار شراب و استفاده كننده از پول آن و ساقى و خورنده اش را لعنت فرمود.
6 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
ملعون من جلس على مائدة يشرب عليها الخمر.
(بحار / ج 63، 500)
كسى كه كنار سفره اى بنشيند كه در آن شراب خورده مى شود، ملعون است .
7 - امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
ان شرب الخمر اكبر الكبائر و يدخل صاحبه فى الزنا و السرقة و قتل النفس المحترمة و الشرك و افاعيل الخمر تعلو كل ذنب .
(بحار / ج 46، 358 - وسائل / ج 17، 257)