زكات دومين زير بناى اقتصادى اسلام

سيد حسين موسوى راد لاهيجى

- ۳ -


حكومت اسلامى بايد زكات را از صاحبانش بگيرد:

از اسرار زكات و فلسفه تشريع آن ، حلال كردن و پاكسازى اموال و تزكيه نفس و تربيت آن است . مال اگر پاك و از كليه شوائب و ناپاكيها مصون باشد، قابل بهره بردارى خواهد بود و در راه خداوند مورد استفاده قرار مى گيرد، پيداست كه با اموال حرام ، هيچگونه بهره بردارى عبادى و معنوى نمى توان انجام داد. خداوند قاهر متعال در قرآن مجيد به پيامبرش ‍ حكم مى فرمايد:

خذ من اموالهم صدقة تطهر هم و تزكيهم بها... (54)

اى پيامبر از اموال ايشان (مسلمانان ) صدقه (زكات ) بگير، تا اموال و انفسشان پاك سازى ، و به وسيله زكات آنان را تطهير نمائى .

بنابراين در زمان حكومت اسلامى ، حاكم شرع ولى امر مسلمين كه مصالح كشور در دست او است ماليات اسلامى يعنى خمس و زكات بگيرد، و مردم را از دادن ماليات ، پول زور و ظلم و ستم ، در امنيت مالى قرار داده ، و ارزاق و مايحتاج مردم مسلمان را ارزانتر و فراوانتر نمايد و خمس و زكات ، اين دو بنيان و اساس اقتصاد اسلام و مسلمين را خداوند مهربان و پيامبر رؤ ف اسلام پايه گذارى كرده و رفاه حال عامه مسلمين در نظر گرفته و سياستگذاريش را نموده ، چرا در زمان حكومت اسلامى و برترين دوران اقتدار آن ، به نفع عموم مسلمين احكام اسلامى را پياده نكنيم ؟ از كى ؟ و از چه بترسيم ؟ ما كه قدرت و نيروى پر توان شاه كه ايران را ژاندارم منطقه و امريكا و شوروى آن روز كرده بود از پا در آوريم ، ما كه روز و روزگار منافقين كور دل و دشمن قسم خورده خود با آن رئيس جمهور بى كفايت و خود فروخته را با بيش از حدود چهارده ميليون راءى ، چادر بسر و با اصلاح زنانه همراه همپالكيش رئيس منافقين از كشورمان آواره و در بدر كرديم ما آمريكا را از پا در آورديم ، الحال از عهده اصلاحات داخلى خود نمى توانيم برآئيم ؟ ما چرا نمى توانيم اقتصاد بنياد گرامى اسلامى خود را اصلاح نموده و ملت مظلوم خود را اين تورم بزرگ جهانى برهانيم ؟!! هيهات منا الذله !!! عربستان سعودى با حذف ماليات چنانكه اينجانب از سال اول انقلاب به خاطر دارم هيچگونه تغييرى در نرخ كالاى وارداتى و صادراتى خود بوجود نياورده است چرا؟ چون ماليات نمى گيرد، بيائيم در راه خدمت به اين مردم شهيد داده انديشه كنيم و براى مردم اين كشور چاره اى بيانديشيم و مردممان را از اين گرانى بى سروته و بدون هيچ كنترل برهانيم ، كه يكى از بهترين عوامل ارزانى و رفاه حال عامه مسلمين اين كشور امام زمان عليه السلام عمل نمودن به احكام اسلامى يعنى حذف مطلق ماليات و اخذ خمس و زكات ، بوسيله حكومت اسلامى مى باشد.

نماز و زكات ، دو عامل تقرب پيشگاه خداوند:

از نهج البلاغه امير مؤ منان عليه السلام در تاءديه زكات و فلسفه تشريع آن چنين مى خوانيم آن حضرت مى فرمايد:

ثم ان الزكاة جعلت مع الصلاة قربانا لاهل الاسلام ، فمن اعطاها طيب النفس بها فانها تجعل له كفارة ، و من النار حجازا و وقاية فلا يتعنها احد نفسه و لا يكثرن عليها لهفه فان من اعطاها غير طيب النفس بها يرجوا بها يرجوابها ما هو افضل منها فهو جاهل بالسنة ، مغبون الاجر ضال العمل ، طويل الندم . (55)

حضرت امير عليه السلام پس از توصيه و تاءكيد فراوان به اصحاب خويش در امر نماز، اين فريضه الهى و اهميت آن در اسلام به مساءله زكات پرداخته و در اهميت آن مى فرمايد:

پس براى مسلمانان ، زكات با نماز وسيله تقرب و نزديكى به خداوند قرار داده شده ، هر كه آن را به ميل و رغبت و با طيب نفس اداء نمايد، براى او كفاره گناهان و مانع و نگهدارنده از آتش دوزخ است . و نبايد كسى كه آن را پرداخت كرد بياد آن باشد و آن را براى خود ضرر بداند و اندوه به خود راه دهد. (چرا كه آن چه داده شده تماما خير و بهره است و بزودى چندين برابر جايش پر مى شود) و كسى كه آن را از روى بى ميلى ادا كند و (در عوض ) به آن چه كه از آن برتر است (يعنى بهشت جاويد) اميدوار باشد، پس او (در دعوى با خدا دروغگو و) بسنت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نادان است . (زيرا سنت ، براى اداء زكات ، آن است كه با طيب نفس و اطمينان خاطر خوشحال و مسرور باشد نه از روى بى ميلى و اكراه و نگرانى ).

تاءكيد و توصيه حضرت على عليه السلام به تقواى الهى و اداء زكات :

اميرالمؤ منين عليه السلام در وصيت خود به فرزندان و اهلبيتش و همچنين جميع مؤ منين و مؤ منات ، در امور تقوى و اداء زكات مى فرمايد:

و اوصى ولدى و اهلى و جميع المؤ منين و المؤ منات بتقوى الله ربهم . و الله ، الله فى الزكاة فانها تطفى ء غصب ربكم

توصيه مى كنم فرزندانم و اهلبيتم و همه مؤ منين و مؤ منات را به تقواى الهى و فرمود عزيزان من شما را توصيه و سفارش مى كنم كه : خدا را، نسبت به زكات اهميت دهيد، پس ‍ براستى كه اداء زكات غصب پروردگارتان را خاموش مى گرداند.

زكات و تقواى الهى مرتبط به همديگر و از يك ريشه و اصلند، چرا كه مزكى اموال از ترس خدا از قسمتى از اموالش صرفنظر كرده و شخصى متقى نيز بالضروره اموال خويش را با تقواى الهى تزكيه خواهد نمود.

قانون زكات قانونى آسمانى و از منبع وحى سرچشمه گرفته و لذا جهت اشباح گرسنگان و تاءمين بينوايان و اداره امور واماندگان ، زكات نقش تعيين كننده دارد، يعنى اگر مالداران در تمامى مراتب به تكليف شرعى خويش عمل كنند و زكات اموال خويش را به نحو احسن بپردازند، فقيرى در عالم باقى نمى ماند و نه تنها در اسلام ، بلكه با تاءكيد آيه شريفه : مؤ لفة قلوبهم بعضى از كفار و مشركين فقير هم به اسلام متمايل شده و از آن بهره مى گيرند.

حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:

ان الله جل و عزوجل للفقراء فى اموال الا غنياء ما يكفيهم و لو لا ذلك لزادهم و انما يؤ تون من منع من منعهم (56)

همانا خداوند عزوجل قرار داده در اموال اغنيا آنچه كه براى فقرا كافى است كه اگر اين اندازه كفايت نمى كرد زيادتر مى نمود (سهم ) فقرا را. البته اگر زكوة اغنياء به فقرا نرسد ايشان هلاك مى شوند پس بواسطه امتناع اغنياء

(از دادن حق فقرا آنان نيز هلاك مى گردند و همه هستى ايشان بر باد مى رود.

چرا زكات بر بنى هاشم حرام است ؟

در محضر ماءمون عليه اللعنه و العذاب امام رضا عليه السلام با علماى اديان احتجاج مى كرد، هنگاميكه از فضيلت و برترى عترت طاهره عليه السلام از آن حضرت پرسش ‍ شد، امام رضا عليه السلام در فضل و برترى عترت طاهره عليه السلام چنين استدلال كرد:

لما جاءت قصة الصدقة نزه نفسه و نزه رسوله و نزد اهل بيته . فقال : انما الصدقات للفقراء و المساكين و... (57)

حضرت امام فرمود:

وقتى قصه زكات نازل شد، خداوند نفس نفيس خويش را و نفس پيامبر و اهلبيت پيامبرش عليه السلام را از زكات منزه ساخت و فرمود: كه همانا صدقات از براى فقراء و مساكين و عاملين به زكات و در راه تاءليف قلوب و براى آزادى بردگان و اداى ديون بدهكاران ، و در راه خدا و كمك به راه مانده ها، فريضه اى از طرف خداوند است .

حضرت امام عليه السلام فرمود:

پس آيا چيزى مى يابيد از آيه شريفه ، كه خداوند عزوجل سهمى براى نفس خويش و يا براى نفس رسول گراميش ، يا براى ذوى القربى ، قرار داده باشد؟ هرگز. چرا كه وقتى نفس ‍ نفيس خويش را منزه ساخت از صدقه و زكات ، و منزه ساخت رسولش و اهل بيت رسولش عليه السلام را از زكات ، بلكه زكات را بر خود و پيامبر و اهلبيتش عليه السلام حرام نمود، و اين چرك دستهاى مردم است و براى اين خانواده حلال نيست ، بعلت اينكه خانواده پاك پيامبر صلى الله عليه و آله از هر دنس و وسخ پاكند و پس وقتيكه خداوند آنان را پاك و طاهر و مطهر ساخت و آنان را از بنى عبادش برگزيد و رضايت داد براى آنان ، از آنچه براى خويش رضايت داده است و كراهت داشت براى اهلبيت طاهرين پيامبرش عليه السلام ، آنچه را كه براى خود كراهت دارد. بنى هاشم و سادات بنى فاطمه عليه السلام (58) از نظر كرامت نفس و شاءن و منزلت ، ايشان را از استفاده از زكوة بى نياز و مبرا ساخته است .

زكات موجب طول عمر و بركت اموال است :

روشن است كه پرداخت زكات طبق معناى لغوى به معنى رشد و نمو است . آيا نديديد كه شاخ و برگ و حتى قسمتى از تنه درخت مو را مى زنند و هرس مى كنند تا ميوه آن بيشتر گردد؟ و طولى نمى كشد كه شاخ و برگ بيشترى مى زند و جاى خود را پر مى كند، پس استعبادى ندارد كه زكات موجب بركت اموال مزكى شود. چنانكه از امام معصوم عليه السلام چنين مى خوانيم :

عن ابى الحسن عليه السلام : ان الله عزوجل وضع الزكاة قوتا للفقراء وت و فيرا لا موالكم . (59)

همانا خداوند عزوجل زكات را براى قوت فقراء و بركت و زيادى اموال اغنياء وضع نمود.

فلسفه تشريع زكات از اين روايت در دو مورد قوت فقراء و بركت و زيادى اموال اغنياء تبيين گشت .

در روايت عمرو بن جميع از امام صادق عليه السلام كه فرمود:

ما ادى احد الزكاة فنقصت من ماله و لا منعها احد فزادت فى ماله (60)

هيچ كس زكات مالش را پرداخت نكرد كه چيزى از مالش كم گردد، و هيچ كس منع زكات نكرد، كه چيزى به مالش افزون گرديده باشد.

حقيقت اين سخن مقرون به وحى اينست ، كسيكه زكات مالش را مى پردازد، حتما جايش بزودى بچند برابر پر مى شود، چنانكه مانع الزكات ممكن است بچند برابر زكات ، از مالش ‍ كاسته گردد، مگر اموال زيادى كه به عنوان آزمايش و امتحان براى مدتى به او داده شود، سر انجام همين اموال زياد، دنيا و آخرتش را تباه كرده ، و موجب نفرت و بيزارى ارحام و همسايگان و ضعفا و مستمندان مى گردد بطوريكه در دنيا با صفت بخل و لئامت در لاك خود مى خزد و يك زندگى پست لئيمانه را در غربت كامل سپرى نموده ، اموال زحمت كشيده يا باد آورده را بازماندگان بى ايمانش كه با دست خود تربيت كرده ، و يا ديگر دشمنانش ، نيش جان مى كنند و عذاب ابدى آخرت را او خود، به تنهائى يدك مى كشد!! الحال اى زراندوزان غافل بهوش باشيد ما اكثروا لعبرو اقل الا عتبار. حضرت امام فرمود: عبرتها چه زياد است ولى عبرت گرفتن چه كم ؟!!.

اتلاف و خسران مال به خاطر منع حقوق مستضعفان است :

عن الصادق عليه السلام فصينوا اموالكم بالزكاة و داوو امرضاكم بالصدقه و ما تلف مال فى بر و لا بحر الا بمنع الزكوة (61)

از امام صادق عليه السلام است كه فرمود: اموالتان را بوسيله زكاة حفظ كنيد و بيماران شما را بوسيله صدقه درمان نماييد و بدانيد هيچ مالى در بر و بحر (خشكى و دريا) تلف نمى شود و به نابودى نمى گرايد مگر به منع زكات و استنكاف از تاءديه آن .

اين مساءله خيلى دقيق است . نپرداختن زكات به مستحقان و واماندگان ، چگونه مانع الزكات و يا هر مديون و بدهكار ديگرى را متوجه مى كند كه مالش چرا و چگونه و براى چه علتى تلف شده است ؟! و آن ضرر و زيان كه بر مالش رسيده علت و سببش چه بوده است ؟ ممكن است خيلى ها نفهمند و ندانند، ولى انسانهاى مسلمان و هوشيار به خوبى درك مى كنند كه رشد و نمو و زيادى اموالشان از پرداخت حقوق الهى (زكات و خمس ) است و هر گونه زيان و ضرر و اتلاف و خسران بر مال به خاطر منع زكات و نپرداختن حقوق بيچارگان و مستمندان است .

اينك فصل سوم به پايان رسيد و به ديدگاه و نظريات علماء اسلام و فقهاء عظام از پيروان اهلبيت عليه السلام در زكات ، به فصل چهارم مى پردازيم .

فصل چهارم : زكات از ديدگاه فقها اسلام

نظر علامه حلى رضوان الله عليه در تشريع زكات :

نظر آية الله على الا طلاق ، يوسف بن على بن مطهر حلى ، معروف به علامه حلى در مورد زكات و اهميت آن چنين است و ايشان در شرايط وجوب زكات فرموده اند:

واجب است زكات مال بر هر كس كه بالغ و عاقل و آزاد و مالك مال در حد نصاب باشد و بتواند در مال خويش تصرف كند. (62)

هدف از بيان نظريات و اقوال مراجع و علماى بزرگ شيعه اينست كه اين شخصيتها، زكات اسلام را تاءييد كرده و بى هيچ چون و چرايى آن را پذيرفته و نظريات فقهى خويش را درباره آن اعلام و اظهار فرموده اند.

در جاى ديگر از كتابش ، حضرت علامه در مورد مالى كه در تصرف مالكش نيست ، فرموده اند:

مالى كه در تصرف صاحب آن نيست ، چنانكه از او غصب شده و يا اموالش را به گرو داده ، يا مالش از او دور است ، و در دسترس او نيست . در اين صورت زكات به صاحب چنين مالى واجب نيست گرچه سالها بر او بگذارد و چون باز بدست آيد، زكات يكسال مستحب است و كسى كه مالش را قرض داده تا از مقروض پس نگرفته ، زكات بر قرض دهنده نيست . جهت بررسى بيشتر به كتابهاى فقهى مراجعه فرمائيد. (63)

شيخ طبرسى و تاءكيد بر تاءديه زكات

شيخ طبرسى در ذيل آيه شريفه و اتو الزكوة از بيان پيامبر اسلام

صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

اءى اءعطوا ما فرض الله فى اموالكم على ما بينه الرسول صلى الله عليه و آله .

آتوا الزكاة ، يعنى زكات بدهيد، آنچه را كه خداوند واجب كرده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله ، فرمود.

و اينست حكم جميع آنچه كه در قرآن به طور اجمال بيان شده است ، چرا كه بيان مفصل آيات موكول به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شده است و شاهد اين مدعى قول خداى تعالى است كه فرمود:

... و ما اتيكم الرسول فخذوه و مانهيكم عنه فانتهوا . (64)

آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله به شما داد پس بگيريد و قبول كنيد و آنچه را كه بر شما نهى كرد، باز ايستيد.

بدين ترتيب خداوند بندگانش را امر فرمود به زكات به طريق اجمال و تفصيلش را پيامبر بيان فرمود (65) و در تفسير امام عليه السلام در حاصل آنچه از آتوا الزكوة من اموالكم اذا وجبت ، و من ابدانكم اذا الزمت و من معونتكم اذا التمست (66)

حضرت امام عليه السلام بيان فرمود: مراد اينكه زكات بدهيد از اموال خويش هرگاه واجب شد و از بدنتان (زكات فطره ) هرگاه لازم شد، و از معونه شما هرگاه زياد آمد.

اينست معناى آيه شريفه زكات مال ، و زكات بدن .

زكات با تمامى ابواب فقهى و شرايطش در كتابهاى فقهى و كتاب شريف تبصرة المتعلمين با ترجمه به فارسى توسط حضرت آية الله شعرانى رحمت الله عليه آمده . طالبين مى توانند به كتب فقهى مراجعه نمايند.

زكات از ديدگاه ملا محسن فيض (قدس سره )

فيض كاشانى در فلسفه زكوة و اسرار تشريع آن مى فرمايد:

سر وجوب زكات ، فقط انفاق و كمك به تهيدستان نيست بلكه براى آزمايش بنده است كه تا بخوبى از بوته آزمايش در آيد. زكات دهنده خود را بدينوسيله از لوث بخل كه از مهلكات اغنياء است ، پاك مى سازد.

رسولخدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: سه چيز از مهلكات است ، بخل ، هواپرستى و نخوت .

قال الله تعالى : ... و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون (67)

كسانيكه دست از بخل بر مى دارند رستگارند.

در صورتيكه ممكن است صفت بخل از انسان زايل شود كه به بذل و بخشش مال و ثروت خود عادت كند و نفس خويش را مقهور سازد و بتواند به صفات سخاوت و كرامت نفس ، انفاق مال كند، و عشق و علاقه ثروت را كه مايه هلاكت او است از ساحت دل خود پاك سازد و به هر اندازه كه مى تواند در بذل آن اقدام نمايد، و به همان مقدار كه دلش پاكيزه مى شود و خرسند و مسرور مى گردد. با اينكه اموال خود را در راه خدا به تهيدستان انفاق نمايد، مضايقه نكند.

انفاق مال موجب شكر نعمت است زيرا حق تعالى سزاوار است شكر نعمتهاى بنده را كه به بندگان مستضعف اعطاء نموده و منت نهاده پذيرا باشد و از او تقدير نمايد، بنابراين كسيكه عبادات بدنى انجام مى دهد چنانست كه شكر نعمت بدنى را بجا مى آورد و شخصى كه عبادات ماليه را انجام مى دهد مانند آن است كه شكر نعمت مال را كرده باشد و چقدر پست فطرت است كسيكه فقير و بيچاره اى را ببيند و به او احسانى ننمايد تا بدينوسيله شكر نعمت الهى را به جاى آورد و سپاسگذارى نكند كه خداوند او را مانند آن فقير نيازمند و تهيدست نساخته است . (68)

امير المؤ منين عليه السلام فرمود: هرگاه به سائلى احسانى كرديد دست خود را نزديك دهان برده و ببوسيد زيرا پيش از آنكه صدقه شما بدست سائل برسد، به خدا مى رسد و خداى تعالى گيرنده صدقات است .

رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود: صدقه مؤ من پيش از آنكه به خداى تعالى برسد به دست بينوا نمى رسد، يعنى اول خداوند او را مى پذيرد، پس از آن به فقير مى رسد. شرطش اينست كه صدقه و يا زكات بقصد قربت و براى رضاى خدا داده شود. سپس حضرت اين آيه را تلاوت كرد:

الم يعلموا ان الله هو يقبل التوبة عن عباده و ياءخذ الصدقات و ان الله هو التواب الرحيم (69)

آيا ندانستيد كه خداى متعال توبه بندگانش را مى پذيرد و صدقات آنها را قبول مى كند و تنها او توبه پذير و مهربانست . (70)

چرا زمين بركات خود را چنانكه بايد بما نمى دهد؟!!

گفتارى است درباره اسرار زكات ، كه چرا بركات زمين آنچنانكه بايد به ما نمى رساند. و خداوند متعال از ما بندگانش در مقابل فرائض و احكام اسلامى چه مى خواهد؟!! آنجا كه مى فرمايد: اقيموا الصلوة و آتو الزكوة .

نماز بخوانيد و زكات بدهيد .

رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود:

چون مردم از دادن زكات خوددارى كنند، زمين هم از بركاتش امتناع مى كند.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

خداى متعال هيچ امر واجبى را مانند زكات بر امت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرض و واجب نگردانيده ؟!! در اين فريضه است كه عموم مردم هلاك مى شوند!! كسيكه يك جزء از زكات واجب مال خود را تعمدا و اختيارا اداء نكند مؤ من و مسلمان نيست و از تاءسف عدم پرداخت زكوة فرداى قيامت مى گويد:

رب ارجعونى لعلى اعمل صالحا فيما تركت .

پروردگارا با ديگر مرا به دنيا برگردان تا (فريضه زكات ) را تاءديه كنم .

خداى متعال زكات را برايى آن قرار داده تا ثروتمندان را آزمايش كند و هزينه زندگى بيچارگان را تاءمين نمايد و اگر همه مردم زكات مالشان را مى پرداختند، هيچ مسلمانى فقير و نيازمند نمى شد و به همان اندازه اى زكوة كه خداوند براى او واجب كرده قناعت مى كرد ، اين فقر و احتياج و گرسنگى كه در ميان مردم پيدا شده بر اثر بخل و گناهان ثروتمندان است و خدا بر خود لازم دانست بر كسانيكه حق الله ، زكوة را، منع مى كنند، رحمت خود را بر آنان منع نمايد.

سوگند به كسيكه خلق را آفريد و سفره روزى خود را به سوى آنان گشود، هيچ مالى در دريا و صحراى عالم ضايع و يا مفقود نمى شود، مگر مالى كه زكات آن داده نشده و هيچ صيدى اسير دام نمى گردد جز آنكه آنروز از تسبيح خدا غفلت كرده است .

محبوبترين مردم به پيشگاه خدا كسى است كه سخاوتمندتر باشد. و سخاوتمندترين آنها كسى است كه زكات مالش را ادا كند. و فريضه زكات كه به مالش تعلق گرفته به مستحقان از مؤ منين بپردازد. (71)

محقق حلى مانع الزكات را مرتد مى داند!!

نجم الدين ابى القاسم جعفر بن الحسن المحقق الحلى قدس سره در مورد زكات و وجوب و اهميت آن در كتاب المعتبر چنين مى گويد:

اين بزرگوار در وجوب زكات و عقوبت كسى كه زكات ندهد يا انكار وجوب آن نمايد، مى فرمايد:

و وجوبها معلوم بالكتاب و السنة و الاجماع فمن منعها جاهلا عرف و الزم و ان كان عالما مستحلا فهو مرتد ولو كان لا مستحلا. اخذت منه من غير زيادة و به قال اءبو حنيفة و الشافعى و مالك . (72)

وجوب زكات از نظر كتاب و سنت و اجماع معلوم و مبرهن است و اجماع علماء اماميه و عامه و اهل تسنن بر وجوب آن ثابت و روشن است ، پس بنابراين كسى كه جاهل است بر زكات يعنى عرف و الزم آگاهش مى نمايند و الزامش به پرداخت زكات مى كنند و اگر معلوم بخوانيم ، يعنى ، عرف و الزم خود بداند و بشناسد كه بايد زكات مال بدهد و هرگاه عالم به پرداخت زكات و وجوب آن از طرف خدا و رسول صلى الله عليه و آله باشد و در عين حال انكار زكات مى كند و بر خود حلال مى داند او مرتد است و از دين خدا خارج شده و ضرورى دين را انكار كرده است . و جناب محقق حلى او را مرتد معرفى مى نمايد و هرگاه مستحل و حلال نداند از او زكات را مى گيرند ولى نه زيادتر از آنچه بايد بدهد و نظر فقها ثلاثه اهل تسنن همچون ابو حنيفه ، شافعى و مالك ، با هم در اين مساءله همين است و با ما اختلافى ندارد.

اگر فتاوا و نظريات فقهى شيعه كه بمنزله قانون الهى و اسلامى قابل اجراست و بايد پياده شود و حكومت اسلامى در اجراء مفاد اين قانون اسلامى مساعدت مى كرد، خدا شاهد است كه اجراء قوانين فقهى و اسلامى چه اثرات فوق العاده مثبتى در نظام اسلامى ما داشت . به اميد آن روز كه كل قوانين اسلامى خاصه قانون خمس و زكات در اين برهه از زمان پياده شود و هر گونه موانع را از سر راه خود بر مى دارد. چرا كه اسلام به اقتدار كامل خود بحمد الله رسيده و حكومت ، الحال حكومت اسلامى است . از خداوند متعال بخواهيم و به پيشگاه او استغاثه كنيم كه خداوند توفيق اجراى همه قوانين مترقى اسلامى خاصه اجراى كامل احكام اسلام را به ولى امر مسلمين و حاكم مؤ يد و منصور زمان ، آن كسيكه اين منصب عظماى الهى را به عهده دارد و حرف اول و آخر دين و دنياى ما را او مى زند و در حقيقت سياستگذارى امور اسلام و مسلمين در زير اين آسمان كبود با اوست . به او مرحمت فرمايد. و حكومت اسلامى در اين برهه و مقطع از زمان و همه ازمنه و اعصار تا ظهور و حضور حضرت ولى عصر حجت بن الحسن عجل الله تعالى فرجه الشريف ، تبلور خاص خود را پيدا كند و دماغ همه دشمنان قسم خورده خود را به خاك بمالد. و بالاخره بايد اين قانون به دست تواناى بقية الله الاعظم ارواح من سواه فداه ، بايد پياده شود. به اميد آن روز انشاالله ، و جناب محقق مى فرمايد: زكات به امر پروردگار عالم فرض و واجب شده و چون نماز و روزه و ساير احكام عبادى احتياج به قصد قربت دارد و لذا با اينكه زكات بر كافر هم واجب است . لكن چون نمى تواند قصد قربت كند از او نمى گيرند.

جناب محقق حلى مى فرمايد:

تجب الزكوة على الكافرين و ان لم يصح اداؤ ها اما الوجوب فلعموم الامر و اما صحة الاداء فلان ذلك مشروط بنية القربة و لا تصح منه و لا قضاء عليه لو اسلم ، لقوله عليه السلام الاسلام يجب ما قبلة . (73)

واجب است زكات بر كافر و اگرچه صحيح نيست از او ادائش ، اما اينكه بر كافر هم واجب است براى اينست كه امر به زكات در قرآن عموميت دارد كه همه بايد زكات بدهند، چه كافر و چه مسلمان ، و اما از كافر صحيح نيست به خاطر اينكه اداء زكات نياز به قصد قربت دارد و صحيح نيست از كافر، چون نمى تواند قصد قربت كند و قضا هم ندارد و اگر كافر مسلمان شود، پس از اسلام ماءمور به پرداخت زكات نيست ، چون در حال كفر با دلائل قبلى ماءمور به اداء آن نبود. به دليل حديث اسلام گناه و كفر ما قبل را مى پوشاند. (به كتاب المعتبر محقق حلى باب زكات مراجعه فرماييد).

با اين مختصر دلائل از نظريات فقها و اهلبيت عليه السلام معلوم مى گردد كه زكات يكى از فرايض الهى است كه بر هر مكلف مسلمان واجب است و بالاخره زكات يكى از واجبات ضرورى اسلام محسوب مى شود و مستحل زكات مرتد است . يعنى كسى كه زكات را در مال خود واجب الهى نمى داند و او را بر خود حلال مى كند، اين چنين شخصى از نظر فقهاى اسلام مرتد شمرده مى شود.

قرآن مؤ يد اين حقيقت است . كه مى فرمايد: آنچه از زكات مى دهيد، خاطر و رضاى خداوند را منظور نماييد و به چندين برابر سود برده و اضعاف مضاعف از خداوند مى گيريد.

... و ما آتيتم من زكوة تريدون وجه الله فالئك هم المضعفون (74)

و آنچه را به عنوان زكوة مى پردازيد و تنها رضاى خدا را مى طلبيد و مايه بركت است كسانى كه چنين مى كنند داراى پاداش مضاعفند.

بنابراين ، قصد قربت و اختصاص اجر و ثواب در اين فريضه (زكات ) براى خداوند است و بس .

ديدگاه علامه كاشف الغطاء در زكات :

علامه بزرگوار كاشف الغطاء در مورد زكات مى فرمايد

زكات از نظر شيعه پس از نماز،از همه عبادات مهمتر است . بلكه در بعضى اخبار ائمه اهلبيت عليه السلام اين مضمون وارد شده :

من لا زكوة له لا صلوة له .

كسى كه اهل زكات نيست نمازى هم براى او نيست . يعنى كسيكه زكات بر مالش تعلق گرفته و او پرداخت نمى كند نمازش هم پذيرفته نيست و صحيح نمى باشد.

شيعه مانند ساير مسلمانان زكات را در نه چيز واجب مى داند:

1 چهار پايان سه گانه (گوسفند، گاو و شتر)

2 غلات چهار گانه (گندم ، جو، خرما و مويز) و (طلا و نقره مسكوك ).

اينها موارد زكات و چند مورد هم مستحب است مانند:

1 مال التجاره

2 اسب

3 كليه محصولات كشاورزى

البته واجب شدن زكات در اين موارد نه گانه شرايط و حد نصاب معينى دارد كه در كتب فقهى توضيحات لازم داده شده است .

تذكر اين نكته نيز لازم است كه تمام شرايط و قيودى را كه علماء شيعه قائلند لااقل با يكى از مذاهب چهارگانه اهل سنت مطابقت دارد.

علامه ال كاشف الغطاء در مصرف زكات مى فرمايد:

مصرف زكات از نظر شيعه همان طوائف هشتگانه اى هستند كه قرآن مجيد بيان كرده است . آنجا كه مى فرمايد:

انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤ لفة قلوبهم و فى الرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابن السبيل ... (75)

زكات حق فقرا و مساكين و همچنين حق كاركنانى است كه براى (جمع آورى ) آن زحمت مى كشند، و كسانى كه براى جلب محبتشان از غير مسلمانان به اسلام اقدام مى شود و براى آزاد كردن بردگان و اداء دين بدهكاران ، و در راه (تقويت آيين ) خدا، يعنى كل كارهاى فرهنگى دين و مذهب و تبليغات اسلامى استفاده مى گردد، و همچنين زكات در راه كمك به در راه ماندگان (ابن السبيل ) مقرر شده است .

احكام زكات فطره در اسلام :

علامه آل كاشف الغطاء كه از مفاخر علماء شيعه است در مورد زكات فطره چنين مى گويد:

يكى از اقسام زكات ، زكات فطره است كه بر هر انسان بالغ و عاقل و متمكن لازم است كه در شب عيد فطر از طرف خود و تمام كسانيكه نفقه او را مى خورند، اعم از كوچك و بزرگ بپردازد.

مقدار زكات فطره براى هر نفر يك صاع قريب يك من تبريز و جنس آن از قوت غالب مردم مانند: گندم ، جو، خرما و امثال اينها است و در اصول مسايل زكات فطره هيچگونه اختلافى ميان شيعه و اهل سنت نيست . (76)

زكات هر شهر اختصاص به فقراى همان شهر دارد

از مراحم اسلام به مؤ ديان زكات و مستحقان آن ، اينست كه زكات هر شهر و بلاد به مستحقان همان بلاد داده شود، كه مستحقان هر بلاد مقدم بر ديگرانند، هم هزينه مؤ دى زكات را كم مى كند و هم فقراى هر بلاد زودتر به حق خويش مى رسند.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

رسول خدا صلى الله عليه و آله صدقه اهل باديه را بر مستحقان همان باديه توزيع مى نمود و صدقه اهل شهر را بر مستحقان اهل همان شهر مى داد.

در خصوص اينكه زكات هر بلد بايد در همان بلد مصرف شود، محمد بن مسلم مى گويد: به امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم ، اگر مردى زكات مال خود را فرستاده بود به شهر ديگر، اما در ميان راه تلف شد، آيا او در زمان تقسيم زكات همچنان ضامن است ؟

امام عليه السلام فرمود: اگر همان محل اقامت او افراد مستمند و مستحق زكات بوده اند و او زكات را فرستاده ، بلكه ضامن است . اما اگر در محل اقامت او مستحق نبوده و او زكات را فرستاده و در بين راه تلف شده ، ضامن نيست . (77)

تمامى اين روايات و آياتى كه از قرآن در رابطه با (زكات ) بيان گرديد مبتنى بر اهميت فريضه زكات است .

خداوند پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه اثنى عشر عليه السلام و تمامى علماء اماميه و حتى علماء اربعه اهل تسنن ، كلا زكات را يكى از فرايض مهم دانسته و هيچ ترديدى در اصل وجوب زكات ، اين ماليات اسلامى ، وجود ندارد، الا اينكه در كيفيت و شرايط دريافت و پرداخت زكات بين علماء اماميه و اهل تسنن اختلاف وجود دارد.