رساله توضيح المسائل با تجديد نظر و اضافات

آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی (ره)

- ۳ -


مـسـالـه 255 - بعد از شستن هر دو دست بايد جلوى سر را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند, و احتياط واجب آن است كه بادست راست مسح نمايد.

مـسـالـه 256 - يك قسمت از چهار قسمت سر كه مقابل پيشانى است جاى مسح مى باشد.
و هر جاى ايـن قـسمت را به هر اندازه مسح كندكافى است , اگرچه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه درازاى يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد.

مـسـالـه 257 - لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد بلكه بر موى جلوى سر هم صحيح است , ولى كسى كه موى جلوى سر او به اندازه اى بلند است كه اگر مثلا شانه كند به صورتش مى ريزد, يا به جاهاى ديگر سر مى رسد, بايد بيخ موها را مسح كند, يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد, و اگر موهائى را كه به صورت مى ريزد با به جاهاى ديگر سر مى رسد جلوى سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد, يا بر موى جاهاى ديگر سر, كه جلوى آن آمده مسح كند باطل است .

مـسـالـه 258 - بـعـد از مسح سر بايد با ترى آب وضو كه در دست مانده روى پاها را از سر يكى از انـگـشـتها تا برآمدگى روى پا مسح كند, واحتياط واجب آن است كه تا مفصل مسح نمايد.
و پاى راست را با دست راست و بعد پاى چپ را با دست چپ مسح كند.

مـسـالـه 259 - پهناى مسح پا به هر اندازه باشد كافى است ولى بهتر آن است كه به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد, و بهتر از آن مسح تمام روى پا با تمام كف دست است .

مـسـالـه 260 - احتياط واجب آن است كه در مسح پا دست را بر سر انگشتها بگذارد و بعد به پشت پا بكشد, يا آنكه دست را به مفصل گذاشته و تا سر انگشتها بكشد نه آنكه تمام دست را روى پا بگذارد و كمى بكشد.

مـسـالـه 261 - در مسح سر و روى پا بايد دست را روى آنها بكشد, و اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را بـه آن بـكـشد وضو باطل است , ولى اگرموقعى كه دست را مى كشد سر يا پا مختصرى حركت كند اشكال ندارد.

مـسـالـه 262 - جاى مسح بايد خشك باشد, و اگر به قدرى تر باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند مسح باطل است , ولى اگر ترى آن به قدرى كم باشد كه رطوبتى كه بعد از مسح در آن ديده مى شود بگويند فقط از ترى كف دست است اشكال ندارد.

مـسـالـه 263 - اگر براى مسح رطوبتى در كف دست نمانده باشد نمى تواند دست را با آب خارج تر كند, بلكه بايد از ريش خود رطوبت بگيردو با آن مسح نمايد.

مـسـالـه 264 - اگر رطوبت كف دست فقط به اندازه مسح سر باشد سر را با همان رطوبت مسح كند, و براى مسح پاها از ريش خود رطوبت بگيرد.

مـسـالـه 265 - مسح كردن از روى جوراب و كفش باطل است , ولى اگر بواسطه سرماى شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواندكفش يا جوراب را بيرون آورد, تيمم نمايد.
و اگر تقيه در بين باشد, با مسح بر جوراب و كفش تيمم نيز بنمايد.

مـسـالـه 266 - اگر روى پا نجس باشد و نتواند براى مسح , آن را آب بكشد بايد تيمم نمايد.
وضوى ارتماسى مـسـالـه 267 - وضوى ارتماسى آن است كه انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد, ولى مسح با ترى آن دست اشكال دارد.
بنابر اين دست چپ را نبايد ارتماسى شست .

مـسـالـه 268 - در وضوى ارتماسى هم بايد صورت و دستها از بالا به پائين شسته شود, پس اگر وقـتـى كـه صـورت و دستها را در آب فرو مى بردقصد وضو كند بايد صورت را از طرف پيشانى و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد.

مـسـالـه 269 - اگر وضوى بعضى از اعضاء را ارتماسى و بعضى را غير ارتماسى انجام دهد, اشكال ندارد.
دعائى كه موقع وضو گرفتن مستحب است مـسـالـه 270 - كسى كه وضو مى گيرد مستحب است موقعى كه نگاهش به آب مى افتد بگويد: بسم اللّه وباللّه والحمد للّه الذي جعل الماءطهورا ولم يجعله نجسا .
و موقعى كه پيش از وضو دست خود را مى شويد بگويد: اللهم اجعلني من التوابين واجعلني من المتطهرين .
ودر وقت مضمضه كـردن يعنى آب دهان گرداندن بگويد: اللهم لقني حجتي يوم القاك واطلق لساني بذكرك .
و در وقـت اسـتنشاق يعنى آب دربينى كردن بگويد: اللهم لا تحرم علي ريح الجنة واجعلني ممن يـشـم ريحها وروحها وطيبها , و موقع شستن رو بگويد: اللهم بيض وجهي يوم تسود الوجوه ولا تـسود وجهي يوم تبيض الوجوه .
و در شستن دست راست بخواند: اللهم اءعطني كتابي بيميني والـخـلـد فـي الـجـنان بيساري وحاسبني حسابا يسيرا .
و موقع شستن دست چپ بگويد: اللهم لاتـعـطني كتابي بشمالي ولا من وراء ظهري ولا تجعلها مغلولة الى عنقي واعوذ بك من مقطعات النيران .
و موقعى كه سر را مسح مى كند بگويد: اللهم غشني برحمتك وبركاتك وعفوك .
و در وقـت مـسح پا بخواند: اللهم ثبتني على الصراط يوم تزل فيه الاقدام واجعل سعيي في ما يرضيك عني يا ذا الجلال والاكرام .
شرائط وضو شرائط صحيح بودن وضو چند چيز است : شرط اول آنكه آب وضو پاك باشد.
شرط دوم آنكه مطق باشد.

مـسـالـه 271 - وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است اگرچه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد.
و اگر باآن وضو نمازى هم خوانده باشد, بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.

مـسـالـه 272 - اگر غير از آب گل آلود مضاف آب ديگرى براى وضو ندارد, چنانچه وقت نماز تنگ است بايد تيمم كند, و اگر وقت دارد, بايدصبر كند تا آب صاف شود وضو بگيرد.
شـرط سـوم آنـكـه آب وضو وفضائى كه در آن وضو مى گيرد, در حال مسح بلكه بنابر احتياط واجب در حال شستن نيز مباح باشد.

مـسـالـه 273 - وضو به آب غصبى و به آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه حرام و باطل اسـت .
و نيز اگر آب وضو از صورت ودستها در جاى غصبى بريزد, چنانچه در غير آنجا نتواند وضو بـگـيرد, تكليف او تيمم است .
و اگر در غير آنجا بتواند وضو بگيرد, لازم است كه در غير آنجا وضو بگيرد, ولى چنانچه در هر دو صورت معصيت كرده و همانجا وضو بگيرد وضويش صحيح است .

مـسـالـه 274 - وضو گرفتن از حوض مدرسه اى كه انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقـف كـرده انـد يـا بـراى مـحـصلين همان مدرسه , درصورتى كه معمولا مردم از آن حوض وضو مى گيرند اشكال ندارد.

مـسـالـه 275 - كـسى كه نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند, اگر نداند حوض آن را براى همه مـردم وقـف كرده اند يا براى كسانى كه در آنجا نمازمى خوانند, نمى تواند از حوض آن وضو بگيرد, ولـى اگـر مـعـمـولا كـسـانـى هـم كـه نـمـى خـواهـند در آنجا نماز بخوانند از آن حوض وضو مى گيرند,مى تواند از آن وضو بگيرد.

مـسـالـه 276 - وضو گرفتن از حوض تيمچه ها و مسافرخانه ها و مانند اينها براى كسانى كه ساكن آنجاها نيستند, در صورتى صحيح است كه معمولا كسانى هم كه ساكن آنجاها نيستند از آنها وضو بگيرند.

مـسـالـه 277 - وضـو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگرچه انسان نداند كه صاحب آنها راضى است , اشكال ندارد, و بعيد نيست اگر صاحب آنها ازوضو گرفتن نهى كند يا اينكه انسان بداند كه مالك راضى نيست يا اينكه مالك , صغير يا مجنون باشد يا اينكه آن نهرها در تصرف غاصب باشند, در تمام اين چند صورت وضو گرفتن با آب آنها باز جايز باشد.

مـسـالـه 278 - اگر فراموش كند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد, صحيح است , ولى كسى كه خودش آب را غصب كرده اگر غصبى بودن آن را فراموش كند و وضو بگيرد, وضوى او باطل است .
شرط چهارم آنكه ظرف آب وضو مباح باشد.
شـرط پنجم آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.
و تفصيل اين دو شرط در مـسـالـه بعدى ذكر مى شود.

مـسـالـه 279 - اگر آب وضو در ظرف غصبى يا طلا و نقره است و غير از آن آب ديگرى ندارد, در صورتى كه بتواند به وجه مشروعى آن آب را در ظرف ديگر خالى نمايد لازم است خالى كرده وبعدا وضـو بـگـيرد, و چنانچه ميسور نباشد بايد تيمم كند, و اگر آب ديگرى دارد لازم است با آن وضو بگيرد, و در هر صورت اگر معصيت كرده و با دست و مانند آن آب را بر اعضاء وضو بريزد وضويش صحيح است , و اگر در ظرف غصبى يا طلا و نقره وضوى ارتماسى بگيرد وضوى او باطل است چه آب ديگرى داشته باشد يا نه .

مـسـالـه 280 - حوضى كه مثلا يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است , در صورتى كه برداشتن آب در عـرف , تـصـرف در آن آجر يا سنگ نباشداشكالى ندارد, و در صورتى كه تصرف باشد برداشتن آب حرام ولى وضو صحيح است .

مـسـالـه 281 - اگر در صحن يكى از امامان يا امامزادگان كه سابقا قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند, چنانچه انسان نداند كه زمين صحنى را براى قبرستان وقف كرده اند, وضو گرفتن در آن حوض اشكال ندارد.
شرط ششم آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد.

مـسـالـه 282 - اگـر پـيش از تمام شدن وضو, جائى را كه شسته يا مسح كرده نجس شود, وضو صحيح است .

مـسـالـه 283 - اگر غير از اعضاء وضو جائى از بدن نجس باشد, وضو صحيح است .
ولى اگر مخرج را از بـول يـا غـائط تطهير نكرده باشد احتياطمستحب آن است كه اول آن را تطهير كند و بعد وضو بگيرد.

مـسـالـه 284 - اگر يكى از اعضاء وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا را آب كشيده يا نه , چنانچه در موقع وضوملتفت پاك بودن و نجس بودن آنجا نبوده , وضو باطل است , و اگر مى داند ملتفت بوده يا شك دارد كه ملتفت بوده يا نه , وضو بنابر احتياطصحيح است , و در هر صورت جائى را كه نجس بوده بايد آب بكشد.

مـسـالـه 285 - اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخمى است كه خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر ندارد, بايد بعد از شستن اجزاءصحيحه آن عضو با رعايت ترتيب , موضع زخم يا بريدگى را در آب كـر يـا جـارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد و احاطه آب برآن موضع قطع شود, و بعد انگشت خود را روى زخم يا بريدگى در زير آب از بالا به پائين بكشد تا آب بر آن جارى شود.
شرط هفتم آنكه وقت براى وضو و نماز كافى باشد.

مـسـالـه 286 - هرگاه وقت به قدرى تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقـت خـوانـده مى شود, بايد تيمم كند, ولى اگر براى وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است بايد وضو بگيرد.

مـسـالـه 287 - كسى كه در تنگى وقت نماز بايد تيمم كند, اگر به قصد قربت يا براى كار مستحبى مثل خواندن قرآن وضو بگيرد, صحيح است ,و اگر با علم و عمد فقط براى آن نماز وضو بگيرد كه مـقـدار يك ركعت يا بيشتر آن را در وقت درك مى كند باز صحيح است اگرچه در تاخيرانداختن نماز معصيت كرده است .
شـرط هـشتم آنكه به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد, و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيردباطل است .

مـسـالـه 288 - لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند, بلكه اگر تمام افعال وضو به داعى امر خدا بجا آورده شودكفايت مى كند.
شـرط نهم آنكه وضو را به ترتيبى كه گفته شد بجا آورد يعنى اول صورت و بعد دست راست و بـعد دست چپ را بشويد, و بنابر احتياطدست چپ را يك دفعه بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد, و بنابر احتياط پاى چپ را بعد از پاى راست مسح كند, و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است .
شرط دهم آنكه كارهاى وضو را پشت سرهم انجام دهد.

مـسـالـه 289 - اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مى خواهد جائى را بشويد يا مسح كند, رطوبت جاهائى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد, وضو باطل است .
و اگـر فـقـط رطـوبت جائى كه جلوتر از محلى است كه مى خواهد بشويد يا مسح كند,خشك شده بـاشـد, مـثـلا مـوقعى كه مى خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشك شده باشد و صورت تر باشد, وضويش صحيح است .

مـسـالـه 290 - اگر كارهاى وضو را پشت سرهم بجا آورد ولى بواسطه گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها, رطوبت جاهاى پيشين خشك شود, وضوى او صحيح است .

مـسـالـه 291 - راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد, پس اگر بعد از شستن صورت و دستها مقدارى راه برود و بعد سر و پا را مسح كند وضوى او صحيح است .
شـرط يـازدهـم آنـكه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد, واگر ديـگـرى او را وضـو بدهد, يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد, وضو باطل است .

مـسـالـه 292 - كسى كه نمى تواند وضو بگيرد بايد نائب بگيرد كه او را وضو دهد, و چنانچه مزد هم بخواهد, در صورتى كه بتواند و مضر به حالش نباشد بايد بدهد, ولى بايد خود او نيت وضو كند و با دسـت خـود مـسح نمايد, و اگر نمى تواند بايد نائبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بكشد, و اگر اين هم ممكن نيست بايد نائب از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت , سر و پاى او را مسح كند.

مـسـالـه 293 - هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهائى انجام دهد, نبايد در آن كمك بگيرد.
شرط دوازدهم آنكه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

مـسـالـه 294 - كـسى كه مى ترسد كه اگر وضو بگيرد, مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو بـرسـانـد تـشـنـه بماند, نبايد وضو بگيرد.
ولى اگرنداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد, اگـرچـه بـعـد بـفـهـمـد ضرر داشته ولى ضرر به حدى كه شرعا حرام است نبوده باشد, وضوى اوصحيح است .

مـسـالـه 295 - اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد, بايد با همان مقدار وضو بگيرد.
شرط سيزدهم آنكه در اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.

مـسـالـه 296 - اگـر مـى دانـد چـيـزى به اعضاء وضو چسبيده ولى شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيرى مى كند يا نه , بايد آن را برطرف كند ياآب را به زير آن برساند.

مـسـالـه 297 - اگر زير ناخن چرك باشد, وضو اشكال ندارد, ولى اگر ناخن را بگيرند بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند.
و نيز اگرناخن بيشتر از معمول بلند باشد بايد چرك زير مقدارى را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند.

مـسـالـه 298 - اگـر در صـورت و دسـتـها و جلوى سر و روى پاها بواسطه سوختن يا چيز ديگر بـرآمدگى پيدا شود, شستن و مسح روى آن كافى است و چنانچه سوراخ شود, رساندن آب به زير پوست لازم نيست , بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود, لازم نيست آب را به زيرقسمتى كه كـنـده نـشـده برساند, ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود بايد آن را قطع كند يا آب را به زيرآن برساند.

مـسـالـه 299 - اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه چنانچه احتمال او در نـظـر مـردم بجا باشد مثل آنكه بعد از گل كارى شك كند گل به دست او چسبيده يا نه , بايد وارسـى كند, يا به قدرى دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است .

مـسـالـه 300 - اگر جائى را كه بايد شست يا مسح كرد چرك باشد, ولى چرك آن مانع از رسيدن آب بـه بـدن نـباشد اشكال ندارد, و همچنين است اگر بعد از گچ كارى و مانند آن چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست بماند, ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه , بايد آنها را برطرف كند.

مـسـالـه 301 - اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب رابه آنجا رسانده يا نه , چنانچه احتمال بدهد كه در حال وضو ملتفت بوده وضوى او صحيح است .

مـسـالـه 302 - اگر در بعضى از اعضاء وضو مانعى باشد كه گاهى آب به خودى خود زير آن مى رسد و گـاهـى نـمى رسد و انسان بعد از وضوشك كند كه آب زير آن رسيده يا نه , چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده , احتياط واجب آن است كه دوباره وضوبگيرد.

مـسـالـه 303 - اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاء وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده , وضوى اوصحيح است , ولى اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده , احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.

مـسـالـه 304 - اگر بعد از وضو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاء وضو بوده يا نه , چنانچه احتمال بدهد كه در حال وضوملتفت بوده است وضو صحيح است .
احكام وضو مـسـالـه 305 - كسى كه در كارهاى وضو و شرائط آن مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند اگر به حد وسوسه برسد بايدبه شك خود اعتنا نكند.

مـسـالـه 306 - اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه بنا مى گذارد كه وضوى او باقى است , ولـى اگـر بـعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر, وضوى او باطل است .

مـسـالـه 307 - كسى كه شك دارد وضو گرفته يا نه بايد وضو بگيرد.

مـسـالـه 308 - كسى كه مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سرزده , مثلا بول كرده , اگر نداند كـدام جـلوتر بوده , چنانچه پيش از نماز است بايدوضو بگيرد, و اگر در بين نماز است بايد نماز را بـشـكـنـد و وضـو بـگـيرد, و اگر بعد از نماز است نمازى كه خوانده صحيح است در صورتى كه احتمال التفات در حال شروع به نماز را بدهد و براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد.

مـسـالـه 309 - اگر بعد از وضو يا در بين آن يقين كند كه بعضى جاها را نشسته يا مسح نكرده است , چـنـانـچـه رطوبت جاهائى كه پيش از آن است به جهت طول مدت خشك شده , بايد دوباره وضو بـگيرد, و اگر خشك نشده يا به جهت گرمى هوا و مانند آن خشك شده بايد جائى راكه فراموش كرده و آنچه بعد از آن است بشويد يا مسح كند, و اگر در بين وضو در شستن يا مسح كردن جائى شك كند بايد به همين دستورعمل نمايد.

مـسـالـه 310 - اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه , در صورتى كه احتمال بدهد كه در حال شروع به نماز, ملتفت حالش بوده است نمازاو صحيح است , ولى بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.

مـسـالـه 311 - اگر در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه , نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند.

مـسـالـه 312 - اگر بعد از نماز شك كند, كه قبل از نماز وضوى او باطل شده يا بعد از نماز, نمازى كه خوانده صحيح است .

مـسـالـه 313 - اگر انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره مى ريزد يا نمى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى كند, چنانچه يقين دارد كه ازاول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خـواندن مهلت پيدا مى كند بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند, و اگر مهلت اوبه مقدار كارهاى واجب نماز است , بايد در وقتى كه مهلت دارد, فقط كارهاى واجب نماز را بجا آورد و كارهاى مستحب مانند اذان و اقامه وقنوت را ترك نمايد.

مـسـالـه 314 - اگـر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمى كند و در بين نماز چند دفعه بول از او خارج مى شود اظهر آن است كه اگر همان نماز را بايك وضو بخواند كفايت مى كند, و اگر غائط او پـى در پـى خارج مى شود در صورتى كه وضو گرفتن سخت نباشد بعد از خارج شدن در اثناءنماز فورا وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند و بايد از قبله منصرف نشود و مبطل ديگرى از نماز را مرتكب نشود.

مـسـالـه 315 - كسى كه بول او پى در پى از او خارج مى شود, براى هر نمازش بدون اشكال يك وضو كفايت مى كند, بلكه اظهر اين است كه يك وضو براى چندين نماز نيز كافى است مگر اينكه محدث به حدث ديگرى گردد, و بهتر آن است كه براى هر نماز يك وضو بگيرد, ولى براى سجده و تشهد قضا شده و نماز احتياط وضوى ديگرى لازم نيست .
و اين چنين است اگر غائط او پى در پى خارج شود و تجديد وضو سخت باشد.

مـسـالـه 316 - كسى كه بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود, لازم نيست بعد از وضو فورا نماز بخواند اگرچه بهتر اين است كه به نمازمبادرت نمايد.

مـسـالـه 317 - كسى كه بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود, بعد از وضو گرفتن جايز است كه نوشته قرآن را مس نمايد اگرچه در غيرحال نماز باشد.

مـسـالـه 318 - كسى كه بول او قطره قطره مى ريزد بايد براى نماز بوسيله كيسه اى كه در آن پنبه يا چـيـز ديـگـرى اسـت كه از رسيدن بول به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند, خود را حفظ نمايد, و احـتـياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج بول را كه نجس شده آب بكشد.
و نيزكسى كه نـمـى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى كند, چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن غـائط بـه جـاهاى ديگر جلوگيرى نمايد.
و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت ندارد, براى هر نماز مخرج غائط را آب بكشد.

مـسـالـه 319 - كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند, در صورتى كه ممكن باشد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائطجلوگيرى نمايد بهتر آن است كه جلوگيرى نمايد.
بلكه اگر مرض او به آسانى معالجه شود, احوط آن است كه خود را معالجه نمايد.

مـسـالـه 320 - كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند, بعد از آنكه مرض او خوب شد, لازم نيست نمازهائى را كه دروقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد.
ولى اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود, بايد نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

مـسـالـه 321 - اگـر كـسـى مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند, بايد به وظيفه كسانى كه نمى توانند از بيرون آمدن غائطخوددارى كنند عمل نمايد.
چيزهائى كه بايد براى آنها وضو گرفت مـسـالـه 322 - براى شش چيز وضو گرفتن واجب است : اول : براى نمازهاى واجب غير از نماز ميت .
و در نمازهاى مستحب شرط صحت است .
دوم : بـراى سـجده و تشهد فراموش شده , اگر بين آنها و نماز حدثى از او سر زده مثلا بول كرده باشد, ولى براى سجده سهو واجب نيست وضوبگيرد.
سوم : براى طواف واجب خانه كعبه .
چهارم : اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد.
پنجم : اگر نذر كرده باشد كه جائى از بدن خود را به خط قرآن برساند.
شـشم : براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده , يا براى بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن , در صـورتـى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگربدن خود را به خط قرآن برساند, ولى چنانچه معطل شـدن بـه مـقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد, بايد بدون اينكه وضو بگيرد, قرآن را ازمستراح و مانند آن بيرون آورد, يا اگر نجس شده آب بكشد.

مـسـالـه 323 - مس نمودن خط قرآن , يعنى رساندن جائى از بدن به خط قرآن براى كسى كه وضو نـدارد حـرام اسـت .
ولـى اگـر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند مس آن اشكال ندارد.

مـسـالـه 324 - جلوگيرى بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست ولى اگر مس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد بايد آنان راجلوگيرى كنند.

مـسـالـه 325 - كسى كه وضو ندارد بنابر احتياط حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانى نوشته شـده باشد, مس نمايد.
و بهتر آن است كه اسم مبارك پيغمبر و امام و حضرت زهرا (ع ) را هم مس ننمايد.

مـسـالـه 326 - اگر پيش از وقت نماز به قصد اينكه با طهارت باشد, وضو بگيرد يا غسل كند صحيح است , و نزديك وقت نماز هم اگر به قصدمهيا بودن براى نماز وضو بگيرد اشكال ندارد ولكن نيت واجب نكند.

مـسـالـه 327 - كـسى كه يقين دارد وقت داخل شده , اگر نيت وضوى واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده , وضوى او صحيح است .

مـسـالـه 328 - مـسـتحب است انسان براى نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان (ع ) و براى همراه داشتن قرآن وخواندن و نوشتن آن , و مس حاشيه قرآن , و براى خوابيدن وضـو بـگـيـرد و نيز مستحب است كسى كه وضو دارد دوباره وضو بگيرد, و اگربراى يكى از اين كـارها وضو بگيرد هر كارى را كه بايد با وضو انجام داد مى تواند بجا آورد, مثلا مى تواند با آن وضو نماز بخواند.
چيزهائى كه وضو را باطل مى كند مـسـالـه 329 - هفت چيز وضو را باطل مى كند: اول : بول .
دوم : غائط.
سوم : باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج شود.
چـهارم : خوابى كه بواسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود, ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى شود.
پنجم : چيزهائى كه عقل را از بين مى برد: مانند ديوانگى و مستى و بى هوشى .
ششم : استحاضه زنان كه بعدا گفته مى شود.
هفتم : كارى كه براى آن بايد غسل كرد مانند جنابت .
احكام وضوى جبيره چيزى كه با آن زخم و شكسته را مى بندند و دوائى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند جبيره ناميده مى شود.

مـسـالـه 330 - اگر در يكى از جاهاى وضو زخم يا دمل يا شكستگى باشد, چنانچه روى آن باز است و آب براى آن ضرر ندارد بايد به طورمعمول وضو گرفت .

مـسـالـه 331 - اگـر زخـم يا دمل يا شكستگى در صورت و دستها است و روى آن باز است و آب ريـخـتـن روى آن ضـرر دارد, بـايد اطراف زخم را به طورى كه در وضو گفته شد از بالا به پائين بشويد.

مـسـالـه 332 - اگـر زخم يا دمل يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاها است و روى آن باز است , چـنـانـچه نتواند آن را مسح كند, به اين معنى كه زخم تمام محل مسح را گرفته باشد و يا آنكه از مسح جاهاى سالم نيز متمكن نباشد, در اين صورت لازم است تيمم نمايد.
و بنابر احتياطوضو نيز گـرفـته و پارچه پاكى روى آن بگذارند, و روى پارچه را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند.

مـسـالـه 333 - اگر روى دمل يا زخم يا شكستگى بسته باشد.
چنانچه بازكردن آن ممكن است و آب هم براى آن ضرر ندارد, بايد باز كند ووضو بگيرد, چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد, يا جلوى سر و روى پاها باشد.

مـسـالـه 334 - اگر زخم يا دمل يا شكستگى كه بسته است در صورت يا دستها باشد چنانچه باز كـردن و ريـخـتن آب روى آن ضرر دارد, بايدمقدارى را كه متمكن است از اطراف شسته و روى جبيره را مسح نمايد.

مـسـالـه 335 - اگر نمى شود روى زخم را بازكرد ولى زخم و چيزى كه روى آن گذاشته شده پاك اسـت و رسـانيدن آب به زخم ممكن است وضرر هم ندارد, بايد آب را به روى زخم از بالا به پائين بـرسـانـد, واگـر زخـم يا چيزى كه روى آن گذاشته شده نجس است , چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب به روى زخم ممكن باشد بايد آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند, و در صـورتـى كـه آب براى زخم ضررندارد ولى رساندن آب به روى زخم ممكن نيست , يا زخم نجس است و نمى شود آن را آب كشيد, بايد تيمم بنمايد.

مـسـالـه 336 - اگر جبيره تمام صورت يا تمام يكى از دستها يا تمام هر دو دست را گرفته باشد, بنابر احتياط بايد تيمم نمايد و وضوى جبيره اى نيز بگيرد.

مـسـالـه 337 - لازم نيست جبيره از جنس چيزهائى باشد كه نماز در او جايز است , بلكه اگر از حرير يا از اجزاء حيوانى كه خوردن گوشت آن جايز نيست بوده باشد مسح بر آن نيز جايز است , و لكن در صورت امكان آن را براى نماز بردارد.

مـسـالـه 338 - كسى كه در كف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست ترى روى آن كشيده است , بايد سر و پاها را با همان رطوبت مسح كند.

مـسـالـه 339 - اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طـرف بـالاى پـا باز است , بايد جاهائى كه بازاست روى پا را و جائى كه جبيره است روى جبيره را مسح كند.

مـسـالـه 340 - اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد, بايد بين آنها را بشويد, و اگر جبيره ها در سـر يا روى پاها باشد, بايد بين آنها را مسح كند, و در جاهائى كه جبيره است بايد به دستور جبيره عمل نمايد.

مـسـالـه 341 - اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست , بايد تيمم نمايد مگر آنكه جبيره در مواضع تيمم باشد كه در اين صورت لازم است وضو بگيرد, و در هر دو صـورت اگـر بـرداشـتـن جبيره ممكن است بايد جبيره را بردارد, پس اگر زخم درصورت و دستها است اطراف آن را بشويد, و اگر در سر يا روى پاها است اطراف آن را مسح كند و براى جاى زخم به دستور جبيره عمل نمايد.

مـسـالـه 342 - اگر در جاى وضو زخم و جراحت و شكستگى نيست , ولى به جهت ديگرى آب براى آن ضرر دارد, بايد تيمم كند.

مـسـالـه 343 - اگر جائى از اعضاء وضو را رگ زده است و نمى تواند آن را آب بكشد يا آب براى آن ضرر دارد, لازم است تيمم نمايد.

مـسـالـه 344 - اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده است كه برداشتن آن ممكن نيست , يا به قدرى مشقت دارد كه نمى شود تحمل كردوظيفه اش تيمم است مگر در صورتى كه در جاى تيمم هم چسبيده باشد, بلى اگر آن چيزى كه چسبيده دوا باشد حكم جبيره را دارد.

مـسـالـه 345 - غسل جبيره اى مثل وضوى جبيره اى است , ولى بايد آن را ترتيبى بجاآورند, و اگر ارتـمـاسـى انـجام دهند باطل است , و اظهر اين است كه اگر در بدن زخم يا دمل باشد بين غسل جـبـيـره اى و تـيـمـم مـخير است و اما اگر در بدن شكستگى باشد بايد غسل جبيره اى نموده و روى جبيره را مسح كند, و در صورتى كه مسح روى جبيره ممكن نباشد يا اينكه محل شكسته باز باشد لازم است تيمم كند.

مـسـالـه 346 - كـسـى كـه وظيفه او تيمم است اگر در بعضى از جاهاى تيمم او زخم يا دمل يا شكستگى باشد, بايد به دستور وضوى جبيره اى ,تيمم جبيره اى نمايد.

مـسـالـه 347 - كسى كه بايد با وضو يا غسل جبيره اى نماز بخواند, چنانچه بداند كه تا آخر وقت عذر او بـرطرف نمى شود, مى تواند در اول وقت نماز بخواند, ولى اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود, بهتر آن است كه صبر كند, و چنانچه عذر او برطرف نشد در آخروقت نماز را با وضو يا غسل جبيره اى بجا آورد.
ولى در صورتى كه اول وقت نماز را خواند و تا آخر وقت عذرش برطرف شد, لازم است وضوگرفته يا غسل كرده و نماز را اعاده نمايد.

مـسـالـه 348 - اگر انسان براى مرضى كه در چشم او است موى چشم خود را بچسباند, بايد تيمم نمايد.

مـسـالـه 349 - كسى كه نمى داند وظيفه اش تيمم است يا وضوى جبيره اى , بنابر احتياط واجب بايد هر دو را بجا آورد.

مـسـالـه 350 - نمازهائى را كه انسان با وضوى جبيره اى خوانده و تا آخر وقت عذرش مستمر بوده صحيح است , و مى تواند با آن وضونمازهاى بعدى را نيز بجا آورد.

غسلهاى واجب

غسلهاى واجب هفت است : اول : غسل جنابت .
دوم : غسل حيض .
سوم : غسل نفاس .
چهارم : غسل استحاضه .
پنجم : غسل مس ميت .
ششم : غسل ميت .
هفتم : غسلى كه بواسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب مى شود.
احكام جنابت مـسـالـه 351 - به دو چيز انسان جنب مى شود: اول جماع .
دوم بيرون آمدنى منى , در خواب باشد يا بيدارى , كم باشد يا زياد, با شهوت باشد يا بى شهوت , با اختيار باشد يا بى اختيار.

مـسـالـه 352 - اگـر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى است يا بول يا غير اينها, چنانچه با شهوت وجستن بيرون آمده , آن رطوبت حكم منى را دارد, و در غير اين صورت حكم منى را ندارد ولى در مريض لازم نيست آن رطوبت , با جستن بيرون آمده باشد, بلكه اگر با شهوت بيرون آيد در حكم منى است .

مـسـالـه 353 - اگر از مردى كه مريض نيست آبى بيرون آيد كه با جستن يا با شهوت نباشد, چنانچه پـيـش از بيرون آمدن آب , وضو داشته مى تواند به همان وضو اكتفا كند, و اگر وضو نداشته كافى است فقط وضو بگيرد, و غسل بر او لازم نيست .

مـسـالـه 354 - مـستحب است انسان بعد از بيرون آمدن منى بول كند, و اگر بول نكند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون آيد, كه نداند منى است يا رطوبت ديگر, حكم منى را دارد.

مـسـالـه 355 - اگر انسان با زن جماع كند و به اندازه ختنه گاه يا بيشتر داخل شود, در قبل باشد يا در دبر, بالغ باشند يا نا بالغ , اگرچه منى بيرون نيايد هر دو جنب مى شوند.

مـسـالـه 356 - اگر شك كند كه به مقدار ختنه گاه داخل شده يا نه غسل بر او واجب نيست .

مـسـالـه 357 - اگر نعوذ باللّه حيوانى را وطى كند, يعنى با او نزديكى نمايد و منى از او بيرون آيد, غسل تنها كافى است , و اگر منى بيرون نيايد,چنانچه پيش از وطى وضو داشته باز هم غسل تنها كـافى است , و اگر وضو نداشته احتياط واجب آن است كه غسل كند و وضو هم بگيرد.
وهمچنين است حكم در وطى مرد.

مـسـالـه 358 - اگر منى از جاى خود حركت كند و بيرون نيايد, يا انسان شك كند كه منى از او بيرون آمده يا نه , غسل بر او واجب نيست .

مـسـالـه 359 - كسى كه نمى تواند غسل كند ولى تيمم برايش ممكن است , بعد از داخل شدن وقت نماز هم مى تواند با عيال خود نزديكى كند.

مـسـالـه 360 - اگر در لباس خود منى ببيند و بداند كه از خود او است و براى آن غسل نكرده , بايد غـسل كند, و نمازهائى را كه يقين دارد بعد ازبيرون آمدن منى خوانده قضا كند, ولى نمازهائى را كه احتمال مى دهد, پيش از بيرون آمدن آن منى خوانده لازم نيست قضا نمايد.
چيزهائى كه بر جنب حرام است مـسـالـه 361 - پنج چيز بر جنب حرام است : اول - رساندن جائى از بدن خود به خط قرآن , يا به اسم خدا و پيغمبران و امامان (ع ), به طورى كه در وضو گفته شد.
دوم - رفـتـن در مـسجد الحرام و مسجد پيغمبر (ص ) اگرچه از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.
سـوم - توقف در مساجد ديگر, و همچنين بنابر احتياط واجب در حرم امامان (ع ), ولى اگر از يك در مسجد داخل و از در ديگر خارج شود,مانعى ندارد.
چهارم - گذاشتن چيزى در مسجد يا داخل شدن در آن براى برداشتن چيزى .
پـنـجـم - خواندن هر يك از آيات سجده واجب و آن در چهار سوره است : اول سوره سى و دوم قرآن ( الم تنزيل ).
دوم سوره چهل و يكم ( حم سجده ).
سوم سوره پنجاه و سوم ( والنجم ).
چهارم سوره نود و ششم ( اقرا ).
چيزهائى كه بر جنب مكروه است مـسـالـه 362 - نه چيز بر جنب مكروه است : اول و دوم : خوردن و آشاميدن , ولى اگر وضو بگيرد يا دستها را بشويد مكروه نيست .
سوم : خواندن بيشتر از هفت آيه از قرآن كه سجده واجب ندارد.
چهارم : رساندن جائى از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاى قرآن .
پنجم : همراه داشتن قرآن .
ششم : خوابيدن .
ولى اگر وضو بگيرد يا بواسطه نداشتن آب , بدل از غسل تيمم كند مكروه نيست .
هفتم : خضاب كردن به حنا و مانند آن .
هشتم : ماليدن روغن به بدن .
نهم : جماع كردن بعد از آنكه محتلم شده يعنى در خواب منى از او بيرون آمده است .

غسل جنابت

مـسـالـه 363 - غـسل جنابت به خودى خود مستحب است و براى خواندن نماز واجب و مانند آن واجـب مـى شـود.
ولـى براى نماز ميت و سجده شكر و سجده هاى واجب قرآن , غسل جنابت لازم نيست .

مـسـالـه 364 - لازم نيست در وقت غسل , نيت كند كه غسل واجب يا مستحب مى كنم , و اگر فق ط به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم غسل كند كافى است .

مـسـالـه 365 - اگر يقين كند وقت نماز شده و نيت غسل واجب كند بعد معلوم شود كه پيش از وقت غسل كرده , غسل او صحيح است .

مـسـالـه 366 - غسل را چه واجب وچه مستحب به دو قسم مى شود انجام داد: ترتيبى و ارتماسى .

غسل ترتيبى :

مـسـالـه 367 - در غسل ترتيبى بايد به نيت غسل , اول سر و گردن , بعد بدن را بشويد و بهتر آن اسـت كـه اول طـرف راست , بعد طرف چپ بدن را بشويد, و با حركت دادن اعضاء بدن زير آب به قصد غسل ترتيبى غسل محقق نمى شود, و اگر عمدا يا از روى فراموشى يا بواسطه ندانستن مـسـالـه بدن را قبل از سر بشويد, غسل او باطل است .