زندگي در آيينه اعتدال

مجتبي فرجي

- ۱ -


مقدّمه

الحمد للَّه ربِّ العالمين و نحمده على ما كان و نستعينه من أمرنا على ما يكون و نسأله المعافاة في الأديان كما نسأله المعافاة في الأبدان، و الصلاة و السلام على سيّدنا و نبيّنا و حبيب قلوبنا و شفيع ذنوبنا أشرف السفراء المقرّبين أبي القاسم المصطفى محمّد و على أهل بيته الطيّبين الطاهرين المكرَّمين و اللعن على أعدائهم أجمعين «رَّبِ ّ أَدْخِلْنِى مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِى مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّى مِن لَّدُنكَ سُلْطَنًا نَّصِيرًا». (1)

نقشِ مؤثر و ارزش و اهمّيّتِ فوق العادّه اى كه رعايت كردنِ اعتدال و ميانه روى نسبت به ساختار يك زندگى و اجتماع سالم داراست سبب و انگيزه شد كه جملاتى چند راجع به مقام اين فريضه الهى، آن هم بيشتر از زبان آيات و روايات و بزرگان اهل فن، نوشته شود و در اين راستا مطالبى در دو دفتر جمع آورى شد: دفتر اوّل كه فعلاً از نظر گرامى تان مى گذرد، به اختصار، در بردارنده سه فصل و يك خاتمه است و دفتر دوم، كه شامل بحث مفصّل هر يك از اين فصل ها و زيرمجموعه هاى آنها و حكايات هر كدام است، به فرصتى ديگر موكول شد.

به اميد اين كه پروردگار خبير و حكيم، نظر لطف خود را شامل تمام بندگانش و از جمله حقير بفرمايد و همه ما را مشمول بارقه اى از آن انوار تابناك ربوبى قرار دهد و براى رسيدن به اهداف عالى انسانى، دستگيرى و ارشاد و هدايت نمايد، كه اگر ارشاد پروردگار عالم نباشد و نظر لطف و رحمتش از بنده اى سلب شود، حركت و كوشش و تلاشِ او نه تنها بيهوده خواهد بود بلكه موجب هلاكت و نابودى او نيز خواهد شد. ازاين رو در همه امور به او توكّل مى كنيم و نيز هم از او مَدَد مى جوييم، چرا كه همانا اوست بهترين كسى كه مى شود به او توكّل كرد و از او در تمام امور زندگى كمك طلبيد. رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا (2) و ما توفيقي إلاّ باللَّه عليه توكّلتُ وإليه أنيب (3) والحمدُ للَّه ربِّ العالمين (4) .

مجتبى فرجى

1/8/1378

فصل اوّل تعريف و اهمّيّت تعادل

تعريف تعادل

تعادل در لغت

ابن منظور در لسان العرب مى گويد: اعتدال، رعايت حدّ متوسط و ميانه در بين دو حال است از جهت كميّت و مقدار و از جهت كيفيّت و چگونگى (دو حالى كه عبارت است از: افراط و تفريط) مانند قول آنها كه مى گويند: جسمى است متوسط، بين بلند و كوتاه (كه از لحاظ مقدار نه بلند است و نه كوتاه، بلكه يك چيزى است بين اين دو) و يا مثل اين كه بگويند: اين آبى است از لحاظ كيفيّت بين سرد و گرم ... (و تعريف ديگر از تعادل اين كه) هر چه كه تناسب در آن رعايت شده باشد به آن اعتدال گفته مى شود. (5)

دكتر خليل جُر در فرهنگ لاروس در اين باره مى گويد: تعادل، يعنى توازن در مقدار، هم وزنى، برابر بودنِ دلايل، تناسب ادله، برابرى و يكسانى در كمّ و كيف. (6)

آلوسى مى نويسد: واژه وسط استعاره است براى خصلت هاى پسنديده بشر، زيرا آنها ميانه خصلت هاى نكوهيده هستند كه در دو طرف فضايل قرار دارند؛ مانند جُود كه ميانه اسراف و بخل است و شجاعت كه ميانه تهوّر و بى باكى و جبن و ترس است. (7)

و همين طور معانى مختلف ديگرى در اين زمينه ذكر شده است كه در اين جا به همين مقدار اكتفا مى شود. پس به طور خلاصه مى توان گفت: تعادل، يعنى رعايت كردن تناسبات و هماهنگى ها و هنجارها در كلّيّه امور.

تعادل در اصطلاح

تعادل از نظر بعضى روايات به اين معناست كه از سويى انسان به كارهاى خير اشتغال و اهتمام داشته باشد و از سويى ديگر، از امورى كه شرّ است اجتناب و احتراز نمايد و در همين زمينه اميرالمؤمنين(ع) مى فرمايد:

«إنَّ اللَّه سُبْحانَه أنزل كتاباً هادياً بيَّن فيه الخير و الشرّ، فخذُوا نهج الخير تَهتدوا، و اصدفوا عن سَمْتِ الشرّ تَقصِدوا؛ (8)

به درستى كه خداوند كتابى را فرستاد كه هدايت كننده و راهنماست (براى انسان ها) كه در آن نيكى و بدى را آشكار كرد. بنابراين، راه خير را در پيش گيريد كه هدايت مى شويد و از شرّ و بدى دورى كنيد تا اين كه ميانه رو بوده باشيد».

در روايت ديگر چنين مى فرمايد:

«فإذا رأيتمُ خيراً فأعينوا عليه، و إذا رأيتم شرّاً فاذهبوا عنه؛ فإنَّ رسول اللَّه(ص) كان يقول: يابن آدم، اعمل الخير و دَعِ الشرّ؛ فإذا أنت جوادٌ قاصد؛ (9)

هر كجا كار نيكى بود به آن كمك كنيد و هر جا شرّى مشاهده كرديد از او دورى كنيد؛ زيرا پيامبراكرم(ص) همواره مى فرمودند: اى فرزند آدم، عمل نيك انجام ده و شرّ و بدى را كنار بگذار، اگر چنين عملى را انجام دهى در جادّه مستقيم و راه وسط قرار خواهى داشت - و به اين واسطه به قرب الهى دست پيدا خواهى كرد».

البته روشن است كه حتّى نسبت به كارهاى خير نيز بايد ميانه روى و اعتدال رعايت شود و به تعبير ديگر مى شود گفت كه زياده روى و يا سستى كردن در امور خير، در واقع خود يك نوع شرّ است، شرّى است كه از ابتدا خير بوده، امّا به سبب استفاده نادرست و غلط به شرّ تبديل شده است و به طور كلّى مى شود گفت: افراط و تفريط در كنار هر چيزى كه قراربگيرد، اگرچه خير محض هم باشد، رنگ شرّ به خود مى گيرد و متّصف به شرّ مى شود و به همين دليل انسان بايد از آن پرهيز نمايد.

اگر تمام راه ها را در سه راه منحصر كنيم تنها يك جادّه وجود دارد كه انسان را به صلاح و رستگارى هدايت خواهد نمود و مابقى، جز ضلالت و گمراهى، چيز ديگرى به همراه نخواهد داشت. اميرمؤمنان على(ع) در اين باره مى فرمايد:

«اليمينُ و الشمال مَضَلَّةٌ. والطريق الوسطى هي الجادّة. عليها باقي الكتاب و آثارُ النبوَّة. و منها مَنْفَذُ السُنّة و إليها مصيرُ العاقبة» (10) انحراف به چپ و راست گمراهى و ضلالت است. راه مستقيم و ميانه، جادّه حقّ است، ازاين رو، قرآن و آثار نبوّت و سنّت پيامبر همين روش را توصيه مى كنند و در نهايت، همين جادّه مقياس و ملاك اعمال و كردار همگان است.

و اساساً در نهايت مى شود گفت كه شأن عقل، تعادل است و شأن جهل، بى تعادلى است، به اين معنا كه عاقل كسى است كه در تمام امورزندگى خود متعادل باشد و جاهل كسى است كه غير متعادل باشد. اميرمؤمنان على(ع) درباره انسان جاهل مى فرمايد: «لا ترى الجاهل إلاّ مفرِطاًأو مفرّطاً؛ انسان جاهل را نمى بينى، مگر اينكه افراط مى كنديا تفريط».

پى‏نوشتها:‌


1. اسراء (17) آيه 80.
2. كهف (18) آيه 10.
3. هود (11) آيه 88.
4. حمد (1) آيه 2.
5. لسان العرب، ج 11، ص 433.
6. فرهنگ لاروس، ج 1، ص 593.
7. روح المعانى، ج 2، ص 4.
8. نهج البلاغه، خطبه 167.
9. همان، خطبه 176.
10. همان، خطبه 16.