301- دنباله اين بخش چنين است : بيست
و يكم : استاد و شيخ ... بيست و دوم : و رد ... بيست و سوم بيست و
چهارم و بيست و پنجم خواطر و فكر و ذكر است ... تا پايان به تعليقه
شماره 13 مراجعه شود.
302- دنباله اين بخش چنين است : بيست
و يكم : استاد و شيخ ... بيست و دوم : و رد ... بيست و سوم و سوم و
بيست و چهارم و بيست و پنجم : نفى خواطر و فكر و ذكر است ... تا پايان
به تعليقه شماره 13 مراجعه شود.
303- سوره صافات آيه 40 و 74 و 128 و
16.
304- سوره يوسف آيه 106.
305- سوره صافات آيه 128.
306- سوره صافات آيه 40.
307- يعنى شايسته آنها است و لياقت
آن را دارند.
308- سوره صافات آيه 160.
309- سوره آل عمران 169.
310- سوره صافات آيه 41.
311- سوره صافات آيه 41.
312- به بحار ج 18 ص 338 و 353 و
373، 382 مراجعه شود.
313- سفينه البحار 2/628.
314- تفسير صافى ج 1، ص 8.
315- سوره عنكبوت آيه 69.
316- سوره عنكوبت آيه 69.
317- عن ابى عبدالله ان النبى صلى
الله عليه و آله بعث سريه فلما رجعوا قال مرحبا بقو قضو الجهاد الاصغر
و بقى عليهم الجهاد الاكبر فقبل : يا رسول الله ماالجهاد الاكبر؟ قال :
جهاد النفس (وسائل الشعيه 11/122 به نقل از كافى و معانى الاخبار و
امالى صدوق . و نيز به احاديث مثنوى ص 14 مراجعه شود.
318- سوره توبه آيه 20.
319- سوره جاثيه آيه 23.
320- سوره يس آيه 60.
321- كافى 2/46.
322- در جامع سعادات 3/112 اين روايت
ياد شده است ولى ذيل آن چنين است : و من كانت هجرته الى دنيا يصيبها او
امر ائه يتزوجها فهجرته الى ماهاجر اليه .
و در وسائل 1/34 هم شبيه اين روايت ياد شده است .
323- در جامع سعادات 3/112 اين روايت
ياد شده است ولى ذيل آن چنين است : و من كانت هجرته الى دنيا يصيبها او
امر ائه يتزوجها فهجرته الى ماهاجر اليه .
و در وسائل 1/34 هم شبيه اين روايت ياد شده است .
324- كافى 2/396. راس ابره : يعنى
سوزن .
325- سياست : مجازات و عقوبت و تنبيه
كردن .
326- در نسخه ديگر اينطور آمده است :
كه مجاهده ايشان از براى تسليط قواى عاقله بر
قواى طيعيه و كسر سورت آنها باشد نه تخليص خود از براى خدا در راه خدا
باشد.
327- سوره منافقين آيه 4.
328- سوره آل عمران آيه 167، و سوره
منافقين آيه 4، و سوره نساء آيه 145.
329- سوره نساء آيه 150.
330- سوره نساء آيه 61.
331- سوره تغابن آيه 6.
332- سوره نساء آيه 142.
333-
اى بسا ابليس آدم رو كه
هست |
پس به هر دستى نبايد داد دست |
334- انگشت زغال .
335- فحم زغال
336- حطب هيزم .
337- سوره انعام آيه 71.
338- سوره آل عمران آيه 144.
339- سوره انعام آيه 120.
340- به احاديث مثنوى ص 36 مراجعه
شود صحيح مسلم 3/133.
341- كه ى حافظ شراب آنگه شود صاف كه
در شيشه بماند از بعينى
به تعليقه شماره 14 مراجعه شود.
342- قسمتى از اين روايات و منقولات
نياز به بررسى سند و تحقيق و توضيح دارد.
343- در مجمع البحرين مى گويد: فى
الحديث : تعصوافانها من سنن النبيين اى لاتتر كوا حمل العصا.
344- شعر آخر در مثنوى اين طور نيست
ما آن را تصحيح كرده ايم .
345- ترجمه و شرح تجريد مرحوم شعرانى
346- نفائس الفنون 2 ص 80-81.
347- مثنوى دفتر اول كلمه سالكان در
مثنوى نيست و به جاى آن كلمه صوفيان است .
348- منازل الاخره ص 98.
349- امالى شيخ صدوق ص 205.
350- امالى شيخ صدوق ص 199.
351- به فصل نهم از مقاله سيم در علم
تصوف نفائس الفنون كه در خلوت و آداب آن است مراجعه شود قسمتى از مطالب
مذكور گويا از آنجا گرفته شده باشد ج 2 ص 38.
352- سوره نحل آيه 43.
353- مرحوم حاج ملامهدى نراقى در
خزائن ص 409 مى نويسد: ليكن شيخ و مرشدى اكمل و اتم از نبى و ولى و
ائمه طاهرين نتواند بود و آنچه شايد و بايد در كلمات ايشان حاصل است و
استخراج آنها از كلمات و اشارات ايشان اصعب نيست از شناختن شيخ و فرق
ميان شياد و استاد.
اى بسا ابليس آدم رو كه هست |
پس به هر دستى نبايد داد دست |
مبتدى بيچاره قوت شناختن و تميز صادق و كاذب ندارد پس صادق يقينى در
دست هست و توسل به روحانيت آن و استفاده از كلمات او كافى است .
354- ورد به كسر اول و سكون دوم است
و معنى آن در اصطلاح اهل سلوك اذكار كلاميه است .
355- مرحوم حاج ملامهدى نراقى در
خزائن از بعضى رسائل عرفا نقل مى كند: ذاكر در ابتداى انابت كه هنوز
ذكر در باطن او سرايت نكرده باشد... مداومت او را بر ذكر قالبى گويند و
چون او را به سبب تكرار و مواظب تبديل بعضى از اخلاق ذميه حاصل شود و
اثر ذكر را در نفس خود ادراك نمايد و به تعقل معنى ذكر مسرور شود آن را
ذكر نفسى گويند (خزائن نراقى ص 335).
356- وسائل الشيعه 4/1177.
357- سوره زخرف آيه 36.
358- در اين تعليقه قسمتهايى كه بنظر
مى رسيد سودمند است نقل شد و بقيه كه مربوط به ذكر و خصوصيات آن بود
چون مستند به معصومين نبود و به احتمال قوى از اضافات برخى از صوفيه
بود حذف گرديد.
359- يس 54: جزايى به آنها داده نمى
شود مگر آنچه عمل كرده اند.
360- مطففين 36: آيا پاداشى كه به
كفار مى دهد جز نتيجه كارهاى زشتى است كه در دنيا كرده اند.
361- بقره /25: و هرگاه كه از ميوه
هاى بهشت بر خود دار شوند، گويند: پيش از اين در دنيا، از چنين ميوه
هايى بر خورد دار بوديم ، كه اين ميوه ها شبيه به يكديگرند.
362- هود 46: او عملى ناشايسته است .
363- آل عمران 30: روز كه هر شخصى هر
كار نيك و هر كار بدى كرده آن را پيش روى خود حاضر بيند.
364- كهف 49: اين چگونه كتابى است كه
اعمال كوچك و بزرگ ما را سر موبى فرو نگذاشته ، جز آنكه همه را حصاء
كرده است ، و در آن كتاب همه اعمال خود را حاضر بينند.
365- نساء 34: مردان بر زنان تسلط
دارند.
366- اى آن كه بخشش فراوان جزبر سخا
و بزرگوارى اش نمى افزايد.
367- عارف كسى است كه خود را شناخت و
آنگاه آن را آزاد ساخت و از هر چه دورش مى سازد، پاك نمود.
368- بقره 31: خداوند همه اسماء را
به آدم آموخت .
369- يس 12: همه چيز را در امام مبين
ثبت و احصاء كرده ايم .
370- اسراء اين قرآن به درست ترين
آيينها راه مى نمايد:
371- اسراء: اين قرآن به درست ترين
آيينها راه مى نمايد.
372- عبس 24: بايد انسان به طعام
خويش بنگرد.
373- مقصود از طعام دانشى است كه فرا
مى گيرد، بايد بنگرد كه آن را از كه مى آموزد.
374- مجادله 11: خدا آنهايى را كه
ايمان آورده اند و كسانى را كه دانش يافته اند به درجاتى بر افرازد.
375- انعام 133: براى هر يك ، برابر
اعمالى كه انجام داده اند، درجاتى است .
376- فاطه 10: سخن خوش و پاك و سوى
او بالا مى رود، و كردار نيك است كه آن را بالا مى برد.
377- فاطر 22: و تو نمى توانى سخن
خود را به مردگانى كه در گور هستند بشنوانى .
378- هر كس بميرد، هر آينه قيامتش بر
پا شده است .
379- علم ، نورى است كه خداوند در دل
هر كه خواهد، اندازد.
380- شرح اشارات ، ج 3، ص 369: عارف
نام خاص كسى است كه فكر خود را به قدس جبروت متوجه سازد و پيوسته از
پرتوهاى نور حق ، در سر خود، بر خور دار باشد.
381- دل ، حرم الهى است ، پس در حرم
الهى غير خدا را جاى مده .
382- شناسايى امور بسيط تنها از راه
لوازم آن ميسور است .
383- تصور حقيقت وجود، كه عين هويت
شخصى است ، امكان پذير نيست ؛ و جز از راه مشاهده حضورى نمى توان از آن
آگاه شد.
384- مريم 17: چون انساين تمام بر او
نمودار شد.
385- نجم 39: براى مردم حاصلى جز
آنچه خود كرده اند نيست .
386- يس 83: ملكوت هر چيزى بدست قدرت
اوست .
387- بقره 31: خداوند همه اسماء را
به آدم آموخت .
388- يس 12: همه چيز را در اما مبين
ثبت و احصاء كرده ايم .
389- فجر 27-30: اى دل آرام ! امروز
به حضور پروردگارت باز آى كه تو خشنود، و او راضى از تو است . باز آى و
در صف بندگان خاص من در آى ، و در بهشت من داخل شود.
390- رعد 28: تنها به ياد خدا دلها
آرام مى گيرد.
391- نوح 17: خداوند شما را از زمين
رويانيد.
392- سجده 7 و 8: آن خدايى كه هر چيز
را به نيكوترين وجه آفريد، و آدميان را نخست از خاك آفريد. آنگاه خلقت
نژاد نوع بشر را از آب بى مقدار مقدر گردانيد.
393- حجر 26: و همانا انسان را از گل
ولاى سالخورده تغيير نامه بيافريديم .
394- مومنون 12-14: همانا آدمى را از
گل خالص آفريديم ... پس خلقتى ديگر انشاء نموديم ، آفرين بر قدرت كامل
بهترين آفرينندگان .
395- انبياء 87: معبودى جز تو نيست ،
از هر عيبى مبرا هستى ، هر آينه من از ستمكاران بودم .
396- انبياء 83 : پروردگار من ! به
من بيمارى و رنج رسيده است ، و تو مهربان ترين مهربانانى .
397- بدترين مردم كسى است كه باربر
مردم باشد.
398- اى آنكه رحمتش بر خشمش پيش
گرفته است .
399- اسراء 84: بگو: هر كس به طريقه
خويش عمل مى كند.
400- يس ، سوگند به قرآن حكيم كه من
شهر حكمت هستم ، و حكمت همان بهشت است ، و على در آن مى باشد، همانا
درجات و مراتب بهشت بر شمار آيات قرآن است ، و در روز قيامت به تلاوت
كننده قرآن گفته مى شود: بخوان و بالا برو.
401- شادمانى و خوشى من در نماز قرار
داده شده است .
402- خداييرا كه نديده ام ، عبادت
نكرده ام .
403- اى آنكه گناه بسيار را مى بخشى
و در ازاى عمل اندك پاداش فراوان مى دهى .
404- خدايا از تو آمرزش مى طلبم .
405- خداى تا را سپاس مى گويم .
406- اى نور آسمانها و زمين ! نعمتم
دادى ، پس بر آن بيافزاى .
407- بيشمار.
408- چهار پايانى كه سنگ آسيا را مى
چرخانند.
409- اى آنكه دو دستش را به رحمت
گشوده است ، دستم بگيرم
410- دلم را بر دينت پايدار بدار.
411- اى رهنما، به راه راست راهمان
نما، راه كسانى كه بدانها نمعت دادى ، نه آنان كه مورد خشم تواند، و نه
گمراهان .
412- خود را به من بشناسان .
413- خودم را به من بشناسان .
414- اقتباس از آيه 115، سوره طه :
او را ثابت قدم و استوار نيافتيم .
415- اى آنكه زمين مرده را حيات مى
بخشى .
416- اقتباس از آيه 261، سوره بقره :
و خداوند پاداش هر كه را بخواهد چند برابر مى كند.
417- چندين برابر.
418- يوسف 87: از رحمت خدا مايوس
نشويد.
419- اشاره است به آيه 54 از سوره
مائده كه مى فرمايد: فسوف ياتى الله بقوم يحبهم
و يحبونه . زودا كه خدا مردى را بياورد كه دوستشان بدارد و
دوستش بدارند.
420- اقتباس از آيه 9از سوره طارق :
روزى كه رازها آشكار مى شود.
421- اى آنكه ملكوت همه چيز را بدست
دارى ، داريت دستم بگير.
422- اقتباس از آيه 23، سوره معارج :
آنان كه به نماز مداومت مى ورزند.
423- تو تو هستى .
424- ماعون 4 و 5: پس واى بر آن نماز
گزارانى كه در نماز خود سهل انگارند.
425- چشمان خود را فرو پوشانيد تا
شگفتيها ببينيد.
426- اسرا 84: هر كس به طريقه خويش
عمل مى كند.
427- جن 1 و 2: ما قرآنى شگفت شنيديم
: به راه راست هدايت مى كند. پس ما بدان ايمان آورديم .
428- بقره 25: و هرگاه كه از ميوه
هاى بهشت بر خور دار شوند، گويند: پيش از اين ، در دنيا، از چنين ميوه
هايى بر خور دار شده بوديم ، كه اين ميوه ها شبيه به يكديگرند.
429- دنيا كشتزا آخرت است ، پاداشى
برابر.
430- اى حسن ! كتاب را محكم بگير.
431- كهف 105: مادر روز قيامت بر
ايشان قدر و منزلتى قائل نيستيم .
432- اقتباس از آيه 8: سوره اعراف :
ترازويشان سنگين است .
433- آل عمران 30: روزى كه هر كس
كارهاى نيك و كارهاى بد خود را در برابر خود حاضر ببيند.
434- باغى از باغهاى بهشت .
435- اقتباس از آيه 65، سوره يس :
امروز بر دهنهاشان مهر مى زنيم .
436- انبياء 23: او در برابر هيچ يك
از كارهايى كه مى كند باز خواست نمى شود، ولى مردم باز خواست مى شوند.
437- انشراح 6 هر آينه از پى دشوارى
آسانى است .
438- حمد 5: تنها از تو يارى مى جويم
.
439- حمد 5: تنها تو را مى پرستم .
440- زمره 42: خدا جانها را به هنگام
مرد نشان مى گيرد، و نيز جان كسانى را كه در خواب خود نمرده اند.
441- اشاره است به آيه 26 از سوره
نوح : نوح گفت : اى پروردگار من ، بر روى زمين هيچ يك از كافران را
مگذار.
442- صفات 79: سلام بر نوح باد، در
سراسر جهان .
443- مريم 95: همه در قيامت نزد او
تنها مى آيند.
444- نامهاى مرا بزرگ بدار.
445- واقع 79: جز پاكان دست بر آن
نزنند.
446- اگر شيطان نبود، تكليف باطن
بود. تو از هر نقصى بدورى ، چقدر آفرينش نيكو است .
447- اگر پوشش نبود امر بر بيشتر
مردم مشتبه مى شد.
448- براى روزه دار شادمانى است ،
يكى هنگام افطار، و ديگرى هنگام ملاقات با پروردگار.
449- واقعه 79: جز پاكان دست بر آن
نزنند.
450- ديوانگى را انواعى است .
451- اشاره است به آيه 197 از سوره
بقره : فسق و ستيزى در حج نيست .
452- اى آنكه جز تو معبودى نيست .
453- بنده هواى نفس .
454- بنده او.
455- من نزد شكسته دلانم .
456- آنكعه بميرد و امام زمان خويش
را نشناخته باشد، مرگش مرگ جاهليت است .
457- مريم 12: در كودكى به او دانايى
عطا كرديم .
458- كهف 65: علم پروردگار من همه
چيز را در بر گرفته است .
459- انعام 80: علم پروردگار من همه
چيز را در بر گرفته است .
460- اشاره است به آيه 142 از سوره
اعراف .
461- اى آنكه در برابر اندك ، فراوان
مى بخشى .
462- اشاره است به آيه 29 از سوره
فجر: در زمره بندگان من داخل شو.
463- اى كاش ميان من و ايشان فاصله
اى بزرگ بود.
464- اى آنكه خوبى را آشكار مى سازى
و بدى را پنهان .
465- اشاره است به آيه 23 از سوره
اعراف : آدم و حوا گفتند: اى پروردگار ما، به خود ستم كرديم و اگر ما
را نيامرزى و بر ما رحمت نياورى از زيان ديدگان خواهيم بود.
466- اشاره است به آيه 16 از سوره
اعراف : شيطان گفت : حال كه مرا گمراه كرده اى ، من هم ايشان را از راه
راست منحرف مى كنم .
467- نامهاز آسمان فرو مى آيند.
468- نامهاى از آسمان فرو مى آيند.
469- اقتباس از آيه 14 از سوره
مومنون : در خود تعظيم است خداوند، آن بهترين آفرينندگان .
470- فرقان 70: خدا بديهايشان را به
نيكى بدل كند.
471- اشاره است به آيه 3 از سوره
مريم ، آنگاه كه پروردگارش را در نهادن ندا داد.
472- اشاره است به آيه 106 از سوره
آل عمران : آن روز كه گروهى سپيد روى و گروهى سيه روى شوند.
473- اشاره است به آيه 99 از سوره
مومنون : چون يكيشان را مرگ فرا رسد، گويد: اى پروردگار من مرا باز
گردان .
474- بقره 156: هر آينه ما به سوى او
باز مى گرديم .
475- اشاره است به حديث قدسى
كنت كنزا مخفيا فاحبيت ان اعرف ، فخلقت الخلق
لكى اعرف گنجى پنهان بودم ، پس خواستم شناخته شوم ، آنگاه
موجودات را آفريدم تا شناخته شوم .
476- انعام 112: براى هر پيامبرى
دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم .
477- كسانى كه صورتى انسانى دارند و
سيرتى غير انسانى .
478- خاك كجا و پروردگار عالم كجا؟
479- چونان عقربها باشيد كه سلاح از
پشت دارند، چرا كه شيطان از پشت به انسان حمله مى برد و او را دسيسه مى
كند.
480- پروردگارا! بردانشم بيافزا!
پروردگارا بر حيرتم در خودت بيافزا؛ خدايا! نعمتم دادى ، پس آن را
افزون نما.
481- اى آنكه توبه كنندگان را دوست
مى دارى .
482- چونان مار باشيد.
483- اقتباس از آيه 14 از سوره
مومنون : در خور تعظيم است خداوند، آن بهترين آفريندگان .
484- اى آنكه هر روز در كارى هستى .
485- اوست كه طعام مى دهد و خود
طعامى نمى خورد.
486- تو را آنگونه كه بايسته است
نشناختم ؛ و تو را آنگونه كه شايسته است عبادت نكردم .
487- تو را پرستش نكردم و نشناختم .
488- خدايا! بر حيرت و سر گردانيم در
خودت بيافزاى .
489- هر موجودى در طلب شكارى است ، و
تفاوت تنها در دامهاست .
490- بقره 255: نه خواب سبك او را
فرا مى گيرد، و نه خواب سنگين .
491- آنكه خود را شناخت پروردگارش را
شناخت ؛ آنكه خود را بيشتر مى شناسد، خدا را نيز بيش از همه مى شناسد.
492- بقره 115: به هر جا كه رو كنيد،
آنجا روى خداست .
493- به خدا پناه مى برم از شيطان
رانده شدم .
494- مومنون 97: از وسوسه هاى شيطان
به تو پناه مى آورم .
495- به تو پناه مى برم از شر وسوسه
وسوسه گر نهانى .
496- بقره 156: همانا ما براى خدا
هستيم و به سوى خدا باز مى گرديم .
497- حديد 3: اوست آغاز و انجام و
آشكار و نهان .
498- چگونه به چيزى كه در وجودش
نيازمند به تو است ، بروجرد تو استدلال مى توان كرد.
499- توحيد آن است كه غير خدا را
فراموش كنى .
500- اشاره است به آن 30 از سوره ق
ولهم ما يشاوون فيها و لدينا مزيد در
آنجا هر چه بخواهند هست ، و بيشتر از آن نزد ماهست .
501- ملك 14: آيا آن كه مى آفريند
نمى داند، حال آنكه او باريك بين و آگاه است .
502- هر كس آنچه را براى آن آفريده
شده به آسانى انجام مى دهد م
503- اسرا 84: هر كس بر طريقه خويش
عمل مى كند
504- ذاريات 50 به سوى خئا بگريزيد.
505- يوسف 86: جز اين نيست كه شرح
اندوه خويش تنها با خدا مى گويم .
506- همان آه
اسمى از اسماى خداى متعال است ، و آنگاه كه بيمار مى گويد
آه به خداوند استغاثه نموده است .
507- مومن آينه مومن است .
508- بقره 245: خدا تنگدستى دهد و
توانگرى بخشد و شما به سوى او باز مى گرديد.
509- بقره 138: اين رنگ خداست ، و چه
كسى از رنگ خدا بهتر است .