1- اين وصيت به عربى نوشته شده و
فرازهايى از آن به فارسى ترجمه شده و در اين مجموعه آمده است .
2- ر -ك :
قبسات ، تاليف عادل العلوى .
3- ر.ك : سروش هدايت : ج 1، ص 169.
4- براى آشنايى بيشتر با شرح حال آن
مرد بزرگ ، مراجعه كنيد به مقدمه كتاب آداب
تعليم و تعلم در اسلام .
5- تتمه
المنتهى ص 4 و 5، انتشارات داورى ، (با كمى تصرف ).
6- اعراف / 154: و در نوشته هاى آن ،
براى آنهايى كه از پروردگارشان بيمناكند، هدايت و رحمت بود.
7- اين لباس را بعد از اين وصيت
خودشان به شخص و يا محلى داده اند كه هيچيك از بازماندگان از آن اطلاعى
نداريم .
8- از اين سجاده فقط جزء كوچكى باقى
مانده كه پس از اين وصيت باينجانب فرمودند كه جزءالبسه اى كه در
مرقدشان قرار مى دهيم بگذارم .
9- توضيحا آنكه بعد از اين وصيت دو
جلد ديگر در زمان حيات ايشان چاپ شدت ، نيز جلد 24 آن بزودى منتشر مى
گردد.
10- اينجانب انگيزه سفارش دفن در
كتابخانه را از ايشان سوال كردم ، چنين بيان داشتند:
حقير با آنكه محل دفن مناسبى در حرم مطهر بى بى
فاطمه معصوم سلام الله عليها برايم از ساليان قبل در نظر گرفته شده ،
لكن ميل دارم در كنار كتابخانه عمومى زير پاى افرادى دفن شوم كه بدنبال
مطالعه علوم آل محمد صلى الله عليه و آله باين كتابخانه مى آيند.
11- مدتى قبل از رحلت ايشان شخصا
باينجانب فرمودند كه شبها چون اكثر آقايان و دوستان گرفتارند. لذا اين
مجلس ذكر مصيبت را قبل از نماز مغرب و عشا شب جمعه در مقبره ام تشكيل
بدهيد. كه هم اكنون ادامه دارد.
12- آقا تا اين زمان تصميم به عدم
تشييع نگرفته بودند و در وصيت نامه ديگرى كه مرقوم فرموده اند ياد آور
شدند كه : بايستى تشييع انجام نگيرد، كه مجددا چند روز قبل از رحلتشان
تصميم خود را تغيير و با تشييع موافقت و فرمودند هر چه پيش آمد انجام
شود.
13- منظور همان مجلس ذكر مصيبت است
كه در حال حاضر قبل از نماز مغرب و عشاء مغرب جمعه در مرقد مطهر ايشان
برگذار مى شود.
14- مقصود كتاب شريف
وافى تاليف ملامحسين فيض كاشانى ره ، است
كه اين سفارشنامه در پايان حاشيه مرحوم شعرانى بر آن ، نگارش يافته است
.
15- بقره /222: خداوند بسيار توبه
كنندگان را دوست مى دارد.
16- آنكه از گناهانش توبه كرده است
چونان كسى است كه اصلا گناهى مرتكب نشده است .
17- يس /8 و9.
18- نهج البلاغه ، كلمات قصار، كلمه
417: استغفار يك كلمه است اما شش معنا و مرحله دارد: نخست پشيمانى
ازگذشته . دوم تصميم به ترك هميشگى در آينده ، سوم اينكه حقوقى را كه
از مردم ضايع كرده اى به آنها باز گردانى ، به طورى كه هنگام ملاقات
پروردگار حقى برتو نباشد. چهارم اينكه هر واجبى كه از تو فوت شده حق آن
را بجا آورى (قضا كنى ). پنجم آنكه : گشوتهايى كه در اثر حرام براندامت
روئيده با اندوه بر گناه آب كنى تا چيزى از آن باقى نماند و گوشت تازه
به جاى آن برويد. و ششم آنكه به همان اندازه كه شيرينى معصيت و گناه را
چشيده اى زحمت طاعت ار نيز بچشى . پس از انجام اين مراحل مى گويى
استغفرالله .
19- يعنى سوره ناس و سوره فلق .
20- صحيفه سجاديه ، دعاى 31.
21- اعراف /23.
22- انبياء /83.
23- اين امور تحت عنوان
آداب مراقبه در فصل آتى آمده است .
24- نهج البلاغه ، خطبه اول : با همه
چيز است اما نه اينكه قرين آن باشد، و مغاير با همه چيز است اما نه
اينكه از آن بيگانه و جدا باشد.
25- هر كجا باشيد خدا با شماست .
26- انبياء /87. هيچ خدايى جز تو
نيست ، تو منزه هستى و من از ستمكاران هستم .
27- حديث قدسى : من نزد دلشكستگانم .
28- انسان بر آيين دوست خويش است ، و
لذا هر كس بايد خوب بنگرد با چه كسى دوستى مى ورزد.
29- نجم /29: از كسى كه از سخن ما
روى گردان مى شود و جز زندگى دنيوى را نمى جويد، اعراض كن .
30- در اصل : سيراته
31- بپرهيز از برادرى و دوستى با كسى
كه براى طمع ، يا ترس ، يا خوردن و آشاميدن تو را مى خواهد، و در پى
دوستى و برادرى با پرهيز كاران باش ، هر چند كه در تاريكيهاى زمين
باشد، و هر چند عمر خود را در طلب اينان فانى كنى ، زيرا خداوند بر روى
زمين پس از پيامبران بهتر از آنان نيافريده ، و هيچ نعمتى خداوند به
بنده اش نداده كه مثل نعمت دوستى و مصاحبت با اينان باشد. خداوند مى
فرمايد: دوستان در روز قيامت با يكديگر دشمنند
مگر متقين .
32- بيست در هم را كه به برادر دينى
خود بدهم دوست تر مى دارم مى دارم تا صد در هم را كه بر مساكين صدقه
دهم .
33- در نهج البلاغه كلمه 40 از قصار
الكلم چنين آمده است : ععع لسان العاقل وراء قلبه ، و قلب الاحمق وراء
لسانه . زبان عاقل پشت قلب قرار دارد و قلب احمق پشت زبان اوست .
34- اشاره است به آيه 32 از سوره
مائده كه مى فرمايد: ععع و من احياها فكانما احيا الناس جميعا عععع .
هر كس به يك نفر حيات بخشد چون كسى است كه همه مردم را حيات بخشيده است
.
35- تحريم /6: اى كسانى كه ايمان
آورده ايد، خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگها
هستند نگه داريد.
36- دوستى يك روز ميل است ، و دوستى
يك ماه خويشى و قرابت است ، و دوستى يك سال پيوند بسيار نزديك است ، كه
هر كس آن را ببرد خداوند از او خواهد بريد.
37- از دورى دوستان و وحشت قبر و
قيامت .
38- در اصل : الكلفه .
39- هكذا در اصل .
40- مائده /2: با يكديگر در نيكو
كارى و پرهيز كارى همكارى كنيد.
41- ال عمران /97: هر كه بدان داخل
شود ايمن است .
42- ال عمران /97: هر كه بدان داخل
شود ايمن است .
43- از بزرگترين گناهان آن است كه
حاجى در عرفات حاضر شود و گمان برد كه خداوند او را نمى آمرزد.
44- اقتباس از آيه 170: سوره آل
عمران پس ايشان زنده اند و نزد پروردگارشان به ايشان روزى مى دهند، از
فضيلتى كه خدا نصيبشان كرده است ، شادمانند.
45- حجرات /2: صداى خود را از صداى
پيامبر بلند مرتبه مكنيد.
46- آيا دوست نداريد كه در راه ما
دچار هراس شود.
47- كافى
، ج 1، ص ص 46 ، بحار الانوار، ج
2، ص 43، ص 44 و 45.
48- بحار
الانوار ج 108، ص 16.
49- الجامع
الصغير، ج 1، ص 121: بورك لامتى فى
بكورها.
50- عوالى
اللالى ، ج 1، ص 68، قيدوا العلم
بالتكابه . قيل و ماتقيده ؟ قال كتابته .
51- بحار
الانوار، ج 69، ص 303.
52- كافى
، ج 2، ص 293، ص بحار الانوار، ج
69، ص 266.
53- اقتباس از آيه 104 از سوره كهف .
54- اقتباس از حديث مروى در
بحار الانوار، ج 2، ص 38.
55- بحار
الانوار، ج 68، ص 2؛ كافى ، ج 2،
ص 104.
56- بحار
الانوار، ج 68، ص 2؛ كافى ، ج 2،
ص 104.
57- بحار
الانوار، ج 68، ص 8؛ كافى ، ج 2،
ص 105.
58- كافى
، ج 2، ص 339.
59- كافى
، ج 2، ص 339.
60- كافى
، ج 2، ص 340.
61- اسراء /36.
62- بحار
الانوار، ج 6، ص 34، تفسير عياشى ، ج 2، ص 292.
63- بحار
الانوار، ج 74، ص 150؛ تحف العقول
، ص 46، چاپ صدوق .
64- هود /113.
65- بحار
الانوار، ج 72، ص 372 و 380؛ ثواب
الاعمال ، ص 309.
66- بحار
الانوار، ج 74، ص 413؛ تحف العقول
، ص 173.
67- اقتباس از روايت مروى در
كافى ، ج 1، ص 36.
68- بحار
الانوار، ج 74، ص 101.
69- كافى
، ج 2، ص 287، بحار الانوار، ج
70، ص 345.
70- بحار
الانوار، ج 70، ص 357، ثواب الاعمال
، ص 302.
71- مجمع
البيان ، ج 1، ص 13؛ التبيان ج 1،
ص 4.
72- مجمع
البيان ، ج 1، ص 9.
73- مجمع
البيان ، ج 1، ص 13.
74- حاقه /44.
75- بحار
الانوار، ج 104، ص 42.
76- بحار
الانوار، ج 13، ص 294.
77- بحار
الانوار، ج 13، ص 294.
78- كافى
، ج 2، ص 82.
79- بحار
الانوار، ج 54، ص 234، و ج 2، ص 72.
80- بحار
الانوار، ج 97، ص 74.
81- بحار
الانوار، ج 97، ص 88، كافى ، ج 5،
ص 59.
82- بحار
الانوار، ج 97، ص 92، كافى ، ج 5،
ص 59.
83- امالى
طوسى ، ج 2، ص 282، بحار الانوار،
ج 97، ص 88.
84- قرب
الاسناد، ص 26، چاپ سنگى ، بحار الانوار،
ج 97، ص 74 و 92.
85- مشكاه
الانوار، ص 49، ص بحار الانوار، ج
97، ص 94.
86- ملپوف
، ص 86.
87- دارالسلام
، ج 2، ص 234.
88- در يكى از كتاب ، بعد از اين دو
بيت ، اين دو بيت است :
هم او بد امام و رهبر ما |
برتر از امت است بى پروا |
همى گفت و حق همى جستى |
از اباطيل بر كنارستى |
89- در پاره اى كتب ، پس از ابابيل ،
اين شعر است :
همگى سوى از زبهر سلام |
آمدند و زبهر استرحام |
90- امالى
طوسى ، ص 124، چاپ سنگى .
91- اين رساله در پايان كتاب
نفثه المصدر كه همراه با كتاب
نفس المهوم به چاپ رسيده ، آمده است . (ص
681 تا 692)، و ترجمه آن توسط جناب آقاى كمراه اى ، در كتاب
در كربلا چه گذشت (ص 904 تا 916) انجام
يافته است .
92- نحل /78: خدا شما را اين ازبطن
مادرانتان بيرون آورد و هيچ نمى دانستيد.
93- نجم /42: و پايان راه همه ،
پروردگار توست .
94- انشقاق /6: اى انسان تو در راه
پروردگارت فراوان رنج مى كشى ، پس پاداش آن را خواهى ديد.
95- انعام /153: و اين است راه راست
من . از آن پيروى كنيد و به راههاى گوناگون مرويد كه شما را از را خدا
پراكنده مى سازد.
96- مزمل /8: و از همه ببر و به او
بپيوند.
97- عنكبوت /69: كسانى را كه در راه
ما مجاهدت كنند، به راههاى خويش هدايتشان مى كنيم .
98- بقره /197: و توشه برداريد، كه
بهترين توشه ها پرهيزگارى است .
99- بقره /282: از خداى بترسيد. خدا
شما را تعليم مى دهد.
100- كسى كه آنچه را مى داند
بكاربندد، خداوند به او آنچه را نمى داند خواهد آموخت .
101- خداوند عمل را جز با معرفت ، و
معرفت را جز با عمل نمى پذيرد. هر كس آگاه و عارف باشد، معرفت او را به
سوى عمل رهنمون مى گردد؛ و هر كس عمل نكند از معرفت بى بهره است . آگاه
باشيد كه بعض ايمان از بعضى ديگر آن است ، (و با هم مرتبط مى باشد) .
102- كسى كه اعمالش از روى بصيرت
نيست ، چونان كسى است كه حركتش بر روى مسير نيست ، كه هر چه بيشتر رود
دورتر مى شود.
103- شيطان به انسان تك و تنها نزديك
تر است تا جماعتى از مردم ، و دست خدا بالاى سر جماعت است .
104- احزاب /21: شخص رسول الله براى
شما مقتداى پسنيده اى است .
105- ال عمران 31: بگو: اگر خدا را
دوست مى داريد: از من پيروى كنيد تا او نيز شما را دوست بدارد.
106- معارج 24 و 25: و آنان كه در
اموالشان حق معينى است براى گداو محروم .
107- همانا خداوند هر گناه كار توبه
كننده اى را دوست مى دارد.
108- در حديث آمده است :
كسى كه امور بى فايده را طلب كند، از آنچه به
حالش مفيد است باز مى ماند.
109- همانا خداوند هر گناه كار توبه
كننده اى را دوست مى دارد.
110- در حديث آمده است :
كسى كه امور بى فايده را طلب كند، از آنچه به
حالش مفيد است باز مى ماند .
111- اعراف 202: كسانى كه پرهيزگارى
مى كنند، چون از شيطان وسوسه اى به آنها برسد، خدا را ياد مى كنند؛
آنگاه داراى بصيرت مى گردند. و برادرانشان ايشان را به ضلالت مى كشند و
از عمل خويش باز نمى ايستند.
112- زيرك ترين مردم كسى است كه دانش
ديگران را به دانش خود ضميمه نمايد.
113- هر كس چهل روز خود را براى
خدواند خالص سازد، چشمه هاى حكمت از قلبش بر زبانش هويدا مى گردد.
114- شكمهاى خود را گورهاى حيوانات
مگردانيد.
115- قصص /83: اين سراى آخرت را از
آن كسانى ساخته ايم كه در اين جهان نه خواهان برترى جويى هستند و نه
خواهان فساد.
116- كهف 104: بگو: آيا شما را آگاه
كنيم كه كردار چه كسانى بيش از همه به زيانشان بود؟ آنهايى كه كوششان
در زندگى دنيا تباه شد و مى پنداشتند كارى نيكو مى كنند.
117- فصلت 29: كافران گويند اى
پروردگار ما، آن دو تن را از جن و انس كه ما را گمراه كردند به ما
بنمايان ، تا پاى بر سر آنها تا از ما فروتر روند.
118- گنجى نهان بودم ، پس خواستم
شناخته شوم ، پس جهان را آفريدم تا شناخته شوم .
119- در قرآن آمده است :
من انسان و پرى را به جز براى عبادت نيافريدم
. گفته اند كه منظور از عبادت در آيه شريفه ، معرفت است و از آن
روى بجاى معرفت ، عبادت گفته شده كه معرفت با عبادت ملازم است و از آن
جدا نمى شود. و دليل اينكه به جاى ملزوم ، لازم را ذكر نمود آن است كه
توهم نشود كه هر معرفتى مطلوب است ، بلكه تنها معرفتى خاص كه جز از جهت
عبادت حاصل نمى گردد.
120- اگر تو نبودى افلاك را نمى
آفريديم .
121- ذايارت /56: من انسان و پرى را
به جز براى عبادت نيافريدم .
122- نساء /100: هر كس كه از خانه
خويش بيرون آيد تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت كند و آنگاه مرگ او را
دريابد، مزدش بر عهده خداست ، و خدا آمرزنده و مهربان است .
123- طرائق الحقائق تاليف معصوم
عليشاه (نايب الصدر) فرزند رحمت عليشاه ، ج 3، ص 394 و 430، چاپ جديد.
چند صفحه آخر نسخه هاى خطى اين رساله كه به اين عبارت آغاز مى شود:
و اين تحفه را به طريق ذكر خود اجمالا ختم مى
كنم ... گويا از همين اضافات باشد و ما از چاپ آن خود دارى
كرديم .
124- الذريعه 12/284-285 .
125- الذريعه ، 12/282، شيخ
ابوالمجد، متوفاى 1362، صاحب كتاب وقايه الاذهان ، و يكى از اساتيد
امام خمينى دام ظله است .
126- مقدمه الوائد الرجاليه ، ص 95.
127- فهرست آستان مقدس 6/425.
128- فهرست دانشگاه ، 12/2604.
129- فهرست دانشگاه 3/450-452.
130- فهرست نسخه هاى خطى فارسى
2/1205/1206.
131- مقامات العرفاء، ص 584 .
نگارنده حدس مى زند كه نسخه به خط عريان بوده نه تاليف او، و اين منشاء
اشتباه شده است .
132- پايان كلام آقى حسن زاده آملى .
133- قسمت حذف شده به اندازه ثلث اصل
رساله است كه خلاصه و رئوس مطالب آن را در تعيلقه سيزدهم پايان كتاب
خواهيم آورد.
134- عكس اين نسخه نزد حجت الاسلام
والمسلمين جناب آقاى شيخ حسن معزى تهرانى است .
135- به سوره طه آيه 10؛ و سوره قصص
، آيه 29 مراجعه شود.
136- به تعليقه شماره يك مراجعه شود.
137- به تعليه دوم مراجعه شود.
138- در عوارف المعارف ، حاشيه احياء
العلوم ج 2، ص 168، و مرصاد العباد طبح تهران ص 38 نقل شده است . به
احاديث مثنوى ص 198؛ و نيز به نقد النصوص جامى ص 103 مراجعه شود.
139- قال فى مجمع البيان : و قيل انه
اتى عل آدم اربعون سنه لم يكن شيئا مذكورا... لانه كان جسدا ملقى من
طين قبل ان ينفخ فيه الروح .
140- و واعدا موسى ثلاثين ليله و
اتممناها بعشرفتم ميقات ربه اربعين ليله ... (سوره اعراف آيه 142).
141- فانها محرمه عليهم اربعين سنه
يتيهون فى الارض ... (سوره مائده آيه 26).
بعث الله تعالى رسوله صلى الله عليه و آله فى سنه اربعين من مولده و
اكرمه بما اختص من نبوته .
(سفينه البحار 1/88).
142- قال الصادق عليه السلام يزيد
عقل الرجل بعد الاربعين الى خمسين و ستين ثم ينقص عقله بعد ذلك . ذلك .
(بحار 1/131).
143- به تعليقه شماره 3 مراجعه شود.
144- همراه داشتن عصا از چون بادام
تلخ براى مسافر مستحب است . به كتاب عروه الوثقى مقدمه كتاب الحج
مراجعه شود. و شايد هم همراه داشتن مطلق عصا براى مسافر مندوب باشد. به
بحار ج 76 باب حمل العصا مراجعه شود.
145- قيل الحكيم لم تدمن امساك العصا
بكبير ولا مريض ؟ قال : لاعلم انى مسافر، (سفينه البحار 1/629) .
146- روى اذ بلغ اربعين سنه و لم سنه
و لم يتب مسح ابليس و جهه و قال بابى وجه لا يفلح ، (سفينه البحار
1/504.)
147- قال اميرالمومنين عليه السلام
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : من قاد ضرير اربعين خطوه على ارض
سهله لايفى بقدر ابره من جميعه طلاع الارض ذهبا فان كان فيما قاده
مهلكه جوزه عنها... و انزله فى اعلى الجنان و غرفها. (بحار 75/15).
148- قال رسول الله صلى الله عليه و
آله : كل اربعين دارا جيران من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن
شماله ، (كافى 2/669).
149- اين دو شعر از امر القيس مى
باشد و در جامع الشواهد ياد شده است و معنى شعر دوم اين است : اى
همسايه ما بدرستى كه امرهاى بزرگ نازل مى شود بر انسان و بدرستيكه من
بر پاى و ثابت قدم هستم در متحمل شدن آن امور تا زمان بر پاى بودن كوه
عسيب و شعر بعدش اين است
فان تصلينا فالموده بيننا |
و ان تهجرينا فالغريب غريب |
به خزائن نراقى ص 94 مراجعه شود.
150- به تعليقه دوم از تعليقات آخر
كتاب مراجعه شود.
151- در بهار ج 18 ص 334 و 320 و 381
در داستان معراج شير نقل شده است و نگارنده عجالتا شير برنج در جائى
نديده است .
152- نهى رسول الله صلى الله عليه و
آله عن الوصال فقال رجل من المسلمين فانك يا رسل الله تواصل قال رسول
الله صلى الله عليه و آله و ايكم مثلى انى ابيت يطعمنى ربى و ييسقينى
... (صحيح مسلم 3/133) وصال يعنى روزه وصال .
153- زيرا طلب مجهول مطلق محال است .
154- در نسخه هاى خطى ما به اين
ترتيب بود: دويم دخول به عالم خلوص و معرفت آن . سيم سير در منازل چهل
گانه اين عالم ، چهارم طى عوالم عديده كه منازل پيش از عالم خلوصند تا
بعد از طى آنها داخل در عالم خلوص گردد.
155- زيرا طلب مجهول مطلق محال است .
156- در نسخه هاى خطى ما به اين
ترتيب بود: دويم دخول به عالم خلوص و معرفت آن . سيم سير در منازل چهل
گانه اين عالم ، چهارم طى عوالم عديده كه منازل پيش از عالم خلوصند تا
بعد از طى آنها داخل در عالم خلوص گردد.
157- سوره قصص آيه 88.
158- منظور همان آيه قبل است .
159- سوره توبه آيه 20.
160- كافى 2/27.
161- در كافى 2/25-26 چند روايت نقل
شده است .
162- كافى 2/28.
163- سوره يوسف آيه 106.
164- سوره حج آيه 78 .
165- سوره حجرات آيه 14.
166- كافى 2/24.
167- كافى 2/24.
168- كافى 2/25.
169- سوره بقره آيه 208.
170- كافى 2/45.
171- كافى 1/390.
172- سوره آل عمران آيه 19.
173- سوره زمر آيه 22.
174- سوره جن آيه 14.
175- سوره نساء آيه 136.
176- سوره زمر آيه 22.
177- سوره نساء آيه 142.
178- سوره مومنون آيه 1-5.
179- كافى 2/33 و 2/39 با اختصار و
نقل به معنى .
180- كافى 2/78.
181- سوره حديد آيه 16.
182- به بحار الانوار ج 69 ص 201
مراجعه شود.
183- سوره انفال آيه 2.
184- كافى 2/42-45 با اختصار و نقل
به معنى .
185- كافى 2/44-45.
186- كافى 2/238.
187- كافى 2/51.
188- كافى 2/289.
189- كافى 1/23.
190- كافى 2/233.
191- شايد مفاد حديث
موتو اقبل ان تموتوا باشد.
192- بحار الانوار ج 70 ص 24 به نقل
از عده الدعى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ايضا روى عن على عليه
السلام : لاعدو اعدى على المرء من نفسه (مستدرك الوسائل 2/270).
193- و روى عنه ايضا: الله الله فى
الجها للانفس فهى اعدى العدولكم (مستدرك 2/270.).
194- سوره يس آيه 60.
195- سوره جاثيه آيه 23.
196- مادر بتها بت نفس شما است .
197- سوره ابراهيم آيه 35.
198- سوره زمر آيه 65.
199- سوره بقره آيه 131.
200- سوره بقره آيه 131.
201- ميان عاشق و معشوق هيچ
حائل نيست
|
تو خود حجاب خودى حافظ زميان برخيز
|
202- سوره فجر آيه 30.
203- سوره فجر آيه 29.
204- سوره فجر آيه 27.
205- سوره قمر آيه 55.
206- سوره آل عمران آيه 169.
207- سوره فجر آيه 27-28.
208- سوره بقره آيه 156.
209- سوره صافات آيه 60-61.
210- سوره آل عمران آيه 185.
211- سوره انعام آيه 122.
212- سوره زمر آيه 68.
213- به تعليقه شماره 4 مراجعه شود.
214- به تعليقه شماره 5 مراجعه شود.
215- هزار وعده خوبان يكى وفا نكند.
216- مقصو پيامبر اسلام صلى الله
عليه و آله است .
217- كافى 2/45.
218- كافى 1/44.
219- كافى 1/44.
220- كافى 2/38.
221- كافى 2/38.
222- با مراجعه به
الكاشف عن الفاظ نهج البلاغه مى توانيد
آنها را پيدا كنيد.
223- كافى 2/45.
224- به كافى 2/82-83 مراجعه شود.
225- افكندن آب دهان در مسجد مكروه
است و بنظر آن سالك شخصى كه از انجام كار مكروه خود دارى نكند لياقت
ارشاد ندارد.
226- سوره مومنون آيه 1-3.
227- كافى 2/33 و 38.
228- كافى 2/55.
229- سوره عنكبوت آيه 45.
230- سوره رعد آيه 28.
231- سوره زخرف آيه 36.
232- سوره مائده آيه 54. يجاهدون فى
سبيل الله و لا يخافون لومه لائم .
233- كافى 1/25.
234- كافى 1/16.
235- سفينه البحار 1/410.
236- و به تعبير صحيح ، فقيهى كه
مصداق حديث
من كان من الفقهاء حافظا لدينه صائنا
لنفسه مخالفا على هواه مطيعا لامر مولاه باشد.
237- گريوه گردنه و كوه پست و پشته
بلند را گويند حافظ گويد:
در شاهراه جاه و بزرگى خطا بسى است
|
آن به كزين گريوه سبكبار بگذرى
ب |
به لغتنامه دهخدا و فرهنگ معين مراجعه شود.
238- سوره حجر آيه 99.
239- سوره نور آيه 54.
240- سوره عنكبوت آيه 69.
241- سوره طه آيه 82.
242- نهج البلاغه خطبه 83 چاپ عبده .
243- نهج البلاغه كلمات قصار شماره
147.
244- سوره مزمل آيه 8.
245- سوره اعراف آيه 205.
246- الصلوه عمود الدين . به وسائل
الشعيه ج 3، ص 22-23 مراجعه شود.
ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر سوره عنكبوت آيه
45.
247- كافى 4/55.
248- در بحار ج 71 ص 326 آمده است :
قال رسول الله صلى الله عليه و آله فكره ساعه خير من عباده سنه .
249- فاذا انتهى الكلام الى الله
فامسكوا. كافى 1/92.
250- بحار الانوار ج 1، ص 177.
251- كافى 1/43 .
252- به تعليقه شماره 6 مراجعه شود.
253- سوره مائده آيه 54: يجاهدون فى
سبيل الله ولا يخافون لومه لائم .
254- كافى ، 2/45.
255- كافى 2/47.
256- كافى 2/86.
257- كافى 2/86.
258- كافى 2/86.
259- كافى 2/82.
260- به كتاب ارشاد القلوب ديلمى باب
39 مراجعه شود.
261- نهج البلاغه خطبه 86 چاپ عبده :
عبادالله زنوا انفسكم قبل ان توزنوا و حاسبوها قبل ان تحاسبوا.
262- كافى 2/453.
263- به تعليق شماره 8 در آخر كتاب
مراجعه شود.
264- سوره آل عمران 133.
265- به وسائل الشيعه ج 1، ص 90-96
مراجعه شود.
266- ظاهرا بيت ديگرى از دو شعرى است
كه در چند سطر بعد ياد شده است .
267- و نيز از اين شعر هم بايد از
همان ابيات باشد.
268- در جامع الشواهد باب الوا و
بعده الميم ياد شده است .
269- به تعليقه شماره 9در پايان كتاب
مراجعه شود.
270- هزار مرتبه شستن دهان
به مشك و گلاب
|
هنوز نام تو بردن كمال بى ادبى است
ب |
271- به تعليقه شماره 10 مراجعه شود.
272- در حاشيه نسخه آقاى معزى آمده
است :
خود يكى از مصاديق است ناسخ يعنى
اراده عدم اراده ، اراده است مثل اينكه مى گويند تقيد به عدم تقيد،
تقيد است و قيد به عدم قيد قيد است .
273- در نسخه ديگر اينطور آمده است :
شرط سلوك در محبت كامله آنست كه غير محبت را فراموش كند چه هنوز سر و
كار با محب است .
و شايد اينطور صحيح باشد:
شرط سلوك در محبت
كامله آنست كه محبت را فراموش كند چه ههنوز سر كار با محبت است
.
و شايد منظور از غير محبوب همان محبت باشد.
274- كافى 2/113.
275- قال الصادق عليه السلام الصمت
شعار المحققين بحقائق ماسبق ... و فيه رضى الله ... (مصباح الشريعه
20).
276- در نسخه چاپ بلاغى اينطور آمده
:
حفظ لسان از كلام باناس بلكه جوارح مطلقا.
ولى سه نسخه خطى آنطور است كه در متن گذارده ايم و شايد منظور از
غير خارج غير ضرورى و غير مستثنى باشد كه
در تعبيرات علمى گفته مى شود الاماخرج .
277- جامع السعادات نراقى 2/6 مصباح
الشريعه ص 27.
278- جامع السعادات نراقى 2/6 مصباح
الشريعه ص 27.
279- مصباح الشريعه ص 19.
280- مصباح الشريعه ص 19 به نقل از
امام صادق عليه السلام از عيسى عليه السلام .
281- مصباح الشريعه ص 19 ظاهرا به
نقل از خواجه ربيع زاهد معروف است و شايد از امام صادق عليه السلام
باشد.
282- كافى 2/225.
283- حراجبل بمكه كان يانس به رسول
الله صلى الله عليه و آله و يعتزل للعباده فيه و كان يغدوالله كل يوم
يصعده و ينظر من قلله الى آثار رحمه الله و بدائع حكمه الى ان نزل عليه
جبرئيل عليه السلام ...
و قال على عليه السلام : و لقد كان صلى الله عليه و آله يجاور فى كل
سنه بحراء فاراه ولا يراه غيرى .
(سفينه البحار 1/246).
284- سوره انعام آيه 70.
285- مصباح الشريعه ص 19 به نقل از
عيسى عليه السلام . و ظاهرا مقصود از اين جمله اين است كه انسان جز
براى انجام وظائف الهى از خانه خارج نشود نه اينكه بيت انسان بسيار
كوچك و محقر باشد، كه گفته اند من سعاده المرء سعه داره .
286- سوره بنى اسرائيل آيه 80.
287- سوره نساء آيه 110 و سوره
ممتحنه آيه 4.
288- به تعليقه شماره 11 مراجعه شود.
289- سوهر ذاريات آيه 17،
290- به تعليقه دوازدهم در پايان
كتاب مراجعه شود.
291- گفته اند: دست از گدائى بر مدار
تا هيچوقت محتاج نباشى . از گدائى خيلى كارها ساخته است و غرض از
مجاهده خود را عاجز دانستن و به معرض گدائى در آوردن است ، از مكاتبات
مرحوم بهارى .
292- عن الصادق عليه السلام : احذروا
اهواء كم كماتخذرون اعداء كم ... (كافى 2/335).
293- توريه در كلام به نظر برخى از
فقهاى بزرگ جز در موارد استثنا شده كه در فقه ياد شده است جايز نيست .
294- استعينوا على قضاء (انحاحضرت
الحوائج بالكتمان فان كل ذى نعمه محسود جامع صغير سيوطى 1/39 و احياء
لعلوم 3/129. به نقل از احاديث مثنوى ص 3.
295- و افى ، فيض كاشانى ، 125.
296- مجمع البحرين كتاب الالف باب
مااوله الخاء. كافى 2/219 و ذيل روايت چنين است : قلت : و ما الخب ،:
قال : التقيه .
297- كافى 2/226.
298- كافى 2/221.
299- كافى 2/222.
300- به سفينه البحار 1/14 مراجعه
شود.