سروش هدايت

على شيروانى

- پى‏نوشت‏ها -
- ۱ -


1- اين وصيت به عربى نوشته شده و فرازهايى از آن به فارسى ترجمه شده و در اين مجموعه آمده است .
2- ر -ك : قبسات ، تاليف عادل العلوى .
3- ر.ك : سروش هدايت : ج 1، ص 169.
4- براى آشنايى بيشتر با شرح حال آن مرد بزرگ ، مراجعه كنيد به مقدمه كتاب آداب تعليم و تعلم در اسلام .
5- تتمه المنتهى ص 4 و 5، انتشارات داورى ، (با كمى تصرف ).
6- اعراف / 154: و در نوشته هاى آن ، براى آنهايى كه از پروردگارشان بيمناكند، هدايت و رحمت بود.
7- اين لباس را بعد از اين وصيت خودشان به شخص و يا محلى داده اند كه هيچيك از بازماندگان از آن اطلاعى نداريم .
8- از اين سجاده فقط جزء كوچكى باقى مانده كه پس از اين وصيت باينجانب فرمودند كه جزءالبسه اى كه در مرقدشان قرار مى دهيم بگذارم .
9- توضيحا آنكه بعد از اين وصيت دو جلد ديگر در زمان حيات ايشان چاپ شدت ، نيز جلد 24 آن بزودى منتشر مى گردد.
10- اينجانب انگيزه سفارش دفن در كتابخانه را از ايشان سوال كردم ، چنين بيان داشتند: حقير با آنكه محل دفن مناسبى در حرم مطهر بى بى فاطمه معصوم سلام الله عليها برايم از ساليان قبل در نظر گرفته شده ، لكن ميل دارم در كنار كتابخانه عمومى زير پاى افرادى دفن شوم كه بدنبال مطالعه علوم آل محمد صلى الله عليه و آله باين كتابخانه مى آيند.
11- مدتى قبل از رحلت ايشان شخصا باينجانب فرمودند كه شبها چون اكثر آقايان و دوستان گرفتارند. لذا اين مجلس ذكر مصيبت را قبل از نماز مغرب و عشا شب جمعه در مقبره ام تشكيل بدهيد. كه هم اكنون ادامه دارد.
12- آقا تا اين زمان تصميم به عدم تشييع نگرفته بودند و در وصيت نامه ديگرى كه مرقوم فرموده اند ياد آور شدند كه : بايستى تشييع انجام نگيرد، كه مجددا چند روز قبل از رحلتشان تصميم خود را تغيير و با تشييع موافقت و فرمودند هر چه پيش آمد انجام شود.
13- منظور همان مجلس ذكر مصيبت است كه در حال حاضر قبل از نماز مغرب و عشاء مغرب جمعه در مرقد مطهر ايشان برگذار مى شود.
14- مقصود كتاب شريف وافى تاليف ملامحسين فيض كاشانى ره ، است كه اين سفارشنامه در پايان حاشيه مرحوم شعرانى بر آن ، نگارش يافته است .
15- بقره /222: خداوند بسيار توبه كنندگان را دوست مى دارد.
16- آنكه از گناهانش توبه كرده است چونان كسى است كه اصلا گناهى مرتكب نشده است .
17- يس /8 و9.
18- نهج البلاغه ، كلمات قصار، كلمه 417: استغفار يك كلمه است اما شش معنا و مرحله دارد: نخست پشيمانى ازگذشته . دوم تصميم به ترك هميشگى در آينده ، سوم اينكه حقوقى را كه از مردم ضايع كرده اى به آنها باز گردانى ، به طورى كه هنگام ملاقات پروردگار حقى برتو نباشد. چهارم اينكه هر واجبى كه از تو فوت شده حق آن را بجا آورى (قضا كنى ). پنجم آنكه : گشوتهايى كه در اثر حرام براندامت روئيده با اندوه بر گناه آب كنى تا چيزى از آن باقى نماند و گوشت تازه به جاى آن برويد. و ششم آنكه به همان اندازه كه شيرينى معصيت و گناه را چشيده اى زحمت طاعت ار نيز بچشى . پس از انجام اين مراحل مى گويى استغفرالله .
19- يعنى سوره ناس و سوره فلق .
20- صحيفه سجاديه ، دعاى 31.
21- اعراف /23.
22- انبياء /83.
23- اين امور تحت عنوان آداب مراقبه در فصل آتى آمده است .
24- نهج البلاغه ، خطبه اول : با همه چيز است اما نه اينكه قرين آن باشد، و مغاير با همه چيز است اما نه اينكه از آن بيگانه و جدا باشد.
25- هر كجا باشيد خدا با شماست .
26- انبياء /87. هيچ خدايى جز تو نيست ، تو منزه هستى و من از ستمكاران هستم .
27- حديث قدسى : من نزد دلشكستگانم .
28- انسان بر آيين دوست خويش است ، و لذا هر كس بايد خوب بنگرد با چه كسى دوستى مى ورزد.
29- نجم /29: از كسى كه از سخن ما روى گردان مى شود و جز زندگى دنيوى را نمى جويد، اعراض ‍ كن .
30- در اصل : سيراته
31- بپرهيز از برادرى و دوستى با كسى كه براى طمع ، يا ترس ، يا خوردن و آشاميدن تو را مى خواهد، و در پى دوستى و برادرى با پرهيز كاران باش ، هر چند كه در تاريكيهاى زمين باشد، و هر چند عمر خود را در طلب اينان فانى كنى ، زيرا خداوند بر روى زمين پس از پيامبران بهتر از آنان نيافريده ، و هيچ نعمتى خداوند به بنده اش نداده كه مثل نعمت دوستى و مصاحبت با اينان باشد. خداوند مى فرمايد: دوستان در روز قيامت با يكديگر دشمنند مگر متقين .
32- بيست در هم را كه به برادر دينى خود بدهم دوست تر مى دارم مى دارم تا صد در هم را كه بر مساكين صدقه دهم .
33- در نهج البلاغه كلمه 40 از قصار الكلم چنين آمده است : ععع لسان العاقل وراء قلبه ، و قلب الاحمق وراء لسانه . زبان عاقل پشت قلب قرار دارد و قلب احمق پشت زبان اوست .
34- اشاره است به آيه 32 از سوره مائده كه مى فرمايد: ععع و من احياها فكانما احيا الناس جميعا عععع .
هر كس به يك نفر حيات بخشد چون كسى است كه همه مردم را حيات بخشيده است .
35- تحريم /6: اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگها هستند نگه داريد.
36- دوستى يك روز ميل است ، و دوستى يك ماه خويشى و قرابت است ، و دوستى يك سال پيوند بسيار نزديك است ، كه هر كس آن را ببرد خداوند از او خواهد بريد.
37- از دورى دوستان و وحشت قبر و قيامت .
38- در اصل : الكلفه .
39- هكذا در اصل .
40- مائده /2: با يكديگر در نيكو كارى و پرهيز كارى همكارى كنيد.
41- ال عمران /97: هر كه بدان داخل شود ايمن است .
42- ال عمران /97: هر كه بدان داخل شود ايمن است .
43- از بزرگترين گناهان آن است كه حاجى در عرفات حاضر شود و گمان برد كه خداوند او را نمى آمرزد.
44- اقتباس از آيه 170: سوره آل عمران پس ايشان زنده اند و نزد پروردگارشان به ايشان روزى مى دهند، از فضيلتى كه خدا نصيبشان كرده است ، شادمانند.
45- حجرات /2: صداى خود را از صداى پيامبر بلند مرتبه مكنيد.
46- آيا دوست نداريد كه در راه ما دچار هراس شود.
47- كافى ، ج 1، ص ص 46 ، بحار الانوار، ج 2، ص 43، ص 44 و 45.
48- بحار الانوار ج 108، ص 16.
49- الجامع الصغير، ج 1، ص 121: بورك لامتى فى بكورها.
50- عوالى اللالى ، ج 1، ص 68، قيدوا العلم بالتكابه . قيل و ماتقيده ؟ قال كتابته .
51- بحار الانوار، ج 69، ص 303.
52- كافى ، ج 2، ص 293، ص بحار الانوار، ج 69، ص 266.
53- اقتباس از آيه 104 از سوره كهف .
54- اقتباس از حديث مروى در بحار الانوار، ج 2، ص 38.
55- بحار الانوار، ج 68، ص 2؛ كافى ، ج 2، ص 104.
56- بحار الانوار، ج 68، ص 2؛ كافى ، ج 2، ص 104.
57- بحار الانوار، ج 68، ص 8؛ كافى ، ج 2، ص 105.
58- كافى ، ج 2، ص 339.
59- كافى ، ج 2، ص 339.
60- كافى ، ج 2، ص 340.
61- اسراء /36.
62- بحار الانوار، ج 6، ص 34، تفسير عياشى ، ج 2، ص 292.
63- بحار الانوار، ج 74، ص 150؛ تحف العقول ، ص 46، چاپ صدوق .
64- هود /113.
65- بحار الانوار، ج 72، ص 372 و 380؛ ثواب الاعمال ، ص 309.
66- بحار الانوار، ج 74، ص 413؛ تحف العقول ، ص 173.
67- اقتباس از روايت مروى در كافى ، ج 1، ص 36.
68- بحار الانوار، ج 74، ص 101.
69- كافى ، ج 2، ص 287، بحار الانوار، ج 70، ص 345.
70- بحار الانوار، ج 70، ص 357، ثواب الاعمال ، ص 302.
71- مجمع البيان ، ج 1، ص 13؛ التبيان ج 1، ص 4.
72- مجمع البيان ، ج 1، ص 9.
73- مجمع البيان ، ج 1، ص 13.
74- حاقه /44.
75- بحار الانوار، ج 104، ص 42.
76- بحار الانوار، ج 13، ص 294.
77- بحار الانوار، ج 13، ص 294.
78- كافى ، ج 2، ص 82.
79- بحار الانوار، ج 54، ص 234، و ج 2، ص 72.
80- بحار الانوار، ج 97، ص 74.
81- بحار الانوار، ج 97، ص 88، كافى ، ج 5، ص 59.
82- بحار الانوار، ج 97، ص 92، كافى ، ج 5، ص 59.
83- امالى طوسى ، ج 2، ص 282، بحار الانوار، ج 97، ص 88.
84- قرب الاسناد، ص 26، چاپ سنگى ، بحار الانوار، ج 97، ص 74 و 92.
85- مشكاه الانوار، ص 49، ص بحار الانوار، ج 97، ص 94.
86- ملپوف ، ص 86.
87- دارالسلام ، ج 2، ص 234.
88- در يكى از كتاب ، بعد از اين دو بيت ، اين دو بيت است :

هم او بد امام و رهبر ما برتر از امت است بى پروا
همى گفت و حق همى جستى از اباطيل بر كنارستى

89- در پاره اى كتب ، پس از ابابيل ، اين شعر است :

همگى سوى از زبهر سلام آمدند و زبهر استرحام

90- امالى طوسى ، ص 124، چاپ سنگى .
91- اين رساله در پايان كتاب نفثه المصدر كه همراه با كتاب نفس المهوم به چاپ رسيده ، آمده است . (ص 681 تا 692)، و ترجمه آن توسط جناب آقاى كمراه اى ، در كتاب در كربلا چه گذشت (ص 904 تا 916) انجام يافته است .
92- نحل /78: خدا شما را اين ازبطن مادرانتان بيرون آورد و هيچ نمى دانستيد.
93- نجم /42: و پايان راه همه ، پروردگار توست .
94- انشقاق /6: اى انسان تو در راه پروردگارت فراوان رنج مى كشى ، پس پاداش آن را خواهى ديد.
95- انعام /153: و اين است راه راست من . از آن پيروى كنيد و به راههاى گوناگون مرويد كه شما را از را خدا پراكنده مى سازد.
96- مزمل /8: و از همه ببر و به او بپيوند.
97- عنكبوت /69: كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند، به راههاى خويش هدايتشان مى كنيم .
98- بقره /197: و توشه برداريد، كه بهترين توشه ها پرهيزگارى است .
99- بقره /282: از خداى بترسيد. خدا شما را تعليم مى دهد.
100- كسى كه آنچه را مى داند بكاربندد، خداوند به او آنچه را نمى داند خواهد آموخت .
101- خداوند عمل را جز با معرفت ، و معرفت را جز با عمل نمى پذيرد. هر كس آگاه و عارف باشد، معرفت او را به سوى عمل رهنمون مى گردد؛ و هر كس عمل نكند از معرفت بى بهره است . آگاه باشيد كه بعض ايمان از بعضى ديگر آن است ، (و با هم مرتبط مى باشد) .
102- كسى كه اعمالش از روى بصيرت نيست ، چونان كسى است كه حركتش بر روى مسير نيست ، كه هر چه بيشتر رود دورتر مى شود.
103- شيطان به انسان تك و تنها نزديك تر است تا جماعتى از مردم ، و دست خدا بالاى سر جماعت است .
104- احزاب /21: شخص رسول الله براى شما مقتداى پسنيده اى است .
105- ال عمران 31: بگو: اگر خدا را دوست مى داريد: از من پيروى كنيد تا او نيز شما را دوست بدارد.
106- معارج 24 و 25: و آنان كه در اموالشان حق معينى است براى گداو محروم .
107- همانا خداوند هر گناه كار توبه كننده اى را دوست مى دارد.
108- در حديث آمده است : كسى كه امور بى فايده را طلب كند، از آنچه به حالش مفيد است باز مى ماند.
109- همانا خداوند هر گناه كار توبه كننده اى را دوست مى دارد.
110- در حديث آمده است : كسى كه امور بى فايده را طلب كند، از آنچه به حالش مفيد است باز مى ماند .
111- اعراف 202: كسانى كه پرهيزگارى مى كنند، چون از شيطان وسوسه اى به آنها برسد، خدا را ياد مى كنند؛ آنگاه داراى بصيرت مى گردند. و برادرانشان ايشان را به ضلالت مى كشند و از عمل خويش ‍ باز نمى ايستند.
112- زيرك ترين مردم كسى است كه دانش ديگران را به دانش خود ضميمه نمايد.
113- هر كس چهل روز خود را براى خدواند خالص سازد، چشمه هاى حكمت از قلبش بر زبانش ‍ هويدا مى گردد.
114- شكمهاى خود را گورهاى حيوانات مگردانيد.
115- قصص /83: اين سراى آخرت را از آن كسانى ساخته ايم كه در اين جهان نه خواهان برترى جويى هستند و نه خواهان فساد.
116- كهف 104: بگو: آيا شما را آگاه كنيم كه كردار چه كسانى بيش از همه به زيانشان بود؟ آنهايى كه كوششان در زندگى دنيا تباه شد و مى پنداشتند كارى نيكو مى كنند.
117- فصلت 29: كافران گويند اى پروردگار ما، آن دو تن را از جن و انس كه ما را گمراه كردند به ما بنمايان ، تا پاى بر سر آنها تا از ما فروتر روند.
118- گنجى نهان بودم ، پس خواستم شناخته شوم ، پس جهان را آفريدم تا شناخته شوم .
119- در قرآن آمده است : من انسان و پرى را به جز براى عبادت نيافريدم . گفته اند كه منظور از عبادت در آيه شريفه ، معرفت است و از آن روى بجاى معرفت ، عبادت گفته شده كه معرفت با عبادت ملازم است و از آن جدا نمى شود. و دليل اينكه به جاى ملزوم ، لازم را ذكر نمود آن است كه توهم نشود كه هر معرفتى مطلوب است ، بلكه تنها معرفتى خاص كه جز از جهت عبادت حاصل نمى گردد.
120- اگر تو نبودى افلاك را نمى آفريديم .
121- ذايارت /56: من انسان و پرى را به جز براى عبادت نيافريدم .
122- نساء /100: هر كس كه از خانه خويش بيرون آيد تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت كند و آنگاه مرگ او را دريابد، مزدش بر عهده خداست ، و خدا آمرزنده و مهربان است .
123- طرائق الحقائق تاليف معصوم عليشاه (نايب الصدر) فرزند رحمت عليشاه ، ج 3، ص 394 و 430، چاپ جديد. چند صفحه آخر نسخه هاى خطى اين رساله كه به اين عبارت آغاز مى شود: و اين تحفه را به طريق ذكر خود اجمالا ختم مى كنم ... گويا از همين اضافات باشد و ما از چاپ آن خود دارى كرديم .
124- الذريعه 12/284-285 .
125- الذريعه ، 12/282، شيخ ابوالمجد، متوفاى 1362، صاحب كتاب وقايه الاذهان ، و يكى از اساتيد امام خمينى دام ظله است .
126- مقدمه الوائد الرجاليه ، ص 95.
127- فهرست آستان مقدس 6/425.
128- فهرست دانشگاه ، 12/2604.
129- فهرست دانشگاه 3/450-452.
130- فهرست نسخه هاى خطى فارسى 2/1205/1206.
131- مقامات العرفاء، ص 584 . نگارنده حدس مى زند كه نسخه به خط عريان بوده نه تاليف او، و اين منشاء اشتباه شده است .
132- پايان كلام آقى حسن زاده آملى .
133- قسمت حذف شده به اندازه ثلث اصل رساله است كه خلاصه و رئوس مطالب آن را در تعيلقه سيزدهم پايان كتاب خواهيم آورد.
134- عكس اين نسخه نزد حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى شيخ حسن معزى تهرانى است .
135- به سوره طه آيه 10؛ و سوره قصص ، آيه 29 مراجعه شود.
136- به تعليقه شماره يك مراجعه شود.
137- به تعليه دوم مراجعه شود.
138- در عوارف المعارف ، حاشيه احياء العلوم ج 2، ص 168، و مرصاد العباد طبح تهران ص 38 نقل شده است . به احاديث مثنوى ص 198؛ و نيز به نقد النصوص جامى ص 103 مراجعه شود.
139- قال فى مجمع البيان : و قيل انه اتى عل آدم اربعون سنه لم يكن شيئا مذكورا... لانه كان جسدا ملقى من طين قبل ان ينفخ فيه الروح .
140- و واعدا موسى ثلاثين ليله و اتممناها بعشرفتم ميقات ربه اربعين ليله ... (سوره اعراف آيه 142).
141- فانها محرمه عليهم اربعين سنه يتيهون فى الارض ... (سوره مائده آيه 26).
بعث الله تعالى رسوله صلى الله عليه و آله فى سنه اربعين من مولده و اكرمه بما اختص من نبوته .
(سفينه البحار 1/88).
142- قال الصادق عليه السلام يزيد عقل الرجل بعد الاربعين الى خمسين و ستين ثم ينقص عقله بعد ذلك . ذلك . (بحار 1/131).
143- به تعليقه شماره 3 مراجعه شود.
144- همراه داشتن عصا از چون بادام تلخ براى مسافر مستحب است . به كتاب عروه الوثقى مقدمه كتاب الحج مراجعه شود. و شايد هم همراه داشتن مطلق عصا براى مسافر مندوب باشد. به بحار ج 76 باب حمل العصا مراجعه شود.
145- قيل الحكيم لم تدمن امساك العصا بكبير ولا مريض ؟ قال : لاعلم انى مسافر، (سفينه البحار 1/629) .
146- روى اذ بلغ اربعين سنه و لم سنه و لم يتب مسح ابليس و جهه و قال بابى وجه لا يفلح ، (سفينه البحار 1/504.)
147- قال اميرالمومنين عليه السلام قال رسول الله صلى الله عليه و آله : من قاد ضرير اربعين خطوه على ارض سهله لايفى بقدر ابره من جميعه طلاع الارض ذهبا فان كان فيما قاده مهلكه جوزه عنها... و انزله فى اعلى الجنان و غرفها. (بحار 75/15).
148- قال رسول الله صلى الله عليه و آله : كل اربعين دارا جيران من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله ، (كافى 2/669).
149- اين دو شعر از امر القيس مى باشد و در جامع الشواهد ياد شده است و معنى شعر دوم اين است : اى همسايه ما بدرستى كه امرهاى بزرگ نازل مى شود بر انسان و بدرستيكه من بر پاى و ثابت قدم هستم در متحمل شدن آن امور تا زمان بر پاى بودن كوه عسيب و شعر بعدش اين است

فان تصلينا فالموده بيننا و ان تهجرينا فالغريب غريب

به خزائن نراقى ص 94 مراجعه شود.
150- به تعليقه دوم از تعليقات آخر كتاب مراجعه شود.
151- در بهار ج 18 ص 334 و 320 و 381 در داستان معراج شير نقل شده است و نگارنده عجالتا شير برنج در جائى نديده است .
152- نهى رسول الله صلى الله عليه و آله عن الوصال فقال رجل من المسلمين فانك يا رسل الله تواصل قال رسول الله صلى الله عليه و آله و ايكم مثلى انى ابيت يطعمنى ربى و ييسقينى ... (صحيح مسلم 3/133) وصال يعنى روزه وصال .
153- زيرا طلب مجهول مطلق محال است .
154- در نسخه هاى خطى ما به اين ترتيب بود: دويم دخول به عالم خلوص و معرفت آن . سيم سير در منازل چهل گانه اين عالم ، چهارم طى عوالم عديده كه منازل پيش از عالم خلوصند تا بعد از طى آنها داخل در عالم خلوص گردد.
155- زيرا طلب مجهول مطلق محال است .
156- در نسخه هاى خطى ما به اين ترتيب بود: دويم دخول به عالم خلوص و معرفت آن . سيم سير در منازل چهل گانه اين عالم ، چهارم طى عوالم عديده كه منازل پيش از عالم خلوصند تا بعد از طى آنها داخل در عالم خلوص گردد.
157- سوره قصص آيه 88.
158- منظور همان آيه قبل است .
159- سوره توبه آيه 20.
160- كافى 2/27.
161- در كافى 2/25-26 چند روايت نقل شده است .
162- كافى 2/28.
163- سوره يوسف آيه 106.
164- سوره حج آيه 78 .
165- سوره حجرات آيه 14.
166- كافى 2/24.
167- كافى 2/24.
168- كافى 2/25.
169- سوره بقره آيه 208.
170- كافى 2/45.
171- كافى 1/390.
172- سوره آل عمران آيه 19.
173- سوره زمر آيه 22.
174- سوره جن آيه 14.
175- سوره نساء آيه 136.
176- سوره زمر آيه 22.
177- سوره نساء آيه 142.
178- سوره مومنون آيه 1-5.
179- كافى 2/33 و 2/39 با اختصار و نقل به معنى .
180- كافى 2/78.
181- سوره حديد آيه 16.
182- به بحار الانوار ج 69 ص 201 مراجعه شود.
183- سوره انفال آيه 2.
184- كافى 2/42-45 با اختصار و نقل به معنى .
185- كافى 2/44-45.
186- كافى 2/238.
187- كافى 2/51.
188- كافى 2/289.
189- كافى 1/23.
190- كافى 2/233.
191- شايد مفاد حديث موتو اقبل ان تموتوا باشد.
192- بحار الانوار ج 70 ص 24 به نقل از عده الدعى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ايضا روى عن على عليه السلام : لاعدو اعدى على المرء من نفسه (مستدرك الوسائل 2/270).
193- و روى عنه ايضا: الله الله فى الجها للانفس فهى اعدى العدولكم (مستدرك 2/270.).
194- سوره يس آيه 60.
195- سوره جاثيه آيه 23.
196- مادر بتها بت نفس شما است .
197- سوره ابراهيم آيه 35.
198- سوره زمر آيه 65.
199- سوره بقره آيه 131.
200- سوره بقره آيه 131.
201- ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست
تو خود حجاب خودى حافظ زميان برخيز
202- سوره فجر آيه 30.
203- سوره فجر آيه 29.
204- سوره فجر آيه 27.
205- سوره قمر آيه 55.
206- سوره آل عمران آيه 169.
207- سوره فجر آيه 27-28.
208- سوره بقره آيه 156.
209- سوره صافات آيه 60-61.
210- سوره آل عمران آيه 185.
211- سوره انعام آيه 122.
212- سوره زمر آيه 68.
213- به تعليقه شماره 4 مراجعه شود.
214- به تعليقه شماره 5 مراجعه شود.
215- هزار وعده خوبان يكى وفا نكند.
216- مقصو پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است .
217- كافى 2/45.
218- كافى 1/44.
219- كافى 1/44.
220- كافى 2/38.
221- كافى 2/38.
222- با مراجعه به الكاشف عن الفاظ نهج البلاغه مى توانيد آنها را پيدا كنيد.
223- كافى 2/45.
224- به كافى 2/82-83 مراجعه شود.
225- افكندن آب دهان در مسجد مكروه است و بنظر آن سالك شخصى كه از انجام كار مكروه خود دارى نكند لياقت ارشاد ندارد.
226- سوره مومنون آيه 1-3.
227- كافى 2/33 و 38.
228- كافى 2/55.
229- سوره عنكبوت آيه 45.
230- سوره رعد آيه 28.
231- سوره زخرف آيه 36.
232- سوره مائده آيه 54. يجاهدون فى سبيل الله و لا يخافون لومه لائم .
233- كافى 1/25.
234- كافى 1/16.
235- سفينه البحار 1/410.
236- و به تعبير صحيح ، فقيهى كه مصداق حديث من كان من الفقهاء حافظا لدينه صائنا لنفسه مخالفا على هواه مطيعا لامر مولاه باشد.
237- گريوه گردنه و كوه پست و پشته بلند را گويند حافظ گويد:
در شاهراه جاه و بزرگى خطا بسى است
آن به كزين گريوه سبكبار بگذرى
ب
به لغتنامه دهخدا و فرهنگ معين مراجعه شود.
238- سوره حجر آيه 99.
239- سوره نور آيه 54.
240- سوره عنكبوت آيه 69.
241- سوره طه آيه 82.
242- نهج البلاغه خطبه 83 چاپ عبده .
243- نهج البلاغه كلمات قصار شماره 147.
244- سوره مزمل آيه 8.
245- سوره اعراف آيه 205.
246- الصلوه عمود الدين . به وسائل الشعيه ج 3، ص 22-23 مراجعه شود.
ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر سوره عنكبوت آيه 45.
247- كافى 4/55.
248- در بحار ج 71 ص 326 آمده است : قال رسول الله صلى الله عليه و آله فكره ساعه خير من عباده سنه .
249- فاذا انتهى الكلام الى الله فامسكوا. كافى 1/92.
250- بحار الانوار ج 1، ص 177.
251- كافى 1/43 .
252- به تعليقه شماره 6 مراجعه شود.
253- سوره مائده آيه 54: يجاهدون فى سبيل الله ولا يخافون لومه لائم .
254- كافى ، 2/45.
255- كافى 2/47.
256- كافى 2/86.
257- كافى 2/86.
258- كافى 2/86.
259- كافى 2/82.
260- به كتاب ارشاد القلوب ديلمى باب 39 مراجعه شود.
261- نهج البلاغه خطبه 86 چاپ عبده : عبادالله زنوا انفسكم قبل ان توزنوا و حاسبوها قبل ان تحاسبوا.
262- كافى 2/453.
263- به تعليق شماره 8 در آخر كتاب مراجعه شود.
264- سوره آل عمران 133.
265- به وسائل الشيعه ج 1، ص 90-96 مراجعه شود. 266- ظاهرا بيت ديگرى از دو شعرى است كه در چند سطر بعد ياد شده است .
267- و نيز از اين شعر هم بايد از همان ابيات باشد.
268- در جامع الشواهد باب الوا و بعده الميم ياد شده است .
269- به تعليقه شماره 9در پايان كتاب مراجعه شود.
270- هزار مرتبه شستن دهان به مشك و گلاب
هنوز نام تو بردن كمال بى ادبى است
ب
271- به تعليقه شماره 10 مراجعه شود.
272- در حاشيه نسخه آقاى معزى آمده است : خود يكى از مصاديق است ناسخ يعنى اراده عدم اراده ، اراده است مثل اينكه مى گويند تقيد به عدم تقيد، تقيد است و قيد به عدم قيد قيد است .
273- در نسخه ديگر اينطور آمده است : شرط سلوك در محبت كامله آنست كه غير محبت را فراموش ‍ كند چه هنوز سر و كار با محب است .
و شايد اينطور صحيح باشد: شرط سلوك در محبت كامله آنست كه محبت را فراموش كند چه ههنوز سر كار با محبت است .
و شايد منظور از غير محبوب همان محبت باشد.
274- كافى 2/113.
275- قال الصادق عليه السلام الصمت شعار المحققين بحقائق ماسبق ... و فيه رضى الله ... (مصباح الشريعه 20).
276- در نسخه چاپ بلاغى اينطور آمده : حفظ لسان از كلام باناس بلكه جوارح مطلقا.
ولى سه نسخه خطى آنطور است كه در متن گذارده ايم و شايد منظور از غير خارج غير ضرورى و غير مستثنى باشد كه در تعبيرات علمى گفته مى شود الاماخرج .
277- جامع السعادات نراقى 2/6 مصباح الشريعه ص 27.
278- جامع السعادات نراقى 2/6 مصباح الشريعه ص 27.
279- مصباح الشريعه ص 19.
280- مصباح الشريعه ص 19 به نقل از امام صادق عليه السلام از عيسى عليه السلام .
281- مصباح الشريعه ص 19 ظاهرا به نقل از خواجه ربيع زاهد معروف است و شايد از امام صادق عليه السلام باشد.
282- كافى 2/225.
283- حراجبل بمكه كان يانس به رسول الله صلى الله عليه و آله و يعتزل للعباده فيه و كان يغدوالله كل يوم يصعده و ينظر من قلله الى آثار رحمه الله و بدائع حكمه الى ان نزل عليه جبرئيل عليه السلام ...
و قال على عليه السلام : و لقد كان صلى الله عليه و آله يجاور فى كل سنه بحراء فاراه ولا يراه غيرى .
(سفينه البحار 1/246).
284- سوره انعام آيه 70.
285- مصباح الشريعه ص 19 به نقل از عيسى عليه السلام . و ظاهرا مقصود از اين جمله اين است كه انسان جز براى انجام وظائف الهى از خانه خارج نشود نه اينكه بيت انسان بسيار كوچك و محقر باشد، كه گفته اند من سعاده المرء سعه داره .
286- سوره بنى اسرائيل آيه 80.
287- سوره نساء آيه 110 و سوره ممتحنه آيه 4.
288- به تعليقه شماره 11 مراجعه شود.
289- سوهر ذاريات آيه 17،
290- به تعليقه دوازدهم در پايان كتاب مراجعه شود.
291- گفته اند: دست از گدائى بر مدار تا هيچوقت محتاج نباشى . از گدائى خيلى كارها ساخته است و غرض از مجاهده خود را عاجز دانستن و به معرض گدائى در آوردن است ، از مكاتبات مرحوم بهارى .
292- عن الصادق عليه السلام : احذروا اهواء كم كماتخذرون اعداء كم ... (كافى 2/335).
293- توريه در كلام به نظر برخى از فقهاى بزرگ جز در موارد استثنا شده كه در فقه ياد شده است جايز نيست .
294- استعينوا على قضاء (انحاحضرت الحوائج بالكتمان فان كل ذى نعمه محسود جامع صغير سيوطى 1/39 و احياء لعلوم 3/129. به نقل از احاديث مثنوى ص 3.
295- و افى ، فيض كاشانى ، 125.
296- مجمع البحرين كتاب الالف باب مااوله الخاء. كافى 2/219 و ذيل روايت چنين است : قلت : و ما الخب ،: قال : التقيه .
297- كافى 2/226.
298- كافى 2/221.
299- كافى 2/222.
300- به سفينه البحار 1/14 مراجعه شود.