بـا كـمـى دقـّت مـعـلوم مـى شـود كه از لحاظ
مفهومى ، اين دو واحد به يكديگر ربط يافته اند: (عـلمـى نـبـود)، (ايـن مـرد
بـزرگ از آن عـلم بـهـره اى نـداشـتـه بـاشـد.) پـس شكل صحيح آن جمله چنين است
:
(علمى نبود كه اين مرد بزرگ از آن بهره اى نداشته باشد.)
6ـ 46 . (حرف ربط) تكرار نشود
تكرار بيجاى حرف ربط (كه )، جمله را نازيبا مى سازد و آهنگى دشوار و نامطبوع به
آن مى بـخـشد. بنابراين ، در مواردى كه حذف حرف ربط (كه ) به جمله آسيب نمى
زند، آن را بايد حـذف كـرد، مـخـصـوصـا آن گـاه كـه بـه تـكـرار بـيـنـجـامـد.
در مثال زير، نخستين حرف ربط را بايد حذف نمود:
(صاحب بن عبّاد از او دعوت كرد كه هر گاه كه مى خواهد، نزد او بيايد.)
گـاه نـيـز بـايـد حـرف ربـط را حـذف كـرد و واژه اى مناسب تر جاى آن نهاد تا
هم تكرار رفع گردد و هم جمله زيبا شود. مثال :
(در اين هنگام بود كه بعضى از عبارات معمّاگونه و مرموز را بيان نمود كه خشم
علماى بصره را برانگيخت .)
در اين مثال ، (كه )ى دوم را به (واو) بايد تبديل كرد.
6ـ 47 . (حرف اضافه ) به تناسب بيايد
(حـرف اضـافـه ) در انسجام و زيبايى جمله نقش بسزا دارد. كاربرد نادرست حرف
اضافه يا حذف آن ، جمله را سخت آسيب پذير مى سازد. بايد دقّت كنيم كه هم حرف
اضافه را در كاركرد صـحـيـح آن بـه كـار گـيـريـم و هـم از حـذف بـيـجـايـش
بـپـرهـيـزيـم . در مثال زير، حرف اضافه مناسب ، (براى ) است نه (بر):
(اين ، بر پاكيزگى شما اصلح است .)
نـيـز در جمله زير، آوردن يك حرف اضافه براى سه كلمه ، گرچه جمله را كوتاه
ساخته ، به آن آسيب زده است ؛ زيرا حرف اضافه مناسب براى كلمه (تخصّص )، (در)
است نه (به ):
(اهتمام و تخصّص و علاقه رضىّالدّين بيشتر به پژوهش در ادعيه و زيارات بوده است
.)
شكل صحيح جمله :
(اهتمام و علاقه رضىّالدّين بيشتر به پژوهش در ادعيه و زيارات بوده و در آن
تخصّص داشته است .)
6ـ 48 . حرف هاى عطف و فصل را درست بياوريم
در استفاده از اين سه حرف بايد دقّت داشت : و ـ يا ـ و يا. (و) براى پيوستن دو
واژه يا عبارت و يـا جمله است . (يا) براى جدايى نهادن ميان آن ها به كار مى
رود. (و يا) هنگامى استفاده مى شـود كـه چند مورد با (يا) گسسته شده باشند و
اينك نوبت به آخرين مورد رسيده باشد. در مثال زير، استفاده درست از اين سه حرف
را شاهديد:
(التـهـابـى درونـى او را نـاراحت مى كند و ترسى يا خواهشى يا وحشت و هراسى و
يا تمنّى و آرزويى او را در جذبه مخصوص خود فرو مى برد.)
[جلال آل احمد: (سه تار)، ص 121]
البتّه بايد دقّت كنيد كه در اين جمله ، با چهار پديده گسسته مواجهيم :
ترس
خواهش
وحشت و هراس
تمنّى و آرزو
6ـ 49 . (نيز) در جاى خود بيايد
واژه (نيز) هنگامى به كار مى رود كه ارتباط دو واحد يا جمله از نوع همسانى يا
همجهتى باشد. در اين حال ، بايد عنايت كرد كه (نيز) دقيقا در مكانى قرار گيرد
كه همسانى يا همجهتى مورد نظر است . در مثال زير، نويسنده مى خواهد اعلان كند
كه دو كس به نام (رضىّالدّين بن طاووس ) مشهورند:
(نواده او نيز به نام رضىّالدّين بن طاووس مشهور است .)
امـا در مـثـال زيـر، مـى خـواهـد اعلان كند كه نواده او هم همانند خودش مشهور
است ، بى آن كه به همنامى آن دواشاره نمايد:
(نواده آن دو به نام رضىّالدّين بن طاووس نيز مشهور است .)
6ـ 50 . (هاى غير ملفوظ) را از (هاى ملفوظ) باز شناسيم
(هـاى غـيـر مـلفوظ) يا (هاى بيان حركت ) همان (هاى چسبان آخر) است كه نوشته مى
شود امّا تـلفـّظ نـمـى گـردد. بـسـيـارى از مـواردِ (هـاى چـسـبـان آخـر) از
هـمـيـن نـوعـنـد. بـا ايـن حال ، خواه در عربى و خواه در فارسى ، واژه هايى
داراى هاى چسبان آخر ملفوظند كه هم نوشته و هـم خـوانـده مى شوند. با ممارست و
دقّت در فرهنگنامه ها، بايد ميان اين دو تفاوت نهيم تا از لغزش هاى گفتارى و
نوشتارى دور مانيم . مثال :
(فرمانده اهل ايمان ، تا قيامت ، على است .)
از آن جـا كه بن مضارع (دِه ) داراى هاى ملفوظ است ، نبايد به هنگام اضافه ،
فرمانده را به شـكـل فـرمانده (يا فرمانده ى ) نوشت ، زيرا هاى آن ، خود، تلفّظ
مى شود و كسره مى پذيرد، بـرخـلافِ ديـوانـه ، خـانـه ، پـروانـه . از هـمـيـن
روسـت كـه حاصل مصدر آن فرماندهى است ، نه فرماندگى ، برخلافِ ديوانگى .
6ـ 51 . در (استدراك ) تكرار نورزيم
(اگـر چـه ) و (هـر چـنـد) و مـانـنـد آن هـا واژه هـايـى شـرطى اند كه به
تنهايى داراى معناى (اسـتـدراك ) نـيـز هـسـتـند و هرگز روا نيست كه پس از آن
ها، از واژه استدراك ، همچون (امّا) و (ولى ) استفاده شود. اين ، خود، از نمونه
هاى روشنِ (حَشْو) است . بنابراين ، واژه (ولى) را در چنين جمله اى بايد حذف
نمود:
(هرچند قيام عاشورا جهانتاب است ، ولى ابعاد آن هنوز ناشناخته مانده است .)
6ـ 52 . قـواعـد خـاصّ يـك زبـان ديـگـر را بـر زبـان ديـگـر تحميل نكنيم
هـرگز نبايد قواعد زبانى را بر زبان ديگر تحميل كرد، گرچه هر زبان بخشى از واژه
هاى خـام زبـان هـاى ديگر را پذيرفته است . فراوَرى و پالايش و تركيب بندى ،
كارى است كه يك زبـان بـا اصول خودى اش انجام مى دهد، هر چند مقدارى از موادّ
آن را از زبان ديگر وام گرفته بـاشـد. ايـنـك به نمونه هايى از تحميل بر زبان
فارسى اشاره مى كنيم ، به اين اميد كه در نوشته هاى ما از آن ها نشانى نمانَد:
تـنـويـن دادن بـه واژه هـاى فـارسـى (يـا غـيـر عـربـى )؛ مثال : زبانا،
تلفنا، گاها.
افـزودن عـلامـت جـمـع عـربـى بـه واژه هـاى فـارسـى (يـا غـيـر عـربـى )؛ مثال
: پيشنهادات ، گرايشات ، كارخانجات ، پاكات ، بازرسين .
به كار گرفتن ساخت (جمعِ جمع )؛ مثال : امورات ، اسلحه ها، نذورات ، وجوهات .
افـزودن عـلامـت مـصـدر جـعـلى عـربـى بـه واژه هـاى فـارسـى ؛ مثال : خوديّت ،
دوئيّت ، خوبيّت .
جـمـع بـسـتـن صـفـت بـه تـقـليـد از عـربـى ؛ مـثـال : ائمـّه مـعـصـومـيـن ،
عـلمـاى اَفاضل .
مؤ نّث آوردن صفت به تقليد از عربى ؛ مثال : بازرس محترمه ، نامه هاى وارده .
تـركـيـب واژه فـارسـى بـا عـربـى بـه شـيـوه عـربـى ؛ مثال : حسب الفرمان ،
برعليه .
آوردن صفت نسبى به شيوه عربى ؛ مثال : نظامى گنجوى (ص : گنجه اى ).
6ـ 53 . واژه هاى (من درآوردى ) را كنار نهيم
از رهـاوردهـاى كـم دانـشـىِ بـرخـى از مترجمان و نويسندگان امروز، يكى هم بر
نهادن واژه ها و تـعـابير نادرست و ساختگى است كه اينك زبان اصيل ما را زير
تازيانه گرفته اند. نوآورى هـم لازم اسـت و هـم خـطير؛ و بايد با معرفت كامل
صورت پذيرد. مثلا واژه ها و تعابيرى همچون (هراز گاهى )، (سرمايش )، (گرمايش )،
(پيدايش )، و (توصيف ) با هيچ قاعده دستورى و لغوى سازگارى ندارند. در اين جمله
ها كمى دقّت ورزيد:
(... همچنين داراى گنبد بزرگ كاشيكارى است .)
(مُحْرِم ، پس از اِحرام ، تلبيه گويان وارد مكّه و حرم مى شود.)
در جـمـله اول (كـاشـيكارى شده ) صحيح است و در جمله دوم (لبيك گويان )،
زيرا(تلبيه) خود، مصدر است . بكوشيم تا بيش از آنچه مى نويسيم ، بخوانيم و
بياموزيم و بر دانش ادبى خود بيفزاييم .
6ـ 54 . (كسره پيوند) را بيجا نياوريم
هر گاه (حرف اضافه ) واژه اى را به واژه ديگر پيوند دهد، به تنهايى براى ايجاد
ارتباط ميان آن دو كافى است . از اين رو، افزودن يك (كسره پيوند) پيش از حرف
اضافه هيچ توجيه ذوقى و ادبى ندارد و از آن بايد پرهيز كرد. مثلا نبايد نوشت و
خواند: (زينت هاى جداى از بدن ) ، (نمازگزارانِ در خانه خدا)، (تفاوتِ ميان اين
دو گروه ).
6ـ 55 . با معنا و كاربرد (واژه هاى مشابه ) آشنا شويم
از گـرفـتـارى هـاى رايـج نويسنده امروز، كم بودنِ دانش واژگانى است . براى
افزايش دانش واژگـانـى ، راهـكـارهـاى گـونـه گـونى يافت مى شوند. يكى از اين
راهكارها، آموختن كلمه هاى هـمـانـند و همنماست . مثلا بايد به خوبى تفاوت ميان
گزار و گذار را دانست و تركيب هاى آن دو را درسـت بـه كـار برد. نيز تفاوت ميان
ثواب و صواب ، طَرفه و طُرفه ، محظور و محذور، و بسيارى موارد ديگر را با صبورى
و ممارست بايد فرا گرفت .
6ـ 56 . تشديد تلفّظ شده را همواره بياوريم
تـشـديـد نماينده يك حرف است كه به هنگام تكرار و ادغام ، در واژه مى نشيند.
بنابراين ، حذف تـشـديـد بـه هـر بـهـانـه كـه بـاشـد، روا نيست و با هيچ ميزان
ادبى سازگارى ندارد. شديدا تـوصـيـه مـى كـنـيـم كـه تـشـديـدهـا را هـمـواره
بـگـذاريـد، مـگـر آن كـه بـه دليل قرار گرفتن حرف ساكن در پايان كلمه ، تشديد
تلفّظ نشود، همچون (حَق پرستى ).
6ـ 57 . ظاهر واژه هاى عربى را با ذوق فارسى سازگار سازيم
واژه هايى كه از زبان عربى به زبان فارسى راه يافته اند، بايد با ذوق و ظرفيّت
زبان فارسى سازگارى يابند. از اين رو، تصرّف در شيوه نگارش يا تلفّظ آن ها،
مشروط به اين كـه از سوى اهل ادب پذيرفته شود، جايز است ؛ مثلا بعضى از فتحه
هاى زبان عربى ، كسره خـوانـده مـى شـونـد، هـمـچـون : (مـُطـالِعـِه ) به جاى
(مطالَعَه ). نيز برخى از الف ها كه به شـكـل يـاء نـوشـتـه مـى شـونـد (الف
مـقـصـوره ) بـه هـمـان شـكـل الف نـوشـتـه مـى شـونـد، هـمـچـون : (طـوبـا) و
رحـمـان . بـا ايـن حـال ، تـاءكـيـد مـى كـنـيـم كـه هـر گونه تصرّف بايد با
ضابطه هاى ذوقى زبان فارسى سـازگـار بـاشـد، مـثـلا تـوصـيـه نـمـى كـنـيـم كـه
(حـَتـّى ) بـه شكل (حتّا) نوشته شود. از همين قبيل است تبديل همزه به ياء پس
از الف ، در بعضى از كلمات ، و نه همه آن ها، مانند (ساير)، (شقايق )، و (حقايق
).
سـلام عـلى اللحـظـات التـى هـبـط فـيـهـا جـبـريـل فـوق جبل النور
و سلام على يوم الغدير الاغرّ
و سلام على عاشوراء
و سلام على مهدي آل محمد المنتظر
ان فـكرة تاءليف موسوعة مختصّة ؛ لم تكن هَمّا قديما في اءذهان باحثينا؛ ذلك ان
تنوع الافكار و اتـسـاعها في موضوع ما قد يستلزم التّاءليف فيه دائرة مستقلّة
للمعارف ، فكلّما ازداد الموضوع اهمّية كلّما كانت الحاجة فى تاءليف موسوعة له
اكثر الحاحا.
و في نفس الوقت فاءنه لا ينبغي اغفال الطابع الذى يميز التاءليف و هو الطابع
العلمي البعيد عـن روح التـقـيـيـم و الرؤ يـة الذاتـيـة ؛ الا مـر الذي
يـجـعـل بـعـضـا مـن البـاحـثـيـن يـحـجـمـون عـن فـكـرة تـاءليـف مـوسـوعـة
فـي المـسـائل و المـواضـيـع العـقائدية اءو التى لها طابع القداسة الدينية . و
فى اعتقاد هؤ لاء ان الولوج فـي هـذه الدائرة مـن القـضـايـا يـسـتـلزم
بـالضـرورة رؤ ية دينية ، و هي الرؤ ية التى ستصنّف ضمن شكل من اشكال التقييم
الذاتى .
و من هنا فان من الضرورة بمكان ان ننهج طريقا وسطا بين الجانبين ، و هو الطريق
الذى لن يلحق ضـررا بـالعـلمـية الموسوعية و لا يؤ ثر فى الرؤ ية الدينية و
اليوم و بهمّة من وارثى (ثار اللّه ) الصادقين و بناة النهضة و الانبعاث في
الامّة المنتظرة ، فقد تهيئت الارضية المواتية اكثر فـاكـثـر للانـطـلاق بـهـذه
الخـطـى العـلمـية الواسعة . و ما (حرس الثورة الاسلامية ) إ لاّ حجر الزاويـة
فـى هـذه الانـطـلاقـة العـاشـورائيـة المـجـيـدة ... مـن اءجل فتح جبهة اءخرى
و فى خنادق جديدة .
انـنـا ـ و بـدعـم مـن بـاحـثـى و مـحـقـقـي الحـوزات العـلمـيـّة و بـالافـادة
مـن امـكـانـات كـل المـفـكـرين المسلمين ـ سنسلك (الطريق الوسطى ) فى تاءليف و
اعداد موسوعة تليق بالامام (ابي الشهداء) ... موسوعة تبحث في حياة ذلك العظيم و
ثورته ... لتفتح بذلك آفاقا واسعة في ميادين اءخرى .
ان اسـتـقـامـة و عـمـق و ثـراء مـثـل هـذا العـمـل الكـبـيـر سـيـكـون
مـديـنـا للمـنـهـج الاصـيـل الذى يحدّد محاور التاءليف الموسوعي في دائرة
المعارف ، و كذا الاساليب التاءسيسية فـي صـيـاغـاتـه . فـاذا حـظي هذا النهج
بترحيب من لدن السادة الباحثين و المؤ لفين ؛ فان قدرا واسعا من الانسجام و
استقامة في دائرة المعارف هذه سوف يتحقق .
هـذا و فـي الوقـت الذي نـشـدّ فـيـه عـلى ايـدي السادة الباحثين و المؤ لفين ،
فاننا نتقدّم اليهم ب(مـنـهـج دائرة مـعـارف الامـام الحـسـيـن (ع) ـ الذى
صـودق عـليـه مـن قـِبـَل الهـيـئة العـلمـيـة فـي دائرة المـعـارف ـ بـكـل
شـوق و اءمـل ؛ و الله سـبـحـانـه مـن وراء القـصـد و هـو يـهـدى السبيل .
دائرة معارف الامام الحسين (ع)
Bethat with be Peace
Allah of Name the In
Ghadir with be Peace
Ashoura with be Peace
Mahdi Imam with be Peace
new a rather is encyclopedias specialized compiling of idea Theand varied so
are subjects some Since .scholars our for concernbe to encyclopedia an of
volumes few a require may they extendedthe significant more the
,circumstances such In .them to devotedencyclopedia separate a compiling is
necessary more the ,subject .it for
no show ours of scholars some that noted be should it ,Howeverwith dealing
encyclopedias of compilation the towards tendencybe must encyclopedia an
because issues sacred ideological .values personal on based judgments from
free and scientificdomains sacred such into stepping ,scholars these to
Accordingwill which outlook based - religion a by accompanied be musthave we
compatible them make To .judgment necessitate naturallyand scientific the
neither harms which strategy moderate a adapt toof honor of sense the nor
encyclopedia an of nature impartial .reflection religious
Allah - Thar of inheritors sincere the of endeavors the to due ,Nowawaiting
- Mahdi - Imam this of uprise the of founders the of andscientific strong
take to possible becoming gradually is it ,nationto is Corps Guard
Revolution Islamic the ,So .fields all in measurestask the upon embark to
and position different a in fighting startThe .Moslems educated highly other
and Qom in centers theologicalan build to determined is Corps Guard
Revolution Islamicof revolution and ,mind of task ,life the with dealing
encyclopediathe ,Obviously .dignity high his befits which ,Hossayn Imam
Greatstudies for way the pave will endeavor an such of accomplishment
.future in kind this of
in plank firm a on depends task the of extent and accuracy Thethe and
encyclopedia the compiling of policies principal the whichmajor a play will
plank a Such .explaind are essays writing of basicsthe by considered - well
is it if ,coherence encyclopedia the in roleencyclopedia the by approved
,plank this that hope We .writers ,We .follow to writers the for model
useful a be ,Board VerifyingImam of Encyclopedia Specialized the of plank
the present ,herebyin intellectuals all of contributions the appreciate and
Hossayn .advance