شگفتى هاى آفرينش در كلام اهلبيت (عليهم السلام)
جلد دوم

رضا كوشارى

- ۱۵ -


اختلال در وضع طبيعت و اوضاع مردم در آخرالزمان

على (عليه السلام) درباره آخرالزمان و نشانه هاى نزديكى ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) سخنان بسيار دارد و يكى آنها كه اينك ميخوانيد اهميت بسيارى دارد و هر چند كه اين حديث از نظر علمى، احتياج به تحقيق بيشترى دارد ولى ما چاره اى جز خلاصه گفتن نداريم.

قال امير المومنين (عليه السلام) بين يدى المهدى، موت احمر. و موت ابيض و جراد فى حينه و جراد فى غير حينه كالوان الدم: فاما الموت الاحمر فاليسف و اما الموت الابيض الطاعون (در نزديكى ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) وضع بگونه اى ميشود كه مرگ سرخ و مرگ سفيد، همه جا را فرا ميگيرد و همچنين، پايدار شدن ملخها در وقت و فصل خود، و نيز در غير وقت و موقع خود، ملخهاى سرخ رنگى منتشر ميشود. و اتفاقا در اول زمستان 1383 انبوه ملخهاى فراوانى به شهر قاهره حمله كردند و تمامى مدارس و كارخانجات و دائر و فروشگاهها چند روز تعطيل شد و اين ملخها كه متمايل به رنگ سرخ بودند در زمانى به اين شهر حمله كردند كه واقعا فصل يورش ملخها در زمستان تا كنون نبوده.

مرگ سرخ: مرگهاى خونين بتوسط قتل و كشتارها

و مرگ سفيد: مرگها طاعونى است

على (عليه السلام) پيش بينى ميكند كه در آخرالزمان، مرگها فراوان ميشود، چه آنهائى كه در قتل و نزاع و كشتار در جنگها، از بين ميروند، و چه آنهائى كه به توسط وباهاى ميكروبى و تازه پديد آمده، از بين مى روند، و امروز مى بينيم كه آفتهاى ميكروبى مثل ايدز و سارس و تب زرده و غيره، هر روز وباهاى مدل جديد ميكروبى بسيار خطرناك پديد مى آيد و در بين مردم منتشر مى شود و جان ميليونها انسان را در خطر مرگ حتمى قرار ميدهد و هر روز به تعداد آمار و ارقام مبتلايان و به اين وباهاى ميكروبى، بصورت وحشتناك، همواره در حال افزايش است و چه بسا در آينده، آفتهاى واگيردار ديگرى بوجود مى آيد و جان مردم كشورها را بيشتر تهديد كند.

وباهاى مدل جديد و مسرى و لاعلاج، يكى پس از ديگرى، در بين مردم منتشر ميشود و بر اثر، آن مرگ و ميرها افزايش مى يابد و احتمال بسيار دارد كه بر طبيعت و موجودات ريز و درشت هم تاثير بگذارد.

آن حضرت از منتشر شدن مرض طاعون اشاره ميكند، و اكنون مى دانيم كه طاعون از بدترين ميكروبها شكل ميگيرد و انواع آن گوناگون است لذا آن حضرت از اين وباهاى مسرى و خطرناك، از نام طاعون استفاده كرد تا مردم آنزمان بتوانند درك و قبول كنند چون نام اين وباى مسرى براى همه آشنا بود و اگر آن حضرت از ايدز و سارس و غيره سخن ميگفت، كسى نمى توانست باور كند و بفهمد چون اين چيزها را كسى نديده و نشنيده است.

آن حضرت پس از آن كشتارهاى فردى و جمعى، و آن وباهاى مسرى، از پيدايش ملخهاى انبوه و متمايل برنگ سرخ، اشاره ميكند، چه آنهائى كه در فصل خود و موقعيت هاى جغرافيائى خاص، طبق معمول گاهى پديدار و منتشر ميشوند و چه آن ملخها و آفت ديگر كه در غير فصل خود و در غير موقعيت هاى جغرافيائى كه سابقه در آنجا نداشته، بوجود مى آيند.

و همه اينها از بر هم خوردن شرايط طبيعى در اين زمان را مى رساند، آمار مبتلايان و قربانيان ايدز هر روز بمراتب افزايش مى يابد و هجوم بى سابقه حيوانات عجيب و غريب به مزارع و روستاها در اينجا و آنجا شنيده ميشود و هر روز خبر تازه اى از نابودى گونه هاى گياهى و انقراض حيوانات ريز و درشت از رسانه هاى گروهى پخش ميشود و آلودگى روز افزون، شرايط طبيعى را بر هم مى زند و بلاياى طبيعى كم سابقه با اشكال مختلف، پى در پى و در همه جا نفوذ ميكند و خلاصه اين كه حوادث ناخواسته بيداد ميكند و حال و روز مردم آخرالزمان هر روز مشكلتر خواهد شد باضافه افزاييش و درگيريهاى سياسى و نزاعهاى قومى و جنگهاى ناحيه اى و منطقه اى كه همه اينها نتيجه شيطنت و فتنه انگيزى قدرتهاى جهانخوار است و آنها اهداف شومى را براى مردم تمامى جزاير و قارات دارند و هر لحظه احتمال خطر وقوع جنگ جهانى هم وجود دارد و از هر طرف با اشكال مختلف، مردم دنيا در معرض گرفتارى و مرگهاى جورواجور قرار دارند.(70)

كاهش شديد جمعيت در آخرالزمان

در مدت دهها سال گذشته، بر اثر پيشرفت دانش طب و توسعه روز افزون انواع داروها، كار بجائى رسيد كه ميزان مرگ و ميرها را به حداقل ممكن برساند و باعث شد تا جمعيت جهان، سير صعودى پيداكند و همواره بر تعداد جمعيت جهان افزوده شود و همينطور هم شد تا آنجا كه سازمانهاى بين المللى ناچار شدند زنگ خطر را بزنند و افزايش جمعيت را همچون انفجارى بزرگ كه جهان را تهديد مى كند اعلام كردند.

اما در دو دهه اخير كار برعكس شده و كاهش جمعيت در بيشتر نقاط جهان، سير نزولى پيداكرده است و مى رود تا در چند دهه آينده، كاهش ‍ شديد جمعيت، خطر انقراض ملتها و فرهنگ ها را در پى خواهد داشت.

در حالى كه دانش طب امروز از دهها سال گذشته هم پيشرفته تر و امكانات و تجهيزات، بسيار فرق كرده و مدرنتر شده است ولى حالا چرا وضع اين چنين است؟

اگر بخواهيم علت پديدار شدن اين وضع را پى گيرى و ريشه يابى كنيم، مى بايستى در فرهنگ جديد و تحولات و تغييرات اخلاقى مردم جستوجو كنيم تا بدانيم كه چرا وضع اينطور شده است.

گذر زمان همچون دريا است و امواج آشفته زيادى دارد و هر روز موجهاى مطلاطم آن به يك شكل باقى نمى ماند، اما آنچه كه استوار باقى مى ماند، خورشيد و حقيقت است و اين دو، هيچگاه دست خوش تغييرات مردم و بازيچه هوى و هوسها نخواهد شد. امام صادق (عليه السلام) از كاهش ‍ شديد جمعيت در آخرالزمان سخن مى گويد و در اين باره حديثى نقل مى كنيم كه بسيار جالب و حائز اهميت است و اكنون به آن توجه كنيم ولى آنچه كه شايد در ذهن افراد كنجكاو خطور كند آن است كه بگويند، چرا آن حضرت از افزايش جمعيت در چند دهه پيش، چيزى نگفته اند و تنهابه كاهش جمعيت اشاره نموده اند.

معمولا بزرگواران ما وقتى كه درباره چيزى اظهار نظر ميكنند، بخصوص ‍ درباره اوضاع و احوال آخرالزمان، مى بينيم كه آنها از امواج متلاطم زمانه و مردم سبك مغزى كه بازيچه هوى و هوسها شده اند پيش بينى كرده اند و اين هوسها است كه مردم را هر روز به يك وضع و حالى در مى آورند، و اصل مطلب كه پايان و نتيجه كار است، بزرگواران ما حقايقى را بازگو ميكنند كه گفتار آنها حقيقى است همچون خورشيد، استوار و پابر جا است و سخن آن حضرت بر خلاف آنها كه در قالب سازمانها و نهادهاى بى المللى، ديروز با صداى بلند راديوها مى گفتند جمعيت افزايش يافته، خطر انفجار، آهاى مواظب باشيد، ولى وقتى كه امروز، سير نزولى پيدا كرده و فرهنگها و ملت هاى متمدن در خال فروپاشى و در خطر انقراض قرار گرفته اند، مى بينيم كه آنها ساكت شدند و خودشان هم در گرداب قطع نسل قرار گرفته اند و سكوت مرگبارشان خاموش شده است، ولى امام صادق (عليه السلام) بدون در نظر گرفتن هياهو و جنجال و حرفهاى ديروز آنها، بلكه از آخرين وضعى كه در نزديكى ظهور، پيدا مى شود اعلام نظر مى كنند و غوغا گران بدون در نظر گرفتن شرايط ديگر، سر و صدا كردند و امروز بدون نتيجه، ساكت شدند ولى آن حضرت بدون در نظر گرفتن شرايط ديگرى كه توسعه فساد و رواج فحشا است كه بر علم و عقل غالب مى شود آن حضرت خيلى آرام و بى سر صدا، نتيجه كار و آخر خط را بازگو مى كند، سخن او همچنين حقيقت خورشيد، مى درخشيد و دستخوش تفاوت اوضاع سير صعودى و سير نزولى چند دهه آنها نمى شود همچنين كوهى استوار كه بادها او را نمى لرزاند.

امام صادق (عليه السلام) درباره نزديكترين زمان به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) اشاره مى كند و سالهاى آينده، با اين نشانه ها و علائم، بيقين كه به زمان ظهور نزديكتر است، و آنزمان كه رشد جمعيت در حال افزايش ‍ بود، فاصله زمانى آن بيشتر است، پس علائمى كه از ظهور بيان ميشود، به نزديكترين زمان ممكن به ظهور آن حضرت است و حوادثى را مطرح ميكند حتما چون علامت هاى راهنمائى كه در كنار جاده ها نصبت شده، همواره به ما اختار مى كنند كه زمان رسيدن به مقصد در حال نزديكتر شدن است.

سمنا اباعبدالله (عليه السلام) يقول: لايكون هذا الامر حتى يذهب ثلثا الناس، فقيل له: فاذا ذهب الناس فما يبقى؟ فقال (عليه السلام): اما ترضون ان تكونوا الثلث الباقى؟

عده اى گفتند كه شنيديم امام صادق (عليه السلام) درباره آخرالزمان فرمودند كه حضرت مهدى ظهور نمى كند تا اينكه سه چهارم مردم از بين بروند، اما آنها با تعجب پرسيدند

پس چيزى باقى نمى ماند؟ آن حضرت فرمودند: آيا نمى خواهيد كه شما از بقيه مردم باقى ماند بوده باشيد؟

اگر بخواهيم حقيقت گفتار امام صادق (عليه السلام) را خوب بدانيم، مى بايستى تحولات و اوضاع حاكم بر جهان را با دقت، زير نظر بگيريم و ببينيم كه امروز چه فرهنگى بيشتر ميان مردم در حال رواج و گسترش است كه اين وضعيت كاهش روز افزون جمعيت را پديد آورده است تا پس از آن، بفهميم كه اين سخن آن حضرت تا چند درصد، اكنون به حقيقت پيوسته است.

در زمان حاضر و سالهاى آينده اغلب كشورهاى جهان با كاهش جمعيت روبرو هستند و در آينده، اين كاهش با سير نزولى در صد بيشترى مواجه خواهد شد، و كاهش جمعيت به اين معنا است كه مرگ و مير افراد، بيشتر از آنها است كه متولد مى شوند

اينك مى بينيم كه خيلى از كشورهاى جهان، با كاهش جمعيت مواجه هستند و چند كشورى هستند كه رشد جمعيت دارند ولى آنچه كه مسلم است، آنها نيز در سالهاى آينده از ميزان رشد افزايش جمعيت آنها كاسته خواهد شد و سپس، آنها هم با كاهش مواجه خواهند شد.

علل اين كاهش جمعيت را در جهان مى بايستى در فرهنگ جديدى كه بر دنيا حاكم مى شود و همه جا به يك وضع در مى آيد و تمامى آداب و سنن و فرهنگ ها، در حال افول و زمال است تا جائى است تا جائى كه آنها كاملا ريشه كن شوند و ديگر ياد و يادگيرى از آنها بر جاى نماند و آثار تمامى آنها محو خواهد شد و تنها يك فرهنگ جديد، باقى مى ماند و آن فرهنگ ابتذال است و بى بند و بارى فساد و فحشا، دنيا را فرا مى گيرد همانگونه كه پيامبر گرامى و ائمه معصومين (عليه السلام) از رواج فساد و گسترش فحشاء در آخرالزمان، سخنان بسيارى گفته اند، و بهترين آداب و رسوم جامعه كه سنت ازدواج است از بين مى رود و هيچكس براى ازدواج، ارزشى قائل نمى شود.

زنان هوس باز به مردان دل نمى بندند و مردان، به زنان بد بين و بى اعتماد مى شوند و نه دين مى ماند و نه ايمان....

و خلاصه مطلب آن است كه بقدرى فساد و فحشا و مخلفاتش زياد مى شود كه دو سوم جمعيت از بين مى روند و يك سوم از آنها باقى ميماند، اما بقيه چه حال و روزى دارند، بحث آن فصل است و آنچه كه از سخن امام صادق (عليه السلام) ما بايد پند و عبرت بگيريم، اين است كه ايمان خود را حفظ كنيم و به اصول اخلاقى و اسلامى پاى بند باشيم تا ان شاءالله در وقت ظهور آن حضرت، از صالحان و پاكيزه گان و شايستگان باشيم و چه بسا، سعادت نصيب ما شود تا از ياران آن رادمرد حق و حجت خدا باشيم و در آخرت هم به سعادت ابدى نائل شويم.

و حداقل بايد اين را بدانيم كه در انتظار ظهور آن حضرت و در آرزوى ديدار مهدى (عليه السلام) بودن، بهمان اندازه براى ما اجر و ثواب در صحيفه اعمال ما ثبت خواهد شد.(71)

تغيير نقشه كشورها و ضعف مردم در آخرالزمان

اينك بخوبى ميدانيم كه وضع و نقشه هاى كشورهاى امروز با هزار و چهارصد سال پيش، فرق بسيارى دارد و هيچگونه شباهتى با همديگر ندارند.

شايد كسى در آنزمان از اينوضعيت، اينچنين پيش بينى نكرده و در خيال كسى، اين انديشه، خطور نكرده است و اين پيامبر گرامى است كه مى فرمايد در آخرالزمان، تغيير و تحول در وضع و شرايط كشورها بنحوى است كه بر مردم، تلخ و ناگوار شود و عرصه روزگارشان را تيره و تار ميكند.

عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) قال اخبرنى جبرئيل (عليه السلام) عن ربه عزوجل: ذالك حين تغيير البلاد و تضعيف العباد و الياس ‍ من الفرج

(از پيامبر گرامى نقل شده است كه او فرمودند: حضرت جبرئيل از قول پروردگار عزوجل، به من خبر داد آخرالزمان آنزمان است كه شهرها و كشورها تغيير يابد و مردم، ضعيف و بى ارزش مى شوند و آنگاه است كه از ستم و ظلم بسيار، ديگر اميدى به گشايش و رهائى و رفع مشكلات و درد و رنجها نمى بينند و بسيار نا اميد ميشود، در آنزمان است كه حضرت قائم در ميان آن مردم ستمديده، ظهور ميكند و از گرفتاريها و بلاهاى گوناگون كه گريبانگير مردم شده، آنها را نجات مى دهد.

آنزمان كه پيامبر گرامى از تغيير و تحول در شهرها و كشورها در آخرالزمان سخن ميگفت همين زمان و سالهاى آينده است كه هيچگونه شباهتى به زمان پيامبر ندارد.

و نكته ديگر كه از اين گفتار آن حضرت دانسته مى شود، اين است كه سالها قبل از ظهور حضرت قائم (عليه السلام)، نقشه كشورها تغيير مى يابد و دچار دگرگونيهاى نا خواسته ميشود در حالى كه در قبل از آن، به اين وضع نبوده اند.

و امروز براى نمونه مى بينيم كه فروپاشى شورشى سابق صورت گرفت و نقشه خيلى از كشورهاى اين نواحى، تغيير يافت و بوضعى در آمدند كه قبلا اينچنين نبوده و علاوه بر اين، در خيلى از نقاط جهان، كشورهائى را مى بينيم كه به عناوين و علل مختلفى در حال تقسيم و يا بخشى از بخشهاى آن در حال تجزيه است و اين كار ادامه خواهد داشت و چه بسا در آينده، تحولات جديد و بيشترى در همين زمينه واقع خواهد شد و از همه مهمتر، آن است كه امريكا كه بتوسط صهيونيستها اداره ميشود و اكنون بر جهان، يكه تازى ميكند و در هر جا كه فتنه و جنگى بر پا است بيقين كه دستهاى پنهان و آشكار اين ابر قدرت، در آن ديده ميشود و از كجا معلوم است كه خيلى از كشورها كه فعلا داراى وضع و حال آرامى هستند چه بسا در سالهاى آينده، آنها نيز دستخوش تفرقه و تجزيه خواهند شد.

زمينه هاى فتنه انگيزى ابر قدرتها در ساير كشورها وجود دارد و اختلافات را همواره دامن ميزنند و هر روز بر تضاد بين اقوام و احذاب را بيشتر ميكنند و اوضاع خيلى از كشورها را به نفع خود، نقشه جغرافيائى آنها را بر هم ميزنند، و از همه بدتر، آنستكه اينروزها زمزمه تقسيم و خورد كردن كشورهاى اسلامى و بخصوص، منطقه خاورميانه را بر زبان مى آورند و گاه و بيگاه در رسانه هاى گروهى، سران و حاكمان صهيونيزم آمريكا و اسرائيل، علنا به اين موضوع، اشاره ميكنند و قصد خود را از اين كارها كه در آينده انجام خواهند داد اعلام ميكنند.

خوب: دنيائى كه به انقسامات و تجزيه ها. اختلافها گرفتار شده، آيا در آنصورت مردم چه حال و روزى خواهند داشت.

دنيائى كه بر اثر خواسته و اراده شوم صهيونيزم و يكه تازى ابرقدرتى چند، مردم كشورها را در اختلافهاى ساختگى فرو ميبرد و گرفتارشان مى سازد و هر روز بر مصيبتها و گرفتارى و درد و رنج آنها افزوده خواهد شد، آنگاه مردم ضعيف شده و در حاليكه آن ها طعمه و شكارى در چنگال اهريمن زورگو و بدانديش قرار گرفته اند، بيقين كه روزگار خوش را از آنها خواهند گرفت و آنچنان مشكلات و گرفتار بحرانهاى گوناگون ميشوند كه آسايش ‍ مردم جهان از بين ميرود و مردم بقدرى رنجور و در تنگناهاى عذاب روحى و جسمى قرار ميگيرند تا آن حد كه ديگر، اميدى براى رهائى و نجات و خلاص شدن باقى نمى ماند و ديگر هيچ قدرت و اختيارى نخواهد داشت.

بله آنزمان است كه بفرمان خداوند، حضرت مهدى ظهور ميكند تا ستم و ستمگران را از صحنه روزگار محو كند و حياتى دوباره به مردم، نويد دهد.

در جمله اول و دوم، آن حضرت به تغيير كشورها و درهم ريختن امنيت اجتماعى و ضعف مردم، اشاره نموده است و ما نبايد به وضع امروز نگاه كنيم چون بسا در سالهاى آينده، اوضاع خيلى از كشورهائى كه مردم آن در رفاه و امنيت و آزادى و استقلال هستند دگرگون خواهد شد و ممكن است با يك حادثه، دچار تغيير و تحول شود و اوضاع آنها بنحوى شود كه خواب خوش را از آنها بگيرد و اوضاع آنها بمراتب، بد و نامطلوب شود چون دمكراسى و آزادى و رفاه و امنيت در زمان ما، هيچ اعتبار و تضمين و قوامى ندارد، آنروز در اروپا آيا چه كسى ميدانست كه فردا صبح، جنگ جهانى برافروخته ميشود و كار به جائى ميرسد كه يك تير چراغ برق سالمى بر جاى نماند و ظرف چند روز، شهرها به ويرانه اى تبديل شود.

و اينك سلاحهاى مهلك و خطرناك، هر روز با قدرت تخريب بيشترى ساخته ميشود و زمامداران بى ايمان و سنگدل را در وسوسه رقابت استعمارى براى استثمار و چپاول مردان نقاط مختلف جهان، همواره خود و ديگران را در وضعيت بدترى قرار ميدهند.

با پيشرفت سلاح جنگ جهانى اول، پنج ميليون انسان كشته شد و سالها بعد، باز هم سلاحها پيشرفته تر شد و باعث شد كه جنگ جهانى دوم بر پا شود و پنجاه و پنج ميليون انسان را به هلاكت برساند و آنهمه سرمايه ها را از بين ببرد و شهرها را به تپه اى از خاكستر تبديل كند، و اكنون چه كسى ميتواند بگويد كه در آينده يا همين فردا صبح، جنگى برپا نمى شود؟ و اگر بر پا شد با اين همه سلاحهاى مدرنتر كه قدرت تخريب آنها واقعا مخوف و هولناك است و بمراتب از سلاحهاى پنجاه سال پيش بدتر است آيا چه مقدار تلفات و نابودى بر سطح زمين پديد مى آيد؟

و هر لحظه ممكن است كه با يك جرقه كوچك و بفرمان اراده يك زمامدار مست و جنايتكار، آتش جنگ را دامنگير مردم كند و همه جا را در شعله هاى آتش بر افروخته فتنه انگيزى زمامداران بيخرد، همواره گرم است و نواختن شيپور جنگ در هر لحظه ممكن است.

آنهائى كه در زمان پيامبر گرامى، درباره اين وضعيت اين سخنان را از آن حضرت مى شنيدند شايد بخوبى ما كه اكنون داريم مى بينيم، آنها اينچنين درك و باورى نداشتند و ما حقيقت گفتار پيامبر را در اين زمان، در حال مشاهده هستيم.

پس بهوش باشيم و آماده و بيقين بدانيم كه خداوند يارو ياور صالحان است.(72)

بهتر شدن اوضاع، پس از خرابى اوضاع

تكرار مطالب مشابه، نشانه تاكيد و حتمى بودن پديدار شدن وضعيت نامطلوب در آخرالزمان است، و مفهوم سخنان مكرر و بسيار پيامبر گرامى و ائمه معصومين (عليه السلام) در اين باره، در واقع آگاه نمودن ما و اخطار و بيدار باش است و آنها با بهترين نحو و باشكال مختلف اتمام حجت نموده اند.

يبعث الله رجلا فى آخرالزمان، يويده الله بملائكته، و يعصم انصاره، و ينصره باياته، و يظهره على اهل الارض حتى يدينوا طوعا و كرها، يملا الارض قسطا و عدلا، و نورا و برهانا، يدين له عرض البلاد و طولها، لا يبقى كافر الا آمن به ولا طالح الا صلح، و تخرج الارض نبتها، و ينزل السماء بركتها، و تظهر له الكنوز، يملك ما بين الخافقين، فطوبى لمن اءدرك ايامه، و سمع كلامه.

(امام حسن مجتبى (عليه السلام) مى فرمايد:، امير المؤمنان على (عليه السلام) به من گفتند: در شرايط بد آخرالزمان، خداوند مردى را ميفرستد كه او بتوسط ملائكه هايش، پشتيبانى ميشود، و ياران او را حفظ مى كنند، و آن حضرت با نشانه هاى خدائى، يارى مى شود، او بر زمين ظاهر ميگرداند تا اين كه همه به او ايمان آورند، او زمين را پر از عدل و داد ميكند، و او براى مردم همچون نورى تابناك و جلوه اى آشكار از حقانيت است، مردم همه كشورها به او ايمان آورده و كسى بدكار نمى ماند تا اينكه فردى صالح و درستكار شود، و زمين بيرون مى دهد نبات و گياه واقعى خود را، و همه جا سرسبز و خرم مى شود، و از آسمان، بركت سرازير خواهد شد، و تمام گنجها بر آن حضرت نمايان مى شود، او سالها بر مغرب و مشرق حكومت مى كند، و خوشا به سعادت آنها كه آن زمان را ببينند، و خوشا به سعادت آنها كه سخنان دلنشين آن حضرت را بشنوند).

در زمانى كه قدرتها همواره مسلح تر ميشوند و سلاحها با قدرت تخريب بيشتر، خطرها را افزايش ميدهند و مردم، همواره در معرض آسيب و فتنه و شر بيشترى قرار ميگيرند، آنگاه با يارى خداوند، حضرت مهدى (عليه السلام) ظهور ميكند و قدرتهاى كفر و مراكز فتنه و كانونهاى فساد را از بين مى برد.

اين حديث و احاديث ديگر كه در اين كتاب و كتابهاى ديگر ياد شده، و در واقع پيامهائى از راه دور هستند، يعنى از قرنهاى گذشته، آن بزرگواران ، ما را باخبر و آگاه كردند تا ما مردم اين زمان كه در اين وضعيت قرار ميگيريم، پند و اخطار است براى ما، تا حق و باطل و خوب و بد را تشخيص بدهيم و ان شاءالله جزو آنهائى باشيم كه خوبان در آن جمعند.

در اين پيش بينى ها وقتى كه آن حضرت صحبت از افزايش بارانهاى طبيعى و سبزه و خرمى سخن ميگويند، وقتى كه از افزايش مهر و محبت و الفت بين مردم صحبت ميشود، وقتى كه از ايمان و صلاح و پاكيزه گى مردم ياد ميشود، به اين معنا است كه قبل از ظهور آن حضرت، تمام اين شرايط ياد شده از بين رفته است كما اين كه اكنون قبل از ظهور است و شرايط مردم و طبيعت، بگونه اى است كه مردم از اين وضعيتهاى بوجود آمده، رنج ميبرند و زمان هرچه بگذرد، مى بينيم كه باز هم شرايط، بدتر و تلخ ‌تر خواهد شد.

اينروزها همواره مى بينيم كه متخصصان علوم طبيعى از تخريب لايه اوزون و موارد بسيارى از تخريب طبيعت ميگويند و از كمبود بارانها در جائى كه زمينه براى كشت و كشاورزى مناسب است و در عوض از افزايش برف و باران در مناطق سردسير، كه در آنجا كشاورزى و محصول كم بدست مى آيد و همچنين از پيشروى شنزارها و از بين رفتن محيط مناسب كشت و مرتع و جنگ است و بدين ترتيب باعث از بين رفتن گونه هاى مختلف حيوانات و موجودات گوناگون زمينى و هوائى و دريائى و به هم ريختن شرايط اكوسيستم زيست همگانى ميشود و همواره، متخصصان علوم طبيعى اختار و اعلام ميكنند و هر روز بدتر از روز گذشته، آشفتگى در طبيعت افزايش ‍ مى يابد.(73)

پيروان خوب ما

قال الامام الرضا (عليه السلام) رحم الله عبدا احيى امرنا، فقلت له كيف يحيى امركم؟ فقال يتعلم علومنا و يعلمها الناس، فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا.

(حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمودند: رحمت خداوند بر آن بنده اى باشد كه علم و دانش ما را زنده و پخش كند، شخصى از آن حضرت پرسيد: چگونه امر شما را احياء كنيم؟

آن حضرت در جواب فرمودند: آنكه علوم ما را فرا گيرد و به مردم بياموزد، بدانيد كه اگر مردم از وسعت علوم و خوبيهاى كلام ما آگاه شوند، بيقين كه از ما پيروى خواهند كرد).

از آن حضرت مى پرسند كه چگونه احيا كنيم فرامين و دستورات و رسالت شما را؟

امام در جواب به آنها مى گويد كه رسالت ما علم و دانش است و از تك تك افراد مردم مى خواهد كه دانش و علوم را از آنها بياموزند و اينها نيز به ديگران بياموزند و علوم را سينه به سينه منتقل كنند و در واقع، آن حضرت ميخواهد با تشكيل كلاسى درسى بسيار وسيع به وسعت مردم و انديشه آنها، و نه در كلاسى كه بين چهار ديوار محصور باشد بلكه دامنه اين كلاس، علم و دانش در همه جا پخش و نشر شود و نه در كلاسى كه هر روز، در چند ساعت معين است بلكه در كلاسى بزرگ بوسعت قورن و اعصار و زمانهاى مختلف باشد.

پس بر ما است كه علوم آل محمد را به ديگران بازگو كنيم و رسالت علمى آنها را برسانيم، و در صورتى كه حوصله صحبت كردن و تعريف نداشته باشيم، لااقل به ديگران بگوئيم كه در چه كتابى، علوم آل محمد بازگو شده و آنها را با خبر كنيم، چون افراد بسيارى ديده شده كه نمى دانند و غافل از اين كه بزرگواران ما درباره علوم براى ما چه گفته اند، و متاسفانه مى بينيم كه اين قبيل افراد، تحت تاثير علوم و صنعت قرار دارند، لذا يك حالت غربزدگى در تمام رفتار و كردار آنها پيدا است.

آيا مى دانيد كه آگاهى از علوم آل محمد عامل تقويت ايمان مردم است و موثر در غرب زدائى از جوانان ما است، و در جامعه اى كه ايمان مردم ضعيف باشد، آيا مى دانيد چه خلافكارى و تبه كارى بصورت وحشتناك دامنگير مردم مى شود و آسايش و اطمينان را از آنها را سلب مى كند و همه را دچار شك و اضطراب مى گرداند و زمينه را براى دستهاى پليد و نامرئى صهيونيزم جهانى، مساعد و هموار مى كند.

ما در زمانى قرار داريم كه امواج گسترده فساد و بى بند و بارى و كفر و بى دينى، به مراتب وسيع تر و قوى تر است تا تبليغ از دين و ديندارى مردم، و آيا اكنون وقت تلاش بيشتر بر عهده تك تك افراد مردم نيست؟ و كمترين سهل انگارى، در واقع مجال و فرصت دادن به دشمن است.

ما ادعا ميكنيم كه از علاقمندان آن امام هستيم، پس بر ما واجب است كه دانش آنها را بياموزيم و بديگران بگوئيم كه پيامبر گرامى و ائمه معصومين (عليه السلام) در زمينه هاى علم و دانش چه گفته اند.

و اگر واقعا اين چنين بوديم، آيا مى دانيد كه در آنصورت، هر مسلمان و پيرو مكتب اهل بيت (عليه السلام)، يك متفكر و عالم و آگاه بود و يك فرد بيسواد و نادان درميان ما وجود نداشت.

آيا مى دانيد از چهاده قرن پيش، يعنى از صدراسلام و زمان شروع حيات و جهاد پيشوايان ما، اگر مردم از همان روزها بطور جدى به تحصيل علوم مشغول مى شدند، امروز در سطح بالائى از پيشرفت بوديم و امروز بمراتب، وضع بهترى داشتيم.

همانطور كه آن حضرت فرمود: هر كسى كه از علوم آل محمد باخبر شود، واقعا شيفته و پيرو آنها خواهد شد.

و اگر در هر جاى دنيا برويم و بگوئيم كه پيامبر ما، امام ما، درباره فلان موضوع علمى، آنهم در چه زمانى، اين چنين بيان نموده اند، آيا كسى تعجب نمى كند؟ و آيا كسى كنجكاو نمى شود كه اينها چه كسانى هستند كه توانسته اند اين چنين بگويند؟ و آيا چرا نام اينها شناخته شده نيست و آيا و...

اينها وقتى كه پيگير قضيه مى شوند و دنباله كار را ميگيرند مى بينيم، كار بجائى ميرسد كه اينها هم شيفته و علاقمند ميشوند و چه بسا اين اولين جرقه اى باشد تا زمينه مسلمان شدن آنها را فراهم كند.

و آيا اين موضوعات علمى، مايه سر بلندى شيعه آل محمد نيست؟(74)

رضا كوشارى

قم