10- سخن بنيوش و ميكن حلقه گوش |
|
مكن اين نكته را از من فراموش |
11- حذر بى دغدغه از صحبت غير |
|
چه در مسجد بود غير و چه در دير |
12- كه اغيارند نامحرم سراسر |
|
چه از مرد و چه از زن اى برادر |
13- دل بى بهره از نور ولايت |
|
بود نامحرم از روى درايت |
14- ز نامحرم روانت تيره گردد |
|
قساوت بر دل تو چيره گردد |
15- چه آن نامحرمى بيگانه باشد |
|
و يا از خويش و از همخانه باشد |
16- ترا محرومى از نامحرمان است |
|
كه نامحرم بلاى جسم و جانست |
17- مرا چون ديده بر نامحرم افتد |
|
ز اوج انجلايش در دم افتد |
18- بروز روشن است اندر شب تار |
|
به نزد يار خود دور است از يار |
19- همين نامحرم است آن ناس نسناس |
|
كه استيناس با او آرد افلاس |
بيت سيزدهم ضابطه اى در محرميت و نامحرميت داده است كه محور آن را ولايت تشكيل مى
دهد.