نگاهى به مسائل
اقتصادى کشورهاى اسلامى
اساس فعالیتهاى
اقتصادى مسلمانان بر تولیدات کشاورزى و دامى استوار است و نیروى شاغل در این بخشها
55% کل شاغلین است. نیجریه 90% از نیروى کار را به این بخش اختصاص داده که بالاترین
درصد در بین کشورهاى اسلامى مىباشد.
پیدایش نفت در
پارهاى از سرزمینهاى اسلامى موجب آن شده تا این کشورها از تولیدات زراعى غافل شده
و به سوى صنعت روى آورند. این عامل سیل مهاجرت را به سوى این کشورها سرازیر نمود و
موجب آن شد تا نیروهاى مولد آن به سوى کارهاى خدماتى و بازرگانى روى آورده و
روستاها خالى شوند و مهاجرت به کانونهاى شهرى شدت یابد. در بحرین 90% نیروى کار در
بخش استخراج و صدور نفت مشغولند در حالى که نیروى شاغل در بخش صنعت که صنایع بومى و
یدى را هم شامل مىشود درک ل جهان اسلام 20% است و در چاد، لیبى و مومور صرفا 5% به
فعالیتهاى صنعتى مبادرت ورزیدهاند. 25% بقیه نیروى کار کشورهاى مسلمان به امور
خدماتى، بازرگانى، حمل و نقل مبادرت نمودهاند.
صنایع مهم کشورهاى
اسلامى عبارتند از صنایع دستى، صنایع غذایى، استخراجى، نساجى، سیمان، سیگار سازى،
چوب، کاغذ سازى، چرمسازى، ذوب آهن، کود شیمیایى، کنسرو سازى، لاستیک سازى، شیشه
سازى، تولید کشتى و صابون سازى.
گندم تولید غالب
کشورهاى آسیائى و شمال افریقاست. مصر بزرگترین تولید کننده برنج است اما در
پاکستان، اندونزى، بنگلادش و مالزى هم برنج به دست مىآید.
الجزایر مهمترین
مرکز تولید کننده انگور درجهان اسلام است. در ایران به لحاظ تنوع آب و هوایى انواع
محصولا سردسیرى و گرمسیرى بدست مىآید. تونس به لحاظ تولید زیتون در جهان اسلام
رتبه اول را داراست، در مراکش ترکیه، آلبانى نیز بدلیل واقع شدن بر ساحل جنوبى
مدیترانه نیز زیتون بدست مىآید بنگلادش مهمترین تولید کننده چاى در بین سرزمینهاى
اسلامى مىباشد. اندونزى، عربستان، یمن و اتیوپى از مهمترین تولید کنندگان قهوه به
شمار مىروند. عراق با تولید 75% خرماى جهان از این لحاظ مقام اول را داراست. گینه،
لیبى، موریتانى، امارات متحده عربى، عربستان، عمان، قطر و ایران نیز خرما تولید
مىکنند.
از میان محصولاتى
که جنبه صادراتى دارند،تولید پنبه حائز اهمیت است، که مرغوبترین آن در سطح جهان به
کشور مصر تعلق دارد. پس از آن کشورهاى سودان، اتیوپى، بورکینافاسو، چاد، مالى و
پاکستان از تولید کنندگان پنبه در جهان اسلام به حساب مىآیند. به لحاظ تولید کنف
بنگلادش درجهان مقام اول را دارد و 36% از مردم این کشور در کشت و تولید این محصول
دخالت دارند تنها 40% کائوچوى جهان در کشور مالزى بدست مىآید. تانزانیا مهمترین
تولید کننده سیسال (در تولید الیاف کتانى کاربرد دارد) در دنیاست. سیرالئون اولین
تولیدکننده الیاف نخل است. بخش مهمى از درآمد کشورهاى مسلمان افریقاى غربى از راه
بولید و صدور بادام زمینى و ارزن بدست مىآید. کشور نیجر بزرگترین تولیدکننده ارزن
در دنیا است.
توتون و تنباکو در
کشورهاى آلبانى، یمن و ترکیه بدست مىآید.
دامدارى از
اشتغالات مهم مردمان کشورهاى اسلامى است. گوسفند قرهگل مشهورتین دام افغانستان است
که پوست آن شهرت جهانى دارد. در نواحى صحرایى افریقا و خاورمیانه، شتر نگهدارى
مىشود که در زندگى قبایل و کوچ نشینها نقش مهمى را عهدهدار است.
در کشورهایى که
موقع جزیرهاى دارند و یا بر کنار اقیانوسها و دریاها و رودخانهها قرار گرفتهاند
از فعالیتهاى مهم مردم، صید ماهى به دو روش سنتى و جدید مىباشد. سواحل کشور
جمهورى عربى صحرا به لحاظ انواع و مقدار ماهى موجود از مهمترین سواحل جهان است. در
بنگلادش صید ماهى اهمیت زیادى دارد و نزدیک به 250 نوع ماهى از آبهاى شورو شیرن آن
بدست مىآید.
کشور مراکش یکى از
غنىترین سواحل دنیا را به لحاظ تولید انواع ماهى بخصوص ماهى ساردین داراست. صید
مروارید و میگو در کشورهاى حوزه خلیج فارس و جمهورى اسلامى ایران صورت مىگیرد.
جهان اسلام ازنقطه
نظر منابع زیرزمینى نیز غنى است. الجزایر، لیبى، ایران، عربستان کویت، بحرین قطر،
امارات متحده عربى، اندونزى و نیجریه کشورهاى نفتخیز اسلامى هستند که تمامى آنها
عضو سازمان کشورهاى صادر کننده نفت (اوپک) مىباشند. عربستان به لحاظ صدرو نفت در
جهان مقام اول را دار است. طلا و طلاى سفید در اتیوپى، تانزانیا، کامرون و گینه
بدست مىآید. کشورهاى سیرالئون، چاد،تانزانیا، گینه بیسائو و مالى از ذخائر الماس
برخوردارند.
در کشورهاى مرکش،
مصر، گینه، اردن، الجزایر، تونس، سنگال و صحراى باخترى ذخائر غنى فسفات وجود دارد.
30% بوکسیت جهان در گینه و 35% قلع دنیا مربوط به مالزى است در کشورهاى نیجر و
سومالى، ذخائر غنى اورانیم وجود دارد که اروپائیان در استخراج آن دخالت دارند. 10%
کروم جهان را ترکیه بخود اختصاص داده است. کلمبیت مادهاى است که در ساخت فولادهاى
مخصوص هواپیما بکار مىرود که پس از نفت مهمترین ذخیره نیجریه مىباشد و این کشور
از این نظر در جهان مقام اول را دارا است.
منابع دیگرى چون
سنگ آهن،زغال سنگ، مس، سرب، روى، میکا، پتاس، برمیت، کبالت، سنگ ساختمانى، لاتریت،
آهن و نمک در کشورهاى مسلمان نیز بدست مىآید.
مالدیو در میان
کشورهاى اسلامى فاقد منابع معدنى است.
تجارت خارجى غالب
کشورهاى اسلامى در درجه اول با کشورهاى غربى و پس از آن با دول همسایه و جهان سوم
مىباشد و صاردات آنها، اغلب محصولات زراعى و دامى، معدنى و مواد انرزى چون نفت،
گاز و ذغال سنگ مىباشد.
واردات آنها
عبارتند از: اسلحه،مصنوعات فلزى، کالاهاى تجملى، تزئینى و آرایش دارو، لوازم
الکتریکى مواد غذایى بسته بندى شده، مصنوعات شیمیایى، ماشین آلات و انواع کالاهاى
مصرفى.
بنابراین جهان
اسلام از نظر ذخائر و منابع معدنى و زراعى بسیار غنى است و مکاید استعمارى و
حیلههاى استکبار،: این سرزمینها را در فقر و محرومیت نگاه داشته است و برخى از
آنها را چنان در بحران اقتصادى نگاه داشته که محتاج کمکهاى دول غربى هستند. این
کمکها نه تنها مشکلات این کشورها را رفع نکرده بلکه شکاف اقتصادى بین ممالک اسلامى
و کشورهاى غربى را افزایش داده و نابرابرىهاى داخلى را دراین نقاط افزون نموده
است. این کمکها که به صورت مقادیرى کالا،پول نقد و اعتبار با ظاهرى بشردوستانه
تقدیم کشورهاى اسلامى مىشود در جهت عکس مقاصد انسانى و حتى تحقیر ارزشهاى بشرى
بکار گرفته مىشود. حالت رایگان هم ندارد و اهداف خیرخواهانهاى را دنبال نمىکند
بلکه محرکهاى سیاسى و نظامى در آن دخیل است و اصولا به کشورهایى کمک مىشود که:
1- درنقاط حساس و
استراتژیک واقعند;
2- کشورهاى نوظهور
و تازه استقلال یافته براى جلب آنها به سوى خود;
3- کمک به
سرزمینهایى که دول آنها سر سپرده استکبار هستند و بله قربان گوى آنانند;
4- کمک به
کشورهایى که رقیب کشور کمک شونده دیگر بوده و یا در صدد فاصله گرفتن از جاى دیگر
هستند;
5- کشورهایى که
ازجایى تهدید مىشوند و این تهدید منافع غرب را در مخاطره قرار مىدهد;
6- کشورهایى که
جنبشها و نهضتها و تشکیلات انقلابى را سرکوب مىکنند;
7- کشورهایى که
ایالت و سرزمینى پرآشوب دارند، اگر منافعشان در راستاى اهداف ابرقدرتها باشد براى
درهم کوبیدن آن آشوب یا موج جدایى طلبى تقویت مىشوند و اگر شورش آن ناحیه در جهت
تامین منافع غرب باشد، این حمایت و تقویت جنبه عکس دارد.
از دیگر حیلههاى
استعمار این بود که وقتى به سرزمینهاى اسلامى پا گشود بنا به شرایط و جغرافیائى
کشورها، آنان را ملزم به کشت محصولى کردند که در تامین مواد اولیه کارخانجات آنها
نقش مهمى داشت از عوارض ناگوار این برنامه این بود که زمین مزروعى حاصلخیز که باید
در آن مواد غذایى و پروتئینى به عمل آید به کشت محصولات تجارى و بازرگانى اختصاص
یافت به همین سبب این کشورها ناگزیر مىشوند تا محصولات غذایى خود را از کشورهاى
دیگر وارد کنند. چنین شیوه تولید محصول که اقتصاد تک محصولى را به کشورهاى مسلمان
تحمیل مىکند این خطر را دارد که با تحریم اقتصادى آن محصول، کشور تولید کننده تا
سرحد فلج اقتصادى پیش مىرود. تولید انبوه آن نیز قیمت محصول را به شدت تنزل مدهد،
اما در عوض، محصولات و مصنوعات غربى هر روز گرانتر مىشوند به عنوان مثال در سال
1960 میلادى یک تن کاکائو صادر شد تا 1200 کیلوگرم سیمان تهیه شود ولى در سال 1970م
درازاى همغن مقدار کاکائو 300 کیلوگرم سیمان تحویل داده شد.
بنگلادش با تولید
انبوه کنف، مالزى با تولید کائوچو و کشورهاى مسلمان افریقاى غربى با تولید بادام
زمینى و ارزن، چنین روندى داشته و با وجود تولید زیاد و صادرات آن، سیماى فلاکت
بارى دارند و لذا براى تامین مایحتاج خود به سوى کشورهاى صنعتى دست دراز مىکنند و
آن وقت وامى به این کشورها واگذار مىشود که سیماى اقتصادى آنان را متزلزلتر
نماید.
از عوامل دیگرى که
بخش قابل توجهى از بودجه و سرمایه کشورهاى مسلمان را به خود اختصاص مىدهد خرید
اسلحه به میزان خیلى زیاد و بیش از نیاز واقعى است. عواملى به شرح ذیل موجب آن شده
که این کشورها هزینه قابل توجهى را به امور نظامى تخصیص دهند.
1- این کشورها
میدان منازعه ابرقدرتها بودهاند و این منازعات منجر به جبههگیرى کشورهاى مزبور
شده که نیاز به تجهیزات نظامى را افزون مىنماید;
2- اختلافات قومى،
قبیلهاى حزبى و درگیرىهاى مرزى که خود ریشه در تحریکات استکبارى دارد;
3- وابستگى نظامى
ناشى از دوان سلطه ابرقدرتها;
4- عضویت در
پیمانهاى نظامى سیاسى و استقرار پایگاههاى نظامى دولتهاى غربى در این کشورها;
5- سرکوبى نهضتها
و شورشهاى داخلى و متوسل شدن به زور براى حل مسائل اجتمائى و سیاسى;
6- احساس تهدید از
سوى کشورهاى دیگر با تحریکات خارجى;
7- قرار گرفتن این
کشورها در نقاط حساس و بحرانزا که آرامش آن به نفع ابرقدرتها نیست مثل خاورمیانه -
شاخ افریقا، آسیاى جنوب شرقى - آسیاى میانه (ماوراء النهر)
در سال 1957
میلادى هزینههاى نظامى جهان به 6409 میلیون دلار بالغ گردید و این میزان 20 سال
بعد به 41762 میلیون دلار رسید که در این میان بالاترین میزان آن به خاور میانه و
بخصوص به کشورهاى عراق، مصر و عربستان سعودى تعلق داشته است.
کشور عمان به لحاظ
میزان هزینه نظامى نسبت به تولید ناخالص ملى در سطح جهان رتبه اول را داراست زیرا
در این کشور 40% محصول ناخالص ملى و 7/46% هزینه دولت در سال 1975م به امور نظامى
اختصاص یافته است. در سال 1977م واردات اسلحه به کشورهاى جهان سوم و سرزمینهاى
مسلمان هفت برابر گردید که در این میان کشورهاى عربستان، عراق، مصر و سوریه، اولین
وارد کنندگان اسلحه درجهان بودهاند.
درسال 1979م 5/7%
نیروى نظامى جهان به خاورى میانه اختصاص داشت ولى یک سال بعد یعنى در سال 1980م به
3/11% افزایش یافت و در این سال 89% صادرات اسلحه خاورمیانه مربوط به عربستان،
عراق، ایران، سوریه، رژیم صهیونیستى و مصر بوده است.
سازمان کنفرانس
اسلامى
با سقوط دولت
عثمانى در بیت المقدس مجمعى بنام «کنفرانس عمومى اسلامى» تشکیل شد و بدنبال آن
جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامى در قاهره، جلسهاى منعقد نمود.
در سال 1336 قمرى
«کنفرانس بین المللى فرهنگ اسلامى» به دعوت پاکستان و با حضور 130 نماینده تشکیل
جلسه داد. کنفرانس رابطة العالم الاسلامى که در سال 1381 قمرى در مکه تشکیل جلسه
داد و معضلات کشورهاى اسلامى را مورد بررسى قرار داد. این جامعه در سال 1384 قمرى
با شرکت 135 شخصیت و دانشمند از 35 کشور مسلمان با پیشنهاد رئیس جمهورى سومالى،
جلسهاى مجدد تشکیل داد و کنفرانسى متشکل از کشورهاى اسلامى مطرح و به تصویب رسید و
در قطعنامهنهایى خود مسئولیت تعقیب فکر کنفرانس سران اسلامى به عهده رابطه العالم
الاسلامى و دبیرخانه آن قرار گرفت. در هنگامه مقدمه چنین تشکیلاتى بین سران کشورهاى
اسلامى جنگ سرد و منازعاتى تبلیغاتى پدید آمد زیرا جمال عبدالناصر این جامعه را طرح
آمریکائى دانست و آنها را چهرهاى دیگر از «پیمان بغداد» تلقى نمود از آن سوى
عربستان و دولتهاى موافق آن، چنین تشکیلاتى را ضرورى دانسته و جمال عبدالناصر را
متهم به حامى کمونیزم نموده و به عنوان ضد اسلام معرفى کردند.
وقوع جنگ 6 روزه
اعراب و اسرائیل در سال 1967م که در جریان آن اسرائیل غاصب در درگیرى با نیروهاى
ارتش مصر، سوریه ، اردن و لبنان;صحراى سینا، کرانه غربى و شرقى رود اردن و بلندیهاى
جولان سوریه را به تصرف غاصبانه خود درآورد. بدنبال آن آتش سوزى عمدى در مسجدالاقصى
توسط اسرائیل متجاوز که در28 اوت 1969 میلادى مطابق با 30 خرداد 1348 شمسى صورت
گرفت و رژیم مذکور آن را به یک مهندس استرالیائى نسبت داد و دادگاه هم آن مهندس
مذکور را به دلیل واهى روانى تبرئه نمود. که این حرکتخشم برخى از سران کشورهاى
اسلامى را برانگیخت و تضاد بین جناحهاى انقلابى و محافظه کار تقلیل یافت و
زمینههاى تحقق کنفرانس اسلامى پدید آمد و بالاخره در سپتامبر 1969 میلادى «سازمان
کنفرانس اسلامى» در رباط پایتخت مراکش تشکیل گردید. در اولین کنفرانس سران 24 کشور
حضور داشتند ولى در حال حاضر 51 کشور عضو آن هستند، از گذشته تا کنون، سه جناح بر
این تشکیلات حکومت مىکنند و در تصمیم گیرىهاى آن بر حسب غالب گردیدن هر کدام،
دخالت دارند این 3 جناح عبارتند از جناح تندرو و رادیکال، جناح میانه رو و جناح
بىتفاوت و حتى لائیک در داخل هرکدام از این جناحها تضاد و اختلافى به چشم مىخورد.
در اولین اجلاس از ملت فلسطین حمایت گردید و از آتش سوزى در مسجد اقصى ابراز نگرانى
به عمل آمد. در اجلاس دوم سران کشورهاى اسلامى که در سال 1974م در پاکستان منعقد
گردید، اولین شرط حکفرمائى صلح در خاورمیانه،عقب نشینى اسرائیل از قدس شریف، عنوان
گردید در سومین اجلاس که در سال 1988م در مکه بنام «اجلاس قدس و فلسطین شریف»
تشکیل شد از آزادى سرزمین فلسطین حمایت و عضویت مصر درآن به خاطر شرکت درمنفرانس
کمپ دیوید به حال تعلیق در آمد. در سال 1980م افغانستان بدلیل نظام مارکسیستى حاکم
بر آن، از عضویت در سازمان معلق شد. در اجلاس کویت که در سال 1987م تشکیل جلسه داد
مسئله فلسطین و اشغال غاصبانه این سرزمین از سوى اسرائیل متجاوز، مشکل اصلى صلح در
خاورمیانه مطرح گردید.
اهداف پیش بینى
شده در سازمان مذکور به مسائل اقتصادى محدود نمىشود و امور فرهنگى، سیاسى و ... را
در بر مىگیرد، این اهداف به شرح ذیل هستند:
الف - ارتقاء
همبستگى اسلامى میان کشورهاى عضو;
ب - تحکیم همکارى
میان اعضاء در زمینههاى اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى و علمى و سایر زمینههاى مهم;
ج - ترتیب دادن
مشورتهایى میان اعضاء در سازمانهاى بین المللى;
د - تلاش در جهت
محو تبعیضات و جدائىها نژادى و از میان بردن استعمار در هر شکل آن;
و - هماهنگ کردن
کلیه کوششهایى که به منظور حفظ اماکن مقدسه صورت مىگیرد;
ح - ایجاد محیط
مساعد به منظور افزایش همکاى و تفاهم میان اعضا و سایر کشورهاى جهان.
فعالیتهاى
فرهنگى
صندوق همبستگى
اسلام - مرکز تحقیقات فرهنگى،هنرى و تاریخى اسلامى، بنیاد اسلامى علوم تکنولوژى و
توسعه، سازمان هلال احمر اسلامى.
فعالیتهاى
اقتصادى
بانک توسعه
اسلامى، کمیسیون اسلامى امور اقتصادى و فرهنگى مرکز تحقیقات و آموزش اجتماعى
اقتصادى و آمارى کشورهاى اسلامى - مرکز اسلامى تحقیقات و آموزش فنى و حرفهاى،
فدراسیون اتاقهاى بازرگانى کشورهاى اسلامى - مرکز افزایش تجارت.
فعالیتهاى سیاسى
کمیته قدس شریف،
صندوق قدس، آژانس خبرگزارى اسلامى بین المللى، سازمان خدمات انتشارات رادیو
تلویزیون کشورهاى اسلامى، سازمان پایتختهاى کشورهاى اسلامى. ارکان اصلى سازمان
کنفرانس اسلامى عبارتند از: کنفرانس سران (عالىترین گردهمآیى کنفرانس)، وزراى
خارجه - دبیرخانه.
کشورهاى اسلامى
علاوه بر آنکه در سازمان ملل متحد و کلیه نهادها و تشکیلات سیاسى، فرهنگى و علمى آن
عضویت دارند در مجامع سیاسى، نظامى و اقتصادى دیگر عضوند از جمله آنها «جنبش عدم
تعهد» است که اکثر کشورهاى مسلمان عضو آن هستند. اندونزى به عنوان پرجمعیتترین
کشور مسلمان، از بنیان گذاران این جنبش به شمار مىرود. ریشه بوجود آمدن این
تشکیلات بدین صورت بود که در 18 آوریل 1955 میلادى کنفرانس باندونگ با حضور 22 کشور
تشکیل شد و درباره بىطرفى و توسعه و استعمار بحثهایى به عمل آورده و اصول
دهگانهاى تصویب کردند که عبارتند از : احترام به حقوق بشر، احترام به حاکمیت و
تمامى ارضى براى ملتها، تساوى نژادها و ملتها، عدم دخالت در امور داخلى کشورهاى
دیگر، حق دفاع مشروع فردى و جمعى، خوددارى از پیوستن به اتحادیههاى دیگر، حق دفاع
مشروع فردى و جمعى، خوددارى از پیوستن به اتحادیههاى نظامى که به ابرقدرتها
خدمتخدمت مىکنند. امتناع از بکار بردن زور، حل مسالمتآمیز اختلاف، تشویق همکارى
بینالملل، احترام به عدالت و تعهدات بین الملل. در ژوئیه 1956 میلادى سران اندونزى
و یوگسلاوى در جزیره یوگسلاوى به رهبرى مارشال تیتو و با شرکت جمال عبدالناصر و
جواهر لعل نهرو و جنبش مذکور را تشکیل داده و در ضمن تائید اصول دهگانه مذکور طى
اعلامیهاى در موارد زیر توافق به عمل آوردند: منع آزمایشات اتمى، کمک به کشورهاى
در حال توسعه، وحدت آلمان، حمایت از مبارزات فلسطین و آزادى طلبىهاى فرانسه. و
بدین گونه جنبش عدم تعهد پدید آمد از سازمانهاى دیگر که کشورهاى مسلمان در بوجود
آوردن (OPEC) آن دخالت دارند، اوپک
یا سازمان کشورهاى
صادر کننده نفت است که ایران، عربستان، ونزوئلا و کویت جوز مؤسسین آن بوده و
کشورهاى قطر، لیبى، اندونزى، امارات متحده عربى، الجزایر، نیجریه، اکوادور و گابون
بعدا بدان ملحق گردیدند. از این 13 کشور دو کشور اکوادور و ونزوئلا غیر مسلمان
مىباشند. که اکوادور در اواخر سال 1992م از اوپک خارج شد.