تاريخ : 4/10/58
بيانات امام خمينى در ديدار با چند تن از كشيش هاى
امريكائى و الجزايرى
روحـانـيـون مـسـؤ ولنـد در مـقـابـل پـيـامـبـران و در مقابل خداى تبارك و
تعالى
بسم الله الرحمن الرحيم
من متقابلا ولادت عيسى مسيح را به همه ملت هاى مستضعف دنيا و به ملت مسيح و به
مسيحيان هم ميهن مان تبريك مى گويم . عيسى مسيح همه چيزش معجزه بود، معجزه بود كه
از يك مادر باكره متولد شد، معجزه بود كه در مهد سخن گفت ، معجزه بود براى بشر صلح
و صفا و روحـانـيـت آورد. هـمـه مـعـجزه ، همه انبيا معجزه هستند و همه براى ساختن
بشر آمدند، همه مى خـواهـنـد كـه بـشـر به راه مستقيم الهى سير كنند و همه مى
خواهند كه تمام افراد بشر در صلح و صفا و برادرى زيست كنند. اين وظيفه ماءمورين
الهى است كه در دنيا آمده اند براى آنـكـه بـشـر را از ايـن عـالم بـه عـالم بـالا
بـبرند و يك وظيفه هم روحانيين ملت ها دارند، روحـانـيين مسيح ، روحانيين مسلم ،
روحانيون يهود، همه روحانيون ، و آن وظيفه تبعيت تام از پـيـغمبرها و از آنهائى كه
آمدند براى تربيت بشر و براى صلح و صفا بين تمام افراد بـشـر. روحـانـيون در مرتبه
اول واقعند براى تحقق دادن به آرمان هاى انبيا كه همان وحى الهى است . روحانيون يك
وظيفه الهى دارند كه اين وظيفه الهى بالاتر از آن وظائفى است كـه سـايـر مـردم
دارنـد. يـك مـسـؤ وليـت الهـى دارنـد. روحـانـيـون مـسـؤ ولنـد در مقابل پيامبران
و در مقابل خداى تبارك و تعالى كه تعليمات انبيا را به مردم برسانند و دسـت مـردم
را بـگـيـرنـد و از اين گرفتارى ها كه دارند نجات بدهند. مردم دنيا امروز مبتلا
هـسـتـنـد بـه قـدرت هـاى بـزرگ و بـه قـدرت هـائى كـه شـيـطـانـى هـسـتـنـد و در
مـقابل انبيا بزرگ ايستادند و نمى گذارند تعليمات انبيا تحقق پيدا بكند. روحانيت
مسيح يـك خـصوصيت زيادى دارد و آن اينكه قدرت هاى بزرگ مسيحى هستند، مدعى مسيحيت
هستند و آن قـدرت هاى بزرگند كه در دنيا برخلاف تعليمات خداى تبارك و تعالى كه به
همه انـبـيـا تـعـليـم فـرمـوده اسـت و بـرخـلاف تـعـليـمـات عـيـسـى مـسـيـح عـمـل
مـى كـنـنـد. روحـانـيـت مـسيح موظف است به حسب تعليمات مسيح و به حسب تعليم خداى
بـزرگ كـه بـا ايـن قدرت هائى كه برخلاف مسير انبيا و برخلاف مسير مسيح رفتار مى
كـنـنـد مـبـارزه معنوى بكنند، آنها را ارشاد بكنند به ملت مسيح ، هدايت كنند ملت
مسيح را كه تبعيت از اين قدرت هائى كه بر ضد مسيح هست نكنند.
لزوم بازديد آثار و جنايات رژيم گذشته از جانب روحانيت مسيح
من وقتى با روحانيين مسيح مواجه مى شوم بايد مسائلى كه مربوط به روحانيت است عرض
كـنـم . مـسـائل مـربـوط بـه شـما اين است كه مسائل دنيا را آنطور كه هست بررسى
كنيد و بـبـيـنـيـد بـه مـلت هـا از دسـت مـدعـيـان مسيحيت چه مى گذرد. شما آمديد
ايران و معلوم نيست بـتـوانـيـد ايـران آنـقـدر بـمانيد كه شهداى ما را ببينيد،
قبور شهداى ما را ببينيد. شما در بهشت زهرا رفتيد و قبور يك عده از شهدا را ديديد.
هر جاى ايران برويد از اين قبور هست . شـمـا مـعـلوليـن ما را نديديد، هر جاى ايران
برويد كسانى كه دست و پاى خودشان را از دسـت دادنـد و مـجـروح شدند، معلول شدند و
از زندگى ساقط شدند خواهيد ديد. چه خوب بـود كـه شـمـا مـسيحيين و شما روحانيين
مسيح يك مدتى مى مانديد در ايران و به شهرهاى مـخـتلف ايران و به دهات و روستاهاى
مختلف ايران مى رفتيد و مشاهده مى كرديد آثار جرم آن كـسـى را كـه طـرفـدار او رؤ
سـاى جـمـهـور آمريكا بودند، آن كسانى كه آمريكا به ما تـحـمـيـل كـرد و رؤ ساى
جمهور آمريكا تحميل ما كردند. اى كاش مى رفتيد و مى ديديد كه جـرم هـايـى كـه واقـع
شده است در ايران چه جرم هايى است ، اى كاش در آن وقتى كه شاه مـخـلوع ايران بود مى
آمديد و به شما اجازه مى دادند كه برويد و زندان هاى ما را ببينيد، ببينيد در اين
زندان ها به علماى اسلام ، به روشنفكرهاى ايران ، به محصلين ايران ، به
دانـشـگـاهـى هاى ايران چه مى گذرد. ببينيد كه در اين بيغوله هايى كه در زيرزمين
ايجاد كـرده بـودنـد و جـوان هـاى مـتـعـهـد مـا را بـراى ايـنـكـه آزادى مـى
خـواسـتـند، براى اينكه اسـتـقـلال مـى خواستند، در اين بيغوله ها با آنها چه رفتار
كردند. من اگر بخواهم براى شـما كليات مسائل را هم بگويم وقت ضيق است لكن بدانيد با
اين ملت همچو رفتار كردند كـه هـيـچ وحـشـى اى بـا هـيـچ وحـشى عمل نمى كند. پاهاى
بعضى از جوان هاى ما را با اره بريدند، بعضى از جوان هاى ما را روى تابه گذاشتند و
سرخ كردند، در حضور پدرها، پـسـرها را دست بريدند، پسرهاى كوچك را براى اقرار گرفتن
از پدر، كارهايى كردند كـه خـجـلت آور است گفتنش و كارهايى كردند كه به استناد
اينكه ما ماءمور هستيم از طرف دولت هـاى بـزرگ و مـاءمـور بـراى وطـن مـان هـستيم و
مستند مى شد همه اينها به رؤ ساى جمهور آمريكا و امثال آنها، كارهايى شده است كه
ملت مسيح را اگر مطلع بشوند سرافكنده مـى كـنـد. كـارهـايـى كـرده اند كه روحانيت
مسيح را در نظر مردم شايد به آن قداستى كه هـسـتـنـد بـرخـلاف او جلوه دهند. شما
روحانيت مسيح بايد مسيح را از اين تنگنايى كه ايجاد كـرده انـد رؤ سـاى جـمـهـور
شـمـا، نـجـات بـدهيد. مسيح چشمش به علماى مسيحيون و ساير قشرها، روشن است . مسيح
چشمش اين است ، مطالعه مى كند، تحت نظر قرار داده است شما را كه شما با اين ظالم
هائى كه با بشر اينطور كردند چه رفتار مى كنيد. آيا در كليساهاى شـمـا هـيـچ وقـت
راجـع به اين جرائم صحبتى شده است ؟ آيا از پاپ انكارى راجع به اين مصائب شده است ؟
آيا پاپ كه ما را به حسب آن چيزى كه در روزنامه بود محكوم كرده است كـه اين گروگان
ها را نگه داشتيم ، پاپ مطلع هست از اينكه اينها چه بودند و چه هستند؟ آيـا مـحكوم
كردن يك ملت ضعيف در خورشان يك روحانى اى است كه خود را روحانيت بزرگ مـسـيـح مـى
دانـد؟ آيـا مـحـكـوم كـردن آنـهـائى كـه پـنـجـاه سال در زير يوغ اين قدرت هاى
بزرگى كه با طرفدارى
حـكومت هايى كه خودشان را به مسيح نسبت مى دهند و مى گويند مسيحى هستيم ، آيا هيچ
وقت بـه ايـنـهـا انـكـار شـده اسـت ؟ آيـا روحـانـيـون مـسـيـح انـكـار ايـن
اعـمال ظالمانه اى كه برخلاف دستورات عيسى مسيح سلام الله عليه است ، هيچ وقت انكار
ايـن مـسـائل را كـرده انـد؟ ما در پاريس در عيد مولود حضرت مسيح اعلام كرديم و
راجع به مـظالمى كه شده است ، آنجا چيزهايى نوشتيم و مع الاسف گفته شد كه پاپ اجازه
نشر آن را ندادند.
چـرا بـايـد يـك روحـانـيـت بـزرگ مـسـيـح بـا مـظـلوم هـا ايـنـطـور عمل كنند؟ چرا
بايد روحانيت بزرگ مسيح مظلوم ها را محكوم كنند و طرفدارى از ظالم كنند؟ آيـا
شـمـاهـا اطـلاع نداريد از اين جريمه هايى كه در اينجا واقع شده است ؟ آيا شما
اطلاع نـداريـد كـه يـك ملتى را تمام ذخائرش را بردند و خودش گرسنه مانده است ؟ آيا
اطلاع نـداريـد كـه يـك مـلتـى را چـنـديـن سـال در طـول پـنـجـاه سـال بـا زجـر و
زحـمـت تـحت فشارها قرار دادند و همه دارايى او را به دولت هاى بزرگ دادنـد؟ آيـا
روحـانيت مسيح اطلاع ندارد كه برخلاف گفته همه انبيا و برخلاف گفته مسيح دارائى
هـاى ايـران را آقـاى كـارتـر حـبـس كـرده است در سد كرده است در همه بانك ها؟ آيا
عـيـسـى كـه بـراى عـدالت آمـده است و مردم را به عدالت مى خواهد وادارد و شما
موظفيد كه عـمـل كـنـيـد بـه آن چـيـزى كـه عـيـسـى مـسـيـح فـرمـوده اسـت و ظـالم
هـا را وادار كـنـيـد به عمل كردن ، آيا مطلع هستيد كه يك ملت ضعيف را چطور مى
خواهند در تحت فشار قرار بدهند آيـا مـطـلع هـستيد كه حصر اقتصادى كه آقاى كارتر مى
خواهد انجام بدهد، معنايش اين است كـه مـى خواهد (در نظر او اين است ) كه سى و پنج
ميليون جمعيت از گرسنگى بميرد؟ آيا آقـاى پـاپ كـه مـطـلع از ايـن مـسـائل هـسـت و
مـا را مـحـكـوم مـى كـنـد؟ بـا بـه او بـد مـسـائل را مـى رسـانـنـد؟ اگـر مـطـلع
هـسـت واى بـه حـال مـا و واى بـه حـال مـسـيـحـيـت و واى بـه حـال عـلمـاى مـسـيـح
و اگـر مـطـلع نـيـسـت واى بـه حـال واتـيـكـان . چـرا بـايـد شـمـا آقـايـان كـه
آمـديـد ايـنـجـا مـسـائل را آنـطـور كـه هـست ادراك بكنيد و به واتيكان چرا نبايد
برسانيد؟ آيا واتيكان از شـمـا قـبول نمى كند؟ آيا واتيكان از اشخاصى كه طرفدار
ابرقدرت ها هستند و طرفدار ظـالم هـا هـسـتـنـد قـبـول مـى كـنـد مـسـائل را، از
مـظـلومـيـن قـبـول نـمـى كـنـد؟ آيـا مـظـالم ايـن ابـرقـدرت هائى كه خودشان را به
مسيحيت زدند و مى چـسـبـانـنـد بـه حـضـرت مسيح ، اين مظالمى كه اينها كردند، به
كجا بايد گفت ؟ با كى بايد در ميان گذاشت ؟ با شما روحانيون مسيح بايد در ميان
گذاشت ؟ با آقاى پاپ بايد در مـيـان گـذاشـت ؟ صـداى مـا بـه آقـاى پـاپ مـى رسـد؟
مى گذارند برسد؟ اگر رسيد تـرتـيـب اثـر بـه صـداى مـظـلوم مـى دهد ايشان ؟ بناى
ايشان هست كه با مظلوم ها، با آن اشـخـاصـى كـه تـحـت ظـلم هـسـتـنـد و بـرخـلاف
دسـتـورات حـضـرت مـسـيـح بـا آنـهـا عمل مى شود يك معارضه اى بكند؟ ايشان از اين
مظالمى كه الان در دنيا واقع مى شود و با دسـت رئيـس جـمهور آمريكا واقع مى شود و
قبل هم شد و به دست رؤ ساى جمهور واقع شد، ايشان بى اطلاع هستند؟ ايشان نمى دانند
در فلسطين و لبنان و ويتنام و ساير جاها چه مى گـذرد و از كـى ايـن مـظـالم واقـع
مـى شـود؟ بـه آقـاى پـاپ ايـن مـسـائل اصـلا نمى رسد؟ ايشان در محاصره هست و كسى
با او نمى تواند صحبت بكند؟ يا مـى دانـنـد، مـطـلعـنـد، مـسـائل را مـى دانـنـد و
سـاكـت نـشـسـتـنـد؟ مـا ايـن سـؤ ال را داريـم كـه چـرا سـكـوت در مـقـابـل ظـلم ؟
اين دستور حضرت مسيح هست ؟! چرا واگذار كردند
ابرقدرت ها را به حال خود تا هر چه جنايت مى خواهند بكنند و هر چه مظلومان را مى
خواهند از بـين ببرند؟ عيسى مسيح كه پيامبر صلح هست و مى خواهد صلح در دنيا باشد و
الان عيد صـلح هـسـت ، شـمـا مـى دانـيـد كـه در عـيـد صـلح در ايـن مـواردى كـه
الان ايـنـهـا مـشـغول جنگ هستند چه مى گذرد؟ شما از امثال اين رؤ ساى جمهور باور
مى كنيد كه يك وقت مـى آيـنـد و دعـا مـى كـنـنـد، دعـاى آنها را باور كنيد؟ شما
اين تبليغاتى كه الان در آمريكا برضد ما مى شود، اين روزنامه كه بر ضد ما تبليغ مى
كنند، اين راديوها و تلويزيون هـائى كه برضد ما تبليغات مى كنند، آيا از آنها مطلع
هستيد؟ آيا از وضع مظلومان مطلعيد و مـى دانـيـد كـه ايـن تـبـليـغات برضد مظلوم ها
و بر وفق مرام ظالم هاست ؟ شماها وظيفه نـداريـد كـه از ايـن تـبـليـغـات
جـلوگـيـرى كـنيد؟ آقاى پاپ وظيفه ندارند كه هدايت كنند ايـنـهـائى كـه بـرضـد
مـظـلومـيـن قيام كردند؟ با قلم خودشان ، با قدم خودشان ، با همه وسائل تبليغاتى
برضد مظلومين قيام كردند، آقاى پاپ وظيفه ندارند از اينها جلوگيرى كنند؟ پس كى
وظيفه دارد؟ مذهب مسيح را كى بايد ترويج كند؟ كى بايد تعليمات مسيح را بـه مـردم
بـگـويـد؟ فـقـط تـعـليـمـات مـال آن قـشـر پـائيـن اسـت ؟ تـعـليـمـات مـال ايـن
زاغـه نـشين هاست ؟ تعليمات مال كشاورزان است ؟ يا اولى به تعليمات آن طبقه بالا
هستند؟ آيا نبايد آنها را به تعليمات مسيح آشنا كرد؟
دردها زياد است و نه وقت شما و نه وقت من مجال اين را دارد كه دردهاى يك ملت ضعيف
را به شـمـا بـرسـانند. من به شما كه روحانيين مسيح هستيد، به وسيله شما به ملت
آمريكا، به روحانيين آمريكا، به روحانيت مسيح در تمام دنيا پيام مى فرستم كه هم
مظلومين را دريابيد و هم حضرت عيسى را هم مذهب مسيح را. مذهب مسيح و حضرت عيسى در
معرض اتهام واقع شده اسـت ايـن مـذهـب را دريـابـيـد. آقاى پاپ در معرض اتهام است .
مردم حق ندارند بگويند اين
(چرا)
را، حق ندارند كه چرا آقاى پاپ مظلومين را محكوم مى كنند براى ارضاء ظالم ها؟!
شماها برسانيد اين مسائل را به مردم . ملت آمريكا را مى گويند برضد ما تجهيز كردند
در ايـن عـيدى كه بايد عيد صلح باشد و رئيس جمهور آمريكا در همه جا در بين مظلومين
جنگ راه انـداخـته است ، مظلومين را دارد مى كوبد، معذلك روحانيين مسيح ساكتند. چرا
بايد ساكت بـاشـنـد؟ چـرا بـايـد از حـال مـظـلومـيـن مـطـلع نـبـاشـيـد؟ چـرا اگـر
از حـال مـظـلومـيـن مـطـلعـيـد بـايـد بـا ظـالم هـا مـقـابـله نـكـنـيـد و لااقـل
هـدايـت نـكنيد آنها را؟ هدايت محصور به كليساست ؟ هدايت محصور به يك جمعيت پائين
اسـت ؟ بـا هـدايـت اول مـال بـالاهـاسـت ؟ انـبـيـا كـه مـبـعـوث شـدنـد اول بـا
طـبـقـه بـالا مـقابله كردند. حضرت موسى با فرعون مقابله كرد. طبقه بالا اولى
هـسـتند به اينكه مقابل بشوند و هدايت بشوند. شما روحانيون هدايت كنيد اين طبقه
بالا را، هـدايـت كنيد اين رؤ ساى جمهور را، دريابيد عيسى مسيح را، دريابيد ملت
مسيح را، دريابيد مسيحيت را، نگذارند مسيحيت در نظر مردم مشوه بشود، نگذاريد
روحانيت مسيح در نظر مردم يك روحانيتى باشد طرفدار ظالم ها. خداوند انشاءالله بشر
را از شر اين بشرهائى كه بر ضـد تـعـليـمـات آسـمـان ، بـر ضـد تـعـليمات ملكوت
رفتار مى كنند هدايت كند و خداوند مظلومان را از چنگ ظالمان نجات دهد.
تاريخ : 4/10/58
بيانات امام خمينى در جمع گروه كارگزاران مسجد قبا و
دانشجويان مريوان
تلاش براى خود كفا شدن به منظور شكستن حصر اقتصادى
بسم الله الرحمن الرحيم
مـا امـروز مـواجـهـيم با چند مطلب كه تذكرش لازم است : يكى همه مى دانيد مواجه با
قدرت هاى بزرگ كه در خارج و داخل مشغول تبليغات هستند برضد اسلام و توطئه هائى
دارند، يـكـى خـرابـى هـائى كـه در داخل كشور است و اشخاصى دامن مى زنند به اين
خرابى ها و اغفال مى كنند جوان هاى ما را از هر طرف .
مـا امـروز اگـر بـخواهيم با اين قدرت بزرگ مواجه باشيم و در اين ميدان شكست نخوريم
احـتـيـاج بـه چند امر داريم ، يكى اينكه ما اقتصاد خودمان را طورى كنيم كه خودكفا
باشيم كـه اولش قـضـيـه زراعـت است . مزرعه ها، كشتزارها با فعاليت همه جانبه
قشرهاى مختلف كـشـت مـى شـونـد، مع الاسف دستجاتى هستند كه يا ندانسته و به واسطه
تحريك بعضى عـنـاصـر ضـد انـقـلاب يـا شايد بعضى شان هم دانسته از باب اينكه از
همان جمعيت هستند نـمى گذارند كشت آنطورى كه بايد صورت بگيرد، صورت بگيرد. با اسم
هاى مختلف در اطـراف ايـران هر جا برويد اين مسائل هست كه در كشتزارها مى روند و به
اسم اينكه ما مـى خـواهـيـم كـمـك كـنـيـم به مستمندان كمك كنيم به مردم ، مانع مى
شوند از اينكه يك كشت صحيحى بشود، و اين خطرى است براى كشور ما.
شما مى دانيد كه اگر يك مملكتى در اقتصاد، خصوصا اين رشته اقتصاد كه نان مردم است ،
در اين احتياج به خارج پيدا بكند و يك احتياج مبرمى كه نتواند خودش اداره كند خودش
را و بـايـد او را اداره كـنـنـد، اين وابستگى اقتصادى آن هم در اين رشته موجب اين
مى شود كه مـلت ايـران ، مـمـلكـت ايران ، تسليم بشود و به ديگران . اگر آمريكا
موفق بشود در اين مـطـلبـى كـه الان پيش آورده است كه همه قدرت ها را دور خودش جمع
كند و حصر اقتصادى بـكند نسبت به ايران ، انشاءالله موفق نمى شود، لكن ما بايد طرف
احتياط را بگيريم ، اگـر خداى نخواسته موفق بشود و ايران را در حصر اقتصادى از جهات
مختلف قرار بدهد كه يك جهتش هم همين قضيه خواربارهائى است كه ما احتياج به او داريم
، خوب ، ما قاعدتا نـمـى تـوانـيـم ديـگـر مـقـاومت كنيم و اين يك ضربه اى است كه
به نهضت ما مى خورد كه ضربه به اسلام است . پس تكليف همه ماهاست كه هر كس به هر
مقدارى كه قدرت دارد در اين امر كوشش كند. در امر زراعت ، در امر امدادى هم دولت
بايد كمك كند و هم مردم بايد به هم كمك كنند و
هـم كـار بكنند، مردم ، مردم بايد مشغول كار بشوند، يك مملكتى است كه احتياج به
نيروى كـار دارد اگـر ايـن نـيرو به خدمت ديگرى كشيده بشود به كارهاى ديگر كشيده
بشود اين موجب اين مى شود كه نتوانند اين حاجتى كه ملت دارد برآورده كنند پس در
راءس همه چيزها ايـن اسـت كـه يـك كـشورى راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج ،
راجع به گوشتش و راجـع بـه نـانش و راجع به اينطور چيزهايش ، محتاج نباشد. و اين
لازم است كه دامدارى ها كـه رواج پـيـدا كـنند و همين طور كشاورزى به طور وسيع درست
بشود. ديروز بود ظاهرا كـه بـرادرهـاى قـمـى مـا كـه آمـده بـودنـد ايـنـجـا،
آنـهـا مـى گـفـتـنـد كـه قـم امـسـال خـودكفاست براى اينكه فعاليت شده است ، خود
مردم ، و جهات مختلفه شده است كه زمـيـن هاى زيادى زير كشت رفته است و روى اينكه آن
زمين هائى كه زير كشت رفته است و فـعـاليـت هـاى ديـگـرى كـه سـايـر كـشـاورزهـا
كـردنـد، اگـر بـشـود و انـشاءالله درست عمل ، قم احتياج به خارج ندارد.
من خيلى از اين جهت خوشحال شدم و اظهار تشكر كردم نسبت به آنها و خداوند انشاءالله
حفظ كـنـد آنـها را. اين مطلب همه جا بايد بشود اين مطلب در همه جاى ايران بايد
بشود، يعنى هـر مـنـطقه بايد كوشش كند كه براى منطقه خودش خودكفا باشد، خوزستان آب
فراوان ، زمين فراوان دارد، هم آب فراوان دارد، هم زمين فراوان دارد، اين اگر
چنانچه كمك بشود، هم از طـرف دولت كـمـك بـشـود، هـم مـلت ، دسـت بـه دست هم بدهند
و هم مردم دست به دست هم بدهند و آنجا را كمك كنند و كشت كنند و ديمى ، آبى ، ايران
هم ديمش خوب مى شود، هم آبش از ديمش بهتر هم باشد و بيشتر هم ، ديم چيز مى كند يعنى
اگر آبى يك تخم هشت درصد متداول باشد شايد آن بيست آن بشود. در هر صورت اين يك
تكليفى است الان براى ما، نه قـضـيـه يـك مساءله عادى است . الان مملكت ما در اين
امر يك وضع غير عادى دارد زندگى مى كند. وضع عادى نيست كه انسان بگويد كه خوب ، نمى
خواهم حالا اين منفعت داشته باشيم . يك وضع غير عادى است كه نمى توانيم بگوئيم كه
خواهيم . معنى نمى خواهيم اين است كه وابسته به خارج باشيم ، وابستگى به خارج اين
است كه همه چيزمان را دوباره در اختيار آنها بگذاريم .
پـس بـنـابـرايـن ، يـك تـكـليـف شـرعـى اسـت ، نـه يـك امـر عـادى بـاشـد كـه مـا
از زراعت امسال ما دلمان نمى خواهد زياد نفع ببريم ، نه اين مساءله اينطور نيست ،
دلخواه نيست ، در ايـن وضـع غـيـر عـادى كـه ما به او ابتلاء داريم ، اين يك تكليف
هم ملى است و هم شرعى . يـعـنـى اگـر مـا بـتـوانـيـم يـك كـارى بـكـنـيـم و
نـكـنـيم ، پيش خداى تبارك و تعالى مسؤ ول هستيم . اين يك باب است كه باب كشاورزى و
دامدارى و چيزهائى كه مربوط به ارزاق مـمـلكـت اسـت ، يـك مملكتى كه مى تواند و مى
توانست در دامدارى جورى باشد كه حتى به خـارج هـم شايد مى توانست بدهد، حالا بايد
گوشتش را از يك جائى بياورند و گندمش را از يـك جـائى بـياورند و تخم مرغش را از يك
جائى بياورند و همه چيزش را از يك جائى ، بـراى مـا عيب است اين مطلب كه ما همه
چيزمان به دست غير باشد و چشم مان به اين باشد كه نان ما را، كه گوشت ما را بدهد.
بنابراين بايد همت كنند، همه قشرها همت كنند و اين حاجت ، ارزاقى را كه ما احتياج
به او
داريم و ملت ما محتاج است ، اين را برآورند و انشاءالله خودكفا بشوند. يك جهت ديگر،
اين اسـت كـه يـك اشـخـاصـى كـه مـى خـواهـنـد اوضـاع ايران آرامش نباشد در آن ،
اينها در بين ارتـشى ها، ژاندارمرى ها و شهربانى ها رفتند و مى گويند ما اين مراتب
سلسله را نبايد قـبـول كـنيم ، يك كلمه غلطى را توى مغز اينها فرو كردند كه جامعه
توحيدى . نمى دانند هم جامعه توحيدى اصلا معنايش چيست ، اگر يك معناى صحيحى هم
داشته باشد، اينهادانند. اينها خيال كردند كه جامعه توحيدى معنايش اين است كه اصلا
ارتشى تو كار نباشد، همه شان يا سرباز باشند يا همه شان سپهبد باشند، اين معنايش
اين است كه ما ارتش نداشته بـاشـيـم ، ايـن چـيـزى كـه قدرت كشور ما بايد باشد و
بازوى تواناى كشور باشد كه ارتـش اسـت و هـمـيـن طور ژاندارمرى و ساير قواى انتظامى
. اين چپگراهائى كه به اسلام خـودشـان را بـسـتـنـد، الان گـرفـتـارى ما به اين
اشخاصى هست كه با اسم دارند مقاصد ديـگران را ترويج مى كنند، يكيش هم همين است كه
روند در سربازخانه ها و در بين ارتش ، و بـعـضـى شان هم شايد از همان ريشه هاى سابق
باشند كه دانسته مى خواهند نگذارند كه ارتش قوت بگيرد، قدرت ارتش را مى خواهند از
دست بگيرند و فلج كنند ارتش را. مى گـويـنـد كـه نـه بـايـد شـمـاهـا افسر باشيد و
نه ما درجه دار و بايد يك توحيدى پيش بـيـايـد، مساءله توحيدى معلوم مى شود همه مان
سپهبد باشيم يا همه مان سرباز، هيچ كس از هـيـچ كـس اطـاعـت نـكند. اين جز اين است
كه اصل ارتش به هم بزند، يعنى ارتش ما نمى خـواهـيـم ، ايـن معنايش اين است كه اصلا
ايران ارتش نمى خواهد، ايران ژاندارمرى هم نمى خـواهـد، ايران شهربانى هم نمى
خواهد، دولت هم نمى خواهد، اصلا جامعه توحيدى ، اينها اصـلا نـمـى فـهمند اگر يك
جامعه ، توحيدى باشد، معنايش چيست ؟ جامعه توحيدى معنايش اين است كه در عين حالى كه
فرض كنيدسرلشكر هست و ديگران بايد از سرلشكر اطاعت بكنند و در عين حالى كه سپهبد
فرض كنيد اگر باشد هست و در عين حالى كه حكومت هست ، همه اينها يك فكر داشته باشند،
جامعه توحيدى معنايش اين است كه همه اينها به خدا فكر كـنـنـد، تـوجـه بـه خـدا
داشـتـه بـاشـنـد نـه هـرج و مـرج بـاشـد. جـامـعـه تـوحـيـدى اصل قابل وجود به آن
معنا كه مى گويند نيست . جامعه توحيدى به آن معنا كه مى گوئيد خـوب ، هـمه رعيت
باشند، ما نساج نمى خواهيم ، ما ديگر فرض كنيد كه آن كسى كه آهنگر نـمـى خـواهـيـم
، ايـنـكـه تـوحيد نمى شود، يكى زحمتش زياد است ، يكى زحمتش كم ، جامعه توحيدى در
حيوانات هم كم است ، در بعضى حيوانات يا اكثر حيوانات جامعه توحيدى است ، يـعـنـى
ايـنـكـه ديـگـر در حـيـوانـات يـك بـالا و پـائيـن نـيـسـت ، در بـعـضـى شـان ، در
مـثـل مـوريـانـه ، آنها هم تمدن دارند و مى گويند تمدنشان اسبق است از انسان ، يا
در مثلا زنبور، زنبور نحل (يعنى زنبور عسل ) آنها هم بالا و پائين دارند، اگر بنا
باشد كه به آن مـعـنـا كه شما مى گوئيد جامعه توحيدى معنايش اين است كه تفاوت مابين
افراد نباشد. شـمـا در غـيـر حـيـواناتى كه آن هم حيواناتى كه !!! آن تمدن ندارند،
در غير حيوانات در كـجـاى عـالم پـيـدا مـى كـنيد كه تفاوت نباشد، يعنى همه ما يا
مهندس باشيم يا هيچ درس نخوانيم ، همه كشور ما يا همه شان بايد مهندس باشند، خوب
، همه مهندس ، ما كشاورزى نـمى خواهيم . همه كشاورز، ما كارگر نمى خواهيم . همه
كارگر، ما كارفرما نمى خواهيم . پس قابل ذكر
است ، اين يك كلمه توحيدى به گوششان خورده است معنايش را نفهميدند يا آنهائى كه در
كـار هـسـتند و در كمين هستند كه مى خواهند اين كشور را به هم بزنند و مى خواهند
باز ما را تحت سيطره امريكا و امثال امريكا قرار بدهند آنها افتاده اند توى اينها،
جامعه توحيدى !! جامعه توحيدى !! مقصودشان چيست ؟ مقصود اين است كه ما درجه دار و
افسر و سرباز نمى خـواهـيم ، همه مان سرباز، اطاعت نمى خواهد، وقتى كه كسى فرمان
بدهد هيچ كس نبايد از او اطـاعـت كـنـد، يـا هـمـه فـرمـانـده ، فرمانبر نداشته
باشيم ، يا همه فرمانبر، فرمانده نـداشـتـه بـاشـيم . اين كشور مى شود؟ اين مملكت
مى شود؟ اين خيانت به ارتش نيست ؟ اين خيانت به اسلام نيست ؟ اينها را به گوششان
خواندند و يك شوراهائى درست كردند غلطى و بـه گـوش ايـنـهـا خـواندند. مى آيند در
آنجا، درجه هاى خودشان را مى كنند مى دهند به افسر، مى گويند تو درجه بده ، اين جز
اين است كه يك مملكتى را به فساد بكشد، ما در اين مملكت يك كاسب نمى خواهيم ؟ تاجر
نمى خواهيم ؟ فرش فروش نمى خواهيم ؟ يك مملكت مـا هـمـه اش بايد يكسان و به قول
آنها جامعه توحيدى كه آنها مى فهمند، جامعه توحيدى بـاشـد كـه هـمـه يـك جـور
بـاشـنـد؟ مـحـصـل مـى خـواهـيـم بـراى ايـنـكـه اگـر تـحـصـيـل كـرد، خـوب فـرق مى
كند با ديگران ، جامعه توحيدى نيست اين ؟ يكى بالاتر، يـكـى پـائين تر. آن كسى كه
با فكرش يك كار بزرگى انجام مى دهد، اين با آن رعيتى كـه بـا عـمـلش يـك جـريـب
زمـين را درست مى كند، اينها در يك جامعه هاى عالم يك جور هستند ايـنـها؟ اينها در
جامعه هاى دنيا، كسى كه طياره را درست مى كند با آن كسى كه چاه مى كند براى آب ،
اينها يك جورند در دنيا؟ اينكه جامعه توحيدى نيست اينكه . آن يك كار ديگر مى كـند،
اين يك كار ديگركند. آن يك جور ديگر زندگى مى كند، اين يك جور ديگر. اينها چى مـى
گـويـنـد؟ كـجـاى دنيا جامعه توحيدى است كه اينجا باشد؟ در شوروى ديگر رؤ سا و
مـرئوسـيـن نـيـسـتـند؟ كرملين حكم نمى كند براى همه كشور، سردارها آنجا حكم نمى
كنند، صـاحـب مـنـصـب هـا آنجا همه اينها از زير بارشان در مى روند، درجه هاشان را
مى كنند كه جـامـعه توحيدى نيست ؟ چين كه همين طور است ؟ كجاى دنيا هست كه سرباز
همه باشند، هيچ صـاحـب منصب نداشته باشند، همه صاحب منصب به يك درجه باشند؟ اين چه
غلطى است كه در فـكـر ايـنـها رفته ، خيانت است اين به اسلام ، خيانت است اين به
كشور، خيانت است اين به ارتش ، ارتش بايد باشد با همان قدرتى كه بايد باشد.
البـتـه همه به يك فكر بايد باشند، جامعه توحيدى اين است ، تمام ملت ايران بايد يك
فكر كنند و او اين است كه خودشان را از زير بار اجنبى نجات بدهند و خودشان اداره
كنند مـلت خـودشـان را، مـمـلكت خودشان را. جامعه توحيدى آن بود كه در اين نهضتى كه
پيروز شـديد شما، آن بود كه در اين نهضت پيروز شديد، يعنى همه آمدند با هم به طور
وحدت كـلمـه ، وحـدت فكر، نه معناى جامعه توحيدى هرج و مرج باشد و نه دولتى باشد و
نه مـلتـى باشد، نه مديرى باشد و نه ادارى باشد و نه مهندسى باشد، اين يك مساءله اى
است كه اصلا خطرناك است براى مملكت ما.
قبل از اينكه ما دخالت در امر تصفيه كنيم ، خودتان را اصلاح كنيد
ايـن جـوان هـائى كـه در بين چيز هستند، در بين ارتش هستند، توجه داشته باشند، اين
، يك خطرى دارد براى كشور شما پيش مى آورد، اين كار به دست ديگران دارد واقع مى
شود، و شماها گول مى خوريد. قبل از اينكه شروع بشود به يك تصفيه اى و من آنطور قاطع
كه مـى تـوانم عمل كنم ، عمل كنم ، خودتان را، اصلاح كنيد خودتان را و الا ما اينها
را تصفيه خـواهـيـم كـرد. آنـهـائى كـه رفـتـنـد و كـنـدنـد چـيـز خـودشـان را،
آنـطـورى كـه بـراى مـا نـقـل كردند و به آنها هم گفتند شما هم بكنيد، ديگر سربازى
و نمى دانم چى چيز نيست ، ايـن بـزرگـتـريـن خـيـانـتـى اسـت كـه بـه مـمـلكـت مـا
داريـد كـنـيـد، قبل از اينكه ما دخالت در امر كنيم خودتان اصلاح بكنيد.
اين هم يكى از گرفتارى هائى است كه ما داريم مواجه با او هستيم ، از آن طرف با
امريكا مـا مـواجهيم ، از اين طرف با اين جوان هائى كه دارند كمك به امريكا مى
كنند، نمى فهمند ايـنـهـا كـه مـا اگـر آمـريكا يك روزى بنايش بر اين شد كه بيايد
اينجا شلوغى بكند، ما ارتـش لازم داريـم ، ژاندارمرى لازم داريم ، جوان هاى پاسدار
لازم داريم ، خودمان هم بايد برويم ، نمى فهمند اين معنا را، گول خوردند از اشخاص ،
اين اشخاصى كه اين توطئه را بـراى شـمـا مـى كـنـنـد و مـى آيـنـد بـه شـمـا مـى
گـويـنـد و شـمـا را بـه خـيـال خـودشان مى خواهند كه جامعه توحيدى برايتان درست
كنند، اينها را معرفى كنند تا طـرد بـشـونـد. خودتان طردشان كنيد، خود اين جوان
هائى كه در آنجا هستند طردشان كنند. اين مسير برخلاف اسلام است ، بر خلاف ملت ايران
است ، برخلاف كشور است ، برخلاف مـصـالح مـسـلمـيـن اسـت . يـك هـمـچـو كـار غـلط
را نـكـنند. همه قواى لشكرى و هم ارتش و هم ژانـدارمـرى و هـم پاسداران نبايد هرج و
مرج باشد. پاسدار، من پاسدارم ، انقلاب است ، هـر كـارى دلم بخواهد بكنم ، اين
معنايش اين است كه يك انسجام نباشد در يك مملكت ، وقتى هـرج و مـرج در يـك مـملكت
باشد، زندگى تباه مى شود، اگر فردا به شما هجوم كردند، نـمـى تـوانـيد جواب بدهيد.
اگر يكى ، دشمنى به شما روآورد، مى توانيد جواب بدهيد. خوب ، مى بينيد الان هم در
داخل ، هم در خارج ، ريختند به جان هم و يك قوه اى نيست كه جلو ايـنـهـا را بگيرد،
براى چى ؟ براى اينكه انسجام خودتان نيست بين قواى انتظاميه اصلا، پـاسـدارهـا الان
بـراى خـودشـان عـليـحده ، يك زندگى دارند، هر كدام براى هرجا، براى خـودش و
هـمـيـن طـور ديـگـران . ايـنـهـا بـايـد فـكـر بـكـنند، خودتان اولا فكر بكنيد،
اين پاسدارهائى كه من از آنها خيلى تشكر مى كنم ، مملكت ما را پاسدارها حفظ كردند،
لكن حالا بـيـن آنـهـا هـم افـتـادنـد اشـخاصى كه نمى گذارند اينها منسجم بشوند.
اينها انسجام مى خـواهند. اين قوا بايد هماهنگ بشود. اگر يك قواى مملكت هماهنگ
بشوند، نمى توانند كارى انـجـام بـدهـنـد. هـمـه جـا بايد هماهنگ بشوند. مى بينى كه
پاسدار مى رود توى پادگان ژانـدارمـرى ، تـو پـادگـان ارتـش ، تـهـديـدش مـى كـند،
اهانت مى كند، چه مى كند، به ما نـوشـتند مى آيند اهانت مى كنند. چه وضعى است اين
معنا؟ آخر شما مسلمانيد، شما ملى هستيد، شـمـا بـراى خـدا كار مى كنيد، براى
كشورتان كار مى كنيد، خوب ، بايد همه تان هماهنگ بـاشـيد تا كار بتوانيد انجام
بدهيد. اين هم يكى از گرفتارى هائى است كه الان مملكت ما مبتلا به او هست و مبتلا
به يك دست دوست ، دوستى كه
تـوجـه نـدارنـد، نـادان ، اشـخـاصـى كـه متعهدند كه مى خواهند كار بكنند، لكن يك
دسته خـدانـشـنـاس ايـنـهـا را تـحـريـكـشـان مـى كـنـنـد. جـوان هـا هـم بـا
اذهـان صـاف خـيـال مـى كـنـنـد ايـنـهـا كـه حـرف مـى زنـنـد درسـت مـى گـويـنـد.
شـمـا ايـن مسائل را پيدا كنيد كه كى دارد مى گويد، اين هم هست ، گرفتارى هاى ديگر
هم هست ، لكن معذلك ما از باب اينكه متكى به يك قدرت بزرگى هستيم ، ما خودمان هيچ ،
هيچ ابدا، اگر يـكى تان خيال بكنيد كه خودتان هم يك چيزى هستيد خطا كرديد، خودتان
هيچ ، اين صداها هـم كه مى كنند، خمينى كذا، اينها هم بيخود است ، خمينى هيچ كاره
است ، كار دست يك قدرت بـزرگـى اسـت كـه او انـجام داد، آن است كه كار دستش است .
آن است كه مى تواند كه يك جـمـعـيـت بـى سـلاح را بر يك قدرت بزرگ موفق كند و پيروز
كند تا خودتان را هى مى بينيد كه من كذا و شما كذا، يك بشرى را كذا مى بينيد و چه
مى كنيد، اين فايده ندارد.
مـا بـرادر هـسـتـيـم ، هـمـه بـا هـم بـايـد تـوجـه كـنـيـم بـه خـداى تـبـارك و
تـعالى و با اتـكـال بـه خداى تبارك و تعالى انشاءالله پيروز مى شويم . و من
اميدوارم كه اين جوان هـاى مـا در هـر كـجا كه هستند، در ارتش هستند، در ژاندارمرى
هستند، در شهربانى هستند، در سپاه پاسداران هستند، در كميته ها هستند، در دادگاه ها
هستند، در بازارها هستند، در خيابان ها هـسـتـنـد، در كـشـاورزى هـسـتـند، در
دامدارى هستند، در كارخانه هستند، همه اينها به خودشان بـيـايـنـد ببينند كه ما
مواجه با يك قدرتى هستيم كه اگر با هم نباشيم و به خدا توجه نداشته باشيم ، ما يك
لقمه آنها هستيم ، بايد به خدا توجه كنيم و همبستگى با هم داشته باشيم ، يك مملكتى
با هم جوش بخورد تا نتواند آسيب به او برساند، اگر ما فرد فرد بـاشيم ، گروه گروه
باشيم ، همه مان آسيب مى بينيم براى اينكه همه ضعيفيم ، اما اگر چـنـانـچـه
انـسـجـام پـيـدا بكنيم ، همه گروه ها پشتيبان هم باشند، يك نظر باشند، جامعه
توحيدى به اين معنا پيدا بشود كه همه پشتيبان هم و همه با وحدت كلمه و با وحدت نظر
بدون اينكه يكى بگويد نه ، يكى بگويد آرى ، اگر اينطور بشويم انشاءالله پيروز هستيم
.
و مـن از خـداى تـبارك مى خواهم كه اين مملكت ايران كه مملكت اسلامى است ، مملكتى
است كه خـداى تبارك و تعالى به او نظر دارد و رسول اكرم نظر دارد، ائمه هدى نظر
دارند، اين مـمـلكـت را از شـر اشـرار، چـه اشـرار خـارجـى و چـه اشـرار داخل ،
نجات بدهد. خداوند شماها را، جوان هاى ما را كه خدمت مى كنند براى مملكت خودشان و
مـشغول هستند، در هر نقطه خدمت مى كنند به كشور، چه در زراعتش ، چه در صناعتش ، چه
در ارتشش ، چه در ساير قواى انتظامى ، چه پاسدارها، خداوند همه آنها را قدرت بدهد،
آنها را سالم و موفق كند. انشاءالله موفق باشيد و با قدرت پيش برويد كه پيش مى
رويد.
تاريخ : 6/10/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام يكتائى
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ هبه الله يكتايى دامت بركاته
پـيـرو درخـواسـتـى كه اهالى محترم شهر خلخال در مورد اقامه نماز جمعه در آن
شهرستان نموده اند، جنابعالى به امامت نماز جمعه در شهر مزبور منصوب مى شويد تا ضمن
انجام ايـن فـريـضـه بزرگ الهى ، مردم را به وظايف خطيرى كه دارند آشنا نموده و از
توطئه هاى دشمنان داخلى و خارجى آگاه سازيد. اميد است اهالى محترم فرصت را مغتنم
شمرده و در انجام هر چه با شكوه تر آن اهتمام ورزند. از خداى تعالى موفقيت همكاران
را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 6/10/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان شركت نفت
امتيازات انقلاب اسلامى در مقايسه با ساير انقلابات
بسم الله الرحمن الرحيم
مـسـائل بـعـد از انـقـلاب هـا دو قـسم هست : يك مسائلى است كه مربوط به ادامه
انقلاب است انـقـلاب مـثل يك طفلى مى ماند كه بايد تربيتش كرد و بزرگش كرد، پرستارى
مى خواهد يـك مـسـائلى هـم هـسـت كـه مـسـائل فـرعـى اسـت كه انقلاب وقتى تحقق پيدا
كرد بايد آنها دنـبـالش رفـت . بعد از هر انقلابى آشفتگى هائى هست و هيچ انقلابى
نمى تواند نداشته باشد.
انـقـلاب هـاى بـزرگـى كـه در عـالم پـيـدا شـده اسـت مـثـل انـقـلاب فـرانـسـه ،
انـقـلاب اكـتـبـر اينها بعد از انقلاب بسيار گرفتارى ها داشتند. بـعـضى از اين
انقلاب ها، كشتارى كه بعد از انقلاب واقع شده است بيشتر از يك ميليون ، گـاهـى بـه
دو ميليون رسيده است ، براى اينكه انقلاب در آنجاها يك انقلاب اخلاقى نبوده اسـت ،
يـك انـقلاب اسلامى نبوده است و علاوه بر اين به اينطورى كه از قشر ملت و از متن
جامعه ما انقلاب برخاسته در جاهاى ديگر اينطورها نبوده است ، گاهى بوده اما نه
اينطور. بـعـد از انـقـلاب فـقـط آن اشـخـاصـى كـه در رژيـم جنايتكار بودند آنها هم
بعد از اينكه محاكمه شدند و محكوم شدند و معلوم شده است كه وضع جنايتشان تا چه حدود
بوده است ، ايـنـهـا تـاءديب شدند يا اعدام شدند و اما آزادى مطلق بعد از آن اختناق
مطلق بعد از انقلاب بلافاصله بود، همه قلم ها و همه زبان ها باز بود، قلم ها مى
نوشت ، همه احزاب بودند و هـمـه شـان هم اظهار وجود كردند و كسى مزاحمشان نبود، تا
پنج ماه تقريبا اينطور بود كه ابدا هيچ خلاف آزادى نشده ، بعد از پنج ماه دريافتيم
، دريافتند به اينكه بعضى از ايـن روزنـامـه هـا، بـعـضـى از ايـن مـجـلات
وابـسـتـگـى بـه اسـرائيـل ، وابـسـتگى به آمريكا دارد و مشغول يك توطئه هائى
هستند، برخلاف مسير ملت تـوطـئه مـى كـنـنـد، ايـنـهـا را دادگـاه چـيـز كـرد كـه
بـايـد رسـيـدگـى بـشـود، تـعـطـيل كرد تا رسيدگى بشود. همچو نيست كه در جائى از
عالم وقتى انقلاب واقع شده اسـت ، اينطور رفتار كرده باشند، بعد از انقلاب مطلق
مطبوعات ، مطلق روزنامه ها، مطلق گـفـتـارهـا تعطيل شد. امكان نداشت براى كسى كه يك
روزنامه بعد از انقلاب منتشر كند و بـعـضـى انـقـلابـات بـلافـاصـله بـعـد از
انـقـلاب قـتـل عـام شـروع مـى شـد، قـتـل عام هاى زياد، تصفيه هاى مهمى كه همه اش
كشتار بود به دريا ريخته بودند و اين در انقلاب ايران هيچ چنين چيزى نبود كه حتى
يك روز اينطور نبود كه از طرف دولت يا از طرف ملت بخواهد يك كارى بكنند و يك قتل
هائى مثلا بكنند،
بعد انقلاب اينطور بود.
توطئه گران مى خواهند اين انقلاب را با ايجاد نفاق و اختلاف مدفون كنند
حريف هاى ما كه كار كشته و كار كرده و مطالعه كرده هستند، اينها مطالعه كردند كه
بايد در ايـن وقـتـى كـه يـك چـنـيـن انقلابى با دست خود ملت پيش آمده است كودتا
نبوده است كه اختيارش را بشود يك كسى بگيرد و تحت نفوذ ديگرى باشد، با دست همين ملت
بوده است و يـك ملت را نمى شود مهار كرد، بايد چه بكنند، تا اينكه اين انقلاب را
نگذارند به ثمر برسد. بايد خود انقلاب را از باطن داخل خودش فاسد كنند.
فعاليت الان در اين جهت است كه مى خواهند كه اين انقلاب را در خودش ايجاد نفاق و
اختلاف كنند و مدفونش كنند و پس از اينكه خود انقلاب مدفون شد، بيايند و يك نفرى كه
خودشان تـعـيـيـن مـى كـنـنـد، يـك كـودتـائى ، يـك بـسـاطـى درسـت كـنـنـد و
هـمـان مـسـائل سـابـقـش را پـيـش بـيـاورنـد. مـلت مـا بـايـد ايـن مـطـلب را
لااقـل كـه يك مطلب واضحى است فراموش نكند، كه قدرت بزرگى كه منافع داشته است در
ايـران ، مـطـامـع داشـتـه اسـت در ايـران ، منافع نفت داشته است در ايران و نافع
سوق الجيشى داشته در ايران .
ايران يك مركزى است كه حساس است براى ابرقدرت ها، يك چنين كشورى كه زن و مردش ،
بـچـه و بـزرگش قيام كردند و با خواست خدا و وحدت كلمه پيش بردند، اينها حالا براى
ضـربـه اى كـه خـوردنـد، مـنـافـع از دسـتـشـان رفـتـه اسـت نـمـى تـوانـنـد در
ايـن مـحـل ديـگـر آنـطـور تـوطـئه هـائى كـه پـيـشتر مى كردند، زمان رژيم سابق كه
اينجا را محل از براى آن چيزهائى كه مى خواستند خودشان ، پايگاه هائى كه مى خواستند
خودشان قـرار بـدهـنـد حـالا ديگر برايشان نمى شود، اينها در صدد برآمدند كه از
باطن خود اين نـهـضـت ، انـقـلاب يـك پـوسـيـدگـى ايـجـاد كـنـنـد، در هـمـه
قـشـرهـا عـمـال آنـهـا نـفوذ كردند همه جا، در نفت ، در مراكز نفت هستند از اينها،
در هر جائى كه شما بـرويـد، در ارتـش ، در ژانـدارمـرى ، در سـپـاه پـاسـداران ، در
كميته ها، در ادارات از اين قـمـاش مـردم هـسـتـنـد كـه ايـنـها يك مقدارشان منفعت
هاى زيادى كه در آن زمان مى بردند، از دسـتـشـان رفـته است و براى اعاده او مى
خواهند يك رژيمى نظير آن رژيم پيش بيايد. يك عده شان هم كه قدرت هاى بزرگند، آنها
هم منافعشان از دستشان رفته است و دست بردار به اين زودى نيستند. در همه اين قشرها
به طورهاى مختلف نفوذ كردند و دارند ايجاد خلاف مـى كـنـنـد. ايـنـهـا ديـدنـد كـه
از ايـن وحـدت كـلمـه مـلت و اتـكـال اين ملت به خدا اين پيروزى حاصل شده است و مى
دانند كه اگر اين دوتا قضيه ، اتـكـال بـه خـداونـد و وحـدت كـلمـه بـاشـد پـيـروزى
هـاى بـعـد هـم حـاصـل و دسـت آنـهـا بـكـلى از ايـران كـوتـاه مـى شـود، از ايـن
جـهـت از قشر جوان كه عمق مـسـائل را بـاز نـمـى تـوانـد بـفـهـمد، استفاده مى
كنند، در هر جا مى روند سراغ جوان هاى پـاكـدلى كـه بـا تبليغات آنها تحت تاثير
واقع مى شوند با دست اين جوان ها به اسم اسـلام بـه اسـم دلسـوزى بـراى ملت به اسم
دلسوزى كشور از اينها استفاده مى كنند و مقصد اين است كه اين مملكت را نگذارند ثبات
پيدا بكند و بى نظمى را در همه جا
گـسـتـرش بـدهـنـد در هـمـه قـواى انتظامى ، در پاسدارى ها، در كميته ها، در دادگاه
ها، در ادارات ، در بين كشاورزان ، در بين كاركنان صنعت نفت ، در همه اينها يك بساط
ناآرامى تا در خارج منعكس بشود كه اين كشور، اين ممكلت نمى تواند خودش را اداره كند
محتاج به اين اسـت كـه يـك مـديـرى بـرود اين را اداره اش كند، ايجاد نارضايتى ها،
اين مى شود كه اين ناراحتى ها با اينكه سنگين است ، لكن ملت بايد توجه داشته باشد
كه براى چه مقصدى ايجاد مى شود.
در ايـن صـحـراهـائى كـه كـشـاورزهـا مـشـغـول كـشـاورزى هـستند مى روند با عناوين
مختلف جـلوگـيرى مى كنند، نمى گذارند كار بكنند. در كارخانه ها هر چه بتوانند
جلوگيرى مى كـنـنـد كـه كـار نـشـود، نـتـوانـسـتند كم كارى ايجاد مى كنند. در
دانشگاه ها به يك صورت ديـگـرى و در ارتـش و در ژانـدارمـرى و در سـايـر قـشـرهـاى
انتظامى آنجا هم به يك جور ديـگـرى . تمام اينها يك مقصد دارند و آن مقصد اين است
كه نگذارند اين انسجامى كه بايد بـين اين ملت حاصل بشود و آن انسجامى كه بود و با
آن انسجام پيش بردند، نگذارند اين عـمـرش بـاقـى باشد. مى دانند كه اگر اين انسجامى
كه بين اقشار ملت بود، به عمرش ادامـه بدهد، ملت پيروز مى شود تا آخر هم دست آنها
كوتاه مى شود. پس بايد چه بكنند؟ بـيـايـنـد بين قشرها ايجاد اختلاف بكنند. من خانه
ندارم ، من حقوقم كم است ، من درجه ام كم اسـت ، درجـه دارى اصلا نمى خواهد، يكى از
حرف هايى كه بين ارتشى ها است ، يك دسته جوان كه گول خوردند، درجه دارى نمى خواهد،
همه يك جورى بايد باشند از اين حرف ها، از ايـن نـطق ها گاهى گول خورده اند به اسم
اسلام يك چيزهائى را مى گويند كه اسلام در آن نيست و گاهى هم متعمدند و از روى عمد
اين كار را مى كنند.
امـروز ايـن نـحـو اخـتلافاتى كه ايجاد كردند و شما ديديد كه در زمان نهضت آنوقتى
كه مشغول بودند همه رژيم ، مردم به مبارزه با رژيم ، اينجور اختلافات نبود اصلا،
اگر آن روز هـم ايـن اخـتلافات بود ابدا پيشبردى نمى شد، اين اختلافات بكلى ناديده
بود، هيچ كس فكر اين نبود كه زراعتم چه جورى است ، صنعتم چه جورى است و منزلم چه
حالى دارد، هـمـه فـكـر اين بودند كه جمهورى اسلامى بايد باشد، اين وحدت كلمه و
انسجامى كه در ملت بود و در دنيا چشمگير بود و چشمگير هست آنها كه مى دانند بايد از
كجا شروع كنند و چـه جـور ايـن انسجام را به هم بزنند كارگردان هاشان ، كارشناس
هاشان هست و الهام مى گـيرند از آن مبادى ديگر، از خارج و بين قشرها اختلاف ايجاد
مى كنند، هر طورى بتوانند. اتـهـام ، هـر جـا بـرود اتهام هست ، هر جا بروى يك
ناراحتى ايجاد كردند، هر جا بروى يك شـلوغى ايجاد كردند، هر جا بروى يك ناآرامى است
كه كانه يك كشورى است كه به طور هـرج و مـرج دارد پـيـش مـى رود، اصـلا يـك مـديريت
صحيح در اين كشور نمى گذارند آرام بـشـود تـا ايـنـكـه صـنـعـت نـفـت آنـطـورى كـه
بـايـد اداره بشود و همين طور همه جا. و اين دليـل بـر اين است كه جوان هاى ما
غافلند از اين توطئه بزرگى كه براى ما دارد درست مـى شـود و در دسـت درسـت كـردن
اسـت و آن توطئه اينكه همان نقطه كه به آن نقطه اينها شكست خوردند همان نقطه را دست
بگذارند رويش ، دست
مـى گـذارنـد رويـش آن را مـى خـواهـنـد بـهـم بـزنـنـد، ايـن مـوضـع قـدرت شـمـا
را متزلزل دارد مى كند.
دشمنان نهضت در صدد خلع سلاح ملت از وحدت كلمه و اسلام هستند
ديـديد كه دو جهت در اين ملت بود كه رمز پيروزى ملت ما بود، يكى اينكه از آن
چيزهائى كـه خـودشـان خواستند ابدا آنوقت مطرح نبود. همه با هم مى گفتند
(الله اكبر) همه با هـم
جـمـهـورى اسـلامـى ، هـمـه بـا هـم رژيـم سـابـق نـه ، هـيـچ كـس در آن روز
دنـبـال ايـن نـبـود كـه من وضعم چه جورى است ، اگر يك كسى پيش رفيقش هم فرض كنيد
شـكـايـت مـى كرد رفيقش به او مى خنديد كه حالا وقت اين حرف ها نيست . اينطور شده
بود وضـع ، يك جهت هم اينكه همه اينها كه با هم مجتمع شدند، براى خدا بوده شاهد
اينكه هى مـى آمـدنـد و هـر جـا فـرياد مى كردند كه ما مى خواهيم شهيد بشويم ، يك
مطلبى بود كه براى خداست .
پس دو جهت در اين پيروزى بود: يكى اينكه براى خدا فرياد الله اكبر و ما براى خدا
كار را مـى خـواهيم بكنيم ، جمهورى اسلامى خواهيم ، يكى هم اينكه با هم مجتمع
بودند، يكصدا بـودند، بچه كوچولو و پيرمرد هشتاد ساله ، يك جور حرف مى زدند و دشمن
هاى ما اين دو تـا سـنگر را هدف كردند. از اولى كه اين سد رژيم سابق شكست دشمن ها
سر درآوردند و يك دسته شان راجع به جهت اسلامى شروع كردند كارشكنى ، درست توجه كنيد
كه دو تا مطلب هر دويش شهود ماست كه مورد حمله واقع شده بود، جهت اسلاميتش مورد
حمله واقع شد، گـفـتـنـد، ايـن حـمله به جهت اسلاميتش بود كه زيربار اسلامش مى
خواستند بروند، براى ايـنـكـه آن كـارشـنـاس ها فهميده بودند كه اين پيروزى از
اسلام است مردم براى جمهورى نمى آيند به شهادت برسند، مردم براى اسلام مى گويند ما
شهيد مى خواهيم بشويم الان هـم مـى گـويـنـد، كـفـن مـى پـوشند براى اسلام ، نه كفن
براى جمهورى ، براى جمهورى دموكراتيك .
آنـهـا يـافـتـه بـودنـد كـه ايـن جـهـت يـك جـهـتـى اسـت كـه اصـيـل اسـت ، اصـل
مطلب است ، اين را بايد شكستش . با قلم ها، با گفتارها شروع كردند بـه ايـن سـنـگـر
حـمـله كـردن ، اسـلام حـالا ديـگـر بـه درد نـمـى خـورد، اسـلام مال نمى دانم هزار
و چهار صد سال پيش از اين بود، اسلام ديگر حالا بيخود است ، گاهى مـى گـفـتـنـد،
گـاهـى نـمـى گـفتند، لكن لازمه اش اين بود جمهورى اسلامى ما مى خواهيم ،
مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه جـمهورى مى خواهيم ، معنايش اين است كه جمهورى اسلامى
لازم نيست باشد، اين هدف بود تا حالا هم هست .
از اولى كه شما اين سد را شكستيد و برگشتيد كه جمهورى اسلامى را درستش بكنيد، اين
دسـتـه از مـردمـى كـه دنبال اين بودند كه شما آن رمزى كه شما پيروز شديد، چى بود؟
اسـلام را فـهـمـيـدنـد كـه رمـز اسـلام بوده است ، حمله كردند به همان جهت
اسلاميتش . نمى خـواسـتند بگذارند كه راءى بدهيد براى جمهورى اسلامى در بسيارى از
جاها جلو راءى را گـرفـتـنـد، در بـعـضـى جـاها آن صندوق ها را شكستند، آتش زدند،
با تفنگ مانع شدند از ايـنـكـه راءى بـدهـنـد، ايـنـجـا شـكـسـت خـوردنـد. بـاز
بـراى ايـنـكـه مـردم بـاز هـمـان حال
را داشتند، راءى را دادند دنبالش هر مرحله اى را كه يك قدم شما جلو گذاشتيد آنها آن
مرحله را كه جهت اسلاميتش بود، هدف قرار دادند.
!!! شـما درست !!! من حالا به تفصيل بخواهم بگويم ، نه شما وقت داريد نه من ، اما
درست مـطـالعـه كـنـيد كه در هر مرحله مخالفت شد و مخالفت در همان جهتى بود كه راجع
به جهت اسـلاميش بود كه اينها يا آگاهانه اين كار را مى كردند كه اجير بودند !!! يا
جوان هايى بـودند كه ناآگاه ، اين آگاه ها بازى مى دادند به آنها صحبتش را مى
كردند. بعد در اين مـرحـله ، بـعـد هـم تـا حالا هى شكست خوردند، يعنى جمهورى
اسلامى را راءى دادند تقريبا نـودوهـشـت درصد راءى مثبت بود، يك قدرى هم بيشتر، بعد
هم خبرگان را كه هى مخالفت ، هـى مخالفت ، معذلك مردم تعيين كردند خبرگان خودشان را
بعد هم به آراء گذاشتند، اين قانون اساسى آنجا هم باز مخالفت ، مخالفت ، لكن معذلك
ملت پيروز شد، اينها ننشستند باز، آن جهتش تا اينجا آمده است ، حالا بعدش هم البته
رئيس جمهورى يا مجلس شوارى ملى اينها هم البته مواجه با خيلى مخالفت ها خواهد شد،
اين يك جهت بود.
جـهـت دوم ايـن قـضـيـه ، اتـحـاد مردم كه همه با هم بودند. يك كانه ، يك نفس بود،
يكصدا بـود، شـمـا اگـر بـنـدرعـبـاس مـى رفـتـيـد هـمـان را مـى شـنـيـديـد كـه در
شـمـال مى شنيديد، در مشرق ايران مى رفتيد همان را مى شنيديد كه در مغرب مى شنيديد،
بـچـه هـا هـمـان را مى گفتند، پيرمردها هم همان را مى گفتند، رعيت ها هم همان را
مى گفتند و مـتـفـكـريـن هـم هـمان را مى گفتند، آنهائى هم كه برخلاف مسير بودند،
آنوقت صداشان در نمى آمد، نمى توانستند درآورند بعد كه رسيديد به آنجائى كه يك قدرى
به نظر توده هـا اين بود كه خوب ، الحمدلله پيروز شديم ، توجه نداشتند به اينكه نه
ما يك قدم از آن راه كـه گـفتيم و از راه ديگر، ايجاد اختلاف . شما الان در هر جا
برويد يك دسته اى با دسـته ديگر مخالفند يك دسته اى مخالفند كه به روى هم اسلحه مى
كشند، مى كشند، يك دسته هم كه به آنطور نيست براى هم صحبت مى كنند حرف مى زنند،
تهمت مى زنند، كارى مـى كـنـنـد كـه در ادارات كـار كـم بـشـود كـه در مثلا صنعت
نفت كم كارى بشود يا بيكارى باشد، انفجار ايجاد مى كنند. از اين مسائل كه روى هم
وقتى كه بگذاريم يك دست دارد كار مى كند و آن دستى است كه مى خواهد نگذارد جمهورى
اسلامى به معنائى كه خداى تبارك و تـعـالى امـر فـرمـوده اسـت تـحـقـق پـيـدا
بـكـنـد، بـراى ايـنـكـه بـا تـحـقـق او هـمـه آمـال دشـمن هاى ما از بين خواهد رفت
. امروز ما گرفتار اين مرحله هستيم كه بايد اين بچه كـوچـولو را بـزرگـش كـنـيـم ،
ايـنـكـه الان تـقـريـبـا يـكـسـاله اسـت و بـاز راه نـيـفـتـاده مثل يك بچه يكساله
مى ماند كه راه نيفتاده ، بايد ما دستش را بگيريم راهش ببريم ، بايد هـمه قشرهاى
ملت متوجه باشند كه اينها مى خواهند نگذارند اين بچه بزرگ بشود از اين بچه صدمه
ديدند و اگر بزرگ شد صدمات زيادتر است ، مى خواهند نگذارند اين بشود وارد مـى
كـنـنـد، هـر جـا هـر كـس بـتـوانـنـد هـر قـشـرى را بـتـوانـنـد مـقـابل ديگرى
قرار مى دهند، روزنامه ها، مجلات ، راديو، چه ، چه ، هر وقت آدم مى بيند يك دسته اى
، به دسته ديگر حمله كردند، اصحاب قلم به هم حمله كنند، اصحاب بيان به هم حمله مى
كنند، اين در آنجاهائى كه با قلم ها اين مقصد را مى خواهند پيش ببرند. هر اداره اى
كـه بـروى ، در هـر جـايـى كه بروى ، هر جا و حساستر بيشتر، هر منطقه اى كه حساستر
است آن
مـنـطـقـه آنـهـا پـيش مى روند، تا اين منطقه يك صدائى در مى آيد از همه جا جمع مى
شوند آنـجـا، آذربـايـجـان يـك صـدائى در مـى آيـد مـى بـيـنـيـد كـه از شـمـال
حـمـله مـى كـنـند، مى زنند با آذربايجان دنبال اينكه اين صدا را بزرگش كنند، در
شمال يك صدا دربيايد، از جنوب حمله مى كنند به آن طرف تا اينكه اينجا دامن بزنند.
در مـركـز نفت يك صحبت مى شود، اينها جمع مى شوند آنجا نبود، اينكه براى كاركنان
نفت در يـك وقـتـى بـه مـا گـفـتـنـد نـفـرى چـقـدر مـى دهـنـد كـه كـار نـكـنـند،
كه اعتصاب كنند. اين پول از كجا بود كه مى آوردند مى دادند كه كار نكنيد، براى چه
مقصدى اينها مى خواستند كـه مـمـلكـت مـا سـروسـامـان نداشته باشد و به اين شريان
حيات كشور صدمه مى زدند، پول هم خرج مى كردند كه كار نكنيد.
هـر جـا بـتـوانـنـد بـا ارعـاب ، بـا تـطـمـيـع ، بـا خـرج كـردن پـول در دسـتـشان
فراوان از غرب و شرق مى آيد. همه هم نقشه همين است كه اين دو حيثيتى كـه بـا آن دو
حـيـثـيت پيش برده است ، اين نهضت اين را از دستش بگيرند، وحدت كلمه را از دسـتـش
بگيرند، اسلام را هم از دستش بگيرند، خلع سلاحش كنند والا شما سلاحى نداشتيد هـمـه
سـلاح هـا پـيـش دشمن شما بود پيش شما چيزى نبود، سلاح شما ايمان بود به خدا،
اسـلام بود و وحدت كلمه ، شما را مى خواهند وحدت كلمه را هم از دست تان بگيرند،
اسلام را ديـرتـر مـى توانند بگيرند براى اينكه خوب مردم مسلمانند، نمى آيند بگويند
مسلمان نباشيد، با جورهاى ديگر جمهورى نگذارند اسلامى باشد، الان هم براى همين معنا
فعاليت مـى شـود، پـيـشـتر شده است الان هم مى شود، اختلافات هم كه خودتان مى بينيد
كه هر جا بـرويـد قـشـرى هستند كه وسوسه مى كنند بين مردم ، به اين عقده هاى مردم
نفخ مى كنند، اين عقده ها را دامن به آن مى زنند.