جناب آخوند ملا حسينقلى بعد از بيست و دو سال سير و سلوك نتيجه گرفت و به مقصود
رسيد و خود آن جناب گفت در عدم وصول به مراد بودم ، ديدم كبوترى بر زمين نشست و
پاره نانى بسيار خشكيده را به منقار گرفت و هر چه نوك مى زد خورد نمى شد، پرواز
كرد و برفت و نان را ترك گفت . پس از چندى بازگشت به سراغ آن تكه نان آمد باز
چند بار آن را نوك زد و شكسته نشد، باز برگشت و بعد از چندى آمد و بالاخره آن
تكه نان را با منقارش خرد كرد و بخورد، از اين عمل كبوتر ملهم شدم كه اراده و
همت مى بايد. در ديوان اين كمترين آمده است كه :
قدم اول اين مرحله خوف و رجا
|
بايد از ترك سرت برگ سفر ساز كنى
|
همت و خضر ره و بنيت در حد سوا
|
سان تثليث در انتاج نظر باز كنى
(193) |
|