--- پاورقى ---

1- ايمان اجمالى را ما در مقدمه جلد اول توضيح داديم .
2- فرات : بسيار گوارا.
3- ولايـت (بـكـسـر واو) بـمعنى امارت و اولويت تصرف است كه در آيه (((و اولى الامر منكم ))) بآن امر شده است و (بفتح واو) بمعنى محبت و يارى و اطاعت و اعتقاد بامامت است . مرحوم مجلسى گويد: معنى دوم در اينجا مناسبتر است .
4- مخاصم يا علم است و نام شخصى است و يا وصف بمعنى مناظره كننده .
5-ابـن قـتـيـبـه در (((مـصـبـاح ))) گـويـد: دانـشـمـنـدان گـويـنـد: اسـتعمال كلمه تنزه در رفتن بسوى ييلاق و باغ و بوستان غلط است ، ولى بنظر من غلط نـيـسـت ، زيـرا تـنـزه بـمـعـنـى دور شدن است و چون غالبا باغ و بوستان تابستانى از منزل مسكونى دور است ، باين ملاحظه كلمه تنزه و مشتقاتش را در آن مورد بكار مى برند.
6- ويـل : در آمـدن بـدى و شـر، و دردمـنـد نـمـودن و مـصـيـبـت زده سـاخـتـن و نـيـز ويل ، واى و سختى است منتهى الادب ـ
7- آيـه در قـرآن بـايـن صـورت نيست ، مراجعه شود، گويا از اشتباهات نساخ يا تلفيق دو آيه است و يا نقل بمعنى شده .
8- راوى يـادش نـبـوده كـه حـضرت بلفظ اتيناك فرمود يا جئناك ولى هر دو بيك معنى است .
9-مـحـدث اسـتـر آبـادى گـويـد: مـقـصود از چهار در: اقرار بخدا و پيغمبر و آنچه پيغمبر آورده و مترجمين آنها (يعنى ائمه معصومين عليهم السلام ) است . -
10- تـنـعـم بـمـعـنى ننگ داشتن از كار زشت هم مى آيد، پس مراد از آن در اينجا ننگ داشتن از آزار همسايه و رفيق است .
11- آيـه شـريـفـه در قـرآن كـريـم بـجـاى (((رسـوله ))) كـلمـه (((الرسول ))) دارد، و گويا نقل شده است .
12- حل : از اسماء اصواتست كه براى راندن شتر بكار ميرود
13- در لغت عربى اين جمله در موردى گفته مى شود كه سخن ياوه و نامربوطى از دهن شخصى در آيد،
14- فرشتگان بزرگواريكه كار آنها نوشتن است .
15- دهـقـان ، مـعـرب دهـگان ، بمعنى صاحب ده يا رئيس ده است كه در اين زمان او را كدخدا يا دهدار گويند.
16- ملتزم : قسمتى از ديوار پشت خانه كعبه
17- از ايـن جـمـله پيداست كه جمله اخير روايت در نظر يكى از روات مظنون بوده و فرمايش امام را بطور قطع و يقين در خاطر سپرده بوده است .
18- اين جمله در لغت عرب در مورد لاغرى زياد گفته ميشود.
19- گناهان انسان غالبا مربوط باعضاء و جوار حست ، ولى چون فرمان دهنده همه اعـضـاء و جـوارح قـلب است ارتكاب گناه باو نسبت داده شده است . 20- عرم (((بر وزن كـتـف ))) مـوشـهائى كه سد را سوراخ كردند و اقوالى ديگرى هم در تفسير آن گفته شده .
21- اگر چه سائل گناهان كبيره را از كتاب خدا خواسته بود، ولى سنت هم اعتبار كتاب را دارد، حتى در نظر شخص سائل بدليل سكوت او وعدم اعتراضش .
22- ايـن جـمـله در عـربـى بـراى اظـهـار تـاءسـف و بـجـاى واى بـحـال مـن گـفـتـه مـى شود، و چون راوى گمان كرد: هر كس تكبر داشته باشد به بهشت نرود، اين جمله را گفت .
23- اشاره بآيه شريفه افمن زين له سوء عمله فرآه حسنا.
24- اشاره بآيه شريفه و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا
25- اشـاره بـآيـه شـريـفـه يـمـنـون عـليـك اءن اءسـلمـوا، قل لا تمنوا على اسلامكم بل الله يمن علكم اءن هديكم للايمان .