منابع مالى اهل بيت (ع)

نورالله على دوست خراسانى

- ۱۳ -


خراج و مقاسمه‏

خراج و مقاسمه دو نوع ماليات ارضى است كه از طرف دولت اسلامى بر زمينهاى مفتوحة عنوة؛ (يعنى زمينهايى كه مسلمانان با جنگ و غلبه توانسته‏اند آنها را از دست كفار خارج سازند) تعيين مى‏گردد و كسى كه روى اين زمينها كار مى‏كرد، موظف بود هر سال مبلغى به عنوان ماليات ارضى به دولت بپردازد و چون اين گونه اراضى از آن تمام مسلمانان است و قابل خريد و فروش نيست، بايد منافع آن هم در مصالح عموم صرف شود.

خراج و مقاسمه با اين كه هر دو ماليات ارضى است، ولى اين دو عنوان با هم تفاوت دارند. خراج عبارت است از ماليات نقدى كه از طرف دولت تعيين مى‏گردد و كسانى كه روى آن زمينها كار مى‏كنند، موظف هستند هر سال همان مبلغ را به خزانه دولت واريز نمايند، مثلاً بر هر جريب زمين مبلغ ده دينار خراج بپردازند، ولى مقاسمه اين است كه خود دولت در محصول زمينهاى خراجيه با كشاورزان سهيم باشد. مثلاً 13 يا 14 محصولات، مال دولت و بقيه آن مال كشاورزان باشد. 451

موارد مصرف خراج‏

خراج پس از جمع آورى طبق تشخيص و دستور حاكم واقعى اسلام، در راه مصالح عمومى و امنيت و دفاع از مرزها و آنچه كه موجب تقويت و رشد جامعه اسلامى از نظر اقتصاد و سياست و... است صرف مى‏گردد.

اميرمؤمنان (ع) در فرازى از عهده نامه مالك اشتر كه در مورد خراج دهندگان توصيه مى‏كند، مى‏فرمايد:

«خراج و ماليات را دقيقاً زير نظر بگير! به گونه‏اى كه صلاح ماليات دهندگان باشد، زيرا در بهبودى وضع ماليات وبهبودى حال ماليات دهندگان بهبود حال ديگران نيز نهفته است و هرگز ديگران به صلاح نمى‏رسند، جز اين كه خراج دهندگان در صلاح و بهبودى به سر برند، چرا كه مردم همه وامدار و نانخور خراج و خراج گزاران هستند.» 452

از اين عبارت بخوبى استفاده مى‏شود كه «خراج» از منابع اساسى اقتصاد و رفاه زندگى عمومى مسلمين و تأمين معاش و مصالح آنهاست، و به همين جهت بايد براى پربار كردن آن كوشش همه جانبه به عمل آيد.

جزيه

جزيه يك نوع مالياتى است كه ساليانه از«اهل كتاب» در برابر مسؤوليتى كه دولت اسلامى به منظور تأمين امنيت جانى و مالى و عرضى بر عهده مى‏گيرد، دريافت مى‏گردد. 453

و اين از مسائلى است كه در قرآن در مورد وجوب آن تصريح شده است، آن جا كه مى‏فرمايد: با كسانى از اهل كتاب كه نه ايمان به خدا دارند و نه به روز جزا، و نه آنچه خدا و رسولش تحريم كرده، حرام شمرند و نه آيين حق را مى‏پذيرند، پيكار كنيد، تا زمانى كه جزيه را به دست خود با خضوع و تسليم بپردازند. 454 جزيه اندازه ثابت و معينى ندارد و هر سال روى مصالح و توافق طرفين مبلغ آن از طرف مقامات دولتى تعيين مى‏گردد. حكومت اسلامى حق دارد «جزيه» را به طور «سرانه» وضع كند؛ به اين معنى كه هر مرد بالغ و سالم هر سال مبلغى بايد جزيه بدهد و يا اين كه جزيه را از «زمينى» بگيرد و يا اين كه مبلغى ماليات ارضى و مبلغى ماليات سرشمارى به نام جزيه دريافت نمايد.

دريافت خراج و جزيه توسط ائمه (ع) جز در زمان خلافت على (ع) ثبت نشده و علت آن روشن است. اما در زمان پيامبر (ص) موارد متعددى در اين زمينه به چشم مى‏خورد كه در اين جا به چند نمونه اشاره مى‏شود و قبل از بحث به امان نامه‏اى كه حضرت رسول (ص) به اكيدر،حاكم دومة الجندل داد و اين مقدمه، سبب شد براى گرفتن جزيه از اهل ايله و... اشاره مى‏شود.

امان نامه به اُكيدر، حاكم دومة الجندل‏

در پيمان نامه‏اى كه پيامبر (ع) براى اكيد455 مرقوم فرمود، آمده است: «بسم الله الرحمن الرحيم، اين عهدنامه‏اى است از محمد رسول خدا براى اكيدر در هنگامى كه به نداى اسلام پاسخ داد و بتها و شريكهاى موهوم خداوند را به همراه خالدبن وليد ، در منطقه دومة الجندل و اطراف آن از بين بردند. همه سرزمينهاى شما چه زمينهاى داراى آب و چه زمينهاى باير بدون زراعت و زمينهايى كه حدود آنها مشخص نيست و آبهاى پنهانى و سلاح و اسب و حصارها از آن حكومت اسلامى است. نخلستانها و زمينهاى آباد كه در تصرف شما است به شرط پرداخت خمس از خود شما خواهد بود. بر كسى كه كمتر از چهل گوسفند داشته باشد زكات نيست و از كشت زرع شما جلوگيرى نمى‏شود و ده يك چيزهايى كه زكات ندارد از شما گرفته نخواهد شد. نماز را در وقت خود بپا داريد و زكات را به موقع بپردازيد. بر شما باد كه مفاد اين عهدنامه را رعايت كنيد و نسبت به آن صدق و وفا داشته باشيد. خداوند متعال و مسلمانانى كه حضور دارند گواه اين عهدنامه‏اند.»

پيامبر (ص) همچنين نامه‏اى كه مشتمل بر امان و صلح بود مرقوم داشت و برادر او را هم امان داد و براى او جزيه تعيين فرمود. حضرت در هنگام انگشتر در دست نداشت، آن نامه را با ناخن خود مهر فرمود.

مردم مناطق دومه و أيله و تيماء پس از اين كه متوجه اسلام اكيدر شدند از قدرت پيامبر (ص) ترسيدند. يحنة بن روبه كه پادشاه أيله بود خدمت حضرت آمد. او مى‏ترسيد پيامبر (ص) همان طور كه كسى را به جنگ اكيدر فرستاد كسى را هم به جنگ آنان بفرستد مردم ناحيه جرباء و أذرح هم با او پيش پيامبر (ص) آمدند و رسول خدا با آنان صلح فرمود و براى آنها جزيه مقطوعى تعيين كرد.

پيامبر (ص) براى اهل أيله كه سيصد مرد داشت، سيصد دينار جزيه ساليانه تعيين كرد. يعقوب بن محمد ظفرى، از عاصم بن عمر بن قتاده از عبدالرحمن بن جابر از قول پدرش نقل كرده كه گفت روزى يحنة بن رؤبه را به حضور پيامبر (ص) آوردند. او را ديدم كه صليبى از طلا بر خود داشت و پيشانى او پرچين بود( افسرده وناراحت به نظر مى‏آمد) و همين كه پيامبر (ص) را ديد، سر فرود آورد و با سر خود تعظيم كرد. حضرت به او اشاره كرد سرت را بلند كن. و با او صلح كرد و دستور داد بردى يمنى به او هديه دادند و او را در خانه‏اى نزديك خانه بلال منزل دادند. پيامبر (ص) براى اهل جرباء و أذرح اين نامه را نوشت: «از محمد رسول خدا براى مردم اذرح، آنها در امان خدا و امان محمد هستند و بر عهده آنهاست كه در هر ماه رجب صد دينار كامل و به ميل خاطر بپردازند و خداوند كفيل بر آنهاست.»

گويند رسول خدا براى اهل مقنا 4 هم نامه‏اى مرقوم داشت كه ايشان در امان خدا و امان محمد چ قرار دارند و بر عهده آنهاست كه يك چهارم محصول ميوه و يك چهارم پارچه‏هاى بافته شده خود را بپردازند. 456

مالياتهاى اضطرارى‏

نوع ديگر ازمنابع حكومت اسلامى مالياتى است كه حاكم در حال اضطرار وضع مى‏كند. حكومت اسلامى تمام مالياتهاى دريافت شده از اين طريق را در مصارف حكومتى و مخارج مملكتى مصرف مى‏نمايد و اگر موقعيتى پيش آمد كه اين ماليات هم براى اداره مملكت و انجام كارهاى لازم و وظايف اجتماعى و فرهنگى و اصلاحى كافى نبود، يا احتياط فوق‏العاده و حالات استثنايى به علت مواجه شدن با حوادث داخلى و خارجى براى جامعه پيش بيايد، حاكم مى‏تواند مالياتهاى فوق‏العاده ديگرى به قدر رفع ضرورت وضع نمايد. اين قسم از ماليات حد معين و زمان خاص ندارد و بسته به نظر حاكم و از اختيارات حكومت اسلامى است كه قرآن درباره پيامبر اكرم (ص) مى‏فرمايد :پيامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولى است.457

حاكم اگر بتواند شهرها را آباد سازد به طورى كه مردم در رفاه و آسايش زندگى كنند در آن صورت اگر نياز مادى بيشترى داشته باشد مى‏تواند ماليات ديگرى كه صلاح مى‏داند و مصلحت عمومى اقتضا مى‏كند از مردم دريافت نمايد. چنان كه محمد بن مسلم و زرارة بن اعين از امام باقر و امام صادق (ع) روايت مى‏كنند كه فرمود: امير مؤمنان (ع) بر گله اسبهاى نجيبى كه در بيابان مى‏چريدند، بر هر اسب در هر سال دو دينار و بر اسبهاى معمولى يك دينار ماليات 458وضع كرد.

درآمدهاى استثنايى‏

ازمنابع مالى ديگر كه دولت اسلامى مى‏تواند آنها را در مصارف عمومى مسلمانان صرف نمايد، عبارت است از مظالم، كفارات، لقطه، وقف‏ها، وصيتها و نذورى كه محل مصرف آنها تعيين نشده است و...459