ريشه نفرت ملت ايران از امريكا و علت اشغال لانه
ى جاسوسى
امروز من بايد يك مطلب در باب همين
مساءله مبارزه با استكبار عرض بكنم . مساءله چيست ؟ اساس قضيه چيست ؟
گذشته ى اين قضيه تا كجاست ؟
درست است كه حادثه ى تسخير لانه ى جاسوسى امريكاييها در ايران ، آن روز
به دانش آموز است و در صحنه ايستاده است و اميدها را زنده مى كند و
چشمهاى ماها را روشن مى كند، از سابقه ى اين قضيه چه مى داند؟ چقدر
اطلاع دارد؟ گويندگان و اين قضيه را براى نسل رو به رشد امروز ما - كه
انى كشور با آن نسل ، هزار تا كار دارد - چقدر تشريح كردند؟
پس يك مساءله اين است كه من مختصرى در اين باره عرض كنم ، و عمدتا براى
آن جوانهايى كه در سال 58 كه اين حادثه اتفاق افتاد - يعنى پانزده سال
قبل - يك كودك ، يا نوجوانى بودند. بعضى از شماها هم - بعضى از دانش
آموزان عزيزما - آن وقت در دنيا واقع ، ماندگارتين مخاطبان انقلاب و ما
خدمتگزاران انقلاب هستيد
(91) عرض بكنم .
مبارزه يى كه به طور مشخص و واضح ، از سال 1341 به نحو همه گير شروع
شد، قبلا هم بود، ولى به صورت صنفى و كوچك - دانشجويى ، روشنفكرى ، يا
روحانى - محدود بود؛ اما از سال 1341، مبارزه ى همه گيرى به رهبرى
علماى بزرگ و در راءس همه ، امام بزرگوار شروع شد. از سال 1341 تا سال
1357 - يعنى شانزده ساله ، در واقع يك مبارزه ى ضد امريكايى بود، اگر
چه كه مبارزه با رژيم شاه بود؛ اما چون رژيم شاه را اساسا امريكاييها
سركار آورده بودند
(92) آنها پيشوانه بودند كه او بتواند مردم را آن گونه
قتل عالم كند آن جور شكنجه كند، افراد را در زندان آن طور غريبانه ،
زير شكنجه ، يا در خيابانها و ميدآنها مثل 15 خرداد و 17 شهريور قتل
عام كند، يا در مدرسه ى فيضيه و دانشگاه به جان دانشجو و طلبه بيفتد -
اين ملت ما همه ى اين گناهان بزرگ را از چشم امريكا مى ديد و معتقد بود
كه دست او در كار است .
امريكا در داخل كشور ما با دو ابزار كار مى كرد؛ يكى از ابزارهاى
امريكايى ، كه عبارت بود از سرمايه گذاريها و دخالتهاى در ارتش و آن
مجموعه ى كارشناسى نظامى و از اين چيزها و پولها و سياستها و سفارت
امريكا. يك آزار ديگر، عوامل صهيونيست بودند - اگر چه كه آن وقت
صهيونستها داشتند - آنها هم با عواملشان ، با كسانشان ، با سياستمداران
و با تجارشان اين جا كار مى كردند. صحنه ى سياست و اقتصاد و نيروى مسلح
ايران در مشت امريكاييها بود ! مردم اين را مى فهميدند.
امام از سال 41 و 42 به اين مطلب تصريح كردند.
(93)
پس وقتى مبارزه در سال 57 پيروز شد و انقلاب پيروزمند به ثمر رسيد، در
حقيقت يك انقلاب ضد امريكايى به ثمر رسيده بود، درست است ؟ حالا شما
ببينيد، اين جا ملت ايران و انقلابيون حق داشتند با عوامل امريكايى در
اين كشور چه كار كنند؟ خيلى كارها مى توانستند بكنند؛ اگر هم مى كردند،
كسى ملامتشان نمى كرد، چون شانزده سال با امريكاييها مبارزه كرده بودند
و كتك خورده بودند؛ هيچ كس نمى گفت كه چرا شما با امريكاييها اين كار،
يا آن كار را كرديد.
دشمنى امريكا در برابر
بزرگوارى امام و ملت
در عين حال - درست توجه كنيد - بعد از آن كه انقلاب پيروز شد،
انقلاب و مسؤ ولين و شخص امام بزرگوار، نسبت به امريكاييها در اين كشور
حداكثر ارفاق را كردند. سفارتشان سرجاى خودش محفوظ بود، اين جا كردار
داشتند - اول سفير داشتند - بعد كاردار داشتند.
چند نفر از آنها را روزهاى اول انقلاب - 22 بهمن و 23 بهمن و اينها -
اين جوانهايى پرشور انقلابى دستگير كردند و آنها را به آن مدرسه يى
آورند كه امام (رضوان الله عليه ) در آن جا وارد شدند - مدرسه ى رفاه و
مدرسه ى علوى - به امام به آن دست اندركارهايشان پيغام فرستادند كه
مبادا كسى به آنها تعرض كند؛ هيچ كس به آنها تعرض نكند. آنها را يكى
يكى ول كردند و رفتند. اول عده يى از آنها از كشور خارج شدند، بعد هم
سفارتشان اين جا مشغول كار و فعاليت بود.
شما ببينيد، اين رفتار انقلاب و اين ملت نجيب و آن امام كريم بزرگوار
پر اغماض ، با امريكاييها در ايران بوئد؛ در حالى كه عرض كردم اگر از
سوى مردم و انقلابيون پرشور و و شخص امامى كه مظهر صلابت و قدرت بود،
هر تصميم نسبت به آنها گرفته مى شد، كسى در دنيا ملامت نمى كرد و نمى
توانست بكند. اين كارها را نكردند؛ از آن طرف امريكاييها چه كردند! به
جاى اين كه اين كرامت و بزرگوارى را از امام بزرگوار و مردم ، مغتنم
بشمارند و قدردانى كنند و پاسخ مناسب بدهند، به عكس ، شروع به رفتار
شديدا خصمانه كردند ! اين سفارتى كه بعد به عنوان لانه ى جاسوسى معرفى
شد - كه واقعش هم همين بود - مركز سازماندهى مخالفين و دشمنان انقلاب
شد. كه مرتب به آن جا بروند، دستور بگيرند، بيرون بيايند و عليه انقلاب
و نظام اسلامى بنا به همكارى كنند ! در سناى امريكا عليه انقلاب مصوبه
گذراندند و عليه نظام جمهورى اسلامى تبليغات امريكايى در سراسر دنيا -
يك تبليغات به شدت خصمانه عليه انقلاب و عليه مردم - بود و شد !
اين مردم مگر چه گناهى كرده بودند؟ ! چرا بايد رژيم امريكا با اينها
اين قدر خصومت و كينه ورزى نشان مى داد؟ اين سؤ الى بود كه امريكاييها
به آن جوابى ندادند و هرگز نمى توانند جواب دهند.
محمدرضا را كه فرارى ملت ايران بود، در امريكا پذيرفتند و به او به
عنوان يك ميهمان ، پناه دادند
(94) اموالى را كه در اختيار محمدرضا بود، ميلياردها
دلار است و در امريكا سرمايه گزارى كرده بود. همه جاى دنيا معمول است
كه وقتى شخصصى در راءس رژيمى سرنگون مى شود؛ اين در همه جا يك عرف است
. اگر روزنامه ها را در قضاياى گوناگون خوانده باشيد، مى بينيد كه همه
جا اين كار را كردند. هيچ جا سابقه ندارد كه آن همه ثروت را كه متعلق
به ملت ايران در حسابهاى محمدرضا و كسانش در آمريكا بود، نگه دارند، يك
ريالش را به مردم ايران ندادند، نگه داشتند، هنوز هم پيش آنهاست ،
هنوز هم طلب ملت ايران از رژيم امريكاست ! ملياردها دلار است !
اموال و اشيايى را كه دولت ايران در گذشته خريدارى كرده بود و پولش از
كيسه ى ملت ايران داده شده بود، بايد مى آوردند. ملت به آنها احتياج
داشتند، آنها را نگه داشتند، هنوز هم در انبارهاى خودشان ، نگه داشته
اند، تحويل دولت جمهورى اسلامى و ملت ايران ندادند و تا الان هم نداده
اند ! طلبهاى ايران كه در امريكا بود، بلوكه شد؛ آنها را برنگرداندند.
چرا؟ به اين اميد كه شايد بتوانند نظام جمهورى اسلامى را منهدم كنند.
حالا اين پولها را به او ندهند كه مورد استفاده اش قار بگيرد. رژيم
ايالات متحده ى امريكا بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ، همان روش قبل از
پيروزى را ادامه داد: يعنى اعمال كينه و خصومت با ملت ايران و نظام
جمهورى اسلامى ! در چنين شرايطى بود كه قضيه ى سفارت اتفاق افتاد.
اشغال لانه جاسوسى ،
تبلور حقايق انقلاب و ملت
ملت ايران يك ملت انقلابى و يك ملت مؤ من است . اين انقلاب كه
مثل انقلابهاى كمونيستى و رنگارنگ بعضى كشورهاى ديگر نبود كه اگر
خواستند به كشورى كه دشمن آنهاست ، تعرض كنند، فورا در سطح بالا آن
قدرت ديگرى كه پشتيبان آن است ، فشار بياورد كه آقا نكنيد. اين گونه
نبوده است . در كشورهاى ديگر در خيلى از انقلابها اين طور بود كه تا
دولت انقلابى مى خواست حركتى عليه قدرتى انجام بدهد، آن قدرت مى رفت و
با قدرت پشتيبان اين رژيم انقلابى ، با هم تفاوتهاى بزرگ با او كينه
داشته بود. لذا اين ملاحظات در صحنه ى شجاع متهور دانشجو ايجاب كرد؛
رفتند و سفارت را تسخير كردند.
اين كار براى اين بود كه رژيم امريكا بداند كه نسبت به اين انقلاب ،
نمى شود شوخى كرد. اين انقلاب ، اين ملت و اين كشور، از آن جاهايى نيست
كه تحمل كند، بنشينند تا آن طرف دنيا عليه او خواب پريشان و توطئه درست
كنند و دست روى دست بگذارد و ساك بنشينند.
حركت نسبت به سفارت امريكا كه به حق گفته شد
لانه ى جاسوسى - كه واقعا مركز جاسوسى بود - در حقيقت تبلورى از
حقايق اين انقلاب و حقايق اين ملت بود؛ نشان داد كه اين ملت در مقابل
قدرت پرگوى پرخواه متوقع مغرور مستكبرى مثل امريكا هم تا همه جا
ايستاده است . اين ماجراى سفارت بود.
امريكاييها رسمشان اين است كه هميشه مساءله و مشكل خودشان را مشكل همه
ى دنيا به حساب مى آورند، مشكل اروپا هم به حساب مى آورند ! در حالى كه
مشكل آنها،
مشكل آنهاست . مساءله ى رابطه ى ملت ايران ، رابطه ى خصمانه ى ميان
ايران و امريكا مربوط به امريكاست ، نمى توانند آن را به كشورهاى ديگر،
به اروپا و به ديگر كشورها سرايت بدهند كه بگويند آقا، اينها با همه
مخالفند؛ نخير، ملت ايران با همه مخالف نيست ، مى خواهند اين گونه
وانمود كنند كه ملت و دولت ايران ، اصلا حرف حساب سرشان نمى شود، اينها
با همه بداند ! نه آقا، اگر قرار است ما رژيمى را در دنيا پيدا كنيم كه
با همه بد است ؛ هر جاى دنيا قدم مى گذارد، شما مى بينيد كه با
پرخاشگرى و تكبر و افزون طلبى و با پرروى و اينهاست . اين حرف به ما
نمى خورد؛ نه به نظام جمهورى اسلامى ، نه به مردم نخير، ما با همه بد
نيستيم ، فقط با امريكا بديم ؛ آن هم به اين دلايل .
مرگ بر آمريكا از اعماق
جان يكايك مردم بر مى آيد
امريكا علاوه بر اين كه هميشه عليه انقلاب و پشتيبان آن رژيم
بود و همه ى ضربه ها از سوى او بود و بدترين شكل دخالت يك دولت
استكبارى در يك كشور را تجسم داده بود - در كشور ما اينها همه كينه هاى
اين ملت و عقده هاى اين ملت عليه امريكاست - و مقدسات ما را به بازى
گرفته بودند و چه و چه و چه ، بعد از انقلاب اسلامى و با جمهورى اسلامى
اين گونه رفتار گردند ! حالا چه توقعى دارند؟ توقع نوازش از ملت ايران
دارند !
مرگ بر اميكا حالا عده يى در گوشه و كنار
پيدا مى شوند و مورد سؤ ال قرار مى دهند كه آقا چرا؟ خوب ، شما چرا اين
چرا را به جايگاه خودش نمى بريد؟ چرا نمى
پرسيد كه چرا رژيم امريكا با ملت ايران ، به جرم اين كه خوسته است
مستقل باشد، اين همه كينه ورزى كرد، اين همه دشمنى كرد، باز هم دارد مى
كند؟ آن مطالب اول انقلاب بود كه عرض كردم ، از آن روز تا اين ساعت هم
پيوسته رژيم امريكا عليه ملت ايران و عليه انقلاب و عليه جمهورى اسلامى
و عليه مسؤ ولين ، توطئه كرده است . همين رژيم بود - البته از دولتهاى
قبلى - كه يكى از سردمدارانش شرم نكرد و گفت : ملت ايران بايد نابود
بشود !
(95)
چقدر حماقت مى خواهد كسى چنين حرفى را بزند؟ ولى گفتند: اين از دشمنى و
از كثرت كينه است كه اين كينه در حرفهايشان ، در افواهشان و در چهره
هايشان خودش را نشان مى دهد ! الان هم دارند دلالى مى كنند اين طرف
دنيا - ژاپن چنين كجا و كجا - راه افتاده اند كه با ايران ، روابط
نداشته باشيد !
به شما چه ؟ شما چه كاره ى دنياييد؟ ايران يك كشور بزرگ است ، ايران
تاريخ عميق و عظيمى دارد كه امثال كشور امريكا در اين تاريخ غرق مى
شوند. مگر ملت ايران و اين فرهنگ عميق ، شوخى است ؟ ! فرهنگ يك ملت ،
مثل ذره هاى الماس كه در طول قرون شكل مى گيرد و استحكام پيدا مى كند،
در عنصر يكايك افراد ملت ، متجلى است . مگر مى شود ملت ايران را دست كم
گرفت !
ملت ايران ، اسلام را انتخاب كرده ،، كسى اسلام را به ملت ايران تحميل
نكرده ؛ حكومت اسلامى و نظام جمهورى اسلامى را هم انتخاب كرده ، زندگى
و مبارزه ى خودش را انتخاب كرده ، فضاى آزاد امروز را انتخاب كرده است
. ملت ايران استقال از قدرتهاى بزرگ را انتخاب كرده است . مگر امروز در
ايران كسى جراءت دارد كه دم از وابستگى به قدرتى و جناحى در دنيا بزند؟
اين ملت جوابش را مى دهند. ملتى آزاد و مستقل است .
آيا ملت ايران خصومتهاى
آمريكا را فراموش مى كند؟
دولتها، كشورها و رژيمهاى دنيا از خدا مى خواهند كه با چنين
ارتباط داشته باشند؛ داراى ثورت معنوى و فرهنگى ، داراى سابقه ى تاريخى
، داراى دشد عقلانى و ثروت مادى ، داراى اين همه ذخاير، ايران همه جوان
و نيروى كار و داراى مديران خوب . اين ملت ، ملتى است كه پيش خواهد رفت
. امروز هم شما نسبت به زمان تسلط بيگانگان بر اين كشور نگاه كنيد - كه
در دوران رژيم گذشته ، در واقع بيگانه ها مسلط بودند؛ ظاهرا رژيم ،
رژيم ايرانى بود، اما باطنش تسلط بيگانه ها بود - با آن زمان مقايسه
بكنيد، امروز ايران پيشرفت زيادى كرده است - به بركت آزادى و استقلال -
بازهم خواهد كرد و بيشتر پيش خواهد رفت .
مساءله اين است ؛ مساءله ى نفرت ملت ايران از رژيم آمريكا، اين مجملى
از علل و ريشه هاى آن است . آنها جنگ را عليه ايران پشتيبانى كردند؛
اگر نگوييم راه انداختند. احتمال دارد كه در راه اندازى جنگ عراق عليه
ايران ، امريكاييها دست داشته باشند؛ منتها چون ما تا چيزى را يقين
نداشته باشيم ، نمى خواهيم بگوييم ، احتمال دارد. اما پشتيبانى آنها از
عراق ، يقينى و قطعى است . همه جور پشتيبانى كردند. مگر ملت ايران يادش
مى رود؟ همه گونه كمى كه عراق لازم داشت ، به او كردند. مگر ملت ايران
فراموش مى كند؟ !
اين صدام حسين و ررژيم بعثى كه در قضيه ى حمله به كويت ، آن چهره ها را
برايش در مطبوعات امريكايى و در نظارت رسمى امريكايى ترسيم كردند -
همين آقا و همان رژيم در آن دورانى كه سى ، چهل شهر ايران در آن واحد -
خانه هاى مردم را - با موشكها مى كوبيد از نظر آنها يك چهره ى خواستنى
و محبوب و پسنديده بود. مگر ملت ايران اينها را فراموش مى كند؟ با ملت
ايران دشمنى كردند. باز هم دشمنى مى كنند.
حلا ممكن است كسى بپرسد كه آقا، چرا اين قدر دشمنى مى كنند؟ از اول چرا
كردند؟ علت اين است كه ملت ايران ، با ايمان اسلامى و با فرهنگى كه اين
مبارزه و اين انتقلاب و آن امام به او بخشيده است ، تسليم تسلط قدرتها
بر او نمى شود. امريكاييها هم اين را دوست ندارند. سرمداران استكبارى
دنيا و در راءس همه و بيش از همه امريكا، دولتهاى تسليم را دوست مى
دارند مى خواهند ملتها و دولتها تسليم آنها باشند، هر چه آنها مى گويند
گوش بكنند، نگاه كنيد ديگر، وضع آنها را در دنيا ببنيد.
وقتى ملتى ايستاده است و قبول ندارد، مى گويد شما كه هستيد؟ شما يك
كشور، ما هم يك كشور، شما يك دولت د ما هم يك دولت . شما دولتى ثروتمند
هستيد، پول و پيشرفتهاى علمى داريد. ما هم ملتى هستيم كه استعداد
درخشان و سابقه ى درخشان داريم ، امكانات و ذخاير ارزى داريم . شما يكى
ما هم يكى .
اينهايى كه دم از مذاكره
مى زنند ساده لوح و بى اطلاعند
وقتى ملتى با اين استقلال ، با اين احساس توانايى و قدرت ، در
صحنه حاضر مى شود و به آنها به چشم يك ابر قدرت نگاه مى كند، آنها ديگر
تحملشان تمام مى شود. كرده است . اگر كسى اين فكر را به اين ملت داده
بود، از اعماق با او دشمن مى شوند - مثل اين كه با امام ، با اعماق
وجودشان دشمن بودند د امريكاييها تا ابد با امام ، آشتى نمى كنند -
البته امريكاييها كه مى گوييم ، مرادمان ملت امريكا نيست مراد، همان
رژيم امريكا و گردانندگان سياستهاى امريكاست . اگر يك فكر و فرهنگى است
كه مردم را اين گونه نگه داشته است ، با آن فكر و فرهنگى است كه مردم
را اين گونه نگه داشته است ، با آن فكر و فرهنگ ، هرگز آشتى نمى كنند د
مثل اين كه اين حضرت از اسلام ، از فكر و فرهنگ اسلامى به شدت متنفرند
علت دعوا و مخالفت و خصومت اينهاست .
حالا عده يى ساده لوحانه اين گوشه و آن گوشه بنشينند، حرفى بزنند نقى
بزنند، قلمى روى كاغذ بياورند كه آقا چرا با امريكاييها دشمنيد؟ چگونه
؟ نمى فهمند دنيا چه خبر است ، نمى فهمند كه توقع اين دشمن افزون خواه
مغرور كم خرد و بى حكمت چه تصور مى كنند همين قدر كه ما روابط و
مذاكراتمان را با امريكا شروع كرديم همه ى مشكلات تمام خواهد شد. نه
آقا، قضيه اين نيست . بله ، امريكاييها مى گويند، در اظهارات رسمى
اظهار مى كنند كه ما آماده ى مذاكره با ايرانيم . مذاكره براى چه ؟
معلوم است . مذاكره براى اين كه راهى و كانالى براى فشار آوردن روى
دولت ايران پيدا بشود. مذاكره را براى اين مى خواهند.
چه مذاكره ايى ؟ ما كارى با شما نداريم ، احتياجى به شما نداريم ، ترسى
از شما نداريم ، هيچ محبتى به شما نداريم . شما كسانى هستيد كه در روز
روشن ، جلوى چشم همه ى مردم دنيا، هواپيماى مسافرى ما را به بهانه ى
دروغ و واهى سرنگون كرديد، چند صد نفر آدم را كشتيد، حتى عذرخواهى هم
نكرديد
(96)
اين چه جور رژيمى است ؟ اين چگونه دستگاهى و چه فرهنگى است ؟ چگونه مى
شود انسان با چنين رژيمى ، دلش صاف بشود؟ ما با آنها كارى نداريم هيچ
رابطه ى محبت و عطوفت و دوستى بين ما و امريكا نيست ، رابطه ى نفرت از
طرف ما و رابطه خصومت خباثت آميز از طرف آنها هست .
نفرت و مقابله ى با ظلم و
ظالم ، اصل حاكم بر تفكر مسلمانان
يك نكته ى اساسى ديگر هم كه فراموش نكنم و حتما بايد در محاسبات
لحاظ بشود، اين جا وجود دارد. آنچه تا حالا گفتيم ، به سوابق امريكا با
ايران و ملت ايران مربوط شد، اما همه ى قضيه اين نيست . يك اصلى بر
تفكر ما مسلمانها حاكم است و آن اصل عبارت است از نفرت از ظلم و از
ظالم و مقابله با ظلم و ظالم در هر جاى دنيا. كشور خودشان و در هر جا
كه توانستند، چه كردند، با ملتهاى ضعيف چه كردند مى شود از اينها صرف
نظر كرد؟ قضيه اين است .
مبارزه با استكبار و روز مبارزه با استكبار كه يك مناسبت ضد امريكايى ،
اين روز را تشكيل مى دهد، قاعده و مبنايش اينهايى است كه عرض شد، و اين
روال ، ادامه دارد. تا وقتى كه نظام جمهورى اسلامى در خط صحيح حركت مى
كند، تا وقتى كه آرمانها و اهداف قرآنى و الهى و اسلامى بر ماها و بر
اين نظام حاكم است ، اين نفرت و مقابله با سردمداران استكبار جهانى و
در راءس همه امريكا، به قوت خود باقى است اگر آنها رفتارشان را عوض
بكنند، اين عوض خواهد شد. البته ما چنين گمانى نداريم . بعيد مى دانيم
.
آينده روشن انقلاب و نظام
به بركت اسلام
مطلب دوم را خيلى كوتاه ، در چند جمله عرض كنم . عزيزان من
جوآنها قضيه ى بناى يك نظام و يك تمدن اسلامى و يك تاريخ جديد، يك قضيه
ى جدى براى اين ملت است ، آن را جدى بگيريد. يك وقت است كه در كشورى ،
يكى كودتايى مى كند و يك فرد نظامى سركار مى آيد - قرض بفرماييد - چند
صباحى هست ، بعد هم مى رود و همه چيز به حال اول برمى گردد، يا يكى
ديگر از او تحويل مى گيرد. يك وقت اين است ، كه اين همه نقل ندارد.
مساءله اين است كه آن چه در ايران اتفاق افتاد، مساءله ى يك حركت عظيم
در مقياس جهانى است . البته ما يك ملتيم ، مرزهايمان هم مرزهاى محدودى
است ما بيرون از اين مرزها هم كارى نداريم - اين را توجه داشته باشيد -
ما تلاش و فعاليتمان در داخل مرزهاى خودمان است اما اين انقلاب ، محدود
به اين مرزها نيست . اين پيام ، يك پيام جهانى بود. دليل آن اين است كه
وقتى ملت ايران و رهبرى عظيم الشاءن ما - امام بزرگوار اين كار را
انجام دادند، مسلمانها در هر جاى دنيا كه بودند، احساس كردند نوروز
آنهاست . روز نو آنها آغاز شد. با اين كه به آنها ربطى نداشت ، احساس
كردند نوروز آنهاست . روز نو آنها آغاز شد. با اين كه با آنها ربطى
نداشت در همه ى جاى دنيا احساس كردند كه مقطع جديدى در تاريخشان به
وجود آمد.
ما اين را از نزديك ديديم . من خودم در كشورهاى ديگر، اين را از نزديك
لمس كردم - در طول سالهاى گذشته - از دهها زبان ديگر هم شنيدم . اينها
روايت و حدس و تحليل نيست ، واقعيات است . هر مسلمانى در هر جاى دنيا
بود، وقتى اين انقلاب پيروز شد، وقتى امام در صحنه ظاهر شد، وقتى پرچم
اسلام و لااله الاالله بالا رفت ، او احساس كرد كه پيروز شده است . خوب
از اين خيل عظيم يك ميلياردى در سراسر دنيا، بعضى اين احساس را تداوم
دادند. دنبالش راه افتادند و مبارزه كردند، شد همين حوادثى كه در
كشورهاى گوناگون به وسيله ى نهضتهاى اسلامى راه افتاد بعضى هم رها
كردند.
پس ببيندى ، آنچه در اين جا اتفاق افتاد، اگر چه ما در داخل مرزهاى
خودمان هستيم و بيرون مرزها كارى نداريم اما اين پيام بين المللى و
جهان است . امروز هم در اين جا بارش روى دوش شماست تا حالا هم ملت
ايران به بهترين وجهى كار خودش را انجام داده است . آن جنگ بود، آن هم
بعد از جنگ است تا امروز. اين محيط دانشگاهى ماست ، اين محيط فعاليتهاى
سازندگى و اقتصادى ماست ، اين دولت و اين ملت ما و حضور در صحنه ى
آنهاست .
در همه جا ملت ايران ، حضور شايسته يى از خوش نشان داده است . تبليغات
هم مى كنند، حرفهايى هم مى زنند كه مى دانم سازندگى چنين شد، برنامه ها
فلان شد، سياستها غلط از آب در آمد، اينها حرفهاى دشمن است ، اينها را
كوش نكنيد. واقعيت غير از اين است ، واقعيت اين است كه ملت ايران در
همه ى صحنه ها توانسته است پيش برود، مانعها را بشكافد، قدم بر دارد و
جلوى برود - هم در صحنه ى علم ، هم در صحنه ى معنويت ، هم در صحنه ى
دين ، هم در صحنه ى اخلاق ، هم در صحنه ى اقتصاد، هم در صحنه ى نيروى
مسلح و غيره و غيره - البته ممكن است به قدرى كه توقع داشتيم ، نشده
باشد، اما از آن حدى كه دى /ران خيال مى كردند، خيلى بيشتر شده است .
آينده هم آينده ى روشنى است . آينده ى اين انقلاب ، آينده ى اين نظام ،
اين كشور به بركت اسلام ، يك آينده ى بسيار روشن و درخشانى است . كسانى
كه بايد اين آينده را شكل بدهند عمدتا شما جوآنهاهستيد. اولا ايمان
اسلامى را با عمل در خودتان تعميق كنيد، كه اين اساس كار است . ايمان
هم يك چيز كتابى و ذهنى نيست ، در عمل ، ايمان تقويت پيدا مى كند.
انسان ، خدا را در ميدان مجاهدت براى خدا بهتر مى بيند. اين مجاهدت هم
سنگرهاى مختلفى دارد، سنگر علم و سازندگى هم از آن جمله است . با تقوا،
با تضرع پيش خداى متعال ، با انجام عبادات و با اجتناب از محرمات ،
ايمان را تقويت كنيد.
آگاهى سياسى را در خودتان تقويت كنيد كه فريب تبليغات دشمن را نخوريد.
اين هم يك ركن اساسى است د از اين نمى شود گذشت . بخصوص شما جوانهايى
كه مشغول تحصيل علم هستيد، كليت و وحدت ملت را ارج بنهيد، مواظب باشيد
كه انگيزه هاى صنفى ، انگيزه هاى حزبى ، گروهى ، سليقه يى و خطى ، شما
را به يك طرف جذب نكند. كار شيطان است و شيطان بزرگ ، خيلى خوشش مى
آيد.
ملاحظه كنيد، امروز اگر از زبان كسى تصادفا ساز مخالفى صادر بشود - چه
برسد به اين كه عمدا و با توجه باشد - فردا بوقهاى جهانى آن را پخش مى
كنند، حالا هر كه مى خواهد باشد. چرا؟ چون به گوينده اش كارى ندارند
اصل ساز مخالف در اين كشور براى آنها اهميت دارد.
وحدت كلمه را حفظ كنيد. ياد امام و ياد پيشروان انقلاب و ياد شهداى
بزرگوار و ياد صحنه هاى پرشور انقلاب و جنگ تحميلى را زنده نگه داريد -
در دانشگاه ، در حوزه و در محيطهاى كار و زندگى - اگر اين شد، به فضل
پروردگار در طول سالهاى آينده و دهها سال آينده ، آن چنان بناى تمدن
رفيعى در اين جا و بسى جاهاى ديگر، شالوده ريزى خواهد شد و آن چنان
عظمتى از اسلام و مسلمين آشكار خواهد شد كه ديگر براى استكبار جهانى ،
حقيقت و واقعيتى باقى نخواهد ماند ديگر استكبارى وجود نخواهد داشت .
(97)