كليد سعادت
صفحه هفتم

رحمت الله عرب نوكندى


O 13. اجتماع دعا كردن 
همراهى با مردم مؤ من و مسلمان ، داراى آثار و فوايد دنيوى و اخرويست . به تنهايى نمى توان سعادت دنيا و آخرت را كسب كرد. همراهى با مسلمانان ، انسان را به وضع آنان آگاه مى سازد و لياقت خدمت به ايشان را به آدمى عرضه مى دارد. انسان وقتى كنج عزلت اختيار كرد و از مسلمانان جدا شد، در حقيقت از فيوضات الهيه محروم شده ، از بسيارى از كارهاى خير بازمانده و در دامى از دام هاى خطرناك شيطان گرفتار شده است .
قال رسول الله (ص ): يدالله مع الجماعة و الشيطان مع من خالف الجماعة يركض . (469)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: دست خدا بر سر جمعيت است ؛ و شيطان هم قدم كسيست كه با جماعت مخالفت كند.
قال رسول الله (ص ): اينها الناس عليكم بالجماعة و اياكم و الفرقة . (470)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: اى مردم ! بر شما باد به جماعت ! بر شما باد به جماعت ، و بپرهيزيد و از تفرقه و پراكندگى . البته توجه داشته باشيم كه منظور از اين جماعت در آيات و روايات ، جماعت سالم و مجتمع بر حق است ، نه جمعيتى كه منحرف و گمراه و در بدعت و ضلالت است و به ظاهر ادعاى مسلمانى دارد.
سئل رسول الله (ص ) عن جماعه امته ؟ فقال : جماعه امتى اهل الحق و ان قلوا (471)
از رسول خدا در مورد جماعت امت پرسيد، فرمود: منظور جمعيت اهل حق است ، گرچه عددشان اندك باشد.
عن ابى عبدالله قال : كان ابى (ع ) اذا حزنه امر دعا النساء و الصبيان ثم دعا و امنوا. (472)
از امام صادق (ع ) منقول است كه فرمود: هر گاه پدرم از پيشامدى غمگين مى شد، زنان و كودكان را جمع مى كردند، سپس دعا مى فرمودند و آنها آمين مى گفتند.
عن جده على بن جعفر عن اخيه موسى بن جعفر (ع ) قال : سالته عن الرجل يدعو و حوله اخوانه يجب عليهم ان يومنوا؟ قال : ان شاؤ وا فعلوا و ان شاؤ وا اسكتو فان دعا و قال لهم : اءمنوا وجب عليهم ان يفعلوا. (473)
از على بن جعفر منقول است كه ، از برادر خود موسى بن جعفر (ع ) پرسيد: مردى دعا مى كند، و در اطراف او برادرانش هستند. آيا آمين گفتن بر آنها واجب است ؟ فرمود: اگر خواستند، آمين بگويند، و اگر خواستند، نگويند، اما اگر دعا مى كرد و از آنان تقاضاى آمين نمود، بر آنها واجب و لازم است كه آمين بگويند.
عن عبدالا على عن ابى عبدالله (ع ) قال : ما اجتمع اربعه رهط قط على امر واحد فدعوا الله عزوجل الا تفرقوا عن اجابه . (474)
عبدالاعلى از امام صادق (ع ) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: هر گاه چهار نفر براى دعا كردن نزد هم اجتماع كنند و خداى عزوجل را در كارى بخوانند، قبل از متفرق شدنشان دعاى آنها مستجاب خواهد شد.
امام صادق (ع ) فرمود: چون مؤ منى بمير و چهل تن از مؤ منان در جنازه اش حاضر شوند و بگويند: خدايا! ما غير از خوبى چيزى از تو سراغ نداريم ، و تو از حال او آگاه ترى . از جانب خدا خطاب مى شود: من گواهى شما را پذيرفتم ، و گناهى را كه شما خبر نداريد آمرزيدم .
عن ابى عبدالله قال : ما من رهط اربعين رجلا اجتمعوا فدعوا الله عزوجل فى امر الا استجاب الله لهم فان لم يكونوا اربعين فاربعه يدعون الله عزوجل عشر مرات الا استجاب لهم فان لم يكونوا اربعه فواحده يدعوا الله اربعين مره فيستجيب الله العزيز الجبار له .
از امام صادق (ع ) نقل است كه فرمود: هر گاه چهل نفر براى دعا كردن نزد من اجتماع كنند و خداى عزوجل را در كارى بخوانند و دعا كنند، البته خداوند دعاى آنها را اجابت مى كند. پس اگر چهل نفر نبودند و چهار نفر بودند، نزد هم جمع شوند و ده بار خداى عزوجل را بخوانند، خداى عزوجل دعايشان را اجابت مى كند. و اگر چهار نفر هم نباشند، و يك نفر باشد كه چهل مرتبه خدا را بخواند، پس خداى عزيز و جبار براى او اجابت مى نمايد.
O 14. چاپلوسى ، تضرع در دعا به همراه قلب خاضع ، بدن متواضع
فيما اوحى الله الى عيسى (ع ) ادعنى دعاء الغريق الحزين الذى ليس له مغيت يا عيسى اءذل لى فلبك و اءكثر ذكرى فى الخلوت و اعلم اءن سرورى اءن تبصيص الى و كن فى ذلك حيا و لا تكن ميتا و اءسمعنى منك صوتا حزينا . (475)
خداوند به حضرت عيسى (ع ) وحى نمود: اى عيسى ! مانند غريق غمزده يى كه ياورى ندارد، به درگاه من دعا نما؛ و دلت را براى من خوار و ذليل كن و خلوت و پنهانى بسيار به ياد من باش ؛ و بدان كه ، من با چاپلوسى و چرب زبانى كردن تو خوشحال مى شوم ؛ و اين عمل را با زنده دلى و نشاط انجام بده و صداى غمناك خود را به من برسان .
فيما اوحى الله موسى اذا دعوتنى خائفا مشفقا رجلا و عفر وجهك فى التراب و اسجد لى بمكارم بدنك و اقنت بين يدى فى القيام و ناجنى حيث تناجينى بخشية من قلب و جل . (476)
خداوند به حضرت موسى وحى فرستاد: اى موسى ! هنگامى كه مرا مى خوانى ، ترسان باش ، صورت خود را خاك آلود كن ، با اعضاى مهم بدنت برايم سجده كن ، با ايستادن در مقابل من به اطاعت مشغول شو، و با ترسى كه از قلبى ترسان برخاسته است ، با من مناجات كن . قلبت را با ترس از من بميران ؛ زنده دل و كهنه لباس باش ؛ در ميان زمينيان ناشناس ، و در آسمان ، معروف باش ؛ همنشين خانه و چراغ شب باش ؛ مانند صابران از من اطاعت كن و از زيادى گناهان فرياد بزن ، مانند كسى كه از دشمن فرار مى كند؛ و در اين امور از من كمك بخواه ، كه من كار خوبى هستم .
O 15. عموميت در دعا و براى همه دعا كردن 
عن ابن القداح عن ابى عبدالله (ع ) قال : قال رسول الله (ص ) و اذا دعا احدكم فليعم فانه اءوجب للدعاء . (477)
ابن قداح از امام صادق (ع ) نقل مى كند كه ، پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر گاه كسى از شما دعا كند، بايد تعميم دهد و همه را دعا كند، چون به اجابت نزديك تر است .
عن حسين بن علوان عن اءبى عبدالله (ع ) قال : قال رسول الله (ص ) ما من مؤ من دعا للمؤ منين و المؤ منات الا رد الله عليه مثل الذى دعا لهم به من كل مؤ من و مؤ منة مضى من اول الدهراءو هو آت يوم القيامة و ان العبد ليؤ مر به الى النار يوم القيامة فيسحب فيقول المؤ منون و المؤ منات : يا رب هذا الذى كان يدعولنا فشفعنا فيه فيشفعهم الله عزوجل فيه فينجوا . (478)
حسين بن علوان از امام صادق (ع ) نقل مى كند كه ، پيغمبر (ص ) فرمود: هيچ مؤ منى درباره ى مؤ منين و مؤ منات دعا نمى كند، مگر اينكه خداوند بر او برگرداند، مانند آنچه را كه در مورد آنها دعا كرد، به اندازه ى هر مرد و زن مؤ منى كه از اول روزگار تاكنون به دنيا آمده ، يا از اكنون تا روز قيامت به دنيا مى آيد. به درستى كه روز قيامت امر مى شود بنده يى را به طرف جهنم ببرند. همين كه او را به طرف جهنم مى كشند، مؤ منين و مؤ منات خواهند گفت : خدايا! اين شخص در حق ما دعا مى كرد. ما را شفيع او قرار بده ! پس ‍ خداوند عزوجل هم شفاعت آنان را درباره ى او مى پذيرد و نجاتش ‍ مى دهد.
عن عبدالله سنان عن ابى عبدالله (ع ) قال : من قال كل يوم - خمسا و عشرين مرة - اللهم اغفر للمؤ منين و المؤ منات و المسلمين و المسلمات كتب الله له بعدد كل مومن و مؤ منة بقى الى يوم القيامة حسنة و محى عنه سيئة و رفع له درجة
. (479)
عبدالله بن سنان از امام صادق (ع ) روايت مى كند: هر كس روزى بيست و پنج بار بگويد: اللهم اغفر للمؤ منين و المؤ منات و المسلمين و المسلمات ، خداوند به عدد هر مؤ من و مؤ منه يى كه از دنيا رفته ، و به هر عدد مؤ من و مؤ منه يى كه تا روز قيامت مانده باشد، براى او يك حسنه مى نويسد و يك گناه را از او پاك مى كند و يك درجه مقام او را بالا مى برد.
عن اءبى الحسن الرضا (ع ) قال : ما من مؤ من يدعو للمؤ منين و المؤ منات و المسلمين و المسلمات الاءحياء منهم و الاموات الا كتب الله له بكل مؤ من و مؤ منة حسنة منذ بعث الله آدم الى ان تقوم الساعة . (480)
صفوان بن يحيى از امام رضا (ع ) روايت مى كند كه ، آن بزرگوار فرمود: بنده يى نيست كه دعا كند، براى مردان مؤ من و زنان باايمان و مردان و زنان مسلمان ، زنده و مرده ى آنان ، جز اينكه خداوندى در مورد او از طرف هر مرد و زن مؤ من ، حسنه يى مى نويسد، از هنگامى كه آدم را برانگيخت ، تا هنگام برپا شدن قيامت .
محمد بن على بن الحسين قال : قال رسول الله (ص ) من صلى بقوم فاختص نفسه بالدعاء دونهم فقد خانهم . (481)
شيخ صدوق از پيغمبر (ص ) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: اگر امام جماعت فقط براى خود دعا كند و درباره ى ماءمومان خويش دعا نكند، پس به آنها خيانت كرده . يعنى بايد در قنوت نماز براى همه دعا كند.
عن ابى عبدالله (ع ) قال : كانت فاطمة (ع ) اذا دعت تدعو للمؤ منين و المؤ منات و لا تدعوا لنفسها فقيل لها فقالت : الجار ثم الدار . (482)
امام صادق (ع ) فرمود: حضرت فاطمه هنگام دعا كردن ، براى همه مردان و زنان باايمان دعا مى كرد و فقط و در حق خودش دعا نمى نمود. علت اين امر از او سؤ ال شد، فرمود: اول همسايه ، بعد صاحبخانه .
راجع به دو نفر نقل كرده اند كه ، اينها از بس روى پا ايستادند و اياك نعبد و اياك نستعين گفتند، پاهايشان ورم كرد: يكى شخص پيامبر اكرم (ص )، و ديگرى هم حضرت فاطمه زهرا (ع ). امام حسن مجتبى (ع ) مى فرمايد: مادرم از شب تا صبح روى پا مى ايستاد و نماز به جا مى آورد. هر چه دعا مى كرد، مى گفت : خدايا! همسايه ها، مسلمان ها... بعد به مادرم گفتم : خوب بود براى ما هم دعا مى كردى . فرمود: نه پسرم ! ديگران بر ما مقدمند؛ الجار، ثم الدار.
O 16. بلند كردن كف دست ها و كشيدن آن بر سر و صورت  
ان رسول الله ص كان يرفع يديه اذا ابتهل و دعا كما يستطعم المسكين . (483)
پيغمبر (ص ) هنگام دعا و ابتهال ، دست هاى خود را بلند مى كرد، آنچنان كه شخص مستمند و بى نوا هنگام درخواست خوراكى انجام مى داد.
و فيما اوحى الله الى موسى (ع ) اءلق كفيك ذلا بين يدى كفعل العبد المستصرخ الى سيده فاذا فعلت ذلك رحمت و انا اكرم القادرين . (484)
از جمله چيزهايى كه خداوند به حضرت موسى (ع ) وحى فرمود: دست هاى خود را افكنده ، پيش آور، همانند بنده ى بيچاره يى كه از آقاى خود دادخواهى مى كند؛ كه در اين صورت ، من توانا و بزرگوار، رحمتم را به تو مى رسانم .
عن ابى عبدالله (ع ) قال : ما اءبرز عبد يده الى الله العزيز الجبار الا استحيى الله عزوجل اءن يردها صفرا حتى يجعل فيها من فضل رحمته ما يشاء فاذا دعا احدكم فلا يرديده حتى يمسح على وجهه و راءسه . (485)
از امام صادق (ع ) منقول است كه فرمود: هيچ بنده يى دست خود را به جانب خداوند عزيز و جبار دراز نمى كند، مگر اينكه خدا را شرم آيد كه آن دست را تهى برگرداند، تا اينكه فضل و رحمت خود را در آن جاى دهد. پس وقتى كسى از شما دعا مى كند، دست خود را بر نگرداند، تا اينكه فضل و رحمت خود را بر نگرداند، تا اينكه بر سر و صورت خود بكشد.
قال رسول الله (ص ) ان الله تعالى حيى تعالى يستحيى اذا رفع الرجل اليه يديه اءن يرد هما صفرا حائبتين . (486)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: خداوند، با حيا و بخشنده است . وقتى مردى دست هاى خود را به سوى خداوند بلند كرد، خدا را شرم مى آيد كه آن را خالى و نااميد باز گرداند.
عن محمد بن مسلم قال : سمعت ابا عبدالله (ع ) يقول مربى رجل و اءنا اءدعو فى صلاتى بيسارى فقال : يا عبدالله بيمينك فقلت : يا عبدالله ان الله تبارك و تعالى حقا على هذا كحقه على هذا و قال : الرغبة تبسط يدك و تظهر باطنها و الرهبة : تظهر ظهرهما و التضرع : تحرك السبابة اليمنى و يمينا و شمالا و التبتل : تحرك السبابة اليسرى ترفعها فى السماء رسلا و تضعها و الابتهال : تبسط يدك و ذراعك الى السماء و الابتهال : حين ترى اسباب البكاء . (487)
محمد بن مسلم مى گويد: از امام صادق (ع ) شنيدم كه مى فرمايد: در نمازم با دست چپ دعا مى كردم ، مردى بر من گذشت و گفت : اى بنده ى خدا! دست راست دعا كن . گفتم : اى بنده ى خدا! همچنان كه خدا را بر دست راست حق است ، بر دست چپ نيز حقى دارد و فرمود: رغبت آن است كه ، دست ها را به طرفى آسمان كنى . و تضرع آن است كه ، انگشت دوم (سبابه ى ) دست چپ حركت دهى . و تبتل آن است كه ، انگشت دوم (سبابه ى ) دست چپ را به آرامى و آهستگى به سمت بالا و پايين حركت دهى . و ابتهال آن است كه ، دست و بازو را به سوى آسمان دراز كنى . و فرمود: ابتهال هنگاميست كه حالت گريه به انسان دست دهد.
عن ابى بصير عن ابى عبدالله (ع ) قال : سالته عن الدعاء و رفع اليدين فقال : على خمسة اءوجه : اما التعود فستقبل القبلة بباطن كفيك و اما الدعاء فى الرزق فتبسط كفيك و تقضى بباطنهما الى السماء و اما التبتل فايماء باصبعك السبابة و اما الاءبتهال فرفع يديك تجاوز بهما راءسك و دعاء التضرع اءن تحرك اصبعك السبابة ممايلى وجهك و هو دعاء الخفية . (488)
ابو بصير مى گويد: از حضرت صادق (ع ) درباره ى دعا كردن و بلند نمودن دست ها پرسيدم ، فرمود: بر پنج قسم است :
1. تعوذ (پناه بردن به خدا از شر شيطان ) آن است كه ، كف دست هاى خود را به طرف قبله كنى .
2. دعا براى روزى آن است كه ، دست هاى خود را باز مى كنى و درون آن دو (كف ) را به سوى آسمان بدارى .
3. تبتل ؛ پس آن ، اشاره كردن يا انگشت سبابه است .
4. ابتهال ؛ پس آن ، بلند كردن دست هاست ، به طورى كه از سرت بگذرد.
5. دعاى تضرع آن است كه انگشت سبابه را در برابر صورتت بجنبانى ؛ و آن ، دعاى خفيه و هراس است .

رغبت : ميل و اشتياق داشتن به چيزيست .
رهبت : خوف و ترس داشتن از چيزيست .
تضرع : اظهار ذلت و خواريست .
تبتل : انقطاع و جداييست .
ابتهال الى الله : دعا و تضرع است .
تعوذ: پناه بردن به خدا از شر شيطان است .
O 17. با بيم (خوف ) و اميد (رجا) خدا را بخواند 
قال الله تبارك و تعالى فى كتابه الكريم : و ادعوه خوفا و طمعا .
خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: خدا را با ترس و اميد بخوانيد.
امام چهارم به بعضى از فرزندانش فرمودند:
يا بنى كن ذا قلبين قلب تخاف بالله خوفا لايخالطه تفريط و قلب ترجو به الله رجاء لا يخالطه تغرير . (489)
پسرم ! اى داراى دو قلب باش : قلبى خائف از خدا، بدون تفريط، و قلبى اميدوار به خدا، بدون غرور.
قال على بن الحسين (ع ): يا بنى خف الله مخافة لا يتاءس من رحمته و ارجه رجاء لا تاءمن من مكره . (490)
امام سجاد (ع ) فرمود: اى پسرم ! آنچنان از خدا بترس ، كه از رحمتش ‍ ماءيوس نباشى ؛ و آنچنان به خدا اميدوار باش ، كه از مكرش در امان نباشى .
مؤ من از هيچ چيزى از غير از عظمت پروردگارش و گناهانى كه مرتكب شده است ، نبايد بترسد؛ چون به يقين دانسته است كه ، هر چه در عالم ملك و ملكوت است ، همه مخلوق خدايند، و بدون اذن او، هيچ نفع و ضررى از آنها به كسى نمى رسد.

اگر تيغ عالم بجنبد زجاى نبرد رگى تا نخواهد خدا
قال على (ع ) لا يرجون احد منكم الا ربه . لاء قطعن امل كل مؤ من غيرى (491)
حضرت على (ع ) فرمود: مؤ من در هر حال بايد اميدش به خدا باشد. اگر كسى در كارهاى خود به غير خدا اميدوار شد، خداوند از روى لطف و كرم ، اميدش را نااميد مى كند، تا بار ديگر به خداى خود اميدوار باشد.
O 18. توسل جستن به معصومين 
منظور از توسل اين نيست كه كسى حاجتى را از پيامبر يا امام بخواهد، و آنها را خدا يا صاحب كارهاى خدايى بداند، بلكه منظور آن است كه ، در پيشگاه خدا به مقام اين بزرگواران متوسل شود؛ و اين مطلب در حقيقت عين توجه به خداوند متعال است . ما بايد همواره در زندگى به ياد آن بزرگواران باشيم و در گرفتارى ها و شدايد به آنان پناه ببريم ؛ زيرا آنان كشتى نجات امت و پناهگاه مردم بى پناه و ستمديده اند، واسطه ى فيض ميان خالق و مخلوقند، فرياد رس بيچارگانى هستند كه دستخوش امواج خروشان درياى بى كران بلا شده اند، باعث قرب انسان به خداوند و باعث مستجاب شدن دعايند، و بالاخره ، ايجاد كننده ى ياد خدا در دل هاى غفلت زده هستند.
خداوند در قرآن مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة و جاهدوا فى سبيله . (492)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، تقواى الهى را پيشه كنيد، و براى رسيدن به مقام قرب او وسيله آماده كنيد و در راه وى كوشش نماييد.
قال على (ع ): هم الوسيلة الى الله و الوصلة الى عفوه و رضاه .
امير المؤ منين (ع ) مى فرمايد: معصومين (ع ) وسيله يى به سوى خداوند و راه رسيدن به عفو و رضايت او مى باشند.
پيغمبر اكرم (ص ) به امير المؤ منين (ع ) فرمود:
يا على من توسل الى الله بحبكم فحق على الله اءن لا يرده يا على من اءحبكم و تمسك بكم فقد تمسك بالعروة الوثقى .
اى على ! هر كس به وسيله ى محبت شما خاندان ، به خداوند توسل جويد، پس حق است بر خدا كه او را رد نكند. اى على ! هر كس شما را دوست داشته باشد و به شما خاندان متمسك شود، به ريسمان محكم چنگ زده است .
امام رضا (ع ) از امام صادق (ع ) روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند:
اذا نزلت بكم شدة فاستعينوا بنا على الله و هو قول الله : ولله الاسماء الحسنى فادعوه بها قال : ابو عبدالله : نحن و لله الاسماء الحسنى الذى لايقبل من احد الا بمعرفتنا قال : فادعوه .
هر گاه گرفتارى شديدى بر شما وارد شد، به وسيله ى ما از خداوند كمك طلب كنيد. اين است معناى قول خداوند كه مى فرمايد: براى خدا اسماء نيكوييست . او را به آنها بخوانيد. آن گاه امام رضا (ع ) فرمودند كه ، امام صادق (ع ) چنين مى فرمايد: به خدا سوگند! ما نام هاى نيكوى خداوند هستيم ، كه از احدى عملى پذيرفته نمى شود، مگر به وسيله ى معرفت ما. آن گاه امام صادق فرمودند: خداوند را به وسيله ى آنها بخوانيد.
در زيارت جامعه مى خوانيم : بكم فتح و بكم يختم و بكم ينزل الغيث و بكم يمسك السماء اءن تقع على الارض الا باذنه و بكم ينفس الهم و يكشف الضر .
آسمان و زمين و هر آنچه در آن است ، به واسطه ى پيغمبر و على و ائمه ى طاهرين هستند. هر نعمتى ، چه ظاهرى و چه باطنى ، كه از طرف خداى متعال مى رسد، به واسطه ى آنهاست ؛ و به واسطه ى آن بزرگواران است كه زمين پا بر جاست . اگر غم و غصه يى از دل كسى بر طرف شود، اگر مصلحت يا بلايى از كسى رفع شود، عاملش آنانند.
عايشه مى گويد: پيغمبر از اول شب تا صبح دعا مى كرد و مرتب مى گفت : خدايا! تو را به حق ! گفتم : يا رسول الله ! كسى ديگر نيست ، كه شما هميشه خدا را به حق على قسم مى دهى ؟ فرمود: براى اينكه كسى بهتر از على سراغ ندارم .
عن معمر بن راشد عن الصادق (ع ) - فى حديث - قال : قال رسول الله (ص ): انه يكره للعبد ان يزكى نفسه و لكنى اقول : ان آدم لما اصاب الخطيئة كانت توبته ان قال اللهم انى اسالك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى فغفرها و ان نوحا لما ركب السفينة و خاف الغرق فاءنجاه الله منه و ان ابراهيم لما لقى فى النار قال : اللهم انى اساءلك بحق محمد و آل محمد لما انجيتنى منها فجعلها الله عليه بردا و سلاما و ان موسى لما القى عصاه و اوجس فى نفسه خيفة اللهم انى اساءلك بحق محمد و آل محمد (ص ) لما آمنتنى فقال له الله عزوجل : لاتخف انك انت الاءعلى . (493)
معمر بن راشد نقل مى كند كه ، امام صادق (ع ) در ضمن حديثى چنين فرمود: رسول خدا فرمود: خودستايى براى بنده مكروه است ، و ليكن مى گويم : به درستى كه آدم (ع ) هنگامى كه مرتكب خطيئه و اشتباه شد، توبه ى او چنين بود كه گفت : خدايا! من از تو در خواست دارم كه به حق محمد و آل محمد (ص ) مرا بيامرزى ! پس خداوند او را آمرزيد و به درستى كه نوح (ع ) هنگامى كه سوار كشتى شد و ترسيد كه غرق شود، گفت : خدايا! من به حق محمد و آل محمد (ص ) از تو درخواست مى كنم كه از غرق شدن نجاتم دهى ! پس خداوند او را نجات داد. و به درستى كه حضرت ابراهيم (ع ) هنگامى كه در آتشش انداختند، گفت : خدايا! من از تو درخواست مى كنم كه به حق محمد و آل محمد (ص ) مرا از آتش نجات دهى ! پس ‍ خداوند آتش را بر او سرد و سلامت قرار داد. و به درستى كه موسى (ع ) هنگامى كه عصاى خود را پرتاب نمود و بر جانش ترسيد، گفت : خدايا! من به حق محمد و آل محمد (ص ) از تو درخواست مى كنم كه مرا ايمنى بخشى ! پس خداى عزوجل به او فرمود: مترس ! به درستى كه تو برترى از فرعون و فرعونيان .
عن سلمان الفارسى قال : سمعت محمدا (ص ) يقول : يا عبادى اءو ليس ‍ من له اليكم حوائج كبار لاتجودون بها الا اءن يتحمل عليكم باءحب الخلق اليكم تقضونها كرامة لشفيعهم ؟ الا فاعلموا ان اكرم الخلق على و افضلهم لدى محمد و اءخوه على و من بعده الائمة الذين هم الوسائل الى الله الا فليدعن (فليد عنى ) من همته حاجة يريد نفعها او دهمته داهية يريد كشف ضرها بمحمد و آله طيبين الطاهرين اقضها له احسن ما يقضيها من تستشفعون له باءحب الخلق اليه . (494)
سلمان فارسى نقل مى كند كه : شنيدم پيامبر (ص ) مى فرمود: به درستى كه خداى عزوجل مى فرمايد: اى بندگان من ! مگر چنين نيست كه هر گاه كسى را نزد شما حاجت هاى بزرگ باشد، انجام نمى دهيد، تا اينكه محبوب ترين آفريدگان نزد شما را به سوى شما واسطه قرار دهد، كه در اين صورت ، به احترام واسطه قرار دهد، كه در اين صورت ، به احترام واسطه و شفيع ، حاجت هايش را برآوريد؟ هر آينه بدانيد كه ، گرامى ترين آفريدگان نزد من و برجسته ترين آنها به درگاه من ، محمد و برادرش على و پيشوايان پس از او هستند، كه آنانند وسايل و وسايط پيش خدا. هر آينه را حاجتى در پيش است كه مورد سود و نفع اوست ، يا آنكه گرفتارى ناگوارى به او روى آورده باشد كه خواستار است زبانش برطرف شود، پس دعا كند و به وسيله ى محمد (ص ) و خاندان پاك و پاكيزه اش از من بخواهد تا حاجتش ‍ را برآورم ، بهتر از برآوردن كسى كه محبوب ترين كسانش را نزد او شفيع و واسطه قرار داده باشيد.
عن داوود الرقى قال : انى كنت اسمع اءبا عبدالله (ع ) اءكثر ما يلح فى الدعاء على الله بحق الخمسة يعنى رسول الله (ص ) و امير المومنين و الفاطمة و الحسن و الحسين عليهم السلام . (495)
داوود رقى مى گويد: بسيار شنيدم كه امام صادق (ع ) در دعاهاى خود خداوند را به حق پنج تن آل عبا، يعنى : محمد، على ، فاطمه ، حسن و حسين (ع ) قسم مى داد.
سالك راه حق ! بيا همت از اوليا طلب همت خود بلند كن سوى حق ، ارتقا طلب
فاش ببين گه دعا، روى خدا در اوليا بهر جمال كبريا، آيينه ى صفا طلب
شرور اوليا، نبى ، وز پس مصطفى ، على خدمت مصطفى كن و همت مرتضى طلب
پيروى رسول حق ، دوستى خود آورد پيروى رسول كن ، دوستى خدا طلب
شرع ، سفينة النجاة ، آل رسول ، ناخداست ساكن اين سفينه شو، دامن ناخدا طلب
دم به دمم به گوش هوش ، مى فكنندم اين سروش معرفت ار طلب كنى ، از بركات ما طلب
خسته ى جهل را بگو، خيز و بيا به جست و جو از بر ما شفا بجو، از در ما دوا طلب
مفلس بينوا بيا، از در ما بجو نوا صاحب مدعا بيا، از دم شفا طلب
هست طلب بحق سبب ، گر بسزا بود طلب هر چه طلب كنى چو فيض ، ياوه مگو، بجا طلب
O 19. اصرار و پافشارى در دعا 
احمد بن فهد رسول الله (ص ) قال : ان الله عزوجل يحب السائل اللجوج . (496)
ابن فهد روايت مى كند، كه پيغمبر اكرم (ص ) فرمود: همانا خداى عزوجل سؤ ال كننده ى مصر و لجوج را دوست دارد.
عن ابن قداح عن ابى عبدالله (ع ) قال : كان امير المؤ منين (ع ) رجلا دعاء . (497)
ابن قداح از امام صادق (ع ) نقل مى كند: امير المؤ منين (ع ) مردى بود دعاء؛ يعنى بسيار دعا كننده .
عن ابى جعفر (ع ) قال :
ان الله كره الحاح الناس بعضهم على بعض فى المساءلة و احب ذلك لنفسه ان الله جل ذكره يحب ان يساءل و يطلب ما عنده
. (498)
از امام باقر (ع ) منقول است كه فرمود: خداوند اصرار در سؤ ال را از مردم نمى پسندد (از همديگر خواهش و درخواست كنند)، ولى اين كار را در مورد خود مى پسندد و دوست دارد مورد سؤ ال قرار گيرد و از آنچه پيش ‍ اوست ، درخواست شود.
عن ابى جعفر (ع ) قال : و الله لا يلح عبد مؤ من على الله عزوجل فى حاجته الا قضاها .
از امام باقر (ع ) نقل است كه فرمود: به خدا قسم ! هيچ مؤ منى حاجتى را با اصرار از خدا نمى خواهد، مگر اينكه خداوند آن را بر آورد.
عن عبدالله بن سنان قال : سمعت ابا عبدالله (ع ) يقول : الدعاء نزد القضاء بعد ما اءبرم ابرما فاكثر من الدعاء فانه مفتاح كل رحمة و نجاح كل حاجة و لا ينال ما عندالله عزوجل الا بالدعاء و انه ليس باب يكثر قرعه الا يوشك ان يفتح لصاحبه . (499)
عبدالله بن سنان مى گويد: شنيدم امام صادق (ع ) مى فرمود: دعا قضاى الهى را دفع مى كند، اگر چه قضاى الهى محكم شده باشد. از اين رو، زياد دعا كن ، كه آن ، كليد هر رحمت و برآوردن حاجت است ، و آنچه كه پيش ‍ خداست ، جز با دعا به دست نمى آيد. و هيچ درى نيست كه زياد كوبيده شود، مگر اينكه براى كوبنده ى آن گشوده خواهد شد.
قال رسول الله (ص ): لقد بارك الله لرجل فى حاجة اكثر الدعاء فيها اعطيها او معها . (500)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: خداوند مبارك كرده است حاجتى را كه ، مرد درباره ى آن بسيار دعا كند، چه برآورده شود و چه نشود.
ابن مسعود مى گويد: پيغمبر دعا و خواهش را سه مرتبه تكرار مى كرد، تعجيل هم نمى نمود؛ زيرا آن حضرت مى فرمود: دعا مستجاب مى شود، مادامى كه تعجيل نكنيد. نگوييد من دعا كردم ، مستجاب نشد. بسيار دعا كنيد، كه خداوند كريم را مى خوانيد. روايت شده است : بنده يى خدا را مى خواند، و حال آنكه خداوند از او خشمگين است ؛ پس دعاى او را رد مى كند. باز او را مى خواند و دعايش رد شود. و چون مرتبه ى سوم خدا را بخواند، خداوند مى فرمايد: دعاى او را اجابت كردم ؛ زيرا بنده ى من امتناع دارد كه غير مرا بخواند و حاجت خود را از غير من سؤ ال نمايد.
عن انس بن مالك قال : قال رسول الله (ص ): ما فتح لاءحد باب دعاء الا فتح الله له فيه باب اجابة فاذا فتح لاءحدكم باب دعاء فليجهد فان الله لايمل حتى تملوا . (501)
از انس بن مالك منقول است كه ، پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هيچ گاه در خانه ى دعا بر كسى گشوده نمى شود، مگر اينكه درى از خانه ى اجابت نيز باز شود. پس هرگاه در خانه ى دعا به روى يكى از شما باز شد، در دعا كردن جد و جهد كند و دست از دعا نكشد، تا اينكه كاملا حاجتش برآورده شود؛ زيرا اگر او از دعا دست بكشد، خداوند نيز از مستجاب شدن دعا دست بر مى دارد، حتى اگر اثر اجابت ظاهر شود و مستجاب شدن نزديك باشد.
عن ابى القداح عن ابى عبدالله (ع ) قال : قال رسول الله (ص ): رحم الله عبدا طلب من الله عزوجل حاجته فالح فى الدعاء استجيب له اولم يستجيب و تلاهذه الآية وادعوه ربى عسى ان لا اكون بدعاء ربى شقيا. (502)
ابن قداح از امام صادق (ع ) روايت مى كند كه ، رسول خدا (ص ) فرمود: لطف و رحمت خدا شامل حال بنده يى مى شود كه ، در سؤ الش از خداوند مصر و لجوج باشد و در فكر مستجاب شدن و نشدنش نباشد، سپس امام اين آيه را گواه گفته ى خود قرار داد: من خداى خود را مى خوانم ، به اميد آنكه به وسيله ى دعا، از بدبختى و شقاوت دنيا و آخرت رهايى يابم .
عن مفضل قال : قال ابو عبدالله (ع ) لولا الحاح المؤ منين على الله فى طلب الرزق لنقلهم من الحال التى هم فيها الى ماهواء ضيق منها . (503)
از مفصل منقول است كه ، امام صادق (ع ) فرمود: هر گاه اصرار و پافشارى مؤ منان درباره ى روزى خواستن از خدا نبود، هر آينه دچار زندگى سخت و ناگوارترى مى شدند.
قال (ابن فهد) و فى زبور داوود يقول الله عزوجل يابن آدم تساءلنى و امنعك لعلمى بما ينفعك ثم تلح على بالمساءلة فاءعطيك ما ساءلت ؟
ابن فهد نقل مى كند كه ، خداوند در زبور چنين مى فرمايد: اى آدميزاد! بسا مى شود كه چيزى را از من بخواهى ، و من در اثر علم و احاطه يى كه به سود و زيان تو دارم ، خواسته ات را انجام ندهم ، ليكن در نتيجه ى اصرار و پافشارى زيادى كه براى انجام دادن خواسته ات انجام مى دهى ، خواهش تو را برآورم .
قال النبى (ص ): و اكثر من الدعاء فانك لا تدرى متى يستجاب لك . (504)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: فراوان و هميشه دعا كنيد، زيرا شما چه مى دانيد چه وقت دعايتان مستجاب مى شود!

عن ابى بصير عن ابى عبدالله (ع ) قال : لا يزال العبد بخير و رجاء و رحمة من الله عزوجل ما لم يستعجل فيقنط و يترك الدعاء قلت له : كيف يستعجل ؟ قال : يقول : قد دعوت منذ كذا و كذا و ما اءرى الاجابة . (505)
امام صادق به ابى بصير فرمود: همواره بنده در خير و اميدوارى و رحمت از جانب خداى عزوجل است ، مادامى كه عجله نكند و نااميد نشود و دعا را ترك نكند. ابى بصير مى گويد: عرض كردم : چه گونه عجله مى كند؟ فرمود: مى گويد از كى تاكنون مشغول به دعايم ، و اثرى از اجابت نمى بينم .

O 20. نااميد نبودن از خدا و اميدوار بودن به او و قطع اميد از ديگران
در شرع مقدس اسلام ، از حالت نااميدى مذمت و نكوهش بسيار شده ، بلكه در بعضى روايات ، نااميدى از رحمت خدا از گناهان كبيره شمرده شده است . البته نااميدى از اجابت اگر قبل از دعا باشد، علتش بزرگى و اهميت مطلب خواهد بود و مانع از دعا كردن مى شود، و اگر بعد از دعا كردن باشد، منشاءش تاءخير اجابت خواهد بود و مانع از ادامه ى دعا مى گردد؛ و در روايات بسيارى از هر دو قسم نهى شده است .
اما نوع اول :
عن فضيل بن عثمان عن اءبى عبدالله (ع ) قال : قلت له : اءوصنى قال : اءوصيك بتقوى الله و صدق الحديث و اءداء الاءمانه و حسن الصحابه لمن صحبك و اذا كان قبل طلوع الشمس و قبل الغروب بالدعاء و اجتهد و لا يمنعك من شى ء تطلبه من ربك و لا تقول : هذا ما لا اعطاه و ادع فان الله يفعل ما يشاء . (506)
فضيل بن عثمان مى گويد: به امام صادق عرض كردم : به من وصيت و سفارشى كن ! فرمود: تو را وصيت مى كنم به : تقوا و پرهيزگارى از خدا، راستگويى ، برگرداندن سپرده هاى مردم ، و خوشرفتارى با كسى كه با تو مصاحبت و رفاقت كرد؛ و هم اينكه پيش از طلوع و غروب خورشيد بر تو باد كه با جد و جهد دعا كنى ، و هيچ چيز تو را مانع نشود از اينكه همه خواسته هاى خود را از خدا بخواهى ، و نگويى اين چيزيست كه البته خدا به من نخواهد داد، دعا كن و از خدا بخواه ؛ چون خدا هر چه را كه بخواهد، انجام مى دهد.
اما نوع دوم :
عن احمد بن محمد بن ابى نصر قال : قلت لابى الحسن (ع ): جعلت فداك انى قد ساءلت الله حاجة منذ كذا و كذا سنة و قد دخل قلبى من ابطائها شى ء فقال : يا احمد اياك و الشيطان ان يكون له عليك سبيل حتى يقنطك - الى ان قال - ان صاحب النعمة فى الدنيا اذا سئل فاءعطى طلبته غير الذى ساءل و صغرت النعمة فى عينه فلا يشبع من شى ء و اذا كثر النعم كان المسلم من ذلك على خطر للحقوق التى تجب عليه و ما يخاف من الفتنة فيها. اءخبرنى عنك لو اءنى قلت لك قولا كنت تثق به منى ؟ فقلت له ؟ جعلت فداك اذالم اءثق بقولك فبقول من اءثق ؟ و انت حجة الله من خلفه قال : فكن بالله اءوثق فانك على موعد من الله عزوجل اءليس الله عزوجل يقول : و اذا ساءلك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان و قال : لاتقنطوا من رحمة الله و قال : و الله يعدكم مغفرة منه و فضلا فكن بالله اءوثق منك بغيره و لاتجعلوا فى انفسكم الا خيرا فانه مغفور لكم . (507)
احمد بن نصر مى گويد: به امام رضا (ع ) عرض كردم : فدايت شوم ! سال هاست كه من از خداوند حاجتى مى خواهم ، و از تاءخير اجابت ، در دلم وسوسه يى پيدا شده است . حضرت فرمود: اى احمد! شيطان بر تو راه يابد و تو را نااميد كند! تا جايى كه فرمود: همانا صاحب نعمت در دنيا اگر چيزى را از خدا بخواهد و فورا حاجتش برآورده شود، طبعا چيز ديگرى درخواست مى نمايد، و در نتيجه ، نعمت در نظرش كوچك خواهد شد و سير نخواهد گشت ؛ و ديگر اينكه فراوانى نعمت براى شخص مسلمان خطر است ، چون نعمت فراوان حقوق فراوانى هم در بر دارد، و گاهى هم از عهده ى آنها بر نمى آيد. جوياى حال خودت شو، ببين اگر به تو چيزى بگويم ، آيا به گفته ى من اطمينان خواهى كرد؟ وى مى گويد: فدايت شوم ! اگر به سخن شما اطمينان نداشته باشم ، پس به گفته ى چه كسى اطمينان كنم ، با اينكه تو حجت خدا بر بندگانش هستى ! حضرت (ع ) فرمود: پس ‍ بايد اطمينانت به سخن خدا بيشتر باشد؛ چون از اجابت خدا وعده يى به تو رسيده . مگر خداوند به پيامبر نفرمود: هر گاه بندگان من سراغ مرا از تو بگيرند، من نزديكم و دعوت دعا كنندگان را اجابت مى كنم و نيز خداوند فرمود: از رحمت خدا نااميد نشويد. و باز فرمود: خداوند وعده ى مغفرت و فضل به شما داده . پس در هر حال به خداوند اطمينان داشته باش ، و براى خودتان از خداحافظ خير و خوبى بخواهيد، تا مورد آمرزش قرار گيريد.
قطع اميد از مردم و نااميدى از غير، جد و جهد انسان را در دعا كردن افزايش مى دهد و باعث مى شود كه شخص دعا كننده با التفات و توجه بيشترى حوايج دنيوى و اخروى خويش را از خدا بخواهد؛ در واقع ، قطع اميد از ديگران و اميدوارى به خداى متعال را در انسان تقويت مى كند، چون هر اندازه اميدوارى به غير خدا در او ضعيف سست گردد، اميدوارى به خدا در وى قوى تر خواهد شد.
احمد بن فهد الحلى قال : روى عن ابى عبدالله (ع ) فى قول الله عزوجل : و ما يؤ من اكثرهم بالله الا و هم مشركون (508) قال : هو قول الرجل : لو لا فلان لملكت و لو لا فلان ما اءصبت كذا و كذا و لو لا فلان لضاع عيالى اءلاترى اءنه قد جعل لله شريكا فى ملكه يرزقه و يدفع عنه ؟ قلت : فيقول ماذا يقول لو لا اءن من الله على بفلان لهلكت ؟ قال : نعم لا باءس بهذا او نحوه . (509)
ابن فهد حلى در كتاب عدة الداعى مى گويد: از امام صادق (ع ) روايت شده كه ، خداوند مى فرمايد: ايمان بيشتر مردم آميخته به شرك است . و منظور اين است كه ، شخص مؤ من مى گويد: اگر فلانى نبود، از بين رفته بودم . اگر فلان شخص نبود، چنين مى شدم . اگر فلان كس نبود، خانواده ام از دست رفته بود. و حال آنكه در اين سخنانش براى خداوند شريك قرار داده ، كه اختيار روزى و دور كردن ضرر و زيان به دست اوست . راوى گفت : پس چه بگويد؟ اگر اين طور بگويد، خوب است : هرگاه خداوند بر من منت نمى گذاشت و فلان كس را به فرياد من نمى رساند، هر آينه هلاك و نابود شده بودم ؟ حضرت فرمود: آرى ! اينچنين گفته ها اشكالى ندارد.
و روى عن محمد بن عجلان قال : اءصابتنى فاقة شديدة و اءضافة (و لا صديق لمضيق ) و لزمنى دين ثقيل و عظيم يلح فى المطالبة فتوجهت نحو دار الحسن بن زيد (و هو يؤ مئذ اءمير المدينة ) لمعرفة كانت بينه و بينه و شعر بذلك من خالى محمد بن عبدالله بن على بن الحسين (ع ) و كانت بينى و بينى قديم معرفة فلقينى فى الطريق فاءخذ بيدى و قال : قد بلغنى ما اءنت بسبيله فمن تؤ مل لكشف ما نزل بك ؟ قلت : الحسن بن زيد فقال : اذن لايقضى حاجتك و لاتسعف بطلبتك فعليك بمن يقدر على ذلك و هو اءجود الاءجودين فالتمس ما تؤ مله من قبله فانى سمعت ابن عمى جعفر بن محمد يحدث عن اءبيه عن جده عن الحسين بن على عن ابيه على بن ابيطالب (ع ) عن النبى (ص ) قالن اءوحى الله الى بعض اءبنيائه - فى بعض ‍ وحيه : و عزتى و جلالى لا قطعن اءمل كل آمل غيرى و بالاياس و لاءكسونه ثوب المذلة فى الناس و لاءبعدنه من فرجى و فضلى اءياءمل عبدى فى الشدايد غيرى و الشدائد بيدى ؟ و يرجو ساى و اءنا الغنى الجواد، بيدى مفاتيح الاءبواب و هى مغلقة و بابى مفتوح لمن دعانى ، اءلم تعلموا اءن من دهاه نائبة لم يملك كشفها عنه غيرى فما لى اءراه ياءمله مغرضا عنى و قدا اءعطيته بجودى و كرمى مالم يساءلنى فاعرض عنى و لم يساءلنى و ساءل فى نائبته غيرى و انا الله اءبتدى بالعطية قبل المسالة اءفا ساءل فلا اجود، كلا اليس ‍ الجود و الكرم لى اليس الجود و الكرم لى اليس الدنيا و الاخرة بيدى فلو اءن اءهل سبع سماوات و ارضين ساءلونى جميعا و اءعطيت كل واحد منهم مساءلته ما نقص ذلك من ملكى مثل جناح البعوضة و كيف ينقص ملك انا قيمه ، فبا يؤ سا لمن عصانى و لم يراقبنى .
فقلت له : يابن رسول الله اعد على هذا الحديث ، فاءعاده ثلاثا فقلت له : لا و الله ما ساءلت احدا بعدها حاجة ، فما لبث اءن جائنى الله برزق من عنده .
(510)
محمد بن عجلان مى گويد: دچار تنگدستى سختى گشته و در فشار زندگى فشرده شدم . قرض زياد و فراوانى به عهده ام آمد، و طلبكاران با سماجت آن را مطالبه مى كردند. به گمان اينكه از حسين بن زيد (كه در آن موقع فرماندار مدينه بود و سابقه ى آشنايى با هم داشتيم ) كمك بخواهم ، به طرف خانه او رفتم . در بين راه ، با محمد بن عبدالله بن على بن الحسين (ع ) برخوردم ، با او دوستى ديرينه داشتم . همين كه مرا ديد، دستم را گرفت و گفت : خبر گرفتارى و ناراحتى ات به من رسيد. اكنون به من بگو ببينم براى چاره جويى بيچارگى ات از چه كسى اميد و انتظار دارى ؟ گفتم : از حسن بن زيد. گفت : پس بدان كه ، حاجت تو برآورده نخواهد شد و خواسته ات انجام نشود. اگر خواستار گشايش كار خود هستى ، به در خانه ى كسى برو كه بتواند گره از كارت بگشايد، و از هر با جود و بخششى ، بخشش وجودش افزون تر باشد. به سراغ او كه رفتى ، هر چه دلت مى خواهد، از او بخواه ؛ چون من از پسر عمويم امام جعفر صادق (ع ) شنيدم كه ، او به وسيله ى پدران بزرگوارانش از پيغمبر (ص ) روايت كرد: عزوجل به برخى از پيغمبرانش (در ضمن وحى ) چنين فرمود: به عزت و جلالم سوگند! هر كسى كه مختصر ميل و اميدى به غير من داشته باشد، نااميدش خواهم كرد، و آنچنان لباس ‍ ذلت و خوارى در ميان مردم بر او بپوشانم ، كه رسوا شود، و به طور قطع ، او را از قرب و نزديكى خود دور خواهم كرد. آيا با اينكه گره ها به دست من گشوده مى شود، اميدى به كسى جز من دارد؟ با اينكه توانگرى و بخشش ‍ تمام و كمال در اختيار من است . سراغ ديگرى مى رود، و در خانه ى ديگرى را مى كوبد؟ مگر نمى داند همه درها بسته و كليد همه آنها در دست من است ، و تنها درى كه براى جويندگان باز مى باشد، در خانه ى من است ؟ آيا شخص گرفتار نمى داند كه هيچ كس بجز من قادر و توانا نيست گرفتارى او را بر طرف نمايد؟ پس چه گونه از من رو مى گرداند و اميد به ديگرى مى بندد، با اينكه من بودم كه در اثر جود و كرم خود، نپرسيده ، آنچه احتياج داشت ، به او دادم مع ذلك از من رو گردانيده و چيزى نخواسته ، از كسى ديگر اميد و انتظار دارد به فرياد او برسد. من همان خدايى هستم كه نپرسيده حوايجش ‍ را به او مى دهم . مگر ممكن است كسى حوايجش را از من بخواهد، به او ندهم ! هرگز چنين نيست ! مگر بخشش و بزرگوارى مربوط به من نيست ! مگر اختيار دنيا و آخرت در دست من نيست ! همين قدر كه بدان كه ، اگر اهل هفت طبقه آسمان و زمين همگى حوايج خود را از من بخواهند، و من خواسته ى هر كس را به او بدهم ، به اندازه ى بال مگسى از ملك و مملكت من كاسته نخواهد شد. چه گونه ممكن است مملكتى كه من پادشاه و نگهبان آن هستم ، كم شده و نقصان يابد! پس واى بر كسى كه از فرمان من سرپيچى كند و مرا حاضر و ناظر بر افعال و گفتارش نداند!
محمد بن عجلان مى گويد: به محمد بن عبدالله گفتم : اى فرزند پيغمبر! اين حديث شريف را كه از امام صادق (ع ) شنيدى ، دوباره برايم بازگو نما. پس ‍ سه بار برايم تكرار كرد. من هم گفتم : به خدا سوگند! از اين به بعد هرگز كسى چيزى نخواهم . اتفاقا از اين قضيه چيزى نگذشت ، كه خداوند روزى خود به من رساند.

حفض بن غياث عن ابى عبدالله (ع ) قال : اذا اءراد اءحدكم اءن لايسئل ربه شيئا الا اءعطاه فليياءس من الناس كلهم و لايكون له رجاء الا من عندالله فاذا علم ذلك من قلبه لم يسئله شيئا الا اعطاه . (511)
حفض بن غياث مى گويد: امام صادق (ع ) فرمود: هرگاه كسى از شما بخواهد كه خداوند همه خواسته هايش را برآورد، بايد از تمام مردم نااميد شود و هيچ اميدى جز خداوند نداشته باشد. پس اگر خداوند چنين حالتى را در قلب او بيايد، چيزى از خدا نخواهد، مگر اينكه برآورد.
سفيان عيينه گفت : اگر يكى از شما در خود بدى ببيند، بايد اين بدى ، او را از دعا كردن منع نكند؛ چه اينكه خداوند متعال خواسته ى ابليس را كه بدترين خلق است ، اجابت فرموده است : اذ قال رب فانظرنى الى يوم يبعثون انك من المنظرين .
روزى هارون الرشيد از كنار خرابه ى بغداد مى گذشت ، در اين حال ديد بهلول ، همان عارف مشهور كه خود را به ديوانگى زده بود، روى زمين دراز كشيده . گفت : اى بهلول ! از ما حاجت بخواه ، كه برآورده است . بهلول گفت : لطفا به مگس هاى خرابه دستور بدهيد كه بعدازظهرها مرا آزاد بگذارند؛ زيرا مزاحم خوابم هستند. هارون گفت : مگس از من شنوايى ندارد؟ بهلول گفت : وقتى كه مگس ها از شما شنوايى ندارند، پس چرا از شما حاجت بخواهم ! من بايد حاجت را از خدايى بخواهم كه از مگس خرابه تا جبرئيل آسمان از وى شنوايى دارند.
(512)
ان الله معنا فلا فاقة بنا الى غير. (513)
خدا با ماست ، و با بودن او نيازى به غير او نداريم .
ما در دو جهان غير خدا يار نداريم جز ياد خدا هيچ دگر كار نداريم
ما شاخ درختيم ، پر از ميوه ى توحيد هر رهگذرى سنگ زند، عار نداريم
گر يار وفادار نداريم و ليكن ما يار بجز حضرت غفار نداريم
O ج . بعد از دعا 
O 1. صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد در اول و آخر دعا
O 2. گفتن ماشاءالله لاحول و لا قوة الا بالله در پايان دعا
عن اءبى عبدالله (ع ) قال : اذا دعا الرجل فقال بعد ما دعا: ماشاءالله لا حول و لا قوة الا بالله قال الله عزوجل : استبسل عبدى و استسلم لاءمرى اقضوا حاجته . (514)
از امام صادق (ع ) منقول است كه فرمود: هرگاه مردى دعا كند و پس از آن بگويد: ماشاءالله لا حول و لا قوة الا بالله ، خداى عزوجل مى فرمايد: بنده ام از ديگران قطع اميد كرد و خود را تسليم امر من نمود. پس حاجتش ‍ را برآورده سازيد!
عن ابى عبدالله (ع ) قال : ما من رجل دعا فختم دعائه بقول ما شاء الله لا قوة الا بالله الا اجيب صاحبه .
امام صادق (ع ) فرمود: كسى نيست كه دعاى خود را با جمله ى ما شاء الله لا قوة الا بالله ختم كند، مگر آنكه دعايش مستجاب شود.
عن جميل عن ابى عبدالله (ع ) قال : سمعته بقول : من قال : ما شاء الله لا حول و لا قوة الا بالله سبعين مرة صرف عنه سبعين نوعا من انواع البلاء اءيسر ذلك الخنق قلت : جعلت فداك و ما الخنق ؟ قال : لا يعتل بالجنون فيخنق . (515)
جميل مى گويد: شنيدم كه امام صادق (ع ) مى فرمايد: كسى كه هفتاد بار بگويد: ما شاء الله و لاقوة الا بالله ، خداوند هفتاد نوع انواع بلا را از او دور مى گرداند، كه آسان ترين آنها، خناق (و خفه شدن ) باشد. عرض كردم : فدايت شوم ! خناق چيست ؟ فرمود: به ديوانگى دچار نمى شود (يا كشته نمى شود) كه خفه گردد.
O 3. براى مستجاب شدن دعاى خود، دعا كند
ربنا و تقبل دعاء. (516) يعنى : بار پروردگارا! دعايم را مستجاب و برآورده نما!
آداب و شرايط دعا از نظر اوقات مخصوص 
O 1. شب و روز جمعه 
از حضرت صادق (ع ) منقول است كه ، پيامبر اكرم (ص ) فرمود: در روز جمعه ، سيد و بزرگ تر روزهاست . خداوند در آن روز ثواب حسنات را مضاعف مى دهد، گناهان را محو مى نمايد، درجات را بلند مى گرداند، دعاها را مستجاب مى نمايد، شدت ها و غم ها را زايل مى گرداند، حاجت هاى بزرگ را برآورده مى سازد. و روز نسبت به شب امتياز است ، زيرا در روز خداوند متعال رحمتش را نسبت به بندگان زياد مى گرداند و جماعت بسيارى را از آتش جهنم آزاد مى سازد. پس هر كس خدا را در آن روز بخواند و حق مرحمت آن را بشناسد، بر خداست كه او را از آتش جهنم گرداند. پس اگر در روز جمعه يا شى آن بميرد، ثواب شهيدان را دارد و در قيامت از عذاب الهى ايمن مبعوث مى گردد. و هر كس حق و حرمت جمعه را سبك شمارد و از نماز آن روى بگرداند يا عمل حرامى مرتكب شود، بر خداست كه او را به آتش جهنم بسوزاند، مگر آنكه توبه كند.
احمد بن فهد - فى عدة الداعى - عن الباقر (ع ) قال : ان الله تعالى ينادى كل ليلة جمعة من فوق عرشه من اول الليل الى آخره : اءلا عبد مومن يدعونى لدينه و دنياه قبل طلوع الفجر فاءجيبه ؟ اءلا عبد مؤ من يتوب الى قبل طلوع الفجر فاءتوب عليه ؟ اءلا عبد مؤ من من قد قتر عليه رزقه فيساءلنى الزيادة فى رزقه قبل طلوع الفجر فاءزيده و اءوسع عليه ؟ الا عبد مؤ من سقيم يساءلنى اءن اءطلقه من سجنه و اءخلى سربه ؟ اءلا عبد مؤ من مظلوم ليساءلنى اءن آخذ له بظلامته قبل طلوع الفجر فانتصر له فآخذ بظلامته ؟ قال فلا يزال ينادى بهذا (حتى ) يطلع الفجر . (517)
احمد بن فهد در كتاب عدة الداعى مى گويد: امام باقر (ع ) فرمود: به درستى كه خداى تعالى هر شب از بالاى عرش ، از اول شب تا آخر ندا مى كند: آيا بنده ى مؤ منى نيست كه درباره ى امور دين و دنياى خود، پيش از طلوع فجر مرا بخواند، تا جوابش دهم ؟ آيا بنده ى مؤ منى نيست كه پيش از طلوع فجر به سوى من توبه كند، تا من هم توبه ى او را قبول نمايم ؟ آيا بنده ى مؤ منى نيست كه روزى او بر وى تنگ كرده باشم ، و او پيش از طلوع فجر از من تقاضاى شفا و بهبودى خود نمايد، من هم او را عافيت دهم ؟ آيا بنده ى مؤ من زندانى غمگينى نيست كه از من رهايى خود را از زندان بخواهد، و راه را بر او باز بگذارم ؟ آيا بنده ى مؤ من ستمديده يى نيست كه از من تقاضا كند، تا پيش از طلوع فجر ستمش را از او دور نمايم ، تا من هم درباره ى ظلمى كه بر او وارد شده ، يارى اش كنم ؟ امام باقر (ع ) اضافه نمود: خداوند همواره چنين ندا مى كند، تا اينكه فجر طلوع نمايد.
علامه مجلسى مى گويد: در روز جمعه ساعتيست ، كه هر مسلمانى در آن ساعت از خداى چيزى طلب نمايد، البته به او عطا مى فرمايد؛ و آن ، وقتيست كه نصف قرص آفتاب فرو رود. و خود حضرت فاطمه (ع ) امر مى فرمود كه بر بلندى بروند و چون نصف آفتاب غروب مى كند، او را خبر كنند كه دعا نمايد.
عن ابى عبدالله قال : ان العبد ليدعوا فيؤ خر حاجته الى يوم الجمعه و قال ان يوم الجمعه سيد الايام و اعظم من يوم الفطر و يوم الاءضحى و فيه ساعة لم يساءل الله عزوجل فيها اءحد شيئا الا ما لم يساءل حراما . (518)
از امام صادق (ع ) نقل است كه فرمود: گاهى مؤ من دعا مى كند و خداوند قضاى حاجت او را تا روز جمعه بتاءخير مى اندازد و فرمود: روز جمعه سرور و بزرگترين روزها نزد خداوند است و از روز فطر و قربان هم بزرگتر است . در اين روز ساعتى است كه هر كسى در آن چيزى از خداى متعال بخواهد البته به او عنايت مى كند مگر اينكه حرامى را درخواست نمايد.
عن عبدالله بن سنان قال : ساءلت ابا عبدالله (ع ) عن الساعة التى يستجاب فيها الدعاء يوم الجمعه قال : ما بين الامام من الخطبه الى اءن تستوى الصوف و ساعة اخرى من آخر النهار الى غروب الشمس و كانت فاطمة تدعونى ذلك الوقت . (519)
عبدالله بن سنان مى گويد: از امام صادق (ع ) سؤ ال كردم : يا بن رسول الله ! چه ساعتى در روز جمعه است ، كه دعا در آن ساعت مستجاب مى شود؟ فرمودند: در روز جمعه دو وقت است كه دعا در آن مستجاب است : يكى مابين فراغت خطيب از خطبه و منظم شدن صفوف مردم ، و ديگرى ، پايان روز؛ و حضرت فاطمه (ع ) در اين وقت به درگاه خدا دعا مى كرد.
O 2. بين ظهر و عصر روز چهارشنبه 
براى نفرين كردن كفار است .
O 3. وقت نماز عشا 
روايت شده است : اين وقت به هيچ كس از امت هاى گذشته داده نشده است .
O 4. هر روز پنجشنبه و دوشنبه 
قال رسول الله (ص ): تفتح ابواب السماء فى كل يوم اثنين و خميس ‍ فيغفر فى ذلك اليوم لكل عبد لايشرك بالله شيئا الامن بينه و بين اءخيه شحناء . (520)
هر روز دوشنبه و پنجشنبه درهاى آسمان گشوده مى شود؛ و در آن روز، گناهان هر كسى كه براى خدا شريك قائل نباشد، مى بخشند، مگر آن كسى كه با برادر خويش دشمنى داشته باشد.
O 5. بعد از نمازهاى واجب  
از روايات فراوانى به دست مى آيد كه ، دعا در حين نماز و پس از نماز، بهترين تعقيبات است ، حتى از قرآن و نافله هم بهتر است ؛ چنان كه از امام باقر (ع ) روايت شده است ؛ الدعاء بعد الفريضة افضل من الصلوة تنفلا . يعنى : دعاى پس از نماز واجب فضيلتش بيشتر از نماز نافله است .
قال الامام المهدى (عج ): ان افضل الدعاء و التسبيح بعد الفرائض على الدعاء بعقيب النوافل كفضل الفرائض على النوافل . (521)
امام مهدى (ع ) فرمودند: فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاى مستحبى ، مانند فضيلت واجبات بر مستحبات است .
قال رسول الله (ص ) فى خطبة شهر رمضان : وارفعو ايديكم بالدعاء فى اوقات صلوتكم فانها افضل الساعات ينظر الله فيها بالرحمة الى عباده يجيبهم اذا ناجوه و يلبيهم اذا نادوه و يسجيب لهم اذا دعوه . (522)
در وقت هر نمازى دست ها را به دعا بلند كنيد و از خدا حاجت بخواهيد، زيرا بهترين ساعات شبانه روز همان ساعت نمازهاى پنجگانه است ، كه در آن اوقات ، خداوند نظر رحمت به بندگانش مى فرمايد. اگر با او مشغول مناجات شدند، به آنها پاسخ مى دهد؛ اگر او را خواندند، لبيك مى گويد؛ اگر حاجت خواستند، مستجاب مى فرمايد.
از امير المؤ منين (ع ) روايت شده است كه ، رسول خدا (ص ) فرمودند: كسى كه نماز واجبى را به جا آورد، به دنبال آن ، دعاى مستجابى خواهد داشت . از امام صادق (ع ) روايت شده است : خداى متعال نمازها را در عزيزترين اوقات نزد خود براى شما واجب نموده است ؛ بنابراين حوايج خود را پس از نمازهايتان درخواست نماييد. و نيز از آن حضرت روايت شده است : هر كس نماز واجبى به جا آورد و تا نماز بعدى تعقيب بخواند، ميهمان خداست ، و بر عهده ى خداست كه مهمانش را گرامى بدارد.
O 6. بين طلوعين 
عن ابى الصباح الكنانى عن ابى جعفر (ع ) قال : ان الله عزوجل يجب من عباده المؤ منين كل (عبد) دعاء فعليكم بالدعاء فى سحر الى طلوع الشمس فاءنها ساعة تفتح فيها ابواب السماء و تقسم فيها اءلازراق و تقضى فيها الحوائج العظام . (523)
ابو الصباح كنانى از امام محمد باقر (ع ) نقل مى كند: خداى عزوجل دوست دارد از بندگان مؤ من خود، هر آن كس را كه بسيار دعا كند. پس بر شما باد به دعا كردن در سحر تا طلوع آفتاب ؛ چون آن هنگام وقت باز شدن درهاى آسمان و تقسيم شدن روزى ها و برآورده شدن حاجت هاى مهم و بزرگ است .
O 7. پيش از طلوع و غروب آفتاب  
عن شهاب بن عبدربه قال : سمعت ابا عبدالله ع يقول : اذا تغيرت الشمس فاذكر الله عزوجل و ان كنت مع قوم يشغلونك فقم و ادع . (524)
شهاب بن عبدربه مى گويد: شنيدم امام صادق (ع ) مى فرمايد: همين كه آفتاب تغيير كرد، خدا را ياد كن ؛ و اگر با گروهى باشى كه تو را سرگرم مى كنند، از ميان آنان برخيز و برو دعا كن .
عن جابر عن ابى جعفر (ع ) قال : ان ابليس عليه لعائن الله يبث جنود الليل من حين تغيب الشمس و تطلع فاكثروا ذكر الله فى هاتين الساعتين (تلك ) الساعتين فانها ساعتا غفلة . (525)
امام محمد باقر (ع ) به جابر فرمود: شيطان به هنگام طلوع و غروب آفتاب ، سپاهيان خود را پراكنده مى كند؛ پس در اين دو وقت ، بسيار به ياد خدا باشيد و از شر ابليس و لشكريانش به خدا پناه ببريد. كودكان خود را در اين دو وقت پناه بدهيد، چه اينكه اين دو ساعت ، ساعت هاى غفلت است .
عن ابى خديجه عن ابى عبدالله (ع ) قال : ان الدعاء قبل طلوع الشمس ‍ و قبل غروبها سنة واجبة مع طلوع الشمس و المغرب . (526)
ابى خديجه از امام صادق (ع ) نقل مى كند كه آن بزرگوار فرمود: دعا پيش ‍ از طلوع و غروب آفتاب سنت و دستورى واجب است ، همراه طلوع آفتاب و غروب .
O 8. در نماز وتر و بعد از نماز فجر و ظهر و مغرب  
قال ابو عبدالله (ع ): يستجاب الدعاء فى اربعة مواطن فى الوتر و بعد الفجر و بعد الظهر و بعد المغرب . (527)
امام صادق (ع ) فرمود: دعا در چهار مورد مستجاب مى شود: 1. در نماز وتر؛ 2. بعد از نماز فجر؛ 3. بعد از نماز ظهر؛ 4. پس از مغرب .
O 9. روز عرفه 
روايت شده است كه ، حضرت زين العابدين در اين روز سائلى را ديدند، دست گدايى به سوى مردم دراز كرده ، به او فرمود: واى بر تو! آيا در چنين موقعيتى از غير خدا سؤ ال مى كنى ، و حال اينكه اميد مى رود در اين روز، فضل الهى شامل اطفال در رحم شود و آنان به سعادت برسند؟
O 10. آخر شب تا طلوع فجر 
عن المفضل بن عمر عن الصادق (ع ) قال : كان فيما ناجى الله موسى بن عمران (ع ) اءن قال له : يا بن عمران كذب من زعم اءنه يحبنى فاذا جنه الليل و نام عنى اليس كل محب يحب خلوة حبيبه ؟ها اءنا يابن عمران مطلع على اءحبائى اذا جهنم الليل حولت اءبصارهم فى قلوبهم و مثلت عقوبتى بين اءعينهم يخاطبونى عن المشاهدة و يكلمونى عن الحضور يابن عمران هب لى من قلبك الخشوع و من بدنك الخضوع و من عينيك الدموع و ادعنى فى ظلم الليل فانك تجدنى قريبا مجيبا . (528)
مفضل بن عمر از امام صادق (ع ) نقل مى كند: در يكى از مناجات ها، خداوند به حضرت موسى فرمود: اى پسر عمران ! دروغ مى گويد: كسى كه گمان دارد دوستم دارد، با اينكه در تاريكى شب از من غافل شده ، پناهنده به خواب مى شود. مگر چنين نيست كه هر دوستى ميل دارد با محبوب خود خلوت كند؟ اى پسر عمران ! من بر دل هاى دوستان خود آگاهم . همين كه تاريكى شب ، ايشان را فرا گيرد، بصيرت و بينايى را در دل هايشان مى افكنم و عقوبت خويش را در نظرشان مجسم مى سازم . مرا خطاب مى كنند، آنچنان كه گويى مشاهده مى نمايند و با من گفت و گو مى كنند، مانند اينكه در پيش آنها حاضرم . اى پسر عمران ! به خاطر من قلب خود را خاضع ، و چشمان خويش را اشك آلود كن ، و مرا در تاريكى هاى شب بخوان ! پس در چنين حالى من به تو نزديكم و پاسخگوى خواسته ات مى باشم .
عن محمد بن كردوس عن اءبى عبدالله (ص ) - فى حديث - قال : من قام من آخر الليل فذكر الله تناثرت عنه خطاياه فان قام من آخر الليل فتطهر و صلى ركعتين و حمد الله و اءتنى عليه و صلى على النبى (ص ) لم يساءل الله شيئا الا اءعطاه اما اءن يعطيه الذى يساءله بعينه اما ان يدخر له ما هو خير له منه . (529)
محمد بن كردوس از امام صادق (ع ) نقل مى كند: هر كس كه آخر شب از خواب برخيزد و به ياد خدا بيفتد، گناهان او پراكنده مى شود. پس اگر آخر شب بلند شد و تحصيل طهارت كرد و دو ركعت نماز خواند و حمد و ثناى خدا را به جا آورد و صلوات بر پيغمبر (ص ) فرستاد، چيزى از خدا درخواست نكند، جز اينكه خدا به او بدهد، يا عين همان چيز را كه او درخواست كرده ، و يا چيزى بهتر از آن براى او ذخيره خواهد نمود.
عن على (ع ) - فى حديث الاءرعمئة - قال : من كان له الى ربه حاجة فيطلبها فى ثلاث ساعات : ساعة فى يوم الجمعة و ساعة نزول الشمس و حين تهب الرياح و تفتح اءبواب السماء و تنزل الرحمة و يصوت الطيرو ساعة فى آخر الليل عند طلوع الفجر فانه ملكان يناديان هل من تائب يتاب عليه ؟ هل من سائل يعطى ؟ هل من مستغفر فيغفر له هل من طالب حاجة فيقضى له ؟ فاجيبوا داعى الله و اطلب (واطلبوا - ظ) الرزق فيما بين طلوع الفجر الى طلوع الشمس فانه اءسرع فى طلب الرزق من الضرب فى الاءرض و هى الساعة التى يقسم الله فيها الرزق بين عباده توكلوا على الله عند ركعتى الفجر اءذا صليتموها فقيما تعطلوا الرغائب . (530)
از امير المؤ منين على (ع ) منقول است كه فرمود: هر كس حاجتى نزد خدا دارد، در سه وقت آنها را از خدا بخواهد: 1. ساعتى در روز جمعه ؛ 2. ساعتى كه ظهر مى شود، و هنگام وزيدن بادها و گشوده شدن درهاى آسمان و فرود آمدن رحمت و به صدا آمدن مرغان ؛ 3. ساعت آخر شب ، هنگام طلوع فجر، همانا دو فرشته ندا مى كنند: آيا توبه كننده يى هست كه توبه اش آمرزيده شود؟ آيا درخواست كننده يى هست كه عطا شود؟ آيا استغفار كننده يى هست كه بخشيده شود؟ آيا خواهنده ى حاجتى هست كه حاجتش برآورده شود؟ پس منادى خداوند را جواب دهيد، و بين طلوعين (طلوع فجر و طلوع شمس ) از خداوند طلب روزى كنيد؛ چون اين عمل ، از مسافرت در روى زمين براى روزى پيدا كردن ، سريع تر و جالب تر است ؛ و آن ساعتيست كه خداوند روزى را ميان بندگان خود تقسيم مى كند. توكل بر خدا كنيد، زمانى كه دو ركعت نماز صبح مى خوانيد؛ چون در آن وقت ، جايزه ها و بخشش هاى بزرگان به شما داده مى شود.
عن الفضل بن اءبى قرة عن اءبى عبدالله (ع ) قال : قال رسول : خير وقت دعوتم الله فيه الاسحار و تلاهذه الآية فى قول يعقوب (ع ) سوف استغفر لكم ربى قال : اءخرهم الى السحر . (531)
فضيل بن ابى قره مى گويد: امام صادق (ع ) گفت : پيغمبر (ص ) فرمود: بهترين وقت دعا، سحرگاهان است . و اين آيه را از قول يعقوب تلاوت كرد: سوف استغفر لكم ربى . (532) يعنى : به زودى براى شما از خداوند طلب آمرزش خواهم كرد.
شيخ جعفر كبير معروف به كاشف الغطاء در يكى از شب ها براى تهجد برخاست ، فرزند جوانش را از خواب بيدار كرد و گفت : بيا به حرم مطهر على (ع ) رفته و در آنجا نماز شب بخوانيم . فرزند جوان كه برخاستن از بستر گرم در آن وقت شب برايش سخت بود، در مقام عذر خواهى برآمده ، عرض كرد: پدر جان ! من فعلا مهياى اين برنامه نيستم . شما منتظر من نباشيد. شيخ گفت : نه ! من اينجا ايستاده و منتظرم تا شما مهيا شويد. فرزند جوان بناچار از جا برخاست و وضو گرفت و دنبال پدر به راه افتاد. وقتى كنار در صحن رسيدند، در آنجا فقيرى را ديدند نشسته و دست سؤ ال براى گرفتن پول به سوى مردم دراز كرده . شيخ جعفر رو به فرزندش نمود و فرمود: اين شخص در اين وقت شب براى چه اينجا نشسته است ؟ عرض ‍ كرد: براى گدايى . شيخ گفت : چه مقدار ممكن است از رهگذران عايد او شود؟ عرض كرد: احتمالا يك تومان . شيخ گفت فرزندم ! درست فكر كن ، ببين اين آدم براى مبلغى ناچيز در اين وقت شب دست از استراحت و خواب ناز برداشته ، و دست ذلت به سوى مردم دراز مى كند. آيا تو به اندازه ى اين شخص ، درباره ى شب بيداران و متهجد، اعتماد به وعده هاى حق ندارى كه فرمود: يعنى : لاتعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين . (533) يعنى : هيچ كس نمى داند چه پاداش هاى مهمى كه مايه ى روشنى چشم ها مى گردد، براى آنان نهفته شده است .
گفته اند، فرزند جوان از شنيدن اين سخن چنان متنبه شد، كه تا آخر عمر از سعادت شب بيدارى و تهجد برخوردار بود.
O 11. هنگام ظهر 
عن عبدالله بن عطاء عن اءبى جعفر (ع ) قال : كان اءبى اذا كانت له الى الله حاجة طلبها فى هذه المساءلة يعنى زوال الشمس . (534)
عبدالله بن عطاء از امام باقر (ع ) نقل مى كند: هرگاه پدرم از نزد خدا حاجتى بود، در چنين ساعتى يعنى نيمروز درخواست مى كرد.
عن ابان عن ابى عبدالله (ع ) قال : ساعات الليل اثنتا عشرة ساعة و ساعات النهار اثنتا عشرة ساعة و اءفضل ساعات الليل و النهار اوقات الصلوات ثم قال : اءنه زالت الشمس فتحت اءبواب السماء و هيت الرياح و نظر الله عزوجل الى خلقه و انى لاءحب اءن يصعدلى عند ذلك الى السماء عمل صالح . (535)
ابان از امام صادق (ع ) روايت مى كند كه : شب دوازده ساعت است ، و ساعت هاى روز دوازده است ، و بهترين شبانه روز، هنگام واجب شدن نمازهاست . سپس امام (ع ) فرمود: به هنگام ظهر درهاى آسمان گشوده مى شود، بادها مى وزد و خداوند عزوجل نظر رحمت خود را متوجه بندگان خود مى كند. من همانا دوست دارم كه در آن هنگام كار شايسته يى از من به آسمان بالا رود.
احمد بن فهد عن اءبى عبدالله (ع ) قال : اذا زالت الشمس فتحت اءبواب السماء و اءبواب الجنان و قضيت الحوائج العظام فقلت : من اى وقت ؟ فقال : مقدار ما يصلى الرجل اءربع ركعات مترسلا . (536)
احمد بن فهد از امام صادق (ع ) نقل مى كند: به هنگام ظهر درهاى آسمان و درهاى بهشت باز شده و حوايج بزرگ و مهم برآورده مى گردد. گفتم : به چه مقدار است آن وقت ؟ فرمود: به مقدارى كه انسان يك نماز چهار ركعتى ، به آرامى و آهستگى و سر فرصت بخواند.
O 12. يك ششم اول از نيمه ى دوم شب  
عمر بن اذينه از امام صادق (ع ) روايت كرده است كه ، آن حضرت فرمودند: همانا در شب ساعتى كه بنده ى مؤ من در آن نماز خوانده و دعا نمى كند، مگر اينكه دعاى او مستجاب مى شود كه مى گويد: گفتم : گفتم خدا يارى ات كند! اين چه ساعتى از شب است ؟ فرمود: هنگامى كه نيمى از شب گذشته ، و يك ششم اول نيمه ى شب فرا رسد.
نوف بكالى مى گويد: در يكى از شب ها امير المؤ منين (ع ) را ديدم كه براى عبادت از بستر خود خارج شده بود. نگاهى بر ستارگان آسمان افكند و سپس به من فرمود: اى نوف ! خواب هستى يا بيدار؟ عرض كردم : بيدارم . آن گاه فرمود:
يا نوف ان داود (ع ) قام فى مثل هذه الساعة من الليل فقال : اءنها الساعة لايدعوا فيها عبد الا استجيب له الا ان يكون عشارا و غريغا او شرطيا او صاحب عرطبة او صاحب كوبة . (537)
اى نوف ! داود (ع ) در چنين ساعتى از خواب برخاست و گفت : اين همان ساعتياست كه هيچ بنده يى در آن دعا نمى كند، جز اينكه مستجاب خواهد شد، مگر آنكه ماءمور ماليات براى حكم ظالم يا جاسوس مخفى او و يا ماءمور انتظامى او و يا صاحب طنبور و طبال (مطرب ) بوده باشد.

آداب و شرايط دعا از نظر رعايت حالات مناسب 
قال رسول الله (ص ):
تفتح ابواب السماء و يستجاب الدعاء فى اربعة مواطن عند التقاء الصفوف فى سبيل الله و عند نزول الغيث و عند اقامة الصلاة و عند رؤ ية الكعبه
. (538)
چهار موقع درهاى آسمان را مى گشايند و دعاها را مستجاب مى كنند: 1.هنگام تلاقى صف مبارزان در راه خدا؛ 2. هنگام نزول باران ؛ 3. هنگام نماز؛ 4. هنگام ديدار كعبه .
قال ابو عبدالله عليه السلام : اطلبوا الدعاء فيى اربع ساعات : عند هبوب الرياح و زوال الاءفياء و نزول القطر و اول قطرة من دم القتيل المؤ من فان ابواب السماء تفتح عند هذه الاشياء .
امام صادق عليه السلام فرمود: دعا را در چهار هنگام بخوانيد: 1. هنگام ورزيدن بادها؛ 2. هنگام بر طرف شدن سايه ها (يعنى هنگام ظهر)؛ 3. هنگام نزول باران ؛ 4. هنگام ريخته شدن اولين قطره ى خود مؤ من (در جهاد يا غير آن )؛ زيرا در اين چيزها درهاى آسمان باز شود.
عن الصادق عليه السلام عن آبائه عن على عليه السلام قال : اغتنموا الدعاء خسمه مواطن : عند قراء - القرآن و عند الاذان و عند نزول الغيث و عند التقاء الصفين للشهاد و عند دعوه المظلوم فانها ليس حجاب دون العرش ع . (539)
امام صادق عليه السلام از پدرانش ، و آن بزرگواران از حضرت على عليه السلام روايت كردند كه فرمود: در پنج موقع دعا را غنيمت شماريد: 1. هنگام قرائت قرآن : 3 در وقت اذان ؛ 3. هنگام بارش باران : 4. زمان بر خورد كردن دو صف (از مؤ منين و كفار) براى قتال ؛ 5. هنگام يارى خواستن مظلوم .
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم الدعاء بين الاذان و الاقامه لايرد. (540)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: دعايى كه ميان اذان و اقامه كنند، رد نمى شود.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : الصائم لاترد دعوته (541).
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: دعاى روزه دار رد نمى شود.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : ان الله و كل ملائكه بالدعاء للصائمين . (542)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خداوند پاره يى از ملائكه را ماءمور دعا براى روزه داران كرده است .