كليد سعادت
صفحه سوم

رحمت الله عرب نوكندى


آيا دليلى بر التماس دعاى افراد از يكديگر داريم ؟ 
در ميان مردم متعارف و مرسوم است كه ، همه از يكديگر التماس دعا دارند، كه البته منشاء اين امر مى تواند به دو دليل باز گردد:
1. دليل نقلى برخى از روايات ، دعا و نفرين چند دسته از افراد مستجاب است و برگشت ندارد؛ و نيز در اين احاديث سفارش شده است :
اول اينكه : به مقام و منزلت اين گونه افراد پى ببريم .
دوم اينكه : آنان را در جامعه بشناسانيم ، و مورد تجليل و تكريم قرار بدهيم .
سوم اينكه : سعى كنيم عوامل و اسباب رضايت و خشنوديشان را فراهم نماييم ، تا درباره ى سعادت و خوشبختى ما در دنيا و آخرت دعا كنند.
چهارم اينكه : تلاش و كوشش نماييم عوامل دلزدگى و آزرده خاطر شدن اين عزيزان و اولياى خدا را از خود و جامعه بزداييم ، تا درباره ى ما نفرين نكنند.
پنجم اينكه : سزاوار و شايسته است از اين بزرگواران بخواهيم تا درباره ى ما دعا كنند.
در حديثى خداوند به حضرت موسى فرمود: دعا كن ، با زبانى كه گناه من نكرد باشى . چنان كه در برخى از روايات به اين مطلب اشاره شده است ؛ به عنوان مثال ، درباره ى بيمار هنگام عيادت ، و شخص محتاج و نيازمند هنگام صدقه دادن ، دستور شرعى داريم كه از وى التماس دعا كنيم ؛ زيرا دعاى وى مستجاب است . (150)
دليل عقلى : چون دعا كردن ديگرى درباره ى انسان به خودى خود از نظر شرع ، عملى مستحب و مفيد است ، و خواهش كار سودمند و نافع هم محتاج به دستور شرعى خاص نيست ؛ بر همين اساس ، پس از درخواست شخص سائل ، دعا كردن در حق او به عنوان قضاى حاجت مؤ من مستحب خواهد بود.
اگر خداوند از باطن و ظاهر انسان آگاهى كامل دارد، پس چه نياز است كه ما حاجت خويش رابه زبان بياوريم ؟
1. عن ابى عبدالله : ان الله تبارك و تعالى يعلم ما يريد العبد اذا دعاه و لكن يحب اءن يبث اليه الحوائج . (151)
امام صادق (ع ) فرمودند: همانا خداوند از خواسته ى دعا كنندگان در هنگام نيايش آگاه است ، اما دوست دارد خواسته هاى خود را ذكر كند. به عنوان مثال ، اگر كسى به شما كالايى هديه كرد، هر چند آن فرد با توجه به قراين و شواهد مى داند كه شما از اين عمل او راضى و خرسند هستيد، اما دوست دارد رضايت خود را با زبان ابراز و اظهار نماييد، وگرنه شما را در ذهن خويش فردى ناسپاس تصور مى كند. اين امر در مورد خداوند نيز صادق است ؛ يعنى با اينكه خداوند از انسان آگاهى كامل دارد، اما دوست دارد در هنگام دعا و نيايش ، حاجت خود را بر زبان بياورد.
2. انسان بايد همواره به درگاه خدا دعا كند، چون حدوثا و بقاء به خدا نياز دارد و اگر يك لحظه فيض و لطف خدا قطع ، پوچ و نابود خواهد شد. هر چه به انسان مى رسد، از جانب خداست ، پس بنده بايد اين نياز تكوينى و طبيعى را با زبان ابراز و اظهار نمايد، و فقر و بندگى و نياز خويش را عملا به اثبات برساند.
چرا فرزند بايد در حق و مادرش ، چه در حيات و چه در ممات دعا كند؟ 
1. زيرا پدر و مادر در واقع اصل و سبب هستى فرزند مى باشند.
2. نعمت تربيت از آنهاست .
3. قائده ى شرع و عقل حكم مى كند.
4. تبعيت از پيامبران و امامان و اولياى خدا.
5. سعادت و خوشبختى در دنيا و آخرت .
6. خوشنودى و اطاعت خداوند.
آيا مؤ من بايد در حق برادر مؤ منش دعا كند؟ چرا؟ 
از جمله حقوقى كه برادران دينى نسبت به هم دارند دعا كردن در حق همديگر است ؛ و اين دعا كردن داراى ثمرات و بركات زياديست ؛ اول ، براى دعا كننده ، دوم ، براى دعا شنونده . از جمله آن فوايد، مى تواند موارد ذيل باشد:
1. خداوند دعاى دعا كننده و دعا شنونده را اجابت مى كند.
2. روزى را فراوان مى سازد و از ناخوشى و بدى جلوگيرى مى كند.
3. احساس مسؤ وليت نسبت به برادر دينى ؛ كلكم راع و كلكهم مسئول عن رعيته .
4. جذب قلوب و ايجاد محبت .
5. شفاعت كردن دعا شونده براى دعا كننده در روز قيامت .
6. دعا كردن ملائكه در حق او.
فوايد دعا و نيايش 
O 1. دعا شفا و درمان هر درديست . 
علاء بن كامل مى گويد: امام صادق (ع ) به من فرمود: عليك بالدعاء فانه شفاء من كل داء . (152) يعنى : بر تو باد به دعا كردن ، زيرا آن درمان هر درديست .
عن حسين بن نعيم عن ابى عبدالله (ع ) قال : اشتكى بعض ولده فقال : يا بنى قل : اللهم اشفنى بشفائك و داءونى بدوائك و عافنى من بلائك فانى عبدك و ابن عبدك . (153)
حسين بن نعيم مى گويد: يكى از فرزندان امام صادق (ع ) اظهار دارد و ناراحتى كرد. حضرت به او فرمود: پسر جان ! بگو: خدايا! مرا به شفاى مخصوص خود شفا ده ، و به دوا و داروى خود مداوا فرما، و از بلاى خود مرا عافيت و تندرستى بخش ! چون من بنده و بنده زاده ى تو هستم .
دانشمندان روان شناس امروز به اين نتيجه رسيده اند كه ، توجه به خدا و اصل دعا و نيايش ، موجب رفع بسيارى از گرفتارى ها و حتى امراض ‍ مى گردد، و اساسا بسيارى از امراض در محيطهايى كه دعا و نيايش وجود دارد، رخنه نمى كند.
نياز به خدا با نيايش تظاهر مى كند. نيايش ، فرياد عجز، تقاضاى كمك ، سرود عشق است ، و فقط شامل كلماتى نيست كه معنايش را نمى فهميم . اثرش تقريبا هميشه مثبت است ؛ چنان كه گويى خداوند به آدمى گوش ‍ مى دهد و جواب مستقيمى اعطا مى كند. حوادث غير منتظره يى اتفاق مى افتد؛ تعادل روحى برقرار مى شود؛ دنيا چهره ى خشن و ظالم خود را از دست مى دهد و مهربان مى شود؛ و قدرت عجيبى از عمق وجود ما سر بالا مى كشد. نيايش ، نيروى تحمل غم ها و مصائب را به آدمى مى بخشد، و هنگامى كه كلماتى منطقى براى اميدوارى نمى توان يافت . انسان را اميدوار مى كند و قدرت ايستادگى در برابر حوادث بزرگ را به او مى دهد.
دنياى علم از دنياى نيايش متفاوت است ، ولى با آن متباين نيست ؛ همان طور كه عقلانى يا غير عقلانى تباين دارد. اين كيفيات هر قدر هم غير قابل درك باشند، بايستى به واقعيتشان معترف بود.
(154)
ديل كارنگى ، روان شناس مشهور آمريكايى مى گويد: امروز جديدترين علم ، يعنى روان پزشكى ، همان چيرهايى را تعليم مى دهند كه پيامبران تعليم مى دادند. چرا؟ به علت اينكه پزشكان روحى دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن ايمانى محكم به دين ، نگرانى ، تشويق هيجان و ترس را كه مسبب بيشترى از ناخوشى هاى ماست ، برطرف مى سازد.
يكى از پيشوايان علم مزبور مى گويد: كسى كه حقيقتا معتقد به مذهب است ، هرگز گرفتار امراض عصبى نخواهد شد. اگر مذهب حقيقت نداشته باشد، زندگى بى معنى و پوچ است و بازيچه يى بيش نخواهد بود. چند سال قبل از مرگ ترى فورد، يك روز به ملاقات او رفتم . پيش از ملاقات انتظار داشتم كه آثار خستگى و ملامت سال هاى متمادى را كه در تاءسيس و اداره ى يكى از بزرگترين شركت هاى جهان صرف نموده بود، از خود نشان بدهد، ولى با كمال تعجب مشاهده كردم كه او در سن هفتاد سالگى ، كاملا آرام و سالم و عارى از تشويش است ! وقتى از او پرسيدم : آيا تاكنون هيچ نگران شده است ؟ در پاسخ گفت : خير! من عقيده دارم تمام امور را خداوند رو به راه مى كند، و آن خداى بزرگ احتياج به توصيه و راهنمايى من ندارد؛ چون خداوند، حاكم و مسلط بر تمام امور است ، تمام كارها عاقبت به بهترين وجهى انجام خواهد پذيرفت . در اين صورت ، چه موجبى براى نگرانى باقى مى ماند! امروز حتى پزشكان روان شناس نيز مبلغين متجدد دين شده اند. آنها ما را از آن جهت به ديندارى تشويث نمى كنند كه از آتش ‍ جهنم در آن دنيا رهايى يابيم ، بلكه براى نجات از آتش جهنم همين دنيا، يعنى جهنم زخم معده ، آنژين دوپوازيون ، اختلاف عصبى و جنون است كه گرويدن به دين را توصيه مى نمايند.
ويليام جميز، پدر روان شناس جديد، در نامه يى كه به يكى از دوستانش ‍ نوشته است ، ياد آور شده كه ، هر چه بيشتر از سال هاى عمرش مى گذرد، كمتر مى تواند بدون اعتقاد به خداوند زندگى كند. (155)
فردريك مايزر در نامه يى كه به يكى از دوستان خود نوشته است ، چنين توضيح مى دهد: بسيار خوشحالم از اينكه عقيده ى مرا درباره ى دعا پرسيده اند؛ زيرا من در اين موضوع عقيده يى محكم و ترديد ناپذير دارم . نخست ببينيم واقعيات در اين موضوع كدامند؟
در پيرامون ما جهان معنوى وجود دارد، كه ارتباط بسيار نزديكى با دنياى مادى دارد. از جهان معنوى نيرويى فيضان دارد كه عالم ماده را نگهدارى مى كند؛ و اين همان نيروييست كه روح ما را زنده نگه مى دارد. معنويات ما از آنجا برقرار است كه ، سياله يى لاينقطع از اين نيرو در ما وارد مى شود. شدت اين سياله ى معنوى مدام متغير است ؛ درست مانند نيروى غذايى و مادى كه در بدن ما وارد مى شود، و متغير مى باشد.
(156)
كارل گوستاويانگ ، روانكاو و پرفسور معروف معتقد است : طبيعت آدمى طورى ساخته شده است كه ، خود به خود نسبت به خدا به طور ديناميك در خويش احساس عطش و پرستش مى كند؛ از اين رو، اگر به صراط المستقيم توحيد هدايت نشود، در برابر معبودهاى كاذب سر تعظيم فرود مى آورد، تا آن عطش درونى خود را سيراب كند. (157)
دكتر الكسيس كارل ، فيزيولوژيست جراح و متفكر فرانسوى ، نويسنده يى كه در دنياى قديم و جديد به سر برده و بر اثر تحقيقات و مطالعات گسترده ى جهانى خود، موفق به اخذ دو جايزه ى نويل در دو رشته ى مهم تحقيق شده است ، مى گويد: دعا و نماز قوى ترين نيروييست كه انسان مى تواند توليد كند؛ نيرويست كه ، چون قوه ى جاذبه ى زمين وجود حقيقى و خارجى دارد. در حرفه ى پزشكى خود، مردانى را ديده ام كه پس از آنكه تمام معالجات ديگر در حال آنان مؤ ثر واقع نشده بود، به وسيله ى نيروى دعا و عبادت ، از بيمارى و ماليخوليا رهايى و نجات يافتند. دعا و نماز چون راديوم ، منبع نيروى مشعشعى است كه خود به خود توليد مى شود،. بشر مى كوشد از راه دعا نيروى محدود خود را با متوسل شدن به منبع نامحدود تمام نيروها، افزايش دهد. وقتى كه ما دعا مى خوانيم ، خود را به قوه ى محركه ى پايان ناپذيرى كه تمام كائنات را به هم پيوسته است ، متصل و مربوط مى سازيم . ما دعا مى كنيم كه قسمتى از آن نيرو به حوايج ما اختصاص داده شود. به خاطر همين استدعا، نواقص ما مرتفع مى شود، و با قدرتى بيشتر و حالى بهتر از جا بر مى خيزيم . هر وقت ما با شور و حرارت ، خداوند را در دعا و نماز مخاطب مى سازيم ، هم روح و هم جسم خود را به وجهى احسن تغيير مى دهيم . غير ممكن است مرد يا زنى تنها براى يك لحظه به دعا بپردازد و نتيجه ى مثبت و مفيدى از آن نگيرد. (158)
دانشمند مزبور حتى يكى از راه هاى مبارزه با بى خوابى را، دعا ذكر كرده ، و از قول يكى از دانشمندان انگليسى نقل مى كند كه ، وى طى نطق خود در انجمن پزشكى انگليس اظهار داشت : مؤ ثرترين مولد خواب ، كه در اثر سال ها تجربه بر من آشكار شده است ، دعا مى باشد. (159)
اين جمله را نيز از يك دانشمند آمريكايى بشنويد: ماهاتما گاندى فقيد كه پس از بودا، بزرگترين پيشواى هندوستان بود، چنانچه از نيروى استقامت بخش دعا و عبادت الهام و مدد نمى گرفت ، به طور يقين از پا در آمده بود. من اين مطلب را از كجا مى دانم ؟ از آنجايى كه خودش مى گفت : اگر دعا و نماز نبود، من مدت ها قبل ديوانه و مجنون شده بودم . هزاران نفر ديگر نير ممكن است بر اين نكته گواهى دهند؟ (160)
مردى كه دعا و نيايش را فراموش كند، با عكس العمل هاى نامطلوب روانى و اجتماعى مواجه خواهد شد. به تعبير ديگر يكى از روان شناسان بنام ، الكسيس كارل مى گويد: فقدان نيايش در ميان ملتى ، برابر با سقوط آن ملت است . اجتماعى كه احتياج به نيايش را در خود كشته ، معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد بود. البته نبايد اين مطلب را فراموش كرد كه ، تنها صبح نيايش كردن و بقيه ى روز همچون يك وحشى به سر بردن ، بيهوده است ؛ بايد نيايش را پيوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود، تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد.
با بيان فوق ، اين مطلب به خوبى روشن شد كه دعا و توجه به خدا (صرف نظر از طلب و درخواست چيزى از او) در رفع آلام و نگرانى ها و حتا امراض ، اثر مهم و غيرقابل انكارى دارد. از اين رو، امام محمد باقر (ع ) در حديثى به محمد بن مسلم مى فرمايد:
اءلا اءخبرك بما فيه شفاء من كل داء حتى السام ؟ قال بلى قال الدعاء . (161)
آيا به تو خبر ندهم از چيزى كه شفاى هر درديست ، حتى مرگ ؟ عرض ‍ كرد: چرا فرمود: آن ، دعاست .
O 2. دعا، بلا و قضا را دفع يا رفع مى كند. 
قال امير المؤ منين على (ع ): ادفعوا امواج البلاء بالدعاء . (162)
امير المؤ منين على (ع ) فرمود: امواج بلا را با دعا برطرف كنيد.
عن ابن علوان عن الصادق ع عن اءبيه (ع ) قال : قال رسول الله (ص ): داو و امرضاكم بالصدقة و ادفعوا اءبواب البلاء بالدعاء . (163)
ابن علوان از امام صادق (ع ) و آن حضرت از پدر بزرگوارش روايت مى كند كه ، پيامبر (ص ) فرمود: بيماران خود را با صدقه دادن معالجه كنيد، و انواع و اقسام بلاها را با دعا كردن از خويش دور نماييد.
قال رسول الله (ص ): لايرد القضاء الاالدعاء . (164)
رسول خدا (ص ) فرمود: قضا را به هيچ وجه نمى توان برگرداند، بجز دعا كردن .
قال رسول الله (ص ): ان الحذر لاينبغى من القدر و لكن ينجى من القدر الدعاء فتقدموا فى الدعاء قبل اءن ينزل لكم البلاء ان الله يدفع بالدعاء مانزل من البلاء و مالم ينزل . (165)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: همانا با زرنگى و فراست نمى توان از قضا و قدر بركنار شد. آرى ! با دعا نمودن مى توان از مقدرات الهى نجات يافت . پس ‍ پيش از آنكه بلا بر شما نازل شود، با دعا از خود نگهدارى كنيد؛ چون خداوند به وسيله ى دعا، بلاهاى نازل شده و نازل نشده را از بندگان خويش ‍ دور مى كند.
عمر بن يزيد مى گويد: از حضرت ابى الحسين (ع ) شنيدم كه مى فرمود:
ان الدعاء يرد ماقد قدر و مالم يقدر قلت و ماقدر عرفته فمالم يقدر؟ قال :
حتى لايكون .
(166)
همانا دعا بر مى گرداند آنچه را مقدر شده و آنچه را مقدر نشده . عرض ‍ كردم : مقدر شده را دانستم ، مقدر نشده كدام است ؟ فرمود: تا اينكه تقديرى درباره ى آن نشود.
(جلوى مقدر شدنش را مى گيرد.)
عبدالله بن سنان مى گويد: شنيدم امام صادق (ع ) مى فرمود:
الدعاء يرد القضاء بعدما اءبرم ابراما من الدعاء فانه مفتاح كل رحمة و نجاح كل حاجة و لاينال ما عندالله عزوجل الا بالدعاء و انه ليس باب يكثر قرعه الايوشك اءن يفتح لصاحبه . (167)
دعا، قضاى محكم و حتمى شده را بر مى گرداند. پس بسيار دعا كن ، كه آن ، كليد رحمت و پيروزى در هر حاجت است ؛ و به آنچه نزد خداى عزوجل است ، نتوان رسيد، جز به وسيله ى دعا؛ و هيچ دردى بسيار كوبيده نشود، جز اينكه اميد به باز شدن آن نزديك شود.
قال رسول الله (ص ): مى فرمايد: الدعاء جندمن اجناد الله مجند يرد القضاء بعد اءن يبرم . (168)
دعا سپاهى از سپاهيان مجهز خداست ، و قضاى محكم و حتمى شده را بر مى گرداند.

O 3. دعا، در مبارزه با طاغوت و برقرارى قسط و عدالت سلاح مؤ من است . 
دعا سلاح مؤ من است ، كه به وسيله ى آن با ياءس و نااميدى مبارزه مى كند، و در حل مشكلات از نيروى غيبى استمداد مى جويد. پيامبران و ائمه ى اطهار (عليهم السلام ) همواره از اين سلاح استفاده مى كردند، و بهره گيرى از آن را به مؤ منين توصيه مى نمودند؛ چنان كه امام سجاد (ع ) در دوران حكومت بنى اميه ، وقتى در بن بست واقع شد و نتوانست تبليغ كند و به گسترش ‍ فرهنگ محمدى بپردازد و حق را بگويد، مبارزه ى خويش را در قالب :
1. دعا و نيايش .
2. گريه و شيون .
3. برده دارى و برده فروشى شروع مى كند.
امام رضا (ع ) به اصحابش مى فرمود: عليكم بسلاح الانبياء فقيل : و ما سلاح الانبياء؟ قال : الدعاء . (169)
از سلاح انبيا استفاده كنيد. گفته شد: سلاح انبيا چيست ؟ فرمود: دعا.
عن ابى عبدالله (ع ): قال رسول الله (ص ): الدعاء سلاح مؤ من و عمود الدين و نور السموات و الارض . (170)
امام صادق (ع ) فرمود: رسول خدا (ص ) فرموده : دعا، سلاح مؤ من ، ستون دين و نور آسمان ها و زمين است .
قال امير المؤ منين (ع ): الدعاء مفاتيح النجاح و مقاليد الفلاح و خير الدعاء ماصدر عن صدر نقى و قلب نقى و فى المناجاة سبب النجاة و بالاخلاص يكون الخلاص فاذا اشتد الفرغ فالى الله المفرع . (171)
امير المؤ منين (ع ) فرمود: دعا، كليد سعادت و رمز رستگارى مى باشد. بهترين دعا، دعاييست كه از سينه ى پاك و قلب باتقوا صادر شود. مناجات با خدا موجب نجات مى شود، و به وسيله ى اخلاص از مهلك و بدى ها نجات حاصل مى گردد. پس هنگامى كه گرفتارى ها شدت يافت ، بايد به خدا پناه برد.
قال على (ع ): الدعاء مفتاح الرحمة و مصباح الظلمة . (172)
حضرت على (ع ) فرمود: دعا، گشاينده ى در رحمت الهى و زداينده ى ظلمات قلبى از روح انسان است .

قال النبى (ص ): اءلا اءدلكم على سلاح ينجيكم من اعدائكم و يدر اءرزاقكم ؟ قال : بلى قال : تدعون ربكم بالليل و النهار فان سلاح المومن الدعاء. (173)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: آيا شما را به سلاحى راهنمايى نكنم ، كه شما را از دشمنان رهايى دهد و روزيتان را افزون سازد؟ عرض كردند چرا. فرمود: پروردگارتان را شب و روز بخوانيد؛ زيرا سلاح مؤ من ، دعاست .
عن ابى عبدالله (ع ) قال : الدعاء اءنفذ من السنان الحديد . (174)
امام صادق (ع ) فرمود: دعا، از نيزه ى تيز نافذتر است .
O 4. براى دعا، به مؤ من الهام مى شود. 
هشام بن سالم مى گويد: امام صادق (ع ) فرمود:
هل تعرفون طول البلاء من قصره ؟ قلنا: لاقال : اذا اءلهم اءحد (كم ) الدعاء عند البلاء فاعلموا اءن البلاء قصير . (175)
آيا طولانى بودن بلا را از كوتاهى آن مى شناسيد (او مى فهميد چه بلائى طولانى و چه بلائى كوتاه است ؟ عرض كردم : نه ! فرمود: چون در هنگام بلا به كسى از شما الهام شد كه دعا كند، بدانيد كه بلا كوتاه است و مدت آن سپرى شده .
عن ابى ولاد قال : قال اءبو الحسن موسوى (ع ): مامن ينزل على عبد مؤ من فيلهمه الله عزوجل الدعاء الا كان كشف ذلك البلاء و شيكا و مامن بلاء ينزل على عبد مؤ من فيمسك عن الدعاء الا كان ذلك البلاء طويلا فاذا نزل البلاء فعليكم بالدعاء و التضرع الى الله عزوجل . (176)
ابو ولاد مى گويد: امام صادق (ع ) فرمود: هيچ بلايى بر بنده ى مؤ من نازل نشود، كه خداى عزوجل به او الهام دعا كند، جز اينكه به زودى آن بلا برطرف شود؛ و هيچ بلايى بر بنده ى مؤ من نازل نگردد، كه از دعا كردن خوددارى كند، جز اينكه آن بلا طولانيست . پس هر گاه بلا نازل شد، بر شما باد كه به درگاه خداى عزوجل دعا و زارى كنيد، تا آن زودتر برطرف شود.
O 5. دعا، مكالمه با خداست  
دعا و نيايش با خدا، قبل از آنكه يك گفتن باشد، نوعى حالت است ، و چون از عمق جان انسان سرچشمه مى گيرد، يكى از فضايل و مناقب محسوب مى گردد.
دعا فوايد و ثمرات بزرگى دارد، كه استجابت آن نزد اهل باطن بسيار ناچيز است ؛ از جمله آن فوايد، مى تواند مكالمه با خداوند باشد. (177) انسان اگر با خدا ارتباط نداشته باشد و با او مناجات نكند و يا از مناجات خويش ‍ لذت و بهره نبرد، هيچ ارزش و شخصيتى ندارد. چنين انسانى بيمار است ، دلش سياه شده و به مصيبت بزرگى دچار گشته است ، و بايد تحت مداوا و درمان قرار بگيرد؛ چنان كه خداوند متعال در قرآن كريم در همين زمينه مى فرمايد:
قل مايعبؤ بكم ربى لو لا دعاؤ كم يعنى : اى رسول ! به امت بگو: آنچه در پيشگاه خدا به انسان ارز و شخصيت مى دهد، همان ايمان و توجه به پروردگار و بندگى اوست .
فويل للقاسية قلوبهم من ذكر الله (178) يعنى : واى به آن دلى كه در اثر ارتكاب به گناه و اشتغال به امور دنيوى ، سياه شده است !
من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا (179) يعنى : هر كس كه از ذكر و ياد ما اعراض كرد، زندگى سختى خواهد داشت .
در روايات آمده است كه ، حضرت موسى به مناجات خدا مى رفت ، كسى به ايشان گفت : به خدايت بگو من زياد معصيت مى كنم ، اما چرا مرا عذاب نمى كند؟ حضرت به مناجات رفت . موقع برگشتن خطاب شد. موسى ! چرا پيغام بنده ام را به من نمى دهى ؟ گفت : خدايا! خجالت مى كشم . تو مى دانى كه بنده ات چه گفت : خطاب شد: موسى ! به بنده ام بگو كه بالاترين بلاها را به تو داده ام ، اما توجه ندارى . به او بگو لذت و شيرينى مناجات و دعاى با خودم را از تو گرفته ام .
ارتباط و مكالمه بر دو قسم است :
1. ارتباط و مكالمه خداوند با انسان .
2. ارتباط و مكالمه ى انسان با خدا.
در روايت آمده است كه ، انسان اگر بخواهد با خدا سخن بگويد و حرف بزند، بايد نماز بخواند، ولى اگر بخواهد خدا با او صحبت كند، قرآن بخواند؛ چه اينكه قرآن كلام خداست .
O 6. دعا سبب طول عمر است . 
امروزه دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند كه ، دعا و نيايش ، داشتن ايمان محكم به دين رابطه ى مستقيمى با طول عمر انسان دارد؛ و به طور اساسى ، بسيارى از امراض در محيطهايى كه دعا و نيايش وجود دارد، رخنه نمى كند. دعا از يك طرف ، بسيارى از امراض روحى و جسمى را كه موجب كاهش طول عمر انسان مى شوند، برطرف مى كند، و از طرف ديگر، چون آرامش دهنده ى جسم و جان ، اميدوار كننده به آينده و زندگى و بالا برنده ى قدرت تحمل مصائب و سختى هاست ، عمر انسان را افزايش مى دهد.
در روايت آمده است : از سوى خدا به يكى از پيامبران به نام حزقيل ، كه سومين خليفه ى موسى (ع ) در بنى اسرائيل بود، الهام شد كه به فلان حاكم بگو: پس از مدت اندكى مى ميرى . حزقيل پيام خداوند را به او ابلاغ كرد. حاكم سخت وحشت زده شد! روى تختش به دعا و راز و نياز پرداخت ، و به قدرى هنگام دعا متوجه خدا بود، كه ضعف بر او عارض شد و از روى تحت به زمين افتاد. در دعايش مى گفت :
يا رب اءحزنى حتى يشب طفلى و اءقضى اءمرى .
اى پروردگارم ! به من آن قدر مهلت بده كه كودكم بزرگ شود و زندگى خود را سامان بدهم .
خداوند دعاى او را به استجابت رساند و به حزقيل وحى كرد: برو به حاكم بگو: مرگ تو را تا پانزده سال به تاءخير انداختم .
O 7. دعا عامل بازدارنده از گناه است . 
يكى ديگر از فوايد و بركات دعا و نيايش اين است كه ، كنترل كننده است ؛ يعنى اگر انسان در بن بست واقع شد و زمينه گناه و معصيت برايش به وجود آمد، نمى گذارد به طرف گناه برود. بنابراين ، اگر انسان دو ركعت نماز واقعى و با خشوع و خضوع بخواند، اين نماز علاوه بر اينكه بهشت را بر او واجب مى كند، تا شب مراقب نمازگزار است تا به طرف گناه نرود. خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:
ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر .
نماز نيروى كنترل كننده دارد و نمى گذارد به طرف گناه برود، اما ذكر و ياد خدا بيشتر از نماز انسان را از گناه باز مى دارد.
عن ابى عبدالله قال : من اءحب ان يعلم اءقبلت صلاته ام لم تقبل فلينظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت منه . (180)
امام صادق (ع ) فرمود: هر كس دوست بداند نمازش قبول شده يا نه ، ببيند كه آيا نمازش او را از زشتى باز داشته يا خير! پس به هر قدر كه نمازش ‍ او را از گناه باز داشته ، به همان اندازه نمازش قبول شده است .
قال رسول الله (ص ): من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر لم تزده من الله الا بعدا . (181)
رسول خدا (ص ) فرمود: هر كس نمازش او را از فحشا و منكر باز ندارد، هيچ بهره يى از نماز، جز دورى از خدا حاصل نكرده است .
O 8. دعا به خودى خود استجابت دارد. 
عن النبى (ص ): افزعوا الى الله فى حوائجكم و اءلجئوا اليه فى ملماتكم و تضرعوا اليه و ادعوه فان الدعاء مخ العيادة و مامن مؤ من يدعو الله الا استجاب فاءما اءن يعجله له فى الدنيا اءو يؤ جل به فى الآخرة و اما اءن يكفر عنه من ذنوبه بقدر ما دعا مالم يدع بماءثم . (182)
از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده است كه فرمود: حوايج و نيازهايتان را به سوى خدا ببريد، و در سختى ها به خدا پناه برده و به سوى او تضرع و زارى كنيد و او را بخوانيد. همانا مغز عبادت ، دعاست . هرگز هيچ مؤ منى نيست كه به درگاه خدا دعا كند، جز اينكه دعايش در يكى از سه صورت مستجاب شود و اثر كند:
1. يا به زودى در دنيا و ذخيره ى آخرتش مى شود.
2. و يا تاءخير شود، و ذخيره ى آخرتش مى گردد.
3. و يا به اندازه ى دعايى كه كرده است ، از گناهانش آمرزيده مى شود.

عن ابى عبدالله (ع ) قال : ما اءبر زعبديده الى الله العزيز الجبار الا استحيا الله عزوجل اءن يردها صفرا حتى يجعل فيها من فضل رحمة ما يشاء فاذا دعا احد كم فلايرد يده ، حتى يمسح على و جهه و راءسه . (183)
از امام صادق (ع ) نقل شده است كه فرمود: هيچ بنده يى دست به درگاه خداى عزيز جبار نگشايد، جز اينكه خداى عزوجل شرم كند كه آن را تهى باز گرداند، تا اينكه از فضل خود در آن بنهد. پس هرگاه يكى از شما دعا كرد، دستش را بر نگرداند، تا آن را به سر و روى خود بكشد.
امير المؤ منين على (ع ) فرمود: هيچ گاه حق تعالى باب دعا را به روى كسى باز نمى كند كه باب اجابت به رويش ببندد؛ زيرا فرموده : مرا بخوانيد، تا اجابت كنم .
عن ابى عبدالله (ع ) قال : الدعاء كهف الاءجابة كما ان السحاب كهف المطر . (184)
از امام صادق (ع ) نقل است كه فرمود: دعا مخزن و گنجينه ى اجابت است ، چنان كه ابر مخزن باران است .
عن ابى سعيد الخدرى قال : رسول : ما من مسلم دعا الله سبحانه دعوة ليس فيها قطيعة رحم و لا اءعطاه الله احدى خصال ثلاثة : اما اءن يعجل دعوته و اما اءن يؤ خرله و اما اءن يدفع عنه من السوء مثلها. قالوا: يا رسول الله اذن تكثروا . (185)
ابا سعيد خدرى از پيامبر اكرم (ص ) نقل مى كند كه ، آن حضرت فرمود: هر مسلمانى كه دعا كند و خدا را بخواند و دعاى او درباره ى قطع رحم و گناه نباشد، حتما يكى از سه نعمت به او داده خواهد شد.
1. خواسته اش را به زودى بر آورد.
2. ذخيره ى آخرتش قرار دهد.
3. پيشامد ناگوارى را از او دور كند.
ياران گفتند: اگر چنين است ، بسيار دعا كنيم . فرمود: بسيار دعا كنيد!

عن معاوية بن وهب عن اءبى عبدالله (ع ) قال يا معاوية : من اءعطى ثلاثه لم يحرم ثلاثة من اءعطى الدعاء اءعطى الاجابة و من اعطى الشكر اءعطى الزيادة و من اعطى التوكل اعطى الكفاية فان الله يقول فى كتابه : و من يتوكل على الله فهو حسبه و يقول : لئن شكر تم لاء زيدنكم و يقول : اءدعونى استجب لكم . (186)
امام صادق (ع ) فرمود: اى معاويه ! هر كه بر سه كار دست يابد، از سه چيز محروم نگردد:
1. دعا كردن ، كه فايده اش مستجاب شدن است .
2. شكر و سپاس ، كه ثمره اش فراوانى نعمت است .
3. توكل بر خدا، كه نتيجه اش انجام شدن كارهاى خوب است .
همانا خداوند در قرآن مى فرمايد: هر كسى كه خدا را وكيل و نماينده ى خود قرار دهد، خداوند به همه امورش رسيدگى مى نمايد. و باز مى فرمايد: هرگاه شكر نعمت هاى خدا را به جا آوريد. هر آينه به نعمت هايتان مى افزايم . و در جاى ديگر مى فرمايد: دعا كنيد، كه مستجاب مى كنم .
به حضرت آدم وحى رسيد كه : تمام مطالب و خيرات در چهار چيز است . آدم عرض كرد: آن چهار چيز كدامند؟ خطاب شد: يكى راجع به من است و يكى هم راجع به توست ، و يكى هم بين تو و خلق ، و ديگرى هم بين تو و من است .
اول : آن يكى راجع به من است ، اين است كه مرا عبادت نمايى و برايم شريك قرار ندهى .
دوم : آن كه راجع به توست ، آن است كه به تو را جزا دهم ، به آنچه كه تو كمال احتياج به آن دارى .
سوم : آن كه بين من و توست ، بر توست دعا كردن ، و بر من اجابت نمودن .
چهارم : آن كه بين تو و مردم است ، آن است كه همان طور كه دلت مى خواهد مردم با تو رفتار كنند، تو هم با آنها همان گونه رفتار كن .
O 9. دعا داراى جنبه ى آموزشى و تربيتيست . 
در دعاى ششم صحيفه ى سجاديه ، از خداوند مى خواهيم : خدايا! ما را بر شكرگزارى از نعمت ها و پيروى از سنت هاى شرع و دورى جستن از بدعت ها و ترويج و حفظ و آيين اسلام و كمك به ناتوانان موفق بدار!
در دعاى بيست و پنجم صحيفه سجاديه از خداوند مى خواهيم : خدايا! فرزندان مرا صالح گردان ، و آنها را بيناى در دين و شنواى حق ، مطيع فرمان خود و دوستدار خير گردان ، و مرا در تربيت آنها و احسان در حقشان يارى فرما...!
آرى ! تربيت و هدايت را بايد از خدا خواست ، زيرا اگر اراده ى او به چيزى تعلق نگيرد، آن كار از مخلوقات ساخته نيست .
آية الله مهدوى كنى در اين مورد مى گويد: چنان كه مى دانيم ، دعاهاى وارده از معصومين (عليهم السلام ) ذو ابعاد است ؛ يعنى علاوه بر جنبه ى تمجيد و تسبيح و ذكر و دعا و تضرع و عرض حاجت ، جنبه هاى آموزشى ، عرفانى و تربيتى (نيز) در آن ملحوظ است . در بسيارى از ادعيه ، بعد تربيتى بيشتر از ساير ابعاد است ؛ و به عبارت ديگر، در ادعيه وارده پيامى نهفته است ، كه منظور اصلى از دعا، همان پيام است و دعا وسيله ى ابلاغ آن پيام مى باشد؛ به عنوان مثال : آن گاه كه در تعقيبات نماز در ماه مبارك رمضان مى خوانيم .
اللهم اءغن كل فقير اءشبع كل جائع اللهم اكس كل عريان اللهم اقض دين كل مدين اللهم فرج عن كل مكروب اللهم رد كل غريب اللهم فك كل اسير... .
در اين دعاها پيامى موجود است كه : اى مسلمان ! تو بايد در برابر ناراحتى هاى مردم بى تفاوت نباشى ، و با تكرار و تلقين اين جملات و مفاهيم ، روحيه ى فقر زايى و محروميت زدايى به وجود آورى ؛ يعنى ايده و آرمانت اين باشد كه ، گرسنه و فقيرى در جهان باقى نماند و بيمارى بدون دارو و درمان ديده نشود و مقروضان و بدهكاران با شرمندگى ، و سرافكندگى زندگى نكنند و اسيران و گرفتاران ، همه از بندهاى اسارت رهايى يابند و...
و نيز آن گاه كه در دعاهاى سحر مى خوانيم :
اللهم انى اعوذبك من الكسل و الفشل و الجبن و النعاث ... .
در اين دعاها با اين پيام روبه رو هستيم كه : انسان مؤ من بايد از كسالت و تنبلى و ترس و خواب آلودگى احتراز جويد و خود را از اين حالات تهى سازد. و وقتى در زيارت امام حسين (ع ) مى گوييم : يا ليتنى كنت معهم فاءفوز معكم . اين جمله را تنها به عنوان يك آرزوى بى محتوا نمى گوييم ؛ در اين جمله پيام شهادت طلبى و تاءسى به امام حسين (ع ) و اصحاب فداكار آن حضرت مطرح است ، و تكرار آن ، به منظور ايجاد همين روحيه در زائران حسينيست . (187)
O 10. دعا، نابود كننده ى شيطان است  
كلمه ى شيطان از ماده ى شطن گرفته شده ، و شاطن به معناى خبيث و پست آمده است .
شيطان ، به هر موجود موذى ، مضر، منحرف كننده ، طاغى و سركش ، خواه انسانى يا غير انسانى گفته مى شود؛ موجودى كه از راه راست بركنار بوده ، و در صدد آزار و اذيت ديگران است ؛ موجودى كه سعى مى كند دو دستگى ايجاد نمايد و اختلاف و فساد به راه اندازد؛ چنان كه در قرآن مى خوانيم : انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء... (188) يعنى : شيطان مى خواهد بين شما دشمنى و بغض و كينه ايجاد كند. همچنين در جاى ديگر مى خوانيم : ان الشياطين لكم عدو فاتخذوا عدوا انما يدعو حزبه ليكونو امن اصحاب السعير . (189) يعنى : شيطان سخت با شما دشمن است ، شما هم او را دشمن داريد. او حزب و سپاهش را براى اغواى شما مهيا و آماده ساخته ، تا همه را اهل دوزخ گرداند.
بسيارى از افراد مى پرسند: شيطان كه موجود اغوا گريست ، پس چرا خداوند او را آفريد؟
اولا: خلقت شيطان در آغاز آفرينش ، پاك و بى عيب بود، به همين دليل همنشين فرشتگان گرديد و در صف مقربان درگاه خدا بود، و حدود سه هزار سال خداوند را عبادت و پرستش نمود، اگر چه از نظر آفرينش جزو آنها نبود (چون جنس شيطان از آتش است ، و جنس فرشتگان از نور) ولى بعد، از آزادى خود سوء استفاده كرد و بناى طغيان و سركشى گذارد و رانده و درمانده ى درگاه خداوند گرديد و لقب شيطان را به خود اختصاص ‍ داد.
ثانيا: وجود شيطان ، براى افراد با ايمان و بندگان صالح خدا وسيله ى پيشرفت و تكامل است ؛ زيرا وجود دشمنى قوى و نيرومند در مقابل انسان ، باعث پرورش و ورزيدگى او مى شود، و اصولا هميشه تكامل و ترقى در ميان تضادها صورت مى گيرد.
خداوند اگر چه شيطان را در وسوسه هايش آزاد گذاشته است ، ولى انسان ها را در برابر او بى دفاع قرار نداده ، بلكه او را به سه سلاح مجهز ساخته است :
1. نيروى عقل و خرد.
2. فطرت پاك و عشق به تكامل .
3. به كمك فرستادن فرشتگانى ، كه الهام بخش نيكى ها هستند. (190)
خداوند در قرآن كريم در مورد تسلط شيطان بر انسان ها مى فرمايد:
انه ليس له سلطان على الذين امنوا و على ربهم يتوكلون انما سلطانه على الذين يتولونه و الذين هم به مشركون .
در آيات فوق ، مردم به دو گروه تقسيم شده اند، و براى هر يك ، دو صفت بيان گرديده است :
1. آنها كه بيرون از سلطه ى شيطانند، داراى ايمان و توكل بر پروردگارند.
2. آنها كه زير سلطه ى شيطانند، اولا، رهبرى او را از نظر اعتقاد پذيرفته اند (يتولونه ) و ثانيا، از نظر عمل ، شيطان را شريك خدا در اطاعت شمرده اند، يعنى عملا پيرو فرمان او هستند. (191)
بنابراين با جمع شدن يك سلسله از عوامل در كنار هم ، از قبيل : دعا و نيايش ، ايمان به خدا، تنها او را لايق پرستش و عبادت دانستن و از او كمك خواستن ، و در همه امور به او توكل كردن ، باعث مى شود كه انسان از زير سلطه ى شيطان بيرون آيد، و در واقع ، اين عوامل انسان را در مقابل شيطان نيرومند و قوى مى سازد.
ديو چو بيرون رود فرشته در آيد
O 11. دعا، لذيذترين لذت هاست  
دعا، لذيذترين لذت هاست ، و براى نوع انسان ، لذتش بى نظير است ، به طور كلى ، دردها و لذت ها به سه دسته تقسيم مى شوند:
1. دردها و لذت هاى جسمى ، كه بين انسان و ديگر جانداران مشترك است ، مثل : خوردن ، خوابيدن ، نوشيدن ...
2. دردها و لذت هاى وهمى و خيالى ، مثل : ارضاى غريزه ، مال دوستى ، دوست داشتن فرزند.
3. دردها و لذت هاى روحانى و معنوى ، مثل : انفاق كردن ، ثابت كردن حق و از بين بردن باطل ...
نوع آخر: مختص انسان است . بدون شك ، اينكه انسان در برابر مولايش ‍ بايستد و با او صحبت كند، دلپذيرترين لذت هاى معنوى و روحانيست . چه خوش گفته اند كه : يك لحظه جدايى ، يك سال است ، و يك سال با تو بودن ، يك لحظه . (192)
سلطان محمود غزنوى پس از بازگشت از هند، صندوق جواهرات غنيمتى را شكست و همه را حراج كرد، تا هر كس هر چه خواست ، بردارد. همه به طرف صندوق هجوم بردند. بحز اياز. وقتى سلطان محمود علت را از او پرسيد، اياز در جواب گفت : يك ساعت با تو بودن از هر چيزى براى من ارزشمندتر است . (193)
در احاديث قدسى آمده است :
مردى به موسى بن عمران (ع ) گفت : به خدا بگو من شخص گرفتارى هستم ، پس چرا مرا عذاب نمى كنى ؟ خداوند فرمود: به او بگو بدترين بلاها را بر سر تو آورده ام ، و تو خبر ندارى ؛ و آن اينكه ، شيرينى و حلاوت ياد مرا نمى چشى و از عبادت و مناجات لذت نمى برى .
و واعدنا موسى ثلاثين ليلة و اءتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليلة و قال موسى لاءخيه هارون اءخلفنى فى قومى و اءصلح و لاتتيع سبيل المفسدين .
پيامبر اكرم (ص ) فرمودند: حضرت موسى (ع ) در چهل روز رفت و آمد خود به كوه طور، به خاطر اشتياقى كه به ديدار خدا داشت ، نخورده ، نياشاميد و نخوابيد.
O 12. دعا، معرفت است . 
يكى از فوايد و ثمرات دعا و نيايش اين است كه ، انسان در دعا، خدا و خودش را درك مى كند.
قال على (ع ): من عرف نفسه فقد عرف ربه . يعنى كسى كه خودش را بشناسد، خدا را هم خواهد شناخت .
قال رسول (ص ) فى الدعاء: اللهم اءرنا الاشياء كماهى .
رسول خدا (ص ) در دعا مى فرمود: خدايا! عالم هستى را آن طور كه هست ، به ما بنمايان . يعنى : خدايا! مرا آن طورى كه هستم ، بنمايان !
قال الله تبارك و تعالى فى كتابه الكريم : يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغنى الحميد. (194)
خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: اى مردم ! همه شما در پيشگاه خدا نيازمنديد؛ تنها خداست كه بى نياز و ستوده است .
قال رسول الله (ص ): من عرف الله و عظمه منع فاه من الكلام و بطنه من الطعام و عفى نفسه بالصيام و القيام . (195)
كسى كه خدا را بشناسد و او را بزرگ شمارد، دهانش را از كلام لغو و بيهوده و شكمش را از طعام حرام و زيادى باز دارد و نفسش را به سبب روزه و قيام به عبادت خدا به رنج و زحمت اندازد.
قال على : ينبغى لمن عرف الله ان يرغب فيما لديه . (196)
حضرت على (ع ) فرمود: براى كسى كه خدا را بشناسد سزاوار است كه ، به آنچه در نزد خداست رغبت داشته باشد.
انسان بايد همواره به درگاه خدا دعا كند، چون حدوثا و بقاء به خدا نياز دارد و اگر يك لحظه فيض و لطف خدا قطع شود، پوچ و نابود خواهد شد. هر چه به انسان مى رسد، از جانب خداست ؛ پس بنده بايد اين نياز تكوينى و طبيعى را با زبان اظهار كند و فقر و بندگى و نياز خويش را عملا به اثبات رساند.
غناى مطلق براى خداست و فقر محض براى انسان ها؛ به عنوان مثال ، وقتى كه انسان گريه و زارى كند و از خدا چيزى بخواهد، خود را با اين درخواست در مقابل او كوچك و ذليل مى بيند، و در عمل ، غناى مطلق را براى خدا و فقر مطلق را براى خود با ثبات مى رساند.
بنابراين ، دعا يعنى درك كردن انسان به اينكه موجود مستقل و بى نياز نيست ، وجودش وابسته به حقيقت مطلق است ، هر چيزى غير از خدا در نظرش پست و ناچيز است ، تمام قدرت ها، كمالات ، اسماء حسنى ، قضا و قدر براى خداست و تنها خدا شايسته ى پرستش و عبادت كردن است .
O 13. دعا، عمل خير به شمار آمده و انسان را به مقامات عالى صعود مى دهد
عن سيف التمار قال : سمعت ابا عبدالله (ع ) يقول : عليكم بالدعاء فانكم لاتقربون بمثله . (197)
سيف تمار مى گويد: از امام صادق شنيدم كه فرمود: بر شما باد به دعا كردن ! چه اينكه هيچ وسيله يى مانند دعا شما را به مقامات قرب معنوى نزديك نمى كند.
عن ابى عبدالله (ع ) فى رسالة طويلة - و الله مصير دعاء المؤ منين يوم القيامة لهم عملا يزيدهم فى الجنة . (198)
امام صادق (ع ) در ضمن نامه يى طولانى به شيعيانش مى نويسد: خداوند در روز قيامت دعاى مؤ منان را جزو كارهاى نيك آنان شمرده است ؛ به همين خاطر در بهشت جاى بهترى به آنان خواهد داد.
قال رسول الله (ص ): عمل البر كله نصف العبادة و الدعاء نصف فاذا اراد الله تعالى بعيد خيرا انتحى قلبه بالدعاء. (199)
پيامبر (ص ) فرمود: همه اعمال خير يك نيمه ى عبادت است ، و دعا نيمه ى ديگر. و چون خداوند براى بنده يى خير و خوبى بخواهد، قلب او را متمايل به دعا كند.
عن ميسرين عبدالعزيز عن ابى عبدالله (ع ) قال لى : يا ميسر ادع و لاتقل : ان اءلا مرقد فرغ منه ان عندالله - عزوجل - منزلة لاتنال الا بمساءلة . (200)
ميسر مى گويد: امام صادق (ع ) به من فرمود: اى ميسر! دعا كن ؛ مگو كارها گذشته است ، شدنى ها خواهد شد و دعا تاءثيرى ندارد؛ چون دعا فقط به منظور تاءثير و تغيير مقدرات نيست ؛ بدان كه ، بندگان را نزد خداوند مقام و منزلت مخصوصيست ، كه جز به دعا كردن به آن درجه نمى توان رسيد.
O 14. دعا موجب فرزندار شدن مى شود، و با دعا مى توان جنسيت فرزند را بهدلخواه تعيين كرد
عن عمر و بن سعيد عن اءبيه قال : كنت عند ابى الحسين (ع ) حيث دخل عليه داوود الرقى فقال : جعلت فداك ان الناس يقولون : اذا مضى للحامل ستة اشهر فقد فرغ الله من خلقه فقال ابوالحسن (ع ) يا داوود اءدع و لو بشق الصفا قلت : اءى شى ء الصفا؟ قال : ما يخرج مع الولد قان الله يفعل ما يشاء . (201)
پدر عمرو بن سعيد مى گويد: خدمت حضرت موسى بن جعفر (ع ) بودم ، كه داوود رقى بر آن حضرت وارد شد و گفت : فدايت شوم ! مردم مى گويند اگر شش ماه از مدت حمل زن بگذرد، ديگر مجال دعا نيست ؛ چون خداوند از امر خلقت كودك فارغ شده است . پس حضرت فرمود: اى داوود! دعا كن ، هر چند كه هنگام شكافتن صفا باشد. گفتم : صفا چيست ؟ فرمود: آنچه همراه كودك خارج مى شود. چون خداوند هر چه بخواهد، انجام دهد. (202)
عن الحسن بن الجهم قال : قلت الرضا (ع ): يجوز اءن يدعو الله عزوجل فيحول الاءنثى ذكرا و الذكر اءنثى ؟ فقال : ان الله يفعل ما يشاء . (203)
حسن بن جهم مى گويد: به امام رضا (ع ) گفتم : مى توان دعا كرد كه خداى عزوجل كودك را تغيير داده ، پسر را دختر و دختر را پسر قرار دهد؟ فرمود: ان الله يفعل ما يشاء. يعنى : همانا خداوند انجام خواهد داد، آنچه را كه بخواهد.
عن محمد بن اسماعيل و غيره قال : قلت لابى الحسن (ع ): الرجل يدعو للحبلى اءن يجعل الله عزوجل ما فى بطنها ذكرا سويا فقال : يدعو ما بينه اربعة اشهر فانه اربعين ليلة نطفة و اربعين ليلة علقة و اربعين ليلة مضغة فذلك اربعة اشهر ثم يبعث ملكين خلاقين فيقولون : يا رب ما تخلق ذكرا اءو اءنثى ؟ شقيا او سعيد؟ فقال ذلك . (204)
محمد بن اسماعيل مى گويد: به حضرت موسى بن جعفر (ع ) گفتم : مردى درباره ى زن باردار از خداى عزوجل درخواست مى كند كه بچه ى در شكم او را پسر و سالم قرار دهد. حضرت فرمود: تا چهار ماه نگذشته ، دعا كند؛ چون بچه در شكم در ابتدا تا چهل شب نطفه است ، و چهل شب ديگر علقه (قطعه خون بسته ) است ، و چهل شب ديگر مضغه (قطعه گوشت ) است . همين كه با گذشت اين مدت ، چهار ماهش تمام شود، خداوند دو فرشته ى صورتگر به سوى او مى فرستد، آنها مى گويند: پروردگارا! چه خلق مى كنى ؟ پسر يا دختر؟ بدبخت يا خوشبخت ؟ پس آن گاه از جانب خداوند مهربان به فرشتگان دستور خواهد رسيد كه درباره ى فرزند چه سرنوشتى در نظر گرفته شود.
از حضرت امام جعفر صادق (ع ) منقول است كه : هرگاه زنى را حملى باشد و چهار ماه بر او بگذرد، روى او را به قبله كن و آية الكرسى بخوان و دست بر پهلوى او بزن و بگو اللهم انى قد سميته محمدا. يعنى خدايا! من او را محمد نام نهادم . چون چنين كند، خدا آن فرزند را پسر گرداند. پس اگر او را محمد بنامد، مبارك مى باشد، و اگر نام نكند، خدا اگر بخواهد از او مى گيرد و اگر بخواهد، به او مى بخشد. (205)
O 15. دعا عامل افزايش روزيست  
خداوند، رزاق است ؛ يعنى روزى و كم و زياد آن ، دست اوست . در قرآن كريم آمده است :
و ما من دابة فى الارض على الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها كل فى كتاب مبين .
هيچ جنبنده يى در زمين نيست ، مگر اينكه روزى او بر خداست ؛ او قرارگاه و محل و نقل و انتقالش را مى داند. همه اينها در كتاب آشكارى ثبت است .
الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر. (206) يعنى : خداوند روزى را بر هر كس ‍ بخواهد، وسيع مى نمايد، و براى هر كس بخواهد، تنگ مى سازد.
و لو يبسط الله الرزق لعباده لبغوا فى الارض و لكن ينزل بقدر ما يشاء . (207)
اگر خداوند روزى را بى حساب براى بندگانش بگستراند، از جاده ى حق منحرف مى شوند، اما به اندازه يى كه مى خواهد نازل مى گرداند.
روزى خداوند به دو قسم است : 1. مادى ، 2. معنوى .
در دعاها تعبير به رزق در مورد روزى هاى معنوى بسيار به كار رفته است . در مورد حج مى گوييم :
اللهم ارزقنى حج بيتك الحرام .
در مورد توفيق اطاعت و دورى از معصيت آمده است : اللهم ارزقنى توفيق الطاعة و بعد المعصية .
قرآن چند امر را براى افزايش روزى بيان كرده است ؛ در يك جا مى گويد: لئن شكرتم لازيدنكم . يعنى : هرگاه شكر نعمت ها را به جا آورديد، نعمت را بر شما افزون مى كنم . (208)
در جاى ديگر مى گويد: ولو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الاءرض . (209) هرگاه مردم روى زمين ايمان آورند و تقوا پيشه كنند، بركات آسمان و زمين را به روى آنها مى گشاييم .
عن زيد الشحام ، عن ابى جعفر (ع ) قال : اءدع فى طلب الرزق فى المكتوبة و انت ساجد يا خير المسؤ لين يا خير المعطين اءرزقنى و ارزق عيالى من فضلك فانك ذوالفضل العظيم . (210)
امام محمد باقر به زيد شحام فرمود: براى طلب روزى ، در سجده ى نماز واجب دعا كن :
يا خير المسؤ لين ! يا خير المعطين ! اءرزقنى و ارزق عيالى من فضلك ؛ فانك ذوالفضل العظيم .
اى بهترين سؤ ال شدگان ! اى بهترين بخشندگان ! از فضل خود، روزى من و خانواده ام را برسان ؛ چه اينكه تو داراى فضل و فزونى بسيار مى باشى .
عن على بن السرى عن ابى عبدالله (ع ) قال : ان الله عزوجل جعل اءرزق المومنين من حيث لايحتسبون و ذلك ان العبد اذالم يعرف وجة رزقه كثر دعاؤ ه . (211)
على بن سرى از امام صادق (ع ) روايت مى كند كه : خداوند عزوجل روزى هاى مؤ منان را از راهى قرار داد كه خودشان گمان نمى كنند. سرش هم اين است كه بنده اگر راه روزى خود را نشناسد، زياد دعا مى كند.

عن الحسين ين علوان عن جعفر عن ابيه قال : رسول الله (ص ): ان الرزق لينزل من السماء الى الاءرض على عدد قطرالمطر الى كل نفس بما قدر لها ولكن لله فضول فاءساءلوا الله من فضله . (212)
حسين بن علوان از امام صادق (ع )، و آن حضرت هم از پدرش روايت مى كند كه ، پيغمبر (ص ) فرمود: به درستى كه رزق و روزى همانا از آسمان به زمين فرود آيد، به شماره ى قطره هاى باران ، براى هر كسى به همان اندازه يى كه براى وى مقدر و معين شده ؛ اما خدا را فضل و فزونى هاييست . پس ، از خدا بخواهيد كه از فضل خود به شما عنايت كند.

عن معمر بن الخلاد عن اءبى الحسين (ع ) قال : سمعته يقول : نظر اءبو جعفر (ع ) الى رجل و هو يقول : اللهم انى اساءلك من رزقك الحلال فقال ابو جعفر (ع ) ساءلت قوت البنيين قل : اللهم انى اسالك رزقا واسعا طيبا من رزقك . (213)
معمر بن خلاد مى گويد: شنيدم موسى بن جعفر (ع ) مى فرمايد: امام باقر (ع ) به مردى برخورد كه مى گفت : خدايا! روزى حلالت را به من برسان ! امام باقر (ع ) به او فرمود: قوت و خوراك پيامبران را درخواست نمودى . چنين بگو: اللهم انى اساءلك رزقا واسعا طيبا من رزقك . يعنى خدايا! من روزى وسيع و پاكيزه را كه از روزى تو باشد، از تو درخواست مى كنم .

عن احمد بن محمد بن ابى نصر قال : قلت للرضا (ع ): جعلت فداك اءدع الله عزوجل اءن يرزقنى الحلال فقال : اءتدرى ما الحلال ؟ قلت : الذى عندنا المكسب الطيب فقال : كان على بن الحسين (ع ) يقول : الحلال هو قوت المصطفين ثم قال : اللهم انى اءسالك من رزقك الواسع . (214)
احمد بن ابى نصر مى گويد: به امام رضا (ع ) گفتم : فدايت شوم ! دعا كن كه خداى عزوجل روزى حلال مرا دهد. حضرت فرمود: آيا مى دانى كه روزى حلال چيست ؟ گفتم : آنكه نزد ماست ، كسبى پاكيزه . پس فرمود: امام سجاد (ع ) مى فرمود: حلال ، قوت و خوراك برگزيدگان خداست . سپس ‍ فرمود: بگو: اللهم انى اسالك من رزقك الواسع . يعنى خدايا! من از تو درخواست روزى وسيع و فراخ دارم .
وسعت رزق دليل بر محبت ، و تنگى معيشت دليل بر خشم و غضب خداوند نيست ، زيرا خداوند گاهى انسان را به وسعت روزى اختيار و آزمايش مى كند و اموال فراوانى در اختيار او قرار مى دهد، و گاهى با تنگى معيشت ميزان مقاومت و پايدارى او را روشن مى سازد و آنها را از اين طريق پرورش مى دهد.
روزى پيامبر اكرم (ص ) در صحرا به شخصى كه داراى گله بود، رسيد. خواست از او شير بخرد، آن شخص بخل ورزيد و گفت : مال قبيله است . حضرت فرمود: خدايا! مالش را زياد كن ! به شخص ديگرى رسيدند و شير خواستند، او ادب كر و شير آورد و گفت : اگر باز هم مى خواهيد، بياورم . حضرت در حقش دعا فرمود: خدايا! به اندازه ى رفع حاجتشان عنايت فرما! اصحاب پرسيدند: اين چه گونه دعايى بود كه در حق اولى كردى ، و برعكس در حق دومى ؟ فرمود: مال زياد، بلا هم مى شود. (215)
ضرورت دعا در حق امام زمان (عج ) 
بهترين مساءله يى كه در اين زمان در مورد دعا بايد مد نظر قرار گيرد، دعا در حق قطب عالم امكان ، حضرت حجة بن الحسن العسگرى مى باشد؛ چه از جهت سلامتى وجود شريف و چه از جهت تعجيل فرج . اصولا هر دعايى كه با ياد و دعاى براى آن حضرت قرين نباشد، دعايى بى محتوا و پوچ و بى معنا و بدون هدف است . دليل اين مطلب كاملا روشن است ؛ زيرا در اين زمان كليه ى امورات و مصالح جهان ، به اجازه ى آن وجود مقدس مى باشد، و حق تعالى ايشان را حجت خود بر خلايق قرار داده است . پس جهالت و جسارت مى باشد كه انسان به ياد منافع شخصى خود بوده ، فقط براى خود دعا نموده و صاحب و ولى نعمت خويش را فراموش نمايد.
علاوه بر آن حق قرابت و خويشاوندى با پيامبر اكرم (ص ) لازم مى سازد و در حق ايشان دعا كنيم ؛ چون دعا كردن از نشانه هاى مودت و دوستيست . امام زمان به اشخاصى كه در خواب يا بيدارى خدمت حضرت مشرف مى شدند، مى فرمود: واكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم . (216) يعنى : براى تعجيل فرج ، بسيار دعا كنيد؛ زيرا همين دعاى شما موجب گشايش كارهايتان است .
منظور حضرت از فرج را، به دو گونه مى توان تقسيم نمود:
1. فرج شخصى ؛ يعنى ظهور امام زمان (عج ) براى هر فرد مؤ من داراى فوايد بسيارى مى باشد، مانند: هدايت به صراط مستقيم ، عاقبت بخيرى ، ازدياد روزى ، عافيت از تمام بلاها و امراض ، و به دست آوردن قلب سليم .
2. فرج كلى ؛ يعنى با ظهور امام زمان ، جهان از انواع كفر، شرك ، نفاق ، بدعت و ظلم و جور پاك مى گردد، زمين آباد شده و همه با آرامش زندگى مى كنند، به طورى كه همه ثروتمند و سلامت بوده و شخص فقيرى پيدا نمى شود.
كيفيت دعا براى تعجيل فرج صاحب الزمان (عج ) 
عالم ربانى سيد محمد تقى موسوى اصفهانى (ره )، طرق مختلفى را براى دعا جهت تعجيل فرج صاحب الزمان (عج ) در كتاب مكيال المكارم فى فوائد الدعا للقائم (عج ) استنباط نموده ، و ما عينا آن را از ترجمه ى آن كتاب شريف نقل مى كنيم :
اول اينكه : اين امر را با صراحت از خداى متعال مساءلت نمايد، و به زبان فارسى يا عربى يا هر زبان ديگرى تقاضايش را باز بيان كند؛ به عنوان مثال ، چنين دعا نمايد: اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان عليه السلام . يعنى : بار خدايا! فرج مولاى ما صاحب الزمان را زودتر برسان .
دوم اينكه ، از خداوند (عز اسمه ) درخواست كند كه فرج و گشايش امر آل محمد (ص ) را تعجيل فرمايد و زودتر برساند؛ چون فرج آن حضرت همان فرج آنها است ؛ چنان كه در دعاها و روايات اين معنى آمده است .
سوم اينكه ، فرج و گشايش امر تمام مؤ منين و مؤ منات يا فرج اولياى خدا را مساءلت نمايد؛ زيرا با فرج آن جناب (عليه السلام ) فرج اولياى خدا انجام مى گردد؛ چنان كه در روايت رسيده .
چهارم اينكه ، بر دعاى كسى كه چنين دعايى مى كند، آمين بگويد، چون واژه ى آمين ، يعنى مستجاب كن ؛ كه اين نيز دعاست ، و دعا كننده و آمين گو، هر دو در دعا شريكند؛ به طورى كه در خبر آمده است .
پنجم اينكه ، از خداى عزوجل بخواهد كه هر كس كه براى تعجيل فرج مولايمان (عليه السلام ) دعا مى كند، مستجاب سازد. تفاوت بين اين با نوع قبلى آن است كه ، آمين گفتن فقط در حضور دعا كننده انجام مى گيرد، ولى در اين مورد، حضور شرط نيست .
ششم اينكه ، فراهم شدن و آماده گشتن اسباب و مقدمات زودتر رسيدن فرج را از خداوند مساءلت نمايد.
هفتم اينكه ، درخواست نمايد كه موانع ظهور آن حضرت (عليهم السلام ) رفع و برطرف گردد.
هشتم اينكه ، دعا كنيد گناهانى كه باعث به تاءخير افتادن فرج آن حضرت است ، آمرزيده شوند؛ گناهانى كه دعا كننده يا غير او از اهل ايمان مرتكب گرديده اند.
نهم اينكه ، از خداى تعالى درخواست كند كه او را از آنچنان كه اثر ياد شده را دارد، در آينده ى زندگى اش محفوظ و باز بدارد.
دهم اينكه ، نابودى دشمنان آن حضرت (ع ) را كه وجودشان مانع از زودتر شدن فرج دوستانش مى باشد، از خداوند بخواهد.
يازدهم اينكه ، از خداوند بخواهد كه دست ستمگران را از سر همه مؤ منين كوتاه سازد؛ كه اين امر به بركت ظهور امامشان كه در انتظارش هستند، انجام مى گيرد.
دوازدهم اينكه ، گسترش يافتن عدالت را در شرق و غرب زمين مساءلت نمايد؛ زيرا اين امر جز با ظهور آن حضرت (ع ) حاصل نمى گردد؛ همچنان كه خداى عزوجل و پيغمبران و اوليايش (ع ) وعده داده اند.
سيزدهم اينكه ، بگويد: خداوندا! رفاه و خوشى را به ما بنمايان ! و نيتش ‍ حصول آن در زمان ظهور باشد؛ زيرا رفاه و خوشى كامل و تمام براى مؤ من حاصل نمى شود مگر به ظهور امام غايب از نظر.
چهاردهم اينكه ، از خداى عزوجل بخواهد كه اجر و مزد عبادت ها و كارهايش را، تعجيل در امر و ظهور مولايش ، مطابق خواسته و رضاى حضرتش (ع ) قرار دهد.
پانزدهم آنكه ، توفيق يافتن به انجام اين دعا (يعنى دعا براى مولايمان (ع ) و درخواست تعجيل در امر فرجش را) براى همه مؤ منين و مومنات بخواهد؛ زيرا همدلى و اتفاق مؤ منين ، در اين كار تاءثير ويژه اى دارد؛ چنان كه در روايت آمده است . بنابراين هرگاه مؤ من مساءلت نمايد كه مقدمات مطلوب و هدفش فراهم و آسان گردد، در جهت تحصيل آن ، كوشش بسزايى انجام داده است .
شانزدهم اينكه ، از خداى عزوجل بخواهد كه دين و حق و اهل ايمان را بر همه ملل و اديان چيره و پيروز فرمايد؛ زيرا اين امر چنان كه وعده كرده است ، جز به ظهور مولايمان صاحب الزمان (عج ) حاصل نمى گردد؛ همان طور كه در روايات در كتاب البرهان آمده است .
هفدهم اينكه ، از خداوند عز اسمه درخواست نمايد كه از دشمنان دين و ستم كنندگان بر خاندان سيد المرسلين (ص ) انتقام بگيرد؛ زيرا در اخبار آمده است كه ، اين امر با ظهور امام غايب از نظر و آخرين امامان بزرگوار (عليهم السلام ) انجام مى گردد.
هجدهم اينكه ، بر آن حضرت درود بفرستد؛ و منظورش درخواست رحمت ويژه يى از سوى خداوند باشد، كه با آن ، زودتر شدن فرجش آسان شود.
در باب زيارت حضرت رضا (عليهم السلام ) پس از درود فرستادن بر يك يك امامان (ع )، چنين مى خوانيم :
اللهم صل على حجتك و وليك القائم فى خلقك صلاة تامة نامية باقية تعجل بها فرجه و تنصره بها.
بار خدايا! درود بفرست بر حجت خود و وليت كه در ميان خلقت به پا خاسته است ، درود فرستادنى تمام ، و با افزايش و هميشگى ، كه با آن ، فرجش را زودتر برسانى ، و با آن پيروزش نمايى .
نوزدهم اينكه ، تعجيل در برطرف شدن محنت از چهره اش و دور گشتن هم و غم از قلب مقدسش (عليه السلام ) را بخواهد؛ زيرا اين از لوازم تسلط آن حضرت و نابودى دشمنانش مى باشد.
بيستم اينكه ، از خداى تعالى بخواهد كه در امر خود نخواهى براى مولاى شهيد مظلوممان ، حضرت ابى عبدالله الحسين (ع ) تعجيل فرمايد؛ زيرا اين در حقيقت دعا براى فرزندش حضرت حجت (ع ) است ، كه طلب كننده ى خونبهاى او و انتقام گيرنده از كشندگان وى مى باشد.
فوايد دعا در حق اما زمان (عج ) 
ميرزا محمد تقى موسوى اصفهانى مى گويد: در بيان بعضى از فوايد دعا كردن به آن حضرت ، و ظهورش را از خداوند عالم (جل شاءنه ) طلب نمودن ، آيات و اخبار فراوانى رسيده است ، كه من در اينجا به ذكر فايده ى آن اكتفا مى كنم :
اول : باعث طول عمر مى شود؛ چنان كه در خصوص دعاى دوم كه بعد از هر نماز واجب بايد خواند، از حضرت صادق (ع ) روايت شده است . (217)
دوم : دعا به آن حضرت ، نوعى اداى حق ايشان است . از حضرت امير المؤ منين (ع ) روايت شده است كه فرمود: اداى حق مؤ من ، بهترين اعمال است . (218) پس چون آن جناب ، رئيس و بهترين همه مؤ منان است ، اداى حق حضرتش ، اهم اعمال و افضل آنهاست .
سوم : دعا در حق آن جناب ، سبب رسيدن شفاعت حضرت رسول (ص ) است ؛ چنان كه از خود آن حضرت روايت شده است ، و از بعضى احاديث استفاده مى شود كه ، موجب فايز شدن به شفاعت حضرت صاحب الاءمر (ع ) است . (219)
چهارم : خدا دعا كننده به آن حضرت را يارى مى كند؛ زيرا دعاى به آن جناب ، نوعى از يارى اوست ، و يارى وى ، يارى خداست . و حق تعالى فرمود: و لينصرى الله من ينصره ... (220) يعنى : خدا البته يارى مى فرمايد، هر كس كه او را يارى كند.
پنجم : باعث سرور آن جناب مى شود. امام صادق (ع ) مى فرمايد: هيچ عبادتى نزد خداوند بهتر از مسرور ساختن مؤ من نيست . (221)
ششم : اگر تو آن حضرت را دعا كنى ، باعث مى شود كه ايشان نيز تو را دعا كنند. امام رضا (ع ) فرمودند: ما را بر شما حقيست ، كه چون آن را ادا نماييد، بر ما حق پيدا مى كنيد، و ما هم ثواب آن را به شما ادا مى نماييم . (222)
هفتم : ثواب دعاى شما، عايد همه مؤ منين و مؤ منات مى شود، چون خير ظهور آن حضرت به همه مى رسد.
هشتم : دعاى به آن حضرت ، دليل بر اظهار محبت و دوستى به آن جناب است . ايشان به ذريه ى پيامبر (ص ) مى باشند، و محبت به ذريه ى آن حضرت ، امر خدا و مزد رسالت پيامبر است . (223)
نهم : دعا در طلب آن حضرت خيرخواهى براى خداست ، خيرخواهى براى پيغمبر است ، خير خواهى براى كتاب خداست ، خير خواهى براى دين خداست ، خير خواهى براى جماعت مسلمانان است . پيامبر (ص ) فرمودند: هر كس اين پنج صفت را داشته باشد، من بهشت را براى او ضمانت مى كنم . (224)
دهم : دعا به آن حضرت ، باعث عبور از پل صراط است ، به سلامتى . (225)
يازدهم : دعا در زمان غيبت حضرت ، باعث رفع بلا از شخص مى شود. امام عصر (عج ) مى فرمايند: پس براى ما بسيار دعا كنيد؛ زيرا فرج و گشايش ‍ امور شما در آن است . دوازدهم : ثواب جهاد در ركاب پيغمبر (ص ) و على (ع ) را دارد. (226)
(227)
سيزدهم : چون حضرت حجت (عج ) ظهور كنند، طلب خون سيدالشهدا (ع ) مى نمايند. پس هرگاه طلب ظهور آن حضرت كنى ، در ثواب آن عمل شريك خواهى بود.
چهاردهم : باعث نجات از هلاكت در زمان غيبت مى شود. (228)
پانزدهم : كردارهاى بد او به كردارهاى نيك مبدل مى شود: ان الحسنات يذهبن السيئات .
شانزدهم : دعا در حق امام زمان (عج ) تمسك به ثقلين (كتاب و عترت ) است . پيامبر فانها من تقوى القلوب . يعنى : كسى كه شعاير و نشانه هاى الهى را بزرگ و محروم بدارد، چنين كارى نتيجه پاكى دلهاست .
هجدهم : اين دعا سبب زياد شدن نعمت ها و وسعت روزيست .
نوزدهم : تشرف به ديدار آن حضرت در بيدارى يا خواب ، و رجعت به دنيا در زمان ظهور آن حضرت . امام صادق (ع ) فرمود: هر كس چهل صبح دعاى عهد را بخواند، از ياران امام زمان خواهد بود.
بيستم : شايستگى دريافت احاديث ائمه ى اطهار (عليهم السلام ) را مى يابد.
وظيفه ى ما در قبال برخى افراد كه دعايشان مستجاب مى شود، چيست ؟ 
آنچه از روايات به دست مى آيد، نشان مى دهد كه اجابت در دعا، غير از تحقق آن است و هيچ دعايى بى اثر نخواهد ماند، حتى آن دسته از دعاها و خواسته هاى فرد، كه مطابق مصلحت او نيست ؛ زمينه ساز كسب برخى استعدادهاى نيك يك حداقل باعث زدودن و پاك شدن گناهانى مى شود.
اما بر اساس برخى روايات ، كسانى هستند كه وقتى دعا و نيايش مى كنند و از خدا درخواست و مساءلتى دارند، هم سريع تر مورد اجابت قرار مى گيرد و هم زودتر لباس تحقق به خود مى پوشد. اينان چه كسانى هستند، و وظيفه ى ما در قبال آنان چيست ؟
قبل از پرداختن به بخش نخستين اين پرسش مى گوييم : ما دو وظيفه ى مهم در قبال اين افراد داريم :
وظيفه ى اول : معرفتى و شناختى است ؛ شناخت و معرفت بر مقام و منزلت آنان و عامل يا عواملى كه باعث شده در نزد خداوند از چنين مقامى برخوردار شوند.
وظيفه ى دوم : احترام و رجوع به آنهاست . اگر اين افراد، محبوب خدا به شمار مى روند، چرا محبوب ما نباشند؟ حب و دوستى با دوستان خدا، خود نوعى حب و دوستى با خدا به شمار مى رود و زمينه ى مساعدى را در تقرب الهى فراهم مى سازد.
دعاى چه كسانى مستجاب مى شود؟ 
عن ابى عبدالله (ع ) قال : كان اءبى (ع ) يقول : خمس دعوات لايحجبن عن الرب تبارك و تعالى :
دعوة الامام المقسط، و دعوة المظلوم يقول الله عزوجل لانتقمن لك و لو بعد حين و دعوة الولد الصالح لوالديه و دعوة الوالد الصالح لولده و دعوة المؤ من لاءخيه بظهر الغيب فيقول : ذلك مثله
. (229)
امام صادق (ع ) فرمود: پدرم مى فرمود: پنج دعاست كه از درگاه پروردگار تبارك و تعالى محجوب نگردد، و پرده و حايلى نيست كه جلويش را بگيرد:
1. دعاى امام عادل .
2. دعاى ستمديده ، كه خداى عزوجل مى فرمايد: هر آينه حتما به خاطر تو انتقام مى كشم ، هر چند بعد از مدتى باشد.
3. دعاى فرزند صالح و نيكوكار براى پدر و مادر.
4. دعاى پدر و مادر صالح براى فرزندش .
5. دعاى مؤ من براى برادرش در پشت سر او، كه خدا مى فرمايد: بر تو باد، مانند آن !

توضيح موارد فوق :
O دعاى امام عادل 
قال رسول الله (ص ): خيار اءئمتكم الذين تحبونهم و يحبونكم و تصلون عليهم و يصلون عليكم و شرار اءئمتكم الذين تبغضون و يبغضون و تلغنونهم و يلغونهم . (230)
رسول خدا (ص ) فرمود: بهترين پيشوايان شما، كسانى هستند كه آنان را دوست داريد و آنان نيز شما را دوست دارند، شما آنان را دعا كنيد و آنان نيز شما را دعا كنند. و بدترين پيشوايان شما، كسانى هستند كه آنان را دشمن داريد و آنان نيز شما را دشمن دارند، آنان را نفرين كنيد، آنان هم شما را نفرين كنند.
O دعاى ستمديده 
عن ابى عبدالله قال : قال رسول الله (ص ): اياكم و دعوة المظلوم فانها ترفع فوق السحاب حتى ينظر الله عزوجل اليها فيقول : ارفعوها حتى اءستجيب له و اياكم و دعوة الوالد فانها اءحد من السيف .
امام صادق (ع ) فرمودند: از دعاى ستمديده و مظلوم بترسيد؛ زيرا از ابرها و پرده هاى مانع از دعا بالا مى روند، تا خداى عزوجل در آن بنگرد، و مى فرمايد: آن را بالا ببريد، تا براى او اجابت كنم . و بپرهيزيد از نفرين پدر، كه آن از شمشير برنده تر است .
(231)
عن ابى عبدالله (ع ) قال : كان ابى (ع ) يقول : اتقوا الظلم فان دعوة المظلوم تصعد الى السماء . (232)
حضرت صادق (ع ) فرمود: پدرم مى فرمود: از ظلم و ستم بپرهيزيد، زيرا دعاى ستمديده به آسمان بالا رود.

قال رسول الله (ص ): اتق دعوة المظلوم فانها يساءل الله تعالى حقه و ان الله لايمنع ذا حق حقه . (233)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: از دعاى مظلوم بپرهيزيد، زيرا او به وسيله ى دعا، حق خويش را از خدا مى خواهد، و خدا هم حق را از حق دار دريغ نمى دارد.

قال رسول الله (ص ): اتقوا دعوة المظلوم و ان كان كافرا فانها ليس دونها حجاب . (234)
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: از نفرين مظلوم بپرهيزيد، اگر چه كافر باشد؛ زيرا در برابر نفرين مظلوم ، پرده و مانعى نيست .

قال رسول الله (ص ): دعوة المظلوم مستجابة و ان كان كافرا ففجوره على نفسه . (235)
پيامبر اكرم (ص ): فرمود: دعاى ستمديده پذيرفته است ، اگر چه بدكار باشد؛ پس بدكارى او مربوط بخودش است .

قال رسول الله (ص ): ثلاثة لايرد الله دعائهم : الذاكر الله كثيرا و المظلوم و الاءمام .
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: سه كس هستند كه خدا دعايشان را رد نمى كند:
1. آن كه بسيار ياد خدا مى كند؛ 2. ستمديده ؛ 3. پيشواى دادگر.

عن ابى عبدالله (ع ) قال : اءوحى الله الى نبى من انبيائه فى مملكة جبار من الجبائرة اءن ائت هذا الجبار فقل له : انى لم اءستعملك على سفك الدماء و اتخاذ الاءموال و انما استعملتك لتكف عنى اصوات المظلومين فانى لم اءدع ظلامتهم و ان كانوا كفارا. (236)
اسحاق بن عمار از امام صادق (ع ) روايت مى كند: خداوند در زمان پادشاه ستمكارى به يكى از پيامبرانش وحى نمود كه : به اين مرد ستمگر بگو: من تو را براى خونريزى و چپاولگرى به اين مقام و منصب نرساندم ، بلكه تو را فقط به اين منظور به اين مقام رساندم كه از ظلم و ستم جلوگيرى نموده ، نگذارى فرياد ستمديده يى به سوى من بلند شود؛ چه اينكه من از ستمديدگان دفاع و طرفدارى خواهم كرد، هر چند كافر باشد.
عن ابى هريرة عن النبى (ص ) انه قال : دعوة المظلوم مستجابة و ان كانت من فاجر مخوف على نفسه . (237)
از ابى هريرة نقل شده است : پيامبر (ص ) فرمود: نفرين ستمديده مستجاب است ، هر چند از شخص نابكارى باشد كه بر جان خود رحم نمى كند.
در تاريخ ثبت است كه ، يكى از فرعونيان گوشواره يى از گوش دخترى از بنى اسرائيل كشيد، گوش دختر خونى شد. دختر سر بلند كرد و گفت : يا الله ! تو مى بينى . براى همين آه ، خدا مهلت را از قوم فرعون برداشت .
در حالات يكى از سلاطين ايران نوشته اند كه ، شبى خوابش نمى برد، با خود گفت : شايد آه مظلومى عقب سر من باشد. لباس مبدل پوشيد و بيرون آمد و گردش مى كرد، تا ناله ى مظلومى را بشنود. از درون مسجدى ناله يى شنيد كه مى گويد: اى خدا! تلافى كن از سلطان ! سلطان داخل مسجد شد و گفت : من شاه هستم . بگو چه ظلمى در حق تو شده است . مرد گفت : يكى از لشكريانت هر شب مى آيد با زور به همسرم تجاوز مى كند. شاه به درون خانه ى آن مرد رفت ، چراغ را خاموش كرد و آن فرد ظالم و متجاوز را كشت . پس از روشن شدن چراغ ، پادشاه سجده ى شكر به جا آورد. صاحبخانه سؤ ال كرد: چرا چراغ را خاموش كردى ؛ و براى چه سجده ى شكر به جا آورد؟ گفت : براى اين چراغ را خاموش نمودم ، كه اگر پسرم هم باشد، او را بكشم ؛ و سجده ى شكر نيز براى اين بود كه ديدم پسرم نيست . (238)