3 اداى حق به حق دار
يكى از بزرگان دودمان نخع به حضور امام
باقر عليه السلام آمد و عرض كرد: من از زمان حكومت حجاج استاندار
عبدالملك در كوفه پيوسته فرماندارِ حكومت طاغوتيان اموى بوده ام .
فهل لى من توبة
((آيا راهى براى توبه من هست ؟))
امام باقر عليه السلام سكوت كرد.
او دوباره پرسيد. امام باقر عليه السلام فرمود:
لا حتّى تُؤ دّى الى كُلّ ذى حقٍّ حقّه
(509)
نه ، تا حق هر حقدارى را بپردازى .
4 جبران يك گناه بزرگ
ابوخديجه مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمودند: مردى به حضور
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و عرض كرد: در زمان جاهليت داراى
دخترى شدم . او را پروراندم تا به حد بلوغ رسيد، لباس و زيورش را بر
تنش كردم ، و او را به كنار چاهى آوردم و در ميان آن چاه انداختم و
آخرين سخنى كه از او شنيدم اين بود كه گفت : يا اباه ! (اى پدر جان !).
اينك پشيمانم و از شما مى خواهم بفرماييد كه اين گناه را چگونه جبران
كنم ؟ فما كفارة ذلك ؟.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به او فرمود: آيا مادرت زنده است ؟ او
گفت : نه .
فرمود: آيا خاله دارى ؟ او گفت : آرى .
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
فَابرِرها فاِنّها بمنزلة الاُمّ يُكَفِّر عنك
ما صَنعتَ
به او نيكى كن ، زيرا خاله همانند مادر است و
نيكى به او، آن گناهت را جبران مى كند.
ابوخديجه مى گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم ، اين حادثه در چه
زمانى واقع شد؟
امام فرمودند: در زمان جاهليت كه دختران را مى كشتند تا مبادا اسير
گردند و در قبيله ى ديگر، داراى فرزند شوند.(510)
5 دستور امام به وزير
براى جبران
از داستان هاى معروف در مورد جبران گناه ، ماجراى على بن يقطين
وزير هارون الرشيد است . وى از دوستان امامان عليهم السلام بود، و
مخفيانه از طرف امام عليه السلام اجازه داشت كه در مقام وزارت دستگاه
هارون باشد و به مسلمين خدمت كند.
روزى شترچرانى كه ابراهيم نام داشت براى حاجتى نزد على بن يقطين رفت .
ولى مقام وزارت باعث شد كه على بن يقطين به ابراهيم توجه نكرد و او را
تحويل نگرفت و اجازه ورود به او نداد.
سال ها بعد، على بن يقطين عازم حج شد و در اين سفر به مدينه رفت و به
در خانه ى امام كاظم عليه السلام رفت تا به حضور آن حضرت برسد، ولى
امام به او اجازه ى ورود نداد.
او هر چه تلاش و كوشش كرد، موفق نشد كه به محضر امام برسد. سرانجام در
بيرون خانه با امام عليه السلام ملاقات كرد و علت بى اعتنايى امام را
پرسيد.
امام كاظم عليه السلام به او فرمود: چرا در فلان روز به ابراهيم ساربان
بى اعتنايى كردى و اجازه ى ورود به او ندادى ؟ به خاطر اين گناه ،
خداوند حج تو را قبول نمى كند، مگر اينكه ابراهيم را راضى كنى . (يعنى
با كسب رضايت او گناه خود را جبران نمايى )
على بن يقطين به كوفه وارد شد و به منزل ابراهيم رفت و در نزد ابراهيم
، صورتش را روى خاك زمين گذاشت و ابراهيم را سوگند داد كه پاى خود را
روى صورتش بگذارد و به اين ترتيب از ابراهيم رضايت گرفت . آنگاه به
مدينه بازگشت و به محضر امام كاظم عليه السلام رسيد. امام اجازه ورود
به او داد و از اين عمل على بن يقطين تقدير كرد.(511)
6 دستور جبران به قيس
قيس بن عاصم از اشراف قوم خود در جزيرة العرب بود، او در زمان
جاهليت دوازده نفر از دختران خود را در فواصل نزديك زنده به گور كرد،
سيزدهمين دخترش را كه همسرش از او پنهان مى داشت ، نيز با بى رحمانه
ترين روش زنده به گور نمود.
او پس از قبول اسلام به محضر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد، در
حالى كه از اين عمل شنيع خود پشيمان بود و عذرجويانه ، جريان را شرح
داد، قطرات اشك از ديدگان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سرازير گشت و
زار زار گريست و به قيس فرمود: اى قيس ! روز بدى را در پيش دارى ، كسى
كه رحم نكند مشمول رحمت خداوند نمى شود.
قيس عرض كرد: براى جبران و تخفيف بارگناهم چكنم ؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
اِعْتِق عن كلّ مَوئُودَة نَسَمة
براى جبران گناه هر يك از آنها را كه زنده به
گور كرده اى يك برده آزاد كن .
ابوبكر به قيس گفت : تو با اينكه از ثروتمندان بودى و ترس فقر و گرسنگى
نداشتى ، چرا دخترانت را كشتى ؟
قيس در پاسخ گفت : تا با مثل تويى هم بستر نشوند.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مداخله كرد ونگذاشت نزاع ابوبكر با او
ادامه يابد.(512)
نكات و تذكرات
در پايان لازم است بطور فشرده نكاتى را
يادآورى كنيم كه نقش بسزايى در شناخت گناهان دارند:
1 سه گونگى ظلم ، و كيفر
آن
اميرمؤ منان على عليه السلام فرمودند:
اءلا و إ نّ الظّلم ثلاثة : فَظُلم لا يغفر، و
ظلم لا يترك ، و ظلم مغفور لا يطلب
آگاه باشيد، ظلم بر سه گونه است : ظلمى كه هرگز
بخشيده نمى شود و ظلمى كه بدون مجازات نيست و ظلمى كه (قابل بخشش است
و) از آن بازخواست نمى شود.
اما ظلمى كه بخشيده نمى شود، شرك به خداست .(513)
چنانكه خداوند مى فرمايد:
اِنَّ اللّهَ لا يَغفِرُ اَنْ يُشركَ بِه
(514)
قطعاً خداوند شرك به خود را نمى بخشد.
اما ظلمى كه بخشيده مى شود، ظلمى است كه انسان با گناهان صغيره ، به
خود كرده است .
و اما ظلمى كه بدون مجازات نمى ماند، ظلم بعضى از بندگان به بعضى ديگر
است كه كيفر و قصاص در اين مورد بسيار سخت است ، و اين ظلم فقط مجروح
ساختن با كارد و يا زدن با تازيانه نيست ، بلكه چيزى است كه اين گونه
مجازات ها در برابرش كوچك است .(515)
2 پست ترين گناهان
امام صادق عليه السلام فرمود:
اءقذَر الذّنوب ثلاثة : قَتل البَهيمة و حَبس
مَهر السُّنة و مَنع الا جير اءجره
(516)
پست ترين گناهان سه چيز است : كشتن حيوان (بدون
ذبح شرعى و بدون جهت ) و خوددارى از دادن مهريه زن و ندادن مزد كارگر.
امام باقر عليه السلام فرمودند:
خداوند براى كارهاى بد قفل هايى قرار داد (مانند عقل و شرع و...) و
كليدهاى آن قفل ها، شراب است ، سپس فرمود:
الكِذب شرّ مِن الشّراب
(517)
دروغ بدتر از شراب است .
3 بدترين انسان ها
جابربن عبدالله انصارى مى گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
به اصحاب رو كرد و فرمود: اءلا اُخبركم بشرار
رجالكم
((آيا بدترين مردانتان را به شما معرفى
كنم ؟))
گفتيم : اى رسول خدا! به ما خبر بده . فرمود:
إ نّ مِن شرار رجالكم البَهّات الجَرى ء الفحّاش
، الا كل وَحدَه ، و المانع رِفدَه و الضّارب عَبده و المُلجِى ءُ
عياله الى غيره
(518)
از بدترين مردان شما؛ تهمت زننده ى بى باك و
بدزبان ناسزاگوست و آن كس كه تنها بخورد و از بخشش دريغ نمايد و برده
اش را بزند و كسى كه عيالش را به ديگران پناه دهد. (در مخارج و نيازهاى
آنها كوتاهى كند به طورى كه آنها مجبور شوند به ديگران پناه ببرند.)
4 ريشه هاى كفر
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
اصول الكفر ثلاثة : الحِرص و الاِستكبار و
الحَسد
ريشه هاى كفر سه چيز است : حرص و تكبر و حسادت .
سپس فرمود: حرص ، موجب شد كه آدم عليه السلام از درخت مورد نهى خورد و
از بهشت رانده شد.
تكبر موجب شد كه ابليس فرمان خدا را در مورد سجده ى بر حضرت آدم
نپذيرد. و حسادت باعث شد كه قابيل پسر آدم برادرش هابيل را كشت .(519)
5 نشانه هاى منافق
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند:
ثلاث مَن كنّ فيه كان منافقاً و ان صام و صلّى و
زعم انّه مسلم : مَن اِذا ائتُمِنَ خانَ و اذا حَدّث كَذِب و اذا وعد
اَخلَف سه خصلت است كه اگر در كسى باشد او منافق است گرچه روزه
بگيرد و نماز بخواند و گمان كند كه مسلمان است :
هرگاه امانتى به دستش آيد، در آن خيانت كند. هرگاه سخن گويد، دروغ
بگويد. و هرگاه كه وعده دهد، خلف وعده نمايد.(520)
6 بزرگترين گناهان
اميرمؤ منان على عليه السلام مى فرمايد:
اعظم الذنوب عند اللّه ذنب صغر عند صاحبه
(521)
بزرگترين گناهان در پيشگاه خدا، گناهى است كه به
نظر صاحبش كوچك باشد.
شخصى از حضرت على عليه السلام پرسيد: ما اءكبر
الكبائر؟
((بزرگترين گناهان كبيره چيست ؟)).
حضرت فرمودند:
اَلاَمنُ من مَكر اللّه و الياءس من روح اللّه و
القُنوط من رَحمة اللّه
خود را ايمن دانستن از عذاب مخفى خدا (عذاب مهلت دادن خدا) و نوميدى از
لطف خدا و نااميدى از رحمت خدا.(522)
7 جبران گناه
شخصى از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: چه چيزى گناه
مرا (بعد از توبه ) نابود مى كند؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در
پاسخ فرمود:
الدُّموعُ و الخُضوع و الاَمراض
(523)
اشك ريختن ، خضوع و فروتنى و بيمارى ها.
8 اسباب دورى از خدا
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
اءبعد ما يكون العبد من اللّه اذا لم يَهُمُّه
الاّ بَطنَه و فَرجَه
(524)
آنچه كه انسان را بيش از هر چيز از پيشگاه خدا
دور مى سازد، اين است كه همّت انسان جز شكم و شهوتش نباشد.
9 كيفر گناه و آثار احسان
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
من يموت بالذُّنوب اكثر ممّن يَموت بالا جال و
مَن يعيش بِالاِحسان اكثَر ممّن يَعيش بَالاَعمار
آنها كه به خاطر گناه مى ميرند، بيش از آنها
هستند كه با اجل طبيعى مى ميرند، و آنها كه به خاطر نيكى زنده مى مانند
(و طول عمر مى يابند) بيش از آنها هستند كه به عمر معمولى باقى مى
مانند..
و نيز فرمودند:
إ نّ العمل السّيى اءسرع فى صاحبه من السِكّين
فى اللحم
(525)
كار بد در (فناى ) انسان ، از كارد در گوشت
سريعتر اثر مى كند.
در پايان همنوا با هم به پيشگاه خدا عرض مى كنيم :
ربّنا اغفرلَنا ذُنوبنا و إ سرافنا فى اءمرنا و
ثَبّت اءقدامنا و انْصُرنا على القوم الكافرين
(526)
پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروى هاى ما
در امور بگذر و قدم هاى ما را ثابت بدار و ما را بر كافران پيروز گردان
.
و الحمدللّه اوّلاً و آخرا