غرر الحكم و درر الكلم جلد ۲

قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى
ترجمه : سيد هاشم رسولى محلاتى

- ۲۲ -


9747 12-  اعظم ملك ملك النّفس. 2 392 بزرگترين دارندگى، دارندگى و مالكيّت بر نفس است.

9748 13-  اقوى النّاس من قوى على نفسه. 2 406 نيرومندترين مردم كسى است كه بر نفس خود نيرو و قدرت داشته باشد.

9749 14-  افضل الاعمال ما اكرهت النّفوس عليها. 2 411 برترين عملها آن است كه نفس را برخلاف ميل آن بر آن وادارى.

9750 15-  اقوى النّاس اعظمهم سلطانا على نفسه. 2 436 نيرومندترين مردم كسى است كه تسلط و فرمانروايى‏اش بر نفس خود بزرگتر و بيشتر از ديگران باشد.

9751 16-  انّ النّفوس اذا تناسبت ايتلفت. 2 490 به راستى كه نفسها هنگامى كه با هم تناسب داشته باشند با يكديگر الفت گيرند.

9752 17-  انّ لانفسكم اثمانا فلا تبيعوها الّا بالجنّة. 2 512 به راستى كه جانهاى شما بهايى دارد (و آن بهشت است) آنها را جز به بهشت نفروشيد.

9753 18-  انّ اللّه سبحانه و تعالى يحبّ السّهل النّفس، السمح الخليقة، القريب الامر. 2 513 به راستى كه خداى سبحان دوست مى‏دارد آنها را كه داراى نفسى هموار و خويى بخشنده‏اند و كارشان نزديك است (يعنى كارها را زود انجام دهند).

9754 19-  انّ هذه النّفوس طلعة ان تطيعوها تنزع بكم الى شرّ غاية. 2 519 به راستى كه اين نفسها مراقب شما هستند و اگر فرمانشان بريد شما را به بدترين سرانجام در آورند.

9755 20-  انّ النّفس ابعد شي‏ء منزعا و انّها لا تزال تنزع الى معصية فى هوى. 2 520 به راستى كه مشكل‏ترين و دورترين كار، از جاى كندن اين نفس و جلوگيرى از آن است، زيرا پيوسته به نافرمانى و گناه مشتاق است.

9756 21-  من أهمل نفسه خسر. 5 166 كسى كه نفس خود را به حال خود واگذارد زيان خواهد كرد.

9757 22-  من ملك نفسه علا أمره. 5 180 كسى كه مالك نفس خويش گردد، كارش بالا گيرد.

9758 23-  من ملكته نفسه ذلّ قدره. 5 180 كسى كه نفس بر او مالك شود، قدر و منزلتش خوار گردد.

9759 24-  من مقت نفسه احبّه اللّه. 5 185 كسى كه نفس خود را دشمن دارد خداوند او را دوست دارد.

9760 25-  من اهان نفسه اكرمه اللّه. 5 185 كسى كه خوار گرداند نفس خود را، خداوند گراميش دارد.

9761 26-  من غشّ نفسه لم ينصح غيره. 5 208 كسى كه با نفس خود خالص نباشد، با ديگران خالص نخواهد بود.

9762 27-  من ساس نفسه ادرك‏ السّياسة. 5 209 كسى كه سياست كند نفس خود را (و زمام و تربيت آن را در اختيار گيرد) سياست حقيقى را دريافته است.

9763 28-  من تعاهد نفسه بالحذر امن. 5 210 كسى كه بازرسى كند از نفس خود به بيم دادن آن، در امان است.

9764 29-  من اساء الى نفسه لم يتوقّع منه جميل. 5 234 كسى كه به نفس خود بد كند نبايد از او توقع و انتظار كار زيبا و نيكى داشت.

9765 30-  من لم يسس نفسه أضاعها. 5 246 كسى كه نفس خود را سياست (و ادب) نكند، آن را تباه كرده است.

9766 31-  من سخط على نفسه ارضى ربّه. 5 254 كسى كه بر نفس خود خشم كند، پروردگار را خوشنود كرده است.

9767 32-  من قوى على نفسه تناهى فى القوّة. 5 254 كسى كه بر نفس خويش نيرو و قوّت داشته باشد، به نهايت قوّت و قدرت رسيده است.

9768 33-  من أجهد نفسه فى اصلاحها سعد. 5 258 كسى كه نفس خود را، براى اصلاح آن به تعب و تلاش وادارد نيكبخت گردد.

9769 34-  من اهمل نفسه فى لذّاتها شقى و بعد. 5 258 كسى كه نفس خود را در كاميابيها و خواهشهايش آزاد بگذارد بدبخت شده و از سعادت دور گشته است.

9770 35-  من سامح نفسه فيما تحبّ طال شقاؤها فيما لا تحبّ. 5 313 كسى كه با نفس خود در آنچه دوست مى‏دارد مسامحه و سهل‏انگارى كند، بدبختى او در آنچه دوست نمى‏دارد (از عذاب الهى و دوزخ) طولانى گردد.

9771 36-  من و اخذ نفسه صان قدره و حمد عواقب امره. 5 319 كسى كه از نفس خود مؤاخذه و بازپرسى كند، منزلتش را حفظ كرده و سرانجام كارش ستوده باشد.

9772 37-  من اهمل نفسه افسد امره. 5 320 كسى كه نفس خود را به حال خود واگذارد كار خود را تباه كرده است.

9773 38-  من استقصى على نفسه امن استقصاء غيره عليه. 5 326 كسى كه بر نفس خود خرده گيرد، از خرده‏گيرى ديگران بر او در امان ماند.

9774 39-  من كان له من نفسه يقظة كان عليه من اللّه حفظة. 5 360 كسى كه نسبت به نفس خويش بيدار و مراقب باشد از جانب خدا بر او نگهبانى خواهد بود (كه كمكش كند).

9775 40-  سياسة النّفس افضل سياسة و رياسة العلم اشرف رياسة. 4 135 سياست كردن نفس برترين سياستها است، و رياست و آقايى علم و دانش شريف‏ترين رياستها است.

9776 41-  صوم النّفس امساك الحواسّ الخمس عن سائر المآثم، و خلوّ القلب عن جميع اسباب الشّرّ. 4 223 روزه نفس به امساك كردن حواس پنجگانه از همه گناهان است، و خالى بودن دل از همه اسباب و وسائل شرّ و بدى است.

9777 42-  ضبط النّفس عند الرّغب و الرّهب من افضل الادب. 4 234 نگه داشتن نفس در هنگام ميل و ترس، از برترين ادبها است.

9778 43-  طوبى لمن كان له من نفسه شغل شاغل عن النّاس. 4 240 خوشا به حال كسى كه از خويشتن (و نفس خود) سرگرمى مشغول كننده‏اى از مردم داشته باشد (كه او را از توجه به ديگران و عيب‏جويى آنان مشغول سازد).

9779 44-  طوبى لمن كان له من نفسه شغل شاغل و النّاس منه فى راحة و عمل بطاعة اللّه سبحانه. 4 248 خوشا به حال كسى كه از خود سرگرمى‏ داشته باشد، و مردم از او در آسايش باشند، و به فرمانبردارى خداى سبحان عمل كند.

9780 45-  عجبت لمن يتصّدى لاصلاح النّاس و نفسه اشدّ شي‏ء فسادا فلا يصلحها و يتعاطى اصلاح غيره. 4 340 در شگفتم از كسى كه متصدّى اصلاح مردم مى‏گردد در صورتى كه فساد نفس خود او از هر چيز بيشتر است ولى خود را اصلاح نمى‏كند و به اصلاح ديگران مى‏پردازد.

9781 46-  عجبت لمن يظلم نفسه كيف ينصف غيره. 4 341 در شگفتم از كسى كه به خود ظلم كند چگونه با ديگران به انصاف و عدالت رفتار مى‏كند.

9782 47-  فى خلاف النّفس رشدها. 4 408 رشد و صلاح نفس در مخالفت با آن است.

9783 48-  فى طاعة النّفس غيّها. 4 408 در فرمانبردارى نفس گمراهى آن است.

9784 49-  قدرتك على نفسك افضل القدرة و امرتك عليها خير الامرة. 4 508 قدرت و نيرومندى تو بر نفس خود برترين قدرتها است، و فرمانروايى تو بر آن بهترين فرمانروايى‏ها است.

9785 50-  كلّ معتمد على نفسه ملقى. 4 526 هر كس كه بر نفس خود اعتماد كند بر زمين خورده و نابود است.

9786 51-  كيف يصلح غيره من لا يصلح نفسه. 4 564 چگونه اصلاح مى‏كند ديگران را كسى كه خود را اصلاح نمى‏كند.

9787 52-  كيف يعدل فى غيره من يظلم نفسه. 4 564 چگونه به عدالت رفتار كند در باره ديگران كسى كه به خود ظلم مى‏كند.

9788 53-  كيف يهدى غيره من يضلّ‏ نفسه. 4 565 چگونه راهنمايى و هدايت كند ديگران را كسى كه خود را گمراه مى‏كند.

9789 54-  كيف ينصح غيره من يغشّ نفسه. 4 565 چگونه خيرخواهى كند و اخلاص ورزد با ديگران، كسى كه با خويشتن غشّ و ناخالصى دارد.

9790 55-  كفى بالمرء فضيلة ان ينقّص نفسه. 4 576 براى آدمى همين فضيلت بس است كه نفس خويش را حقير و بى‏مقدار گرداند.

9791 56-  كفى بالمرء منقصة ان يعظّم نفسه. 4 578 براى نقصان آدمى همين بس كه نفس خود را بزرگ بشمارد.

9792 57-  كفى بالمرء غرورا ان يثق بكلّ ما تسوّل له نفسه. 4 579 براى فريب خوردن مرد همين بس كه اعتماد كند به هر چه نفس او برايش بيارايد.

9793 58-  كفى بالمرء شغلا شغله بنفسه عن النّاس. 4 581 براى سرگرمى انسان همين بس كه به خود مشغول و سرگرم باشد از سرگرم شدن به مردم.

9794 59-  كن اوثق ما تكون بنفسك احذر ما تكون من خداعها. 4 608 در همان زمانى كه از هميشه به نفس خود مطمئن‏تر هستى در همان زمان از نيرنگهاى آن بيشتر پرهيز كن.

9795 60-  كن وصىّ نفسك و افعل فى مالك ما تحبّ ان يفعله فيه غيرك. 4 608 خود وصىّ خويش باش و همان كارى را كه دوست مى‏دارى ديگران در مال تو انجام دهند خودت انجام ده.

9796 61-  كن مؤاخذا نفسك مغالبا سوء طبعك، و ايّاك ان تحمل ذنوبك على ربّك. 4 608 چنان باش كه نفس خود را مؤاخذه و بازپرسى كنى، و بر بدى خوى خويش غلبه نمايى، و سخت بپرهيز از اين كه‏ گناهان خود را به عهده پروردگار خود بنهى (و به او منسوب دارى).

9797 62-  من عرف نفسه جاهدها. 5 177 كسى كه نفس خود را بشناسد با آن جهاد كند و بجنگد.

9798 63-  كن لنفسك مانعا رادعا، و لثروتك عند الحميّة واقما قامعا. 4 612 از نفس خويش جلوگيرى كن، و در هنگام تندى خشم و دفاع از خود آن را خوار كرده و مهار كن.

9799 64-  كلّما ازداد علم الرّجل زادت عنايته بنفسه، و بذل فى رياضتها و صلاحها جهده. 4 621 به هر اندازه علم و دانش مرد زياد شود، عنايت و توجّه او به نفس خود زيادتر گردد، و تلاش و كوشش خود را در مهار كردن و اصلاح آن بيشتر بذل كند.

9800 65-  ليس لانفسكم ثمن الّا الجنّة فلا تبيعوها الّا بها. 5 81 براى جانهاى شما بهايى جز بهشت نيست، پس آنها را جز به بهشت به چيزى ديگرى نفروشيد.

9801 66-  ليس على وجه الارض اكرم على اللّه سبحانه من النّفس المطيعة لامره. 5 92 در پيشگاه خداى سبحان در روى زمين چيزى گرامى‏تر از آن نفسى نيست كه فرمانبردار دستور او باشد.

9802 67-  من تكثّر بنفسه قلّ. 5 139 كسى كه خود را بسيار بداند كم گردد.

9803 68-  من حقّر نفسه عظّم. 5 144 كسى كه خود را كوچك بداند بزرگ گردد.

9804 69-  من اصلح نفسه ملكها. 5 160 كسى كه نفس خود را اصلاح كند مالك و اختياردار آن گردد.

9805 70-  من اهمل نفسه اهلكها. 5 160 كسى كه نفس خود را رها كند و به حال خود بگذارد آن را تباه كرده است.

9806 71-  من اكرم نفسه اهانته. 5 161كسى نفس خود را گرامى بدارد (و فرمانبردارى آن كند) خوارش كند.

9807 72-  من اطاع نفسه قتلها. 5 177 كسى كه پيروى نفس خود كند آن را كشته است.

9808 73-  من عصى نفسه وصلها. 5 177 كسى كه نافرمانى نفس خود كند آن را پيوند داده (و به آن احسان كرده است).

9809 74-  من عظّم نفسه حقّر. 5 178 كسى كه نفس خود را بزرگ بشمارد كوچك شود.

9810 75-  من صان نفسه وقّر. 5 178 كسى كه نفس خود را نگه دارد تعظيمش كنند.

9811 76-  من وثق بنفسه خانته. 5 161 كسى كه به نفس خود اطمينان كند، نفس به او خيانت كند.

9812 77-  انّ هذه النّفس لامّارة بالسّوء فمن اهملها جمحت به الى المآثم. 2 520 به راستى كه اين نفس، فرمان به بدى مى‏دهد، و هر كس آن را به حال خود واگذارد سركشى كند و او را به سوى گناهان بكشاند.

9813 78-  انّ نفسك لخدوع، ان تثق بها يقتدك الشّيطان الى ارتكاب المحارم. 2 521 به راستى كه نفس تو پر فريب است، اگر به او اعتماد كنى شيطان تو را به سوى ارتكاب محرمات مى‏كشاند.

9814 79-  انّ المؤمن لا يمسى و لا يصبح الّا و نفسه ظنون عنده، فلا يزال زاريا عليها و مستزيدا لها. 2 521 به راستى كه انسان با ايمان در هر صبح و شامى كه بر او بگذرد نفس او نزدش متّهم است (و بدان بد گمان مى‏باشد) و پيوسته آن را مورد عتاب قرار داده و از كارهايش عيب‏جويى مى‏كند.

9815 80-  انّ النّفس لامّارة بالسّوء و الفحشاء، فمن ائتمنها خانته، و من‏ استنام اليها اهلكته، و من رضى عنها اوردته شرّ الموارد. 2 521 به راستى كه نفس انسانى به بدى و زشتى فرمان دهد، هر كس آن را امين بداند به او خيانت كند، و كسى كه بدان آرامش يابد او را هلاك گرداند، و هر كس از آن خوشنود گردد به بدترين جايگاهش فرود آورد.

9816 81-  انّ النّفس لجوهرة ثمينة من صانها رفعها، و من ابتذلها وضعها. 2 522 به راستى كه نفس گوهرى است گرانبها كه هر كه نگهداريش كند، او را بلند گرداند، و هر كه آن را به حال خود واگذارد پست و خوارش كند.

9817 82-  انّ الحازم من شغل نفسه بجهاد نفسه فاصلحها، و حبسها عن اهويتها و لذّاتها فملكها، و انّ للعاقل بنفسه عن الدّنيا و ما فيها و اهلها شغلا. 2 556 به راستى دور انديش آن كسى است كه خود را به پيكار با نفس خود سرگرم سازد و آن را اصلاح كند، و از هواها و كاميابى‏ها نگهدارى كند، و آن را در اختيار خود گيرد، و به راستى كه انسان عاقل از دنيا و آنچه در آن است و هم چنين از اهل دنيا سرگرمى دارد (يعنى چنان به اصلاح خود سرگرم است كه به دنيا و متعلقات آن نرسد).

9818 83-  انّ الحازم من قيّد نفسه بالمحاسبة، و ملكها بالمغاضبة، و قتلها بالمجاهدة. 2 558 به راستى كه دورانديش كسى است كه نفس خود را مقيّد كند به محاسبه (و حسابرسى از آن) و مالك آن گردد به «مغاصبة» (يعنى به خشم آوردن و جنگيدن با آن) و بكشد آن را به مجاهده و پيكار كردن با آن.

9819 84-  انّ من احبّ العباد الى اللّه عبدا اعانه على نفسه فاستشعر الحزن و تجلبب الخوف، فزهر مصباح الهدى فى قلبه، و اعدّ القرى ليومه النّازل به. 2 561 به راستى كه از محبوب‏ترين بندگان در پيشگاه خداوند بنده‏اى است كه خدا او را بر اصلاح نفس خود كمك داده، اندوه را شعار خويش ساخته، و ترس را همچون جامه‏اى به تن كرده، چراغ هدايت در دلش تابيده، و خود را براى روزى كه (بر خداوند) در آيد همانند مهمانى (كه مى‏خواهد به مهمانى رود) آماده كرده.

9820 85-  انّ نفسك مطيّتك ان اجهدتها قتلتها، و ان رفعت بها ابقيتها. 2 607 به راستى كه نفس تو مركب سوارى تو است، كه اگر افزون بر طاقتش بر آن بار كنى، آن را مى‏كشى، و اگر با آن مدارا كنى نگهش دارى.

9821 86-  اذا نفذ حكمك فى نفسك تداعت انفس النّاس الى عدلك. 3 159 هرگاه حكم تو در مورد خودت جارى و روان شد (و خود عدل را به كار بستى) آن وقت است كه نفوس ديگران به سوى عدالت تو مى‏خواند.

9822 87-  اذا صعبت عليك نفسك فاصعب لها تذلّ لك، و خادع نفسك عن نفسك تنقد لك. 3 163 هرگاه نفس تو سرسختى كند در برابر تو، تو نيز در برابرش سرسختى كن تا در برابرت خوار شود، و فريب ده نفس خود را از جانب خود تا مطيع تو گردد.

9823 88-  خير النّفوس ازكاها. 3 426 بهترين نفسها پاك‏ترين آنها است.

9824 89-  خير الامراء من كان على نفسه اميرا. 3 429 بهترين اميران و حكمرانان كسى است كه بر نفس خود امير و حكمران باشد.

9825 90-  خادع نفسك عن العبادة و ارفق بها و خذ عفوها و نشاطها، الّا ما كان مكتوبا من الفريضة فانّه لا بدّ من ادائها. 3 449 فريبكارى كن با نفس خود در باره عبادت و با آن مدارا كن و حال فراغت و نشاط آن را براى اين كار برگير (و در همه حالات او را به عبادت وادار نكن) مگر آن فريضه‏اى كه واجب شده كه چاره‏اى از انجام آن نيست.

9826 91-  خدمة الجسد اعطاؤه ما يستدعيه من الملاذّ و الشّهوات‏ و المقتنيات و فى ذلك هلاك النّفس.

3 465 خدمت كردن به جسم آن است كه هر چه را مى‏طلبد از لذتها و خواسته‏ها و اندوخته‏ها به آن بدهى و نابودى نفس نيز در همين است.

9827 92-  خدمة النّفس صيانتها عن اللّذّات و المقتنيات، و رياضتها بالعلوم و الحكم و اجتهادها بالعبادات و الطّاعات، و فى ذلك نجاة النّفس. 3 465 خدمت كردن به جان آن است كه از لذتها و كاميابى از اندوخته‏ها نگاهش دارى، و به وسيله علوم و حكمتها آن را رام كنى و در اختيار گيرى، و به وسيله عبادتها و فرمانبردارى‏هاى خداوند به تلاش و كوشش وادارى، و نجات و رهايى نفس در همين است.

9828 93-  ربّما دهيت من نفسك. 4 83 بسا باشد كه از جانب نفس خود دچار مصيبت گردى.

9829 94-  ما أعمى النّفس الطّامعة عن العقبى الفاجعة. 6 93 چه كور است نفس طمعكار از سرانجام فاجعه آميز (جهنّم).

9830 95-  ما كرمت على عبد نفسه الّا هانت الدّنيا فى عينه. 6 115 گرامى نباشد بر هيچ بنده‏اى نفس او مگر آنكه دنيا در نظرش خوار گردد.

9831 96-  نفسك أقرب أعدائك اليك. 6 170 نفس تو نزديك‏ترين دشمن تو نسبت به تو است. 

9832 97-  نظر النّفس للنّفس العناية بصلاح النّفس. 6 172 نظر و اهتمام نفس نسبت به خود آن است كه به اصلاح خود عنايت داشته باشد.

9833 98-  نفسك عدوّ محارب و ضدّ مواثب، ان غفلت عنها قتلتك. 6 179 نفس تو دشمنى در حال جنگ و مخالفى آماده يورش است، اگر از آن غافل شوى‏ تو را به قتل مى‏رساند.

9834 99-  لا تستحسن من نفسك ما من غيرك تستنكره. 6 263 نيكو مشمار از خود آنچه را از ديگران ناخوش مى‏شمارى.

9835 100-  لا يلم لائم الّا نفسه. 6 260 هيچ نكوهش كننده‏اى جز نفس خود را نكوهش نكند.

9836 101-  نزّل نفسك دون منزلتها تنزّلك النّاس فوق منزلتك. 6 179 نفس خويش را پايين‏تر از منزلگاهش در آور، تا مردم تو را بالاتر از جايگاهت در آورند.

9837 102-  لا تحلم عن نفسك اذا هى اغوتك. 6 282 بردبارى نكن با نفس خويش هرگاه تو را به گمراهى كشاند.

9838 103-  لا تعص نفسك اذا هى ارشدتك. 6 282 نافرمانى نكن از نفس خويش هرگاه تو را به راه راست وادارد.

9839 104-  لا تطلبنّ طاعة غيرك و طاعة نفسك عليك ممتنعة. 6 300 فرمانبردارى ديگران را مجوى در صورتى كه نفس تو فرمانت نبرد. 

9840 105-  لا تجهل نفسك فانّ الجاهل معرفة نفسه جاهل بكلّ شي‏ء. 6 304 از نفس خود نادان و بى‏خبر نباش، زيرا كسى كه از معرفت و شناخت خود بى‏خبر باشد از همه چيز بى‏خبر و نادان خواهد بود.

9841 106-  لا تترك الاجتهاد فى اصلاح نفسك فانّه لا يعينك الّا الجدّ. 6 315 تلاش خود را براى اصلاح خويش وامگذار، زيرا در اين راه چيزى جز تلاش و كوشش تو را يارى نخواهد داد.

9842 107-  لا يسلم على اللّه من لا يملك نفسه. 6 399 سالم نماند در پيشگاه خدا كسى كه مالك نفس خود نباشد.

9843 108-  لا عدوّ اعدى على المرء من نفسه. 6 399 دشمنى براى انسان بدتر از نفس او نيست. 

9844 109-  ينبغي ان يكون الرّجل مهيمنا على نفسه، مراقبا قلبه حافظا لسانه. 6 445 براى مرد شايسته آن است كه بر نفس خويش نگهبانى كند، و مراقب دل خود باشد، و زبانش را نگه دارد.

9845 110-  من لم يعنه اللّه على نفسه لم ينتفع بموعظة واعظ. 5 420 كسى را كه خداوند يارى ندهد پند هيچ واعظى او را سود نبخشد. 

9846 111-  من اتّهم نفسه فقد غالب الشّيطان. 5 369 كسى كه نفس خود را متّهم داند (و به او اعتماد نكند) بر شيطان غالب گشته است.

9847 112-  من خالف نفسه فقد غلب الشّيطان. 5 369 كسى كه با نفس خود مخالفت كند بر شيطان پيروز گرديده است.

9848 113-  من كان له من نفسه زاجر كان عليه من اللّه حافظ. 5 404 كسى كه بازدارنده‏اى از نفس خود داشته باشد (كه او را از گناهان بازدارد) از سوى خدا نيز نگهبانى خواهد داشت (و خدا نيز ياريش دهد).

9849 114-  من لم ينتفع بنفسه لم ينتفع به النّاس. 5 415 كسى كه خود از نفسش سود نبرد مردم از او سودى نبرند.

9850 115-  من لم يتّضع عند نفسه لم يرتفع عند غيره. 5 415 كسى كه در پيش خود فروتنى نكند در پيش ديگران رفعت مقام نخواهد داشت.

9851 116-  من لم يصلح نفسه لم يصلح غيره. 5 415 كى كه خود را اصلاح نكند، ديگران را اصلاح نتواند كرد.

9852 117-  من رخّص لنفسه ذهبت به فى مذاهب الظّلمة. 5 422 كسى كه رخصت دهد نفس خود را (و آزادش بگذارد) او را در راههاى تاريكى بيندازد.

9853 118-  من داهن نفسه هجمت به على المعاصى المحرّمة. 5 423 كسى كه با نفس خود با نرمى و چرب زبانى رفتار كند ناگهان او را در معصيتهاى حرام در آورد.

9854 119-  من لم يتدارك نفسه باصلاحها أعضل داؤه و أعيى شفاؤه و عدم الطّبيب. 5 423 كسى كه نفس خود را با اصلاح آن در نيابد (و در اختيار نگيرد) دردش سخت شود و از درمانش عاجز گردد، و طبيبى براى آن نيابد.

9855 120-  من شغل نفسه بغير نفسه تحيّر فى الظّلمات و ارتبك فى الهلكات. 5 426 كسى كه سرگرم سازد خود را به چيزى غير از نفس خود در تاريكيها سرگردان شود، و در مهالك گرفتار گردد.

9856 121-  من ذمّ نفسه أصلحها. 5 445 كسى كه نفس خود را نكوهش كند آن را اصلاح كرده است.

9857 122-  من باع نفسه بغير نعيم الجنّة فقد ظلمها. 5 458 كسى كه خود را به چيزى غير از نعمتهاى بهشت بفروشد بدان ستم كرده است.

9858 123-  من ظنّ بنفسه خيرا فقد أوسعها ضيرا. 5 464 كسى كه به نفس خويش گمان خير برد (و بدان خوش گمان باشد) زيان گسترده‏اى به آن زده است.

9859 124-  من هانت عليه نفسه فلا ترج خيره. 5 443 كسى كه نفس او در نزدش خوار باشد (و مورد عنايت و تربيت او نباشد) اميد خيرى از او نداشته باش.

9860 125-  ما حقّر نفسه الّا عاقل. 6 53 كوچك نشمارد نفس خود را مگر انسان عاقل.

9861 126-  ما نقص نفسه الّا كامل. 6 53 ناقص نشمارد نفس خود را مگر شخص كامل.

9862 127-  ما أغشّ نفسه من ينصح غيره. 6 79 كسى كه ديگران را خالصانه نصيحت كند با خود نيز خالص خواهد بود.

9863 128-  لا قوىّ اقوى ممّن قوى على نفسه فملكها. 6 436 كسى نيرومندتر از آن شخصى نيست كه بر نفس خود نيرومند است و آن را در اختيار خود گرفته است.

9864 129-  لا عاجز أعجز ممّن أهمل نفسه فأهلكها. 6 437 كسى ناتوانتر نيست از آن شخصى كه نفس خود را واگذارده و او را به هلاكت انداخته.

9865 130-  إنّكم إن أطعتم أنفسكم نزعت بكم إلى شرّ غاية. 3 68 به راستى اگر از نفسهاى خود پيروى كنيد بر كند شما را و به سوى بدترين سرانجام ببرد.

9866 131-  من وبّخ نفسه على العيوب ارتعدت عن كثير من الذّنوب. 5 399 كسى كه خود را در مورد عيبها سرزنش كند از انجام بسيارى از گناهان بلرزد و آنها را انجام ندهد.

9867 132-  المرء حيث وضع نفسه برياضته و طاعته، فان نزّهها تنزّهت و ان دنّسها تدنّست. 2 77 آدمى در جايى است كه نفس خود را به فرمان و رياضت واداشته كه اگر پاكش كرده پاك گردد و اگر چركين كرده چركين است.

9868 133-  انّما انت كالطّاعن نفسه ليقتل ردفه. 3 76 جز اين نيست كه تو همانند كسى هستى‏ كه به خود ضربه زند تا سوار پشت سر خود را بكشد.

9869 134-  من كان عند نفسه عظيما كان عند اللّه حقيرا. 5 331 كسى كه پيش نفس خود بزرگ باشد (و خود را بزرگ بيند) در پيشگاه خدا كوچك و حقير است.

9870 135-  من وبّخ نفسه على العيوب ارتعدت عن كثير الذّنوب. 5 399 كسى كه خود را در برابر عيبها سرزنش كند از انجام بسيارى از گناهان بلرزد (و خوددارى كند).

9871 136-  ما كرمت على عبد نفسه الّا هانت الدّنيا فى عينه. 6 147 شخصيت هيچ بنده‏اى براى او گرامى نخواهد بود مگر وقتى كه دنيا در نظر او بى‏ارزش و خوار گردد.

باب محاسبة النّفس (حسابرسى از خويش)

9872 1-  الحساب قبل العقاب، الثّواب بعد الحساب. 1 102 حسابرسى پيش از عقاب است، و پاداش نيك پس از حسابرسى. 

9873 2-  ثمرة المحاسبة صلاح النّفس. 3 334 ميوه و ثمره حسابرسى (در دنيا) اصلاح نفس انسان است.

9874 3-  حاسب نفسك لنفسك فانّ غيرها من الأنفس لها حسيب غيرك. 3 411 حسابرسى نفس خود كن براى خودت، زيرا براى كسان ديگر حسابرسى جز تو خواهد بود. 

9875 4-  حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا و وازنوها قبل ان توازنوا. 3 413 حسابرسى كنيد از نفس خود پيش از آنكه‏ (ديگران و در جاى ديگر) به حساب آنها برسند، و وضع آنها را بسنجيد پيش از آنكه ديگران بسنجند.

9876 5-  حاسبوا انفسكم بأعمالها و طالبوها باداء المفروض عليها و الأخذ من فنائها لبقائها و تزوّدوا و تأهّبوا قبل أن تبعثوا. 3 413 حسابرسى كنيد از خود در مورد عملهاتان، و مطالبه كنيد آنها را نسبت به انجام آنچه به آنها واجب گشته، و فرا گرفتن از اين وسيله نابود شدنى (دنيا) براى سراى ماندنى (آخرت) و توشه برگيريد و آماده شويد پيش از آنكه برانگيخته شويد.

9877 6-  حاسبوا انفسكم تأمنوا من اللّه الرّهب و تدركوا عنده الرّغب. 3 402 به حساب خود برسيد تا از ترس از خدا ايمن شويد، و بدانچه ميل و رغبت در نزد او داريد، برسيد. 

9878 7-  زنوا انفسكم قبل ان توازنوا و حاسبوها قبل ان تحاسبوا و تنفّسوا من ضيق الخناق قبل عنف السّياق. 4 118 خودتان را بسنجيد پيش از آنكه (ديگران و در جاى ديگر) آنها را بسنجند، و به حساب آنها برسيد پيش از آنكه به حسابتان برسند، و تا به سختى و زور شما را نرانده‏اند و نفس كشيدن بر شما تنگ نشده نفس بكشيد. 

9879 8-  من حاسب نفسه وقف على عيوبه و احاط بذنوبه و استقال الذّنوب و أصلح العيوب. 5 399 كسى كه حساب خود را برسد بر عيبهاى خود واقف گردد و به گناهان خود احاطه يابد و در نتيجه از خداوند درخواست عفو و بخشش گناهان خود كند، و عيبهاى خود را اصلاح نمايد.

9880 9-  قيّدوا انفسكم بالمحاسبة و املكوها بالمخالفة. 4 511 نفسهاى خودتان را با حسابرسى در بند كنيد، و با مخالفت كردن با آنها زمام اختيارشان را در دست گيرند.

9881 10-  تقاض نفسك بما يجب عليها تأمن تقاضي غيرك لك و استقص عليها تغن عن استقصاء غيرك. 3 296 از نفس خود بخواه انجام آنچه را بر او واجب شده تا از اين كه ديگران آن را از تو بخواهند، در امان باشى، و از آن به سختى بازپرسى كن تا از بازپرسى ديگران بى‏نياز گردى.

9882 11-  من حاسب نفسه سعد. 5 183 كسى كه حسابرسى كند از نفس خود نيكبخت گشته است.

9883 12-  من حاسب نفسه ربح. 5 167 كسى كه از نفس خود حسابرسى كند سود مى‏برد.

9884 13-  من تعاهد نفسه بالمحاسبة امن فيها المداهنة. 5 222 كسى كه سركشى و بازرسى كند از نفس خود به حسابرسى آن از سهل انگارى آن در امان ماند.

9885 14-  ما احقّ الانسان ان تكون له ساعة لا يشغله عنها شاغل، يحاسب فيها نفسه فينظر فيما اكتسب لها و عليها فى ليلها و نهارها. 6 105 چقدر سزاوار است انسان را كه ساعتى داشته باشد، كه چيز ديگرى از آن ساعت او را سرگرم نكند، و در آن ساعت نفس خود را حسابرسى كند و بنگرد تا چه براى خود تحصيل كرده به سودش يا زيانش، در شبش يا در روزش.

باب جهاد النفس (جهاد با نفس)

9886 1-  املكوا انفسكم بدوام جهادها. 2 240 به فرمان خويش در آوريد نفس خود را با پيوسته جنگيدن با آنها.

9887 2-  ألا و انّ الجهاد ثمن الجنّة فمن جاهد نفسه ملكها و هى اكرم ثواب اللّه لمن عرفها. 2 340 هان كه جهاد بهاى بهشت است، و هر كس كه با نفس خود جهاد كرد مالك بهشت گردد و آن گرامى‏ترين پاداش خداست براى كسى كه آن را بشناسد.

9888 3-  افضل الجهاد مجاهدة المرء نفسه. 2 389 برترين جهادها پيكار كردن انسان است با نفس خود.

9889 4-  انّ المجاهد نفسه على طاعة اللّه و عن معاصيه عند اللّه سبحانه بمنزلة برّ شهيد. 2 543 به راستى كسى كه پيكار كند با نفس خود براى اطاعت و فرمانبردارى خدا و به منظور جلوگيرى از نافرمانى او، منزلت و مقام او در پيشگاه خداوند همچون منزلت نيكوكار شهيد است.

9890 5-  انّ مجاهدة النّفس لتزمّها عن المعاصى و تعصمها عن الرّدى. 2 520 به راستى كه پيكار با نفس مهار مى‏كند آن را از نافرمانيها و نگاهش مى‏دارد از نابودى.

9891 6-  انّ افضل الجهاد مجاهدة الرّجل نفسه. 2 502 به راستى كه برترين جهادها پيكار كردن انسان است با نفس خود.

9892 7-  اوّل ما تنكرون من الجهاد جهاد انفسكم. 2 469 نخستين جهادى را كه بدان آشنايى نداريد جهاد با نفس شماست.

9893 8-  انّ اوّل ما تغلبون عليه من الجهاد جهاد بايديكم ثمّ بالسنتكم ثمّ بقلوبكم فمن لم يعرف بقلبه معروفا و لم ينكر منكرا قلّب فجعل اعلاه اسفله. 2 585 به راستى كه نخستين چيزى از جهاد كه از شما مى‏گيرند جهاد با دست است سپس با زبان و پس از آن با دلهاتان، و آن كس كه حتى با دلش نيكى‏ها را نشناسد و به مبارزه با منكرات برنخيزد و قلبش واژگونه مى‏شود بالاى آن پايين و پايين آن بالا مى‏رود.

9894 9-  انّ المجاهد نفسه و المغالب غضبه و المحافظ على طاعة ربّه يرفع اللّه سبحانه له ثواب الصّائم القائم و ينيله درجة المرابط الصّابر. 2 618 به راستى كسى كه با نفس خود پيكار كند و بر خشم خود پيروز شود و بر اطاعت پروردگارش محافظت كند خداى سبحان بالا برد براى او پاداش روزه‏گير شب زنده‏دار را، و مى‏رساند او را به درجه نگهبانان مرزها كه در مأموريت خويش صابر و بردبارند.

9895 10-  افضل الجهاد جهاد النّفس عن الهوى و فطامها عن لذّات الدّنيا. 2 445 برترين جهادها جهاد با نفس است از هواها و جدا كردنش از لذتهاى دنيا.

9896 11-  انّك ان جاهدت نفسك حزت رضى اللّه. 3 55 به راستى كه تو اگر با نفس خود جهاد كنى خوشنودى خدا را به چنگ آورده‏اى.

9897 12-  بالمجاهدة صلاح النّفس. 3 234 صلاح نفس انسانى به پيكار با آن است.

9898 13-  جودوا فى اللّه و جاهدوا انفسكم على طاعته يعظم لكم الجزاء و يحسن لكم الحباء. 3 359 در راه خدا بخشندگى داشته باشيد و پيكار كنيد با نفسهاى خود براى وادار كردنش به اطاعت خدا تا او پاداش شما را بزرگ گردانده و عطاى شما را نيكو گرداند.

9899 14-  ثمرة المجاهدة قهر النّفس. 3 334 ميوه و ثمره پيكار با نفس مغلوب ساختن و به فرمان در آوردن آن است.

9900 15-  جهاد النّفس مهر الجنّة. 3 364 جهاد با نفس مهريه بهشت است.

9901 16-  جهاد الهوى ثمن الجنّة. 3 364 مبارزه و جنگ با هوا و هوس بهاى بهشت است.

9902 17-  جهاد النّفس افضل جهاد. 3 364 جهاد و جنگ با نفس برترين جنگهاست.

9903 18-  جاهد نفسك و قدّم توبتك تفز بطاعة ربّك. 3 364 با نفس خود جهاد كن و توبه‏ات را پيش انداز تا به اطاعت پروردگار خود، پيروز گردى.

9904 19-  جاهد نفسك على طاعة اللّه‏ مجاهدة العدوّ عدوّه و غالبها مغالبة الضّدّ ضدّه فانّ اقوى النّاس من قوى على نفسه. 3 365 پيكار كن با نفس خود براى وادار كردنش به اطاعت خدا پيكار دشمن با دشمن، و بر او غالب شو مانند غلبه دشمن بر دشمن، كه به راستى نيرومندترين مردم كسى است كه بر (مهار) نفس خود نيرومند باشد.

9905 20-  جاهد نفسك و حاسبها محاسبة الشّريك شريكه و طالبها بحقوق اللّه مطالبة الخصم خصمه فانّ اسعد النّاس من انتدب لمحاسبة نفسه. 3 365 با نفس خود پيكار كن و از او حسابرسى كن همان گونه كه شريك از شريك خود حسابرسى مى‏كند كه به راستى نيكبخت‏ترين مردم كسى است كه قيام كند براى حسابرسى نفس خود.

9906 21-  جهاد النّفس ثمن الجنّة فمن جاهدها ملكها و هى اكرم ثواب اللّه لمن عرفها. 3 366 جهاد با نفس بهاى بهشت است، و هر كس با نفس خود جهاد كند مالك بهشت گردد و آن گرامى‏ترين پاداش خداست براى كسى كه آن را بشناسد.

9907 22-  جهاد النّفس بالعلم عنوان العقل. 3 368 جهاد با نفس از روى علم و دانش سر فصل عقل و خرد است.

9908 23-  حاربوا هذه القلوب فانّها سريعة العثار. 3 412 پيكار كنيد با اين دلهاى خود كه به راستى آنها زود مى‏لغزند (و دچار هوا و هوس مى‏شوند).

9909 24-  حاربوا انفسكم على الدّنيا و اصرفوها عنها فانّها سريعة الزّوال كثيرة الزّلزال و شيكة الانتقال. 3 414 پيكار كنيد با نفسهاى خود بر سر دنيا و بازشان داريد از آن كه به راستى دنيا زوال و نابودى‏اش سريع، و بلاهاى آن بسيار، و جابجايى آن شتابان است.

9910 25-  خير الجهاد جهاد النّفس. 3 420 بهترين جهادها جهاد با نفس است.

9911 26-  ذروة الغايات لا ينالها الّا ذووا التّهذيب و المجاهدات. 4 34 به قله‏هاى مدارج عاليه نمى‏رسند مگر آنها كه تهذيب نفس كرده و با آن پيكار مى‏كنند.

9912 27-  غاية المجاهدة ان يجاهد المرء نفسه. 4 373 حدّ نهايى پيكار آن است كه آدمى با نفس خود پيكار كند.

9913 28-  فى مجاهدة النّفس كمال الصّلاح. 4 394 كمال صلاح انسانى در مجاهدت و پيكار با نفس است.

9914 29-  كفاك فى مجاهدة نفسك ان لا تزال ابدا لها مغالبا و على اهويتها محاربا. 4 586 در پيكار با نفس تو را همين اندازه كافى است كه پيوسته بر او پيروز و چيره باشى و بر هواها و هوسهايش در حال جنگ و پيكار باشى.

9915 30-  من جاهد نفسه اكمل التّقى. 5 154 كسى كه با نفس خود جهاد كند تقواى الهى را به كمال رسانده است.

9916 31-  من لم يجاهد نفسه لم ينل الفوز. 5 250 كسى كه با نفس خود پيكار نكند به سعادت نخواهد رسيد.

9917 32-  لن يحوز الجنّة الّا من جاهد نفسه. 5 65 بهشت را به دست نياورد جز آن كس كه با نفس خود جهاد كند.

9918 33-  مجاهدة النّفس عنوان النّبل. 6 130 پيكار با نفس سرآغاز مرتبه بلند و شرافت است.

9919 34-  مجاهدة النّفس شيمة النّبلاء. 6 124 پيكار با نفس شيوه انسانهاى شريف و داناست.

9920 35-  مجاهدة النّفس افضل جهاد. 6 135 پيكار با نفس برترين پيكارهاست.

9921 36-  ما من جهاد افضل من جهاد النّفس. 6 84 جهادى برتر از جهاد با نفس نيست.

9922 37-  لا جهاد كجهاد النّفس. 6 365 جهادى همچون جهاد با نفس نيست.

باب تهذيب النفس

9923 1-  الاشتغال بتهذيب النّفس أصلح. 1 348 سرگرم بودن به پاك كردن و تهذيب نفس شايسته‏تر از سرگرمى به دنيا است.

9924 2-  من لم يهذّب نفسه لم ينتفع بالعقل. 5 411 كسى كه نفس خود را پاكيزه نكند از عقل خود سود نبرد.

9925 3-  من لم يهذّب نفسه فضحه سوء العادة. 5 459 كسى كه نفس خود را پاكيزه نكند بدى عادت او را رسوا گرداند.