9747 12- اعظم ملك ملك النّفس. 2 392 بزرگترين دارندگى، دارندگى و مالكيّت بر
نفس است.
9748 13- اقوى النّاس من قوى على نفسه. 2 406 نيرومندترين مردم كسى است كه بر
نفس خود نيرو و قدرت داشته باشد.
9749 14- افضل الاعمال ما اكرهت النّفوس عليها. 2 411 برترين عملها آن است كه
نفس را برخلاف ميل آن بر آن وادارى.
9750 15- اقوى النّاس اعظمهم سلطانا على نفسه. 2 436 نيرومندترين مردم كسى است
كه تسلط و فرمانروايىاش بر نفس خود بزرگتر و بيشتر از ديگران باشد.
9751 16- انّ النّفوس اذا تناسبت ايتلفت. 2 490 به راستى كه نفسها هنگامى كه با
هم تناسب داشته باشند با يكديگر الفت گيرند.
9752 17- انّ لانفسكم اثمانا فلا تبيعوها الّا بالجنّة. 2 512 به راستى كه
جانهاى شما بهايى دارد (و آن بهشت است) آنها را جز به بهشت نفروشيد.
9753 18- انّ اللّه سبحانه و تعالى يحبّ السّهل النّفس، السمح الخليقة، القريب
الامر. 2 513 به راستى كه خداى سبحان دوست مىدارد آنها را كه داراى نفسى هموار و
خويى بخشندهاند و كارشان نزديك است (يعنى كارها را زود انجام دهند).
9754 19- انّ هذه النّفوس طلعة ان تطيعوها تنزع بكم الى شرّ غاية. 2 519
به راستى كه اين نفسها مراقب شما هستند و اگر فرمانشان بريد شما را به
بدترين سرانجام در آورند.
9755 20- انّ النّفس ابعد شيء منزعا و انّها لا تزال تنزع الى معصية فى هوى. 2
520 به راستى كه مشكلترين و دورترين كار، از جاى كندن اين نفس و جلوگيرى از آن
است، زيرا پيوسته به نافرمانى و گناه مشتاق است.
9756 21- من أهمل نفسه خسر. 5 166 كسى كه نفس خود را به حال خود واگذارد زيان
خواهد كرد.
9757 22- من ملك نفسه علا أمره. 5 180 كسى كه مالك نفس خويش گردد، كارش بالا
گيرد.
9758 23- من ملكته نفسه ذلّ قدره. 5 180 كسى كه نفس بر او مالك شود، قدر و منزلتش خوار گردد.
9759 24- من مقت نفسه احبّه اللّه. 5 185 كسى كه نفس خود را دشمن دارد خداوند
او را دوست دارد.
9760 25- من اهان نفسه اكرمه اللّه. 5 185 كسى كه خوار گرداند نفس خود را، خداوند گراميش دارد.
9761 26- من غشّ نفسه لم ينصح غيره. 5 208 كسى كه با نفس خود خالص نباشد، با
ديگران خالص نخواهد بود.
9762 27- من ساس نفسه ادرك السّياسة. 5 209 كسى كه سياست كند نفس خود را (و زمام و تربيت آن را در اختيار
گيرد) سياست حقيقى را دريافته است.
9763 28- من تعاهد نفسه بالحذر امن. 5 210 كسى كه بازرسى كند از نفس خود به بيم دادن آن، در امان است.
9764 29- من اساء الى نفسه لم يتوقّع منه جميل. 5 234 كسى كه به نفس خود بد كند
نبايد از او توقع و انتظار كار زيبا و نيكى داشت.
9765 30- من لم يسس نفسه أضاعها. 5 246 كسى كه نفس خود را سياست (و ادب) نكند، آن را تباه كرده است.
9766 31- من سخط على نفسه ارضى ربّه. 5 254 كسى كه بر نفس خود خشم كند،
پروردگار را خوشنود كرده است.
9767 32- من قوى على نفسه تناهى فى القوّة. 5 254 كسى كه بر نفس خويش نيرو و
قوّت داشته باشد، به نهايت قوّت و قدرت رسيده است.
9768 33- من أجهد نفسه فى اصلاحها سعد. 5 258 كسى كه نفس خود را، براى اصلاح آن
به تعب و تلاش وادارد نيكبخت گردد.
9769 34- من اهمل نفسه فى لذّاتها شقى و بعد. 5 258 كسى كه نفس خود را در
كاميابيها و خواهشهايش آزاد بگذارد بدبخت شده و از سعادت دور گشته است.
9770 35- من سامح نفسه فيما تحبّ طال شقاؤها فيما لا تحبّ. 5 313 كسى كه با نفس
خود در آنچه دوست مىدارد مسامحه و سهلانگارى كند، بدبختى او در آنچه دوست
نمىدارد (از عذاب الهى و دوزخ) طولانى گردد.
9771 36- من و اخذ نفسه صان قدره و حمد عواقب امره. 5 319
كسى كه از نفس خود مؤاخذه و بازپرسى كند، منزلتش را حفظ كرده و سرانجام كارش
ستوده باشد.
9772 37- من اهمل نفسه افسد امره. 5 320
كسى كه نفس خود را به حال خود واگذارد كار خود را تباه كرده است.
9773 38- من استقصى على نفسه امن استقصاء غيره عليه. 5 326 كسى كه بر نفس خود
خرده گيرد، از خردهگيرى ديگران بر او در امان ماند.
9774 39- من كان له من نفسه يقظة كان عليه من اللّه حفظة. 5 360 كسى كه نسبت به
نفس خويش بيدار و مراقب باشد از جانب خدا بر او نگهبانى خواهد بود (كه كمكش كند).
9775 40- سياسة النّفس افضل سياسة و رياسة العلم اشرف رياسة. 4 135 سياست كردن
نفس برترين سياستها است، و رياست و آقايى علم و دانش شريفترين رياستها است.
9776 41- صوم النّفس امساك الحواسّ الخمس عن سائر المآثم، و خلوّ القلب عن جميع
اسباب الشّرّ. 4 223 روزه نفس به امساك كردن حواس پنجگانه از همه گناهان است، و
خالى بودن دل از همه اسباب و وسائل شرّ و بدى است.
9777 42- ضبط النّفس عند الرّغب و الرّهب من افضل الادب. 4 234 نگه داشتن نفس
در هنگام ميل و ترس، از برترين ادبها است.
9778 43- طوبى لمن كان له من نفسه شغل شاغل عن النّاس. 4 240 خوشا به حال كسى
كه از خويشتن (و نفس خود) سرگرمى مشغول كنندهاى از مردم داشته باشد (كه او را از
توجه به ديگران و عيبجويى آنان مشغول سازد).
9779 44- طوبى لمن كان له من نفسه شغل شاغل و النّاس منه فى راحة و عمل بطاعة
اللّه سبحانه. 4 248
خوشا به حال كسى كه از خود سرگرمى داشته باشد، و مردم از او در آسايش باشند، و به فرمانبردارى خداى سبحان عمل كند.
9780 45- عجبت لمن يتصّدى لاصلاح النّاس و نفسه اشدّ شيء فسادا فلا يصلحها و
يتعاطى اصلاح غيره. 4 340 در شگفتم از كسى كه متصدّى اصلاح مردم مىگردد در صورتى
كه فساد نفس خود او از هر چيز بيشتر است ولى خود را اصلاح نمىكند و به اصلاح
ديگران مىپردازد.
9781 46- عجبت لمن يظلم نفسه كيف ينصف غيره. 4 341 در شگفتم از كسى كه به خود
ظلم كند چگونه با ديگران به انصاف و عدالت رفتار مىكند.
9782 47- فى خلاف النّفس رشدها. 4 408 رشد و صلاح نفس در مخالفت با آن است.
9783 48- فى طاعة النّفس غيّها. 4 408 در فرمانبردارى نفس گمراهى آن است.
9784 49- قدرتك على نفسك افضل القدرة و امرتك عليها خير الامرة. 4 508
قدرت و نيرومندى تو بر نفس خود برترين قدرتها است، و فرمانروايى تو بر آن
بهترين فرمانروايىها است.
9785 50- كلّ معتمد على نفسه ملقى. 4 526
هر كس كه بر نفس خود اعتماد كند بر زمين خورده و نابود است.
9786 51- كيف يصلح غيره من لا يصلح نفسه. 4 564 چگونه اصلاح مىكند ديگران را
كسى كه خود را اصلاح نمىكند.
9787 52- كيف يعدل فى غيره من يظلم نفسه. 4 564 چگونه به عدالت رفتار كند در
باره ديگران كسى كه به خود ظلم مىكند.
9788 53- كيف يهدى غيره من يضلّ نفسه. 4 565 چگونه راهنمايى و هدايت كند ديگران را كسى كه خود را گمراه مىكند.
9789 54- كيف ينصح غيره من يغشّ نفسه. 4 565 چگونه خيرخواهى كند و اخلاص ورزد
با ديگران، كسى كه با خويشتن غشّ و ناخالصى دارد.
9790 55- كفى بالمرء فضيلة ان ينقّص نفسه. 4 576 براى آدمى همين فضيلت بس است
كه نفس خويش را حقير و بىمقدار گرداند.
9791 56- كفى بالمرء منقصة ان يعظّم نفسه. 4 578 براى نقصان آدمى همين بس كه
نفس خود را بزرگ بشمارد.
9792 57- كفى بالمرء غرورا ان يثق بكلّ ما تسوّل له نفسه. 4 579 براى فريب
خوردن مرد همين بس كه اعتماد كند به هر چه نفس او برايش بيارايد.
9793 58- كفى بالمرء شغلا شغله بنفسه عن النّاس. 4 581 براى سرگرمى انسان همين
بس كه به خود مشغول و سرگرم باشد از سرگرم شدن به مردم.
9794 59- كن اوثق ما تكون بنفسك احذر ما تكون من خداعها. 4 608 در همان زمانى
كه از هميشه به نفس خود مطمئنتر هستى در همان زمان از نيرنگهاى آن بيشتر پرهيز كن.
9795 60- كن وصىّ نفسك و افعل فى مالك ما تحبّ ان يفعله فيه غيرك. 4 608
خود وصىّ خويش باش و همان كارى را كه دوست مىدارى ديگران در مال تو انجام
دهند خودت انجام ده.
9796 61- كن مؤاخذا نفسك مغالبا سوء طبعك، و ايّاك ان تحمل ذنوبك على ربّك. 4
608 چنان باش كه نفس خود را مؤاخذه و بازپرسى كنى، و بر بدى خوى خويش غلبه نمايى، و
سخت بپرهيز از اين كه گناهان خود را به عهده پروردگار خود بنهى (و به او منسوب دارى).
9797 62- من عرف نفسه جاهدها. 5 177 كسى كه نفس خود را بشناسد با آن جهاد كند و
بجنگد.
9798 63- كن لنفسك مانعا رادعا، و لثروتك عند الحميّة واقما قامعا. 4 612
از نفس خويش جلوگيرى كن، و در هنگام تندى خشم و دفاع از خود آن را خوار
كرده و مهار كن.
9799 64- كلّما ازداد علم الرّجل زادت عنايته بنفسه، و بذل فى رياضتها و صلاحها
جهده. 4 621 به هر اندازه علم و دانش مرد زياد شود، عنايت و توجّه او به نفس خود
زيادتر گردد، و تلاش و كوشش خود را در مهار كردن و اصلاح آن بيشتر بذل كند.
9800 65- ليس لانفسكم ثمن الّا الجنّة فلا تبيعوها الّا بها. 5 81 براى جانهاى
شما بهايى جز بهشت نيست، پس آنها را جز به بهشت به چيزى ديگرى نفروشيد.
9801 66- ليس على وجه الارض اكرم على اللّه سبحانه من النّفس المطيعة لامره. 5
92 در پيشگاه خداى سبحان در روى زمين چيزى گرامىتر از آن نفسى نيست كه فرمانبردار
دستور او باشد.
9802 67- من تكثّر بنفسه قلّ. 5 139 كسى كه خود را بسيار بداند كم گردد.
9803 68- من حقّر نفسه عظّم. 5 144 كسى كه خود را كوچك بداند بزرگ گردد.
9804 69- من اصلح نفسه ملكها. 5 160 كسى كه نفس خود را اصلاح كند مالك و
اختياردار آن گردد.
9805 70- من اهمل نفسه اهلكها. 5 160 كسى كه نفس خود را رها كند و به حال خود
بگذارد آن را تباه كرده است.
9806 71- من اكرم نفسه اهانته. 5 161كسى نفس خود را گرامى بدارد (و فرمانبردارى آن كند) خوارش كند.
9807 72- من اطاع نفسه قتلها. 5 177 كسى كه پيروى نفس خود كند آن را كشته است.
9808 73- من عصى نفسه وصلها. 5 177 كسى كه نافرمانى نفس خود كند آن را پيوند داده (و به آن احسان كرده است).
9809 74- من عظّم نفسه حقّر. 5 178 كسى كه نفس خود را بزرگ بشمارد كوچك شود.
9810 75- من صان نفسه وقّر. 5 178 كسى كه نفس خود را نگه دارد تعظيمش كنند.
9811 76- من وثق بنفسه خانته. 5 161 كسى كه به نفس خود اطمينان كند، نفس به او
خيانت كند.
9812 77- انّ هذه النّفس لامّارة بالسّوء فمن اهملها جمحت به الى المآثم. 2 520
به راستى كه اين نفس، فرمان به بدى مىدهد، و هر كس آن را به حال خود
واگذارد سركشى كند و او را به سوى گناهان بكشاند.
9813 78- انّ نفسك لخدوع، ان تثق بها يقتدك الشّيطان الى ارتكاب المحارم. 2 521
به راستى كه نفس تو پر فريب است، اگر به او اعتماد كنى شيطان تو را به سوى ارتكاب
محرمات مىكشاند.
9814 79- انّ المؤمن لا يمسى و لا يصبح الّا و نفسه ظنون عنده، فلا يزال زاريا
عليها و مستزيدا لها. 2 521 به راستى كه انسان با ايمان در هر صبح و شامى كه بر او بگذرد نفس او نزدش
متّهم است (و بدان بد گمان مىباشد) و پيوسته آن را مورد عتاب قرار داده و از
كارهايش عيبجويى مىكند.
9815 80- انّ النّفس لامّارة بالسّوء و الفحشاء، فمن ائتمنها خانته،
و من استنام اليها اهلكته، و من رضى عنها اوردته شرّ الموارد. 2 521
به راستى كه نفس
انسانى به بدى و زشتى فرمان دهد، هر كس آن را امين بداند به او خيانت كند، و كسى كه
بدان آرامش يابد او را هلاك گرداند، و هر كس از آن خوشنود گردد به بدترين جايگاهش
فرود آورد.
9816 81- انّ النّفس لجوهرة ثمينة من صانها رفعها، و من ابتذلها وضعها. 2 522
به راستى كه نفس گوهرى است گرانبها كه هر كه نگهداريش كند، او را بلند
گرداند، و هر كه آن را به حال خود واگذارد پست و خوارش كند.
9817 82- انّ الحازم من شغل نفسه بجهاد نفسه فاصلحها، و حبسها عن اهويتها و
لذّاتها فملكها، و انّ للعاقل بنفسه عن الدّنيا و ما فيها و اهلها شغلا. 2 556 به
راستى دور انديش آن كسى است كه خود را به پيكار با نفس خود سرگرم سازد و آن را
اصلاح كند، و از هواها و كاميابىها نگهدارى كند، و آن را در اختيار خود گيرد، و به
راستى كه انسان عاقل از دنيا و آنچه در آن است و هم چنين از اهل دنيا سرگرمى دارد
(يعنى چنان به اصلاح خود سرگرم است كه به دنيا و متعلقات آن نرسد).
9818 83- انّ الحازم من قيّد نفسه بالمحاسبة، و ملكها بالمغاضبة، و قتلها
بالمجاهدة. 2 558 به راستى كه دورانديش كسى است كه نفس خود را مقيّد كند به محاسبه
(و حسابرسى از آن) و مالك آن گردد به «مغاصبة» (يعنى به خشم آوردن و جنگيدن با آن)
و بكشد آن را به مجاهده و پيكار كردن با آن.
9819 84- انّ من احبّ العباد الى اللّه عبدا اعانه على نفسه فاستشعر الحزن و
تجلبب الخوف، فزهر مصباح الهدى فى قلبه، و اعدّ القرى ليومه النّازل به. 2 561 به
راستى كه از محبوبترين بندگان در پيشگاه خداوند بندهاى است كه خدا او را بر اصلاح نفس خود كمك داده، اندوه را شعار خويش ساخته، و ترس را همچون جامهاى
به تن كرده، چراغ هدايت در دلش تابيده، و خود را براى روزى كه (بر خداوند) در آيد
همانند مهمانى (كه مىخواهد به مهمانى رود) آماده كرده.
9820 85- انّ نفسك مطيّتك ان اجهدتها قتلتها، و ان رفعت بها ابقيتها. 2 607 به
راستى كه نفس تو مركب سوارى تو است، كه اگر افزون بر طاقتش بر آن بار كنى، آن را
مىكشى، و اگر با آن مدارا كنى نگهش دارى.
9821 86- اذا نفذ حكمك فى نفسك تداعت انفس النّاس الى عدلك. 3 159 هرگاه حكم تو
در مورد خودت جارى و روان شد (و خود عدل را به كار بستى) آن وقت است كه نفوس ديگران
به سوى عدالت تو مىخواند.
9822 87- اذا صعبت عليك نفسك فاصعب لها تذلّ لك، و خادع نفسك عن نفسك تنقد لك.
3 163 هرگاه نفس تو سرسختى كند در برابر تو، تو نيز در برابرش سرسختى كن تا در
برابرت خوار شود، و فريب ده نفس خود را از جانب خود تا مطيع تو گردد.
9823 88- خير النّفوس ازكاها. 3 426 بهترين نفسها پاكترين آنها است.
9824 89- خير الامراء من كان على نفسه اميرا. 3 429 بهترين اميران و حكمرانان
كسى است كه بر نفس خود امير و حكمران باشد.
9825 90- خادع نفسك عن العبادة و ارفق بها و خذ عفوها و نشاطها، الّا ما كان
مكتوبا من الفريضة فانّه لا بدّ من ادائها. 3 449 فريبكارى كن با نفس خود در باره
عبادت و با آن مدارا كن و حال فراغت و نشاط آن را براى اين كار برگير (و در همه
حالات او را به عبادت وادار نكن) مگر آن فريضهاى كه واجب شده كه چارهاى از انجام
آن نيست.
9826 91- خدمة الجسد اعطاؤه ما يستدعيه من الملاذّ و الشّهوات و المقتنيات و فى ذلك هلاك النّفس.
3 465 خدمت كردن به جسم آن است كه هر چه را مىطلبد از لذتها و خواستهها و
اندوختهها به آن بدهى و نابودى نفس نيز در همين است.
9827 92- خدمة النّفس صيانتها عن اللّذّات و المقتنيات، و رياضتها بالعلوم و
الحكم و اجتهادها بالعبادات و الطّاعات، و فى ذلك نجاة النّفس. 3 465 خدمت كردن به جان آن است كه از لذتها و كاميابى از اندوختهها نگاهش دارى،
و به وسيله علوم و حكمتها آن را رام كنى و در اختيار گيرى، و به وسيله عبادتها و
فرمانبردارىهاى خداوند به تلاش و كوشش وادارى، و نجات و رهايى نفس در همين است.
9828 93- ربّما دهيت من نفسك. 4 83 بسا باشد كه از جانب نفس خود دچار مصيبت
گردى.
9829 94- ما أعمى النّفس الطّامعة عن العقبى الفاجعة. 6 93 چه كور است نفس
طمعكار از سرانجام فاجعه آميز (جهنّم).
9830 95- ما كرمت على عبد نفسه الّا هانت الدّنيا فى عينه. 6 115 گرامى نباشد
بر هيچ بندهاى نفس او مگر آنكه دنيا در نظرش خوار گردد.
9831 96- نفسك أقرب أعدائك اليك. 6 170 نفس تو نزديكترين دشمن تو نسبت به تو است.
9832 97- نظر النّفس للنّفس
العناية بصلاح النّفس. 6 172 نظر و اهتمام نفس نسبت به خود آن است كه به اصلاح خود
عنايت داشته باشد.
9833 98- نفسك عدوّ محارب و ضدّ مواثب، ان غفلت عنها قتلتك. 6 179 نفس تو دشمنى
در حال جنگ و مخالفى آماده يورش است، اگر از آن غافل شوى تو را به قتل مىرساند.
9834 99- لا تستحسن من نفسك ما من غيرك تستنكره. 6 263 نيكو مشمار از خود آنچه
را از ديگران ناخوش مىشمارى.
9835 100- لا يلم لائم الّا نفسه. 6 260 هيچ نكوهش كنندهاى جز نفس خود را
نكوهش نكند.
9836 101- نزّل نفسك دون منزلتها تنزّلك النّاس فوق منزلتك. 6 179 نفس خويش را
پايينتر از منزلگاهش در آور، تا مردم تو را بالاتر از جايگاهت در آورند.
9837 102- لا تحلم عن نفسك اذا هى اغوتك. 6 282 بردبارى نكن با نفس خويش هرگاه
تو را به گمراهى كشاند.
9838 103- لا تعص نفسك اذا هى ارشدتك. 6 282 نافرمانى نكن از نفس خويش هرگاه تو
را به راه راست وادارد.
9839 104- لا تطلبنّ طاعة غيرك و طاعة نفسك عليك ممتنعة. 6 300 فرمانبردارى
ديگران را مجوى در صورتى كه نفس تو فرمانت نبرد.
9840 105- لا تجهل نفسك فانّ
الجاهل معرفة نفسه جاهل بكلّ شيء. 6 304 از نفس خود نادان و بىخبر نباش، زيرا كسى
كه از معرفت و شناخت خود بىخبر باشد از همه چيز بىخبر و نادان خواهد بود.
9841 106- لا تترك الاجتهاد فى اصلاح نفسك فانّه لا يعينك الّا الجدّ. 6 315
تلاش خود را براى اصلاح خويش وامگذار، زيرا در اين راه چيزى جز تلاش و كوشش تو را
يارى نخواهد داد.
9842 107- لا يسلم على اللّه من لا يملك نفسه. 6 399 سالم نماند در پيشگاه خدا
كسى كه مالك نفس خود نباشد.
9843 108- لا عدوّ اعدى على المرء من نفسه. 6 399 دشمنى براى انسان بدتر از نفس
او نيست.
9844 109- ينبغي ان يكون الرّجل مهيمنا على نفسه، مراقبا قلبه حافظا
لسانه. 6 445 براى مرد شايسته آن است كه بر نفس خويش نگهبانى كند، و مراقب دل خود باشد،
و زبانش را نگه دارد.
9845 110- من لم يعنه اللّه على نفسه لم ينتفع بموعظة واعظ. 5 420 كسى را كه
خداوند يارى ندهد پند هيچ واعظى او را سود نبخشد.
9846 111- من اتّهم نفسه فقد
غالب الشّيطان. 5 369 كسى كه نفس خود را متّهم داند (و به او اعتماد نكند) بر شيطان
غالب گشته است.
9847 112- من خالف نفسه فقد غلب الشّيطان. 5 369 كسى كه با نفس خود مخالفت كند
بر شيطان پيروز گرديده است.
9848 113- من كان له من نفسه زاجر كان عليه من اللّه حافظ. 5 404 كسى كه
بازدارندهاى از نفس خود داشته باشد (كه او را از گناهان بازدارد) از سوى خدا نيز
نگهبانى خواهد داشت (و خدا نيز ياريش دهد).
9849 114- من لم ينتفع بنفسه لم ينتفع به النّاس. 5 415 كسى كه خود از نفسش سود
نبرد مردم از او سودى نبرند.
9850 115- من لم يتّضع عند نفسه لم يرتفع عند غيره. 5 415 كسى كه در پيش خود
فروتنى نكند در پيش ديگران رفعت مقام نخواهد داشت.
9851 116- من لم يصلح نفسه لم يصلح غيره. 5 415 كى كه خود را اصلاح نكند،
ديگران را اصلاح نتواند كرد.
9852 117- من رخّص لنفسه ذهبت به فى مذاهب الظّلمة. 5 422 كسى كه رخصت دهد نفس
خود را (و آزادش بگذارد) او را در راههاى تاريكى بيندازد.
9853 118- من داهن نفسه هجمت به على المعاصى المحرّمة. 5 423 كسى كه با نفس خود
با نرمى و چرب زبانى رفتار كند ناگهان او را در معصيتهاى حرام در آورد.
9854 119- من لم يتدارك نفسه باصلاحها أعضل داؤه و أعيى شفاؤه و عدم الطّبيب. 5
423 كسى كه نفس خود را با اصلاح آن در نيابد (و در اختيار نگيرد) دردش سخت شود و از
درمانش عاجز گردد، و طبيبى براى آن نيابد.
9855 120- من شغل نفسه بغير نفسه تحيّر فى الظّلمات و ارتبك فى الهلكات. 5 426
كسى كه سرگرم سازد خود را به چيزى غير از نفس خود در تاريكيها سرگردان شود، و در
مهالك گرفتار گردد.
9856 121- من ذمّ نفسه أصلحها. 5 445 كسى كه نفس خود را نكوهش كند آن را اصلاح
كرده است.
9857 122- من باع نفسه بغير نعيم الجنّة فقد ظلمها. 5 458 كسى كه خود را به
چيزى غير از نعمتهاى بهشت بفروشد بدان ستم كرده است.
9858 123- من ظنّ بنفسه خيرا فقد أوسعها ضيرا. 5 464 كسى كه به نفس خويش گمان
خير برد (و بدان خوش گمان باشد) زيان گستردهاى به آن زده است.
9859 124- من هانت عليه نفسه فلا ترج خيره. 5 443 كسى كه نفس او در نزدش خوار
باشد (و مورد عنايت و تربيت او نباشد) اميد خيرى از او نداشته باش.
9860 125- ما حقّر نفسه الّا عاقل. 6 53 كوچك نشمارد نفس خود را مگر انسان
عاقل.
9861 126- ما نقص نفسه الّا كامل. 6 53 ناقص نشمارد نفس خود را مگر شخص كامل.
9862 127- ما أغشّ نفسه من ينصح غيره. 6 79 كسى كه ديگران را خالصانه نصيحت كند
با خود نيز خالص خواهد بود.
9863 128- لا قوىّ اقوى ممّن قوى على نفسه فملكها. 6 436 كسى نيرومندتر از آن
شخصى نيست كه بر نفس خود نيرومند است و آن را در اختيار خود گرفته است.
9864 129- لا عاجز أعجز ممّن أهمل نفسه فأهلكها. 6 437 كسى ناتوانتر نيست از آن
شخصى كه نفس خود را واگذارده و او را به هلاكت انداخته.
9865 130- إنّكم إن أطعتم أنفسكم نزعت بكم إلى شرّ غاية. 3 68 به راستى اگر از
نفسهاى خود پيروى كنيد بر كند شما را و به سوى بدترين سرانجام ببرد.
9866 131- من وبّخ نفسه على العيوب ارتعدت عن كثير من الذّنوب. 5 399 كسى كه
خود را در مورد عيبها سرزنش كند از انجام بسيارى از گناهان بلرزد و آنها را انجام
ندهد.
9867 132- المرء حيث وضع نفسه برياضته و طاعته، فان نزّهها تنزّهت و ان دنّسها
تدنّست. 2 77 آدمى در جايى است كه نفس خود را به فرمان و رياضت واداشته كه اگر پاكش
كرده پاك گردد و اگر چركين كرده چركين است.
9868 133- انّما انت كالطّاعن نفسه ليقتل ردفه. 3 76 جز اين نيست كه تو همانند
كسى هستى كه به خود ضربه زند تا سوار پشت سر خود را بكشد.
9869 134- من كان عند نفسه عظيما كان عند اللّه حقيرا. 5 331 كسى كه پيش نفس
خود بزرگ باشد (و خود را بزرگ بيند) در پيشگاه خدا كوچك و حقير است.
9870 135- من وبّخ نفسه على العيوب ارتعدت عن كثير الذّنوب. 5 399 كسى كه خود
را در برابر عيبها سرزنش كند از انجام بسيارى از گناهان بلرزد (و خوددارى كند).
9871 136- ما كرمت على عبد نفسه الّا هانت الدّنيا فى عينه. 6 147 شخصيت هيچ
بندهاى براى او گرامى نخواهد بود مگر وقتى كه دنيا در نظر او بىارزش و خوار گردد.
باب محاسبة النّفس (حسابرسى از خويش)
9872 1- الحساب قبل العقاب، الثّواب بعد الحساب. 1 102 حسابرسى پيش از عقاب
است، و پاداش نيك پس از حسابرسى.
9873 2- ثمرة المحاسبة صلاح النّفس. 3 334 ميوه و ثمره حسابرسى (در دنيا) اصلاح نفس انسان است.
9874 3- حاسب نفسك لنفسك فانّ غيرها من الأنفس لها حسيب غيرك. 3 411
حسابرسى نفس خود كن براى خودت، زيرا براى كسان ديگر حسابرسى جز تو خواهد
بود.
9875 4- حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا و وازنوها قبل ان توازنوا. 3 413
حسابرسى كنيد از نفس خود پيش از آنكه (ديگران و در جاى ديگر) به حساب آنها برسند،
و وضع آنها را بسنجيد پيش از آنكه
ديگران بسنجند.
9876 5- حاسبوا انفسكم بأعمالها و طالبوها باداء المفروض عليها و الأخذ من
فنائها لبقائها و تزوّدوا و تأهّبوا قبل أن تبعثوا. 3 413 حسابرسى كنيد از خود در مورد
عملهاتان، و مطالبه كنيد آنها را نسبت به انجام آنچه به آنها واجب گشته، و فرا
گرفتن از اين وسيله نابود شدنى (دنيا) براى سراى ماندنى (آخرت) و توشه برگيريد و
آماده شويد پيش از آنكه برانگيخته شويد.
9877 6- حاسبوا انفسكم تأمنوا من اللّه الرّهب و تدركوا عنده الرّغب. 3 402 به
حساب خود برسيد تا از ترس از خدا ايمن شويد، و بدانچه ميل و رغبت در نزد او داريد،
برسيد.
9878 7- زنوا انفسكم قبل ان توازنوا و حاسبوها قبل ان تحاسبوا و تنفّسوا
من ضيق الخناق قبل عنف السّياق. 4 118 خودتان را بسنجيد پيش از آنكه (ديگران و در جاى ديگر) آنها را بسنجند، و
به حساب آنها برسيد پيش از آنكه به حسابتان برسند، و تا به سختى و زور شما را
نراندهاند و نفس كشيدن بر شما تنگ نشده نفس بكشيد.
9879 8- من حاسب نفسه وقف على
عيوبه و احاط بذنوبه و استقال الذّنوب و أصلح العيوب. 5 399 كسى كه حساب خود را
برسد بر عيبهاى خود واقف گردد و به گناهان خود احاطه يابد و در نتيجه از خداوند
درخواست عفو و بخشش گناهان خود كند، و عيبهاى خود را اصلاح نمايد.
9880 9- قيّدوا انفسكم بالمحاسبة و املكوها بالمخالفة. 4 511
نفسهاى خودتان را با حسابرسى در بند كنيد، و با مخالفت كردن با آنها زمام
اختيارشان را در دست گيرند.
9881 10- تقاض نفسك بما يجب عليها تأمن تقاضي غيرك لك و استقص عليها تغن عن
استقصاء غيرك. 3 296 از نفس خود بخواه انجام آنچه را بر او واجب شده تا از اين كه
ديگران آن را از تو بخواهند، در امان باشى، و از آن به سختى بازپرسى كن تا از
بازپرسى ديگران بىنياز گردى.
9882 11- من حاسب نفسه سعد. 5 183 كسى كه حسابرسى كند از نفس خود نيكبخت گشته
است.
9883 12- من حاسب نفسه ربح. 5 167 كسى كه از نفس خود حسابرسى كند سود مىبرد.
9884 13- من تعاهد نفسه بالمحاسبة امن فيها المداهنة. 5 222 كسى كه سركشى و
بازرسى كند از نفس خود به حسابرسى آن از سهل انگارى آن در امان ماند.
9885 14- ما احقّ الانسان ان تكون له ساعة لا يشغله عنها شاغل، يحاسب فيها نفسه
فينظر فيما اكتسب لها و عليها فى ليلها و نهارها. 6 105 چقدر سزاوار است انسان را
كه ساعتى داشته باشد، كه چيز ديگرى از آن ساعت او را سرگرم نكند، و در آن ساعت نفس
خود را حسابرسى كند و بنگرد تا چه براى خود تحصيل كرده به سودش يا زيانش، در شبش يا
در روزش.
باب جهاد النفس (جهاد با نفس)
9886 1- املكوا انفسكم بدوام جهادها. 2 240 به فرمان خويش در آوريد نفس خود را با پيوسته جنگيدن با آنها.
9887 2- ألا و انّ الجهاد ثمن الجنّة فمن جاهد نفسه ملكها و هى اكرم ثواب اللّه
لمن عرفها. 2 340 هان كه جهاد بهاى بهشت است، و هر كس كه با نفس خود جهاد كرد مالك
بهشت گردد و آن گرامىترين پاداش خداست براى كسى كه آن را بشناسد.
9888 3- افضل الجهاد مجاهدة المرء نفسه. 2 389 برترين جهادها پيكار كردن انسان
است با نفس خود.
9889 4- انّ المجاهد نفسه على طاعة اللّه و عن معاصيه عند اللّه سبحانه بمنزلة
برّ شهيد. 2 543 به راستى كسى كه پيكار كند با نفس خود براى اطاعت و فرمانبردارى
خدا و به منظور جلوگيرى از نافرمانى او، منزلت و مقام او در پيشگاه خداوند همچون
منزلت نيكوكار شهيد است.
9890 5- انّ مجاهدة النّفس لتزمّها عن المعاصى و تعصمها عن الرّدى. 2 520 به
راستى كه پيكار با نفس مهار مىكند آن را از نافرمانيها و نگاهش مىدارد از نابودى.
9891 6- انّ افضل الجهاد مجاهدة الرّجل نفسه. 2 502 به راستى كه برترين جهادها
پيكار كردن انسان است با نفس خود.
9892 7- اوّل ما تنكرون من الجهاد جهاد انفسكم. 2 469 نخستين جهادى را كه بدان
آشنايى نداريد جهاد با نفس شماست.
9893 8- انّ اوّل ما تغلبون عليه من الجهاد جهاد بايديكم ثمّ بالسنتكم ثمّ
بقلوبكم فمن لم يعرف بقلبه معروفا و لم ينكر منكرا قلّب فجعل اعلاه اسفله. 2 585 به
راستى كه نخستين چيزى از جهاد كه از شما مىگيرند جهاد با دست است سپس با زبان و پس
از آن با دلهاتان، و آن كس كه حتى با دلش نيكىها را نشناسد و به مبارزه با منكرات
برنخيزد و قلبش واژگونه مىشود بالاى آن پايين و پايين آن بالا مىرود.
9894 9- انّ المجاهد نفسه و المغالب غضبه و المحافظ على طاعة ربّه يرفع اللّه
سبحانه له ثواب الصّائم القائم و ينيله درجة المرابط الصّابر. 2 618 به راستى كسى كه با نفس خود پيكار كند و بر خشم خود پيروز شود و بر اطاعت پروردگارش محافظت كند خداى سبحان بالا برد
براى او پاداش روزهگير شب زندهدار را، و مىرساند او را به درجه نگهبانان مرزها
كه در مأموريت خويش صابر و بردبارند.
9895 10- افضل الجهاد جهاد النّفس عن الهوى و فطامها عن لذّات الدّنيا. 2 445 برترين جهادها جهاد با نفس است از هواها و جدا كردنش از لذتهاى دنيا.
9896 11- انّك ان جاهدت نفسك حزت رضى اللّه. 3 55 به راستى كه تو اگر با نفس
خود جهاد كنى خوشنودى خدا را به چنگ آوردهاى.
9897 12- بالمجاهدة صلاح النّفس. 3 234 صلاح نفس انسانى به پيكار با آن است.
9898 13- جودوا فى اللّه و جاهدوا انفسكم على طاعته يعظم لكم الجزاء و يحسن لكم
الحباء. 3 359 در راه خدا بخشندگى داشته باشيد و پيكار كنيد با نفسهاى خود براى
وادار كردنش به اطاعت خدا تا او پاداش شما را بزرگ گردانده و عطاى شما را نيكو
گرداند.
9899 14- ثمرة المجاهدة قهر النّفس. 3 334 ميوه و ثمره پيكار با نفس مغلوب ساختن و به فرمان در آوردن آن است.
9900 15- جهاد النّفس مهر الجنّة. 3 364 جهاد با نفس مهريه بهشت است.
9901 16- جهاد الهوى ثمن الجنّة. 3 364 مبارزه و جنگ با هوا و هوس بهاى بهشت
است.
9902 17- جهاد النّفس افضل جهاد. 3 364 جهاد و جنگ با نفس برترين جنگهاست.
9903 18- جاهد نفسك و قدّم توبتك تفز بطاعة ربّك. 3 364 با نفس خود جهاد كن و
توبهات را پيش انداز تا به اطاعت پروردگار خود، پيروز گردى.
9904 19- جاهد نفسك على طاعة اللّه مجاهدة العدوّ عدوّه و غالبها مغالبة الضّدّ ضدّه فانّ اقوى النّاس من قوى على
نفسه. 3 365 پيكار كن با نفس خود براى وادار كردنش به اطاعت خدا پيكار دشمن با
دشمن، و بر او غالب شو مانند غلبه دشمن بر دشمن، كه به راستى نيرومندترين مردم كسى
است كه بر (مهار) نفس خود نيرومند باشد.
9905 20- جاهد نفسك و حاسبها محاسبة الشّريك شريكه و طالبها بحقوق اللّه مطالبة
الخصم خصمه فانّ اسعد النّاس من انتدب لمحاسبة نفسه. 3 365 با نفس خود پيكار كن و از او حسابرسى كن همان گونه كه شريك از شريك خود
حسابرسى مىكند كه به راستى نيكبختترين مردم كسى است كه قيام كند براى حسابرسى نفس
خود.
9906 21- جهاد النّفس ثمن الجنّة فمن جاهدها ملكها و هى اكرم ثواب اللّه لمن
عرفها. 3 366 جهاد با نفس بهاى بهشت است، و هر كس با نفس خود جهاد كند مالك بهشت
گردد و آن گرامىترين پاداش خداست براى كسى كه آن را بشناسد.
9907 22- جهاد النّفس بالعلم عنوان العقل. 3 368 جهاد با نفس از روى علم و دانش
سر فصل عقل و خرد است.
9908 23- حاربوا هذه القلوب فانّها سريعة العثار. 3 412 پيكار كنيد با اين
دلهاى خود كه به راستى آنها زود مىلغزند (و دچار هوا و هوس مىشوند).
9909 24- حاربوا انفسكم على الدّنيا و اصرفوها عنها فانّها سريعة الزّوال كثيرة
الزّلزال و شيكة الانتقال. 3 414 پيكار كنيد با نفسهاى خود بر سر دنيا و بازشان
داريد از آن كه به راستى دنيا زوال و نابودىاش سريع، و بلاهاى آن بسيار، و جابجايى
آن شتابان است.
9910 25- خير الجهاد جهاد النّفس. 3 420 بهترين جهادها جهاد با نفس است.
9911 26- ذروة الغايات لا ينالها الّا ذووا التّهذيب و المجاهدات. 4 34 به
قلههاى مدارج عاليه نمىرسند مگر آنها كه تهذيب نفس كرده و با آن پيكار مىكنند.
9912 27- غاية المجاهدة ان يجاهد المرء نفسه. 4 373 حدّ نهايى پيكار آن است كه
آدمى با نفس خود پيكار كند.
9913 28- فى مجاهدة النّفس كمال الصّلاح. 4 394 كمال صلاح انسانى در مجاهدت و
پيكار با نفس است.
9914 29- كفاك فى مجاهدة نفسك ان لا تزال ابدا لها مغالبا و على اهويتها
محاربا. 4 586 در پيكار با نفس تو را همين اندازه كافى است كه پيوسته بر او پيروز و
چيره باشى و بر هواها و هوسهايش در حال جنگ و پيكار باشى.
9915 30- من جاهد نفسه اكمل التّقى. 5 154 كسى كه با نفس خود جهاد كند تقواى
الهى را به كمال رسانده است.
9916 31- من لم يجاهد نفسه لم ينل الفوز. 5 250 كسى كه با نفس خود پيكار نكند
به سعادت نخواهد رسيد.
9917 32- لن يحوز الجنّة الّا من جاهد نفسه. 5 65 بهشت را به دست نياورد جز آن
كس كه با نفس خود جهاد كند.
9918 33- مجاهدة النّفس عنوان النّبل. 6 130 پيكار با نفس سرآغاز مرتبه بلند و شرافت است.
9919 34- مجاهدة النّفس شيمة النّبلاء. 6 124 پيكار با نفس شيوه انسانهاى شريف و داناست.
9920 35- مجاهدة النّفس افضل جهاد. 6 135 پيكار با نفس برترين پيكارهاست.
9921 36- ما من جهاد افضل من جهاد النّفس. 6 84 جهادى برتر از جهاد با نفس
نيست.
9922 37- لا جهاد كجهاد النّفس. 6 365 جهادى همچون جهاد با نفس نيست.
باب تهذيب النفس
9923 1- الاشتغال بتهذيب النّفس أصلح. 1 348 سرگرم بودن به پاك كردن و تهذيب
نفس شايستهتر از سرگرمى به دنيا است.
9924 2- من لم يهذّب نفسه لم ينتفع بالعقل. 5 411 كسى كه نفس خود را پاكيزه
نكند از عقل خود سود نبرد.
9925 3- من لم يهذّب نفسه فضحه سوء العادة. 5 459 كسى كه نفس خود را پاكيزه
نكند بدى عادت او را رسوا گرداند.